Telegram Web Link
🌴🕋🕌

حقیقت تلخ دوری از قرآن:

موضوع این نیست که وقت کافی برای تلاوت قرآن پیدا نمی‌شود، بلکه واقعیت این است که قلب مشتاقی برای تلاوت آن وجود ندارد!

@siratalrasool
🌴🕋🕌

آماده کردن مردان صادق و راستین، مهم‌ترین وظیفه هر کسی است که به دنبال تجدید حیات و تغییر امروز است و توانایی انجام آن را دارد.

ما تنها زمانی می‌توانیم دوباره رشد و پیشرفت کنیم که مردانی برای انجام همه مأموریت‌ها تربیت کنیم. اگر به دوره سیزده‌ساله مکه و سال‌های مشابه آن در مدینه نگاه کنیم، و مردانی را که خداوند با هدایت و تربیت پیامبر صلی‌الله‌علیه وسلم پرورش داد، بررسی کنیم، مردانی که وظایف مهمی مانند دعوت، حکومت، دیپلماسی، اقتصاد و قضاوت را بر عهده گرفتند، متوجه خواهیم شد که آنچه ما به آن دعوت می‌کنیم، چقدر اهمیت و نقش حیاتی دارد.

:عماد الدین عشماوی


@siratalrasool
🌴🕋🕌

کسانی که در سرزمین‌های مسلمانان به فساد می‌پردازند...

و در گناه و فجور دیگران را به فتنه می‌اندازند...

و در برابر خداوند متعال جسارت و گستاخی می‌کنند...

تصور کن آن‌ها را در حالی که برهنه، خوار و ذلیل، سر به زیر انداخته‌اند...

زنجیرها بر گردن‌هایشان افتاده و با زنجیرها روی صورت‌هایشان کشیده می‌شوند...

سپس به همان آتشی که آن را دست‌کم گرفته بودند افکنده می‌شوند:

«پس در آن انداخته شدند، آن‌ها و گمراه‌کنندگان (آیه 94)، و تمامی لشکریان ابلیس (آیه 95).»

«و گمان مبر که خداوند از آنچه ظالمان انجام می‌دهند غافل است.»

:پروفسور ایاد قنیبی


@siratalrasool
🌴🕋🕌

گوياترين پندگو براى تو دنياست،

اگر بتوانی از دگرگونى احوالى كه به تو نشان مى دهد و از جدايى ها و پراكندگى هايى كه به تو خبر مى دهد،
پند گيرى


@siratalrasool
Forwarded from Tools | ابزارک
مهمترین قسمت درعقیده مسلمان چیست؟
الحديد آیه19
وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ
«کسانی که به خدا و به پیغمبرانش ایمان بیاورند، آنان راستان و گواهان پیشگاه پروردگارشانند و اجر خود را و نور خود را دارند. امّا کسانی که کافر بشوند و آیات ما را تکذیب کنند، آنان دوزخیانند.»


@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

حکم نگهداری سگ در خانه:

عن ابن عمر رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُمَا عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ: «مَنِ اقْتَنَى كَلْبًا لَيْسَ بِكَلْبِ مَاشِيَةٍ، أَوْ ضَارِيَةٍ، نَقَصَ كُلَّ يَوْمٍ مِنْ عَمَلِهِ قِيرَاطَانِ»
(بخارى:5480)

عبدالله بن عمر رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُمَا می‌گوید: نبی اكرم ﷺ فرمود: «هركس، سگی بجز سگ گله و یا سگ شكاری, نگه داری كند, روزانه دو قیراط از پاداش اعمال‌اش، كاسته می‌شود.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 (روزی که مدینه رنگ خون گرفت) قسمت 3 ویژه نامه شهادت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در یکم محرم الحرام زنان دیگر نیز که در آن جا بودند عموماً با صدای بلند گریه و زاری را شروع کردند به طوری که فضای منزل از گریه و زاری مردم به لرزه درآمده بود، در این هنگام…
🌴🕋🕌
(روزی که مدینه رنگ خون گرفت)

قسمت 4
ویژه نامه شهادت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه
فاروق ـ رضی الله عنه ـ در حالتی از مسرت به ابن عباس گفت: «تو هم حاضری که بر این کارهای من شهادت بدهی؟ » و علی مرتضی ـ رضی الله عنه ـ که در آن جا نشسته بود به ابن عباس گفت: «بگو بلی و در این شهادت من هم با تو هستم » و فاروق ـ رضی الله عنه ـ به این علت از ابن عباس توضیح خواست زیرا شنیده بود که ابن عباس از امارت او زیاد راضی نیست و این توضیح و بیان معلوم نمود که نه ابن عباس و نه علی مرتضی و نه افراد دیگر هیچ کدام در شکل کلی از امارت او ناراضی نبوده‌اند و شهادت صریح صحابی‌های آزاد و شجیع و بی‌باک مانند ابن عباس و علی مرتضی ـ رضی الله عنهم ـ تا حد زیادی قلب فاروق را تسکین داده و مطمئن گردید که امارت ده ساله از مقام صحابی بودن او از این که پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ از او راضی بوده، چیزی کسر نکرده است و با قلب شاد و پر از امید به رحمت خدا، با انجام دادن وصیت‌ها خود را برای رسیدن به حضور خدا آماده کرد.
آنگاه عبدالله ، پسرش را فراخواند و گفت:گفت: قرض و بدهی‌های مرا حساب کنید و اگر افراد خانواده‌ام توانایی داشتند آن‌ها را به صاحبانش پرداخت نمایند و اگر آن‌ها توانایی نداشتند خانواده‌های قبیله بنی عدی و اگر آن‌ها هم توانایی نداشتند قریش آن‌ها را پرداخت نمایند و به جز این‌ها کمک را از کس دیگر مخواه .
عبدالرحمن بن عوف پیشنهاد کرد که فعلاً این بدهی‌ها از بیت‌المال پرداخت گردد و بعد به بیت‌المال برگردانده شود. فاروق ـ رضی الله عنه ـ از این پیشنهاد به شدت عصبانی گردید و گفت: «مَعاذَ الله زیرا تو و یارانت بعد از من می‌گویید به خاطر عمر این بدهی‌ها را از افراد خانواده عمر پس نمی‌گیریم و در نتیجه بار گناه این بدهی‌ها بر دوش من خواهد آمد» آن گاه بدهی‌های او را حساب کردند و در حدود هشتاد هزار درهم بود و به عبدالله گفت: تو باید پرداخت این بدهی‌ها را تضمین و بر ذمه خود بگیری و عبدالله این ضمانت را قبول کرد و عبدالله بعد از وفات فاروق در مدت کمتر از یک هفته از راه فروختن خانه مسکونی فاروق به معاویه ـ رضی الله عنهما ـ ، این مبلغ را به عثمان ـ رضی الله عنه ـ داد تا آن را به بستانکاران بدهد.
فاروق بعد از پیدا کردن وسیله پرداخت بدهی‌ها به عبدالله گفت: «به نزد ام المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنها ـ برو و بگو عمر تو را سلام می‌رساند، اما نگویید: امیرالمؤمنین، زیرا من از امروز دیگر امیرالمؤمنین نیستم، و به او بگویید که عمر خواهش کرد اجازه دهید که در کنار دو یارش به خاک سپرده شود» عبدالله به منزل ام المؤمنین عایشه شتافت و دید برای فاروق گریه می‌کند و سلام و پیشنهاد فاروق را به او عرض کرد، ام المؤمنین عایشه فرمود: من این محل را برای خود می‌خواستم، اما به خدا حاضرم عمر را بر نفس خود ترجیح دهم، و وقتی عبدالله برگشت ، از دور کسی گفت: عبدالله آمد، فاروق گفت: مرا بنشانید و با حالتی از بیم و امید منتظر ورود عبدالله بود، و وقتی عبدالله وارد شد از او پرسید: چه خبری داری؟ عبدالله گفت: آن چه تو می‌خواستی و ام المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنها ـ اجازه داد. فاروق در حالتی از نهایت مسرت گفت: الحمدلله، هیچ امری برای من از این جایگاه مهم‌تر نبود و ای پسرم این را هم به تو توصیه می‌کنم که بعد از آن که زندگی من به آخر رسید و آماده دفن شدم مرا بر تابوتی بگذارید و بر در خانه ام المؤمنین عایشه بایستید و مجدداً از او اجازه بخواهید، اگر اجازه داد مرا در کنار پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ و ابوبکر به خاک بسپارید و اگر اجازه نداد مرا به گورستان عمومی مسلمانان برگردانید ، زیرا می‌ترسم اجازه‌ای که امروز به من داده رعایت مقام و موقعیت مرا کرده باشد.
نزدیکی‌های غروب همان روز اول حادثه، برخی از اصحاب تقاضا کردند، که فاروق ـ رضی الله عنه ـ جانشینی را برای خویش معین کند، فاروق گفت: «اگر ابوعبیده یا سالم حالا زنده می‌ماندند، اولی یا دومی را جانشین خویش قرار می‌دادم و هرگاه خدا درباره آن‌ها از من سؤال می‌کرد می‌گفتم پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ درباره اولی فرموده: «امین امت است» و درباره دومی فرموده: «به شدت خدا را دوست دارد».
مُغیره گفت: من فرد بسیار خوبی را برای جانشینی تو سراغ دارم، فاروق ـ رضی الله عنه ـ گفت: چه کسی است، مغیره گفت: پسرت عبدالله بن عمر، فاروق با عصبانیت گفت: «خدا تو را بکشد، به خدا این حرف را به خاطر خدا نگفتی ، خلافت باید از خانواده ما به کلی خارج شود، زیرا اگر چیز خوبی است ما سهم خود را گرفته‌ایم و اگر شر و رنج و مشقت است ما به حد کافی آن را تحمل کرده‌ایم، و اگر از غیر خانواده خود فردی را جانشین قرار دهم از ابوبکر پیروی کرده‌ام و اگر هیچ کسی را به جانشینی خود تعیین نکنم از پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ پیروی کرده‌ام،

ادامه دارد...

https://www.tg-me.com/siratalrasool
🌴🕋🕌
6⃣0⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۰۶﴾

تعرض قریش به مسلمانان در مدینه:

وقتی اسلام در «مدینه» استقرار یافت و «قریش» متوجه شدند که اسلام مرتباً در حال رشد و شکوفایی است و هر روز گسترش و اقتدار اسلام بیشتر می‌‌گردد؛ و اگر این وضع ادامه یابد، زمام امور از دستشان بیرون خواهد رفت و بعد از این که اسلام خوب نیرو بگیرد، دیگر از عهده مقابله با آن بر نخواهند آمد ۔ اینجا بود که «قریش» آستین عداوت و دشمنی را بالا زد و از هر طرف علیه مسلمانان فریاد بر آورد ۔ امّا خداوند متعال به مسلمانان دستور داد که صبر و گذشت را پیشه گیرند، فرمود:
﴿كُفُّوْا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوْا اَلصَّلاَةَ...﴾ (¹)
«دستهایتان را نگاه دارید و نماز را بپای دارید» ۔
منظور این بود که از این طریق لذّات زندگی در نظرشان حقیر شود و اطاعت و فرمانبرداری خدا و مخالفت با نفس و ایثار و فداکاری برایشان آسان و سهل گردد ۔

اجازه جنگ:
وقتی مسلمانان شوکت یافتند و بازویشان قوت گرفت، خداوند متعال به آنان اجازه جنگ داد ۔ امّا جنگ را بر آنان فریضه قرار نداد(²) ۔ چنان که می‌فرماید:
﴿أُذِنَ لِلَّذِيْنَ يُقَاتَلُوْنَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوْا وَإِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيْرٌ﴾ (³)
«برای آنهایی که می‌خواهند–با دشمن– بجنگند اجازه جنگ داده می‌شود–این اجازه جنگ به سبب آنست که– آنان مظلوم واقع شده‌اند و البته–خداوند بر یاری دادن آنها تواناست۔»
۔منابع:
(¹) - سورة النساء: ۷۷ ۔
(²) - مراجعه شود به: «زاد المعاد»، ج: ١ ص: ۳۱۴ ۔
(³) - سورة الحج: ۳۹ ۔ انظر حادثة الإذن بالقتال في الأحاديث التي أخرجها الترمذي في أبواب تفسير القرآن في تفسير سورة الحج، برقم: (٣١٧١)، وأحمد: (۲۱۶/۱)، والحاكم: (۶۶/۲)، - وصحّحه، ووافقه الذّهبيّ- من حديث ابن عباس رضي اللّٰه عنهما ۔


https://www.tg-me.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

آدم هایی که از درون زیبا نیستند
شبانه روز فکر می‌کنند چگونه از بیرون زیبا باشند….

این درد بزرگی در خیلی از مردان و زنان است
که اعتماد به نفسی نیست

و مردم در حال خریدن اعتماد به نفس از پزشک های زیبایی هستند …


@siratalrasool
🌴🕋🕌

"اسلام، برنامه و نظام یک امت است که کنار زدن آن دشوار می‌باشد،
زیرا‌ سازگار با فطرت نازل شده است اما رسانه‌ها فقط بخش رفتار و آداب اسلام را برجسته می‌کنند و دعوتگرانِ زمینه‌ی رفتار و اخلاق را نیز برجسته می‌کنند تا بزرگترین بخش آن را پنهان دارند."

علامه عبدالعزیز طریفی


@siratalrasool
🌴🕋🕌
مرد غربی و فرنگی
، بی‌عرضه و بی‌خاصیت شده است. یادگرفته که اگر خواهر کوچکش را با پسری غریبه درحال بازگشت به خانه دید، باید در را برایشان باز کرده و با لبخند از آن‌ها پیشوازی کند تا متهم به عقب‌ماندگی نشود.

آن‌ها جدیدا کم‌کم در حال بیدار شدن هستند اما کار از کار گذشته است. الان مگر بتوانند تلافی گذشته را کنند وگرنه چندین نسل از زن و مردشان به فنا رفته است.

ما مردان مسلمان هنوز این خزعبلات را هضم نکرده‌ایم. مردانگی و شرف، هنوز معنا دارد. برای همین هم دشمنان، مرد مسلمان را بزرگ‌ترین مانع خود می‌دانند. تهاجم فرهنگی و جنگ نرم و بی‌عرضه کردنمان، شکست خورده است. نه دبی و نه کلوپ‌های لبنان و نه انجمن‌های سخیف حقوق زنان نتوانسته‌اند جوامع ما را زمین بزنند. اکنون با هواپیما و تانک‌هایشان آمده‌اند. آنچه روی می‌دهد، جنگ ذلیل‌کردن مردِ مسلمان است. اما مرد مسلمان بوسیله همه دنیا هم ذلیل نمی‌شود.

دانا نوزر جاف



@siratalrasool
🌴🕌🕋

(هر شب یک نکته قرآنی)

«وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ۖ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»
(البقرة آیه25)
«مژده بده به کسانی که ایمان آورده‌اند و کردار نیکو انجام داده‌اند، این که ایشان را است باغهای (بهشتی) که در زیر درختان آن رودها روان است. هرگاه بعضی از میوه‌های آنها بدیشان عطاء شود، گویند: پیشتر این نصیبمان گشته بود، و همسان آن را آورده‌اند. (چه چنین میوه‌هائی در جنس و شکل یکی بوده، ولی طعم و مزه‌ی جداگانه‌ای دارند). و در آنجا همسران پاک و بی‌عیبی داشته و در آنجا جاویدان خواهند ماند.»


@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَالَ: «لا يَتَمَنَّى أَحَدُكُمُ الْمَوْتَ، إِمَّا مُحْسِنًا فَلَعَلَّهُ يَزْدَادُ، وَإِمَّا مُسِيئا فَلَعَلَّهُ يَسْتَعْتِبُ». (بخارى: 7235)

ابوهریره رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ می‌گوید: رسول الله ﷺ فرمود: «هیچ یک از شما آرزوی مرگ نکند، زیرا یا فرد نیکوکاری است که اگر زنده بماند، شاید به نیکی‌هایش بیفزاید، و یا شخص بد کاری است که اکر زنده بماند، شاید توبه کند»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 (روزی که مدینه رنگ خون گرفت) قسمت 4 ویژه نامه شهادت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه فاروق ـ رضی الله عنه ـ در حالتی از مسرت به ابن عباس گفت: «تو هم حاضری که بر این کارهای من شهادت بدهی؟ » و علی مرتضی ـ رضی الله عنه ـ که در آن جا نشسته بود به ابن عباس گفت:…
🌴🕋🕌
(روزی که مدینه رنگ خون گرفت)
قسمت 5

ویژه نامه شهادت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه

و من شش نفر را که پیامبر تا آخرین لحظات زندگی از آن‌ها راضی بوده، یعنی علی و عثمان و عبدالرحمن بن عوف و سعد بن وقاص و طلحه و زبیر (رضی‌الله عنهم) را به عنوان اعضای شورای انتخاب، جانشین قرار می‌دهم تا در بین خود یکی از این شش نفر را برای جانشین من انتخاب نمایند و پسرم عبدالله نه به عنوان عضو شورا بلکه به عنوان مشاور با آن‌ها همکاری کند.
فردای آن روز، فاروق اعضای شورا، به غیر از طلحه که در شهر نبود را به منزل خود دعوت کرد و ضمن اشاره به حساسیت اوضاع جهان اسلام به آن‌ها هشدار داد که هر اختلاف و تفرقه‌ای به وجود آید مسئول پیدایش عواقب آن شما هستید نه مردم مسلمان زیرا اختلاف هر قوم و ملتی ناشی از اختلاف سران آن‌ها است، و به نظرم مردم امارت یکی از این سه نفر را (عبدالرحمن ، و عثمان و علی) قبول دارند، آن گاه نگاهی به علی کرد و گفت: «اگر چیزی از کارهای مسلمانان به تو واگذار گردید بنی هاشم را بر گرده مردم سوار نکنید» و بعد نگاهی به عثمان کرد به او گفت: «اگر چیزی از کارهای مسلمانان به تو واگذار گردید بنی امیه را بر گرده مردم سوار نکنید» و سپس نگاهی به عبدالرحمن کرد و گفت: «اگر تو بر سر کار آمدی خویشان و نزدیکان خود را بر گرده مردم سوار نکنید» آن گاه فاروق گفت: «برخیزید و به منزل ام المؤمنین عایشه بروید و گفتگو و مشورت‌ها را آغاز کنید و در میان خودتان یکی را برای امارت بر مسلمانان انتخاب نمایید» وقتی اعضای شورا بیرون رفتند، فاروق گفت: «اگر این اَجْلَح (علی مرتضی را انتخاب کنند او به خوبی مردم را رهبری خواهد کرد» عبدالله گفت: «پس چرا نمی‌گویی او را انتخاب کنند؟» فاروق گفت: «نمی‌خواهم چه در حال حیات و چه بعد از مرگ کسی را به عنوان جانشین خود بر مسلمانان تحمیل نمایم » و بعد از لحظاتی سر و صدای بحث و گفتگوی اعضای شورا از محل نزدیکی، به گوش می‌رسید. عبدالله بن عمر از شنیدن این سر و صدا نگران شد از این که اختلافی در بین آن‌ها ایجاد شده باشد و گفت: «سبحان الله، هنوزامیرالمؤمنین در حال حیات است، آثار اختلاف ظاهر گشته است» فاروق با شنیدن این حرف مجدداً آن‌ها را به منزل خویش احضار کرد و به آن‌ها گفت: «فعلاً از تشکیل جلسات خودداری کنید و بعد از مرگ من تا سه روز جلسات بحث و مشورت را تشکیل دهید.

ادامه دارد....

https://www.tg-me.com/siratalrasool
🌴🕋🕌
7⃣0⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۰۷﴾

سریه عبداللّٰه بن جحش و غزوه ابواء(¹):

رسول اکرم ﷺ بعد از اجازه جنگ، دسته‌ها و هیأت‌هایی را به سوی قبایل مختلف و اطراف «مدینه» می‌فرستاد ۔ اغلب اوقات، جنگی در نمی‌گرفت ۔ البته گاهی زد و خوردهایی اتفاق می‌افتاد، که موجب رعب و وحشت در دل‌های مشرکین می‌گردید و شوکت و فعالیت مسلمانان را نمایان می‌کرد ۔
از میان این سریّه‌ها، سریه «عبداللّٰه بن جحش» بیش از سریّه‌های دیگر قابل ذکر است ۔ در همین سریه، آیه‌ای نازل شد که دلالت بر این می‌کند، قرآن مجید عمل مسلمانان را اگر اشتباه باشد، مورد تأیید قرار نمی‌دهد ۔ چرا که قرآن مجید، ترازوی عدلی است که درباره همه امت‌ها و گروه‌ها عادلانه قضاوت می‌نماید ۔
اینک خوانندگان عزیز را به اختصار در جریان این سریه قرار می‌دهیم: حضرت رسول اکرم ﷺ «عبداللّٰه بن جحش أسدی» را در رجب سال دوّم هجرت باتفاق هشت تن از مهاجرین مأموریت داد تا در راه خدا بیرون روند ۔ نامه‌ای نیز نوشت و به وی سپرد و فرمود که آن را نخواند مگر این که دو روز مسافت راه را طی کرده باشد، آنگاه نامه را گشوده و آنرا بخواند و به محتوای نامه عمل کند و متوجه باشد که هیچکدام از همراهان خود را به اجرای آن مجبور نکند ۔
«عبداللّٰه بن جحش» بعد از دو روز طی کردن راه، نامه را گشود، و آن را قرائت نمود ۔ محتوای نامه این بود:
وقتی نامه را خواندی به راه خود ادامه بده تا این که به مقام «نخله» که بین «مکه» و «طائف» قرار دارد، برسی ۔ آنجا که رسیدی احوال «قریش» را زیر نظر بگیر و ما را در جریان آن قرار بده» ۔
«عبداللّٰه بن جحش» بعد از خواندن نامه گفت: چَشم! اطاعت می‌شود ۔ آنگاه به همراهان خود گفت: «رسول اکرم ﷺ به من دستور داده است که تا «نخله» پیش بروم و در آنجا از احوال «قریش» تجسس و تحقیق به عمل آورم و سپس رسول اکرم ﷺ را در جریان امر قرار دهم ۔ البته حضرتش مرا از این که شما را مجبور به این کار کنم منع فرموده است ۔ لذا هر کسی از شما آرزوی شهادت دارد با ما بیاید و هرکسی دوست ندارد، می‌‌تواند بر گردد ۔ من خودم دستور رسول اکرم ﷺ را اجرا خواهم کرد ۔

«عبداللّٰه»، به راهش ادامه داد، همراهانش نیز با وی حرکت کرده، و هیچ کسی به عقب برنگشت ۔ از قضا هنگامی که «عبداللّٰه» و یارانش، به مقام «نخله» فرود آمدند، قافله‌ای از «قریش» از کنار آنها گذشت ۔ این قافله را «عمرو بن الحضرمی» همراهی می‌کرد ۔ آنها وقتی گروه «عبداللّٰه» را دیدند، ترسیدند ۔ «عکاشه بن محصن» که سر خود را تراشیده بود خود را نشان داد ۔ تا او را دیدند احساس امنیت کردند و گفتند: اینها قصد عمره دارند، از اینها خطری نداریم، «عبداللّٰه» و یارانش با هم مشورت کردند ۔ این روزها، مصادف بود با آخرین روزهای ماه رجب، مسلمانان –در اثنا مشورت– گفتند: اگر اینها را بگذاریم، که امشب وارد محدوده حرم شوند، از دسترس ما خارج خواهند شد ۔ و اگر اینها را بکشیم این قتل در ماه حرام خواهد بود، ابتدا دچار تردید شده و از اقدام منصرف شدند‌ ۔ اما دوباره خود را آماده کردند و تصمیم گرفتند که بر هرکسی قدرت یابند، او را کشته و هرچه همراه داشته باشد، به تصرف خود در آورند ۔
بدین جهت، «واقد بن عبداللّٰه التمیمی» تیری به سوی «عمرو بن الحضرمی» پرتاب کرد و او را به قتل رساند و دو نفر دیگر را به اسارت گرفتند ۔ بالآخره «عبداللّٰه بن جحش» و یارانش همراه قافله و دو نفر اسیر به «مدینه» باز گشتند ۔
وقتی خدمت رسول اکرم ﷺ مشرف شدند، حضرت فرمود: من که به شما دستور جنگ در ماه حرام نداده بودم ۔ لذا قافله و دو اسیر را وقف کرد و از آنها چیزی نپذیرفت ۔ وقتی رسول اللّٰه ﷺ چنین گفتند، «عبداللّٰه» و همراهانش بسیار نادم و پشیمان شدند و گمان کردند که هلاک شده‌اند ۔ مسلمانان آنها را بشدت مورد نکوهش قرار دادند ۔ «قریش» از این جریان خوراک تبلیغاتی بدست آوردند و گفتند: محمد و یارانش احترام ماه حرام را زیر پا گذاشتند و خونریزی براه انداختند ۔ خداوند متعال نازل فرمود:
﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيْهِ، قُلْ قِتَالٌ فِيْهِ كَبِيْرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيْلِ اللّٰهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسجد الحرام
«از تو درباره حکم جنگ در ماه حرام می‌پرسند! در جواب بگو جنگ در ماه حرام گناه بزرگی است و –البته باید بدانید که– سد نمودن مردم از راه خدا و کفر ورزیدن به او و– زیر پا نهادن حرمت– مسجد الحرام و اخراج کردن اهلش از آن، گناه بزرگتر نزد خداوند است و –قطعاً– آشوب گری بزرگتر از قتل است۔

https://www.tg-me.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

غزه زیباست، علی‌رغم همه چیز

از شکاف‌ چادرها، ماه‌ می‌تابد

خدایا، شادی‌ای که برازنده این لبخندها باشد عطا کن

و مرهمی که شایسته عظمت و رحمت تو باشد

خدایا، آنان برهنه‌اند، پس بپوشان‌شان

ترسیده‌اند، پس آرامش عطا کن

تنها هستند، پس با آنان باش

:دکتر ادهم شرقاوی


@siratalrasool
🌴🕋🕌
سوال شرعی

شخصی زمینی را به عنوان مهریه به زن داده است، آیا می‌تواند بدون اجازه زن آن را بفروشد؟

جواب

خیر، زمینی که به‌عنوان مهریه به زن داده شده است، کسی حق ندارد در آن بدون اجازه زن دخل و تصرف کند.
(فتاوای هندیه 3/ 3)


@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

﴿ تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ ۚ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ۗ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴾
[الإسراء : ٤٤]
«آسمانهای هفتگانه و زمین و هرکس که در آنهاست همه تسبیح او می گویند، و هیچ چیز نیست؛ مگر آنکه به ستایش او تسبیح می گوید، اما شما تسبیح آنها را در نمی یابید، بی گمان او بردبار آمرزنده است.»


@siratalrasool
منشاوی/ص291
@QuranSound7 کانال
.🌴🕋🕌

آیات 87 الی 96 سوره مبارکه أسراء، بصوت زیبای استاد محمدصدیق منشاوی (رحمه‌الله)

#صفحه_291
#جزء_پانزدهم

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
2025/07/09 19:12:52
Back to Top
HTML Embed Code: