پناه_غربت غم‌ناک ‌دست‌هایی باش

ڪه دردناک‌ترین ساقه‌های تنهایی‌ست

#حسین_منزوی

اخمِ تلخ و چشمِ زهر و گوشهٔ لب قند تو




آه از این ترکیب زیبا،وای از این تلفیق ها


#هاتف_حضرتی

گفتم از دیوانگی زلفش بگیرم،عشق گفت


لایق این حلقه‌ی زنجیر هر دیوانه نیست


#فروغی_بسطامی

-تنها دو چشم!
تنها دو چشم داشتم؛
دو دریچه‌ی کوچک
و این برای دنبال کسی گشتن،
در جهانی که خیلی بزرگ است؛
کم بود..!
مرا ببخش
اگر پیدایت نکردم...

#رویا_شاه_حسین_زاده

«خوب ڪردی ڪه رخ ازآینه پنهان ڪردی

هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیستـ»



#صائب_تبریزی

اشک را در چشم از لخت جگر نتوان شناخت

طفل خودسر بود رنگ هم‌نشینان برگرفت

#کلیم_کاشانی

هر سیه‌ چشمی چو آهو
کِی کند ما را شکار؟

چشم لیلی‌ دیده‌ء  ما را
غرورِ دیگر است...

#صائب_تبریزی

دلبری نادیده بر قلبم شده فرمانروا !

نرم نرمڪ دل بہ او بستم نمی دانم چرا

#شهریار

فرصت نمیدهد که بشویم زدیده خواب




ازبس که تند میگُذَرَد جویبارِ عمر

#صائب_تبریزی

چه كلاهی به سرم رفت، كبوتر بودم
يك نفر آمد و با شعبده خرگوشم كرد

در عزاداری او رسمِ چهل روز کم است
ياد چشمش همه‌ی عمر، سيه‌پوشم كرد

#کاظم_بهمنی

هر زمان قلبت شکست و دلت از دنیا گرفت





لا به لای اشک هایت یادیم از ما بکن

#پرویز_کاظم_زاده

ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
                                    
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو

#مولانا

اي شكاف ِسقف ِبر روي سرم ويران شده!
كاش از آن اول تو را كوچك نمي پنداشتم

آه ِمن ديشب به تنگ آمد؛ دويد از سينه ام
داشت مي آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم...

#کاظم_بهمنی

با شب گفتم گر به مهت ایمانست
این زود گذشتن تو از نقصانست

شب روی به من کرد و چنین عذری گفت
ما را چه گنه چو عشق بی‌پایانست !

#مولانا

دل عشاق
       روا نیست ڪه دلبر شڪند

گـوهری
   ڪس نشنـیده است
                 ڪـه گـوهر شڪـند

#هاتف_اصفهان

عشق تو به تار و پودِ جانم بسته‌ست
بی روی تو درهای جهانم بسته‌ست

از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاه تو زبانم بسته‌ست ...

#فریدون_مشیری

بر سرت جنگ است و من با دست خالی آمدم

امتیازی هم اگر دارم همین بی لشگری ست...


#حسین_دهلوی.

نه آن‌جا به ما خوش گذشت
نه اين‌جا
اسم در به دری‌ها را سفر گذاشته‌اند
با چمدانی‌ سنگين از آرزوها
در آوارگی‌ها پير می‌شويم!
از غربتی‌
به غربت ديگر رفتن سفر نيست
حركت ناگزير باد است
از شهری‌ به شهر ديگر...

#رسول_یونان

کی شود با ما طرف در عاشقی هر خام دست
کوهکن با سخت بازی این قمار از ما نبرد

#صائب_تبریزی