Forwarded from جامعهشناسی تفسیری پرگمتیستی شیکاگویی، نظری و درمانی Chicagoan Pragmatist Interpretive, Theoretical, Clinical Sociology/CPITC (Hosein A. Tanhaei)
🏷 لینک خرید آنلاین با ۲۰ درصد تخفيف از ایرانکتاب
https://www.iranketab.ir/book/155969-theoretical-sociology
جامعهشناسی نظری
▫️حسین ابوالحسن تنهایی
▫️تهران، نگارستان اندیشه ۱۴۰۳/ قطع وزیری/۵۰۴ صفحه / ۵۸۰ هزار تومان
👈جامعهشناسی نظری شاخهای در رشتۀ جامعهشناسی و حوزهای مستقل از شاخۀ نظریهها و مكاتب جامعهشناسی است و بهبررسی فرایندهای شناخت و ساخت نظریهها، كشف پیوندهای فرانظری نظریهها و واکاوی آنها برای پیدا کردن شرایط نقد، ویرایش و تلفیق نظریه میپردازد. درجامعهشناسی نظری علاوه برشرح و نقد نظریهها، وظایف كشف عناصر مهم و اصلی هر نظریه، تشخیص مفاهیم اصلی مكتبی و فرامكتبی و پیدا کردن روابط حساس هر كدام از مفاهیم، کشف مدلهای توصیف، تحلیل، نقد و تلفیق و ترکیب نظریهها و تقابل نظری و پارادایمی مکاتب از مهمترین اقدامهای ضروری است. در این کتاب مهمترین مراجع تحلیلگران شالودههای نظری در غرب و مباحث بنیادین در جامعهشناسی نظری، طرح شده است.
با ۲۰ درصد تخفیف از ایرانکتاب
#حسین_ابوالحسن_تنهائی #ح_ا_تنهایی #جامعهشناسی_نظری #دستگاههای_نظری
#نگارستان_اندیشه #چاپ_هشتم #ساختارشناسی_نظریه #نقد_و_تلفیق_نظری
https://www.iranketab.ir/book/155969-theoretical-sociology
جامعهشناسی نظری
▫️حسین ابوالحسن تنهایی
▫️تهران، نگارستان اندیشه ۱۴۰۳/ قطع وزیری/۵۰۴ صفحه / ۵۸۰ هزار تومان
👈جامعهشناسی نظری شاخهای در رشتۀ جامعهشناسی و حوزهای مستقل از شاخۀ نظریهها و مكاتب جامعهشناسی است و بهبررسی فرایندهای شناخت و ساخت نظریهها، كشف پیوندهای فرانظری نظریهها و واکاوی آنها برای پیدا کردن شرایط نقد، ویرایش و تلفیق نظریه میپردازد. درجامعهشناسی نظری علاوه برشرح و نقد نظریهها، وظایف كشف عناصر مهم و اصلی هر نظریه، تشخیص مفاهیم اصلی مكتبی و فرامكتبی و پیدا کردن روابط حساس هر كدام از مفاهیم، کشف مدلهای توصیف، تحلیل، نقد و تلفیق و ترکیب نظریهها و تقابل نظری و پارادایمی مکاتب از مهمترین اقدامهای ضروری است. در این کتاب مهمترین مراجع تحلیلگران شالودههای نظری در غرب و مباحث بنیادین در جامعهشناسی نظری، طرح شده است.
با ۲۰ درصد تخفیف از ایرانکتاب
#حسین_ابوالحسن_تنهائی #ح_ا_تنهایی #جامعهشناسی_نظری #دستگاههای_نظری
#نگارستان_اندیشه #چاپ_هشتم #ساختارشناسی_نظریه #نقد_و_تلفیق_نظری
👍1🙏1
🔰تو قصاص نمیشوی!
✍🏻 روح الله طالبی توتی
١. فاطمه را پدرش کشت. با ضربات چاقو و در ملأ عام. گفتند به دلیل اختلافات خانوادگی. مادر و برادر فاطمه نگذاشتند نام قاتل روی اعلامیه ترحیم ثبت شود. آنها ولیّ دم فاطمهاَند ولی چون قاتل، پدر مقتول است، اولیای دم نمیتوانند او را قصاص کنند. مجازات قاتل اگر پدرِ مقتول باشد، دیه و نهایت چندسالی زندان است.
٢. موضوع پژوهش من برای درس فقه کیفری استدلالی، قصاص پدر در قتل فرزند است. اینروزها میان کتب فقهی بهدنبال ریشههای این حکم هستم. فقیهان تمام مذاهب اسلامی، متفقالقولاَند که اگر قاتل پدر یا جدپدری مقتول باشد، قصاص نمیشود، به جز فقیهان مالکی. آنان شرایطی برای این حکم درنظر میگیرند و باور دارند اگر پدر فرزندش را بیدلیل و فجیعانه بهقتل برساند، باید قصاص شود. این رأی خاص مالکیان میان دیگر فقیهان مسلمان طرفداری ندارد.
٣. تمایز دیگری که در این حکم فقهی بهچشم میخورد، تفاوت میان پدر و مادر است. فقیهان شیعه برخلاف فقیهان اهل سنت، چنین معافیتی را برای مادر قائل نیستند و تصریح کردهاند که معافیت از قصاص در صورت قتل فرزند، فقط مختص پدر و پدران اوست و مادر در صورت قتل فرزندش حتماً قصاص خواهد شد.
۴. به جز روایات، توجیهاتی که فقیهان برای اثبات این حکم آوردهاند، جالب توجه است. برخی میگویند چون پدر علت وجود فرزند است، نمیتوان به دلیل قتل او جانش را گرفت. مادر چه؟ در وجود فرزند نقشی ندارد؟ البته ارسطو باور داشت که زن در تشکیل جنین منفعل است!
۵. دیگرانی گفتهاند پدر آنقدر نسبت به فرزندش مهر و عطوفت دارد که مگر در شرایط خاص دست به قتل فرزند نمیزند. مادر چه؟ نسبت به فرزند مِهری ندارد؟ البته آنان باور داشتند زن ناقصالعقل است و تصمیمات احساسی میگیرد!
۶. در نهایت، دیدم که برخی فقیهان گفته بودند قصاص مردی که فرزندش را کشته، با حرمت و شأن پدری و لزوم احسان به والدین منافات دارد. مادر چه؟ حرمتی ندارد؟ مگر مادر جزو والدین نیست؟ البته از نظر آنان، زن با مرد برابر نیست!
٧. غرض زیر سؤال بردن اصل این حکم نیست. چون هنوز به نتیجهای قطعی در اینباره نرسیدهام. مثلاً برخی از منظر سیاست جنایی، باور دارند حکم قصاص به قصد تأمین امنیت جانی و روانی جامعه در برابر قتل وضع شده و لازمهی آن این است که اولیای دم امکان اجرا و مطالبهی آن را داشته باشند. اما در صورتی که قاتل، پدر مقتول باشد، اولیای دم - یعنی مادر و خواهر و برادر مقتول - همسر و فرزند خود قاتل هستند و ممکن است به دلایل بسیاری چون ارتباط عاطفی، نگرانی از پیامدها و امنیت روانی، از قصاص قاتل صرفنظر کنند. شکی نیست که در این شرایط قاتل و اولیای دم در شرایط برابری نیستند و حکم به قصاص و سپردن آن به اولیای دم، نمیتواند مجازات بازدارندهای باشد. از این رو به جای قصاص، باید مجازات درخور و بازدارندهای برای پدر قاتل درنظر گرفت.
٨. دستکم مسئلهی من، تفاوت پدر و مادر در این حکم است. فقیهانی که همواره از قاعدهی تغلیب و الغای خصوصیت و احتیاط در دماء و بیشمار کاربست فقهی دیگر بهرهمیبرند، چرا به زنان که میرسند، ناگهان به بنبست میخورند؟ حتی اگر آن زن، مادر باشد.
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی #قصاص
#حقوق
#تبعیض_جنسیتی
#زن_کشی
✍🏻 روح الله طالبی توتی
١. فاطمه را پدرش کشت. با ضربات چاقو و در ملأ عام. گفتند به دلیل اختلافات خانوادگی. مادر و برادر فاطمه نگذاشتند نام قاتل روی اعلامیه ترحیم ثبت شود. آنها ولیّ دم فاطمهاَند ولی چون قاتل، پدر مقتول است، اولیای دم نمیتوانند او را قصاص کنند. مجازات قاتل اگر پدرِ مقتول باشد، دیه و نهایت چندسالی زندان است.
٢. موضوع پژوهش من برای درس فقه کیفری استدلالی، قصاص پدر در قتل فرزند است. اینروزها میان کتب فقهی بهدنبال ریشههای این حکم هستم. فقیهان تمام مذاهب اسلامی، متفقالقولاَند که اگر قاتل پدر یا جدپدری مقتول باشد، قصاص نمیشود، به جز فقیهان مالکی. آنان شرایطی برای این حکم درنظر میگیرند و باور دارند اگر پدر فرزندش را بیدلیل و فجیعانه بهقتل برساند، باید قصاص شود. این رأی خاص مالکیان میان دیگر فقیهان مسلمان طرفداری ندارد.
٣. تمایز دیگری که در این حکم فقهی بهچشم میخورد، تفاوت میان پدر و مادر است. فقیهان شیعه برخلاف فقیهان اهل سنت، چنین معافیتی را برای مادر قائل نیستند و تصریح کردهاند که معافیت از قصاص در صورت قتل فرزند، فقط مختص پدر و پدران اوست و مادر در صورت قتل فرزندش حتماً قصاص خواهد شد.
۴. به جز روایات، توجیهاتی که فقیهان برای اثبات این حکم آوردهاند، جالب توجه است. برخی میگویند چون پدر علت وجود فرزند است، نمیتوان به دلیل قتل او جانش را گرفت. مادر چه؟ در وجود فرزند نقشی ندارد؟ البته ارسطو باور داشت که زن در تشکیل جنین منفعل است!
۵. دیگرانی گفتهاند پدر آنقدر نسبت به فرزندش مهر و عطوفت دارد که مگر در شرایط خاص دست به قتل فرزند نمیزند. مادر چه؟ نسبت به فرزند مِهری ندارد؟ البته آنان باور داشتند زن ناقصالعقل است و تصمیمات احساسی میگیرد!
۶. در نهایت، دیدم که برخی فقیهان گفته بودند قصاص مردی که فرزندش را کشته، با حرمت و شأن پدری و لزوم احسان به والدین منافات دارد. مادر چه؟ حرمتی ندارد؟ مگر مادر جزو والدین نیست؟ البته از نظر آنان، زن با مرد برابر نیست!
٧. غرض زیر سؤال بردن اصل این حکم نیست. چون هنوز به نتیجهای قطعی در اینباره نرسیدهام. مثلاً برخی از منظر سیاست جنایی، باور دارند حکم قصاص به قصد تأمین امنیت جانی و روانی جامعه در برابر قتل وضع شده و لازمهی آن این است که اولیای دم امکان اجرا و مطالبهی آن را داشته باشند. اما در صورتی که قاتل، پدر مقتول باشد، اولیای دم - یعنی مادر و خواهر و برادر مقتول - همسر و فرزند خود قاتل هستند و ممکن است به دلایل بسیاری چون ارتباط عاطفی، نگرانی از پیامدها و امنیت روانی، از قصاص قاتل صرفنظر کنند. شکی نیست که در این شرایط قاتل و اولیای دم در شرایط برابری نیستند و حکم به قصاص و سپردن آن به اولیای دم، نمیتواند مجازات بازدارندهای باشد. از این رو به جای قصاص، باید مجازات درخور و بازدارندهای برای پدر قاتل درنظر گرفت.
٨. دستکم مسئلهی من، تفاوت پدر و مادر در این حکم است. فقیهانی که همواره از قاعدهی تغلیب و الغای خصوصیت و احتیاط در دماء و بیشمار کاربست فقهی دیگر بهرهمیبرند، چرا به زنان که میرسند، ناگهان به بنبست میخورند؟ حتی اگر آن زن، مادر باشد.
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی #قصاص
#حقوق
#تبعیض_جنسیتی
#زن_کشی
👍6😢1
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
اطلاعیه تمدید عضویّت و پذیرش عضویت جدید در گروههای انجمن جامعهشناسی ایران
به اطلاع کلیه اعضای پیوسته انجمن جامعهشناسی (اعضای متقاضی تمدید عضویت یا اعضای جدید) میرساند که انتخابات گروههای تخصصی انجمن جامعهشناسی برای تعیین مدیران و دبیران گروههای تخصصی از ۲۰ اردیبهشت الی ۷ خرداد ۱۴۰۴ برگزار میگردد.
انتخاب شدگان میبایست علاوه بر رزومه مرتبط با گروه تخصصی، بیش از یکسال از عضویتشان در انجمن و گروههای تخصصی گذشته باشد.
متقاضیان برای کاندیداتوری مدیری و دبیری گروهها و یا شرکت در انتخابات و حضور در گروههای مورد نظر میبایست تا تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه به عضویت انجمن و گروه مربوطه درآمده یا آن را تمدید کرده باشند.
ادامه این اطلاعیه مهم را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید
به اطلاع کلیه اعضای پیوسته انجمن جامعهشناسی (اعضای متقاضی تمدید عضویت یا اعضای جدید) میرساند که انتخابات گروههای تخصصی انجمن جامعهشناسی برای تعیین مدیران و دبیران گروههای تخصصی از ۲۰ اردیبهشت الی ۷ خرداد ۱۴۰۴ برگزار میگردد.
انتخاب شدگان میبایست علاوه بر رزومه مرتبط با گروه تخصصی، بیش از یکسال از عضویتشان در انجمن و گروههای تخصصی گذشته باشد.
متقاضیان برای کاندیداتوری مدیری و دبیری گروهها و یا شرکت در انتخابات و حضور در گروههای مورد نظر میبایست تا تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه به عضویت انجمن و گروه مربوطه درآمده یا آن را تمدید کرده باشند.
ادامه این اطلاعیه مهم را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید
isa.org.ir
انجمن جامعه شناسی ایران - اطلاعیه تمدید عضویّت و پذیرش عضویت جدید انجمن جامعهشناسی ایران
به هر فصلی غمی، هر صفحهای انبوه اندوهی
وطن جان خستهام، پایان خوب قصههایت کو؟
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#بندرعباس_تسلیت
#ايران_تسلیت
وطن جان خستهام، پایان خوب قصههایت کو؟
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#بندرعباس_تسلیت
#ايران_تسلیت
😢3👍1🤬1
Forwarded from عکس نگار
آسوشیتدپرس بهنقل از شرکت امنیت دریایی «امبری» میگوید آتشسوزی بندر رجایی «ظاهراً در اثر جابهجایی نادرست محموله سوخت جامد برای موشکهای بالستیک ایران رخ داده است».
بهگزارش این خبرگزاری، شرکت امنیت دریایی «امبری» مدعی شد که بندر رجایی در فروردینماه میزبان محمولهای از «سوخت موشکی پرکلرات سدیم» بوده است.
سوم بهمن ۱۴۰۳ روزنامه فایننشالتایمز با استناد به اطلاعات امنیتی از مقاماتی در دو کشور غربی گزارش داد که دو کشتی باری ایرانی حامل مادهای برای پیشرانه موشکی قرار است طی چند هفته بعد از آن از چین به ایران حرکت کنند.
بر اساس این گزارش، کشتیهای ایرانی با پرچم ایران، گُلبن و جیران، انتظار میرفت بیش از یک هزار تُن سدیم پرکلرات حمل کنند؛ مادهای که برای تولید آمونیوم پرکلرات، جزء اصلی پیشرانه جامد موشکها، به کار میرود.
۱۱ فروردین امسال نیز نشریۀ نیوزویک بهنقل از یک نهاد ناظر بر مسیر کشتیها گزارش داد که کشتی جیران روز نهم فروردین به بندرعباس رسید.
بهگزارش این خبرگزاری، شرکت امنیت دریایی «امبری» مدعی شد که بندر رجایی در فروردینماه میزبان محمولهای از «سوخت موشکی پرکلرات سدیم» بوده است.
سوم بهمن ۱۴۰۳ روزنامه فایننشالتایمز با استناد به اطلاعات امنیتی از مقاماتی در دو کشور غربی گزارش داد که دو کشتی باری ایرانی حامل مادهای برای پیشرانه موشکی قرار است طی چند هفته بعد از آن از چین به ایران حرکت کنند.
بر اساس این گزارش، کشتیهای ایرانی با پرچم ایران، گُلبن و جیران، انتظار میرفت بیش از یک هزار تُن سدیم پرکلرات حمل کنند؛ مادهای که برای تولید آمونیوم پرکلرات، جزء اصلی پیشرانه جامد موشکها، به کار میرود.
۱۱ فروردین امسال نیز نشریۀ نیوزویک بهنقل از یک نهاد ناظر بر مسیر کشتیها گزارش داد که کشتی جیران روز نهم فروردین به بندرعباس رسید.
🤬2👎1
🔰 دومین میزگرد علمی دانشجویی «فعلا مجرد» در دانشگاه فردوسی
〰〰〰Blind Date 〰〰〰
بررسی علمی برنامههای بلایند دیت در فضای مجازی و پیشنیازهای ارتباط مؤثر و آگاهانه
📆دوشنبه، 8 اردیبهشتماه 1404 ساعت 12
📍دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم، سالن شورا
#تجرد
#تأهل
#رابطه
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
〰〰〰Blind Date 〰〰〰
بررسی علمی برنامههای بلایند دیت در فضای مجازی و پیشنیازهای ارتباط مؤثر و آگاهانه
📆دوشنبه، 8 اردیبهشتماه 1404 ساعت 12
📍دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم، سالن شورا
#تجرد
#تأهل
#رابطه
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
👍1
🔰 روز دختر و آیین سرکوب سیستماتیک سکسوالیته محکومین
✍پرستو فرخی
شاید در نگاه اول چنین تیتری در رده سخت گیریهای فمینیستی و مته به خشخاش گذاشتن های بیمورد دستهبندی شود. افراد زیادی، فلسفه روز دختر را نه بهمنزله کاربستهای نظاممند سازوکار سلطه و سرکوب، بلکه همچون آیینی در جهت گرامیداشت دختران بدون هیچ قصد و غرضی میدانند.
در حالیکه با ریشهیابی علت نامگذاری این روز بهعنوان روز دختر در تقویم ایرانی، به سلسله دلایل متقاعدکننده و غیر قابل اغماض در تشکیل پیوستاری از "تکنیک های مراقبت و تنبیه" از طريق قاعدهمندسازی، تثبیت و فراگیر ساختن هنجارهای ارزش اجتماعی برخورد میکنیم که ثبت روزی به نام دختر را بهمنزلهی "قدرت نوین رامسازی ابدان زنانه" در دستور کار دارد.
ثبت این روز برای زنان ایرانی حامل بار معنایی ارزشی دو قطبی زن/دختر، تأهل/تجرد، در پیوند با دخالتی نامرئی بر سکسوالیته زن و تقدس بخشی به امری موهوم بنام بکارت، بدن زن را از سوژه دارای فاعلیت فردی به ابژه و بدنی اجتماعی تبدیل میکند که با درج آن در تقویم، حق دخالت همگانی در حق بر بدن زن را رسمیت میبخشد که بر خلاف تصور عموم همین تمایزبخشی و انحصاریسازی، نه بهمنزلهی اعتلابخشی به مقام دختر، بلکه به منزله چارچوب بندی هنجاری و ارزشی بر بدن اوست که در نهایت به دیگریسازی و شیءشدگی بدن زن و تبديل بدن زن به موضوعی دارای حق همگانی بر قضاوت و ارزشگذاری منجر خواهد شد.
ظرافتبخشی به اصول قدرت نوین با سرپوش گذاشتن بر بعد تنبیهی و مجازات و علنیسازی سیستم پاداشدهی همراه با جشن سرور و شادمانی، شیوهای بدیع در قلب مفهومی آداب تأدیب و حتی کیفردهی است.
بدین معنا که مجازات را نه در سطح تخلفی فردی که با تقبل جریمه نقدی و یا موقت بتوان جبران کرد، بلکه در سطح کیفردهی تعمیم یافته به شکلی که هر آن ابدان زنانه خود را در حصار نشانه و گفتمانها در صحنهای از مجازات همگانی بیایند که در خصوصیترین لحظات نیز این بدن را نه متعلق به خود بلکه امانتی اجتماعی بیایند که هر لحظه در پیشگاه زرادخانه تنبیه و مجازات حاضرند.
این شیوه قدرت نوین نظارت و رام کردن بدن های بالذات گناهکار، از داغ و درفش سنتی بر داغ ننگ گذاشتن بر پیشانی مجرمان از طریق ضابطهمندسازی مستمر ذهن شهروندان عمل میکند که نه با توسل به پولادهای آهنین زندان و شکنجه، بلکه با اثرگذاری بر الیاف نرم مغزی استراتژی نهان استبدادی خود را پیاده میسازد.
از آنجا که نمیتوان هر لحظه از سیستم مراقبت همگانی بهره برد، درونیسازی سرکوب که به عرفان هرروزه ختم میشود، بهترین و حتی مؤثرترین شیوه است؛ چراکه در این شیوه نظارت همه جایی و همه زمانی است و از خود افراد، ملاحظه گرانی می سازد که علیرغم اینکه هیچ شلاق فیزیکی را متحمل نمیشوند، اما تازیانهای از درون، هر روزه و هرلحظه بر صورت شان می نوازد؛ در این صورت هنجارشکنان و بیملاحظهگران نه تنها توسط اجتماع و حلقه بیرونی مورد سرزنش و مجازات قرار میگیرند، بلکه از درون نیز متحمل تنبیهی به مراتب کاریتر میشوند که دست قدرت بیرونی را برای اعمال هرگونه تأدیب بازمیگذارد؛
تا جایی که بدن زن در پاسخ به لذت و سکسوالیته خود خارج از هنجارهای مردمحور، به شکلی پارادوکسیکال و خودتخریب گرانه، تنبیه اجتماعی را در مقایسه با حق لذت بردن از بدن خود سزاوارتر بداند.
سلب ذهنیت شناخت از بدن خود و بهعبارتی سلب #خود از خود و #ازخودبیگانگی رواداشته شده بر بدن زن، سبب میشود که سرکوب را نه یک رویکرد اعمال شده از سمت قدرت، بلکه آن را شیوه زندگی بداند؛ بهطوریکه همه حوزههای زندگی حتی جزئیات را حیطه رمزگذاری، نشانه و علائمی برای فرمول بندی دستورالعمل کنترل بر بدنی بداند که متعلق به او نیست.
بنابراین جایگاه روز دختر در زندگی زنان نه یک بخش جزئی با خوانشهای غیرتدقیقی مردسالارانه، بلکه بخش مهمی از توصیههای قالببندی زیستجهان زنانه است.
تکنیکهای دقیق اما بسیار خُرد با ظاهری آراسته، شیوهی محاصره سياسی و جزء به جزء بدن زنان است که بهمثابهی روز آزمون و سرمشقی همگانی، توأمان نمایش دو تکنیک تنبیهی است: نخست یادآوری و تذکار انحراف و گناه و مراسم سالیانه تمدید و تثبیت نظارت بر بدنهای گناهکار و شیءواره شده؛ دوم یادآوری قدرت مسلط مردسالارانه و احیای میراث فرهنگی آن.
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#دیالکتیک_بدنمندی
#روز_دختر
#بدن_زن
#سکسوالیته
✍پرستو فرخی
شاید در نگاه اول چنین تیتری در رده سخت گیریهای فمینیستی و مته به خشخاش گذاشتن های بیمورد دستهبندی شود. افراد زیادی، فلسفه روز دختر را نه بهمنزله کاربستهای نظاممند سازوکار سلطه و سرکوب، بلکه همچون آیینی در جهت گرامیداشت دختران بدون هیچ قصد و غرضی میدانند.
در حالیکه با ریشهیابی علت نامگذاری این روز بهعنوان روز دختر در تقویم ایرانی، به سلسله دلایل متقاعدکننده و غیر قابل اغماض در تشکیل پیوستاری از "تکنیک های مراقبت و تنبیه" از طريق قاعدهمندسازی، تثبیت و فراگیر ساختن هنجارهای ارزش اجتماعی برخورد میکنیم که ثبت روزی به نام دختر را بهمنزلهی "قدرت نوین رامسازی ابدان زنانه" در دستور کار دارد.
ثبت این روز برای زنان ایرانی حامل بار معنایی ارزشی دو قطبی زن/دختر، تأهل/تجرد، در پیوند با دخالتی نامرئی بر سکسوالیته زن و تقدس بخشی به امری موهوم بنام بکارت، بدن زن را از سوژه دارای فاعلیت فردی به ابژه و بدنی اجتماعی تبدیل میکند که با درج آن در تقویم، حق دخالت همگانی در حق بر بدن زن را رسمیت میبخشد که بر خلاف تصور عموم همین تمایزبخشی و انحصاریسازی، نه بهمنزلهی اعتلابخشی به مقام دختر، بلکه به منزله چارچوب بندی هنجاری و ارزشی بر بدن اوست که در نهایت به دیگریسازی و شیءشدگی بدن زن و تبديل بدن زن به موضوعی دارای حق همگانی بر قضاوت و ارزشگذاری منجر خواهد شد.
ظرافتبخشی به اصول قدرت نوین با سرپوش گذاشتن بر بعد تنبیهی و مجازات و علنیسازی سیستم پاداشدهی همراه با جشن سرور و شادمانی، شیوهای بدیع در قلب مفهومی آداب تأدیب و حتی کیفردهی است.
بدین معنا که مجازات را نه در سطح تخلفی فردی که با تقبل جریمه نقدی و یا موقت بتوان جبران کرد، بلکه در سطح کیفردهی تعمیم یافته به شکلی که هر آن ابدان زنانه خود را در حصار نشانه و گفتمانها در صحنهای از مجازات همگانی بیایند که در خصوصیترین لحظات نیز این بدن را نه متعلق به خود بلکه امانتی اجتماعی بیایند که هر لحظه در پیشگاه زرادخانه تنبیه و مجازات حاضرند.
این شیوه قدرت نوین نظارت و رام کردن بدن های بالذات گناهکار، از داغ و درفش سنتی بر داغ ننگ گذاشتن بر پیشانی مجرمان از طریق ضابطهمندسازی مستمر ذهن شهروندان عمل میکند که نه با توسل به پولادهای آهنین زندان و شکنجه، بلکه با اثرگذاری بر الیاف نرم مغزی استراتژی نهان استبدادی خود را پیاده میسازد.
از آنجا که نمیتوان هر لحظه از سیستم مراقبت همگانی بهره برد، درونیسازی سرکوب که به عرفان هرروزه ختم میشود، بهترین و حتی مؤثرترین شیوه است؛ چراکه در این شیوه نظارت همه جایی و همه زمانی است و از خود افراد، ملاحظه گرانی می سازد که علیرغم اینکه هیچ شلاق فیزیکی را متحمل نمیشوند، اما تازیانهای از درون، هر روزه و هرلحظه بر صورت شان می نوازد؛ در این صورت هنجارشکنان و بیملاحظهگران نه تنها توسط اجتماع و حلقه بیرونی مورد سرزنش و مجازات قرار میگیرند، بلکه از درون نیز متحمل تنبیهی به مراتب کاریتر میشوند که دست قدرت بیرونی را برای اعمال هرگونه تأدیب بازمیگذارد؛
تا جایی که بدن زن در پاسخ به لذت و سکسوالیته خود خارج از هنجارهای مردمحور، به شکلی پارادوکسیکال و خودتخریب گرانه، تنبیه اجتماعی را در مقایسه با حق لذت بردن از بدن خود سزاوارتر بداند.
سلب ذهنیت شناخت از بدن خود و بهعبارتی سلب #خود از خود و #ازخودبیگانگی رواداشته شده بر بدن زن، سبب میشود که سرکوب را نه یک رویکرد اعمال شده از سمت قدرت، بلکه آن را شیوه زندگی بداند؛ بهطوریکه همه حوزههای زندگی حتی جزئیات را حیطه رمزگذاری، نشانه و علائمی برای فرمول بندی دستورالعمل کنترل بر بدنی بداند که متعلق به او نیست.
بنابراین جایگاه روز دختر در زندگی زنان نه یک بخش جزئی با خوانشهای غیرتدقیقی مردسالارانه، بلکه بخش مهمی از توصیههای قالببندی زیستجهان زنانه است.
تکنیکهای دقیق اما بسیار خُرد با ظاهری آراسته، شیوهی محاصره سياسی و جزء به جزء بدن زنان است که بهمثابهی روز آزمون و سرمشقی همگانی، توأمان نمایش دو تکنیک تنبیهی است: نخست یادآوری و تذکار انحراف و گناه و مراسم سالیانه تمدید و تثبیت نظارت بر بدنهای گناهکار و شیءواره شده؛ دوم یادآوری قدرت مسلط مردسالارانه و احیای میراث فرهنگی آن.
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#دیالکتیک_بدنمندی
#روز_دختر
#بدن_زن
#سکسوالیته
❤3👍1👎1👏1
📚معرفی کتاب
خاک کارخانه: پارچههای ناتمام چیتسازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران
مستندنگاری کار در ایران
نویسنده: شیوا خادمی
چاپ پنجم ، 1404
نشر اطراف
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
خاک کارخانه: پارچههای ناتمام چیتسازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران
مستندنگاری کار در ایران
نویسنده: شیوا خادمی
چاپ پنجم ، 1404
نشر اطراف
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
قابل توجه کسانی که تاریخ را تحریف میکنند:
اعتصاب و سرکوب کارگران کارخانه جهان چیت در اردیبهشت سال ۱۳۵۰
کارخانه جهانچیت کرج در سال ۱۳۱۷ خورشیدی ساخته شد و تولیدات آن شامل چیت، چلوار و متقال بود. بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰، این کارخانه محل اصلی تظاهرات کارگری بود و بارها به تعطیلی کشیده شده بود.
اردیبهشت سال ۱۳۵۰ اعتصاب بزرگی درکارخانه جهان چیت رخ داد. در آن زمان، مزد روزانه کارگران در ازای ۸ ساعت کار، طبق معیارهای وزارت کار چیزی بین ده تا دوازده تومان بود. اما فاتح یزدی، صاحب کارخانه جهان چیت که یکی از مالکان و سرمایهداران بزرگ بود و در عین حال روابط نزدیکی با خاندان پهلوی داشت، حتا نُرمهای وزارت کار را هم رعایت نمیکرد و در ازای ۱۲ ساعت کار، مبلغی بین ۵ تا ۷ تومان به کارگران میداد.
کارگران جهان چیت برای افزایش دستمزد، از روز ۶ اردیبهشت دست به اعتصاب زدند. سه روز اعتصاب و تجمع در محوطه کارخانه برای افزایش دستمزد، نتیجهای نداد. نماینده اداره کار کرج به این کارخانه رفت و کارگران بر این تصور بودند که وی برای اجرای مقررات وزارت کار و حمایت از کارگران به آنجا رفته است. اما این نماینده دولت، کارگران را تهدید به اخراج کرد و از آنان خواست به اعتصاب پایان دهند. به دنبال آن فرمانده ژاندارمری کرج با چند ژاندارم وارد کارخانه شده و کارگران را تهدید کردند.
کارگران تصمیم گرفتند به سمت وزارت کار در تهران دست به راهپیمایی بزنند. پس از آن رئیس ساواک کرج نیز کارگران را تهدید کرد که «اگر از کارخانه بیرون بیائید هر چه دیدید از چشم خودتان دیدهاید.»! و کارگران در مقابل این تهدیدها جواب شان این بود که «اگر جلو آتش و گلوله برویم، بهتر از این است که این زندگی را تحمل بکنیم»! به دنبال آن، دو هزار کارگر کارخانه جهان چیت به خیابان میریزند و به سمت تهران دست به راهپیمائی میزنند. در میان راه و ساعت حدود ۵ بعد از ظهر، وقتی که کارگران به کاروانسرا سنگی رسیده بودند، ژاندارمهای حکومتی صفوف کارگران را مورد یورش قرار میدهند و آنها را به گلوله میبندند. در اثر این اقدام، حداقل سه کارگر جهان چیت کشته و چندین نفر دیگر به سختی مصدوم میشوند.
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#روز_جهانی_کارگر
#آگاهی_طبقاتی
#آگاهی_در_خوو
#آگاهی_برای_خود
#اردیبهشت_۱۳۵۰
#جهان_چیت
اعتصاب و سرکوب کارگران کارخانه جهان چیت در اردیبهشت سال ۱۳۵۰
کارخانه جهانچیت کرج در سال ۱۳۱۷ خورشیدی ساخته شد و تولیدات آن شامل چیت، چلوار و متقال بود. بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰، این کارخانه محل اصلی تظاهرات کارگری بود و بارها به تعطیلی کشیده شده بود.
اردیبهشت سال ۱۳۵۰ اعتصاب بزرگی درکارخانه جهان چیت رخ داد. در آن زمان، مزد روزانه کارگران در ازای ۸ ساعت کار، طبق معیارهای وزارت کار چیزی بین ده تا دوازده تومان بود. اما فاتح یزدی، صاحب کارخانه جهان چیت که یکی از مالکان و سرمایهداران بزرگ بود و در عین حال روابط نزدیکی با خاندان پهلوی داشت، حتا نُرمهای وزارت کار را هم رعایت نمیکرد و در ازای ۱۲ ساعت کار، مبلغی بین ۵ تا ۷ تومان به کارگران میداد.
کارگران جهان چیت برای افزایش دستمزد، از روز ۶ اردیبهشت دست به اعتصاب زدند. سه روز اعتصاب و تجمع در محوطه کارخانه برای افزایش دستمزد، نتیجهای نداد. نماینده اداره کار کرج به این کارخانه رفت و کارگران بر این تصور بودند که وی برای اجرای مقررات وزارت کار و حمایت از کارگران به آنجا رفته است. اما این نماینده دولت، کارگران را تهدید به اخراج کرد و از آنان خواست به اعتصاب پایان دهند. به دنبال آن فرمانده ژاندارمری کرج با چند ژاندارم وارد کارخانه شده و کارگران را تهدید کردند.
کارگران تصمیم گرفتند به سمت وزارت کار در تهران دست به راهپیمایی بزنند. پس از آن رئیس ساواک کرج نیز کارگران را تهدید کرد که «اگر از کارخانه بیرون بیائید هر چه دیدید از چشم خودتان دیدهاید.»! و کارگران در مقابل این تهدیدها جواب شان این بود که «اگر جلو آتش و گلوله برویم، بهتر از این است که این زندگی را تحمل بکنیم»! به دنبال آن، دو هزار کارگر کارخانه جهان چیت به خیابان میریزند و به سمت تهران دست به راهپیمائی میزنند. در میان راه و ساعت حدود ۵ بعد از ظهر، وقتی که کارگران به کاروانسرا سنگی رسیده بودند، ژاندارمهای حکومتی صفوف کارگران را مورد یورش قرار میدهند و آنها را به گلوله میبندند. در اثر این اقدام، حداقل سه کارگر جهان چیت کشته و چندین نفر دیگر به سختی مصدوم میشوند.
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#روز_جهانی_کارگر
#آگاهی_طبقاتی
#آگاهی_در_خوو
#آگاهی_برای_خود
#اردیبهشت_۱۳۵۰
#جهان_چیت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عشق آن نیست که به گردش روزگار دگرگون شود...
غزل۱۱۶ #ویلیام_شکسپیر بزرگترین نمایشنامهنویس جهان
با خوانش #لارنس_اولیویه بازیگر و کارگردان مشهور
Sonnet 116
Let me not to the marriage of true minds
Admit impediments; love is not love
Which alters when it alteration finds,
Or bends with the remover to remove.
O no, it is an ever-fixèd mark
That looks on tempests and is never shaken;
It is the star to every wand'ring bark
Whose worth's unknown, although his height be taken.
Love's not time's fool, though rosy lips and cheeks
Within his bending sickle's compass come.
Love alters not with his brief hours and weeks,
But bears it out even to the edge of doom:
If this be error and upon me proved,
I never writ, nor no man ever loved.
#غزل
#ادبیات_جهان
#ویلیام_شکسپیر
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
غزل۱۱۶ #ویلیام_شکسپیر بزرگترین نمایشنامهنویس جهان
با خوانش #لارنس_اولیویه بازیگر و کارگردان مشهور
Sonnet 116
Let me not to the marriage of true minds
Admit impediments; love is not love
Which alters when it alteration finds,
Or bends with the remover to remove.
O no, it is an ever-fixèd mark
That looks on tempests and is never shaken;
It is the star to every wand'ring bark
Whose worth's unknown, although his height be taken.
Love's not time's fool, though rosy lips and cheeks
Within his bending sickle's compass come.
Love alters not with his brief hours and weeks,
But bears it out even to the edge of doom:
If this be error and upon me proved,
I never writ, nor no man ever loved.
#غزل
#ادبیات_جهان
#ویلیام_شکسپیر
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
❤4
وقتی در انفجار بیروت «الکساندرا نجار» کودک سهسالهی لبنانی کشته شد، پدرش در مصاحبهای حرف جالبی زد؛ او رو به دوربین گفت:
دختر من شهیده نیست، شهید با علم و اختیار برای مفهومی بزرگتر از همه مفاهیم جانش را میدهد. دختر من یک قربانی است؛
قربانی جنایتی که همه دولتمردان در آن شریک هستند.
#بندر_عباس
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
@sociology_of_sport
دختر من شهیده نیست، شهید با علم و اختیار برای مفهومی بزرگتر از همه مفاهیم جانش را میدهد. دختر من یک قربانی است؛
قربانی جنایتی که همه دولتمردان در آن شریک هستند.
#بندر_عباس
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
@sociology_of_sport
👍7👏1👌1
🔰زنکشی، فاجعهای که دولت را تکان نمیدهد!
✍مریم رحمانی
زنکشی در ایران رو به افزایش است و هرروز خبری تکان دهنده درباره آن میشنویم. آخرین مورد بسیار دردناک است. فاطمه دختری ۱۸ ساله که نخواست تحت خشونت پدر زندگی کند و سعی کرد سختی مستقل بودن را در سنی کم تجربه کند، به شکل سبعانهای توسط پدرش به قتل رسید: در آرایشگاه محل کارش! و در برابر دیدگان مشتریان تا پدر قلدری و وزن سنگینی را که قانون به او داده، بار دیگر به زنان ثابت کند. قانونی که مرد را رئیس خانواده میداند و دست او را برای قتل فرزند یا همسر باز میگذارد.
قتلها هرروز دلخراشتر میشوند با اره، تبر، چاقو، کلت یا هر آنچه بشود جان دیگری را ستاند و در مخیلهای انسانی سالم نگنجد.
افزایش فراوانی قتلها خشم مردان را نشان میدهد از جایگاهی که سقوط کرده است یا در حال سقوط است. اصولا این شکل از خشونت عریان تقلاهای دردمندانه مردانی است که مدرنیته و تلاش زنان ایرانی برای کسب حقوق خود آنان را از جایگاه ریاستی و بالادستی در زندگی روزمره پایین کشیده است. اما هنوز خودشان به این باور نرسیدهاند که دوره سنت گذشته است و نمیتوانند از مواهب سنت و مدرنیته توأمان بهره برند.
آنها نمیخواهند بپذیرند زنان حق زندگی و حیات بدون خشونت را دارند.
مردان قاتل نشان میدهند چقدر از جانب زنان احساس خطر میکنند که دست به قتل آنان میزنند. جز مواردی که زنکشی به دلیل بارداری جنین دختر یا زایمان دختر بوده است، عاملیت زنان در تغییر زندگی دلیلی پررنگ در قتل آنان به دست مردان فامیل بوده است. امری که در بررسی قتلها گاه نادیده گرفته میشود. زنان ایرانی در بدترین شرایط سعی دارند افسار زندگی خود را از دست مردان خارج کنند و خود تصمیمگیرنده زندگی خویش باشند. عاملیت زنان به خشم مردان دامن میزند و با قتل و خشونت سعی در مقابله با کاهش قدرت خود میکنند.
زنان سراسر ایران حتی در روستاهای کوچکی که شاید اسمشان هم به گوش ما نرسیده، در تکاپو برای بهبود زیست خود و استقلال مالی هستند. اما مردسالاری هم آنان و هم مردان را قربانی میکند.
قوانین دنیای مدرن، در کشورهایی که به کنوانسیون استانبول پیوستهاند، رنگ و بوی دیگری دارد و زنکشی قتل عمدی محسوب میشود که مجازاتش آنقدر هست تا تعداد خاطیان را کمتر کند. در ایران اما دولت و نظام قضایی دخیل در خشونت ساختاری علیه زنان هستند. آنها در انجام وظیفهشان در پاسداشت جان شهروندان اهمال میکنند. درواقع از منظر دولت نیز زن شهروند درجه یک نیست که جانش مهم باشد.
لایحه صیانت از زنان در روزهای آخر دولت روحانی به مجلس رسید؛ آنهم با جرح و تعدیلهای بسیار و حذف ۴۰ ماده و تعریف خشونت علیه زنان توسط قوه قضاییه. همان هم به تصویب نرسید. دولت پزشکیان نیز لایحهای از قرار تقدیم مجلس کرده است که گرچه تعریف خشونت علیه زنان در آن نوشته شده اما بررسی شکایات را به جای دادگاه، به شورای حل اختلاف سپرده که ضمانت اجرایی ندارد.
دولت ایران همچنان دولتی زنستیز است گرچه زنان را در پستهایی قرارداده که پیشتر از آنِ مردان بود، ماهیتش همان دولت رئیسی و احمدینژاد و خاتمی… است.
دولت به جای آنکه به زنان بال و پر دهد و تلاشهای آنان برای دسترسی به فرصتهای برابر را فراهم کند، همچنان در چیدن بال های زنان تلاش میکند. بعد از خیزش ژینا/مهسا امینی حاکمیت از جانب زنان احساس خطر بیشتری کرده و دست مردان را در سرکوب زنان باز گذاشته است.
نشستهای تخصصی گروه مطالعات زنان با دستور از بالا لغو شد تا مشت محکمی شود بر دهان فعالان حقوق زنان. آنها همچنان زیر سرکوبهای خفقانآور سعی میکنند خشونت علیه زنان را که در حقیقت به افزایش خشونت در جامعه دامن میزند، کاهش دهند.
همچنین خانههای امن غیردولتی تحت فشارهای زیادی قرار دارند و خانههای امن دولتی هم در نهایت یک ماه زن خشونت دیده را نگه میدارند. راه کاهش خشونت و زنکشی از آموزش مردان و به رسمیت شناختن حق زنان بر زندگی و بدن خود و تصویب قوانین محکومکننده خشونت و حمایت کننده از زنان خشونت دیده است.
مردان باید بیاموزند که زن جزئی از آنها و فرع زندگی نیست. او هم سهمی برابر در زندگی، شأنی برابر و حق زیستن دارد هرآنگونه که خود میخواهد. در نبود قانون حمایتی فعالان زنان نقش آموزش مردان پررنگتر میشود.
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#زن_کشی
#قتل_عمد
✍مریم رحمانی
زنکشی در ایران رو به افزایش است و هرروز خبری تکان دهنده درباره آن میشنویم. آخرین مورد بسیار دردناک است. فاطمه دختری ۱۸ ساله که نخواست تحت خشونت پدر زندگی کند و سعی کرد سختی مستقل بودن را در سنی کم تجربه کند، به شکل سبعانهای توسط پدرش به قتل رسید: در آرایشگاه محل کارش! و در برابر دیدگان مشتریان تا پدر قلدری و وزن سنگینی را که قانون به او داده، بار دیگر به زنان ثابت کند. قانونی که مرد را رئیس خانواده میداند و دست او را برای قتل فرزند یا همسر باز میگذارد.
قتلها هرروز دلخراشتر میشوند با اره، تبر، چاقو، کلت یا هر آنچه بشود جان دیگری را ستاند و در مخیلهای انسانی سالم نگنجد.
افزایش فراوانی قتلها خشم مردان را نشان میدهد از جایگاهی که سقوط کرده است یا در حال سقوط است. اصولا این شکل از خشونت عریان تقلاهای دردمندانه مردانی است که مدرنیته و تلاش زنان ایرانی برای کسب حقوق خود آنان را از جایگاه ریاستی و بالادستی در زندگی روزمره پایین کشیده است. اما هنوز خودشان به این باور نرسیدهاند که دوره سنت گذشته است و نمیتوانند از مواهب سنت و مدرنیته توأمان بهره برند.
آنها نمیخواهند بپذیرند زنان حق زندگی و حیات بدون خشونت را دارند.
مردان قاتل نشان میدهند چقدر از جانب زنان احساس خطر میکنند که دست به قتل آنان میزنند. جز مواردی که زنکشی به دلیل بارداری جنین دختر یا زایمان دختر بوده است، عاملیت زنان در تغییر زندگی دلیلی پررنگ در قتل آنان به دست مردان فامیل بوده است. امری که در بررسی قتلها گاه نادیده گرفته میشود. زنان ایرانی در بدترین شرایط سعی دارند افسار زندگی خود را از دست مردان خارج کنند و خود تصمیمگیرنده زندگی خویش باشند. عاملیت زنان به خشم مردان دامن میزند و با قتل و خشونت سعی در مقابله با کاهش قدرت خود میکنند.
زنان سراسر ایران حتی در روستاهای کوچکی که شاید اسمشان هم به گوش ما نرسیده، در تکاپو برای بهبود زیست خود و استقلال مالی هستند. اما مردسالاری هم آنان و هم مردان را قربانی میکند.
قوانین دنیای مدرن، در کشورهایی که به کنوانسیون استانبول پیوستهاند، رنگ و بوی دیگری دارد و زنکشی قتل عمدی محسوب میشود که مجازاتش آنقدر هست تا تعداد خاطیان را کمتر کند. در ایران اما دولت و نظام قضایی دخیل در خشونت ساختاری علیه زنان هستند. آنها در انجام وظیفهشان در پاسداشت جان شهروندان اهمال میکنند. درواقع از منظر دولت نیز زن شهروند درجه یک نیست که جانش مهم باشد.
لایحه صیانت از زنان در روزهای آخر دولت روحانی به مجلس رسید؛ آنهم با جرح و تعدیلهای بسیار و حذف ۴۰ ماده و تعریف خشونت علیه زنان توسط قوه قضاییه. همان هم به تصویب نرسید. دولت پزشکیان نیز لایحهای از قرار تقدیم مجلس کرده است که گرچه تعریف خشونت علیه زنان در آن نوشته شده اما بررسی شکایات را به جای دادگاه، به شورای حل اختلاف سپرده که ضمانت اجرایی ندارد.
دولت ایران همچنان دولتی زنستیز است گرچه زنان را در پستهایی قرارداده که پیشتر از آنِ مردان بود، ماهیتش همان دولت رئیسی و احمدینژاد و خاتمی… است.
دولت به جای آنکه به زنان بال و پر دهد و تلاشهای آنان برای دسترسی به فرصتهای برابر را فراهم کند، همچنان در چیدن بال های زنان تلاش میکند. بعد از خیزش ژینا/مهسا امینی حاکمیت از جانب زنان احساس خطر بیشتری کرده و دست مردان را در سرکوب زنان باز گذاشته است.
نشستهای تخصصی گروه مطالعات زنان با دستور از بالا لغو شد تا مشت محکمی شود بر دهان فعالان حقوق زنان. آنها همچنان زیر سرکوبهای خفقانآور سعی میکنند خشونت علیه زنان را که در حقیقت به افزایش خشونت در جامعه دامن میزند، کاهش دهند.
همچنین خانههای امن غیردولتی تحت فشارهای زیادی قرار دارند و خانههای امن دولتی هم در نهایت یک ماه زن خشونت دیده را نگه میدارند. راه کاهش خشونت و زنکشی از آموزش مردان و به رسمیت شناختن حق زنان بر زندگی و بدن خود و تصویب قوانین محکومکننده خشونت و حمایت کننده از زنان خشونت دیده است.
مردان باید بیاموزند که زن جزئی از آنها و فرع زندگی نیست. او هم سهمی برابر در زندگی، شأنی برابر و حق زیستن دارد هرآنگونه که خود میخواهد. در نبود قانون حمایتی فعالان زنان نقش آموزش مردان پررنگتر میشود.
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#زن_کشی
#قتل_عمد
👍3👎1👏1
اول ماه می، روز جهانی کارگر گرامی و فهمیده باد!
#اول_ماه_می
#روز_جهانی_کارگر
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#اول_ماه_می
#روز_جهانی_کارگر
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
❤5
✍️ زنده باد اول ماه مه،
روز اتحاد و همبستگی کارگران در سراسر جهان
اول ماه مه، روزی است پیکار جویانه و کنشگرانه برای کارگران جهان در هر گوشه دنیا.
اول ماه مه، روز اتحاد و همبستگی فرودستان است. زنان کارگر و زحمت کش جهان بهخاطر زن بودن بیش از مردان هم طبقهی خود مورد تبعیض و استثمار قرار می گیرند. از این رو زنان انگیزههای قویتری برای رهایی از مناسبات قدرت، روابط جلوی صحنه و پشت صحنه اقتصاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پوسیده سرمایهداری دارند. اگر زنان به فهمی مشترک از #آگاهی_جنسیتی دست پیدا کنند و بتوانند در موقعیت کار، #آگاهی_در_خود را به #آگاهی_برای_خود بدل سازند، می توانند در هدایت و تقویت جریانهای پویای اجتماعی سراسر جهان نقش گیری کنند. زنان میتوانند در جامعه امروزین ما، با پیشبرد آگاهی طبقاتی و آگاهی جنسیتی بهمثابهی یک دیالکتیک تکمیلی، زنان کارگر/کارکن از صفوف طبقهی خود بهویژه مردان کارگر/کارکن نیروهای اجتماعی را نیز رهایی بخشیده و در مرزبندی با ستم جنسی/جنسیتی قرار دهند.
#روز_جهانی_کارگر
#زن_انقلاب_رهایی
#آگاهی_جنسیتی
#آگاهی_برای_خود
#کارل_مارکس
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
روز اتحاد و همبستگی کارگران در سراسر جهان
اول ماه مه، روزی است پیکار جویانه و کنشگرانه برای کارگران جهان در هر گوشه دنیا.
اول ماه مه، روز اتحاد و همبستگی فرودستان است. زنان کارگر و زحمت کش جهان بهخاطر زن بودن بیش از مردان هم طبقهی خود مورد تبعیض و استثمار قرار می گیرند. از این رو زنان انگیزههای قویتری برای رهایی از مناسبات قدرت، روابط جلوی صحنه و پشت صحنه اقتصاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پوسیده سرمایهداری دارند. اگر زنان به فهمی مشترک از #آگاهی_جنسیتی دست پیدا کنند و بتوانند در موقعیت کار، #آگاهی_در_خود را به #آگاهی_برای_خود بدل سازند، می توانند در هدایت و تقویت جریانهای پویای اجتماعی سراسر جهان نقش گیری کنند. زنان میتوانند در جامعه امروزین ما، با پیشبرد آگاهی طبقاتی و آگاهی جنسیتی بهمثابهی یک دیالکتیک تکمیلی، زنان کارگر/کارکن از صفوف طبقهی خود بهویژه مردان کارگر/کارکن نیروهای اجتماعی را نیز رهایی بخشیده و در مرزبندی با ستم جنسی/جنسیتی قرار دهند.
#روز_جهانی_کارگر
#زن_انقلاب_رهایی
#آگاهی_جنسیتی
#آگاهی_برای_خود
#کارل_مارکس
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
👍5
Forwarded from مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی بارویکرد فرودبه زمین
✍️ زنده باد اول ماه مه،
روز اتحاد و همبستگی کارگران در سراسر جهان
اول ماه مه، روزی است پیکار جویانه و کنشگرانه برای کارگران جهان در هر گوشه دنیا.
اول ماه مه، روز اتحاد و همبستگی فرودستان است. زنان کارگر و زحمت کش جهان بهخاطر زن بودن بیش از مردان هم طبقهی خود مورد تبعیض و استثمار قرار می گیرند. از این رو زنان انگیزههای قویتری برای رهایی از مناسبات قدرت، روابط جلوی صحنه و پشت صحنه اقتصاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پوسیده سرمایهداری دارند. اگر زنان به فهمی مشترک از #آگاهی_جنسیتی دست پیدا کنند و بتوانند در موقعیت کار، #آگاهی_در_خود را به #آگاهی_برای_خود بدل سازند، می توانند در هدایت و تقویت جریانهای پویای اجتماعی سراسر جهان نقش گیری کنند. زنان میتوانند در جامعه امروزین ما، با پیشبرد آگاهی طبقاتی و آگاهی جنسیتی بهمثابهی یک دیالکتیک تکمیلی، زنان کارگر/کارکن از صفوف طبقهی خود بهویژه مردان کارگر/کارکن نیروهای اجتماعی را نیز رهایی بخشیده و در مرزبندی با ستم جنسی/جنسیتی قرار دهند.
#روز_جهانی_کارگر
#زن_انقلاب_رهایی
#آگاهی_جنسیتی
#آگاهی_برای_خود
#کارل_مارکس
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
روز اتحاد و همبستگی کارگران در سراسر جهان
اول ماه مه، روزی است پیکار جویانه و کنشگرانه برای کارگران جهان در هر گوشه دنیا.
اول ماه مه، روز اتحاد و همبستگی فرودستان است. زنان کارگر و زحمت کش جهان بهخاطر زن بودن بیش از مردان هم طبقهی خود مورد تبعیض و استثمار قرار می گیرند. از این رو زنان انگیزههای قویتری برای رهایی از مناسبات قدرت، روابط جلوی صحنه و پشت صحنه اقتصاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پوسیده سرمایهداری دارند. اگر زنان به فهمی مشترک از #آگاهی_جنسیتی دست پیدا کنند و بتوانند در موقعیت کار، #آگاهی_در_خود را به #آگاهی_برای_خود بدل سازند، می توانند در هدایت و تقویت جریانهای پویای اجتماعی سراسر جهان نقش گیری کنند. زنان میتوانند در جامعه امروزین ما، با پیشبرد آگاهی طبقاتی و آگاهی جنسیتی بهمثابهی یک دیالکتیک تکمیلی، زنان کارگر/کارکن از صفوف طبقهی خود بهویژه مردان کارگر/کارکن نیروهای اجتماعی را نیز رهایی بخشیده و در مرزبندی با ستم جنسی/جنسیتی قرار دهند.
#روز_جهانی_کارگر
#زن_انقلاب_رهایی
#آگاهی_جنسیتی
#آگاهی_برای_خود
#کارل_مارکس
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
👍5
https://www.khabaronline.ir/news/2056626/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%B7%D9%88%D9%86-%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%D9%84-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#فلسفه
@sociology_of_sport
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
#فلسفه
@sociology_of_sport
www.khabaronline.ir
زنان در نگاه افلاطون حیات مستقل ندارند / نقدی فمینیستی بر مفهوم عدالت در فلسفهٔ افلاطون
از منظر فمینیستی، عدالت در فلسفهٔ افلاطون اگرچه در ظاهر نوآورانه به نظر میرسد، اما همچنان در بستری مردسالارانه تعریف میشود. این نقدها یادآور میشوند که مفاهیمی چون طبیعت، برابری و قدرت، خود نیازمند بازاندیشیاند، اگر هدف ما دستیابی به عدالتی فراگیر و واقعی…
👍3
🔰حل مسئله معلم، حل مسئله جامعه
✍بیتا مدنی
این فکر که معلم شوم از نوجوانی و دورهی تحصیلی راهنمایی در ذهنم نشست. دبیر زبان انگلیسی خانم نوشین خادمی به من نشان داد که میتوان خوب درس داد در حالیکه طبیعت یار و انسان یار هم بود. عهد و پیمان را از همان جا و در ۱۴ سالگی با خود بستم و تصمیم خود را گرفتم. از آن پس هرچه خواندم، نوشتم، برنامهریزی کردم، کنکور دادم، کوشیدم و پژوهیدم برای معلمی بود.
کمکم دریافتم که یاری انسان و طبیعت یک وظیفهٔ همگانی است؛ معلم و غیر معلم ندارد. هرکسی با هر نقش اجتماعی در نظام تقسیم اجتماعی کار، در هر پایگاه شغلی و اجتماعی، این وظیفهٔ را برعهده دارد.
سالهاست معلمی میکنم و دوستش میدارم. یکی از دلایل آن روح بزرگ معلمی است که درسی تاریخی به من آموخت: شادروان دکتر ابوالحسن خانعلی. روز معلم در میهن در بزرگداشت اوست که شکل گرفت. او به ما یاد داد که تا مشکلات معلم حل نشود، مشکلات جامعه هم حل شدنی نیست. نگاشته ای از او برگرفته از مجلهٔ “دانش و مردم” تقدیمتان میکنم:
"هیچ عرصهای در هنر، شعر، ادبیات و موسیقی نبودهاست که معلمان نقشی مهم در آن ایفا نکرده باشند.
این نقشآفرینی، در شرایطی صورت گرفته که معلمان، نامتشکل و فاقد احزاب سیاسی و سازمانهای صنفِیِ مستقل و کارآمد بودهاند.
بنابراین تردیدی نیست که تشکلیابی و همبستگی سراسری معلمان اثرگذاری عملکرد آنان را در روند تحولات جامعه و بهبود شرایط اجتماعی بیشتر میکند. بهويژه آن که معلمان از نظر کمیت و وزن اجتماعی قشری گستردهاند که حوزۀ نفوذشان از مراکز شهرهای بزرگ تا دور افتادهترین روستاها را در بر میگیرد."
نخستین اعتراض صنفی معلمان برای افزایش حقوق، ۸ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد که در جریان آن تمامی احزاب سیاسی، سندیکاها و سازمانهای صنفی سرکوب شدند.
این اعتراضات دامنهدار شد و در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ در بسیاری از شهرها و در میدان بهارستان تهران در برابر مجلس شورای ملی به اوج خود رسید. در این گردهماییِ اعتراضی مطالبهگرانه ، دکتر ابوالحسن خانعلی که معلمی جوان بود، به ضرب گلولۀ پلیس نیروی انتظامی کشته شد و جمعی از معلمان و اساتید نیز زخمی شدند. سپس دانشجویان دانشسرای عالی به اعتصاب معلمان پیوستند و در ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ معترضان در یک تظاهرات ۳۰ هزار نفری، خواهان استعفای دولت شریف امامی، کیفر قاتل شهید دکتر خانعلی، عذرخواهی حکومت از معلمان، افزایش حقوق و تعیین ۱۲ اردیبهشت بهعنوان روز معلم شدند.
نتیجه آنکه دولت شریف امامی استعفا داد و در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۰ پس از وعدۀ افزایش حقوق، اعتصاب معلمان پایان یافت. مدارس، پس از ۱۲ روز تعطیلی بازگشایی شدند.
معلمین، فرهیخته ترین و متأسفانه در جامعه درونساختی امروزین ما، فقیرترین اقشار اجتماعی از نظر دسترسی به راهها و وسائط تولید هستند. آنها نهتنها فرصتهای زندگی محدودی دارند و فقر معیشتی را تجربه میکنند، بلکه از نظر عناصر سبک زندگی در مصادیقی چون سفر، پوشش، اوقات فراغت و... نیز قدرت انتخاب ندارند. شیوه برخورد حکومتها و دولتها با نیازها و مطالبات معلمان، سنگ محک دقیقی است برای توسعهیافتگی و دموکراسی. عزت مندی و ارج نهادن به جایگاه معلم، چراغی میشود فراروی جامعهی بشری که نشان میدهد آیا جامعه در مسیر صحیح اعتلا و شکوفایی انسان در ارتباط با انسان، و انسان در ارتباط با طبیعت به پيش میرود یا خیر.
روز نمادین معلم را به یاد دکتر خانعلی گرامی میداریم. هر کوششی برای تحقق حقوق معلم در شرایط مادی زندگی، همچنین ارتقای سبک زندگی معلم، بهخصوص زنان معلم، کوشش درجهت بهبود وضعیت فرزندان و نسل جوان خودمان و توسعه کشورمان است. حل مسئله معلم در گرو حل مسئله جامعه است و حل مسئله جامعه نیز منوط به حل مسئله معلم!
#روز_معلم
#روز_استاد
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
✍بیتا مدنی
این فکر که معلم شوم از نوجوانی و دورهی تحصیلی راهنمایی در ذهنم نشست. دبیر زبان انگلیسی خانم نوشین خادمی به من نشان داد که میتوان خوب درس داد در حالیکه طبیعت یار و انسان یار هم بود. عهد و پیمان را از همان جا و در ۱۴ سالگی با خود بستم و تصمیم خود را گرفتم. از آن پس هرچه خواندم، نوشتم، برنامهریزی کردم، کنکور دادم، کوشیدم و پژوهیدم برای معلمی بود.
کمکم دریافتم که یاری انسان و طبیعت یک وظیفهٔ همگانی است؛ معلم و غیر معلم ندارد. هرکسی با هر نقش اجتماعی در نظام تقسیم اجتماعی کار، در هر پایگاه شغلی و اجتماعی، این وظیفهٔ را برعهده دارد.
سالهاست معلمی میکنم و دوستش میدارم. یکی از دلایل آن روح بزرگ معلمی است که درسی تاریخی به من آموخت: شادروان دکتر ابوالحسن خانعلی. روز معلم در میهن در بزرگداشت اوست که شکل گرفت. او به ما یاد داد که تا مشکلات معلم حل نشود، مشکلات جامعه هم حل شدنی نیست. نگاشته ای از او برگرفته از مجلهٔ “دانش و مردم” تقدیمتان میکنم:
"هیچ عرصهای در هنر، شعر، ادبیات و موسیقی نبودهاست که معلمان نقشی مهم در آن ایفا نکرده باشند.
این نقشآفرینی، در شرایطی صورت گرفته که معلمان، نامتشکل و فاقد احزاب سیاسی و سازمانهای صنفِیِ مستقل و کارآمد بودهاند.
بنابراین تردیدی نیست که تشکلیابی و همبستگی سراسری معلمان اثرگذاری عملکرد آنان را در روند تحولات جامعه و بهبود شرایط اجتماعی بیشتر میکند. بهويژه آن که معلمان از نظر کمیت و وزن اجتماعی قشری گستردهاند که حوزۀ نفوذشان از مراکز شهرهای بزرگ تا دور افتادهترین روستاها را در بر میگیرد."
نخستین اعتراض صنفی معلمان برای افزایش حقوق، ۸ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد که در جریان آن تمامی احزاب سیاسی، سندیکاها و سازمانهای صنفی سرکوب شدند.
این اعتراضات دامنهدار شد و در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ در بسیاری از شهرها و در میدان بهارستان تهران در برابر مجلس شورای ملی به اوج خود رسید. در این گردهماییِ اعتراضی مطالبهگرانه ، دکتر ابوالحسن خانعلی که معلمی جوان بود، به ضرب گلولۀ پلیس نیروی انتظامی کشته شد و جمعی از معلمان و اساتید نیز زخمی شدند. سپس دانشجویان دانشسرای عالی به اعتصاب معلمان پیوستند و در ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ معترضان در یک تظاهرات ۳۰ هزار نفری، خواهان استعفای دولت شریف امامی، کیفر قاتل شهید دکتر خانعلی، عذرخواهی حکومت از معلمان، افزایش حقوق و تعیین ۱۲ اردیبهشت بهعنوان روز معلم شدند.
نتیجه آنکه دولت شریف امامی استعفا داد و در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۰ پس از وعدۀ افزایش حقوق، اعتصاب معلمان پایان یافت. مدارس، پس از ۱۲ روز تعطیلی بازگشایی شدند.
معلمین، فرهیخته ترین و متأسفانه در جامعه درونساختی امروزین ما، فقیرترین اقشار اجتماعی از نظر دسترسی به راهها و وسائط تولید هستند. آنها نهتنها فرصتهای زندگی محدودی دارند و فقر معیشتی را تجربه میکنند، بلکه از نظر عناصر سبک زندگی در مصادیقی چون سفر، پوشش، اوقات فراغت و... نیز قدرت انتخاب ندارند. شیوه برخورد حکومتها و دولتها با نیازها و مطالبات معلمان، سنگ محک دقیقی است برای توسعهیافتگی و دموکراسی. عزت مندی و ارج نهادن به جایگاه معلم، چراغی میشود فراروی جامعهی بشری که نشان میدهد آیا جامعه در مسیر صحیح اعتلا و شکوفایی انسان در ارتباط با انسان، و انسان در ارتباط با طبیعت به پيش میرود یا خیر.
روز نمادین معلم را به یاد دکتر خانعلی گرامی میداریم. هر کوششی برای تحقق حقوق معلم در شرایط مادی زندگی، همچنین ارتقای سبک زندگی معلم، بهخصوص زنان معلم، کوشش درجهت بهبود وضعیت فرزندان و نسل جوان خودمان و توسعه کشورمان است. حل مسئله معلم در گرو حل مسئله جامعه است و حل مسئله جامعه نیز منوط به حل مسئله معلم!
#روز_معلم
#روز_استاد
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
❤2👍2👏2
Forwarded from جامعهشناسی تفسیری پرگمتیستی شیکاگویی، نظری و درمانی Chicagoan Pragmatist Interpretive, Theoretical, Clinical Sociology/CPITC
لینک فایل صوتی و تصویری معرفی کتاب تضاد قدرت، حق اعتصاب و اتحادیههای کارگری در آپارات:
https://aparat.com/v/pyxf427
www.hatanhaei.ir
www.facebook.com/tanhaei15
www.tg-me.com/hatanhai
#ح_ا_تنهایی #بیتا_مدنی #هربرت_بلومر #جامعهشناسی_تفسیریپرگمتیستی #جامعهشناسی_درمانی #جامعهشناسی_شیکاگویی #جامعهشناسی_نظری #تضاد_قدرت #حق_اعتصاب #اتحادیههای_کارگری
https://aparat.com/v/pyxf427
www.hatanhaei.ir
www.facebook.com/tanhaei15
www.tg-me.com/hatanhai
#ح_ا_تنهایی #بیتا_مدنی #هربرت_بلومر #جامعهشناسی_تفسیریپرگمتیستی #جامعهشناسی_درمانی #جامعهشناسی_شیکاگویی #جامعهشناسی_نظری #تضاد_قدرت #حق_اعتصاب #اتحادیههای_کارگری
👏2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زنجیرزنی درمرگ پاپ فرانسیس نمودی است از #جهل_مقدس و ربطی به دین، قاره و محل سکونت ندارد.
کفن پوشی، زنجیر زدن، لخت کردن قسمتی از پشت که از شدت ضربه سرخ شود و حتما آسیب ببیند.
و به این هم اکتفا نمیکند یک نفر پشت فرد سوگوار را خراش میدهد؛ درست مثل خراش دادن صورت و نوع شدیدتر آن قمه زنی در فرهنگ مناسک گرای اینجا. جهل مقدس حد و مرز نمیشناسد.
#جهل_مقدس
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
کفن پوشی، زنجیر زدن، لخت کردن قسمتی از پشت که از شدت ضربه سرخ شود و حتما آسیب ببیند.
و به این هم اکتفا نمیکند یک نفر پشت فرد سوگوار را خراش میدهد؛ درست مثل خراش دادن صورت و نوع شدیدتر آن قمه زنی در فرهنگ مناسک گرای اینجا. جهل مقدس حد و مرز نمیشناسد.
#جهل_مقدس
#فمینیسم_تفسیری_پرگمتیستی
👍3👌2🤔1
