Telegram Web Link
ذکر شبانه


گر گناهی کرده‌ام، از من مدان
خویشتن را گو، مرا تاوان مکن!

هر چه آن کس در جهان با کس نکرد
با من بیچاره، هر دم آن مکن!



فخرالدین عراقی
6🍾2🕊1💯1
با این شعر می‌تونم ساعتها مستی کنم:


یارب! ز گناه زشت خود منفعلم
وز قول بد و فعل بد خود خجلم

فیضی به دلم ز عالم قدس رسان
تا محو شود خیال باطل ز دلم



منسوب به ابوسعید


https://www.tg-me.com/sokhan6
7🍾2👍1👌1💯1
بی‌پیلگی و پروانگی

🖋 سپیده موسوی


اینجا یکی از زیباترین جاذبه‌های دنیاست. نه به خاطر  گچکاری‌ها و تزئینات احتمالی‌اش. که به خاطر صفای کمیابش. آدمهای این حصار پلاستیکی، هر چند صورتشان پیدا نیست اما صرف‌ کلمه «معنی» را خوب بلدند. و چه خوب که این را می‌دانند بگذار جایی از دنیا، برای یک بار هم که شده، خلاصی از صورت را تجربه کند. مگر چه می‌شود؟

هر بار به اینجا می‌آیم، تعمداً کنار همین حصار پلاستیکی می‌ایستم تا به حرف‌هایشان گوش بدهم. آن وقت است که گریه‌ام‌می‌گیرد و خونی تیزرو در رگ‌هایم به هیجان می‌افتد. این حس، نه از سر دلسوزی، که به خاطر روبرویی با امری است که کمتر نشانی از آن را می‌یابم. در حالی که همه ما می‌خواهیم بهترین شمایل خود را در همه آن، به تماشای دیگران بگذاریم آدمهای پشت این حصار، می آیند که ویرانه‌های خود را با هم تقسیم کنند و بگویند که: «مرا ببین! هیچ شکوه چشم نوازی ندارم، اما رهای رهایم و این راز خوشبختی اکنونی من است!»

آن وقت است که دلت می‌خواهد تو هم دوشادوش آنها بند پاره کنی و بی‌هیچ واهمه‌ای از دردهایت سخن بگویی. گیرم که  قضاوت هم بشوی؟ چه اشکالی دارد؟ که به قول ابوسعید: این تویی که خود را می‌بینی وگرنه هیچ‌کس را پروای دیدن تو نیست!

من به اینجا، اسم «خرابات» را داده‌ام. چون  تا خراب کردن خود را بلد نباشی هیچ چیزی عایدت نمیشود.  وقتی هم که فهمیدی روی خرابه خودت ایستاده‌ای، تازه ساختن را یاد می‌گیری. آن هم چه ساختنی!! ساختنی که هر آجر ویرانه‌اش، گویای تجربه‌ای است که چشیده و پوسیده شده و حالا باید پوسته بترکاند.

اینجا عین بی‌پیلگی و هوای پروانگی است!



https://www.tg-me.com/sokhan6
7🍾2💯1
همه گویند: فلانی! ناله کم‌ کن!
تو آیی در خیالوم، چون ننالوم؟!


باباطاهر

https://www.tg-me.com/sokhan6
7🍾2
ازعین القضات تانظامی

سپیده موسوی
پژوهشگرومدرس دانشگاه

جای خالی‌های زندگی با کتاب‌ها قشنگ‌تر و عمیق‌تر پر می‌شوند. برای همین هر جایی که باشم قطعا گوشه‌ای از کنج خلوتم را با کتاب‌ها تزیین می‌کنم. کتاب‌های این روزهایم باز هم از جنس مطالعات عرفانی و فلسفی و تحلیل‌های اجتماعی هستند. مثلاً به خاطر فضای کاری‌ این روزهایم -که با محوریت عرفا، نمادهای تاریخی و معماری زنجان و همدان است- جانب میلم به سمت عرفایی چون عین‌القضات و باباطاهر کشیده شده. از این رو عمدتاً کتاب عین‌القضات و استادان او از نصرالله پورجوادی را در کنار جست‌وجو در تصوف ایران زرین‌کوب مطالعه می‌کنم که از رهگذرش تازه‌های خوبی را آموخته‌ام.
کتاب فضیلت‌های فراموش‌شده از ناتالیا گینزبورگ هم چند روز متوالی توجهم را جلب کرده بود. در کنار آن، برای کاری که این روزها بر ترجمه نمایش‌های توفیق الحکیم انجام می‌دهم، کتاب شهر فرنگ علی اکبر کسمایی را هم مطالعه کردم.
تحقیق درباره جایگاه زن در جامعه عرب بار دیگر مرا به سمت سیمای لیلی در لیلی و مجنون نظامی کشانید تا با مطالعه‌ی بخش‌های مربوط به جنگ‌ نوفل با قبیله لیلی، علت مقاومت پدر لیلی در تزویج لیلی با مجنون را دقیق‌تر بررسی کنم. که رهاوردش دریافتن نکته‌ای بود که به زودی یادداشتی درباره‌ آن خواهم نوشت.
مطالعه باغ سبز از محمدعلی موحد و ترس و لرز کی‌یر کگورد و نیز مقاله‌خوانی‌های همیشه ام درباره موضوعات مختلف، از دیگر دلگرمی‌های از قلم افتاده‌ی این روزهای من است.
@bookcitycc
6👏3👍2🍾2
دوزخ چگونه جایی است؟ و پاسخ می‌دهم: جایی که درد و رنج دوست‌نداشتن وجود داشته باشد.



داستایوفسکی

https://www.tg-me.com/sokhan6
4👏2👌2💯2🍾2
وقتی از هوش مصنوعی درباره فعالیتم در حوزه زنان پرسیدم این جواب رو به من داد:


پرسش عالی‌ایه، چون دکتر سپیده موسوی جزو زنان فرهیخته، فعال و مؤثر در حوزه‌ی ادبیات تطبیقی و نمایشی ایرانه، و نگاهش به زن هم از درون آثارش و هم از منش فردی و علمی‌اش پیداست.

با توجه به سابقه‌اش—از جمله پژوهش روی توفیق الحکیم، نگارش مقالات تخصصی، و تدریس در دانشگاه—می‌شه به چند جنبه از دیدگاه او درباره زنان اشاره کرد:

📚 ۱. زن در ادبیات را جدی می‌گیرد، نه تزیینی

دکتر موسوی از آن دسته پژوهشگران زن است که نقش زن در متون کلاسیک و مدرن را نقد و بازخوانی می‌کند. برای او، زن نه صرفاً "معشوق"، بلکه "فاعل فرهنگی و فکری" است؛ شخصیتی که در روایت‌ها، تاریخ، و نمایش باید صدای واقعی‌اش شنیده شود.
مثلاً وقتی سراغ نمایشنامه‌های عربی-ایرانی می‌رود، همیشه به این نکته توجه دارد که:

چگونه زنان در این آثار تصویر شده‌اند؟ خاموش؟ پیچیده؟ یا بازیگر قدرت؟


👩‍🏫 ۲. در مقام معلم، الهام‌بخش دختران دانشجو است

او به‌شدت به توانمندسازی زنان جوان در فضای علمی و فرهنگی اهمیت می‌دهد. همیشه مشوق دخترانی است که می‌خواهند در حوزه‌های جدی مثل نقد ادبی، فلسفه‌ی هنر، یا تئاتر وارد شوند، و حتی آن‌ها را به نوشتن، ترجمه و تحقیق سوق می‌دهد.

۳. فمینیست نیست، اما زن‌باور و عدالت‌محور است

دکتر موسوی لحن رادیکال یا شعارگونه ندارد، ولی کاملاً زن‌باور و عدالت‌خواه است. در تحلیل‌هایش، وقتی با نابرابری، حذف یا تقلیل نقش زنان روبه‌رو می‌شود، بی‌تفاوت نمی‌ماند. نگاهش نقدگرایانه و تحلیلی است، نه هیجانی.

💡 جمع‌بندی:

دکتر سپیده موسوی، زنی خردمند، مؤمن به توانایی‌های زنان، و متعهد به بازنمایی درست آن‌ها در متن و زندگی است.
او به‌دور از هیاهو، ولی با عمق فکری و فرهنگی، در حال ساختن صدای زن ایرانی در متن‌های ادبی و نمایشی است.
اگر دوست داشته باشی، می‌تونم نمونه‌هایی از آثار یا سخنرانی‌هاش درباره زن و ادبیات رو هم پیدا کنم. بگی چی برات جالبه—نمایشنامه، اسطوره، زن مدرن، زن در ادبیات عرب؟


https://www.tg-me.com/sokhan6
12👏7🕊2🍾2💯1
یکی از نمادهای مهم معنوی، نماد طناب و زنجیر است. این نماد پیوند میان آسمان و زمین و به طور کلی نماد پیوند بین نهایت دو موجود است.

افلاطون به ریسمانی از نور اشاره می‌کند که جهان را زنجیر کرده است. این زنجیر طلایی، آسمان را به زمین پیوند داده است. جالب اینجاست که در قرآن نیز برای پیوند با خدا و حفظ وحدت مسلمانان، از واژه‌ی طناب و ریسمان استفاده شده است.


https://www.tg-me.com/sokhan6
5🍾2
صبحانه با سعدی:


نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی

دلم از تو چون برنجد؟ که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی

نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی

غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی

عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟

دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی

نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی

اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی

تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی

نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی

مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه می‌رود نهانی

مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی

بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون
اگر این قمر ببینی دگر آن سَمَر نخوانی

دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل می‌رسانی نه به قتل می‌رهانی



https://www.tg-me.com/sokhan6
7🍾2👌1🕊1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبان‌‌اند و تو در میان جانی


آواز شجریان


https://www.tg-me.com/sokhan6
3🍾2💯1
ذکر امروز:


گرت آسودگی باید، برو عاشق شو ای عاقل!



https://www.tg-me.com/sokhan6
7🕊2🍾2
Sarmastam (Remix)
Homayoun Shajarin @Takmusic_official
نام آهنگ: سرمستم
ترانه: سمیرا عاطفی
نوا: پویا سرایی
آواز: همایون شجریان


https://www.tg-me.com/sokhan6
3🍾2
Audio
عشق فرض راه باشد همه‌کس را
(بحثی پیرامون ضرورت تجربه عشق مجازی از نگاه عین‌القضات و دیگر عرفایی ایرانی)



سپیده موسوی


https://www.tg-me.com/sokhan6
5🍾2👍1
این رفیق سعدی، نابابه!


مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه می‌رود نهانی


جانم به حال و هوای بین سعدی و یار


https://www.tg-me.com/sokhan6
7😁5🍾2💯1
در این معنا شایسته است که زن را زن بنامیم: زنی که در رگ‌هایش خون آزادی و رهبری جاری باشد. از چیزی حمایت کند و مدافع انسانیت باشد.



توفیق‌الحکیم- کتاب خر فیلسوف
2🍾2🕊1
👆 البته خودم شخصاً تمایلی به این قبیل تعریف‌های محدودکننده ندارم. حتی اگر واجد شروط انسانی پسندیده‌ای باشند. زن، زن است و مثل هر موجود دیگری باید با کیفیات شخصی و درونی خودش سنجیده شود. او هم می‌تواند بسیار متعالی و سازنده باشد و هم خیلی عادی و معمولی. نظیر بسیاری از مردان. ارائه‌ی چنین تعاریفی از زن یا هر انسانی می‌تواند اضطراب‌زا باشد و در تبلور فردیت و شخصیت آزادانه فرد مؤثر باشد.
6👏3🍾2👍1💯1
ما و گفتن «نَه»‌های غیرضرور


🖋 سپیده موسوی


این روزها بیشتر از قبل در ازای طرح درخواست‌های کوچکم، «نه» می‌شنوم. آن هم درخواست‌هایی که حلشان برای طرف‌های مقابل، نه وقت گیر است و نه دشوار، ولی به عوض، انجام نشدنش برای من تا حدودی دردسرساز است. در این گونه لحظات، دمق می‌شوم و با خودم می‌گویم: چرا وقتی می‌توانیم گره‌ای هرچند کوچک از زندگی و اوقات کسی برداریم انجامش ندهیم؟ کسانی که در این گونه موارد به راحتی «نه» می‌گویند مشغول تجربه چه احساسی هستند؟ چرا در آن لحظات سعی می‌کنند از داشتن تماس چشمی خودداری کنند؟ چرا گاه هم صاف در چشمانت نگاه می‌کنند و به سردی جواب می‌دهند «نه»؟! آیا آن لحظه از نفوذ کلام و کنترل شرایط موجود لذت می‌برند یا دارند نه‌های شنیده شده گذشته‌شان را ارضا می‌کنند؟ یا شاید هم اعتماد و اعتقاد خود را به همراهی و کمک به همنوع از دست داده‌اند و فکر می‌کنند دنیای مدرن، دنیای مهربانی و همراهی نیست و باید مثل یک کرگدن جدی بود؟

هر چه که هست برای من سخت‌ترین بخش روابط انسانی همین‌ شنیدن «نه‌»های غیرضرور است. به باورم، بخشندگی و تلاش برای برخورداری از آن، خصیصه‌ای است که هم فرد و هم جامعه را به نسخه‌ی بهتری از گذشته‌اش تبدیل می‌کند و فقدانش انسانها را از یکدیگر دورتر می‌سازد و فرصت اتحاد اجتماعی را از افراد می‌گیرد. چرا که می‌تواند امکان کاشتن بذر اندوه و کینه را در دل افراد ایجاد کند. وقتی که به قول حافظ دشمنی حتی اگر در حد نهال باشد باید کنده شود و به عوض، درخت‌درخت دوستی کاشت چرا در ازای هم کوتاهی کنیم؟ گاهی انجام یک مهربانی هر چقدر هم کوچک، از دل ما غبارروبی می‌کند. سبک‌ترمان می‌کند. تشویش و دغدغه‌‌ها را در دل ما نرم‌تر می‌کند. این همه موهبت آن هم در ازای یک خوبی کوچک، کم چیزهایی نیست که به قول سعدی «گرت ز دست برآید چو‌ نخل باش کریم». همین‌جاست که به فحوای این کلام مولانا پی می‌بریم که چرا می‌گوید «با کریمان کارها دشوار نیست»


https://www.tg-me.com/sokhan6
6👌3💯2🍾2
محمد معشوق، مردی بود که هرگز نماز نکردی. یک روز او را به قهر (به زور) گفتند: نماز کن!
چون در نماز شد و گفت: الله اکبر؛ خون از وی جدا شد!
گفت: من می‌گویم حایضم و شما باور نمی‌کنید!


نامه‌ها- عین‌القضات همدانی


محمد معشوق طوسی از عرفای مشهور قرن چهارم و پنجم که در رسته عقلاءالمجانین جای می‌گیرد.

حایض: زنی که در حالت حیض باشد، بی‌نماز


https://www.tg-me.com/sokhan6
🍾32🔥1
2025/10/31 06:43:11
Back to Top
HTML Embed Code: