Telegram Web Link
وقتی به شخصی گفت: کجا می روی؟ گفت: به حجاز .گفت آنجا چه کنی؟ گفت: خدای را طلب کنم.
گفت:خدای خراسان کجاست که به حجاز می‌باید شد؟ رسول‌الله فرمود:که طلب علم کنید اگر به چین باید شدن، نگفت طلب خدای کنید!




ابوالحسن خرقانی


https://www.tg-me.com/sokhan6
2👌1💯1
که جز نکویی اهل کَرَم نخواهد ماند.


🖋 سپیده موسوی



وقتی به این خانه آمدم یکی از همسایه‌ها گفت: حواست به فلانی باشد. آدم ناسازگار و‌ فضولیست. با اینکه خودم خیلی اهل معاشرت نیستم باز هم سعی کردم از تجربه‌های پیشین جمع استفاده کنم و مجموعاً حواسم باشد که آرامش محیطم را از دست ندهم.

پیرمردی هفتاد و چند ساله بود. زیاد به باغچه خانه سر می‌زد و به گلها و درختان آب می‌داد. خانه من هم که کنار باغچه بود پس ناخواسته زیاد می‌دیدمش. اما از شما چه پنهان نمی‌دیدمش! چند باری پیش می‌آمد که در حین آب دادن به باغچه از کنارش رد می‌شدم. سلام می‌دادم اما جواب نمی‌داد! نمی‌دانم نمی‌شنید یا دوست نداشت جواب بدهد. هر چه که بود هیچ سلامی هم بین ما رد و بدل نمی‌شد. تا اینکه یک‌بار موقع برگشت به خانه خودش پیشدستی کرد و سلام داد! من هم متعجب و هیجان‌زده جواب دادم. این سلام گفتن همان و ترک‌خوردن برداشت اولیه همان. بعد از آن باز هم دیدمش. با اینکه بیش از سلام گفتن هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی‌شد اما فضای همسایگی انگار صمیمانه‌تر شده بود. هر چه بود زیر سر جادوی «سلام» بود.

هفته پیش حوالی ساعت پنج و نیم آماده رفتن به باشگاه شدم. مسیر خانه تا آنجا حدود نیم ساعت راه بود و من هم مطابق معمول باید هر روز حداکثر ده هزار قدم برمی‌داشتم. در همین لحظه، پیرمرد به اتفاق پسرش از پارکینگ خانه خارج شد. چشمش که به من خورد صدا زد: خانم موسوی کجا میری؟بیا برسونیمت.
گفتم: دستتون درد نکنه خودم میرم. کار هر روزمه. قبول نکرد و قطار اصرارش را به صدا درآورد. آخرش هم گفت: این، حق‌همسایگیه. سوار بشین می‌رسونیت.
حرفش به دلم نشست. احساس کردم این بار تَرَک بزرگتری به دیوار همسایگی ما خورده شد. سوار شدم و آن دو مرا تا دم باشگاه رساندند. موقع پیاده شدن پیرمرد به سرعت بیرون آمد و در ماشین را برایم باز کرد! و این بار نه تنها تَرَک‌ها کنار رفتند بلکه مهرش هم به دلم نشست.

دیروز دیدم آگهی ترحیمش دم در خانه زده شده! او رفت اما مهر کاشت و رفت و من در دلم برای محبت آخرینش دانه‌ای کاشتم و با خود گفتم: «که جز نکویی اهل کَرَم نخواهد ماند.»



https://www.tg-me.com/sokhan6
🕊4👍2😢2🙏1👌1💯1
نه رویِ رفتنم از خاکِ آستانهٔ دوست
نه احتمالِ نشستن، نه پایِ رفتارم

کجا روم؟ که دلم پای‌بندِ مهرِ کسی‌ست
سفر کنید رفیقان که من گرفتارم


سعدی
3👍1👏1👌1
یکی از بهترین سرایندگان تغزل و تشبیب‌های قصاید فارسی فرخی سیستانی است. تبحر او در عاشقانه‌سرایی‌های آغازین برخی قصاید، آن چنان است که خواننده با خود می‌گوید کاش او یکسره در کار غزل گفتن می‌بود. اما چه سود که او متعلق است به دوران شادخواری و برخورداری شاعران شعر پارسی.

ممارست و اصرار فرخی در قصیده‌سرایی در تلطیف زبان قصیده موثر افتاد و خواندن اشعار او را نه صرفا به خاطر تحلیل مدایح، که به قصد برخورداری از لذت زبان شعر نیز می‌کشاند. نمونه زیبای این دست اشعار او، قصیده‌ی زیر است که ماجرای یک قهر و آشتی و دیداری عاشقانه را به زیبایی به تصویر می‌کشد:


آشتی کردم با دوست پس از جنگ دراز
هم بدان شرط که با من نکند دیگر ناز

زانچه کرده‌ست پشیمان شد و عذر همه خواست
عذر پذرِفتم و دل در کف او دادم باز

گر نبودم به مراد دل او دی و پریر
به مراد دل او باشم از امروز فراز

دوش ناگاه رسیدم به در حجره او
چون مرا دید بخندید و مرا برد نماز

گفتم ای جان جهان خدمت تو بوسه بسست
چه شوی رنجه به خم دادن بالای دراز

تو زمین بوسه مده خدمت بیگانه مکن
مر ترا نیست بدین خدمت بیگانه نیاز

شادمان گشت و دو رخ چون دو گل نو بفروخت
زیر لب گفت که احسنت و زه، ای بنده نواز



https://www.tg-me.com/sokhan6
4🙏1🕊1
Audio
مقایسه مدل عرفانی ابوسعید ابوالخیر و ابوالحسن خرقانی


دکتر سپیده موسوی


https://www.tg-me.com/sokhan6
4👏1
گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم
اول کسی که لاف محبت زند منم


سعدی


https://www.tg-me.com/sokhan6
8👌1💯1
هر رشد و تکاملی متضمن کمی درد است‌


دیالوگی از فیلم وقتی نیچه گریست



https://www.tg-me.com/sokhan6
4👍2👌1
انسان، زن به دنیا نمی‌آید زن می‌شود.

سیمون دوبووار


https://www.tg-me.com/sokhan6
7👍1
گر مرا بر شعـر گویان جهان رَشک آمـدی
مـن در شعـر دَری بر شاعــــران نگشادمی



روز شعر و ادب فارسی بر همگان فرخنده باد.



https://www.tg-me.com/sokhan6
4👌1💯1
بعد از مدتها دوری از سینما و دیدن فیلم‌های مورد علاقه‌ام با دیدن فیلم «وقتی نیچه گریست» بار دیگر فیلم دیدن را شروع کردم. شگفتی و لحظه بزرگی بود مواجهه با دنیای سه تن از بزرگان تاریخ معاصر: نیچه، برویر و فروید. هر چند موضوع این فیلم خیالی است و این سه هیچگاه چنین دیداری نداشتند و داستان فیلم ساخته پرداخته ذهن اروبن یالوم است. اما وقتی دیدم جایگاه پزشک و بیمار عوض شد و نیچه هم رنج‌های درونی پزشکش را درمان کرد لحظه‌ی دلچسبی را تجربه کردم و عیناً دریافتم که فلسفه و روانشناسی سخت به کار یکدیگر می‌آیند.


https://www.tg-me.com/sokhan6
4👏1👌1
گله گذاری‌های عاشقانه شیرین از خسرو همواره فراموشکار

کدامین ساعت از من یاد کردی‌؟
کدامین روزم از خود شاد کردی‌؟

کدامین جامه بر یادم دریدی‌؟
کدامین خواری از بهرم کشیدی‌؟

کدامین پیک را دادی پیامی‌؟
کدامین شب فرستادی سلامی‌؟

تو ساغر می‌زدی با دوستان شاد
قلم شاپور می‌زد، تیشه فرهاد!


نظامی


https://www.tg-me.com/sokhan6
4💯1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شک ندارم که فارسی بوده
اینکه من سال‌هاست دربه‌درم


شعر زیبای احسان موسوی بدخشانی در ستایش زبان فارسی


https://www.tg-me.com/sokhan6
2👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاسداشت شعر و ادب فارسی زیر سایه قومیت‌گرایی!

🖋سپیده موسوی


هیچگاه مفهوم تعصب قومی برایم معقول و پذیرفتنی نبوده است. همواره سعی داشته‌ام این قبیل جانبداری‌ها را در راه عشق به وطن مصروف کنم. از این رو با دیدن چنین نقطه‌نظرهایی که متأسفانه در پان ترکیسم با آب و تابتر و‌ هدفمندانه‌تر جلو می‌رود همواره متعجب می‌شوم و در دلم می‌گویم: خب! می‌خواهند از ایران جدا شوند که چه؟ مقصدشان چیست؟ آذربایجان! همانجا که هویت ملی اش بی وجود ایران معنای چندانی ندارد یا به ترکیه که مجبور است برای حفظ رقابت ملی و ادبی‌اش با ایران سفت و سخت به مولانا بچسبد و به هیچ‌ طریق از این فضای رقابتی فاصله نگیرد؟

شکی ندارم اگر خود مولانا هم با وجود یک جادوی مدرن دوباره زنده می‌شد و این حرفها را می‌شنید خنده‌اش می.گرفت و از این همه بی‌رنگی‌هایی که اسیر رنگ شده شگفت زده می‌شد و می‌گفت:


در کف هر یک اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی



https://www.tg-me.com/sokhan6
👌3😢1💯1
از خربندگی به خداپرستی


"روزی یکی همراه شد با بایزید اَندَر رَهی
پس بایزیدش گفت: «چه پیشه گُزیدی اِی دَغا؟»

گفتا که «مَن خَربَنده‌ام*» پس بایزیدش گفت «رو»
یا رَب خَرَش را مرگ دِه تا او شود بنده خدا"


مولانا

* خربنده به کسی می‌گویند که اسب، الاغ و شتر را کرایه بدهد.


https://www.tg-me.com/sokhan6
👏2👌1🕊1
نارنجی غروب را دوست دارم
که با شعله‌ی آزادی که تو آن را روشن کرده.ای همرنگ است
عشق حتی بوی نارنج می‌دهد
این ترش، دهان مرا آب انداخته است
آن را با نمک تو خواهم خورد
خوردن، مرا و خورده شدن، تو را گوارا باد!

بوی بهار نارنج، جان مرا شیراز کرده است
به غروب نگاه کن
مرگ نارنجی آفتاب تماشایی است!



قدمعلی سرامی


https://www.tg-me.com/sokhan6
3👏2💯1
مهر با تو می‌شود آغاز


اول مهر زادروز خجسته استاد شجربان🌹


https://www.tg-me.com/sokhan6
6👏1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم باید بگویند که ما یک موسیقی را می‌خواهیم یا نه.


نظر استاد شجریان درباره عدم تخصص کارشناسان موسیقی وزارت ارشاد


https://www.tg-me.com/sokhan6
👌32👏1
2025/10/20 03:53:30
Back to Top
HTML Embed Code: