خدمت همه دوستان، بزرگواران، اساتید، پژوهشگران، و بقیه کسبه و طلبه و اهالی محل... سلام و درود و همه سخنهای نیک و زیبا.
گاه و بیگاه، و شاید هر روز، چشمم میبیند و گوشم میشنود و دور از جان شما، چیزکی میفهمم و دستم میرود و سرم درد میکند که چیزی بنویسم. نامش را گذاشتم سر نوشت، با شکلک آدمی که قلمی بر دوش گرفته، سنگینبار.
و اگر مرا میخواهید شناخت همان سه وصف کفایت میکند که سالهاست قلم بر دوش دارم، پس از بیست سال آموزگاری، هجده ماه برکنار و خانه نشین شدم و حالیا بازگشتهام به دانشگاه، و دین خواندهام، فقه و اصول و کلام و فلسفه و تفسیر قرآن، دین دان هستم البته بی نشان و نشانه....
برای ارتباط با بنده میتوانید ایمیل بفرستید:
[email protected]
نشان صفحه اینستاگرام :
@mhmdrnny
به نام محمد رنانی
و وبلاگ شخصی:
https://msr600.blog.ir
برای گفتگو درباره آنچه در
سر نوشت
نوشتهام،
میتوانید به گروه
https://www.tg-me.com/+64QNbsadfZs0NDg0
بپیوندید
گاه و بیگاه، و شاید هر روز، چشمم میبیند و گوشم میشنود و دور از جان شما، چیزکی میفهمم و دستم میرود و سرم درد میکند که چیزی بنویسم. نامش را گذاشتم سر نوشت، با شکلک آدمی که قلمی بر دوش گرفته، سنگینبار.
و اگر مرا میخواهید شناخت همان سه وصف کفایت میکند که سالهاست قلم بر دوش دارم، پس از بیست سال آموزگاری، هجده ماه برکنار و خانه نشین شدم و حالیا بازگشتهام به دانشگاه، و دین خواندهام، فقه و اصول و کلام و فلسفه و تفسیر قرآن، دین دان هستم البته بی نشان و نشانه....
برای ارتباط با بنده میتوانید ایمیل بفرستید:
[email protected]
نشان صفحه اینستاگرام :
@mhmdrnny
به نام محمد رنانی
و وبلاگ شخصی:
https://msr600.blog.ir
برای گفتگو درباره آنچه در
سر نوشت
نوشتهام،
میتوانید به گروه
https://www.tg-me.com/+64QNbsadfZs0NDg0
بپیوندید
👍42❤18
  تعجیل آجال
آری، نفس کشیدن در اصفهان و اراک و تهران و تبریز و دیگر شهرها، کم و بیش مرگ طلبیدن است. من که بیش از ده روز است راه نفسم، از بینی تا ریه، میسوزد و به سرفههای بی امان گرفتار.
خدای ناکرده، توی دلتان خالی نشود، به شصت سالگی رسیده نرسیده سرطان بر ما چنگ انداخته و ببرد از دار فنا به سرای بقا! چون فرومیرود قاطع حیات است و چون برآید مخرب ذات!
روزگاری در نجف طاعون آمد، شاید به جنگ دوم جهانی، به مرجع تقلید وقت عرضه داشتند نفوس مسلمین، بلکه شیعیان خالص اهل بیت،صدصد و هزارهزار میمیرند، حضرتعالی که برای هر پرسشی، پاسخی در آستین دارید، بفرمایید چه کنیم!
فرمودند: تعجیل آجال است!
چیز مهمی نیست، توی دلتان خالی نشود، هر کسی اجلی دارد، سرآمدی دارد، حال این اجل ها پیش انداخته شد و به یکباره بناست همه تسویه حساب بشوند و بروند نزد آفریدگار مهربان!
حال این آلودگی هوا که میفرمایید ، صرفا یک «تعجیل آجال» است!
اول و آخر که باید بمیریم، حال این دودها میآید و اجلمان را پیش میاندازد!
همین!
محمد سلطانی رنانی
سر نوشت
https://www.tg-me.com/soltanirenani600
آری، نفس کشیدن در اصفهان و اراک و تهران و تبریز و دیگر شهرها، کم و بیش مرگ طلبیدن است. من که بیش از ده روز است راه نفسم، از بینی تا ریه، میسوزد و به سرفههای بی امان گرفتار.
خدای ناکرده، توی دلتان خالی نشود، به شصت سالگی رسیده نرسیده سرطان بر ما چنگ انداخته و ببرد از دار فنا به سرای بقا! چون فرومیرود قاطع حیات است و چون برآید مخرب ذات!
روزگاری در نجف طاعون آمد، شاید به جنگ دوم جهانی، به مرجع تقلید وقت عرضه داشتند نفوس مسلمین، بلکه شیعیان خالص اهل بیت،صدصد و هزارهزار میمیرند، حضرتعالی که برای هر پرسشی، پاسخی در آستین دارید، بفرمایید چه کنیم!
فرمودند: تعجیل آجال است!
چیز مهمی نیست، توی دلتان خالی نشود، هر کسی اجلی دارد، سرآمدی دارد، حال این اجل ها پیش انداخته شد و به یکباره بناست همه تسویه حساب بشوند و بروند نزد آفریدگار مهربان!
حال این آلودگی هوا که میفرمایید ، صرفا یک «تعجیل آجال» است!
اول و آخر که باید بمیریم، حال این دودها میآید و اجلمان را پیش میاندازد!
همین!
محمد سلطانی رنانی
سر نوشت
https://www.tg-me.com/soltanirenani600
👍26👏6😢5💔5❤1
  از استشهاد تا استعلام 
چند ماه پیش یک اکیپ از امور مساجد آمده بودند مسجد ما! از همه چیز و همه جایِ مسجد، از جمله خود من، ایرادها گرفتند. و مهمترینش آنکه چرا این مسجد هیئت امنا ندارد!
راستی چرا مسجد ما هیئت امنا ندارد؟!
به هر کدام از مسجدیها که گفتم بیا و هیئت امنا بشو، زیر بار نرفت. پرسوجو کردم که چرا این همه مقاومت؟!
به من گفتند که پیش از مسجد ما، بنا بوده مسجدِ سَرِ محله، هیئت امنای جدیدی تشکیل دهند. چند نفری اسم دادهاند به امور مساجد، آنها هم برای استعلام فرستادهاند یک نهاد امنیتی، شما بفرمایید ازما بهتران، اسمش رو نبر، بچههایِ بالا! آنها هم برای آنکه حقوقشان حلال باشد، کم نگذاشتهاند و همه را به جز فرمانده پایگاه بسیج مسجد، رد صلاحیت کردهاند! حالا دیگر هیچ کس جرأت نمیکند نامزد شغل خطیر عضویت در هیئت امنایِ مسجد شود! میترسد صلاحیتش ردّ شود، مثلا آبرویش در محله برود! حکما مردوزن پشت سرش میگویند این حاجی که عمری عصازنان میرفت مسجد و برمیگشت خانهاش، یک ریگی به کفش دارد که استعلامش منفی آمده است!
یادم آمد که دوره جنگ، وقتی کسی میخواست برود جبهه، یا عضو سپاه بشود، میآمد مسجد محله و یک استشهاد از مسجدیها و امام جماعت میگرفت، همان استشهاد برایش کفایت میکرد. آن زمان عضویت در نهاد نظامی-امنیتی به استشهاد از مسجد محله انجام میشد، حالا بر عکس شده، عضویت در هیئت امنایِ مسجد موقوف بر استعلام از نهاد امنیتی شده!
استشهاد و استعلام هر دو از باب استفعال هستند، باب استفعال هم در زبان عربی برای طلبیدن و درخواست است؛ استشهاد؛ گواهی خواستن، استعلام؛ طلب علم!
آن زمان، مراکز امنیتی و نظامی برای آنکه شایستگی کسی را بیابند، از مردم، به ویژه مسجدیها گواهی میخواستند. یعنی آنان به مردم اطمینان داشتند، و گواهی مردم را میپذیرفتند. حالا امور مساجد برای آنکه شایستگی مسجدیها را بیابد، از آن نهادِ اسمش رو نبر طلب علم میکند؟!
اصل آن است که هیچ کس صلاحیت ندارد، و هیچ کس هم نمیداند و نمیتواند صلاحیت کسی را تأیید کند، فقط آنها میدانند که چه کسی لیاقت دارد هیئت امنایِ مسجد بشود؟! چرخش غریبی است!
یک نهاد امنیتی داریم که نامش را نمیتوان برد! هر کسی هر کجا بخواهد کارهای بشود، از کاندیدایِ ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس گرفته تا استاندار و رییس دانشگاه و مدیر کل آموزش و پرورش و مدرّس و معلم تا برسد به عضو هیئت امنایِ مساجد، باید آنها صلاحیتش را تأیید کنند!
آنها صاحبان علم هستند، همه چیز را درباره همه کس میدانند! از آنها «استعلام» میشود، خواستند جواب میدهند، نخواستند هم جواب نمیدهند! همه جا و همه چیز معطل آنها است! حتی رییس جمهور، دکتر مسعود، هم از دید آنان صلاحیت نداشته (و شاید هماکنون نیز ندارد!)، نه برایِ ریاست جمهوری و نه برای نمایندگی تبریز!
مسجد ما همچنان هیئت امنا ندارد، و هر ظهر و شب در آن نماز جماعت اقامه میشود، شنبهشبها هم جلسه تفسیر قرآن داریم، تشریف بیاورید!
همین!
محمد سلطانی رنانی
سر نوشت
https://www.tg-me.com/soltanirenani600
  
  چند ماه پیش یک اکیپ از امور مساجد آمده بودند مسجد ما! از همه چیز و همه جایِ مسجد، از جمله خود من، ایرادها گرفتند. و مهمترینش آنکه چرا این مسجد هیئت امنا ندارد!
راستی چرا مسجد ما هیئت امنا ندارد؟!
به هر کدام از مسجدیها که گفتم بیا و هیئت امنا بشو، زیر بار نرفت. پرسوجو کردم که چرا این همه مقاومت؟!
به من گفتند که پیش از مسجد ما، بنا بوده مسجدِ سَرِ محله، هیئت امنای جدیدی تشکیل دهند. چند نفری اسم دادهاند به امور مساجد، آنها هم برای استعلام فرستادهاند یک نهاد امنیتی، شما بفرمایید ازما بهتران، اسمش رو نبر، بچههایِ بالا! آنها هم برای آنکه حقوقشان حلال باشد، کم نگذاشتهاند و همه را به جز فرمانده پایگاه بسیج مسجد، رد صلاحیت کردهاند! حالا دیگر هیچ کس جرأت نمیکند نامزد شغل خطیر عضویت در هیئت امنایِ مسجد شود! میترسد صلاحیتش ردّ شود، مثلا آبرویش در محله برود! حکما مردوزن پشت سرش میگویند این حاجی که عمری عصازنان میرفت مسجد و برمیگشت خانهاش، یک ریگی به کفش دارد که استعلامش منفی آمده است!
یادم آمد که دوره جنگ، وقتی کسی میخواست برود جبهه، یا عضو سپاه بشود، میآمد مسجد محله و یک استشهاد از مسجدیها و امام جماعت میگرفت، همان استشهاد برایش کفایت میکرد. آن زمان عضویت در نهاد نظامی-امنیتی به استشهاد از مسجد محله انجام میشد، حالا بر عکس شده، عضویت در هیئت امنایِ مسجد موقوف بر استعلام از نهاد امنیتی شده!
استشهاد و استعلام هر دو از باب استفعال هستند، باب استفعال هم در زبان عربی برای طلبیدن و درخواست است؛ استشهاد؛ گواهی خواستن، استعلام؛ طلب علم!
آن زمان، مراکز امنیتی و نظامی برای آنکه شایستگی کسی را بیابند، از مردم، به ویژه مسجدیها گواهی میخواستند. یعنی آنان به مردم اطمینان داشتند، و گواهی مردم را میپذیرفتند. حالا امور مساجد برای آنکه شایستگی مسجدیها را بیابد، از آن نهادِ اسمش رو نبر طلب علم میکند؟!
اصل آن است که هیچ کس صلاحیت ندارد، و هیچ کس هم نمیداند و نمیتواند صلاحیت کسی را تأیید کند، فقط آنها میدانند که چه کسی لیاقت دارد هیئت امنایِ مسجد بشود؟! چرخش غریبی است!
یک نهاد امنیتی داریم که نامش را نمیتوان برد! هر کسی هر کجا بخواهد کارهای بشود، از کاندیدایِ ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس گرفته تا استاندار و رییس دانشگاه و مدیر کل آموزش و پرورش و مدرّس و معلم تا برسد به عضو هیئت امنایِ مساجد، باید آنها صلاحیتش را تأیید کنند!
آنها صاحبان علم هستند، همه چیز را درباره همه کس میدانند! از آنها «استعلام» میشود، خواستند جواب میدهند، نخواستند هم جواب نمیدهند! همه جا و همه چیز معطل آنها است! حتی رییس جمهور، دکتر مسعود، هم از دید آنان صلاحیت نداشته (و شاید هماکنون نیز ندارد!)، نه برایِ ریاست جمهوری و نه برای نمایندگی تبریز!
مسجد ما همچنان هیئت امنا ندارد، و هر ظهر و شب در آن نماز جماعت اقامه میشود، شنبهشبها هم جلسه تفسیر قرآن داریم، تشریف بیاورید!
همین!
محمد سلطانی رنانی
سر نوشت
https://www.tg-me.com/soltanirenani600
Telegram
  
  سر نوشت
  📝 یادداشتهای محمد سلطانی رنانی 
✍ قلم بر دوش، آموزگار، دین دانِِ بینشان
🆔️ @msr600600
[email protected]
Instagram page:
@mhmdrnny
https://msr600.blog.ir
✍ قلم بر دوش، آموزگار، دین دانِِ بینشان
🆔️ @msr600600
[email protected]
Instagram page:
@mhmdrnny
https://msr600.blog.ir
👍36❤8👏6
  استاد بزرگوار جناب آقای دکتر جعفر نکونام بزرگواری کردند و یادداشت بنده را در معرض تحلیل هوش مصنوعی قرار دادند، و نتیجه چنین شد:
👍5
  🔘 ارزیابی یادداشت «از استشهاد تا استعلام» از سوی هوش مصنوعی
✍🏾 محمد سلطانی رنانی 25 آذر 1403
✔️از هوش مصنوعی خواسته شد، یادداشت قبلی را ارزیابی کند. پاسخ آن از این قرار است:
☑️ این یادداشت نگاهی انتقادی به ساختارهای نظارتی و امنیتی حاکم بر مساجد و تاثیر آن بر روحیه و اعتماد مردم دارد. تحلیل این یادداشت نشان میدهد که نویسنده با استفاده از مقایسهای تاریخی و زبانی، تلاش کرده است تأثیرات منفی این روند را برجسته کند. ارزیابی این یادداشت شامل نکات زیر است:
☑️ ۱. تحلیل محتوایی یادداشت
🔳الف. محور اصلی نقد: جایگزینی استشهاد با استعلام
▪️نویسنده به شکلی انتقادی به تغییر شیوه تأیید صلاحیتها در کشور اشاره میکند. در گذشته، اعتماد به مردم و استشهاد از آنان بهعنوان مبنای تصمیمگیری برای ورود افراد به نهادهای نظامی و امنیتی بهکار میرفت. اما در وضعیت فعلی، همان مردم که زمانی منبع اعتماد بودند، خود باید از نهادهای امنیتی تأییدیه بگیرند.
▪️این تغییر، نوعی «چرخش اعتماد» از مردم به نهادهای امنیتی را نشان میدهد که از نظر نویسنده، باعث بیاعتمادی و کاهش مشارکت عمومی شده است.
🔳ب. استفاده از مثالهای شخصی و ملموس
▪️ذکر تجربیات مسجد محل نویسنده و عدم تشکیل هیئت امنا به دلیل ترس مردم از رد صلاحیت، نمونهای زنده از پیامدهای امنیتی شدن محیطهای دینی است.
▪️این مثالها به مخاطب کمک میکند تا وضعیت کنونی را ملموستر درک کند و بهطور عملی اثرات این رویکرد را ببیند.
🔳ج. نقد سیستم متمرکز و بوروکراسی امنیتی
▪️نویسنده انتقادی جدی به تمرکز بیش از حد نهادهای امنیتی بر تمامی شئونات جامعه دارد، از ریاست جمهوری و استانداران گرفته تا اعضای هیئت امنای مساجد.
▪️این رویکرد از دید نویسنده به نوعی "توتالیتاریسم پنهان" منجر شده که حتی به مسائل سادهای مانند مدیریت مسجد نیز نفوذ کرده است.
☑️ ۲. ارزش ادبی و استدلالی یادداشت
🔳استفاده از زبان ادبی و طنز تلخ: نویسنده از طنز تلخ برای برجسته کردن مسائل استفاده کرده است، از جمله تعبیرهایی مانند «اسمش را نبرید» و «بچههای بالا». این سبک بیان، یادداشت را جذاب و قابل توجه میسازد.
🔳 استفاده از قیاس زبانی: مقایسه استشهاد و استعلام از باب استفعال و معنای لغوی آنها، به یادداشت بُعدی تحلیلی و فلسفی میبخشد.
☑️ ۳. نکات قابل توجه و انتقادی
🔳الف. پیامدهای امنیتی شدن مساجد
▪️یادداشت بهخوبی نشان میدهد که امنیتی کردن محیطهای دینی نه تنها مشارکت مردمی را کاهش میدهد، بلکه باعث ایجاد فضای بیاعتمادی میشود. این مسئله میتواند شکاف میان مردم و نهادهای دینی را بیشتر کند و روحیه مشارکت داوطلبانه را از بین ببرد.
🔳 ب. تاثیر بر جایگاه اجتماعی دین
▪️امنیتی شدن مساجد و ساختارهای دینی ممکن است باعث تضعیف جایگاه اجتماعی دین شود، زیرا مردم آن را با کنترل و نظارت امنیتی مرتبط میدانند و از مشارکت فعال در آن اجتناب میکنند.
🔳ج. پیشنهاد نویسنده برای حل مسئله
▪️یادداشت بیشتر به توصیف و نقد وضعیت موجود پرداخته و پیشنهاد یا راهکار مشخصی ارائه نمیدهد. بهتر بود نویسنده برای رفع این معضل، توصیههایی مانند کاهش مداخلات امنیتی در امور دینی یا بازگرداندن اعتماد به مردم ارائه میکرد.
☑️ ۴. نتیجهگیری و ارزیابی کلی
🔳 یادداشت دکتر سلطانی رنانی نگاهی انتقادی و جسورانه به موضوع امنیتی شدن مساجد دارد و با استفاده از طنز و قیاس تاریخی، بهخوبی اثرات منفی این روند را برجسته کرده است.
🔳این یادداشت میتواند زمینهای برای گفتوگوی بیشتر در مورد نقش مساجد در جامعه و چگونگی تعامل میان نهادهای دینی و امنیتی فراهم کند.
نقطه قوت یادداشت در روش بیان و تحلیل تاریخی است، اما کاستی آن در فقدان راهحلهای پیشنهادی مشخص برای تغییر این وضعیت است.
https://www.tg-me.com/soltanirenani600
  
  ✍🏾 محمد سلطانی رنانی 25 آذر 1403
✔️از هوش مصنوعی خواسته شد، یادداشت قبلی را ارزیابی کند. پاسخ آن از این قرار است:
☑️ این یادداشت نگاهی انتقادی به ساختارهای نظارتی و امنیتی حاکم بر مساجد و تاثیر آن بر روحیه و اعتماد مردم دارد. تحلیل این یادداشت نشان میدهد که نویسنده با استفاده از مقایسهای تاریخی و زبانی، تلاش کرده است تأثیرات منفی این روند را برجسته کند. ارزیابی این یادداشت شامل نکات زیر است:
☑️ ۱. تحلیل محتوایی یادداشت
🔳الف. محور اصلی نقد: جایگزینی استشهاد با استعلام
▪️نویسنده به شکلی انتقادی به تغییر شیوه تأیید صلاحیتها در کشور اشاره میکند. در گذشته، اعتماد به مردم و استشهاد از آنان بهعنوان مبنای تصمیمگیری برای ورود افراد به نهادهای نظامی و امنیتی بهکار میرفت. اما در وضعیت فعلی، همان مردم که زمانی منبع اعتماد بودند، خود باید از نهادهای امنیتی تأییدیه بگیرند.
▪️این تغییر، نوعی «چرخش اعتماد» از مردم به نهادهای امنیتی را نشان میدهد که از نظر نویسنده، باعث بیاعتمادی و کاهش مشارکت عمومی شده است.
🔳ب. استفاده از مثالهای شخصی و ملموس
▪️ذکر تجربیات مسجد محل نویسنده و عدم تشکیل هیئت امنا به دلیل ترس مردم از رد صلاحیت، نمونهای زنده از پیامدهای امنیتی شدن محیطهای دینی است.
▪️این مثالها به مخاطب کمک میکند تا وضعیت کنونی را ملموستر درک کند و بهطور عملی اثرات این رویکرد را ببیند.
🔳ج. نقد سیستم متمرکز و بوروکراسی امنیتی
▪️نویسنده انتقادی جدی به تمرکز بیش از حد نهادهای امنیتی بر تمامی شئونات جامعه دارد، از ریاست جمهوری و استانداران گرفته تا اعضای هیئت امنای مساجد.
▪️این رویکرد از دید نویسنده به نوعی "توتالیتاریسم پنهان" منجر شده که حتی به مسائل سادهای مانند مدیریت مسجد نیز نفوذ کرده است.
☑️ ۲. ارزش ادبی و استدلالی یادداشت
🔳استفاده از زبان ادبی و طنز تلخ: نویسنده از طنز تلخ برای برجسته کردن مسائل استفاده کرده است، از جمله تعبیرهایی مانند «اسمش را نبرید» و «بچههای بالا». این سبک بیان، یادداشت را جذاب و قابل توجه میسازد.
🔳 استفاده از قیاس زبانی: مقایسه استشهاد و استعلام از باب استفعال و معنای لغوی آنها، به یادداشت بُعدی تحلیلی و فلسفی میبخشد.
☑️ ۳. نکات قابل توجه و انتقادی
🔳الف. پیامدهای امنیتی شدن مساجد
▪️یادداشت بهخوبی نشان میدهد که امنیتی کردن محیطهای دینی نه تنها مشارکت مردمی را کاهش میدهد، بلکه باعث ایجاد فضای بیاعتمادی میشود. این مسئله میتواند شکاف میان مردم و نهادهای دینی را بیشتر کند و روحیه مشارکت داوطلبانه را از بین ببرد.
🔳 ب. تاثیر بر جایگاه اجتماعی دین
▪️امنیتی شدن مساجد و ساختارهای دینی ممکن است باعث تضعیف جایگاه اجتماعی دین شود، زیرا مردم آن را با کنترل و نظارت امنیتی مرتبط میدانند و از مشارکت فعال در آن اجتناب میکنند.
🔳ج. پیشنهاد نویسنده برای حل مسئله
▪️یادداشت بیشتر به توصیف و نقد وضعیت موجود پرداخته و پیشنهاد یا راهکار مشخصی ارائه نمیدهد. بهتر بود نویسنده برای رفع این معضل، توصیههایی مانند کاهش مداخلات امنیتی در امور دینی یا بازگرداندن اعتماد به مردم ارائه میکرد.
☑️ ۴. نتیجهگیری و ارزیابی کلی
🔳 یادداشت دکتر سلطانی رنانی نگاهی انتقادی و جسورانه به موضوع امنیتی شدن مساجد دارد و با استفاده از طنز و قیاس تاریخی، بهخوبی اثرات منفی این روند را برجسته کرده است.
🔳این یادداشت میتواند زمینهای برای گفتوگوی بیشتر در مورد نقش مساجد در جامعه و چگونگی تعامل میان نهادهای دینی و امنیتی فراهم کند.
نقطه قوت یادداشت در روش بیان و تحلیل تاریخی است، اما کاستی آن در فقدان راهحلهای پیشنهادی مشخص برای تغییر این وضعیت است.
https://www.tg-me.com/soltanirenani600
Telegram
  
  سر نوشت
  📝 یادداشتهای محمد سلطانی رنانی 
✍ قلم بر دوش، آموزگار، دین دانِِ بینشان
🆔️ @msr600600
[email protected]
Instagram page:
@mhmdrnny
https://msr600.blog.ir
✍ قلم بر دوش، آموزگار، دین دانِِ بینشان
🆔️ @msr600600
[email protected]
Instagram page:
@mhmdrnny
https://msr600.blog.ir
👍21❤3
  عارفانِ خونیندست 
قدیمها بودهاند، هماکنون هم بسیاری هستند، کسانی که باسوادند، دقایق و ظرایف فلسفه را میدانند، از تاریخ بسیار خوانده و دانستهاند، شعر و ادب میشناسند، فقیهِ شریعتمدار هستند، حدیث و قرآن ورد زبانشان است؛ ولی ستم و ستمکاری را پشتیبانی میکنند، جنایت و جنایتکاری را زینت و زیور میکنند، تباه شدن انسانهای بسیار، حتی هموطنان و همکیشان خودشان را به چشم میبینند، و یا سکوت میکنند و یا هر آنچه روی دهد را تأیید میکنند.
به ویژه در این میان، سختباورتر از همه، عارفانی هستند که نکتههایِ ناب عرفانی میگویند، چنانکه اشک در چشم خودشان حلقه میزند و از چشم شنوندگان سرازیر میشود، چنان ملکوت را توصیف میکنند که گویی همینک از معراج هفتآسمان بازگشتهاند، و چنان از پروردگار جهان گزارش میدهند که گویا همدم هر لحظه اویند!
تا اینجا که آنان را ببینی، دل از دست میدهی و مریدشان میشوی؛ ولی ناگهان و در پرده دیگر، میبینی همین عارفِ اشکبهچشم و ذِکربهزبان، چنان از خونخواری و سیهکرداری پشتیبانی میکند که همه انگشتبهدهان میمانند، بلکه به عقل خود شک میکنند که نکند ما غلط فهمیدهایم! مگر میشود عارفی اینچنین والامرتبه از ظلم و فساد دفاع کند؟! نه، اگر او چنین بود که نمیتوانست با سخنانش این چنین دل ببرد و اشک بریزد و ناله بگیرد؟! البته جناب محیالدین عربی پاسخی وافی و کافی بدین شبهه! شیطانی ما داده است و هشت قرن پیشتر، مشت محکمی بر دهانِ یاوهسرایِ ما فریبخوردگان زده است!
اگر غلط زیادی کردی و چشم باز کردی و دیدی عارفی ستمگری را احترام میکند و بزرگ میدارد و در مقابلش خموراست میشود و دستش را میبوسد، نکند که به آن عارف الهی شک کنی ها! خیر، بدان و آگاه باش که یکی از اسماء الهی «جبّار» است، حال این اسمِ والایِ خداوند در این حاکم ستمگر و زورگو تجلی پیدا کرده است! پس در واقع این کسی را که میبینی سالها به زور و اجبار و تهدید و زندان و اعدام بر مردم حکم میراند و جان و مال و آینده و آرزوهایِ همه را میسوزاند، در واقع امر، تجلیگاه یکی از نامهای خداوند است! و عارف هر جا تجلی نام خدا را ببیند، عارفانه و عاشقانه سر تعظیم فرومیآورد و حرمت میگذارد! (فتوحات مکیّه، ج2، ص500).
عجب! ما چقدر نادان بودیم که این عارفِ واصل و آن فرشتهرویِ صالح را نکوهش میکردیم! خدا ما را ببخشد! او تجلیگاه نام خدا را پشتیبانی میکرده است! ای دلِ غافل!
این طوری که ببینی باید همه قاتلها را هم احترام بگذاریم و بزرگ بشماریم، چون مَظهَر نام «مُمیت» (میراننده) هستند! همه دروغگویان و فریبکاران را هم باید پشتیبانی کنیم و دست ببوسیم چون تجلی نام «مُضلّ» (گمراهکننده) هستند! چه عرفانی! به به! چه ملکوتی! جانم!
فقط نمیدانم چرا به این دخترهای پریرو گیر میدهند، مگر اینها مظهر جمال الهی نیستند؟! بلکه دو نام مقدس، «ظاهر» و «مظهِر» (آشکار، آشکارکننده) به طور کامل در این پریرویان ظهور و بروز پیدا کرده است؟! نه! آری؟! درست فهمیدم؟! هر چی شما بفرمایید!
 
محمد سلطانی رنانی
سر نوشت
https://www.tg-me.com/soltanirenani600
  
  قدیمها بودهاند، هماکنون هم بسیاری هستند، کسانی که باسوادند، دقایق و ظرایف فلسفه را میدانند، از تاریخ بسیار خوانده و دانستهاند، شعر و ادب میشناسند، فقیهِ شریعتمدار هستند، حدیث و قرآن ورد زبانشان است؛ ولی ستم و ستمکاری را پشتیبانی میکنند، جنایت و جنایتکاری را زینت و زیور میکنند، تباه شدن انسانهای بسیار، حتی هموطنان و همکیشان خودشان را به چشم میبینند، و یا سکوت میکنند و یا هر آنچه روی دهد را تأیید میکنند.
به ویژه در این میان، سختباورتر از همه، عارفانی هستند که نکتههایِ ناب عرفانی میگویند، چنانکه اشک در چشم خودشان حلقه میزند و از چشم شنوندگان سرازیر میشود، چنان ملکوت را توصیف میکنند که گویی همینک از معراج هفتآسمان بازگشتهاند، و چنان از پروردگار جهان گزارش میدهند که گویا همدم هر لحظه اویند!
تا اینجا که آنان را ببینی، دل از دست میدهی و مریدشان میشوی؛ ولی ناگهان و در پرده دیگر، میبینی همین عارفِ اشکبهچشم و ذِکربهزبان، چنان از خونخواری و سیهکرداری پشتیبانی میکند که همه انگشتبهدهان میمانند، بلکه به عقل خود شک میکنند که نکند ما غلط فهمیدهایم! مگر میشود عارفی اینچنین والامرتبه از ظلم و فساد دفاع کند؟! نه، اگر او چنین بود که نمیتوانست با سخنانش این چنین دل ببرد و اشک بریزد و ناله بگیرد؟! البته جناب محیالدین عربی پاسخی وافی و کافی بدین شبهه! شیطانی ما داده است و هشت قرن پیشتر، مشت محکمی بر دهانِ یاوهسرایِ ما فریبخوردگان زده است!
اگر غلط زیادی کردی و چشم باز کردی و دیدی عارفی ستمگری را احترام میکند و بزرگ میدارد و در مقابلش خموراست میشود و دستش را میبوسد، نکند که به آن عارف الهی شک کنی ها! خیر، بدان و آگاه باش که یکی از اسماء الهی «جبّار» است، حال این اسمِ والایِ خداوند در این حاکم ستمگر و زورگو تجلی پیدا کرده است! پس در واقع این کسی را که میبینی سالها به زور و اجبار و تهدید و زندان و اعدام بر مردم حکم میراند و جان و مال و آینده و آرزوهایِ همه را میسوزاند، در واقع امر، تجلیگاه یکی از نامهای خداوند است! و عارف هر جا تجلی نام خدا را ببیند، عارفانه و عاشقانه سر تعظیم فرومیآورد و حرمت میگذارد! (فتوحات مکیّه، ج2، ص500).
عجب! ما چقدر نادان بودیم که این عارفِ واصل و آن فرشتهرویِ صالح را نکوهش میکردیم! خدا ما را ببخشد! او تجلیگاه نام خدا را پشتیبانی میکرده است! ای دلِ غافل!
این طوری که ببینی باید همه قاتلها را هم احترام بگذاریم و بزرگ بشماریم، چون مَظهَر نام «مُمیت» (میراننده) هستند! همه دروغگویان و فریبکاران را هم باید پشتیبانی کنیم و دست ببوسیم چون تجلی نام «مُضلّ» (گمراهکننده) هستند! چه عرفانی! به به! چه ملکوتی! جانم!
فقط نمیدانم چرا به این دخترهای پریرو گیر میدهند، مگر اینها مظهر جمال الهی نیستند؟! بلکه دو نام مقدس، «ظاهر» و «مظهِر» (آشکار، آشکارکننده) به طور کامل در این پریرویان ظهور و بروز پیدا کرده است؟! نه! آری؟! درست فهمیدم؟! هر چی شما بفرمایید!
محمد سلطانی رنانی
سر نوشت
https://www.tg-me.com/soltanirenani600
Telegram
  
  سر نوشت
  📝 یادداشتهای محمد سلطانی رنانی 
✍ قلم بر دوش، آموزگار، دین دانِِ بینشان
🆔️ @msr600600
[email protected]
Instagram page:
@mhmdrnny
https://msr600.blog.ir
✍ قلم بر دوش، آموزگار، دین دانِِ بینشان
🆔️ @msr600600
[email protected]
Instagram page:
@mhmdrnny
https://msr600.blog.ir
👏13❤3
  
