⁉️دقت کردین این روزها همه متفق القول برای موفقیت، مثبت اندیشی رو تجویز میکنن (به جنبه های مثبتش فکر کن! مثبت باش! برای اینکه موفق باشی باید مثبت فکر کنی! و...)

🤔راز فروش و استقبال از کتابها و سمینارهای موفقیت چیست؟

⁉️واقعاً فکر کردین ببینید که صنایع و بازار مثبت اندیشی چی میفروشند؟ به عبارتی خدمت یا کالای مورد معامله چیست؟

🤔بازار «موفقیت» از منظر علوم شناختی به ویژه اقتصاد رفتاری دارای چه جایگاه و کارکردی است؟

⁉️پس از استفاده ی کالا یا خدمت خریداری شده از بازار موفقیت (که فحوای غالب آنها، تو توانمند هستی، میباشد) چرا موفقیت مورد انتظار حاصل نمیشود؟

🤔متهم اصلی شروع جنگ، طلاق، نزاع و... کیست؟

⁉️چرا اکثر افراد از نصایح بقیه درس نمیگیرند؟ و تجارب اشتباه دیگران را مدام تکرار میکنیم؟

🤔چه وقت دیگران احمقند؟ و چه وقت خبیث میشوند؟

‼️دیدین موقع شروع یه تصمیم یا اقدام، حس خوبی از نتایج داریم ولی لحظات قبل از آشکار شدن نتایج، خیلی خیلی بدبین میشیم!!!!

🤔چرا اکثرمون فکر میکنیم رانندگی ما از بقیه بهتره؟

‼️غالب ما انتظار عمر ٧٢ سال را داریم ولی فکر نمیکنیم به ١٠٣ سال برسیم!!

🤔بیشتر مردم خودشون را باصداقت وکارا میدانند ولی حس میکنند در مذاکره و معامله ضعیف هستند!چرا؟؟

😱🔥آماده اید تا با نابودگر فریبای درونتان روبرو شوید؟؟

ادامه دارد.....

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
افیون در شراب

⭕️"افیون در شراب" در ادبیات فارسی، دلالت بر سرخوشی ای دارد که به "از خود بیخود شدن" فرد می انجامد. اشعار زیر نمونه ای از کاربرد این ترکیب را توسط شعرای پارسی نشان میدهد.

🔘امیر خسرو دهلوی
تا هرکه باشد یار تو، بیخود شود درکار تو
ای زیر لب گفتار تو "در باده افیون" ریخته

🔘حافظ
ز آن افیون که ساقی در می، افکند
حریفان را نه سر ماند نه دستار

ساقی اندر قدحم باز می گلگون کرد
در می کهنه دیرینه ما افیون کرد

🔘عطار
عقل کل در حسن او مدهوش شد
کز لبش در "باده افیون" می‌کند

🔘اوحدی مراغه ای
لاله "افیون در شراب" انداختست
نرگس و گل را خراب انداختست

🔘سعدی
عارف اندر چرخ و صوفی در سماع آورده ایم
شاهد اندر رقص و "افیون در شراب" انداخته ایم

🔘 عرفی شیرازی
وقت آن است که "افیون به شراب" اندازم
دو جهان را به یکی جرعه خراب اندازم

اکثر سوگیری ها ریشه در برآوردن رضایت خود لذت طلب دارد و این "از خود بیخود شدنها" با ابزار تخمین غیرواقعی به مثابه افیون در شراب موجب تصمیمات نابخردانه بعدی میگردد.

🔸تخمینهای غیرواقعی نتیجه مشترکِ غالب سوگیریهاست که اکثرا منجر به خطای قطعی در تصمیم گیری میشود.

🔹تخمین شهودی موجب میگردد تا برای دستیابی به اهدافمان تلاش متناظر را به عمل نیاوریم و لذا با اخذ تصمیمات اشتباه، سرنوشت خود را تیره و تار سازیم. سپس مستاصل دنبال دلیل از خود لذت طلب هستیم تا این چرخه ویرانگر تداوم یابد.

⁉️علل اصلی که ما را وادار به تخمینهای ذهنی اشتباه میکنند کدامند:

🔸مهمترین علل برآوردهای غلط به شرح زیر دسته بندی میگردند.

🔹همزمان ذیل هر کدام از دلایل، برخی آثار مرتبط برای درک بهتر نیز ارائه میگردد.

1⃣لنگراندازی و بیش اطمینانی به خود

🔘لنگراندازی و سپس اطمینان از آگاهی و قضاوت خویشتن، موجب میشود ما به نصایح و تجارب دیگران بی توجه باشیم،

🔹و بنابراین فرایند اصلاح دیدگاهها و قضاوتهایمان بسیار طولانی و زمانبر باشد.

🔸بیش اطمینانی به خویشتن موجب میشود دیگران را در ذهنمان احمق خطاب کنیم.

2⃣رهایی از ناسازگاری درونی

🔘رها شدن سریعتر از ناسازگاریهای درونی ناشی از درست یا غلط بودن تصمیم مجوزی است که ناخودآگاه به ما اجازه میدهد با صرف حداقل انرژی خود را برای سهم خواهی بیش از حد،برحق بدانیم.

🔹طلاق، نزاع، جنگ و...ناشی از ذیحق دانستن( ناخودآگاه) خودمان در موضوع مورد مجادله است. (توجیه برای شروع مجادله)

🔸دیگران خبیثند، چون ممکن است منافع بالقوه را از دسترس ما خارج کنند بنابراین با انتساب( ناخودآگاه) خباثت به دیگران خود را ذیحق میبینیم و هرگونه سهم خواهی، قضاوت و اقدامی را مجاز میدانیم (توجیه برای کسب منافع خود)

3⃣وزن دهی نامتناسب به وقایع

◀️انسانها تخمین مرتبط با وقایع متعارف، انتزاعی و غیرقابل اندازه گیری را بیش از حد برآورد میکنند.

🔸٧٢ سال عمر برای خود را بیشتر از میانگین جامعه برآورد میکنیم (پدیده متعارف)

🔹غالب مردم خودشون را باصداقت میدانند (چون صداقت مفهومی انتزاعی است)

🔸اکثر افراد خودشان را در کارها کارا میدانند (چون کارایی در ذهن عوام عموماً غیرقابل اندازه گیری است)

◀️اما وقایع کمتر متعارف، مشهود و قابل اندازه گیری زمینه ساز تخمین کمتر از واقع است.

🔸١٠٣ سال عمر برای خود را کمتر از میانگین جامعه برآورد میکنیم(پدیده کمترمتعارف)

🔹اغلب افراد باور دارند مذاکره را خوب نمیدانند ( چون مذاکره و مصادیق آن از قبیل خوش صحبتی مشهود است)

🔸و غالباً در معامله خود را ضعیف میدانند ( چون نتایج با کسب منفعت و سود قابل اندازه گیری است)

😱در قسمت بعد به بررسی بازار موفقیت و مثبت اندیشی و مصایب حاصله از منظر رفتاری خواهیم پرداخت.

🤔ادامه دارد...

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
افیون در شراب

🔘در قسمت قبل دیدیم که افراد برای رضایت "خود لذت طلب" به طور ناخودآگاه با استفاده از ابزار تخمین غیرواقعی دست به خودفریبی میزنند؛ که این فرایند منجر به اخذ تصمیمات نابخردانه میگردد.

⭕️یکی از بازارهایی که ساز وکار خود را مرهون براوردن رضایت خود لذت طلب است، بازار موفقیت است.

🔸صنایع و بازار موفقیت، در واقع موفقیت نمیفروشند آنها حس خوب و توهم موفقیت میفروشند.

🔹این بازارها با بهره گیری از تمایل انسان برای «فرار از درد»، افراد را به برآوردهای غیرواقعی از موفقیت ترغیب میکنند.

🔸تصور خوب نسبت به آینده دور، به ما این اجازه را میدهد که چون هنوز آینده نیامده میتوان فعلاً با تصور عالی از آینده «خود لذت طلب» را راضی نمود،

🔹اما در بحبوحه عیان شدن نتایج چون امکان قطعی شدن درد ناشی از «برآورده نشدن انتظارات قبلی» افزایش مییابد لذا ذهن، انتظارات اولیه را کمتر نشان میدهد.

🟠هرچند مثبت اندیشی موجب افزایش استقامت و آرامش میشود اما خردمندانه نیست فقط از یک منظر به موضوع نگریسته شود؛

🔴مثبت نگری در شکل منفی آن تحت عنوان توهم مثبت آثار زیانبار و غالباً جبران ناپذیری را موجب میشود که ذیلاً فهرست وار به تعدادی از این معایب اشاره میگردد:

⭕️کاهش کیفیت یادگیری و عدم درس پذیری از گذشته

⭕️ملامت دیگران به جای کنکاش رفتارهای خود

⭕️افزایش نزاع و نارضایتی ناشی از مطالبه سهم غیر متناسب برای خودمان

⭕️سوق افراد به رفتارهای خود خواهانه، متکبرانه و متقلبانه برای رضایت خودلذت طلب

⭕️کاهش تلاش و افزایش احتمال شکست

⁉️تخمینهای غیر واقعی چه مشکلاتی را به بار میآورند؟

ادامه دارد...

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
افیون در شراب

در قسمت دوم دیدیم که کتابها و سمینارهای موفقیت در واقع موفقیت نمیفروشند، بلکه عرضه کنندگان، حس موفقیت آتی را در بازارهای جاری تنزیل میکنند.

⭕️در واقع فروشندگان در این بازارها، توهم موفقیت می‌فروشند.

آنها این توهم، را با برآوردهای غیرواقعی، جذاب و قابل فروش میکنند.

⛔️تنزیل حس موفقیت، مخدری زودگذر است ولی آثار منفی بسیار زیادی برجای میگذارد.

⁉️اکنون این سوال پیش میآید تخمینهای غیرواقعی چگونه منجر به ایجاد بحران در آینده میشود؟

⁉️ و چگونه میتوان از اثرات آن کاست؟

👇👇این قسمت به پاسخ این سوالات میپردازد.

⁉️تخمینهای غیر واقعی چه مشکلاتی را به بار میآورند؟

1⃣توهم کنترل

🔸برآورد غیرواقعی از میزان کنترل فرد بر شرایط را توهم کنترل مینامند. توهم مثبت با ایجاد توهم کنترل موجب بروز خطاهای فراوان و شکست در آینده میشود.

🔹میزان توهم کنترل نسبت معکوسی با میزان واقعی کنترل دارد.

🔸اگر کنترل واقعی فرد کمتر باشد، خرده اطلاعات نقش لنگرگاه را بازی میکند و ضریب بالایی از توهم کنترل را به فرد میدهد

🔹اما هرچه میزان اطلاعات بیشتر باشد، افراد ضریب بیشتری به وقایع غیر قابل کنترل میدهند و لذا کنترل خود را کمتر میدانند.

☑️اینگونه است که براتراند راسل میگوید مشکل دنیا این است که احمقها کاملاً به خود یقین دارند اما دانایان سرشار از تردیدند.

✔️به همین دلیل است که تئوریسین ها جسارت اجراء نمییابند و مجریان خود را بی نیاز از دانش میدانند.

بنابراین یکی از شروط برای موفقیت، کنترل «توهم کنترل» است.

2⃣خطا در برنامه ریزی

🔸عدم اشراف بر تمام جوانب پروژههای پیچیده در بدو امر موجب میشود زمان و هزینه کارهای بزرگ کمتر از واقع برآورد گردد

🔹 ولی وجود اطلاعات بیشتر در مورد پروژههای ساده موجب میشود زمان و هزینه این پروژه ها را بیش از حد برآورد نماییم.

3⃣سوءگیری خوش بینی به آینده

🔸این سوءگیری با کاهش تلاش و یادگیری زمینه را برای کاهش احتمال موفقیت فراهم مینماید.

⁉️🤔چه باید کرد؟

💎 خودآگاهی نسبت به در کمین بودن
دائمی تخمین خلاف واقع

🔆اجبار برای اندیشیدن به تفاسیر، احتمال و یا نتایج بدیل

💎بدانیم برای موفقیت بجای پیش خور حس موفقیت، نیازمند تصمیمات صحیح و خردمندانه هستیم.

🔆تعدیل و کنترل توهم کنترل و خطای برنامه ریزی

💎برقراری تعادل میان دانسته ها و اجراء

🔆الغای توهم مثبت بجای القای اوهام مثبت نگری

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
⁉️چرا تصور میشود که مدیران در هر دوره بدتر از دور قبل اند؟

🤔چرا مقامات ارشد علیرغم وجودکارشناسان متعدد در مجموعه خود، غالبا سیاستهای غلط را انتخاب میکنند؟

‼️توجه کردین غالب مردم ناخودآگاه اعتقاد دارند هرچه مقام بالاتر، خردمندی کمتر!!

🤔چگونه مدیران جسارت مییابندگزارش عملکردهای غیرواقعی خود را چنان بااقتدار بیان نمایند که موجب شگفتی شنوندگان از چنین دروغهای بزرگی میگردد؟

⁉️جایگاه و کارکرد پشتکار در فروش صنایع موفقیت چیست؟

🤔نقطه بهینه پشتکار کجاست؟ از چه جایی به بعد پشتکار موجب تسریع شکست میشود؟

⁉️چرا توصیه اکید میگردد مالکیت از مدیریت جدا گردد؟

🤔چرا افراد با وجود اطلاع و قطعیت از اشتباه بودن یک رابطه(کاری، عاطفی و...) به آن ادامه میدهند؟

⁉️علت آمارسازی های فزاینده و برنامه هایی که صرفاً رو کاغذ توجیه پذیرند از منظر شناختی چیست؟

🤔یکی از مباحث اساسی در بازار موفقیت ثبات هدف است اما واقعاً فکر کردین که هدف باید ثابت باشد یا متغیر؟

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
حرف مرد دوتاست

🔹«حرف مرد یکی است» از ضرب المثلهای است که در نگاه اول ممکن است آن را در مورد پایبندی به قول و در شکلی کلی‌تر استقامت و ثبات به‌کاربرند؛ اما تردیدی نیست که چنین پیامی از دل این مثل بیرون نمی آید.

🔸مضافاً این‌که در زبان فارسی، مثل‌های زیادی وجود دارد که زیبایی صبر و استقامت را بیان می‌کنند، مانند
«قول مردان جان دارد»، «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی»; «صبر کوچک خدا سی سال است»; «صبر تلخ است، ولیکن بر شیرین دارد» و...

🔹به نظر می‌رسد اصولاً زمانی به‌مثل موردبحث استناد می‌شود که لجاجت و یک‌دندگی مبنا باشد نه استقامتی معقول و منطقی.

🔸از حیث شناختی، اصرار بر تداوم تصمیمات قبلی مشابه مَثل «حرف مرد یکی است» موجب عواقب جبران ناپذیری می گردد که در ادامه به تشریح کارکرد و مصادیق آن پرداخته می شود.

🔹همان‌گونه که در پُستهای قبل ذکر شد، تصمیم گیری صحیح نیازمند استفاده از سیستم استدلالی است که آگاهانه و پرزحمت است اما در دنیای واقعی، اکثر تصمیمات بر اساس قواعد احساسی اخذ میگردد این تصمیمات ناخودآگاه، سریع و راحت است.

🔸ازیک‌طرف به دلایل شناختی مدیران تمایل به انتخاب گزینه ای دارند که نتایج آن ملموس تر باشد لذا گزینه ای که نتایج آن «قابل‌مشاهده» است بر گزینه ای که «اثرات قوی و متعدد» دارد، ترجیح داده میشود؛ زیرا درک اثرات متعدد و قوی نیازمند تعمق بیشتر است که زحمت و تأخیر بیشتری می طلبد.

🔹از سوی دیگر در جامعه ای با هزینه مبادله و نااطمینانی بالا، افراد تلاش می کنند از همه امور در حد رفع نیاز مطلع باشند و این موضوع توهم همه‌چیزدانی را در آن‌ها فعال می کند.

🔸این توهم با توجه به سطوح قدرت تغییر میکند؛ به عبارتی هرچه قدرت افزایش یابد توهم دانایی نیز بیشتر افزایش می یابد.

◾️با این پیش‌درآمد می خواهیم از حیث رفتاری به تداوم و توالی سیاست‌گذاری‌های اشتباه نگاهی بیندازیم:

🔹مدیر دارای «توهم دانایی» می پندارد که تاکنون هیچ‌کس به جزء او متوجه راه حل درست نشده است و لذا برنامه و دستوراتی صادر می کند اما چون این دستورات خردمندانه نیست و برخاسته از سیستم شهودی و «خود لذت طلب» است غالباً گزینه نتیجه قابل مشاهده را انتخاب می کند.

🔸مدیر پس از اجرایی شدن دستورات می خواهد از حصول نتایج مطلع و مطمئن گردد، در این زمان دو مکانیسم حَدی غلط اتفاق می افتد:

1⃣مکانیسم اول:
🔹زیرمجموعه چون نمی خواهد تاوان هزینه های مقابله با «خود لذت طلب» مافوق را بدهد به انعکاس قسمت مثبت تصمیمات و به عبارتی تصویر کردن نتایج مطابق خوشایند مقام ارشد روی می آورد (استتار قسمت زیادی از واقعیت و درنتیجه تغییر هویت کلی آن).

🔸چون مدیران هدف خود را درست می پندارند لذا زیرمجموعه به طور ناخودآگاه دریافته است که مقام مافوق مذاکره ناپذیر است بنابراین افراد برای جلوگیری از هزینه های آشفتگی مافوق، پاسداری از «خود لذت طلب» خویشتن و پرهیز از زحمت مضاعف و بیهوده برای خودشان صرفاً قسمت‌هایی از واقعیت را نشان می دهند که خوشایند مقام مافوق است.

👈نتیجه: متوهم شدن بیشتر مقام مافوق، فرار از کار زیرمجموعه، سیاست گذاری های اشتباه‌ بعدی.

🔘شایان‌ذکر است چون در این سیستم انتصاب افراد به مقام بالاتر حسب سوابق رزومه ای است نه بهره وری و خردورزی؛ لذا انتصاب جدید موجب میگردد مدیر بیش از پیش متوهم شود؛ بنابراین عملکرد وی در دوره جدید بدتر می شود.

🔘 متأسفانه «توهم دانایی مدیر» در ترکیب با «استتار واقعیت توسط زیرمجموعه» موجب می گردد مدیران برنامه و عملکرد کاغذی (غیرواقعی) خود را واقعی و درست بپندارند و آن را بی‌محابا بیان نمایند.

2⃣مکانیسم دوم:
🔹زیرمجموعه خردمند و متعهد نتایج صحیح را به مافوق انعکاس می دهد و مقام مافوق این نظر را می پذیرد.

🔸مدیر به علت بهره گیری از سیستم شهودی در تصمیم گیری در دام «گسترش تعهدات» گرفتار می شود. به نظر مدیر هدف درست است و آنچه مسئله‌ساز است کمبود ابزارهای لازم برای رسیدن به این هدف است؛ لذا دستور می دهد که وقت و هزینه بیشتری برای رسیدن به هدف در نظر گرفته شود.

🔹او می اندیشد با این هدف درست و همه سرمایه گذاری که تاکنون انجام شده است، حیف است که کار را رها کنیم.

🔸او به جد وقت خود صرف افزایش امکانات برای رسیدن به هدف می نماید.

🔹در این حالت اقدام بعدی فرد تداوم رفتارهای قبلی است که از این حالت تحت عنوان اینرسی رفتاری نام‌برده می شود.

🔸گسترش تعهدات علاوه بر اینرسی رفتاری تابع «دام هزینه های ریخته شده» است. این دام موجب می گردد افراد برای «فرار از درد زیان ناشی از زمان و هزینه های صرف شده تا کنون» و به «تعویق انداختن شکست قطعی» به خودفریبی روی‌آورند.

👈نتیجه: گسترش تعهدات، هدررفت منابع، سیاست گذاری های اشتباه‌ بعدی.

⭕️متأسفانه خودفریبی لباس زیبایی بر تن دارد، نام این لباس...

ادامه دارد...

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
حرف مرد دوتاست

در قسمت قبل دیدیم که اینرسی رفتاری زمینه را برای تداوم تصمیمات نادرست فراهم می آورد.

❇️اینرسی رفتاری و گسترش تعهدات از طریق خودفریبی تجلی حضور می یابند.

⭕️متأسفانه خودفریبی لباس زیبایی بر تن دارد؛ نام این لباس زیبا «پشتکار» و «تعهد به هدف» است.

🔘در سلسله مفاهیم بازار موفقیت «تمرکز بر پشتکار» از اهمیت وصف ناپذیری برخوردار است. سخنرانان موفقیت چنان سخن می گویند که انگار فرد با تکیه‌بر خِرد و اطلاعات کامل در لحظه شروع و انتخاب هدف، تصمیم درستی گرفته است.

🔘آن‌ها هدف را درست می انگارند و به خطاهای شهودی در تصمیم گیری برای هدف گذاری توجه نمی کنند و با استفاده ابزاری از کلمه «پشتکار» افراد را از یادگیری و اصلاح هدف دورنگه می دارند و موجب می شوند منابع و زمان زیادی در اصرار برای رسیدن به هدف ذهنی هزینه نمایند.

🔘پشتکار تا جایی درست است که هدف درست باشد و اطمینان از صحت هدف به صورت پویا و خردمندانه مورد کنکاش و اصلاح قرار گیرد.

⭕️در صورت ایستایی هدف و اصرار شهودی برای نیل به آن، پشتکار تلاشی برای تسریع شکست و هزینه کرد بیهوده منابع است.

🔘افراد به دلیل دام هزینه های ریخته شده است که حاضر نیستند اعتقاد غلط خود را تصحیح نمایند آن‌ها با خودفریبی، خویشتن را توجیه می کنند که باید و زمان بیشتری را برای اصلاح رابطه اختصاص دهند.

🔘آن ها نمی خواهند بپذیرند که هدف و انتخابشان غلط بوده است لذا با گسترش تعهدات و اینرسی رفتاری به طور ناخودآگاه در تلاش هستند تا شکست قطعی را به آینده موکول کنند

⭕️اما شوربختانه این سیکل قهقرایی تا زمانی که به شکستی بزرگ و پرهزینه تبدیل شود، ادامه می یابد.

☑️گسترش تعهدات به دلایل زیر عارض می گردد:

1⃣سوگیری ادراکی
افراد به دلایل شناختی نظیر اینرسی رفتاری، لنگراندازی و دام هزینه های ریخته شده به جای نتیجه به دنبال اقناع «خودلذت طلب» هستند.

🔘باید در نظر داشت محرک اصلی در اینجا رسیدن به هدف نیست بلکه تعویق در پذیرش شکست قطعی است.

2⃣سوگیری رقابتی
مسئله وقتی حادتر می شود که رقیب یا رقبایی نیز وجود داشته باشد. در این حالت هدف به جای کسب نتیجه به پیروزی بر رقیب استحاله می یابد.

3⃣سوء گیری مدیریت برداشت
از سوی دیگر متأسفانه، تغییر مواضع و اهداف در جامعه به ضعف فرد تعبیر می گردد؛ بنابراین افراد برای جلوگیری از تخریب اعتبار خود بر مواضع قبلی اصرار می ورزند.

🔸هرکدام از علل می‌تواند به‌تنهایی موجب گسترش تعهدات شود امّا غالباً این سوگیری‌ها در ترکیب باهم اتفاق می افتند و موجب گسترش تعهدات و اینرسی رفتاری می گردند.

چه باید کرد؟

ادامه دارد...

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
حرف مرد دوتاست

◀️گفته شد اینرسی رفتاری یکی از خطاهای است که مانع از اصلاح و اخذ تصمیمات درست میگردد.

گسترش تعهدات به دلایل زیر عارض میگردد:👇👇

1⃣خطاهای شناختی
2⃣اهمیت زیاد پیروزی نسبت به اخذ نتیجه
3⃣مهم بودن نظر و برداشت دیگران

چه باید کرد؟

🔹آگاهی نسبت به اینرسی رفتاری و گسترش تعهدات خصوصاً در مواجه با بازخوردهای منفی

🔸ارزیابی عقلایی تعهدات آتی و تشخیص زودهنگام شکست‌ها

🔹واگذاری مدیریت، مدیریت چرخشی در درون سازمان و واگذاری تصمیم ثانویه به فرد دیگر (در صورت امکان)

🔸جستجوی هوشیارانه اطلاعات مخالف دیدگاهمان و قبول اطلاعات مخالف توسط ناظر بیرونی

🔹تمرکز بر منافع، پشیمانی و هزینه‌های آتی به جای اقناع کنونی خود لذت طلب

🔸مهم بودن تصمیم درست به‌جای نظر دیگران

🔹نزدیک کردن ارزش‌های افراد به ارزش‌های سازمان

🔸تخصیص پاداش بر مبنای فرایند تصمیم‌گیری و نه صرفاً اخذ نتیجه

بنابراین انسان خردمند هرگاه متوجه شد مسیرش اشتباه است حرفش دوتا میشود و این انسان شهودی است که حرفش یکی است.

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
‼️دقت کردین بیشتر وقتا اگه از کسی در نگاه اول خوشتون نیاد، دیگه نمیاد!!!

🤔چرا تصورات ما در خصوص دیگران محقق میشه؟؟

⁉️چرا برخوردهای ابتدایی بسیار بسیار مهم است؟؟؟

🤔آیا قضیه مربوط با مباحث شناختی است یا به سبک کتاب "راز" سیگنالهای ارسالی به سوی شما بازگشته اند؟

⁉️شایسته سالاری چطور از نشانگان نخستین تاثیر میگیره؟؟

👇👇ادامه دارد....

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
انتظاری که می آید:

🔸ممکن است که فرد بنابر هریک از خطاهای شناختی، در نخستین لحظات برداشتی از رفتار طرف مقابل داشته باشد که آن را درست بپندارد و حسب آن رفتار نماید.

🔹فرد مقابل که وی نیز دارای خطای شناختی است، برای اثبات بیشتر یا دفاع، واکنش شدیدتری نشان می دهد

🔸این برخورد موجب میشود که افراد تصور کنند نظر و تصورشان درست بوده است و خود را دارای قدرت تحلیل و پیش بینی بدانند.

🔹قابل ذکر است این فرایند، تقویت شونده و هم افزاست که منتج به توهم دانایی است.

🔸این فرایند نتیجه برهم کنش خطاهای رفتاری طرفین است و مطلقا ارتباطی با سیگنالهای "رازی" ندارد.( فیلم راز)

🔹به علت همین خطاهای شناختی است که ما هم تیمی های خود را خوب و به افراد خارج از گروه با دیده شک می‌نگریم.

🔸بنابراین سندرم نشانگان نخستین موجب قضاوتهای اشتباه می گردد و همین امر موجب انتخابهای اشتباه و عدم شایسته سالاری های تکرار شونده می گردد.

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
⁉️چرا افزایش قیمت موقع بحران مورد شماتت قرار می‌گیرد؟ مگر نه اینکه مطابق علم اقتصاد بهترین کار رقابت است؟

🤔 چرا مردم با وجود شکل‌گیری بازار سیاه اعتراض و حساسیت کمتری نسبت به افزایش قیمت توسط فروشنده دسته اول دارند؟

⁉️با این شرایط آیا فروشنده باید قیمت را در هنگام بحران بالا ببرد یا خیر؟

🤔چرا سیستم حقوق و دستمزد مطابق کارایی نیست و هر ساله مطابق تورم، بالا رونده است؟

⁉️چرا در هنگام رکود کارفرمایان علیرغم تحمل زیان دستمزدها را خیلی تغییر نمی‌دهند؟

🤔توهم پولی چیست و چطور نسبت به افزایش یا کاهش قیمت واکنش نشان می‌دهد؟

⁉️ لنگر قیمت‌های رسمی چگونه موجب انحراف از تصمیم درست می‌گردد؟

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
درد شیرین

🔹رفتار و انتظارات افراد در هنگام بروز بحران و اتفاقات مختلف از رفتار عقلایی فاصله می‌گیرد چون

🔸 حس می‌کنیم این اقدامات غیرمنصفانه است.

🔹افراد قسمتی از منافع و لذت خود را به قیمت احساس انصاف از دست می‌دهند اما با تنبیه غیر منصفین احساس شادی می‌کنند.

🔸افراد هنگام بحران از فروشنده دسته اول انتظار دارند منصف باشد اما افزایش قیمت در بازار سیاه را طبیعی می‌دانند و همین موضوع موجب می‌گردد فروشنده دسته اول مایل به فروش کالا به واسطه گردد.

🔹هرساله با افزایش قیمت‌ها افراد احساس می‌کنند انصاف نیست دستمزد کاهش یابد حتی اگر کارخانه ضررده باشد و کارگر بهره‌ور نباشد.

🔹قیمت‌های رسمی قیمت‌های مقبول و نوعی لنگر ذهنی هستند بنابراین افزایش تا رسیدن به قیمت‌های رسمی حساسیت کمتری دارد نسبت به زمانی که قیمت‌ها بیشتر از قیمت رسمی افزایش یابد.

🔸افراد نمی‌دانند اما واقعیت این است که آن‌ها بیشتر از منافع مشترک و اجتماعی به دنبال انصاف‌اند. یا بهتر است بگوییم احساس انصاف!!

🔹احساس انصاف موجب می‌شود تصمیمات واقعی متفاوت از تصمیمات عقلایی باشند.

🔸مقوله انصاف و تنبیه یکی از دلایلی است که نشان می‌دهد چرا دست نامرئی اسمیت کارساز نیست.

🔹احساس انصاف موجب به هم خوردن سازوکار عرضه و تقاضا می‌گردد.

🔸بهتر است همگان مواظب احساس انصاف باشند چون افراد به قیمت ضرر خود می‌خواهند غیر منصف را تنبیه کنند و این در بلندمدت به ضرر فرد است.

☑️چه باید کرد؟

ادامه دارد.....

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
درد شیرین

در قسمت قبل دیدیم که احساس انصاف موجب دور شدن تصمیمات واقعی از تصمیمات عقلایی و ناکارآمدی دانش اقتصاد رایج می‌گردد. برای تعدیل این مشکل ...

🔹باید همواره مراقب باشیم که ممکن است انصاف را با احساس انصاف اشتباه بگیریم.

🔸انصاف برخاسته از بررسی خردمندانه و همه جانبه مشکل اجتماعی است.

🔹ولی احساس انصاف ناشی از واکنش احساسی است که تحت تأثیر محدودیت‌های شناختی است.

🔸برای تعدیل احساس انصاف باید از اخذ تصمیمات آنی حذر نمود.

🔹باید دانست که احساس انصاف ما با احساس انصاف بقیه متفاوت است.

🔸باید برخلاف توصیه‌های علم اقتصاد، جوانب مربوط به احساس انصاف را در هزینه‌ها لحاظ نمود.

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
🤔چرا هنگامی‌که معامله می‌کنیم احساس خوبی نداریم؟ و غالباً بعد از معامله ناراضی هستیم؟

⁉️چرا بیشتر مشاغل و کالاهای اینترنتی که به‌صورت خانگی عرضه می‌شود فروش نمی‌رود؟

🤔چرا همیشه میان قیمت خریدار و فروشنده اختلاف بسیاری وجود دارد؟

⁉️چرا افراد وقتی در مقام فروشنده (نسبت به وقتی‌که خریدار هستند) ظاهر می‌شوند قیمت را بالاتر عنوان می‌کنند؟

🤔چرا معامله گران تمایل دارند که سهام ضرر ده خود را نگه‌دارند؟

‼️خانه‌ها و کمدهای شما هم پر از اشیاء قدیمی است که سال‌هاست از آن‌ها استفاده نکردید!!!

🤔چرا همیشه فکر می‌کنیم این اشیاء روزی بکار آید؟

⁉️چرا اکثر ما وقتی با جواب منفی مواجه می‌شویم اعم از کاری و احساسی و... خیلی ناراحت می‌شویم؟ و حتی ممکن است ناسزای ذهنی و لفظی را نثار طرف مقابل کنیم! مگر طرف مقابل حق انتخاب ندارد؟؟

🤔نظرتان در مورد ضرب‌المثل هرچیز که خوار آید، یک روز به کار آید چیست؟

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
فیلتر میم
🔹فروشندگان فکر می‌کنند کالای آن‌ها بیش ازآنچه خریدار حاضر است پرداخت نماید می‌ارزد.

🔸 و به این خاطر است که بیشتر کارها و یا وسایل حراجی اینترنتی فروخته نمی‌شود.

🔹بسیاری از معامله گران تمایل دارند که معاملات ضرر ده خود را نگه‌دارند زیرا به آن حس تملک دارند و چون مال آن‌هاست باید به قیمت خیلی بالایی بفروشند.

🔸ما در جمع‌کردن اشیا بسیار ماهرتریم تا در دور ریختن آن‌ها و به همین دلیل که منازل ما پر از اثاثیه قدیمی و غیرقابل استفاده است و توجیه‌مان این است که هر چیز که خوار آید، یک روزبه کار آید.

🔹مرحله پس از آزمون کتبی(گزینش شغلی) و یا اعتراف به عشق‌مان موجب فعال شدن مکانیسیم فیلتر میم می‌گردد. چون در ذهن ما آن کار یا شخص مال ماست در صورت جواب منفی احساس دزدی مال به ما دست می‌دهد و از حیث ذهنی کاملاً به هم می‌ریزیم و به همین دلیل است که برای حق انتخاب طرف مقابل ارزشی قائل نیستیم.

🔸دلیل مشترک تمام موارد بالا دل‌بستگی است این دل‌بستگی ناشی از اثر مالکیت است.

🔹خانه‌ام، شغلم، عشقم، فرزندم، سهامم، کالاهایم و...

🔸اثر «م» آخر و انحصار ناشی از مالکیت یکی دیگر از سوگیری‌های است که موجب می‌شود اخذ تصمیمات و دیدن دنیا از دریچه این فیلتر متفاوت از تصمیمات خردمندانه باشد (فیلتر میم)

🔹فیلتر میم موجب می‌گردد قیمت‌گذاری ذهنی منطبق بر سازوکارهای منطقی نباشد.

🔸اثر مالکیت یا همان فیلتر میم موجب می‌گردد فروشندگان علاوه بر اخذ قیمت ذاتی قیمتی را نیز ناخواسته برای دل کندن از آن کالا طلب نمایند و

🔹همین موضوع موجب می‌شود میان قیمت فروشنده و خریدار اختلاف بسیاری باشد.

🔸پس از مبادله منطقی چون فروشنده قیمت دل کندنش را دریافت ننموده از مبادله ناراضی است.

🔹اکثر ما معامله‌گران خوبی نیستیم چون نابخردانه به دنبال قیمت‌گذاری برای دل کندن هستیم و چون در دنیای واقعی این قیمت به ما پرداخت نمی‌شود ماهم معامله نمی‌کنیم.

🔸دیدن دنیا از دریچه فیلتر میم موجب می‌شود که به‌جای تبدیل به احسن کالاهای غیر قابل استفاده و قدیمی با تمسک به ضرب‌المثل‌های نظیر هر چیزی که خوار آید روزی به کار آید خود را راضی به نگهداری کالاها نماییم.

🔹مقوله مالکیت چارچوب متفاوتی برای ارزش‌گذاری ایجاد می‌کند. به این اثر اصطلاحاً اثر دارایی یا اثر مالکیت گفته می‌شود.

🔸اثر دارایی یادآور این نکته است که مردم بیش از مقدار واقعی برای چیزی که در اختیاردارند ارزش قائل می‌شوند.

🔹اثر مالکیت یکی از بدترین دشمنان معامله و معامله‌گری است.

🔸این ویژگی در بازارهای مالی می‌تواند ویران‌گر باشد زیرا دیدن دنیا از دریچه فیلتر میم موجب می‌شود بسیاری از معامله گران به سهامشان وفادار باشند و متمایل باشند که معاملات و سهام ضرر ده خود را نگه‌دارند.

چه باید کرد؟

ادامه دارد....

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
فیلتر میم

🔸در قسمت قبل دیدیم که اثر مالکیت موجب افزایش قیمت نابخردانه از دید خریدار می‌شود و احساس وفاداری غیرمعقول به آن کالا را بر می‌انگیزاند.

🔸و در نهایت بجای اینکه معاملات مناسبی انجام دهیم به کلکسیونر اشیای تبدیل شویم که امیدواریم روزی به کار آید یا به قیمت منصفانه‌ای به گمان خودمان بفروشیم.

🔸اثر دارایی یادآور این نکته است که مردم بیش از مقدار واقعی برای چیزی که در اختیاردارند ارزش قائل می‌شوند.

چه باید کرد؟

🔹خودآگاهی نسبت به محدودیت‌های شناختی به طور عام و سوگیری « اثر مالکیت» به‌طور خاص

🔸مشورت با افراد قابل اعتماد ( البته با لحاظ محدودیت‌های شناختی آن‌ها)

🔹اخذ قیمت‌های متفاوت از بازار هنگام تصمیم به فروش

🔸پاداش به خود بعد از مبادله منطقی و نزدیک با بازار

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
سلام و صد سلام بر عزیزان و همراهان گرامی🌹🌹
خیلی پوزش میخواهم که نبودم.
✍️همیشه علاقمند و متعهد بودم که مطالب جدید و کاربردی را به قلم خودم براتون بنویسم.
اما نبودنم بخاطر این بود که خیلی کارهای مهمی انجام دادم و دنبال کلی تحقیقات بروز، مطالب، آموزش و یادگیری‌های جدید و واقعاً یونیک بودم. 💡💡
به پاس همراهی و وفاداری‌تون همه را به مرور تقدیم‌تون می‌کنم. 🎯
ممنونم که بودین و موندین. 💯💎

🔶اولین خبر اینکه: 🎊🎊
قبلاً فعالیتی تو اینستاگرام نداشتم اما با توجه ساختار گرافیکی مناسب اینستا در انتقال مفاهیم تصمیم گرفتم در اینستا هم فعالیت‌مون را گسترش بدیم!
🔹اونجا هم از دغدغه‌هام میگم
🔸هم از اقتصاد و جامعه
🔹هم از نهادها و توسعه
🔸هم از مغز و رفتارها
در تلگرام عمیق، کاربردی و با توضیح می‌نویسم در اینستا ساده و سریع، برای احترام به سلایق مختلف.
آیدی اینستاگرام👇👇
ID Instagram: @somayeh.heidarii
قدردان همراهی‌تون هستم و منتظر نظراتون 🌹🌹🌹
آیدی تلگرام👇👇
https://www.tg-me.com/somayehheidarii
به بهانه روز جهانی عدالت اجتماعی

🔹مهمترین عدالت برای هر فرد، به رسمیت شناختن حق انتخاب و عزت نفس اوست.

🔸مهمترین ابزار و ضرورت برای رسیدن به این حق، داشتن شغلی برای زیستن است.

🔹در جایی که طبیعی‌ترین حق افراد یعنی داشتن شغل به آرزوی آنها تبدیل شده و در کنار تورم سطح زندگی افراد را از عزت نفس به معیشت تقلیل داده و به عبارت ساده‌تر افراد فقیر شدن....
⁉️در این شرایط، هیچ کس در امان نیست چرا؟

🔶به بررسی موضوع از چند منظر می‌پردازم:

⭕️ وقتی دغدغه افراد در سطح تامین نیازهای اولیه پایین می‌آید و اکثریت جامعه در این سطح قرار می‌گیرند سطوح بعدی هرم مازلو بی‌معنا می‌شود.

🔹امنیت، عشق، خودشکوفایی، انسانیت و هم‌نوع دوستی و طبیعت‌دوستی و...کارکردشان به سطح معیشت تقلیل می‌یابد.

🔸افراد برای امرار معاش به تخلف و جرم روی می‌آورند.

🔹آنوقت نمی‌شود به افراد گفت، بهتر است بمیرید و اخلاق داشته باشید. شاید برای خودشان بتوانند اخلاق‌مدار باشند ولی به احتمال بسیار قوی، جرم را به گرسنگی اولادشان ترجیح دهند.

🔸زنان عاشق مردانی می‌شوند که پولدار باشند یاحداقل معیشت را برایشان فراهم کند. مردان عاشق زنانی می‌شوند که شاغل باشند.

🔹و سطوح بعد کاملا بی‌معناست. خودشکوفایی یعنی چه؟ دوست داشتن محیط زیست و حیات وحش کاملا غیر ملموس می‌شود.

🔸به قول کتاب «فقر احمق می‌کند»: هوش افراد کاهش و موضوع مورد تمرکز افراد فقط سیر کردن شکم می‌شود.

🔹اپیژنتیک افراد تغییر می‌یابد و به نسل بعد منتقل می‌شود. فاجعه بعدی، کاهش هوش طبیعی و کارکردهای مغزی است و امکان دارد فرزند فرد رانتیر عاشق گدایی شود که حاصل آن فرزندی پر از تضاد و مشکلات ژنتیکی است.
آقای رانتیر چشمتان روشن.

🔸ممکن است فرزند آقای رانتیر مورد خفت‌گیری قرارگیرد. باز دنبال رانت هستید؟

🔹آسیب بعدی خروج سرمایه‌های انسانی و ریالی است که به پدیده‌ای ملموس تبدیل شده است.

🔸محیط زیست غارت شده است حالا هم توسط ویلاسازان و هم توسط تهیه کنندگان زغال.

🔹از منظر علوم اعصاب، استرس مداوم هیپوکامپ افراد را تنزل و حافظه را از بین میبرد. آمیگدال فعال‌تر و لذا تعقل و آینده اندیشی، صبر و تفکر از بین می‌رودچنین آمیگدالی موجبات خشونت فزاینده را فعال می‌کند.

🔸در خانواده آقای رانتیر هم جدایی از جامعه، باعث کاهش هوش اجتماعی فرزندانشان و لذت جویی می‌شود. گسترش لذت جویی با افزایش دوپامین موجب از کار افتادن مدارهای سروتونینی می‌شود، راحت بگم رسیدن به پوچی و اعتیاد های مختلف مثل مواد، اعتیاد به قدرت، ثروت‌نمایی و... ( پدیده‌ای که در بسیاری از آقازاده‌ها می‌بینیم) آن آقازاده‌ها خوشبخت نیستند آن‌ها فقط لذت‌جو می‌شوند به گناه والدینشان، این لذت‌جویی پریفرونتال مغزشان را مثل موریانه از بین می‌رود.

⭕️⁉️چگونه میشود انسانی که مزیت زیستی‌اش در زندگی جمعی است از اثرات فردگرایی نفع ببرد؟

☑️در جامعه ناعادل همه بازنده ایم.

⁉️ چکار کنیم؟

1⃣این تصور را داشته باشیم که ما عضوی از یک جامعه هستیم در صورت آسیب به پیکره جامعه ماهم نابود خواهیم شد.

2⃣هر فردی در هر جایگاهی تنها به فکر خودش نباشد بالاخره بی‌عدالتی گریبانگیر او نیز می‌گردد.

3⃣هر روز حداقل یک نقد به بقیه داشته باشیم و حداقل یک نقد بشنویم.

4⃣ به قشر مستمندتر از خودمان کمک‌های مالی، روانی و آموزشی داشته باشیم.

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
انسان و سیاه چاله انرژی

🔹روزی روزگاری در اعصار خیلی دور، انسانی بود که بعدازاینکه ابزارهای اولیه را ساخت، در جستجوی غذا، ردپای حیوانات را دنبال می‌کرد و مجبور بود این ردپاها و شرایط مختلف را تحلیل کند.

🔸چون او هر بار بیشتر و بیشتر تحلیل می‌کرد مغزش به‌مرور بزرگ و بزرگ‌تر شد اما به ناگاه انسان به عصر مدرن پرتاب شد و دچار فراموشی شد.

🔹این مغز که اکنون نسبت به بقیه بدن مقدار بسیار زیادی از انرژی را به خود اختصاص می‌داد کنترل همه‌چیز را به دست گرفت. آن مغز که بسیار قدرتمند، قلدر و حسود شده بود دوست نداشت به بقیه بدن انرژی بدهد. مغز نه خودش از انرژی درست استفاده می‌کرد نه اجازه می‌داد بقیه اعضای بدن از این انرژی به درستی استفاده کنند.

🔸او که از همه بدن باهوش‌تر بود دوست نداشت بقیه بر علیهش شورش کنند بنابراین شروع کرد به گول زدن بدن. چطوری؟ به روش‌های مختلف!! ولی رویکرد همه یکی بود:

🔹 دلیل‌تراشی، داستان‌سرایی، اقناع و رضایتمندی انسان؛ یعنی ای انسان راحت باش، تو مشکلی نداری و نیاز به هیچ حرکتی نداری (پس انرژی نمی‌خواهی) و این‌جوری از مصرف انرژی توسط بدن جلوگیری می‌کرد.

⭕️به یکی می‌گفت تو خوبی بقیه جامعه مشکل‌دارند و اجازه حرکت به ما (مغز و بدن) نمی‌دهند.

⭕️به اون یکی می‌گفت آخرش که مرگ هست، برای چه چیزی می‌دوی؟ مغز می‌گفت تو واقع‌گرا هستی و برای هیچ بر هیچ مپیچ.

⭕️به اون یکی می‌گفت مثبت اندیشی و بقیه منفی نگر هستند. شاد باش و به هیچی فکر نکن و دغدغه نداشته باش.

⭕️به یکی دیگه می‌گفت همین زندگی هم که داری خیلی خوبه! تو آدم قانعی هستی و بقیه بلندپرواز و متوهم هستند!

⭕️اون یکی نظر و راه‌حل نمی‌داد و فقط بقیه را نقد می‌کرد، مغز بهش می‌گفت تو آدم دلسوز و نقادی هستی. بقیه تو را نمی‌فهمند.

⭕️اون یکی حس می‌کرد قربانی شده و مغز بهش می‌گفت دیگه بسه، فداکاری نکن!

⭕️یکی دیگه فقط افسوس می‌خورد و مغز می‌گفت تو بدشانسی وگرنه شانس باشه، بهترینی!

⭕️مغز به یکی دیگه می‌گفت از فردا شروع کن و برنامه‌ریزی کن. فردا شرایط بهتر میشه.

⭕️اون یکی آدم باوجوداینکه شرایط عوض شده بود ولی همان راه قبلی را می‌رفت؛ مغز بهش می‌گفت همین راه را ادامه بده تو در هدفت ثابت‌قدمی.

⭕️یکی دیگه که باید شرایط را سازمان‌دهی می‌کرد، مغز می‌گفت هنوز زوده و تو به اندازه کافی اطلاعات نداری فعلاً دنبال اطلاعات بیشتر باش! تو آدم دقیق و ریزبینی هستی.

🔸مغز، همه این آدم‌ها را با .....

ادامه دارد...


https://www.tg-me.com/somayehheidarii
انسان و سیاه چاله انرژی

در قسمت قبل دیدیم که مغز انسان بخاطر انرژی‌بری فراوان سعی دارد با تحریف واقعیات و خشنود نگه داشتن انسان، میزان انرژی مورد استفاده خود و بدن را کاهش دهد. اینک ادامه ماجرا...👇👇

🔸مغز، همه این آدم‌ها را، با اسامی قشنگ مثل واقع‌گرا، مثبت اندیش، نقاد، سخت‌کوش، دلسوز، ثابت‌قدم و...قانع می‌کرد که مشکل جای دیگری است.

🔹علاوه بر این(مغز، این سیاه‌چاله انرژی) می‌گفت من دارم فکر می‌کنم و کلی انرژی بدن را می‌گرفت و ما تصور می‌کنیم، چون فکر می‌کنیم و خسته میشیم پس مغز کارش درسته! و ما خیلی عاقل و متفکریم اما ....

🔸زهی خیال باطل! درواقع فریب‌خورده‌ایم، مسخ و گوش‌به‌فرمان مغز!

🔹ما راننده‌ای هستیم که ازقضای روزگار یک ماشین آخرین‌مدل (برترین مغز دنیا) را داریم ولی نمی‌دانیم از آن استفاده کنیم و حتی بعضی وقت‌ها فکر می‌کنیم چون ماشین خوبی داریم می‌توانیم هر کاری انجام بدهیم.

🔸 غافل از اینکه اگر بلد نباشیم با این ماشین فوق پیچیده کارکنیم خیلی زود هم خودمان از بین می‌بریم همه جامعه را.

💢بلد نیستیم چطور زندگی‌مون را هدایت کنیم و به اهداف‌مون برسیم!

‼️بلد نیستیم بچه‌هامون را خوب پرورش بدیم!

💢به جای گفتمان، با هم دعوا می‌کنیم!

‼️همه دیگه را مسخره می‌کنیم!

💢جنگ می‌کنیم و حتی همه دیگر را می‌کشیم!

‼️مأمن و خانه‌مان را (محیط‌زیست) را ویران می‌کنیم!

💢بدون توجه به توانایی و شخصیت افراد، نژادپرستیم!

‼️به‌جای علم و دانشمندان که بارها زندگی‌مان را مدیون آن‌ها هستیم، دنبال شاخ‌های مجازی هستیم و از این شاخ‌های بدخاصیت تقلید و قدرتمندشان می‌کنیم و...

🔹همه این‌ها به خاطر این هست که فکر می‌کنیم، ماشین آخرین‌مدل و فوق پیشرفته‌مون اتوماته و هر کاری را به‌درستی انجام می‌ده، اما در حقیقت...

🔸 این ماشین پیچیده، نیمه اتوماته و باید بهش مسیر بدیم، انرژی ورودی‌اش را کنترل کنیم، دفترچه راهنماش را بارها و بارها بخونیم، به‌موقع آب رادیاتور، روغن‌موتور، انواع فلیترها و ... رو چک و در صورت نیاز عوض کنیم و بدونیم که این ماشین فوق پیشرفته، فوق‌العاده خطرناکه!

✳️این متن را به مناسبت «هفته جهانی آگاهی از مغز» تقدیمتون می‌کنم. امیدوارم که موجب تامل و تعمق بیشتر گردد.

آرزومندم هم قدردان این موهبت و هدیه بزرگ کائنات باشیم و هم تلنگری باشد بر ما برای کار کردن با این بمب خطرناک.

https://www.tg-me.com/somayehheidarii
2024/05/08 10:20:37
Back to Top
HTML Embed Code: