Telegram Web Link
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

فصل بهار، فصل جنون است و این سه ماه
هر کس که مست نیست یقین هوشیار نیست

سنجیده ایم ما، به جز از موی و روی یار
حاصل ز رفت و آمد لیل و نهار نیست

خندید صبح بر من و بر انتظار من
زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست

دیشب لبش چو غنچه تبسم به من نمود
اما چه سود زانکه به یک گل بهار نیست

فرهاد یاد باد که چون داستان او
شیرین حکایتی ز کسی یادگار نیست

ناصح مکن حدیث که صبر اختیار کن
ما را به عشق یار ز خویش اختیار نیست

برخیز دلبرا که در آغوش هم شویم
کان یار یار نیست که اندر کنار نیست

بر ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

بگذر ز صید و این دو سه مه با عماد باش
صیاد من بهار که فصل شکار نیست


عماد خراسانى
وقتی تو باشی و من و یک شعر تازه دم
حتا غروب جمعه دل انگیز می‌شود

راضیه عسگری


💫 @supernovaas
وقتی که چایِ چشمِ پُر رنگ تو دَم باشد☕️
مردی که پیشت می‌نشیند خسته‌تر بهتر :)
درباره‌ی تو
با کسی حرف نمیزنم؛
اما
تو از چشم‌های من سرازير می‌شوی

💫 @supernovaas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام دادم و گفتم
بیا خوشم می‌دار
جواب دادی و گفتی
که من خوشم بی‌تو...

[سعدی🌿🌸]

💫 @supernovaas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دو چشم داشت نه...نه...نه...
دو چشم که همه دارند
بگو دو قونیه سرمه، هزار بلخ تماشا...👁

حامد عسگری

💫 @supernovaas
رقیبم شانه خواهد زد،
ولی آشفته خواهد ماند
که موهایت فقط عادت
به انگشتان من دارند....

💫 @supernovaas
بگو چرا بنویسم به دفتری که ندارم
هنوز هم غزل از حال بهتری که، ندارم

غم آنچنان نفسم را گرفته‌است که اینک
امید بسته‌ام اما، به ساغری که ندارم

دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندم
هزار نامه به پای کبوتری که، ندارم؟

به رغم آن که نبودی، همیشه پایِ تو ماندم
که سخت مؤمنم اما، به باوری که ندارم

اگرچه بافتنی نیست راه ِتا تو رسیدن
به جز خیال، ولی کار ِدیگری که ندارم

شبیه ابر بهاری، دلم عجیب گرفته
کجاست شانه‌ی امنِ برادری که ندارم؟


💫 @supernovaas
عشق لبخند لطیفی‌ ست که از کنج لبت
تا تهِ قلبِ منِ بی سروسامان جاریست.....

💫 @supernovaas
مستِ خیال را به وِصال احتیاج نیست
بوی گُلم زِ صحبتِ گُل بی‌نیاز کرد!

👤 صائب تبریزی

💫 @supernovaas
چای دَم کُن، خسته‌ام از تلخی نسکافه‌ها
چای با عطر هِل و گُل‌های قوری بهتر است🌷

حامد عسگری

💫 @supernovaas
کاری به سرد و گرمِ بهار و خزان نداشت
این پنجره، فقط به هوای تو باز بود.....

💫 @supernovaas
سعدی یه اخلاق قشنگی توی عشق ورزیدن داره که توی خیلی از غزل‌هاش تکرارش کرده،‌ اونم اینه که سعدی معتقده عاشق واقعی اگر شکایتی از معشوقش داره، شکایتش رو پیش کسی به‌جز خود معشوق نمی‌بره و توی بوق و کَرنا نمی‌کنه:

ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
کز تو به دیگران نتوان بُرد داوری

💫 @supernovaas
به نظرم این بخش از کتابِ فرزانگی در عصر تفرقه، خیلی خوب حالِ آدمای مهاجر/مسافر رو توصیف می‌کنه:

سرزمین‌های مادری، قلعه‌هایی شیشه‌ای هستند. برای ترکِ آن‌ها، باید چیزی را بشکنید؛ یک دیوار، یک عُرف اجتماعی، یک هنجارِ فرهنگی، یک سد روان‌شناختی، یا یک قلب را‌. پس مهاجر بودن، یعنی همیشه باید در جیب‌هایتان خرده شیشه حمل کنید. ممکن است به راحتی فراموش‌شان کنید چرا که بسیار کوچک و سبک هستند، بعد به زندگی‌تان ادامه دهید و به جاه‌طلبی‌های کوچک و برنامه‌های مهم‌‌تان برسید اما با کوچک‌ترین تماس، شیشه‌خرده‌ها حضورشان را اعلام می‌کنند و برش عمیقی بر بدن‌تان باقی می‌گذارند‌....


الیف شافاک

💫 @supernovaas
آیداى خوبِ نازنینم!
مدت‌هاست که برایت چیزى ننوشته‌ام.
زندگى مجال نمى‌دهد: غم نان!
با وجود این، خودت بهتر مى‌دانى:
نفسى که مى کشم تو هستى؛
خونى که در رگ‌هایم مى‌دود و حرارتى که نمى‌گذارد یخ کنم.
امروز بیشتر از دیروز دوستت مى‌دارم و فردا بیشتر از امروز....
و این، ضعف من نیست، قدرت تو است....
مثل خون در رگ‌های من.

احمد شاملو
📚نامه‌ای به آیدا

💫 @supernovaas
من
با
تو
فهمیدم‌
که
سختترین
روز
های
با
تو
بودن
از
بهترین
لحظه
های
با
دیگران
بودن
قشنگتره

♥️
نهنگی دید مرگش را ولی دل را به ساحل زد
من از پایانِ خود، آگاهم اما "دوستت دارم"...!


💫 @supernovaas
ما چارهٔ عالمیم و بیچارهٔ تُو.....
این سان که با هوای تو در خویش رفته‌ام
گویی بهار در نفس مهربان توست......💖

💫 @supernovaas
2025/07/01 00:53:44
Back to Top
HTML Embed Code: