اسفند، اردیبهشتیترین حالتِ زمستان است...
از همان ماه های خوبِ خدا که جان میدهند برای دل را به خیابان زدنهای بیهوا و قدم زدنهای طولانی ...
انگار تمامِ آدمها، تنپوشی از مهربانی به تن کرده اند و لبهای تمام عابران شهر، در صمیمانه ترین حالتِ لبخند است .
اسفند، به گرگ و میشِ صبح میمانَد،
به خورشیدی در آستانهی طلوع،
و به رنگهای بنفش و سرد و بی روحی، در آستانهی سبز شدن ...
اسفند یعنی زمستان رفتنیست،
یعنی بهار، در راه است....
#نرگس_صرافیان_طوفان
از همان ماه های خوبِ خدا که جان میدهند برای دل را به خیابان زدنهای بیهوا و قدم زدنهای طولانی ...
انگار تمامِ آدمها، تنپوشی از مهربانی به تن کرده اند و لبهای تمام عابران شهر، در صمیمانه ترین حالتِ لبخند است .
اسفند، به گرگ و میشِ صبح میمانَد،
به خورشیدی در آستانهی طلوع،
و به رنگهای بنفش و سرد و بی روحی، در آستانهی سبز شدن ...
اسفند یعنی زمستان رفتنیست،
یعنی بهار، در راه است....
#نرگس_صرافیان_طوفان
خاطراتى كه آدمهایش رفتهاند دردناکند ولی خاطراتی که آدمهایش حضور دارند اما شبیه گذشته نیستند، به مراتب دردناکترند.
✍ گابریل گارسیا مارکز
💫 @supernovaas
✍ گابریل گارسیا مارکز
💫 @supernovaas
سال ها پرسیدم از خود کیستم
آتشم، شوقم، شرارم، چیستم
دیدمش امروز و دانستم کنون
او به جز من، من به جز او نیستم
مولانای جآن
💫 @supernovaas
آتشم، شوقم، شرارم، چیستم
دیدمش امروز و دانستم کنون
او به جز من، من به جز او نیستم
مولانای جآن
💫 @supernovaas
Aval Nadidamet
Roozbeh Bemani
🎙✍️ Roozbeh Bemani
هر چی که من گفتم ازت
تصویر داره خود به خود
یک آن تماشا کردمت
هر چی که گفتم شعر شد
اول ندیدمت، انقد حرف زدیم
که عاشقت شدم از بس شنیدمت
نزدیکتر شدی، پرسیدم عاشقی؟
چیزی نگفتیُ، من تازه دیدمت
گفتی جهان یعنی، یک ثانیه جنون، بین تو و خودم
من بغض کردمو، مبهوت عمق این دنیای تو شدم
تو چهل سالگی، از مرز بچگی، من با تو رد شدم
پیشم نشستیُ، من راه رفتنو، تازه بلد شدم
هر روز تازهای؟ یا چشم من هنوز، درگیر عادته
کاری نمیکنی، جذابتر شدن، انقدر راحته
هر وقت مبهمی، باید سکوت کرد، باید فقط شِنُفت
هر وقت ساکتی، یعنی به غیر شعر، چیزی نمیشه گفت
💫 @supernovaas
هر چی که من گفتم ازت
تصویر داره خود به خود
یک آن تماشا کردمت
هر چی که گفتم شعر شد
اول ندیدمت، انقد حرف زدیم
که عاشقت شدم از بس شنیدمت
نزدیکتر شدی، پرسیدم عاشقی؟
چیزی نگفتیُ، من تازه دیدمت
گفتی جهان یعنی، یک ثانیه جنون، بین تو و خودم
من بغض کردمو، مبهوت عمق این دنیای تو شدم
تو چهل سالگی، از مرز بچگی، من با تو رد شدم
پیشم نشستیُ، من راه رفتنو، تازه بلد شدم
هر روز تازهای؟ یا چشم من هنوز، درگیر عادته
کاری نمیکنی، جذابتر شدن، انقدر راحته
هر وقت مبهمی، باید سکوت کرد، باید فقط شِنُفت
هر وقت ساکتی، یعنی به غیر شعر، چیزی نمیشه گفت
💫 @supernovaas
| ستـــ️ـاره بــــارون |
Dariush – Natarsoon
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
باغها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
«ریشه» هاشان دست در دست هم است
✍ هوشنگ ابتهاج
💫 @supernovaas
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
«ریشه» هاشان دست در دست هم است
✍ هوشنگ ابتهاج
💫 @supernovaas
فعلا باید از پسِ زندگی بر بیایم، بعدا برایت تعریف خواهم کرد که چقدر همه چیز پیچیده و دور از دسترس بود...
💫 @supernovaas
💫 @supernovaas
درون جسم من، زنهای بسیاریست، بسیاری!
زنی دیوانهی آزاد بودن، مستقل بودن،
زنی خودساخته، خودخواسته، محکم!
زنی دلدادهی آرامش و شادی...
زنی جنجالمحور، داد بِستان، غرق آزادی.
درون جسم من، زنهای بسیاریست، بسیاری...
زنی از صد هزاران مرد، محکمتر، قویتر، با صلابتتر!
زنی آگاه، بیپروا
زنی گاهی ز هرکس با جسارتتر
ز هرکس با هدفتر، با درایتتر...
درون جسم من، زنهای بسیاریست، بسیاری...
زنی گاهی ز کودک بیدفاع و بیپناه و بیکنشتر،
گاه ترسیده...
زنی گاهی سراسیمه، هراسان،
گاه رنجیده...
درون جسم من، زنهای بسیاریست، بسیاری...
زنی گاهی پر از فریاد،
گــــاهی دشمنِ سرسختِ استبداد.
و من امّیدوارم این تناقضها
که این طغیان و شرم و سرکشیها و تعارضها؛
مرا تا روزهایی خوب خواهد برد.
مرا!!! من را که غمگینم از این تکرار
از این افکار واپسران و طوطیوار...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💫 @supernovaas
زنی دیوانهی آزاد بودن، مستقل بودن،
زنی خودساخته، خودخواسته، محکم!
زنی دلدادهی آرامش و شادی...
زنی جنجالمحور، داد بِستان، غرق آزادی.
درون جسم من، زنهای بسیاریست، بسیاری...
زنی از صد هزاران مرد، محکمتر، قویتر، با صلابتتر!
زنی آگاه، بیپروا
زنی گاهی ز هرکس با جسارتتر
ز هرکس با هدفتر، با درایتتر...
درون جسم من، زنهای بسیاریست، بسیاری...
زنی گاهی ز کودک بیدفاع و بیپناه و بیکنشتر،
گاه ترسیده...
زنی گاهی سراسیمه، هراسان،
گاه رنجیده...
درون جسم من، زنهای بسیاریست، بسیاری...
زنی گاهی پر از فریاد،
گــــاهی دشمنِ سرسختِ استبداد.
و من امّیدوارم این تناقضها
که این طغیان و شرم و سرکشیها و تعارضها؛
مرا تا روزهایی خوب خواهد برد.
مرا!!! من را که غمگینم از این تکرار
از این افکار واپسران و طوطیوار...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💫 @supernovaas
رشد میکند. شروع میکند.
سبز میشود. نو میشود.
دوباره متولد میشود.
آدمیزاد اگر بخواهد،
میتواند هر روز، بهار شود.
💫 @supernovaas
سبز میشود. نو میشود.
دوباره متولد میشود.
آدمیزاد اگر بخواهد،
میتواند هر روز، بهار شود.
💫 @supernovaas
یکی میگفت:
اگه با رسیدن به پنجشنبه و جمعه خوشحال نمیشین دوستاتونو عوض كنين
اگه برا رسیدن به شنبه ذوق ندارین شغلتونو عوض كنين.
اگه بی صبرانه منتظری شنبه بیاد و برین سر کار همسرتونو عوض كنين
اگر هم کلا ذوق ندارین خودتونو عوض کنین
شما چیو عوض میکنین؟
اگه با رسیدن به پنجشنبه و جمعه خوشحال نمیشین دوستاتونو عوض كنين
اگه برا رسیدن به شنبه ذوق ندارین شغلتونو عوض كنين.
اگه بی صبرانه منتظری شنبه بیاد و برین سر کار همسرتونو عوض كنين
اگر هم کلا ذوق ندارین خودتونو عوض کنین
شما چیو عوض میکنین؟
در نهایت روزی به کسی خواهیم گفت:
«کانت حیاتی جرحاً، ضمَّده مجینک»
زندگی ام زخم بود، آمدنت مرهم…
💫 @supernovaas
«کانت حیاتی جرحاً، ضمَّده مجینک»
💫 @supernovaas