Telegram Web Link
ما ترکناک یابن الحسین(ع)...
@syjebraily
طلوع ایمان در شب عاشورا

در شب عاشورا، شبی که تاریخ قیام کرده تا عظمت انسان را در بلندای خون و انتخاب تماشا کند، سایه‌ای از نور و صلابت، در میان دل‌های شکسته و چشم‌های اشک‌بار، در حسینیه‌ای به نام خمینی، قد علم کرد.
در هنگامه‌ای که صهیون بر طبل فتنه می‌کوفت و شغال‌ها فریاد می‌زدند که علم‌دار در پناه است، ناگاه قامت مردی طلوع کرد که واهمه را به زانو درآورده و شب را سحر می‌سازد.
او، امشب آمد تا بگوید: هنوز هستند مردانی که وقتی تهمت و تهدید بر سرشان می‌بارد، قامتشان خم نمی‌شود. مردانی که سنگرشان، دل مردم است، نه دیوار سیمانی. مردانی که از تبار کربلایند، نه ترس و تردید.
او نه در پناهگاه، که در میانه کربلای امروز ایستاده بود؛ چون حسین، در حلقه یاران. چشم در چشم دشمن، پشت به دنیا، رو به حقیقت. مردی که نه بر مسند قدرت، بلکه بر منبر رسالت تکیه زده است. صدای او، پژواک پیام خون است، نه سیاستِ خالی از شرف.
در شبی که کربلا تکرار می‌شود، او آمد تا بگوید که ما هنوز زنده‌ایم؛ که هنوز حسین زنده است؛ که هنوز مرگ با عزت، بر زندگی با ذلت ترجیح دارد.
او آمد تا با قامت آرام و چشم‌های مطمئنش، به ما یادآوری کند: اگر روزی خون بر شمشیر پیروز شد، امروز ایمان بر تزویر چیره خواهد شد. آمد تا در شب بلا، دل‌ها را آرام کند، نه با وعده‌های زمینی، بلکه با ایمانِ به راهی که از نینوا تا قدس ادامه دارد.
و ما، که چشم‌انتظارِ حقیقت بودیم، دیدیمش؛ نه چون رهبر یک سرزمین، بلکه چون بقیه راه؛ چون فانوسِ هدایت در ظلمت‌سرای تاریخ.
این شب، دیگر فقط عاشورا نیست؛ این شب، شب میثاق است. میثاق با آن‌که آمد تا نشان دهد راه، هنوز از کربلا می‌گذرد... و از قلبِ بی‌پناه‌ترین مردم این زمان، تا طلوع صبحی که از دستان همین مظلومان خواهد شکفت.
امشب، دم پایانی هیئت ما این بود:
خون تو پیروزه؛
این همه لبیک گفتیم، واسه امروزه؛
دیگه خیمه‌های کربلا نمی‌سوزه...
@syjebraily
2025/07/07 06:58:35
Back to Top
HTML Embed Code: