لیبرالیسم و حذف مغز و قلب از پیکر اقتصاد!
🔹فرانسوا کنه، پزشک مخصوص دربار فرانسه در قرن هجدهم میلادی، یکی از موثرترین افراد در تفکر امروز لیبرالهای اقتصادی و از بنیانگذاران تئوری عدم مداخله -عدم اعمال مدیریت- دولت در اقتصاد است.
🔹استدلال کنه برای پرهیز دادن دولت از مدیریت اقتصاد بسیار جالب است. او میگوید چنانکه جریان گردش خون در بدن بدون مداخله خارجی و به بهترین وجه صورت میگیرد، سرمایه در اقتصاد نیز باید بدون مداخله دولت جریان یابد.
🔹حتی اگر تشبیه نظام اقتصادی به بدن انسان و سرمایه به خون را بپذیریم، این ادعا که خون بدون مداخله مدیریتی در جریان است، کاملا غلط است. خون با اعمال مدیریت مغز و قلب است که در بدن جریان دارد و مواد مورد نیاز سلولهای مختلف را به دستور مغز و پمپاژ قلب به آنها میرساند. همچنین مغز است که در شرایط مختلف ضربان قلب را برای حفظ سلامت بدن کنترل میکند تا سرعت گردش خون را تنظیم کند.
🔹اتفاقا نقش دولت در اقتصاد نیز همینگونه است. این دولت است که چون مغز برای بدن، باید فرماندهی جریان سرمایه را در دست داشته باشد و آن را در کمیت و کیفیت مقتضی، به آنجا که مورد نیاز است برساند و گردش آن را کنترل کند. هیچ عضوی از مداخله مغز "آزاد" نیست. توقف مدیریت دولت بر اقتصاد، کاری با نظام اقتصادی میکند که توقف مغز و قلب با بدن انسان میکند!
@syjebraily
🔹فرانسوا کنه، پزشک مخصوص دربار فرانسه در قرن هجدهم میلادی، یکی از موثرترین افراد در تفکر امروز لیبرالهای اقتصادی و از بنیانگذاران تئوری عدم مداخله -عدم اعمال مدیریت- دولت در اقتصاد است.
🔹استدلال کنه برای پرهیز دادن دولت از مدیریت اقتصاد بسیار جالب است. او میگوید چنانکه جریان گردش خون در بدن بدون مداخله خارجی و به بهترین وجه صورت میگیرد، سرمایه در اقتصاد نیز باید بدون مداخله دولت جریان یابد.
🔹حتی اگر تشبیه نظام اقتصادی به بدن انسان و سرمایه به خون را بپذیریم، این ادعا که خون بدون مداخله مدیریتی در جریان است، کاملا غلط است. خون با اعمال مدیریت مغز و قلب است که در بدن جریان دارد و مواد مورد نیاز سلولهای مختلف را به دستور مغز و پمپاژ قلب به آنها میرساند. همچنین مغز است که در شرایط مختلف ضربان قلب را برای حفظ سلامت بدن کنترل میکند تا سرعت گردش خون را تنظیم کند.
🔹اتفاقا نقش دولت در اقتصاد نیز همینگونه است. این دولت است که چون مغز برای بدن، باید فرماندهی جریان سرمایه را در دست داشته باشد و آن را در کمیت و کیفیت مقتضی، به آنجا که مورد نیاز است برساند و گردش آن را کنترل کند. هیچ عضوی از مداخله مغز "آزاد" نیست. توقف مدیریت دولت بر اقتصاد، کاری با نظام اقتصادی میکند که توقف مغز و قلب با بدن انسان میکند!
@syjebraily
اخیرا فیلمی قدیمی از اظهارات مرحوم آقای هاشمی درباره نسبت محرومیت از نیروی نظامی و توسعه اقتصادی بازنشر شده است. خرداد ۱۳۹۴ پیرو این اظهارات ایشان، یادداشتی با عنوان "آیتالله رفسنجانی و تفسیر کژتاب از الگوی توسعه ژاپن" نوشتم که دعوت میکنم مطالعه فرمایید.
✨ آیتالله رفسنجانی و تفسیر کژتاب از الگوی توسعه ژاپن
✨ آیتالله رفسنجانی و تفسیر کژتاب از الگوی توسعه ژاپن
نسیم آنلاین
"آیتالله رفسنجانی و تفسیر کژتاب از الگوی توسعه ژاپن"
یاسر جبرائیلی نوشت: با روش و متغیرهایی که آقای هاشمی انتخاب کردهاند، ممکن است صاحبنظر دیگری یافت شود که توسعه کشورهایی چون آمریکا، انگلیس و فرانسه را نتیجه هزینه زیاد برای امور نظامی بداند
امروز هدف قرار دادن زیرساختهای اقتصادی رژیم صهیونیستی، مصداق همان استراتژی #قطع_لینه در صدر اسلام در مواجهه با یهودیان بنی النضیر است.
مقاومت درنگ نکند...
@syjebraily
مقاومت درنگ نکند...
@syjebraily
✨دست مرئی ژنرال پارک و تخصیص بهینه منابع در کره جنوبی
جهش صنعتی کره جنوبی در دوره حکومت ژنرال "پارک چانگ هی" یعنی ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۹ اتفاق افتاده است. ژنرال پارک با یک کودتای نظامی سر کار آمد و در دوره ۱۸ ساله حکومت خود که با ترورش به پایان رسید، کره جنوبی را از یک کشور عقب افتاده به یک کشور صنعتی و پیشرفته تبدیل کرد.
درباره برنامههای توسعه ۵ ساله ژنرال پارک و سیاستهای وی، سخن بسیار است و در فصل چهارم کتاب "دولت و بازار"، مبسوط به تجربه کره نیز پرداختهام. با توجه به حال و هوای این ایام اقتصاد ایران، مرور یک رویداد جالب در دوره حکومت او، خالی از لطف نیست.
بنیادگرایان بازار مدعی هستند منافع عمومی زمانی به بهترین شکل تامین میشود که افراد بتوانند آزادانه منافع خصوصی خود را دنبال کنند. در شرایط عدم مداخله دولت که بازار آزاد است، دست نامرئی منابع را به بهترین شکل در جهت منافع عمومی تخصیص میدهد.
ژنرال پارک اما میدانست که با این خزعبلات، سرمایههای خصوصی در خدمت منافع کشور قرار نمیگیرند و بدون هدایت سرمایه به سمت تولید و نوآوری، امکان پیشرفت وجود ندارد.
این بود که به استناد قانون مقابله با تجمیع غیرقانونی ثروت(LDIWA) بزرگترین سرمایهداران کره را دستگیر و آنها را تهدید به مصادره داراییهایشان کرد. اما در جلسه با ۱۰ نفر از لیدرهای آنان، به توافقی رسید که بر اساس آن، او از مجازاتشان گذشت و آنها هم متقابلا پذیرفتند که تحت هدایت دولت در مسیر صنعتی شدن کره مشارکت کنند. اینگونه بود که همکاری تنگاتنگ دولت و بخش خصوصی کره برای توسعه آغاز شد.
در واقع این دست مرئی ژنرال پارک بود که این سرمایهداران را به سمت تخصیص بهینه منابعشان هدایت کرد، نه مکانیسم خودتنظیم بازار و دست نامرئی آدام اسمیت!
درس تجربه کره جنوبی حتما این نیست که ما هم دقیقا روش مشابهی را در پیش بگیریم و بگیر و ببند راه بندازیم. اما اولا نباید گرفتار توهمات القائی بنیادگرایان بازار شویم و نقش هدایتکنندگی سرمایه برای دولت قائل نباشیم، ثانیا از ابزارهای مدرن نظیر مالیاتها و مشوقها، برای جذابیتزدایی از فعالیتهای غیرمولد و جذابیتزایی در فعالیتهای صنعتی و نوآورانه که برای دستیابی به اهداف برنامههای توسعه پیشبینی میکنیم، استفاده کنیم.
در اندیشه رهبر حکیم انقلاب اسلامی، دولت نسبت به همه فعالان اقتصادی نقش هادی، حامی و ناظر را دارد. اینگونه نیست که دولت اسلامی تماشاگر باشد و اجازه دهد هر کس در جستجوی منفعت شخصی خود تلاش کند. این الگوی نئولیبرال، منجر به پیشرفت نمیشود، معیشت میسوزد و نابرابری میسازد؛ چنانکه تجربه خودمان و دیگران گواه است...
منبع سند:
Jones, L.P.and Sakong I. (1980): Government, Business, and Enterpreneurship in Economic Development: The Korean Case, Harvard University Press, Cambridge pp. 69-70
@syjebraily
جهش صنعتی کره جنوبی در دوره حکومت ژنرال "پارک چانگ هی" یعنی ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۹ اتفاق افتاده است. ژنرال پارک با یک کودتای نظامی سر کار آمد و در دوره ۱۸ ساله حکومت خود که با ترورش به پایان رسید، کره جنوبی را از یک کشور عقب افتاده به یک کشور صنعتی و پیشرفته تبدیل کرد.
درباره برنامههای توسعه ۵ ساله ژنرال پارک و سیاستهای وی، سخن بسیار است و در فصل چهارم کتاب "دولت و بازار"، مبسوط به تجربه کره نیز پرداختهام. با توجه به حال و هوای این ایام اقتصاد ایران، مرور یک رویداد جالب در دوره حکومت او، خالی از لطف نیست.
بنیادگرایان بازار مدعی هستند منافع عمومی زمانی به بهترین شکل تامین میشود که افراد بتوانند آزادانه منافع خصوصی خود را دنبال کنند. در شرایط عدم مداخله دولت که بازار آزاد است، دست نامرئی منابع را به بهترین شکل در جهت منافع عمومی تخصیص میدهد.
ژنرال پارک اما میدانست که با این خزعبلات، سرمایههای خصوصی در خدمت منافع کشور قرار نمیگیرند و بدون هدایت سرمایه به سمت تولید و نوآوری، امکان پیشرفت وجود ندارد.
این بود که به استناد قانون مقابله با تجمیع غیرقانونی ثروت(LDIWA) بزرگترین سرمایهداران کره را دستگیر و آنها را تهدید به مصادره داراییهایشان کرد. اما در جلسه با ۱۰ نفر از لیدرهای آنان، به توافقی رسید که بر اساس آن، او از مجازاتشان گذشت و آنها هم متقابلا پذیرفتند که تحت هدایت دولت در مسیر صنعتی شدن کره مشارکت کنند. اینگونه بود که همکاری تنگاتنگ دولت و بخش خصوصی کره برای توسعه آغاز شد.
در واقع این دست مرئی ژنرال پارک بود که این سرمایهداران را به سمت تخصیص بهینه منابعشان هدایت کرد، نه مکانیسم خودتنظیم بازار و دست نامرئی آدام اسمیت!
درس تجربه کره جنوبی حتما این نیست که ما هم دقیقا روش مشابهی را در پیش بگیریم و بگیر و ببند راه بندازیم. اما اولا نباید گرفتار توهمات القائی بنیادگرایان بازار شویم و نقش هدایتکنندگی سرمایه برای دولت قائل نباشیم، ثانیا از ابزارهای مدرن نظیر مالیاتها و مشوقها، برای جذابیتزدایی از فعالیتهای غیرمولد و جذابیتزایی در فعالیتهای صنعتی و نوآورانه که برای دستیابی به اهداف برنامههای توسعه پیشبینی میکنیم، استفاده کنیم.
در اندیشه رهبر حکیم انقلاب اسلامی، دولت نسبت به همه فعالان اقتصادی نقش هادی، حامی و ناظر را دارد. اینگونه نیست که دولت اسلامی تماشاگر باشد و اجازه دهد هر کس در جستجوی منفعت شخصی خود تلاش کند. این الگوی نئولیبرال، منجر به پیشرفت نمیشود، معیشت میسوزد و نابرابری میسازد؛ چنانکه تجربه خودمان و دیگران گواه است...
منبع سند:
Jones, L.P.and Sakong I. (1980): Government, Business, and Enterpreneurship in Economic Development: The Korean Case, Harvard University Press, Cambridge pp. 69-70
@syjebraily
✨ قطع لینه و حشر یهود
کلمه «حشر»، که نام یکی از سورههای مبارکه قرآن کریم است، به معنی بیرون کردن یک جمعیت از یک مکان به صورت دسته جمعی و اجباری است. «لینه» نیز به معنی درخت خرمای خرم و پربار است.
این سوره، روایت ماجرای یهودیان بنیالنضیر است که پس از عهدشکنیشان، رسول خدا(ص) دستور داد که یا از سرزمین ما بیرون شوید، یا آماده جنگ باشید. یهودیان ابتدا پذیرفته بودند که از سرزمین مسلمانان خارج شوند، اما منافقین به سران یهود پیام دادند که «مبادا از این سرزمین بیرون بروید! بمانید و با محمد جنگ کنید، ما هم پای کار شما هستیم»: الم تـرالى الذيـن نـافـقـوا يـقـولون لاخـوانـهـم الذيـن كـفـروا مـن اهـل الكتاب لئن اخرجتم لنخرجن معكم و لا نطيع فيكم احدا ابدا و ان قوتلتم لننصرنكم و اللّه يشهد انهم لكاذبون.
این وعده منافقین، یهودیان را دلگرم کرد و تصمیم گرفتند با سپاه اسلام وارد جنگ شوند. قاصدی نزد رسول خدا(ص) فرستادند و پیغام دادند که «ما از این سرزمین بیرون نمیرویم، هرکاری میخواهی بکن!» پیامبر(ص) به سپاه اسلام دستور عزیمت به سمت قلعههای بنیالنضیر را دادند. امیرالمومنین(ع) بیرق جنگ را برداشته و به راه افتادند. سپاه اسلام قلعه یهودیان را محاصره کرد. منافقین نیز طبق پیشبینی قرآن، به وعده خود عمل نکردند و به کمک یهودیان نیامدند.
پیامبر (ص) دستور داد که رزمندگان اسلام به هر خانهای میرسند، تخریبش کنند. همچنین دستور داد که نخلهای نخلستان بنیالنضیر را قطع کنند. وقتی قطع نخلستان آغاز شد، یهودیان به پیامبر(ص) اعتراض کردند که «ای محمد! تو همواره مردم را از فساد نهی میکردی، این درختان خرما چه گناهی دارند که قطع می شوند؟» اینجا بود که آیه شریفه «ما قطعتم من لينه او تركتموها قائمه على اصولها فباذن الله و ليخزى الفاسقين» نازل شد و روشن ساخت که قطع این درختان، دستور خدای متعال است و هدف از این دستور نیز، خوار ساختن فاسقان است. با اجرای سیاست قطع نخلستان، یهودیان پیام دادند که حاضریم از سرزمین تو بیرون شویم... (المیزان، سوره حشر)
شاید این پرسش در برخی اذهان مطرح شود که مگر خرما و نخلستان چه اهمیتی داشت که دستور قطع نخلها، چنین نتیجه داد؟ باید توجه کرد که در آن عصر، خرما ارزش و اهمیت زیادی در اقتصاد مدینه داشت؛ به نحوی که جای پول را در معاملات می گرفت. بیشتر غذای مردم خرما بود. روی آن معامله می کردند، دستمزدها را با خرما پرداخت میکردند، قرضهایشان را با آن ادا میکردند(محرمی، 1377).
امروز به نظر میرسد سپاه اسلام در مواجهه با صهونیستهای اشغالگر قدس، در موقعیت مشابهی قرار دارد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی که بیانات و دستورات ایشان را باید ترجمه روز قرآن حکیم و سنت رسول خدا(ص) دانست، فرمودهاند که کشورهای اسلامی باید «شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی» را قطع کنند.
اما پرسش اینجاست که این «شریان حیاتی» که مصداق «نخلستان بنی النضیر» در عصر امروز است، دقیقا چیست؟
با نگاهی دقیق به موقعیت رژیم صهیونیستی میتوان دریافت که این رژیم از لحاظ منابع طبیعی «فقیر» محسوب میشود. این رژیم 92 درصد نفت مصرفی خود را وارد میکند(روزانه 220 هزار بشکه) که از مسیر دریای مدیترانه است؛ 90 درصد غذایش وارداتی است که آن هم از مسیر دریای مدیترانه است. 80 درصد آب شرب اسرائیل نیز از طریق شیرینسازی آب مدیترانه تامین میشود. به طور خلاصه، صهیونیستها 99 درصد اقلام مورد نیاز خود را از طریق مدیترانه وارد میکنند. بله! مدیترانه. اتفاقا چند سال پیش، روزنامه تایمز آو اسرائیل دقیقا همین عبارت «شریان حیانی» (Lifeline) را برای «مدیترانه» به کار برده بود.
امت اسلام امروز تقریبا در همان موقعیتی قرار دارد که خدای متعال در ماجرای بنی النضیر فرموده بود: «ما ظننتم ان يخرجوا»: خیال نمیکردید که خارج شوند. اما عمل به دستور ولایت، بلاتردید همان نتیجه ای را خواهد داشت که پیرو عمل سپاه اسلام به دستور پیامبر(ص) در ماجرای بنیالنضیر پیش آمد. نائب حضرت ولی عصر(عج) فرمودهاند «شریانهای حیاتی رژیم را قطع کنید» و مصداق این شریان حیاتی نیز روشن است: «دریای مدیترانه».
لذا به نظر میرسد طبق سنت الهی، اگر سپاه اسلام استراتژی «قطع لینه» که همان «مسدودسازی مدیترانه» به روی رژیم صهیونیستی است، اجرا کند، ماجرای حشر، یعنی خروج دسته جمعی یهویان اشغالگر قدس از سرزمین مسلمانان، اتفاق خواهد افتاد. تجارب گذشته جبهه مقاومت نشان میدهد که توان عملیات روی مدیترانه را دارد: چه روی تجهیزاتی نظیر آب شیرینکنها، و چه کشتیهایی که حامل آذوقه و انرژی به رژیم هستند.
@syjebraily
کلمه «حشر»، که نام یکی از سورههای مبارکه قرآن کریم است، به معنی بیرون کردن یک جمعیت از یک مکان به صورت دسته جمعی و اجباری است. «لینه» نیز به معنی درخت خرمای خرم و پربار است.
این سوره، روایت ماجرای یهودیان بنیالنضیر است که پس از عهدشکنیشان، رسول خدا(ص) دستور داد که یا از سرزمین ما بیرون شوید، یا آماده جنگ باشید. یهودیان ابتدا پذیرفته بودند که از سرزمین مسلمانان خارج شوند، اما منافقین به سران یهود پیام دادند که «مبادا از این سرزمین بیرون بروید! بمانید و با محمد جنگ کنید، ما هم پای کار شما هستیم»: الم تـرالى الذيـن نـافـقـوا يـقـولون لاخـوانـهـم الذيـن كـفـروا مـن اهـل الكتاب لئن اخرجتم لنخرجن معكم و لا نطيع فيكم احدا ابدا و ان قوتلتم لننصرنكم و اللّه يشهد انهم لكاذبون.
این وعده منافقین، یهودیان را دلگرم کرد و تصمیم گرفتند با سپاه اسلام وارد جنگ شوند. قاصدی نزد رسول خدا(ص) فرستادند و پیغام دادند که «ما از این سرزمین بیرون نمیرویم، هرکاری میخواهی بکن!» پیامبر(ص) به سپاه اسلام دستور عزیمت به سمت قلعههای بنیالنضیر را دادند. امیرالمومنین(ع) بیرق جنگ را برداشته و به راه افتادند. سپاه اسلام قلعه یهودیان را محاصره کرد. منافقین نیز طبق پیشبینی قرآن، به وعده خود عمل نکردند و به کمک یهودیان نیامدند.
پیامبر (ص) دستور داد که رزمندگان اسلام به هر خانهای میرسند، تخریبش کنند. همچنین دستور داد که نخلهای نخلستان بنیالنضیر را قطع کنند. وقتی قطع نخلستان آغاز شد، یهودیان به پیامبر(ص) اعتراض کردند که «ای محمد! تو همواره مردم را از فساد نهی میکردی، این درختان خرما چه گناهی دارند که قطع می شوند؟» اینجا بود که آیه شریفه «ما قطعتم من لينه او تركتموها قائمه على اصولها فباذن الله و ليخزى الفاسقين» نازل شد و روشن ساخت که قطع این درختان، دستور خدای متعال است و هدف از این دستور نیز، خوار ساختن فاسقان است. با اجرای سیاست قطع نخلستان، یهودیان پیام دادند که حاضریم از سرزمین تو بیرون شویم... (المیزان، سوره حشر)
شاید این پرسش در برخی اذهان مطرح شود که مگر خرما و نخلستان چه اهمیتی داشت که دستور قطع نخلها، چنین نتیجه داد؟ باید توجه کرد که در آن عصر، خرما ارزش و اهمیت زیادی در اقتصاد مدینه داشت؛ به نحوی که جای پول را در معاملات می گرفت. بیشتر غذای مردم خرما بود. روی آن معامله می کردند، دستمزدها را با خرما پرداخت میکردند، قرضهایشان را با آن ادا میکردند(محرمی، 1377).
امروز به نظر میرسد سپاه اسلام در مواجهه با صهونیستهای اشغالگر قدس، در موقعیت مشابهی قرار دارد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی که بیانات و دستورات ایشان را باید ترجمه روز قرآن حکیم و سنت رسول خدا(ص) دانست، فرمودهاند که کشورهای اسلامی باید «شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی» را قطع کنند.
اما پرسش اینجاست که این «شریان حیاتی» که مصداق «نخلستان بنی النضیر» در عصر امروز است، دقیقا چیست؟
با نگاهی دقیق به موقعیت رژیم صهیونیستی میتوان دریافت که این رژیم از لحاظ منابع طبیعی «فقیر» محسوب میشود. این رژیم 92 درصد نفت مصرفی خود را وارد میکند(روزانه 220 هزار بشکه) که از مسیر دریای مدیترانه است؛ 90 درصد غذایش وارداتی است که آن هم از مسیر دریای مدیترانه است. 80 درصد آب شرب اسرائیل نیز از طریق شیرینسازی آب مدیترانه تامین میشود. به طور خلاصه، صهیونیستها 99 درصد اقلام مورد نیاز خود را از طریق مدیترانه وارد میکنند. بله! مدیترانه. اتفاقا چند سال پیش، روزنامه تایمز آو اسرائیل دقیقا همین عبارت «شریان حیانی» (Lifeline) را برای «مدیترانه» به کار برده بود.
امت اسلام امروز تقریبا در همان موقعیتی قرار دارد که خدای متعال در ماجرای بنی النضیر فرموده بود: «ما ظننتم ان يخرجوا»: خیال نمیکردید که خارج شوند. اما عمل به دستور ولایت، بلاتردید همان نتیجه ای را خواهد داشت که پیرو عمل سپاه اسلام به دستور پیامبر(ص) در ماجرای بنیالنضیر پیش آمد. نائب حضرت ولی عصر(عج) فرمودهاند «شریانهای حیاتی رژیم را قطع کنید» و مصداق این شریان حیاتی نیز روشن است: «دریای مدیترانه».
لذا به نظر میرسد طبق سنت الهی، اگر سپاه اسلام استراتژی «قطع لینه» که همان «مسدودسازی مدیترانه» به روی رژیم صهیونیستی است، اجرا کند، ماجرای حشر، یعنی خروج دسته جمعی یهویان اشغالگر قدس از سرزمین مسلمانان، اتفاق خواهد افتاد. تجارب گذشته جبهه مقاومت نشان میدهد که توان عملیات روی مدیترانه را دارد: چه روی تجهیزاتی نظیر آب شیرینکنها، و چه کشتیهایی که حامل آذوقه و انرژی به رژیم هستند.
@syjebraily
سلطه رویکرد بازار آزاد نه نتیجه برتری نظری، بلکه پیامد کمپینی طولانی است که در دهه ۱۹۳۰ و در واکنش به مداخلات دولت روزولت در دوره رکود بزرگ آغاز شد. هایک، میزس و فریدمن، بخشی از این کمپین بودند که کارشان تدارک توجیهات نظری برای اقتصاد لسه فر بود|جان هنری
jstor.org/stable/25511295
@syjebraily
jstor.org/stable/25511295
@syjebraily
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چند جمله درباره گرانی شیر و برگزاری کنسرت
@syjebraily
@syjebraily
وَ سَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا...
@syjebraily
@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
In the face of steel and sky,
Where shadows loom and eagles fly,
No hand of his would signal cease,
No flag to wave, no call for peace.
He stood firm on barren land,
A single stick gripped in his hand.
Not to yield or show defeat,
But to charge with spirit complete.
With eyes that burned like flames at night,
He hurled the wood, his voice took flight.
A cry that soared through smoke and dread,
"The fight goes on!" his spirit said.
@syjebraily
Where shadows loom and eagles fly,
No hand of his would signal cease,
No flag to wave, no call for peace.
He stood firm on barren land,
A single stick gripped in his hand.
Not to yield or show defeat,
But to charge with spirit complete.
With eyes that burned like flames at night,
He hurled the wood, his voice took flight.
A cry that soared through smoke and dread,
"The fight goes on!" his spirit said.
@syjebraily
✨اندر حکایت کاهش فاصله نیما و آزاد
وقتی یک مقام سیاسی در تربیونهای عمومی سخن میگوید، انتظار افکار عمومی این است که مرتبط با مسائل ملی و منافع عمومی، خبر یا تدبیری از او بشنود؛ چشم اندازی برایش ترسیم شود و در دلش امید جوانه بزند...
از این زاویه، به این فرمایشات یک مقام اجرایی دقت بفرمائید: «کاهش قیمتگذاریهای دستوری و شکاف نرخ ارز نیما و بازار برای حذف رانت و کاهش سوء تخصیص منابع در دستور کار دولت است».
این جملات، آیا اساسا برای افکار عمومی قابل فهم است؟ مردم عادی که صحبت وزیر را از رسانه ها می شنوند، آیا میدانند نرخ ارز نیمایی چیست؟ نرخ ارز بازار چیست؟ کاهش شکاف این دو به چه معنی است؟ در نتیجه کاهش شکاف نرخ ارز نیما و نرخ ارز بازار چه اتفاقی قرار است برای زندگیشان بیفتد؟
پاسخ این سوالات قطعا خیر است! به همین دلیل است که باید گفت وزیر اقتصاد دولت چهاردهم با مردم سخن نمی گوید. برای مردم چشم انداز ترسیم نمی کند، در دل مردم امید ایجاد نمی کند. اما مخاطب این سخنان اگر مردم نیستند، چه کسانی هستند؟ مردم کجای این سیاست اعلامی هستند؟
مخاطب وزیر اقتصاد دولت چهاردهم، «دلارداران و دلاریفروشان» هستند. دلارداران، یعنی کسانی که از طریق صادرات، درآمد ارزی کسب میکنند. دلاریفروشان نیز یعنی کسانی که محصولات خود را در داخل کشور به قیمتهای جهانی ضربدر نرخ دلار می فروشند.
ترجمه سخنان وزیر اقتصاد این است:
1- دلارداران عزیز در جریان باشند میخواهیم شرایطی فراهم کنیم که دلارهای حاصل از صادرات خود را که در حال حاضر به قیمت 47 هزار تومان به واردکنندگان میفروشید، بتوانید با قیمتی نزدیک به 63 هزار تومان (نرخ بازار) بفروشید. یعنی اگر 100 میلیون دلار صادرات کردهاید، میتوانید این 100 میلیون دلار را بجای اینکه به قیمت 4700 میلیارد تومان (هر دلار 47 هزار تومان) بفروشید، حدود 6000 میلیارد تومان بفروشید(هر دلار 60 هزار تومان). اینجاست که ناقابل 1300 میلیارد تومان بدون اینکه چک و چانه ای بزنید، کاسب می شوید.
2- دلاری فروشان عزیز در جریان باشند که به زودی می توانند قیمت جهانی محصولات خود را که اینک در دلار 47 هزار تومان ضرب کرده و به ملت می فروشند، به زودی در دلار 60 هزار تومان ضرب کنند. یعنی اگر، برای نمونه، هر تن مس را که قیمت جهانی اش 9600 دلار است و شما در دلار 47 هزار تومان ضرب می کنید و هر تن را حدود 450 میلیون تومان به ملت ایران می فروشید، به زودی می توانید در دلار 60 هزار تومان ضرب کنید و هر تن را 576 میلیون تومان بفروشید و صفا بفرمائید. اگر مدیرعامل یک شرکت فولادی هستید، می توانید بخشی از این سود را خرج کنسرت کنید و هم مشهور شوید و هم محبوب شوید.
اما اتفاقی که برای مردم می افتد و وزیر اقتصاد آن را توضیح نمی دهد؛
1- تمام اقلام وارداتی کشور که با دلار نیما وارد می شوند (همه چیز بجز بخشی از کالاهای اساسی)، با افزایش نرخ دلار از نیما به نزدیکی! آزاد، متناسب با میزان افزایش نرخ دلار گران میشود.
2- تمام محصولاتی که از مواد پتروشیمی و فلزات داخلی تولید می شوند، به دلیل اینکه به دلار به داخل فروخته می شوند، برای تولیدکنندگان و نهایتا مصرف کنندگان گران خواهد شد.
پیوست رسانهای
این پروژه، یک پیوست رسانهای دو ستونی دارد. در یک ستون، فاصله نرخ ارز نیما با بازار آزاد، عامل رانت و فساد و قاچاق معرفی میشود. در ستون دوم، علت گرانیها، نقدینگی و جنگ و تحریم معرفی میشود.
یک پیوست اجتماعی هم هست و آن، دعوت مردم به کنسرت است که سرگرم شوند و شعر «خر برفت» را هم بخوانند (ماجرای خر برفت را از اینجا بخوانید)...
@syjebraily
وقتی یک مقام سیاسی در تربیونهای عمومی سخن میگوید، انتظار افکار عمومی این است که مرتبط با مسائل ملی و منافع عمومی، خبر یا تدبیری از او بشنود؛ چشم اندازی برایش ترسیم شود و در دلش امید جوانه بزند...
از این زاویه، به این فرمایشات یک مقام اجرایی دقت بفرمائید: «کاهش قیمتگذاریهای دستوری و شکاف نرخ ارز نیما و بازار برای حذف رانت و کاهش سوء تخصیص منابع در دستور کار دولت است».
این جملات، آیا اساسا برای افکار عمومی قابل فهم است؟ مردم عادی که صحبت وزیر را از رسانه ها می شنوند، آیا میدانند نرخ ارز نیمایی چیست؟ نرخ ارز بازار چیست؟ کاهش شکاف این دو به چه معنی است؟ در نتیجه کاهش شکاف نرخ ارز نیما و نرخ ارز بازار چه اتفاقی قرار است برای زندگیشان بیفتد؟
پاسخ این سوالات قطعا خیر است! به همین دلیل است که باید گفت وزیر اقتصاد دولت چهاردهم با مردم سخن نمی گوید. برای مردم چشم انداز ترسیم نمی کند، در دل مردم امید ایجاد نمی کند. اما مخاطب این سخنان اگر مردم نیستند، چه کسانی هستند؟ مردم کجای این سیاست اعلامی هستند؟
مخاطب وزیر اقتصاد دولت چهاردهم، «دلارداران و دلاریفروشان» هستند. دلارداران، یعنی کسانی که از طریق صادرات، درآمد ارزی کسب میکنند. دلاریفروشان نیز یعنی کسانی که محصولات خود را در داخل کشور به قیمتهای جهانی ضربدر نرخ دلار می فروشند.
ترجمه سخنان وزیر اقتصاد این است:
1- دلارداران عزیز در جریان باشند میخواهیم شرایطی فراهم کنیم که دلارهای حاصل از صادرات خود را که در حال حاضر به قیمت 47 هزار تومان به واردکنندگان میفروشید، بتوانید با قیمتی نزدیک به 63 هزار تومان (نرخ بازار) بفروشید. یعنی اگر 100 میلیون دلار صادرات کردهاید، میتوانید این 100 میلیون دلار را بجای اینکه به قیمت 4700 میلیارد تومان (هر دلار 47 هزار تومان) بفروشید، حدود 6000 میلیارد تومان بفروشید(هر دلار 60 هزار تومان). اینجاست که ناقابل 1300 میلیارد تومان بدون اینکه چک و چانه ای بزنید، کاسب می شوید.
2- دلاری فروشان عزیز در جریان باشند که به زودی می توانند قیمت جهانی محصولات خود را که اینک در دلار 47 هزار تومان ضرب کرده و به ملت می فروشند، به زودی در دلار 60 هزار تومان ضرب کنند. یعنی اگر، برای نمونه، هر تن مس را که قیمت جهانی اش 9600 دلار است و شما در دلار 47 هزار تومان ضرب می کنید و هر تن را حدود 450 میلیون تومان به ملت ایران می فروشید، به زودی می توانید در دلار 60 هزار تومان ضرب کنید و هر تن را 576 میلیون تومان بفروشید و صفا بفرمائید. اگر مدیرعامل یک شرکت فولادی هستید، می توانید بخشی از این سود را خرج کنسرت کنید و هم مشهور شوید و هم محبوب شوید.
اما اتفاقی که برای مردم می افتد و وزیر اقتصاد آن را توضیح نمی دهد؛
1- تمام اقلام وارداتی کشور که با دلار نیما وارد می شوند (همه چیز بجز بخشی از کالاهای اساسی)، با افزایش نرخ دلار از نیما به نزدیکی! آزاد، متناسب با میزان افزایش نرخ دلار گران میشود.
2- تمام محصولاتی که از مواد پتروشیمی و فلزات داخلی تولید می شوند، به دلیل اینکه به دلار به داخل فروخته می شوند، برای تولیدکنندگان و نهایتا مصرف کنندگان گران خواهد شد.
پیوست رسانهای
این پروژه، یک پیوست رسانهای دو ستونی دارد. در یک ستون، فاصله نرخ ارز نیما با بازار آزاد، عامل رانت و فساد و قاچاق معرفی میشود. در ستون دوم، علت گرانیها، نقدینگی و جنگ و تحریم معرفی میشود.
یک پیوست اجتماعی هم هست و آن، دعوت مردم به کنسرت است که سرگرم شوند و شعر «خر برفت» را هم بخوانند (ماجرای خر برفت را از اینجا بخوانید)...
@syjebraily
مِن الحیّ القَیّوم الّذی لایموت إلی الحی القیّوم الّذی لایَموت.
أمّا بعد،
فإنّی أقول لِلشیء کُن فیَکون و قدجعلتک تقول لِلشّیء کُن فیَکون...
@syjebraily
أمّا بعد،
فإنّی أقول لِلشیء کُن فیَکون و قدجعلتک تقول لِلشّیء کُن فیَکون...
@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مبارزه واقعی، مبارزه برای کسب قدرت از طریق انتخابات نیست. مبارزه واقعی یعنی هدایت قدرت، یعنی اعمال فشار به دستگاه های جمهوری اسلامی برای حرکت در ریل انقلاب اسلامی| ۱۶ آذر ۱۳۹۶
@syjebraily
@syjebraily
✨(رانت، فساد، قاچاق)+(بیماری!)= گرانسازی
یک مقام اجرایی گفته است: «ایرانیها ۱.۵ برابر مردم جهان روغن و شکر مصرف میکنند که ضررهای جبرانناپذیر به سلامتی جامعه و اقتصاد کشور وارد میکند».
در اینکه عمده روغن و شکری که ملت ما مصرف می کنند، مضر است، تردیدی نیست. درباره اینکه چرا مضر هستند و میتوان روغن و شکری مصرف کرد که مضر نباشد هم «فعلا» عرضی نیست. لکن سوال اینجاست که هدف از طرح این ادعا که ایرانیها زیاد روغن و شکر مصرف میکنند چیست و راهکاری که پیرو این ادعا مطرح می شود، چیست؟
به تجربه دریافتهایم که آقایان راهکار «کاهش مصرف» را «افزایش قیمت» میدانند. لذا سخنانی نظیر مصرف زیاد است و مضر است را باید مقدمه گران سازی دانست.
همین امسال، ارز 28500 برای شکر حذف شد و قیمت آن 50 درصد افزایش یافت. اما از آنجائیکه ارز نیما از ابتدای فروردین 1403 تاکنون از 40 هزار تومان به 48 هزار تومان افزایش یافته است، قیمت شکر نیز علی القاعده باید متناسب با آن افزایش یابد. این است که به نظر میرسد مصرف زیاد شکر توسط ایرانیان و مضر بودن آن برای بدن، مقدمه گرانسازی است.
روغن نیز فعلا با ارز 28500 وارد میشود و چون مضر است و ایرانیان زیاد مصرف میکنند، یک راهکار عملی می تواند حذف ارز 28500 واردات روغن باشد تا سلامت مردم تامین شود و «بیمار» نشوند.
نتیجه اینکه به عبارات «رانت» و «فساد» و «قاچاق» برای گرانسازی، میتوانید «بیماری» را هم اضافه کنید.
اما آیا واقعا ایرانی ها 1.5 برابر مردم دنیا شکر و روغن مصرف می کنند؟ فرصت بررسی هر دو مورد را نداشتم. شکر را بررسی کردم. مصرف سرانه شکر توسط مردم ما، روزانه حدود 33.5 گرم است. آقای برادر گفته است «ایرانیها 1.5 برابر مردم جهان شکر مصرف می کنند». 1.5 برابر مردم جهان، یعنی در همه جای دنیا مصرف شکر باید حدود 22 گرم در روز باشد. با نیم نگاهی به رنگ بندی نقشه مصرف شکر در جهان می توان دریافت که این ادعا صحیح نیست.
آمار صحیح این است: ایرانیها حدود 1.5 برابر «میانگین جهانی» شکر مصرف میکنند. میانگین جهانی حدود 24 گرم در روز است که این میانگین، شامل کشورهای فقیر جهان نیز هست. سرانه مصرف شکر کشورهای پیشرفته، 35.5 گرم است که می توانید جدول مربوطه را در این گزارش OECD ببینید.
سوال آخر: ذینفع گرانی شکر که نتیجه گرانی ارز است، کیست؟ پاسخ: دلارداران و دلاری فروشان! همانها که پولشان زیادی میآید و هوس خوانندگی به سرشان میزند...
@syjebraily
یک مقام اجرایی گفته است: «ایرانیها ۱.۵ برابر مردم جهان روغن و شکر مصرف میکنند که ضررهای جبرانناپذیر به سلامتی جامعه و اقتصاد کشور وارد میکند».
در اینکه عمده روغن و شکری که ملت ما مصرف می کنند، مضر است، تردیدی نیست. درباره اینکه چرا مضر هستند و میتوان روغن و شکری مصرف کرد که مضر نباشد هم «فعلا» عرضی نیست. لکن سوال اینجاست که هدف از طرح این ادعا که ایرانیها زیاد روغن و شکر مصرف میکنند چیست و راهکاری که پیرو این ادعا مطرح می شود، چیست؟
به تجربه دریافتهایم که آقایان راهکار «کاهش مصرف» را «افزایش قیمت» میدانند. لذا سخنانی نظیر مصرف زیاد است و مضر است را باید مقدمه گران سازی دانست.
همین امسال، ارز 28500 برای شکر حذف شد و قیمت آن 50 درصد افزایش یافت. اما از آنجائیکه ارز نیما از ابتدای فروردین 1403 تاکنون از 40 هزار تومان به 48 هزار تومان افزایش یافته است، قیمت شکر نیز علی القاعده باید متناسب با آن افزایش یابد. این است که به نظر میرسد مصرف زیاد شکر توسط ایرانیان و مضر بودن آن برای بدن، مقدمه گرانسازی است.
روغن نیز فعلا با ارز 28500 وارد میشود و چون مضر است و ایرانیان زیاد مصرف میکنند، یک راهکار عملی می تواند حذف ارز 28500 واردات روغن باشد تا سلامت مردم تامین شود و «بیمار» نشوند.
نتیجه اینکه به عبارات «رانت» و «فساد» و «قاچاق» برای گرانسازی، میتوانید «بیماری» را هم اضافه کنید.
اما آیا واقعا ایرانی ها 1.5 برابر مردم دنیا شکر و روغن مصرف می کنند؟ فرصت بررسی هر دو مورد را نداشتم. شکر را بررسی کردم. مصرف سرانه شکر توسط مردم ما، روزانه حدود 33.5 گرم است. آقای برادر گفته است «ایرانیها 1.5 برابر مردم جهان شکر مصرف می کنند». 1.5 برابر مردم جهان، یعنی در همه جای دنیا مصرف شکر باید حدود 22 گرم در روز باشد. با نیم نگاهی به رنگ بندی نقشه مصرف شکر در جهان می توان دریافت که این ادعا صحیح نیست.
آمار صحیح این است: ایرانیها حدود 1.5 برابر «میانگین جهانی» شکر مصرف میکنند. میانگین جهانی حدود 24 گرم در روز است که این میانگین، شامل کشورهای فقیر جهان نیز هست. سرانه مصرف شکر کشورهای پیشرفته، 35.5 گرم است که می توانید جدول مربوطه را در این گزارش OECD ببینید.
سوال آخر: ذینفع گرانی شکر که نتیجه گرانی ارز است، کیست؟ پاسخ: دلارداران و دلاری فروشان! همانها که پولشان زیادی میآید و هوس خوانندگی به سرشان میزند...
@syjebraily
✨ رویای بر باد رفته
مرکز تحقیقاتی Investopedia در گزارش سال 2024 خود که اخیرا آن را منتشر کرده، محاسبه کرده است که تحقق «رویای آمریکایی» (American Dream) حدود 4.4 میلیون دلار هزینه دارد و این رقم، یک میلیون دلار بیش از کل درآمدی است که یک شهروند عادی آمریکا در تمام عمر خود کسب می کند.
مرکز Investopedia رویای آمریکایی را اینگونه تعریف کرده است: ذخیره پول کافی برای بازنشستگی، خرید یک خودرو، برگزاری مراسم عروسی، داشتن دو فرزند، خرید یک خانه، نگهداری از حیوان خانگی، سالی یک بار سفر تفریحی، تشییع جنازه.
هزینههایی نظیر خوراک و پوشاک و درمان و بیمه و هزینههای خودرو و دیگر ضروریات در این محاسبات گنجانده نشده است.
این فاجعه در بزرگترین اقتصاد جهان و قدرتمندترین کشور دنیا، یک پیام مهم دارد و آن اینکه مکاتب بشری، به وعده بهشت زمینی که برای بشر داده بودند، نتوانستند عمل کنند. نظام سرمایهداری لیبرال، آزادی و رفاه به ارمغان آورد، اما نه برای همه مردم، بلکه برای یک اقلیت یک درصدی؛ و اکثریت مردم از تامین هزینههای اولیه یک زندگی معمولی نیز عاجزند.
مرکز تحقیقاتی Investopedia در گزارش سال 2024 خود که اخیرا آن را منتشر کرده، محاسبه کرده است که تحقق «رویای آمریکایی» (American Dream) حدود 4.4 میلیون دلار هزینه دارد و این رقم، یک میلیون دلار بیش از کل درآمدی است که یک شهروند عادی آمریکا در تمام عمر خود کسب می کند.
مرکز Investopedia رویای آمریکایی را اینگونه تعریف کرده است: ذخیره پول کافی برای بازنشستگی، خرید یک خودرو، برگزاری مراسم عروسی، داشتن دو فرزند، خرید یک خانه، نگهداری از حیوان خانگی، سالی یک بار سفر تفریحی، تشییع جنازه.
هزینههایی نظیر خوراک و پوشاک و درمان و بیمه و هزینههای خودرو و دیگر ضروریات در این محاسبات گنجانده نشده است.
این فاجعه در بزرگترین اقتصاد جهان و قدرتمندترین کشور دنیا، یک پیام مهم دارد و آن اینکه مکاتب بشری، به وعده بهشت زمینی که برای بشر داده بودند، نتوانستند عمل کنند. نظام سرمایهداری لیبرال، آزادی و رفاه به ارمغان آورد، اما نه برای همه مردم، بلکه برای یک اقلیت یک درصدی؛ و اکثریت مردم از تامین هزینههای اولیه یک زندگی معمولی نیز عاجزند.
سیدیاسر جبرائیلی
✨ رویای بر باد رفته مرکز تحقیقاتی Investopedia در گزارش سال 2024 خود که اخیرا آن را منتشر کرده، محاسبه کرده است که تحقق «رویای آمریکایی» (American Dream) حدود 4.4 میلیون دلار هزینه دارد و این رقم، یک میلیون دلار بیش از کل درآمدی است که یک شهروند عادی آمریکا…
حال سوال اساسی ما این است که چرا ما از سرنوشت نظام سرمایه داری درس عبرت نمیگیریم؟ چرا نظامات اقتصادی و فرهنگی خود را طبق الگوهای غربی چیدهایم که سرنوشت آنها به روشنی پیش چشمان ماست؟
غربزدههای ایرانی همواره مدعی بوده اند که با دین نمیتوان دنیا را آباد کرد. دیدیم که بدون دین، دنیا هم ویران شده است.
باید به ارزش های اصیل انقلاب اسلامی بازگردیم. آرمان انقلاب اسلامی، حیات طیبه انسان است که هم دنیایش را آباد می کند و هم آخرتش را.
@syjebraily
غربزدههای ایرانی همواره مدعی بوده اند که با دین نمیتوان دنیا را آباد کرد. دیدیم که بدون دین، دنیا هم ویران شده است.
باید به ارزش های اصیل انقلاب اسلامی بازگردیم. آرمان انقلاب اسلامی، حیات طیبه انسان است که هم دنیایش را آباد می کند و هم آخرتش را.
@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه نظامات سرمایهداری غربی را پذیرفتهایم و در عین حال متعجب هستیم که چرا وضع خیابانهای ما چنین است؛ بعد میگوئیم آقای رادان شما بروید جمعش کنید!
@syjebraily
@syjebraily
خروجی راهکارهای دیروزشان شده است فجایع امروز.
بلاتردید راهکارهای امروزشان نیز فجایع فردا را رقم خواهد زد.
میگوئیم این راه غلط را که بیش از سه دهه پیمودهاید، عوض کنید!
میگویند راهکار شما فاجعهبار است!
برای درس نگرفتن از راه طی شده و نفی راه ثالث، فقط یک دلیل متصور است: برنامه.
@syjebraily
بلاتردید راهکارهای امروزشان نیز فجایع فردا را رقم خواهد زد.
میگوئیم این راه غلط را که بیش از سه دهه پیمودهاید، عوض کنید!
میگویند راهکار شما فاجعهبار است!
برای درس نگرفتن از راه طی شده و نفی راه ثالث، فقط یک دلیل متصور است: برنامه.
@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌اگر بخواهم یک اولویت برای کشور ذکر کنم، احیای اقتدار از دست رفته دولت است. دولت فاقد اقتدار، قادر به هیچ گونه برنامهریزی برای پیشرفت کشور نیست.
در میانه جنگ اقتصادی و نظامی، آرایش جنگی لازم است، نه آنارشی.
@syjebraily
در میانه جنگ اقتصادی و نظامی، آرایش جنگی لازم است، نه آنارشی.
@syjebraily
Audio
🎞صوت| ریشه گرانیها در اقتصاد ایران و راهکار خروج از بحران
@syjebraily
@syjebraily