Telegram Web Link
دیشب| مسجد امیرالمومنین(ع) نیشابور
@syjebraily
در نظام سرمایه‌داری، زرسالاری با قرابت اصحاب قدرت و ثروث آغاز می‌شود و با از میان رفتن مرز سیاستمداری و سرمایه‌داری به اوج خود می‌رسد. چه، پای ثروت اگر به سیاست باز شد، سرمایه‌دار جز به فتح کامل قدرت رضایت نخواهد داد.
@syjebraily
امروز| بازدید از محوطه باستانی شادیاخ نیشابور مربوط به سده سوم هجری.
هزار سال پیش، کوزه‌گری و شیشه‌گری و آهنگری، که شغل مردم بوده، از محیط خانه و زندگی جدا نبوده است.
یاد این فراز از «لذات فلسفه» ویل دورانت افتادم: «ناگهان کارخانه ها ظاهر شدند و مردان و زنان و فرزندان، خانه و خانواده را ترک گفتند و از زیر تسلط و وحدت حاکم بر خانواده فرار کردند تا در ساختمان‌های غم‌انگیزی که نه برای پناه دادن انسانها بلکه برای حمایت ماشینها ساخته شده بود، به نحوی فردی و نه خانوادگی کار کنند و مزد خود را نیز به نحوی فردی دریابند».
@syjebraily
تا بود عشقت میان جان ما
جان ما در پیش ما ایثار ماست

آرامگاه شهید عطار نیشابوری| امروز
@syjebraily
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در جامعه‌ای که روشنفکرانش برای خوش‌آمد اصحاب قدرت و ثروت سکوت کنند تا فاجعه، دستاورد معرفی شود، تکرار فاجعه اجتناب‌ناپذیر است.
پس از گران‌سازی ارز و افزایش قیمت خوراک دام، آقای قائنی به دلیل ناتوانی مالی در تامین خوراک ناچار شده بخش عمده دام خود را به ثمن بخس فروخته و پولش را صرف خرید خوراک کند| امروز، سرآب چمبران- نیشابور
@syjebraily
Forwarded from حکمران
شماره چهارم حکمران منتشر شد

💫 نقشه راه «ایران نوین» در عصر پسالیبرالیسم: بازسازی قدرت کلی و مقاومت فعال| دکتر سید یاسر جبرائیلی

💫 از معجزه جنگ تا تراژدی تعدیل| دکتر فرشاد مومنی

💫 فتنه‌ها در پیش است؛ هشدار!| ناصر قره‌باغی

💫 یک تصویر ساده برای تصور مشکلات و راه‌حل‌های اقتصاد ایران: درخت اقتصاد| حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مهدیزاده

💫 انقلاب پهپادی ایران: شاهد ۱۳۶ چطور جنگ مدرن را بازتعریف کرد؟| حجت الاسلام والمسلمین امیرحسین جعفری

🌎 حکمران، روایت عمیق اقتصاد و سیاست


نسخه pdf به همراه نسخه صوتی حکمران با صدای حمید قربانی را از لینک زیر تهیه فرمائید.

https://zarinp.al/706765
صدای چکمه‌های سربازان صندوق می‌آید...

بانک مرکزی جمهوری اسلامی از صندوق بین‌المللی پول در زمینه «هدفمندی یارانه‌های انرژی» درخواست کمک فنی کرده و IMF نیز موافقت کرده است.
در همین ایام، هفته نامه تجارت فردا رسما به اجرای پروژه بچه‌های شیکاگو در ایران و تکرار تجربه شیلی اعتراف و افتخار کرده است.
برادر و خواهر هم‌وطن! اگر حتی به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه اعتقادی ندارید، اگر در دل‌تان ذره‌ای مهر ایران هست، تاریخچه اجرای سیاست‌های IMF در جهان را بخوانید؛ پروژه بچه‌های شیکاگو و نتایج فاجعه‌بار آن در شیلی دوران دیکتاتوری پینوشه را بخوانید.

🔺تجربه سقوط دولت شیخ حسینه واجد را نیز تقدیم می‌کنم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دستگاه‌های امنیتی کشور که مسئولیت حفظ نظام را بر دوش دارند:

رد پای IMF در سقوط دولت شیخ حسینه
#بازنشر
دولت بنگلادش سقوط کرده و کارشناسان و رسانه‌های وابسته به جریان سرمایه‌داری، در حال روایت همه چیز هستند به جز حقیقت ماجرا...
انرژی یک کالای کلیدی است که تغییر قیمت آن، دومینووار روی همه کالاها اثر می‌گذارد. به همین دلیل بود که پس از جنگ اوکراین و وقوع بحران انرژی در اروپا، کشورهای اروپایی بلافاصله تئوری‌های اقتصاد بازار را کنار گذاشتند و مبالغ عظیمی یارانه به شهروندان خود پرداخت کردند تا اثر افزایش قیمت‌های انرژی را تا حدودی جبران نماید. برای نمونه، سال 2022 دولت آلمان یک بسته یارانه 300 میلیارد یورویی برای صیانت از شهروندان خود در برابر افزایش قیمت انرژی اختصاص داد.
اما در همین دوران بحران، صندوق بین المللی پول یک نسخه متفاوت برای بنگلادش بحران‌زده ارائه کرد. بهمن 1401 صندوق بین المللی پول اعلام کرد که در ازای یک برنامه اصلاحات اقتصادی 44 ماهه، با اعطای 4.7 میلیارد دلار وام به بنگلادش موافقت کرده است. در بیانیه IMF تصریح شده بود که این برنامه اصلاحات اقتصادی، در عین حال که موجب ثبات اقتصاد کلان و رشد پایدار اقتصادی می‌شود، از آسیب دیدن اقشار ضعیف جلوگیری خواهد کرد.
روز بعد خبرگزاری رویترز این وام را یک پیروزی برای شیخ حسینه نخست‌وزیر این کشور خواند که در سال 2024 یک انتخابات پیش رو دارد.
از جمله اصلاحات پیشنهادی صندوق بین المللی پول «معقول سازی یارانه‌ها» بود. صندوق در نسخه خود آورده بود که «معقول‌سازی یارانه‌های انرژی منابع مالی را برای هزینه‌های توسعه‌ای و اجتماعی آزاد خواهد کرد. هرچند افزایش اخیر قیمت‌ها، قیمت بنزین را به نرخ جهانی نزدیک کرده است، اما پیش بینی می شود که یارانه های برق و گاز در سال مالی 2023 به 0.9 درصد GDP برسد. در دوران اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی، اجرای مکانیسم تعدیل قیمت سوخت بر اساس فرمول، کمک خواهد کرد که درباره عدم پرداخت یارانه سوخت اطمینان حاصل شود. مقامات بنگلادشی همچنین گزینه‌های مختلف را برای کاهش تدریجی یارانه‌های برق و گاز در عین تقویت تور ایمنی اجتماعی (برای جلوگیری از آسیب دیدن اقشار ضعیف)، بررسی خواهند کرد». (دقت کنید که یارانه 300 میلیارد یورویی دولت آلمان، معادل 7.5 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است!)
با آغاز برنامه، پروژه افزایش قیمت برق و گاز برای مردم بنگلادش کلید خورد. تعرفه گاز در بنگلادش طی سال 2023 میلادی 178.8 درصد افزایش یافت و روند افزایش قیمت، در سال 2024 نیز تداوم یافت.
قیمت برق نیز پس از آغاز اجرای برنامه صندوق به همین ترتیب افزایش یافت که اثر دومینووار روی قیمت کالای اساسی داشت.
جامعه بنگلادش آماده یک جرقه بود که منفجر شود. این جرقه با اعتراضات دانشجویی به حکم دادگاه عالی بنگلادش مبنی بر احیای سهمیه 30 درصدی استخدام فرزندان افراد شرکت کننده در جنگ آزادسازی بنگلادش (که باعث جدایی پاکستان شرقی و تشکیل کشور بنگلادش در سال 1971 میلادی شد)، رقم خورد. این اعتراضات، بستری برای وقوع شورش‌های اجتماعی شد و به سرنگونی دولت ختم شد. یک بار دیگر، آتش خشم ناشی از فشار اقتصادی که زیر خاکستر نهفته بود، با یک جرقه فرهنگی شعله کشید.
صندوق بین المللی پول پس از سرنگونی دولت شیخ حسینه بیانیه جالبی داده است: «عمیقا بابت تلفات جانی و جراحات وارد شده بر افراد غمگین هستیم اما به حمایت از تلاش‌ها برای تضمین ثبات اقتصادی و تداوم رشد فراگیر ادامه خواهیم داد».
لیبرال های ایرانی در حال روایت سازی برای سرنگونی دولت بنگلادش هستند. یکی می‌نویسد شورش نسل Z، دیگری می نویسد اعتراض به حکومت دیکتاتوری شیخ حسینه...
یک سوال در اینجا باقی می ماند و آن اینکه چرا IMF اینهمه اصرار بر افزایش قیمت انرژی در کشورهای در حال توسعه و جهان سومی دارد. پاسخ را از گزارش 6 مهر 89 صندوق درباره اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها در ایران برایتان نقل می‌کنم: «ایران انرژی بیشتری برای صادرات خواهد داشت».
@syjebraily
Forwarded from حکمران
🌿درخت اقتصاد

حجت الاسلام والمسلمین حسین مهدیزاده در شماره جدید حکمران با استفاده از استعاره درخت اقتصاد، به تبیین ساده و عامه‌فهم ریشه‌های مشکلات اقتصاد ایران و راه حل‌های آن پرداخته است.
می‌توانید با مطالعه این مطلب، مسئله اقتصاد ایران را برای دوستان و اطرافیان و خانواده خود به سادگی توضیح دهید.
شماره چهارم حکمران را از لینک زیر تهیه فرمائید.

https://zarinp.al/706765
ما وارثان انبیای عدالتیم...

دنیا را دیگر نه سیاست اداره می‌کند، نه دین، نه اخلاق. دنیا را سرمایه می‌چرخاند. و سرمایه، نه در پی معناست، نه عدالت، نه رهایی. آن‌چه می‌خواهد، تملک است؛ تملک انسان، زمین، آسمان، حتی روح. و این، همان خطری است که امروز بشر را تهدید می‌کند: آن‌گاه که همه‌چیز به کالا بدل شود، چیزی از حقیقت باقی نمی‌ماند.
در آغاز، ثروت در کنجی آرام، بی‌ادعا، بی‌دردسر، مشغول سوداگری بود. با قدرت کاری نداشت، با سیاست دشمنی نداشت، با سیاست بی‌نزاع بود، تنها می‌خواست سود کند. اما دریغ که سودِ بی‌سقف، تشنه‌تر از آن است که به بازار قانع بماند. بی‌تاب، به کاخ‌ها نفوذ می‌کند، در حاشیه مجالس خلوت، با لبخندی زرین، زبان قدرت را می‌خرد. و آن‌گاه، سیاست‌مدار، که باید آینه‌دار مردم باشد، بر سفره سرمایه می‌نشیند. چنانکه سندل هشدار می‌دهد،«وقتی سیاست به خدمت بازار درآید، دموکراسی از درون تهی می‌شود».
از این‌جا به بعد، دیگر سیاست نه آیینه حقیقت است، نه ترازوی عدالت. سیاست، حسابدار منافع سرمایه است. نماینده، تاجر می‌شود، و مجلس، تالار بورس. آزادی: تزئین؛ انتخابات: نمایشنامه‌ای که کارگردانش قدرت است؛ عدالت: شعار تبلیغاتی. و مردم: ارقامی در جدول‌های آماری! قدرت از آنِ ثروت است، و ثروت ازآنِ کمتر از یک درصد. همان یک درصدی که، نه تنها صاحب قدرتند، بلکه نویسنده تاریخند، سازنده اسطوره‌اند، خالقان خدایان زمینی‌اند.
زرسالاری اما، تنها سیاست را تسخیر نمی‌کند. فرهنگ را نیز می‌بلعد. دین را از درون می‌تراشد و تنها پوسته‌ای از آن باقی می‌گذارد: بی‌تیغ، بی‌اعتراض، بی‌خطر. و این همان چیزی است که آوینی گفت: «تمدن غرب، دین را خلع سلاح کرده، آن را از روح انقلابی و اعتراضی تهی ساخته است... تا دین، به کالایی تزیینی بدل شود.»
زرسالاری هنر را بدل می‌کند به کالا، آموزش را به ابزار تطبیق، و رسانه را به دستگاه تخدیر جمعی. این جهانی است که در آن، انسان دیگر انسان نیست. یا مشتری است، یا سرباز سرمایه. اگر فقیر است، تقصیر خودش است. اگر معترض است، یا روانی‌ست یا افراطی. اگر بیدار است، خطرناک است.
اما هنوز می‌توان بیدار بود. هنوز می‌توان نپیوست، نفروخت، سکوت نکرد. هنوز می‌توان زیست، نه برای سود، بلکه برای معنا. هنوز می‌توان انسان ماند. مگر نه آن‌که معلم شهید ما، از عمق جان فریاد زد که «تمدن مادی، انسان را از اصل خود جدا کرده است؛ از فطرت خداجوی و معنابخش»؟ ما باید به این فطرت بازگردیم، به آن معنا که نه در بازار یافت می‌شود و نه در گیشه؛ بلکه در عمق جان آدمی‌ست.
باید از نو نوشت، از نو خواند، از نو زیست. باید انسان را، سیاست را، دین را، رهایی را از چنگال زر بازستاند. این، نه آرزویی شاعرانه، که ضرورتی تاریخی‌ست. اگر همه‌چیز به عدد فروکاهیده شود، اگر همه‌چیز در خدمت بقا باشد، حقیقت می‌میرد. و آن‌گاه که حقیقت بمیرد، دیگر هیچ مرگی، شایسته ماتم نیست.
اما هنوز حقیقت نمرده است. هنوز راهی هست. نه از دل قراردادهایی که بر مُهری جعلی از حقوق بشر مُمهور می‌شود و ما را بیش از پیش در نظم غربی هضم می‌کند، بلکه از دل بازگشت به معنا، به توحید، به فطرت انسانی. راه، از دل آن انسان‌هایی می‌گذرد که زمین را نه بازار که امانت می‌دانند؛ قدرت را نه غنیمت که مسئولیت می‌شمارند. تمدن نوین اسلامی، تنها زمانی متولد خواهد شد که «اراده جمعی برای عبور» شکل بگیرد؛ عبور از عبودیت زر، به بندگی حق. آوینی می‌گفت «تمدن غرب، تمدن مرگ است، چون به‌جای خدا، زر را می‌پرستد. تمدن اسلامی، تمدن توحید است و حیات دارد.» و این اراده، در دل همین مردم، همین کوچه‌ها، همین جوانانی که نه دل به قدرت دارند و نه دل‌خوش به سرمایه، زنده است. امید در تپش همین دل‌هاست. ما محکوم به تسلیم نیستیم. ما وارثان انبیای عدالتیم. و آینده، نه در اختیار زرپرستان بی‌خدا، که ازآن بیداران بی‌ادعاست.
@syjebraily
📷 دانشگاه فرهنگیان اصفهان| امروز

@syjebraily
این بازی، بازی اعداد نیست؛ بازی عدالت است

خبرگزاری رویترز گزارش داده است که «با سقوط ارزش لیر»، نرخ تورم ترکیه در ماه آوریل به سه درصد جهید.
طبیعی و بدیهی است که هرگاه پول ملی نزولی شود، قیمت‌ها صعودی می‌شود. این حقیقتی است ساده، زمینی، و آزموده‌شده در تجربه ملل. از آرژانتین تا لبنان، از ونزوئلا تا ایران. هر جا که ارزش پول ملی به بازی گرفته شد، تورم، فقر، و بی‌ثباتی از پی‌اش آمد. اما این‌سو، در سرزمینی که فریادها بلند است اما گوش‌ها کر، جماعتی ایستاده‌اند و می‌گویند: بگذار پول ملی فروبپاشد، تورم ایجاد نمی‌شود!
انکار روشن‌ترین واقعیت‌ها و بدیهیات، یا از سر جهل است، یا از سر منفعت؛ منفعت کسانی که جیب‌شان با صعود دلار پُر می‌شود. آنان که با افت ارزش ریال، ریال‌های بیشتری از دل دلار بیرون می‌کشند. و چنین است که دل‌شان با دلار است، و دهان‌شان پر از شعار «علم اقتصاد».
تورم، برای مردمان، زخم است؛ برای اینان، ابزار است. ابزار انتقال ثروت، ابزار بازتوزیع نابرابری. مردمی که درآمد ثابت دارند، هر روز فقیرتر می‌شوند؛ و کسانی که به دلار و دارایی‌های تورم‌زا چنگ انداخته‌اند، هر روز فربه‌تر. این بازی، بازی اعداد نیست؛ بازی عدالت است. و در این بازی، آن‌که قواعدش را می‌نویسد، همواره برنده است.
در پسِ این بازی اما، ایدئولوژی نشسته است. ایدئولوژی‌ای مدرن، به‌ظاهر علمی، که نامش نئولیبرالیسم است. مکتبی که جهان را از منظر پول می‌بیند و انسان را در قالب عدد تحلیل می‌کند. در این جهان، تورم تنها و تنها زاده نقدینگی است. نه از رنج تولید خبر دارد، نه از زخم وابستگی، نه از کج‌سلیقگی در مدیریت. نمی‌بیند، چون نمی‌خواهد ببیند؛ نمی‌پذیرد، چون پذیرش آن، یعنی برهم‌زدن معادله منافع.
و سرمایه‌داری، با زیرکی، همین مکتب را علم جا می‌زند، تا منافع خویش را به زبان «دانش اقتصاد» توجیه کند. اینگونه است که قدرت، برای بقای خویش، به فریب نیاز دارد. و چه فریبی زیباتر از آنکه خود را «قانون طبیعت» بنمایاند؟
باید از آن‌چه «علم اقتصاد» نامیده‌اند، نقاب برداشت و حقیقت را دید. باید پرسید: اگر علم است، چرا تنها به کار ثروتمندان می‌آید؟ اگر بی‌طرف است، چرا همواره جانب بازار را می‌گیرد و نه مردم را؟ اگر نگران تورم است، چرا سکوت می‌کند آن‌گاه که سفره‌ها خالی‌تر می‌شوند؟
ما در میانه نبردی خاموش هستیم؛ نبردی میان عدد و معنا، میان مکتب و عدالت. و تا این نبرد را به رسمیت نشناسیم، هر سیاست اقتصادی، هر بسته کنترل تورم، هر وعده بهبود معیشت، تنها خنجری است که بر زخم کهنه مردم فرود می‌آید.
@syjebraily
2025/06/29 20:26:21
Back to Top
HTML Embed Code: