Telegram Web Link
بررسی الگوی اصلاحات نئولیبرال در شیلی و اندونزی نشان می‌دهد هم «بچه‌های شیکاگو» و هم «مافیای برکلی»، زمینه‌ساز تملک ثروت‌های ملی توسط بیگانگان شده‌اند. بدین نحو که ابتدا حل مسائل کشور را به جذب سرمایه‌گذاری خارجی مشروط کرده‌اند، سپس گفته‌اند شرط جذاب شدن کشور برای سرمایه‌گذاران خارجی، ایجاد امکان «مالکیت صد درصدی» برای سرمایه‌گذاران خارجی است.
#نه_به_نئولیبرالیسم
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی وزیر سابق اقتصاد را به دلیل سوء عملکرد، علی‌الخصوص در حوزه ارز، استیضاح و برکنار کردند. اما ایشان با وارد آوردن اتهاماتی، مسائل دیگری را دلیل استیضاح عنوان کردند.
یکی از بهترین راه‌های اثبات بیراه بودن سخنان آقای دکتر همتی، این است که نمایندگان محترم از وزیر محترم پیشنهادی اقتصاد بخواهند ۵ دقیقه‌ای در نقد سیاست‌های ارزی آقای دکتر همتی به ویژه حذف دلار نیما سخن بگویند.
@syjebraily
در میانه آشوب‌های لس آنجلس، بحث استقلال کالفرنیا از ایالات متحده مجددا داغ شده است.
@syjebraily
تبعید عدالت به جرم قداست!

عدالت را به جرم مقدس‌بودن تبعید می‌کنند؛ گویی قداست، نه نشانه مرکزیت و ضرورت، که بهانه‌ای برای سکوت و حذف است. آن‌گاه به‌جای واژه‌ای زنده، تاریخی، و رنج‌دیده، نامی می‌گذارند عقیم و بی‌ریشه: «تخصیص کاراتر»! گویی با تغییر نام، حقیقت هم تغییر می‌کند.
اما عدالت، تنها واژه‌ای در قاموس اقتصاد نیست که بتوان آن را به دلخواه با واژه‌ای تکنوکراتیک تعویض کرد. عدالت، فریاد فراموش‌شدگان تاریخ است. خون‌نوشته سربازان خمینی بر دیوارهای زندان طاغوت است. عدالت، نام دیگر انسان است وقتی در هیاهوی اعداد و نمودارها گم نشود.
اگر هنوز نمی‌دانید عدالت یعنی چه، بدانید عدالت یعنی آحاد مردم، نه‌فقط طبقات خاص، بدون تبعیض از منابع عمومی بهره‌مند شوند. عدالت یعنی ثروت، تنها میان اغنیا دست به دست نشود. عدالت یعنی کسی صرفاً به‌دلیل ثروتمند بودن، امکان بیشتری برای بهره‌بردن از اموال عمومی نداشته باشد؛ عدالت یعنی ایستادن در برابر انحصار دسترسی، چه در زمین و مسکن، چه در اعتبار و تسهیلات، چه در اطلاعات و قدرت. عدالت یعنی نظام اسلامی، ابزار بهره‌مندی از انفال و دارایی‌های مشترک را نه در انحصار رانت‌جویان، که در اختیار هر انسانی که می‌تواند مولد باشد، قرار دهد. یعنی مردم از بند مزدوری برای سرمایه‌داران آزاد شوند و حاصل دسترنج‌شان را خودشان برداشت کنند. عدالت یعنی کار، کرامت بیاورد؛ نه فقط نان.
وقتی عدالت را از زبان می‌رانید، نه به‌خاطر قداست آن، بلکه به‌خاطر خطرناک‌بودنش برای نظم مستقر است. عدالت، پرده از ساختارهای نابرابری می‌درد. عدالت، می‌پرسد که این «تخصیص کارا» کارا برای کیست؟ برای کدام طبقه؟ برای کدام جیب؟ عدالت، اجازه نمی‌دهد که فقر با واژه‌های نرم، عادی شود؛ که سرکوب، به نام بهینه‌سازی، توجیه گردد.
آنان که می‌خواهند به نام علم، عدالت را حذف کنند، پیش از آن‌که با نام عدالت دشمن باشند، با خود مردم دشمن‌اند؛ مردمی که عدالت، آخرین سنگر امیدشان است در جهانی که هرچه دارند، به نام کارایی، حراج شده است.
و چه غم‌انگیز است آن لحظه که عدالت، نه به اسم افراطی‌بودنش، بلکه به بهانه قدسی‌بودنش از مجلس سیاست‌گذاری اخراج می‌شود. گویی قداستِ واژه، توجیهی است برای دفن آن زیر خاک ارقام و جدول‌ها.
اگر عدالت، کلمه‌ای مقدس است، پس از آن بیشتر باید گفت. چرا که جامعه‌ای که در آن از عدالت نگوئیم، به‌زودی به جامعه‌ای بدل خواهد شد که در آن عدالت را نمی‌خواهیم؛ و وقتی عدالت را نخواستیم، آن‌گاه کارایی‌مان فقط به سود صاحبان زر خواهد بود، نه صاحبان رنج.
چه زیبا فرمود مولای متقیان که «هر که شنیدن حق بر او گران آید، یا نتواند اندرز کسی را در باب عدالت بشنود، عمل کردن به حق و عدالت بر او دشوارتر است».
این است راز غربت عدالت در جهان ما؛
که گوش‌ها از شنیدن حق می‌گریزند، مبادا که دست‌ها ناچار به عمل شوند.
عدالت را چونان شعاری می‌خواهند، نه سلوکی؛ واژه‌ای برای تزیین قدرت، نه ترازو برای تقسیم نان.
هرگاه که صدای عدالت بلند شود، آنان که از شنیدن‌اش می‌آزارند، می‌کوشند زبانش را ببُرند.
اما عدالت، همچون حق، خاموش نمی‌ماند. حتی اگر نخواهندش. حتی اگر نشنوندش.
او می‌آید، از دل رنج، از عمق خاکستر، از فریاد بی‌صدای فراموش‌شدگان. عدالت، با حذف‌شدن خاموش نمی‌شود. عدالت، اگر از در بیرون شود، از کوچه با فریاد بازمی‌گردد.
و ما، اگر از علی تنها نامش را آویزه گوش کرده‌ایم، از عدالتش هنوز شرمنده‌ایم.
@syjebraily
آقای دکتر ظریف فرموده‌اند «درباره اینکه توقع داشتیم اروپا اینستکس را بتواند راه‌اندازی کند، اشتباه می‌کردیم».
شاید مردم خاطرشان نباشد که آقایان چه غوغایی بر سر اینستکس راه انداخته بودند. ۸ تیر ۹۸ عرض کردم که «این کلاغ، آن قناری موعود نیست»!
mashreghnews.ir/news/970657/
معیشت‌سوز و نابرابری‌ساز.pdf
579.1 KB
معیشت‌سوز و نابرابری‌ساز:تحلیل انتقادی دیدگاه‌های اقتصادی دکتر سید علی مدنی‌زاده (وزیر پیشنهادی اقتصاد)

دکتر سید یاسر جبرائیلی
استاديار، مطالعات تمدن اسلامی، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگی
@syjebraily
معیشت‌سوز و نابرابری‌ساز:تحلیل انتقادی دیدگاه‌های اقتصادی دکتر سید علی مدنی‌زاده (وزیر پیشنهادی اقتصاد)

دکتر سید یاسر جبرائیلی
استاديار، مطالعات تمدن اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


چکیده:
این نوشتار تحلیلی انتقادی از دیدگاه‌های اقتصادی دکتر سید علی مدنی‌زاده، وزیر پیشنهادی اقتصاد، با تمرکز بر محتوای کتاب «عوامل رکود تورمی و راهکارهای خروج» و سایر نوشته‌ها و دیدگاه‌های منتشرشده از وی ارائه می‌دهد. استدلال محوری راقم این سطور آن است که مجموعه سیاست‌های پیشنهادی دکتر مدنی‌زاده نه حاصل اجتهاد اقتصادی بومی، بلکه بازتولید بی‌کم‌وکاست نسخه‌های منسوخ نئولیبرال است که طی چهار دهه گذشته توسط نهادهای بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول (IMF) و بانک جهانی، بر اقتصادهای در حال توسعه تحمیل شده‌اند؛ نسخه‌هایی که عمدتاً در عمل، به جای پیشرفت اقتصادی، با خود فقر، نابرابری، بی‌ثباتی اجتماعی و حتی فروپاشی سیاسی به همراه آورده‌اند.

در این مطالعه، نشان داده‌ام که سیاست‌هایی نظیر کاهش دستمزد واقعی، حذف یارانه‌ها، استقلال مطلق بانک مرکزی، و ریاضت مالی شدید که دکتر مدنی‌زاده به عنوان ایده خود مطرح کرده‌اند، اجزای اصلی دستورکار نئولیبرالیسم هستند که در بسیاری از کشورها به نتایج ناگوار اقتصادی و اجتماعی انجامیده‌اند. بر خلاف تصور رایج، این سیاست‌ها در ایران نیز نه‌تنها تضمینی برای خروج از رکود تورمی نیستند، بلکه با توجه به ویژگی‌های ساختاری و شرایط خاص اقتصاد ایران، می‌توانند به تشدید رکود، افزایش نارضایتی عمومی و تعمیق بحران مشروعیت اقتصادی دولت منجر شوند.

با تکیه بر مطالعات تطبیقی، شواهد تجربی و تحلیل‌های دانشگاهی، نقدی بنیادین به ادعاهای نظری و مبانی تجربی این سیاست‌ها وارد کرده‌ام و هشدار داده‌ام که تکرار مسیرهایی مانند آرژانتین، روسیه، اندونزی و حتی شیلی – که در آن‌ها سیاست‌های مشابه منجر به ناآرامی‌های گسترده، سقوط دولت‌ها و بی‌ثباتی ساختاری شده – در ایران محتمل است. واقعیت آن است که مدل‌های نئولیبرال بدون عدالت، بی‌پشتوانه‌ترین نسخه‌ها برای اقتصادهایی چون ایران‌اند که از زخم‌های نابرابری، تحریم، ناکارآمدی نهادی و فشار اجتماعی در رنج‌اند.

بر این باورم که اقتصاد ایران نیازمند راهبردی بومی، تدریجی، عدالت‌محور و متکی بر بازتعریف نقش دولت توسعه‌گراست؛ نه تسلیم در برابر الگوهایی که حتی در کشورهای مبدأ خود نیز مورد تردید و تجدیدنظر قرار گرفته‌اند. اجرای نسخه‌های شتاب‌زده و غیرپاسخ‌گو به اقتضائات بومی، نه اصلاح ساختاری بلکه تخریب اجتماعی خواهد بود. هشدار این نوشتار به تصمیم‌سازان اقتصادی و نمایندگان محترم مجلس آن است که هر سیاست اقتصادی، تنها زمانی موفق است که با ساخت اجتماعی آن جامعه همخوانی داشته باشد.

متن کامل در سایت حکمران:

https://hokmran.com/post/4196/
Audio
💽 نسخه صوتی| معیشت‌سوز و نابرابری‌ساز:تحلیل انتقادی دیدگاه‌های اقتصادی دکتر سید علی مدنی‌زاده (وزیر پیشنهادی اقتصاد)

دکتر سید یاسر جبرائیلی
استاديار‌مطالعات تمدن اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

@syjebraily
انقلابی‌گری یعنی حرکت در سمت آرمان‌ها

امروز رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با نمایندگان مجلس جمله‌ای فرمودند که محافظه‌کاران، با جنجالی که بر سر جمله «انقلابی‌گری فقط به سر و صدا کردن نیست» به راه انداختند، نگذاشتند آن جمله اصلی شنیده شود؛
آنجا که فرمودند: «انقلابی‌گری یعنی حرکت در سمت آرمان‌ها؛ پایه اول انقلابی‌گری این است که فراموش نکنیم برای چه انقلاب شده است.»
انقلابی‌گری، نه یک موضع سیاسی موقّت و نه یک شعار تاکتیکی است، بلکه یک جهت‌گیری وجودی و حرکت آگاهانه تاریخی است. وقتی گفته می‌شود «انقلابی‌گری یعنی حرکت در سمت آرمان‌ها»، این سخن، در بطن خود، یک هشدار نیز دارد: آن‌گاه که آرمان فراموش شود، انقلاب به تشریفات، ساختارها، و در نهایت به قدرت بی‌هدف بدل می‌شود.
از نگاه ما که تاریخ را نه در سطح وقایع، بلکه در عمق روح انسان‌ها و جوامع می‌کاویم، انقلاب یک نقطه آغاز نیست، یک مسیر است. این مسیر، تا وقتی زنده است که انسانِ انقلابی، لحظه به لحظه از خود بپرسد: چرا برخاستم؟ چرا قیام کردم؟ چرا نظام پیشین را نپذیرفتم؟
آرمان، در اندیشه توحیدی، همان مقصدی است که «شدن» انسان و جامعه به‌سوی آن تعریف می‌شود: آزادی، عدالت، کرامت انسان، نفی سلطه، و تحقق ارزش‌های الهی در زندگی زمینی.
دینِ بی‌حسّ مسئولیت، دینِ بی‌درد، دینِ بی‌تعهد، همان ارتجاع است و انقلابی‌گریِ بی‌آرمان، یا انقلابی‌گری که تبدیل به ابزار حفظ وضع موجود شود، خطری است بزرگ‌تر از ضدانقلاب. زیرا این یکی، در پوشش ارزش‌ها، به تدریج ارزش‌ها را تهی می‌کند.
پس آنچه رهبر حکیم انقلاب فرمودند، اگر بخواهد از سطح شعار عبور کند و به فهم تاریخی و مسئولانه برسد، باید این باشد که ما هر روز باید «چرایی انقلاب» را بازخوانی کنیم. نه در کتاب‌ها، بلکه در عملکرد خود. آیا عدالت پیش رفته است؟ آیا مستضعفان توانسته‌اند برخیزند؟ آیا فساد و تبعیض ریشه‌کن شده یا قدرت، به صورت دیگری، همان الگوهای پیشین را بازتولید کرده است؟
انقلابی‌گری نوعی زیستن است. زیستی معطوف به معنا، معطوف به حقیقت، و در ستیز دائم با عادت، جمود، و تحجر. اگر قرار است «فراموش نکنیم برای چه انقلاب شده است»، باید هر روز با خود صادق باشیم: امروز کجای آن مسیر ایستاده‌ایم؟ و چه باید کرد؟
@syjebraily
بازخوانی برخی حرف‌های گذشته، برای پیشگیری از فجایع آینده، ضروری است.
شما شاید خاطر مبارک‌تان نباشد. آقای دکتر ظریف در پاسخ به انتقادات درباره گنجاندن اسنپ بک در برجام می‌فرمودند این مکانیسم نشانه ضعف برجام نیست، نشانه بی‌اعتمادی طرفین به یکدیگر است!
پنجم بهمن ۱۳۹۵ بود که نوشتم نه اخوی! در اسنپ بک هیچ نشانی از بی‌اعتمادی شما به آمریکا وجود ندارد.
بسم الله قاصم الجبارین

مردم شریف و سربلند ایران!

در لحظه‌ای که جهان در سکوتی سنگین فرو رفته بود، رژیم کودک‌کش صهیونیستی، در تبانی آشکار با ارباب آمریکایی‌اش، دستان خبیث خود را به خون پاک فرزندان سرافراز ایران آغشته کرد. فرماندهان و دانشمندانی را که جان‌شان را وقف عزت ملت کرده بودند، ناجوانمردانه به شهادت رساند. اما این خاک، خاک سکوت و تسلیم نیست. ما از تبار عاشوراییم؛ از قبیله‌ای که خون را بر شمشیر پیروز می‌سازد.
ما با آتش پاسخ می دهیم. موشک‌های ما، پیام روشن ملتی هستند که ظلم را نه تحمل می‌کند، نه فراموش. تل‌آویو، این غده سرطانی کاشته‌شده بر پیکر جهان اسلام، اکنون خشم ملتی را تجربه می کند که خون شهدایش را نه در اشک، که در خروش ترجمه می‌کند.
دنیا بداند و آگاه باشد! این حمله، تنها آغاز راهی‌ست که پایانش افول کامل این رژیم جعلی و جنایتکار است. ما به‌دنبال جنگ نیستیم، اما اگر جنگ را بر ما تحمیل کنند، آن را به گوری برای دشمنان بدل می‌سازیم.
آمریکا، این ام‌الفساد قرن، نه تنها شریک جرم این جنایت، که آمر اصلی آن‌ است. تاریخ را بنگرید؛ آن‌که به دروغ، دم از صلح و مذاکره می‌زند و در همان دم، دکمه ترور و تحریم را فشار می‌دهد، شایسته هیچ میز گفت‌وگویی نیست.
فرزندان ایران، با یاد شهیدان‌تان، استوار بایستید. آینده از آنِ کسانی‌ست که می‌دانند چگونه از مرگ، زندگی بسازند.
قطعا سننتصر

والسلام علی من اتبع الهدی.

سید یاسر جبرائیلی
هرچه جلوتر می‌رویم، خبر و تحلیل درباره نقش عوامل داخلی رژیم صهیونیستی در ترورهای اخیر بیشتر و بیشتر می‌شود.
تکرار مکرر این ماجرا نشان می‌دهد دستگاه امنیتی کشور از بابت خودی بودن این نفوذی‌ها چنان خاطرجمع است که اینها چنین با خیال راحت در حال عملیات هستند.
@syjebraily
گروه بازان، بزرگترین پالایشگاه رژیم صهیونیستی.
مختصات جغرافیایی:
32.794965,35.052375
@syjebraily
ترامپ گفته است جنگ ایران و اسرائیل باید پایان یابد.
مردک دمدمی مزاج عیاش تا دیروز تهدید می‌کرد که ایران اگر پای میز مذاکره نیاید، اسرائیل محکم‌تر خواهد زد.
این موضع جدید، نتیجه دردی است که در ناحیه اصابت موشک‌ها احساس کرده‌اند.
غلط کرده‌اند! ایران باید توقف حملات موشکی را مشروط به «خلع سلاح کامل اسرائیل» و «برگزاری رفراندوم در سرزمین‌های اشغالی برای تعیین نوع نظام سیاسی» نماید.
@syjebraily
‏يا أمةَ العروبةِ والإسلام!
يا من سُطِّرت مآثركم في بطون التاريخ، وزلزلت صيحاتُ أبطالكُم عروشَ الطغيان، يا من كان المجدُ يومًا ينسج خيوطَه من سيوفكم ودمائكم الطاهرة!
إنّ الجمهورية الإسلامية في إيران، ما وقفت في وجه الكيان الصهيوني الغاصب إلا وفاءً لميثاق الإسلام، وذودًا عن حرمات الأمة، ودفاعًا عن قضيّةٍ ما عرف التاريخ أطهرَ منها ولا أعدلَ: فلسطين.
يا أحرار العرب!
نعرفكم بالغيرة التي تفور كالبركان إذا مُسّ الشرف، وبالكرامة التي تأبى الضيم إن وقع على عربيٍّ أعزل. فكيف إذا اجتمع في فلسطين الدينُ والعِرضُ، الإسلامُ والعروبةُ، القدسُ ودمُ الأطفال؟
أين أنتم، يا أبناء خالد وصلاح الدين؟!
هل تتركون الكيان الصهيوني يدوس كرامة إخوانكم، ويُدنّس أرضَ النبوّات، ويُفتك بالأطفال والنساء، وأنتم تنظرون؟!
الدينُ يأمركم: «ومن لم يُقاتَلْ في سبيل المستضعفين، فما له من نصيب في عزّة الإسلام!»
والعروبةُ تناديكم: «فلسطين ليست فقط أرضَ المسلمين، بل هي قلبُ العروبة النابض، وشرفُ العرب المُنتَهَك!»
فإن كان حكّامكم مسلمون، فليلبّوا نداء الله، ويقفوا في وجه الكيان الصهيوني كما يأمرهم الشرع.
وإن كانوا عربًا بحق، فليثوروا لدماء العرب التي تسيل على تراب فلسطين كلّ يوم!
أما إن لم يكونوا هذا ولا ذاك، فلا يمثّلونكم، ولا يشبهونكم.
هؤلاء وكلاء الاحتلال الصهيوني بلباس عربيّ، لا رجالُ الأمة.
نحن في إيران، نقولها بملء الفم: لا نطلب منكم معروفًا، بل نذكّركم بواجبٍ هو شرفُكم قبل أن يكون فرضَ دينكم.
الطريق إلى القدس لا يُعبد بالبيانات الفارغة، ولا بالمصافحات المذلّة، بل بالتكبير والرصاص والموقف الصادق.
فيا أبناء الأمة، إما أن تقوموا لدينكم وعروبتكم، وإما أن تتركونا نحمل لواءها وحدنا، وسنحمله، بإذن الله، حتى النصر.
«والله غالبٌ على أمره، ولكن أكثر الناس لا يعلمون».
@syjebraily
اخلال در گذرگاه‌ها

سناریوی بازدارندگی دریایی ایران در جنگ چندوجهی با غرب و صهیونیسم

🖌دکتر سید یاسر جبرائیلی

چکیده: این نوشتار به بررسی راهبرد اخلال هدفمند در تنگه‌های هرمز و باب‌المندب به‌عنوان ابزاری برای اعمال فشار در جنگ اقتصادی جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی و حامیان غربی و عربی آن می‌پردازد. این دو گذرگاه دریایی از اهمیت ژئوپلیتیکی بی‌بدیلی برخوردارند و بخش عمده‌ای از تجارت جهانی انرژی و کالا از طریق آن‌ها صورت می‌گیرد. هرگونه اختلال—حتی کوتاه‌مدت—در تردد این مسیرها می‌تواند بازارهای جهانی را با شوک شدید مواجه سازد و اثرات اقتصادی گسترده‌ای در سطح بین‌المللی برجای بگذارد.
راهبرد پیشنهادی بر استفاده از قابلیت‌های ایران در جنگ دریایی نامتقارن استوار است. این شامل مین‌گذاری دریایی، حملات پهپادی و موشکی به نفتکش‌ها، توقیف هدفمند کشتی‌های دشمن، تهدیدات نرم مانند رزمایش‌های نظامی، و بهره‌گیری از ظرفیت نیروهای هم‌پیمان در منطقه می‌شود. اجرای این اقدامات می‌تواند موجب افزایش شدید قیمت نفت (تا بیش از ۱۲۰ دلار در هر بشکه)، تشدید تورم در کشورهای غربی، اختلال در زنجیره تأمین کالا، و در نهایت اعمال فشار روانی و اقتصادی بر دولت‌ها و مردم این کشورها گردد.
با این حال، این راهبرد بدون آمادگی داخلی می‌تواند تبعات منفی جدی برای اقتصاد ایران نیز در پی داشته باشد. افزایش قیمت جهانی انرژی، به‌واسطه وابستگی نظام قیمت‌گذاری داخلی به نرخ‌های دلاری بین‌المللی، می‌تواند به تورم داخلی دامن بزند. برای مقابله با این تهدید، پیشنهاد می‌شود فرمول‌های قیمت‌گذاری محصولات نفتی و پتروشیمی از نرخ‌های جهانی مستقل شده و به‌صورت ثابت و ریالی تعریف شود. همچنین، لازم است زیرساخت‌های صادراتی خارج از تنگه هرمز، نظیر خط لوله گوره–جاسک و مسیرهای سواپ نفتی، توسعه یافته و مسیرهای وارداتی از بنادری مانند چابهار یا کشورهای دوست در جنوب و شرق کشور تقویت گردد. ایجاد توافق‌های اضطراری با کشورهای همسو مانند چین، روسیه، عمان و دیگر همسایگان برای تداوم تجارت در شرایط بحران، از دیگر الزامات اجرای موفق این سناریو است.
در نهایت، تأکید می‌شود که راهبرد اخلال باید به‌صورت مرحله‌بندی‌شده و انعطاف‌پذیر طراحی گردد تا بتوان آن را متناسب با تغییرات میدانی و تحولات سیاسی تنظیم کرد. بهره‌گیری حساب‌شده از این ظرفیت راهبردی، در صورت فراهم‌بودن پیش‌نیازهای اقتصادی، لجستیکی و دیپلماتیک، می‌تواند به تغییری جدی در موازنه جنگ اقتصادی و افزایش قدرت چانه‌زنی ایران در سطح بین‌المللی منجر شود.

📝متن کامل را در سایت حکمران مطالعه بفرمائید:

https://hokmran.com/post/4207/

@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر| یک پیشنهاد به سران غرب: خدمات رایگان ترابری هوایی - و البته دریایی- برای بازگشت صهیونیست‌ها به کشورهای خودشان فراهم کنید.
@syjebraily
رژیم اردن باید مجازات شود. هم از بابت تنبیه به جرم خیانت، هم از بابت مایه عبرت شدن، و هم از بابت ارسال این هشدار که ایران با خائنین تعارف ندارد.
تنی چند از موشک‌هایی که عازم سرزمین‌های اشغالی هستند، می‌توانند سر خر را کج کرده و اندکی زودتر به زمین اصابت کنند.
@syjebraily
Forwarded from IranicTV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 نجات اسرائیلی‌ها برای پایان اسرائیل؛ دکتر جبرائیلی پژوهشگر اقتصاد سیاسی و نویسنده ایرانی خطاب به سران غرب:

🔺️خدمات رایگان ترابری هوایی و دریایی، برای بازگشت صهیونیست‌ها به کشورهای خودشان را فراهم کنید


📌 ایرانیکTV را دنبال کنید⚡️

🆔️ @iranictv
A Case for Peace Through Proliferation

Seyed Yasser Jebraily

For over two decades, Iran has subscribed to the logic of nuclear restraint. As a signatory to NPT, Iran has consistently emphasized the peaceful nature of its nuclear program and submitted to extensive inspections and international oversight.
However, despite Iran’s adherence to its non-proliferation commitments, it has remained the target of repeated Israeli acts of aggression- backed by the United States. Iran’s non-nuclear status has not shielded it from the use of force; instead, it has arguably emboldened adversaries by signaling a lack of ultimate deterrent capability.
Iran’s adherence to non-proliferation has been premised on the belief that international norms and institutions would act as stabilizers. However, the assumption that rules, regimes, and legal commitments constrain state behavior has proven increasingly untenable in an international system where power dynamics often override legal obligations, and where enforcement tends to be selective and politically driven.
In an international system without a central authority to enforce norms or punish violators, security becomes a self-help enterprise—each state must depend on its own capabilities to deter threats.
Classical deterrence theory rests on a simple premise: the threat of unacceptable retaliation can prevent aggression. This logic has been successfully employed by other actors. By contrast, Iran’s strategic restraint has been met not with security assurances but with military pressure and economic sanctions.
A shift in Iran’s strategic calculus -from non-proliferation to calculated nuclear latency or even weaponization- would not be an irrational escalation but a rational response to structural insecurity. Peace through proliferation is not a celebration of armament; it is a recognition that, under certain conditions, credible deterrence is the only guarantor of sovereignty.
Such a shift would entail:
1- Developing the infrastructure and delivery systems necessary for second-strike capability.
2- Establishing a clear declaratory policy that emphasizes the defensive nature of any future nuclear posture.
3- Engaging in controlled opacity, whereby ambiguity itself serves as a stabilizing force.
Critics will warn of regional arms races and diplomatic fallout. Yet the proliferation already exists in practice, if not in law. The region is not non-nuclear; it is selectively nuclear.
Iran has consistently argued that nuclear weapons are immoral, a position deeply rooted in Islamic ethics and formally endorsed through the religious edict (fatwa) of the Supreme Leader.
However, Islamic jurisprudence does not treat all rulings as immutable in the face of changing realities. If, in the current strategic environment, the absence of a credible nuclear deterrent places millions of lives at the mercy of a belligerent and unrestrained entity like Israel, then the jurisprudential framework allows for a conditional shift. Under these exceptional conditions, the prohibition may be suspended temporarily. This would not represent a rejection of moral or religious principles, but a jurisprudentially sound response to an existential necessity.
In this light, the strategy of peace through proliferation is a rational recalibration of national defense within both the strategic and religious frameworks.
Iran’s experiment with non-proliferation has failed to produce security or respect. The international system has punished its restraint while rewarding others’ defiance. It is time to rethink the foundations of national defense strategy.
Only when Iran possesses the means to inflict unacceptable costs on its adversaries will those adversaries be compelled to negotiate seriously, de-escalate hostilities, and accept regional pluralism. In an unforgiving world governed by power, peace is not given—it is secured.
2025/07/13 01:18:05
Back to Top
HTML Embed Code: