چرا زود جوش می‌آوریم و پرخاشگر می‌شویم؟

🔻آیا انسان‌ها ذاتا موجوداتی پرخاشگرند و پرخاشگری قابل اصلاح و مهار نیست؟ آیا پرخاشگری ریشه‌های زیستی دارد و نتیجه‌ی ترشح هورمون‌های خاصی در بدن ماست یا فرهنگ و محیط اجتماعی نیز در بروز پرخاشگری موثر هستند؟

🔻کوهن، نیسبِت و همکاران در مقاله‌‌ی معروف خود با عنوان «توهین، پرخاشگری و فرهنگ حیثیت جنوبی‌ها» به مطالعه‌ی رابطه‌ی فرهنگ و پرخاشگری پرداخته‌اند. آن‌ها با مشاهده‌ی تفاوت معناداری که در آمار قتل‌های مرتبط با مشاجره، بین شمالی‌ها و جنوبی‌های آمریکا وجود داشت، این پژوهش را طراحی کردند. در واقع آمارها نشان می‌داد که تعداد قتل‌‌های مرتبط با جنایت، در شمال و جنوب آمریکا، تقریباً مشابه هم است؛ اما تعداد قتل‌های ناشی از مشاجره و درگیری بدون برنامه‌ی قبلی، در جنوب خیلی بیشتر از شمال گزارش شده است.

🔻این مطالعه‌ی تجربی که در بین دانشجویان دانشگاه میشیگان صورت گرفته است، تفاوت معناداری در میزان پرخاشگری پس از شنیدن توهین، بین دانشجویان جنوبی که در فرهنگ مبتنی بر افتخار و حیثیت رشد کرده‌اند و دانشجویان شمالی که در این فرهنگ نزیسته‌اند، نشان می‌دهد. اقتصاد مبتنی بر گله‌داری، اتکا به خود و توسل به زور برای حفاظت از خود و اموال خود، سابقه‌ی برده‌‌داری، فقر و گرمای هوا از ویژگی‌های اجتماعی و جغرافیایی این نواحی است که به تاثیر آن در شکل‌گیری فرهنگ حیثیت‌ اشاره شده است.

🔻در فرهنگ افتخار یا فرهنگ حیثیت، افراد به گونه‌ای اجتماعی می‌شوند که شرافت، حیثیت و مردانگی برای آن‌ها بسیار مهم است. در این فرهنگ به پسربچه‌ها می‌آموزند که شجاع باشند و قدرت بدنی و غرور مردانه‌ی خود را حفظ کنند و برای دفاع از خود روحیه‌‌ی جنگاوری داشته باشند. همچنین در این فرهنگ بر «Lex Talionis» و تاوان دادن و قصاص به صورت «چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان»، تاکید می‌شود. بنابراین اگر این افراد احساس کنند به مردانگی آن‌ها توهین شده، تحقیر شده‌اند یا آسیبی دیده‌اند؛ به شدت واکنش نشان می‌دهند و در صدد تلافی برمی‌آیند. توهین‌ها در این فرهنگ با مجازات خشونت‌آمیز پاسخ داده می‌شود. خلاصه در این فرهنگ، کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است.

🔻در این مطالعه با خطاب قرار دادن آزمون‌شونده‌ها با فحش «asshole» به آن‌ها توهین شد و واکنش دانشجویان جنوبی و شمالی پس از شنیدن توهین، بررسی شد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که پس از شنیدن توهین، دانشجویان جنوبی در مقایسه با شمالی‌ها، به نسبت بیشتری احساس می‌کنند «مردانگی» آن‌ها مورد تهدید قرار گرفته است. همچنین سنجش میزان کورتیزول و تستوسترون آزمون‌شونده‌ها نشان داد جنوبی‌ها با افزایش قابل‌توجه سطح کورتیزول و تستوسترون، آمادگی بیشتری برای پرخاشگری و درگیر شدن پیدا می‌کنند.

🔻این مطالعه نشان می‌دهد فرهنگ، بدن و رفتار افراد را با دستکاری هورمون‌ها تحت تاثیر قرار می‌دهد. به عبارتی میزان پرخاشگری افراد پس از شنیدن توهین، به فرهنگی که این افراد در آن رشد کرده‌اند، بستگی دارد. افرادی که در فرهنگ‌های مبتنی بر حیثیت بزرگ شده‌اند، خیلی بیشتر از افراد دیگر، پس از شنیدن توهین، پرخاشگر می‌شوند و آمادگی جسمی و روانی بیشتری برای پرخاش ‌و درگیری در آن‌ها ایجاد می‌شود. براساس این مطالعه، آمار بالای قتل‌های ناشی از مشاجره به فرهنگ حیثیت حاکم بر این مناطق مربوط است.
🆔️@tahkimmelat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️آیا ما واقعت را آن طور که هست می‌بینیم؟

دونالد هافمن، دانشمند علوم شناختی، در تلاش برای دادن پاسخ به پرسشی بزرگ است: «آیا ما جهان را آن طور که واقعا هست تجربه می کنیم ... یا آن‌طور که نیاز داریم باشد؟»

🆔️@tahkimmelat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️حضرت آقا؛وقتی امید مردم را می کُشید، خدا هم امیدتان را می گیرد!

حسین جعفری

👤آیت‌الله فاضل لنکرانی:«امید» در میان اساتید حوزه در حال از بین رفتن است.تعداد شاگردان استادی که سالیانی ۱۰۰ شاگرد داشت به ۱۰ نفر رسیده!

🔻حضرت آقا! امید حوزه مُرده چون دهه هاست امید مردم را کشتید.مردن"امید"تان بدلیل آن است که وقتی امید مردم در حال مردن بود سکوت کردید و حفظ جایگاه دنیوی را بر بالاترین مرتبه امر بمعروف و نهی از منکر که امر و نهی در مقابل حاکم است ترجیح داده و دین به دنیا...!

🔻حضرت آقا!زمانی که با تئوری سازی بر مردم حکمران شدید و با زور گفتید: "اِنّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَاُطاعُ"امید ها را کشتید.

🔻حضرت آقا! آن زمان"امید"مُرد که حقوق شرعی،قانونی مردم نادیده گرفته شد و مردم "امید"داشتند تا شما مدعیان شیعه علی بودن،در برابر ظلم بایستید،اما شما حوزویان سکوت کردید و دلخوش به دست در جیب بیت المال کردن شدید!

🔻حضرت آقا! خود کرده را تدبیر نیست. وقتی"امید کُش"مردم و بجای همراهی با مردم، همیار مخالفان مردم‌ می شوید، نتیجه اش مرگ امید در خودتان است، تربیت تان ضد ایرانی است، تا دیرتر نشده بجنبید و همراه مردم شوید.

🆔️@tahkimmelat
♦️گفت‌وگوهای زندان و جنبش مهسا

📌نامه آصف بیات به سعید مدنی

به نظر می‌رسد که شما مخالف «انقلاب» هستید، اما با استراتژی گذار موافقید. تصور می‌کنم که منظورتان از گذار، تحول به نظم سیاسیِ جدید و دموکراتیک باشد، آن‌گونه که آقای میرحسین موسوی تجویز می‌کنند ولی اذعان دارند که در این شرایط نمی‌دانند که چنین گذاری چگونه قرار است رخ دهد. اگر چنین است، برایم جالب است بدانم که استراتژی گذار از حیث نظری با انقلاب چه تفاوتی دارد؟ به نظر می‌رسد که شما «انقلاب» را به معنای براندازیِ قهرآمیز می‌دانید و از آن دوری می‌جویید. با توجه به تجربه‌ی دردناک این نوع انقلاب‌ها در قرن گذشته که با خود خشونت، بی‌ثباتی، ناامنی، و آسیب به زیرساخت اقتصادی را به همراه آوردند، موضع شما قابل درک است. اما در ادبیات جنبش‌ها و سیاست‌های مبارزه‌جویانه (contentious politics) بحثی هست حول اینکه آیا انقلاب لزوماً با براندازی و خشونت همراه است، آن‌گونه که هانتیگتون می‌دید؟ به عبارت دیگر، آیا تغییرات ساختاری از طریق بسیج مردمی و خیزش‌های سیاسی ضرورتاً باید با خشونت و تخریب همراه باشد؟

🔻پرسش اصلی این است که خشونت یعنی چه؟ بسیاری از خشونتِ فقر، خشونتِ روانی و البته از خشونتِ جنسی صحبت کرده‌اند، و بعضی دیگر از آسیب رساندن به اموال و حتی اخلال در نظم عمومی، مانند آتش زدن لاستیک اتومبیل در خیابان‌ها، سخن گفته‌اند. گفتنی‌ها درین‌باره زیاد است. ولی باید به‌اختصار تأکید کنم که در مباحث جنبش‌های اجتماعی و انقلابی، خشونت کلاً به معنای آسیب زدن به جسم و جانِ انسان‌ها تعریف می‌شود. با این توصیف، اصل امتناع از خشونت در مبارزات اجتماعی و سیاسی عبارت است از امتناع از وارد کردن آسیب به جسم و جانِ انسان‌های دیگر، چه انسان‌هایی که خارج از معادله‌ی مبارزات هستند و چه آن‌هایی که در مقابل حرکت اعتراضی دست به خشونت می‌زنند. در ادبیات سیاسی، اصل امتناع از خشونت در مقابل عملیات مسلحانه مطرح می‌شود، اما محدود به آن نیست. در این معنا، اختلال در نظم عمومی مانند آتش زدن لاستیک اتوموبیل لزوماً از مصادیق خشونت نیست، بلکه شکلی از نافرمانیِ مدنی به شمار می‌رود. می‌بینیم که قضیه‌ی خشونت خیلی بغرنج‌تر از آن است که این روزها در رسانه‌ها و گفتار سیاستمداران جاری است.

🔻آیا نمی‌توان تصور کرد که جامعه خسته شود، مردم مهاجرت کنند یا به قول معروف «آهسته بیایند و آهسته بروند»، و در کل برگردند به زندگیِ خصوصیِ خودشان و کاری به کار سیاست نداشته باشند؟ تردیدی ندارم که می‌توان پاسخ‌های مستدلی به این پرسش‌ها ارائه کرد. ولی به هر حال باید به این سؤالات پرداخت. برای مثال، می‌توان پرسید آیا اصولاً امتناع شهروندان ایرانی از سیاست تحت حاکمیت ولایی-نظامی مقدور است؟ آیا زنان می‌توانند به زندگیِ خودشان بپردازند و کاری به کارِ حاکمیت نداشته باشند؟ من فکر نمی‌کنم که چنین چیزی محتمل باشد. به این علت ساده که این حاکمیت است که دست از سرِ مردم برنمی‌دارد و نمی‌گذارد آن‌ها به زندگیِ عادیِ خود مشغول باشند. به این دلیل که، به زبان عامیانه، مردمِ ما عادی‌اند ولی حاکمیت غیرعادی. فقط کافی است در این روزها نگاهی به خیابان‌ها و میادین و پارک‌ها، و به کافه‌ها و فروشگاه‌ها و دانشگاه‌ها بیندازیم تا ببینیم گشت ارشاد و دیگر دولتیان با زنان و مردانی که لزوماً نمی‌خواهند کاری به کارِ سیاست داشته باشند چه می‌کنند. به عبارت دیگر، «خروج» شهروندان ایرانی از کارزار سیاست، حتی اگر چنین بخواهند، نامحتمل است، دقیقاً به این علت که حاکمیت زندگی‌کردن را سیاسی کرده است.

🆔️@tahkimmelat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️انیمیشنِ مفهومی با عنوان "دهکده"
(The Village)
📌🎬 نویسنده و کارگردان : "مارک_بِیکر"
(Mark_Baker)


🎯 کارگردان بریتانیایی، این انیمیشن نامزد جایزه‌ی اسکار بهترین انیمیشن کوتاه در سال 1993 می‌باشد. این فیلم انیمیشن درباره‌ی زندگی در روستای کوچکی است که مردمی دیندار در آن زندگی می‌کنند و اموراتش توسط کلیسای شهر اداره می شود، اما این روستا برخلافِ ظاهر مذهبی اش، سرزمینی است سرشار از رذالت های اخلاقی چون حسادت، ریاکاری و فساد اخلاقی و مردمی که مدام در زندگی خصوصی و اعمال و رفتار یک‌دیگر تَجسس می‌کنند.
این انیمیشن در حقیقت نماد جامعه‌ای عقیم، ناکارامد و در حال فروپاشی است که ساکنانش با تعصبِ مذهبی، جهالت و دشمنی کورکورانه با هم، به تدریج خود را به ورطه ی نابودی می کشانند.


🆔️@tahkimmelat
♦️هوش کلامی: جادوی کلمات در ذهن شما!

🔻فرض کنید کلمات کلیدهای جادویی هستند که می‌توانند درها را به سوی دنیای دانش، ارتباطات و خلاقیت بگشایند. هوش کلامی همان توانایی استفاده ماهرانه از این کلیدها برای درک عمیق زبان و کاربرد قدرتمند آن در زمینه‌های مختلف است.

🔻به زبان ساده‌تر، هوش کلامی به شما کمک می‌کند تا با وضوح و رسایی صحبت کنید و منظور خود را به درستی بیان کنید. به خوبی به صحبت دیگران گوش دهید و منظور آنها را درک کنید. از کلمات به طور خلاقانه در نوشتن و سخنرانی استفاده کنید. مفاهیم پیچیده را به طور ساده و قابل فهم توضیح دهید. در زبان‌های مختلف مهارت کسب کنید.

🔻افرادی که از هوش کلامی بالایی برخوردارند، اغلب در نویسندگی، سخنرانی، تدریس، وکالت، روزنامه‌نگاری و سایر مشاغلی که نیازمند مهارت‌های زبانی قوی هستند، موفق‌تر عمل می‌کنند.

🔻اما خبر خوب این است که هوش کلامی یک مهارت ذاتی و غیرقابل تغییر نیست. با مطالعه، تمرین و تلاش می‌توانید هوش کلامی خود را تقویت کنید و از قدرت کلمات برای موفقیت در زندگی خود بهره ببرید.

📌راه‌هایی برای تقویت هوش کلامی

مطالعه ی زیاد: هر چه بیشتر با کلمات و معانی آنها آشنا شوید، دایره لغات شما قوی‌تر و هوش کلامی شما بالاتر خواهد رفت.

نوشتن: نوشتن به شما کمک می‌کند تا افکار خود را به طور منظم و ساختارمند بیان کنید و از کلمات به طور دقیق و صحیح استفاده کنید.

صحبت کردن: هر چه بیشتر صحبت کنید، در بیان ایده های خود روان تر و در انتخاب کلمات مناسب  ماهرتر خواهید شد.

گوش دادن فعال: به صحبت دیگران با دقت گوش دهید و سعی کنید منظور آنها را درک کنید.

یادگیری زبان جدید: یادگیری زبان جدید به شما کمک می‌کند تا درک عمیق‌تر از نحوه عملکرد زبان داشته باشید و هوش کلامی شما را به طور کلی تقویت می‌کند.


🆔️@tahkimmelat
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️ تولید پسماند کمتر وظیفهٔ کیست؟ مردم یا دولت‌ها؟

— با اینکه اقدامات فردی مؤثرند، باید به فکر راهکارهای کلان‌تر هم بود
"ترجمان"

🔻در دهه‌های اخیر، مصرف انبوه و تولید پسماند، که منجر به بحران‌های اقلیمی و زیست‌محیطی شده، بسیاری را نگران کرده است، تا آنجا که برخی تصمیم گرفته‌اند سبک زندگی‌شان را تغییر دهند و با خرید کمتر وسایل زندگی و تولید کمتر پسماند به نجات کرهٔ زمین کمک کنند.

🔻اما بعضی‌ها می‌گویند این اقدامات فردی بی‌فایده است و تنها دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ می‌توانند با تصویب قوانین و اصلاح الگوی مصرف از فاجعهٔ زیست‌محیطی جلوگیری کنند. حق با کدام طرف است؟‌ بالاخره آیا ما می‌توانیم تأثیری در وضعیت محیط‌‌زیست داشته باشیم؟ یا اینکه صرفاً وظیفهٔ دولت‌ها و شرکت‌هاست که فکری به حال این شرایط کنند؟


🔖 ۴۱۰۰ کلمه
زمان مطالعه: ۲۴ دقيقه
                                       
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/k71521


🆔️@tahkimmelat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ زندگی احمد شاملو  |  از نازیسم هیتلری تا کمونیسم استالینی  |  سیمای روشنفکر ؟



🆔️@tahkimmelat
♦️اول چاه را بکن بعد منار را بدزد

✍️ رضا رضائی

آیا می شود قبل از تببین درست مسیر دوران گذار، به فکر طراحی نظام بعدی بود؟
بدون شک آفرینش ایران فردا به صورت یک پدیده ی خلق الساعه و لحظه ای نیست که از عدم شروع شود(بیگ بنگ) و عوامل ماورایی آن را خلق کنند بلکه حتما پیش نیاز هایی دارد که باید اول آنها را بوجود آورد.
پس نه ایران فردا و نه نظام آتی و نه قانون اساسی و نه سازمان ها و نهاد ها و ساختارها به صورت آنی برای ما خلق نخواهند شد.
در حالیکه بسیاری از روشنفکران، فرهیختگان و میهن دوستان به فکر بعد از زایمان سخت مام وطن و به دنیا آمدن فرزند نوپا و نورس هستند و از همین حالا جنگ درگرفته که نامش را نظام #جمهوری دموکراتیک لائیک بگذاریم یا #سلطنت مشروطه و یا #حکومت سلطانی، عده ای معتقدند که ج.ا.ا. تا قرن ها دوام خواهد داشت و عده ی دیگری بر این باور هستند که اول چاه را بکن بعد منار را بدزد.
بر اساس باور گروه سوم(اول چاه را بکن بعد منار را بدزد)، می بایست آنقدر سطح آگاهی و بینش آحاد جامعه بالا برود که همه به صورت عقلانی، خواهان نظام دیگری باشند، فرهنگ تغییر و تحول خواهی نهادینه شده باشد، تمام پیش بینی ها برای یک زایمان آسان و بدون درد فراهم شده باشد تا زایمان در وقت مقرر و بدون هیچگونه آسیبی به مام وطن انجام شود.
به نظر می رسد که این عده در گام اول بر روی #آگاهی_بخشی، #شفافیت_طلبی، #مطالبه_گری و #کنشگری_مدنی متمرکز و در گام دوم بر روی #شورای_گذار (انتقال قدرت) متمرکز شده و تعیین نام نوزاد را به برگزاری #همه_پرسی و تدوین #قانون_اساسی موکول کرده اند.
بر اساس باور گروه سوم، گام های دوم و سوم این فرآیند، زمانی می تواند به سرعت انجام شود که تمامی نیروها و ظرفیت های فکری و اجتماعی آن ها برای تحقق گام اول، متحد و بسیج شوند.
لذا دعواهای پیروان #ولایت مطلقه، جمهوری خواهان و سلطنت طلبان، نه ضروری و نه به موقع است و حتی اتحاد تاج زاده، شاه زاده یا هر اتحاد دیگری فقط در زمان تدوین قانون اساسی جدید و تشکیل نظام و حکومت برخاسته از آن، وجاهت دارد.
به بیان ساده تر، وقتی که چاه لازم برای مناره ای به بزرگی یک نظام را نکنده ایم، چگونه می خواهیم منار را بدزدیم؟
به اعتقاد این کنشگر مدنی، تمام گام اول که در نهضت بیداری و خیزش خردورزی تعریف می شود، قادر خواهد بود که پیش بینی شورای انتقالی و #رفراندوم و تعیین نام فرزند آتی را انجام دهد زیرا در صورت آگاه شدن مردم، جوانان به شیوه ی خود شورا تشکیل می دهند، افراد شورا انتخاب می کنند، زایمان را خود مدیریت می کنند، نام نوزاد را خود انتخاب خواهند کرد، #مجلس_موسسان را خود تشکیل خواهند داد، #رفراندوم را خود برنامه ریزی و بر گزار می کنند و تمامی خواسته های نسل خود را در بهترین قانون اساسی و مبتنی بر اقتضائات روز تدوین خواهند کرد.
دزدیدن مناره قبل از کندن چاه، یک خطای بزرگ و استراتژیک است که خسارت زیادی را برای ملک و ملت بهمراه خواهد داشت و اتحاد و همگرایی موقعی معنا می دهد که همگان به دنبال آن باشیم که یک مو از مام وطن کم نشود و رسیدن به یک نظام مبتنی بر خواست اکثریت مردم، فقط با در نظر گرفتن حفظ تمامیت ارضی کشور و تأمین امنیت جانی و مالی مردم، خوب و شیرین خواهد بود.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد


🆔️@tahkimmelat
♦️دلنوشته یونس آزادبر برای عزیز قاسم‌زاده، معلم آزادیخواه

یونس آزادبر، شهروند ۶۱ ساله که ماهها علیرغم مشکلات جسمانی متعدد در زندان لاکان رشت محبوس بود، در دلنوشته‌ای برای عزیز قاسم‌زاده، معلم آزادیخواه زندانی نوشته است:

برای آموزگارم عزیز ایران
 او را چگونه باید تبیین کرد که جان کلام ادا شده و حقی ضایع نگردد؟ زندگی با عزیز پر است از صفا و صمیمیت. چون دریا مواج است، چون رود جاری و ساری و چون کوه استوار. قلبی مالامال از عشق و خدمت به مردم. درویشی به یقین رسیده چون شمس مولانا. صدیق و خالص. نگران آموزش و پرورشی که در تابوت شکسته‌ای روی دست کفتاران به سوی گورستان بی‌نام و نشان؛ بی.ذکر کلامی _ صامت مطلق.

نگران ترک تحصیل دانش‌آموزان بی‌بضاعت. نگران مخدوش شدن هرساله کتاب‌های درسی در هر دوره تحصیلی و ورود ملاهای اکابر ندیده به کلاس درس(به عنوان معلم). نگران طالبانیزه شدن مدارس. نگران دانشگاه‌هایی که مجبور خواهند شد مدارک تحصیلی اعطا کنند نه تخصص!

عزیز ایران، ۲۶ سال در آموزش و پرورش خدمت کرد. با ۲۵ اتهام از آموزش و پرورش اخراج شد. ۴۲۰۰ متر زمین در ازگل "غفلتا" به نام او سند نخورد. ۹۲ هزار میلیارد تومان اختلاس مجتمع سپاهان به حسابش ریخته نشد. موسسات و تراست‌های پولساز زیرمجموعه‌اش به طور غیرقانونی از پرداخت مالیات معاف نشد. سیسمونی نوادگانش را از خارج نخرید. هیچ پرونده زمین‌خواری، دریاخواری، جنگل‌خواری و کوه‌خواری ندارد.

فرزندان عزیز ایران در آمریکا و اروپا ریخت و‌ پاش نمی‌کنند و به ریش ملت نمی‌خندند. هیچ رشوه‌ای در پست قضا اخذ نکرد. هیچ حکم اعدامی صادر نکرد. هیچ انسان و پرنده‌ای را به بند نکشید. کارخانجات کشور را به گورستان آهن قراضه تبدیل نکرد تا محصول مشابه تولیدات را، از چین وارد کند. خزر را به روسیه هدیه نداد.

مروارید و ماهیان خلیج فارس و دریای عمان را به چین هبه نکرد. آپارتاید جنسیتی را در حق زنان میهنمان روا نداشت. زن‌ستیزی نکرد. روی صورت زیبای دختران و زنان اسید نپاشید. به زندانیان زن و مرد در دوران بازجویی تجاوز نکرد. زهرا کاظمی را نکشت. نویسندگان و دگراندیشان را ترور نکرد. ۱۲۰ هزار انسان دگراندیش و فرهیخته را در دهه خونبار شصت ترور و اعدام نکرد. قاضی مرگ نبود که قتل عام زندانیان شصت‌وهفت را رقم بزند.

به کردستان لشکرکشی نکرد. مردان روستای " قارنا"ی نقده را در سال پنجاه‌وهشت جلوی زن و فرزندانشان تیرباران نکرد و "قارنا" بدون مذکر، ولو یک نفر، نگذاشت.

به ترکمن صحرا تجاوز نکرد. توماج، واحدی، مختومی و جرجانی _ رهبران ترکمن _ را ترور نکرد. بلوچستان را به خاک و خون نکشید و فقر سیستماتیک را به آن دیار تحمیل نکرد. نفت و گاز جنوب را به یغما نبرد که عاید مردم آن سرزمین دود، آلودگی شود و ریزگرد. فاصله کهکشانی طبقاتی را به مردم تحمیل نکرد که فقر و فحشا ره‌آورد آن باشد.
 
عزیز ایران در سال ۹۸ به مردم معترض شلیک نکرد و در بازه زمانی ۷۲ ساعت ۱۵۰۰ نفر از بهترین فرزندان این آب و خاک را نکشت. به هواپیما اوکراینی شلیک نکرد. در سال ۱۴۰۱ در خلال جنبش مهسا او نبود که به صورت و چشمان زیباو آهوگونهء دختران و پسران سرزمینم شلیک کرده و هفتصد نفر را به خاک و خون بکشد. عزیز ایران به نیکا شاکرمی و نیکاهای دیگر در سرار کشور تجاوز نکرد.

عزیز ایران، عزیز قاسم‌زاده است. معلمی دلسوز با کمال خضوع، هنوز خود را متعلم می‌داند. آواز دلنشین و قلم رسای او دل حسودان را به رشک و خشم رژیم را به اوج می رساند. علیرغم پایان محکومیت ظالمانه یک ساله، کماکان در زندان به سر می‌برد و بند میثاق زندان لاکان، میزبان این الماس گرانبهاست.‌

با احترام به یکایک زندانیان و کنشگران دلسوز: اسماعیل عبدی، مسعود فرهیخته، هاشم خواستار، مریم اکبری منفرد، رسول بداقی و ... وعزیزانی چون فریبا انامی، سوما پورمحمدی، شیوا عاملی راد، اسکندر لطفی(کاک سوران) و ... به احترام آموزگارم عزیز ایران کلاه از سر برداریم او را همان گونه که هست پاس بداریم.

🆔@tahkimmelat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️چطور همه چیزایی که یاد می گیریم رو بخاطر داشته باشیم؟

منبع: http://y2u.be/V-UvSKe8jW4

این ویدئوی Kurzgesagt نیست، اما به دلیل اهمیت بالای مسئله بخصوص در زمان حاضر، به نظرم خوبه که هرچه بیشتر دیده بشه.

🆔️@tahkimmelat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️چرا خاورمیانه آرام نمی‌شود؟ مذاکره تاریخی و سری سایکس پیکو

🆔️@tahkimmelat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️مراسم عروسی ۲۵ کارگر کارخانه‌ی ایران ناسیونال در سال ۱۳۵۰ خورشیدی

با اجرای گروه نوازندگان عاشیق‌های آذری و همچنین خوانندگیِ مرد پرشورِ صحنه‌ها؛ زنده‌یاد آغاسی.

این مراسم، در هتل هیلتون تهران برگزار شده بود، که طی آن، محمود خیامی مدیرعامل کارخانه، ۲۵ دستگاه پیکان سفید به این ۲۵ زوج هدیه می‌دهد.
همچنین محمود خيامی برای کارگران، يک استاديوم ورزشی تاسيس كرد، که سرآغاز فعالیت تيم فوتبال با سابقه‌ی پيكان شد.


🆔️@tahkimmelat
♦️ شلغم اجتماعی


🔻شلغم اجتماعی انسانی است که هرگز در برابر هیچ شکلی از تعدی، تجاوز، ظلم، ستم، توهین، تحقیر یا کم‌کاری و بی‌مسئولیتی در جهان اجتماعی برنمی‌‌آشوبد و اقدامی انجام نمی‌دهد و تنها زمانی دست به اعتراض می‌زند که حریم شخصی و حقوق و منافع شخصی او به‌طور مستقیم و بی‌واسطه به‌خطر بیافتد و دچار زیان شود یا مورد تجاوز و تعرض قرار گیرد.

🔻بی‌شک یکی از مهم‌ترین مشکلات ما ‌هم‌زیستی با تعداد زیادی از شلغم‌های اجتماعی است. شلغم اجتماعی ستم‌پذیر است و راه را برای تعدی و تجاوز و زورگویی و استبداد و دیکتاتوری می‌گشاید. جامعه‌ی متشکل از تعداد فراوان شلغم اجتماعی چندان مستعد دموکراسی نیست بلکه بیشتر استبدادپرور است؛ زیرا شلغم اجتماعی مسئولیت‌گریز است و نمی‌خواهد برای شکل‌گیری جهان اجتماعی مطلوب‌تر هیچ هزینه‌ای بپردازد. او ممکن است حرف‌های خوبی هم بزند و ادعاهای جالبی هم بکند، اما در صحنه‌ی عمل همیشه غایب است.

🔻خانواده و نظام تعلیم و تربیتی که شلغم اجتماعی می‌پرورد، مهم‌ترین مسئول این وضع اجتماعی-سیاسی‌ای است که ما در آن گرفتاریم. انسان مستبد در جایی می‌تواند جولان بدهد که آن‌جا به‌وفور شلغم اجتماعی وجود داشته باشد و الا اگر جامعه متشکل از افراد کنش‌گر و واجد مسئولیت فرافردی باشد، استبداد دیری نمی‌پاید و بساط اش زود جمع می‌شود. ما نیازمند تعلیم و تربیتی هستیم که شلغم تولید نکند.

🔻در حقیقت، هر فرد به‌عنوان عضو اجتماع دو نوع مسئولیت دارد: شخصی وفراشخصی. مثلاً من اگر با ماشین خود بزنم به یک تابلوی شهری و آن را تخریب کنم، وظیفه دارم هزینه‌ی این کارم را بپردازم. این جزو مسئولیت شخصی من است.

🔻مسئولیت شخصی مرتبط است با دایره‌ی اختیارات و حقوق و وظایف من به عنوان یک شخص و به‌طور مستقیم هیچ ربطی به عضویت من در اجتماع ندارد. اما از آن‌جایی که من عضو یک اجتماع هم هستم و از هر آن چیزی که در اجتماع موجود است، به‌طور مشاع و همراه با دیگران بهره می‌برم، یک مسئولیت فراشخصی هم در قبال اجتماع پیدا می‌کنم. مثلاً من و خانواده‌ام و هم محله‌ای‌هایم از فضای سبز موجود در شهر بهره می‌بریم. حالا یکی آمده و در جلوی چشمان من در حال تخریب این فضای سبز و تخریب منابع و امکانات عمومی و منافع من و خانواده‌ام و هم‌محله‌ای‌هایم است. من این‌جا مسئولیت مداخله خواهم داشت و باید شکلی از مداخله را برگزینم. اما شلغم اجتماعی کسی است که از این مسئولیت فراشخصی خود می‌گریزد و تعهدی بدان ندارد. برخی از این شلغم‌های اجتماعی حتا مسئولیت شخصی‌ خود را نیز نمی‌پذیرند. حالا شما خودتان حساب کنید که جامعه‌ی متشکل از این‌گونه افراد چه‌گونه چیزی خواهد بود!




🖊خریت عاطفی، خریت منتشر، قسمت ۱۳؛ حسن محدثی گیلوایی


🆔️@tahkimmelat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ سیاست خارجی جمهوری اسلامی نه دینی است، نه دموکراتیک و نه کارآمد...

🔻 از منظر دینی این سیاست علوی نیست بلکه اموی است؛ چون...
🔻این سیاست مورد قبول اکثریت مردم ایران هم نیست، زیرا...
🔻این سیاست برخلاف ادعای خود نه تنها برای ایران و ایرانیان امنیت نیاورده بلکه امنیت مملکت را به خطر انداخته و به اقتصاد و معیشت مردم نیز به شدت آسیب وارد کرده است...
🔻برای طرفداران سیاست خارجی ج.ا گویی سیاست یک بازی کامپیوتری بین ج.ا و بقیه جهان است که دغدغه‌شان یکسره این است که ما و حزب الله و حوثی‌ها چند تا زدیم، چند تا خوردیم! برای این‌ها وضعیت مملکت و زندگی مردم امری حاشیه‌ای است، همان‌طور که رهبر نظام ولایی در دیدار با عده‌ای از هنرمندان گفت...
🔻 دکترین‌های امنیت ملی تدافعی هستند، دکترین ج.ا اما تهاجمی است و می‌خواهد اسرائیل را نابود کند؛ این فریبکاری است که کسی بخواهد این سیاست را پشت بحث‌های امنیت ملی پنهان کند.
🔻چینی‌ها با آن همه قدرت اقتصادی‌شان ادعاهای گزافی را نمی‌کنند که ج.ا توهم و تصورش را دارد!

📌مناظره رضا علیجانی و مهدی خانعلی‌زاده در رسانه آزاد (1)



🆔️@tahkimmelat
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️ افشاگری دکتر راغفر راجع به پشت پرده بازار ارز و نقشه دولت و بانک مرکزی که شدیدا دیدن و شنیدن آن واجب است!


🆔️@tahkimmelat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️رئیس دانشگاه شهید بهشتی:
در سال ۱۴۰۱ پلیس کشته داد اما نکشت/در هیچ دانشگاهی پلیس وارد نشد/در هیچ دانشگاهی هیچ دانشجویی محروم از تحصیل نشد و هیچ استادی اخراج نشد./ما حتی  به دنبال دانشجوها رفتیم که به دانشگاه برگردند❗️

📌تحکیم ملت: میرحسین موسوی یک جمله ی تاریخی راجع به این تیپ مسئولین جمهوری اسلامی داره که میگفت :

راست تو دوربین نگاه می‌کنند و به مردم دروغ می‌گویند

🆔️@tahkimmelat
♦️ رژۀ پروپاگاندا تا تسخیر واقعیت



اگر فساد به معنای تباهی است، یکی از بدترین فسادهایی که می‌تواند به جان اجتماعی سیاسی بیفتند «پروپاگاندا»ست، زیرا پروپاگاندا دقیقاً کاری می‌کند که بگندد نمک! پروپاگاندا در ساده‌ترین معنا به معنای تبلیغات سیاسی است. در این نوشتار می‌خواهم شرح دهم چگونه پروپاگاندا حرکت خزندۀ خود را آغاز می‌کند و چگونه منزل به منزل، سنگر به سنگر و شهر به شهر فتح‌ناشدنی‌ترین چیزها را فتح می‌کند تا جایی که در نهایت «جایگزین واقعیت» می‌شود.

پروپاگاندا موذی‌ترین دشمن جامعه است، زیرا در ابتدا اصلاً چیز خطرناکی به نظر نمی‌رسد. حتی بسیار طبیعی به نظر می‌رسد که هر حزب و هر جریان سیاسی ایده‌ها و اهداف خود را تبلیغ کند، اما هیجان و شوری که پروپاگاندا ایجاد می‌کند افیونی است، رفته‌رفته پیکر جامعه را گرفتار می‌کند و توهماتی به ذهن جامعۀ افیون‌زده می‎اندازد که هیچش علاج نیست. درست همان‌گونه که افیونی شدن یک جسم سالم مراحلی دارد، پروپاگاندازدگی یک اجتماع سیاسی نیز مراحلی دارد و یک‌شبه رخ نمی‌دهد.

اما هر چه هست، مسیر خطرناکی که ممکن است رخ دهد این است که پروپاگاندا از مرحلۀ ابلاغ یک ایدۀ سیاسی رفته‌رفته به جایی برسد که جایگزین واقعیت شود: گام نخست مرحلۀ به نظر بی‌خطرِ ابلاغ یک باور سیاسی‌ـ‌اجتماعی است. در مرحلۀ بعد این ابلاغ چنان فراگیر می‌شود که به «خبر» تبدیل می‌شود. در مرحلۀ بعد، همان خبرهایی که در اصل گزاره‌های پروپاگاندیستی بود، دستمایۀ «تفسیر و تحلیل» امور و واقعیت می‌شود. با فراگیریِ تحلیل پروپاگاندیستی واقعیت دیگر آن‌گونه که هست بیان نمی‌شود. این مرحله‌ای است که «حقیقت» نابود می‌شود. «حقیقت» به معنای «بازنمایی عینی واقعیت» است. اگر خبر، تحلیل و تفسیر کاری کند که واقعیت دیگر بازنمایی درستی نداشته باشد، واقعیت هنوز سر جایش هست، اما حقیقت دیگر نابود شده است. واقعیت تنها به صورت تکه‌وپاره و فقط برای این‌که تأییدکنندۀ دروغ پروپاگاندا باشد بازنمایی می‌شود. اما همچنان واقعیت در جایی در دنیای بیرون وجود دارد.


اما واپسین مرحله خطرناک‌ترین مرحله است و این زمانی است که پروپاگاندا کاملاً جایگزین واقعیت می‌شود. این مرحله کم‌تر پیش می‌آید، زیرا به سازوکاری توتالیتر نیاز دارد و برای ایجاد آن به عواملی فراتر از پروپاگاندا ــ همانا به ارعاب فراگیر ــ نیاز است. و این‌چنین پروپاگاندا جایگزین واقعیت می‌شود. بگذارید در مثالی خیالی کل این فرایند را نشان دهم:

فرض کنیم مسئله تولید صنعتی است. گام اول پروپاگاندا، در آن مرحلۀ محقر و حتی مشروع خود، این است که بگوید: تنها فلان نظام سیاسی یا فلان حزب با ایجاد فلان ساختار در جامعه می‌تواند بیش‌ترین تولید صنعتی را داشته باشد. تا این‌جا هیچ چیز هولناک یا زیانباری وجود دارد. در مرحلۀ بعد «خبرسازی» شروع می‌شود. اطلاعات به نوعی ارائه می‌شود که در واقع همان پروپاگانداست: فلان قدر تولید صنعتی به موفق‌ترین شکل با همان شیوه‌ای که در پروپاگاندا اعلام می‌شد، محقق شده است. پس «ایده» به «خبر» یا «داده» تبدیل می‌شود. می‌رسیم به مرحلۀ بعد که همین «داده‌ها» ــ و فقط همین داده‌ها ــ مبنای تحلیل تولید صنعتی قرار می‌گیرد. تولید صنعتی صرفاً بر مبنای همین داده‌ها تحلیل می‌شود و همۀ داده‌های دیگر کنار نهاده می‌شود. از این طریق داده‌های تصنعی یا گزینش‌شده به بار می‌نشیند و ساختار تحلیلی کاملی را پدید می‌آورد...

حالا می‌توان تولید را بر مبنای همان خط سیر پروپاگاندیستی که ایده را به خبر تبدیل کرده بود، تحلیل کرد و از این رهگذر شناخت جدیدی حاصل می‌شود. از این پس واقعیت تنها بر مبنای «همین شناخت» ـــ که استخوان‌بندی و جوهره‌اش پروپاگانداست ــ روایت می‌شود و به این ترتیب تصویری مجعول از واقعیت ترسیم می‌شود و این یعنی «بازنمایی واقعیت دروغین می‌شود». این همان مرحلۀ نابودی حقیقت است. در نتیجه به چنین گزاره‌هایی می‌رسیم: فقط از این طریق چنین تولیدی امکان‌پذیر بود... از این طریق معجزه‌ای در تولید رخ داده است و فلان و بهمان. حالا فقط مانده است که این گزاره‌ها کل ذهن و روح، و سطح و عمق جامعه را بگیرد. این همان زمانی است که واقعیت پروپاگاندیستی جدیدی جای واقعیت بیرونی را می‌گیرد. و تمام! دست جامعه برای همیشه از واقعیت راستین کوتاه شده است.

این تیره‌ترین، عمیق‌ترین و درمان‌ناشدنی‌ترین تباهی است. خِرد اگر یک کارکرد داشته باشد، همین است که جلوی این توسعه‌طلبی شوم و بدفرجام پروپاگاندا را بگیرد. اگر چنین نشود، واقعیتی پدید می‌آید که سراب است و در مهلک‌ترین لحظه مشک‌ها از آب تهی خواهد ماند... نه از سراب می‌توان پیاله‌ای پر کرد و نه از چاه‌های توهم پروپاگاندا...

شرح این‌که چگونه می‌توان جلوی این تسخیر شوم را گرفت، مجال دیگری می‌طلبد.



🖊 مهدی تدینی

🆔️
@tahkimmelat
2024/05/09 05:06:54
Back to Top
HTML Embed Code: