Telegram Web Link
☸️نوروز، جشنِ ملّی و سرمایۀ ملّی ایرانیان است

✍️محمدباقر تاج الدین

جشن نوروز را می توان جشنی ملّی دانست از آن رو که تمام ایرانیان داخل و خارج از کشور را در کنار یکدیگر قرار می دهد و دل های شان را به هم گره می زند و چونان سرمایه ای بزرگ و عمیق جامعۀ بزرگ ایرانی را به تحرک و شادی و شور و شوق وا می دارد. هیچ جشن و آیینی به این وسعت و نیرومندی نمی توان در سرزمین پهناور یا بهتر است بگویم فلات پهناور ایران نمی تواند این گونه ایرانیان را از هر قوم و زبان و اندیشه و باوری به یکدیگر نزدیک کند. علاوه بر آن که تاریخ و پیشینۀ نوروز بس طولانی است و به دوران هخامنشیان باز می گردد جغرافیای نوروز نیز بسیار وسیع است چرا که علاوه بر کشوری که اکنون نامش ایران است سایر کشورهای پارسی زبان و غیر پارسی زبان مانند تاجیکستان، افغانستان، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، پاکستان و برخی کشورهای دیگر را در بر می گیرد که در این جشن بزرگ شرکت می کنند و آن را پاس می دارند.

✳️نوروز از آن رو سرمایۀ ملّی ایرانیان است که آنان را به خوبی به هم پیوند می دهد و زمینه های همدلی و همراهی بین شان را فراهم می سازد و بسیاری از غم ها و نگرانی ها را در کنار هم و با کمک هم از دل ها می زداید و شادی و امید را به ارمغان می آورد. این بهترین و قوی ترین سرمایۀ ملّی را اگر قدر بدانیم و از این فرصت بهره برداری خوبی داشته باشیم آن گاه می توان امید داشت که ایران از میان انبوهی از مشکلات و بحران ها به سلامت عبور کند و چونان همیشه سرافراز و استوار در دل تاریخ باقی بماند که چنین نیز بوده و خواهد بود.

❇️بهار فصل رویش و زایش و تولدی دیگر است و امید آن که ما ایرانیان برای رویش و زایش و تولدی دیگر در عرصه اندیشه و تفکر و خردورزی و درایت و تدبیر تولدی دیگر را تجربه کنیم و دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد. اکنون در آستانه عید نوروز و بهار طبیعت صمیمانه ترین و خالصانه ترین تبریک ها و شادباش های خود را خدمت تمامی ایرانیان عزیز و سرافراز که در هر کجای این پهنه خاکی حضور دارند و به ویژه همراهان عزیز کانال تلگرامی در جستجوی حقیقت تقدیم می کنم و سالی سرشار از بهروزی، شادکامی، سلامت و سعادت را برای همه عزیزان خواستارم.

محمدباقر تاج الدین
نوروز یکهزار و چهارصد و چهار خورشیدی


@tajeddin_mohammadbagher
آخرین روزهای اسفند است
از سرِ شاخِ این برهنه چنار
مرغکی با تَرنّمی بیدار
می زند نغمه،
نیست معلومَم
آخرین شِکوه از زمستان است
یا نخستین ترانه های بهار ؟
(شفیعی کدکنی)


@tajeddin_mohammadbagher
🔵نرم نرمک می رسد اینک بهار

(فریدون مشیری)


بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگ های سبز بيد
عطر نرگس، رقص باد
نغمۀ شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اينک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نيمه باز
خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبريز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در اين روزگار
جامه رنگين نمی پوشی به کام
باده رنگين نمی بينی به جام
نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می که می بايد تهی است
ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار
گر نکوبی شيشه غم را به سنگ
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ
#بهار
#نوروز
#طبیعت


@tajeddin_mohammadbagher
Tasnife Nafase Bade Saba-(IRMP3.IR)
Iraj Bastami
🔵نفسِ بادِ صبا مُشک فشان خواهد شد

آلبوم افشاری مرکب اثری از گروه عارف به سرپرستی استاد پرویز مشکاتیان با صدای استاد ایرج بسطامی

تقدیم به همراهان گرامی به مناسبت آغازین روزهای بهار 1404 خورشیدی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️تاریخ را درست و دقیق بخوانیم و در آن نأمّل کنیم

✍️محمدباقر تاج الدین

این روزها که تقارن نوروز باستانی ایرانیان و ماه رمضان را داریم کم و بیش مطالبی از دو سوی ایران گرایان و اسلام گرایان(به ویژه شیعه گرایان) در شبکه های مجازی را مرور می کنم که حقیقتا اگر به طور نکته سنجانه و پژوهش محورانه این نوشته ها را مورد واکاوی و نقد قرار دهیم ایرادهای اساسی به آن ها وارد است. مهم ترین نقدی که می توان به این نوشته ها و گفته ها داشت این است که هر دو گروه تاریخ ایران و اسلام را به درستی و با دقت نخوانده و به همین دلیل شخصیت ها و حوادث مربوط به این دو گرایش را بزرگ نمایی و کوچک نمایی می کنند. سخن درست بگویم تاریخ را وارونه و غیر واقعی جلوه می دهند و تو گویی که حرف های عجیب و غریب به دهان تاریخ می گذارند!!شوربختانه این که کسر قابل توجهی از این گویندگان و نویسندگان در زمرۀ تحصیل کردگان حوزه و دانشگاه بوده و زحمت غور و بررسی دقیق تر اسناد تاریخی را به خود نمی دهند و این جای نگرانی بسیار دارد.

✳️من به سهم خودم مدتی است بسیار در اسناد تاریخی اعم از اسناد و متون برجای مانده در مورد ایران باستان تا ایران معاصر و هم اسلام صدر(اولیه) تا اسلام معاصر غور کرده و آن ها را کم و بیش در مطالعه گرفته ام تا بهتر و دقیق تر بتوانم برخی حقایق و واقعیت های موجود در تاریخ را مورد ارزیابی دانش محورانه قرار دهم. این کاری است بس ضروری به ویژه برای حوزویان و دانشگاهیان و باز هم به ویژه برای آن دسته از حوزویان و دانشگاهیانی که اقدام به سخنرانی و نویسندگی می کنند. ضمن این که گام مهم بعدی در این زمینه کنار گذاشتن هرگونه تعصب، جزم اندیشی، پیشداوری، خودشیفتگی، انحصار طلبی، آرزو اندیشی، کین توزی و کیش شخصیت است. اصل مهم در این زمینه نقد و نقادی به معنای واقعی کلمه است تا از این طریق بتوان به حقیقت ماجرا تاحدودی پی برد. اگر دوستان عزیز حوزوی (منظورم منبری ها نیست که از آنان انتظار چندانی ندارم چرا که به طور عموم سخنان دانش پژوهانه ای برای گفتن ندارند و اساسا اهل پژوهش و نقد و تأمّل نیستند) و دانشگاهی ای که سخنرانی و نویسندگی می کنند بر من خرده نگیرند در سخنرانی ها و نوشته های شان دیده و شنیده می شود که تاریخ را به معنای دقیق و علمی و نقادانه مطالعه نکرده اند و همچنان بر اساس بسیاری از شنیده ها و جانبداری ها و تعصبات و جزم اندیشی ها و پیشداوری ها سخن می گویند و می نویسند.

❇️هم چنان می توان گفت که کار دانش پژوهانه و نقادانه در زمینۀ تاریخ ایران و اسلام آن گونه که انتظار می رود کم است و این ضعف بزرگی برای همۀ ما تلقی می شود. لذا ضرورت تام دارد که در این زمینه بیش تر و جدی تر بکوشیم و با نگاهی نقادانه سخن بگوییم و بنویسیم. اگر لازم باشد به طور مصداقی و نمونه هم می توان سخنان و نوشته های برخی از این دوستان را مورد نقد قرار داد که هنگامی که وارد عرصۀ تاریخ چه تاریخ ایران و چه تاریخ اسلام می شوند تا چه میزان ضعف ها و سستی های فکری و علمی و پژوهشی ای در گفته ها و نوشته های شان وجود دارد که از افراد تحصیل کرده و به اصطلاح نخبه چنین وضعی بسیار دور از انتظار و بلکه نگران کننده است!!! نتیجه این که خوانش انتقادی در زمینۀ تاریخ ایران و تاریخ اسلام ضرورتی انکارناپذیر و اساسی قلمداد می شود.
#تاریخ
#تاریخ_ایران
#تاریخ_اسلام
#نقد
#خوانش_انتقادی
#حوزویان
#دانشگاهیان


@tajeddin_mohammadbagher
☸️ملّی گرایی، زمینه سازِ توسعه در جهان مدرن است

✍️محمدباقر تاج الدین

ملّی گرایی(nationalism) که برآمده از ملّت(nation) است و آن گونه که امروزه آن را می شناسیم و درک می کنیم امری مدرن بوده که در دورۀ پیشامدرن موضوعیت و موجودیت چندانی نداشته است. ضمن این که شکل گیری دولت-ملت(nation-state) و دولت ملی به طور کامل امری است مربوط به به جهان مدرن و زمینه ساز پیشرفت و توسعه. در واقع، بدون شکل گیری ملت، هویت ملی و سپس دولت-ملت یا دولت ملی امکان هرگونه توسعه در کشورهایی چون ایران که از اقوام گوناگون تشکیل شده اند، وجود نداشت. قوم گرایی در معنای افراطی آن یکی از بزرگ ترین موانع برای شکل گیری ملی گرایی(در معنای معتدلِ آن و نه افراطی) بوده و شواهد هم نشان می دهد کشورهایی که نتوانسته اند از مرحلۀ "قوم گرایی" به "ملی گرایی" برسند امکان توسعه را نیز نیافته اند که نمونۀ آشکار و پیش چشمِ ما افغانستان است.

✳️ملّی گرایی یک ایده و جنبش مدرن است که هدف آن ترقی بخشیدن منافع یک ملت است. ملّی‌گرایی نوعی آگاهی جمعی است، یعنی آگاهی به تعلق به ملت که آن را "آگاهی ملی" می‌خوانند. آگاهی ملی، اغلب پدیدآورندۀ حس وفاداری، شور و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهندۀ ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی، اخلاقی و....) است. زبان ملی، خط ملی، سرود ملی، پرچم ملی، منافع ملی و در مجموع هویت ملی از جمله مؤلفه های بنیادینی است که مبتنی بر آن ها دولت ملی شکل می گیرد و در جهت توسعۀ ملی گام بر می دارد. در فقدان ملی گرایی امکان شکل گیری دولت ملی نیز دور از ذهن و انتظار بوده و در نتیجه امکان هرگونه توسعه و پیشرفت نیز محل تردید است(Anthony Smith,2013). همچنین آنتونی اسمیت در کتاب ناسیونالیسم و مدرنیسم(ترجمه کاظم فیروزمند/نشر ثالث) به رابطۀ بین این دو پدیده در جهان مدرن می پردازد.

❇️بنیادی ترین موضوع در بحث ملّی‌گرایی توجه به "منافع ملّی" و نه لزوماً منافع یک قوم یا گروه است و از پسِ این منافع ملّی است که تمام سیاست ها و برنامه ها در جهت توسعۀ متوازن و همه جانبۀ یک کشور و جامعه تنظیم می شود. ملّی گرایی نوعی "عام گرایی" و فراتر رفتن از هرگونه "خاص گرایی" های نژادی، قومی، قبیله ای و گروهی بوده که طی آن منافع تمام ملت فارغ از هرگونه گرایش های قومی، زبانی، دینی و آیینی مد نظر قرار می گیرد. دولت ملی نیز بر اساس همین منافع ملی شکل می گیرد و تداوم می یابد تا زمینه های لازم برای توسعه را برای کشور و ملت فراهم سازد. این گونه به نظر می رسد که از طریق "ملّی گرایی" و همچنین شکل گیری "دولت ملّی" در جهان مدرن است که جهش های توسعه ای نیز امکان وقوع می یابند. دقت شود که دولت ملّی با در پیش گرفتن سیاست ملّی گرایی منافع تمام شهروندان را در نظر می گیرد و فقط به توسعۀ متوازن و متعادل سرزمینی می اندیشد تا از این طریق تمام اقوام و گروه ها بتوانند از نتایج چنین توسعه ای به طور نسبتاً یکسانی بهره مند شوند.

واقعیت این است که در کشور ایران هنوز دولت -ملت و در واقع دولت ملّی به معنایی که در جهان مدرن مد نظر است، شکل نگرفته و ملّی گرایی و شکل گیری دولت ملّی اگرچه از دورۀ پهلوی اول کم و بیش آغاز شده است اما چونان نوزادی ناقص الخلقه بود که بنیان های جهان مدرن را با خود نداشت و نتوانست نتایجی که مورد انتظار بود را برآورده سازد. البته نمی توان از برخی کوشش های صورت گرفته مانند توجه به زبان فارسی، خط فارسی و برخی مؤلفه های ایرانیت و ملیت و در حقیقت هویت ملی را نادیده گرفت و از این منظر شاید بتوان گفت که ملّی گراییِ شکل گرفته در آن دوران بود (با تمام نقدهایی که به آن وارد است) که امکان برخی نوسازی ها( و نه لزوماً توسعه در معنای واقعی آن) مانند نظام آموزشی مدرن، شهرسازی مدرن، بهداشت و درمان مدرن، سازمان ها و ادارات مدرن، نظام قضایی مدرن و برخی نوسازی های دیگر را فراهم ساخت. لذا اگر این ملی گرایی و سپس دولت ملی(حتی به صورت همان نیم بند و ناقص) هم شکل نمی گرفت امکان هرگونه نوسازی ایران در آن مقطع تاریخی کاملاً دور از انتظار بود. پیش از آن دوران، کشور ایران متشکل از مجموعه ای از اقوام پراکنده و بی ارتباط با هم بود که بدون وجود هر نوع ملی گرایی از نوع مدرنِ آن و دولت ملی جامعه ای به طور کامل عقب مانده محسوب می شد. ملی گرایی نه تنها به منزلۀ بی توجهی به اقوام و سنت های قومی نبوده، بلکه ضمن توجه به آن ها زمینه ساز رشد و توسعۀ متوازن کشور است. باز هم توجه شود که امر ملی، ملی گرایی و دولت ملی همگی برخاسته از شرایط جهان مدرن بوده که در جهان پیشامدرن(سنتی) امکان بروز و ظهور نداشتند.
#ملی_گرایی
#دولت_ملت
#دولت_ملی
#قوم_گرایی
#جهان_مدرن
#توسعه


@tajeddin_mohammadbagher
☸️معلم بازنشسته با حقوق 15 میلیون تومانی چگونه زندگی کند؟

✍️محمدباقر تاج الدین

یکی از بستگان ما که معلم بازنشسته است به من گفت که باید در این اوضاع اسف بار اقتصادی با حقوق 15 میلیون تومانی و داشتن 3 فرزند زندگی کنم و به نظر شما چگونه ممکن است؟ حقیقت این که هرچقدر حساب و کتاب کردم دیدم به هیچ وجه نمی توان با چنین حقوقی حتی یک زندگی معمولی و به اصطلاح بخور و نمیر را هم مدیریت کرد تا چه رسد به این که بخواهد هزینه های سرسام آور خانواده را نیز پوشش بدهد!! امروز در خبرها آمده بود که برخی مدیران گفته اند ما با حقوق مثلا 60 یا 70 میلیون تومانی هم نمی توانیم زندگی خود را مدیریت کنیم آن وقت چگونه انتظار دارند که بازنشستگانی چون این موردی که آوردم بتواند زندگی خودش را سامان بدهد؟!

✳️هنگامی که تورم بیش از 40 درصد است با افزایش 20 درصدی حقوق و دستمزد چگونه امکان دارد که شهروندان بتوانند هزینه های سرسام آور و گزاف زندگی خودشان را مدیریت کنند؟ این در حالی است که علاوه بر تورم موجو.د، گرانی کالاهای گوناگون از خوراکی ها گرفته تا سایر کالاها که تقریبا هر روز افزایش قیمت دارند زندگی را برای بیش تر شهروندان دشوار نموده است به گونه ای که ادامۀ وضع دردناک موجود عملا امکان پذیر نیست!! این گونه به نظر می رسد که در روزها و هفته های آینده وضعیت بدتر نیز خواهد شد و اگر فکری اساسی برای برون رفت از وضع اقتصادی اسف بار موجود نشود امکان وخیم تر شدن اوضاع از هر جهت دور از انتظار نخواهد بود!!

❇️با ادامۀ وضع موجود بدون تردید تعداد بیش تری از شهروندان زیر خط فقر رفته و توان سامان دادن به زندگی معمولی را نیز نخواهند داشت. پس اندازهای اندک نیز مصرف شده و کفگیر حسابی به ته دیگ خورده و آن گاه است که باید گفت دادنِ کالا برگ و یارانه های ناچیز و افزایش های ناچیز حقوق و دستمزد هم به هیچ وجه دردی را درمان نخواهد کرد. تا دیر نشده دولت باید دست به اقداماتی اساسی برای حل این بحران بزرگ بزند که در غیر این صورت این بحران سایر بحران های اجتماعی را نیز به دنبال خواهد داشت!!
#معلم
#حقوق_بازنشستگی
#خط_فقر
#بحران_اقتصادی


@tajeddin_mohammadbagher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵قدرت اگر مهار نشود چه ها که بر سرِ انسان و جامعه می آورد!!!

✍️محمدباقر تاج الدین

درگیری لفظی و فیزیکی طرفداران اکرم امام اوغلو و اردوغان در مجلس ترکیه نشان از این دارد که انسان ها برای به دست آوردن هر چه بیش ترِ قدرت و سپس ثروت تا کجاها دچار انواع بی اخلاقی ها، بی شرمی ها، نفرت پراکنی ها، کین توزی ها و خشونت ها و حتی جنایت ها که نمی شود!!! به نظر می رسد که ترکیه هم تا دست یابی به دموکراسی واقعی راه کم و بیش درازی در پیش دارد و تحولات جدید این کشور نشان از نوعی عقب گرد سیاسی نیز دارد!! اگر قدرت با سازِکارهای مهمی چون وجود تفکیک قوا، جامعۀ مدنی قوی، نهادهای مردمی و احزاب مستقل مهار نشود به چنین روزی می افتد!!
#ترکیه
#قدرت
#نزاع_سیاسی


@tajeddin_mohammadbagher
☸️خودروها و جاده های بی کیفیت هم در این تصادفات و کشتار انسان ها مقصرند!!

✍️محمدباقر تاج الدین

براساس خبرهای اعلام شده از 25 اسفندماه 1403 تا 9 فروردین ماه 1404 خورشیدی حدود 600 تن از هم وطنان ما در اثر تصادفات کشته و حدود 60 هزار نفر نیز زخمی شده اند!! برخی مدیران و دست اندرکاران همواره تأکید داشته اند که عامل انسانی مهم ترین دلیل بروز چنین تصادفات و کشتار و آسیب است. اما چندان از بی کیفیت بودن بیش تر خودروها و نیز جاده های کشور سخن و تحلیل چندانی ارائه نمی کنند و این در حالی است که اگرچه عامل انسانی دست کم یکی از مهم ترین دلایل بروز چنین صحنه های دردناک است اما در صورتی که خودروهای با کیفیت و با دوام و همچنین جاده های با کیفیت در کشور وجود داشته باشد شاهد چنین وضع اسف باری نخواهیم بود.

✳️نکتۀ بسیار مهم تر این است که ایران کشوری به نسبت وسیع و بزرگ است و اگر حمل و نقل هوایی مناسب و با قیمت ارزان در بسیاری از شهرهای کشور وجود داشته باشد چه نیازی به راه انداختن این همه خودرو در جاده ها است؟!! به دلیل تحریم های غیر موجه و سوء مدیریت های گوناگون صنعت هوانوردی کشور در یکی از بدترین و ضعیف ترین وضع خودش در مقایسه با نه تنها کشورهای پیشرفتۀ دنیا بلکه حتی در مقایسه با کشورهایی چون امارات و قطر و عمان و کویت و ترکیه قرار دارد. ایرانی که روزی یکی از برترین خطوط هوایی جهان را در اختیار داشت امروزه در رتبه های آخر دنیا قرار گرفته است. اکنون اما مدعای اصلی این است که اگر در زمینۀ صنعت هوانوردی وضعیت مطلوبی می داشتیم بدون تردید شاهد پرواز هواپیماهای مطلوب و با کیفیت در بین بسیاری از شهرهای کشور بودیم و نیازی نبود که مسافران این گونه با خودروهای بی کیفیت خودشان مثلا از کرمان به گیلان بروند که هر لحظه بروز خطر تصادف و کشته و زخمی شدن در میان باشد!! آیا به راستی شهروندان در این زمینه مقصرند یا مدیران بی کفایت؟!!

❇️باز هم نکتۀ دیگر در این زمینه بحث صنعت ریلی کشور است که ضمن این که هنوز بسیاری از استان ها و شهرهای کشور فاقد راه آهن مناسب اَند بلکه بقیۀ استان ها و شهرهایی که دارای خط آهن هستند از قطارهای کاملا بی کیفیت و عقب مانده و قدیمی استفاده می شود که بسیاری از مسافران هیچ رغبتی برای سوار شدن به این قطارها را ندارند!! در حالی که بسیاری از کشورهای دنیا از قطارهای پر سرعت و با کیفیت استفاده می کنند ما هم چنان در حال استفاده از قطارهای بی کیفیت 50 سال پیش هستیم!!! بماند که ناوگان اتوبوسرانی کشور نیز بسیار فرسوده و قدیمی بوده که هر روزه شاهد تعداد زیادی تصادفات در جاده ها هستیم(مورد اخیر هم حادثۀ واژگونی اتوبوس در کرمان که منجر به کشته شدن 14 نفر از هم وطنان عزیزمان شده است)!!

می توان چنین نتیجه گرفت که در صورت در اختیار داشتن هواپیماها، قطارها، اتوبوس ها و خودروهای شخصی به روز و با کیفیت از یک سو و جاده های با کیفیت و استاندارد از سوی دیگر دیگر شاهد این میزان تلفات و صدمات جانی و مالی گزاف و بسیار نگران کننده نخواهیم بود!! در واقع، و در درجۀ نخست آن انسان هایی که به عنوان سیاستگذار و مدیر در زمینۀ حمل و نقل و پیش از آن در حوزه های مرتبط دیگر حضور دارند مقصر اصلی این ماجرای دردناک و تلخ هستند و نه لزوماً رانندگان که اگر هم مقصر باشند در مراحل بعدی این قضیه قرار دارند!!! لذا نخست مقصران اصلی این وضع نگران کننده و دردناک را باید مورد خطاب قرار داد تا به وظیفه و تعهد خودشان به خوبی و به درستی عمل کنند!! البته که آموزش رانندگان و در مواردی برخورد قانونی با رانندگان متخلف اقدامی منطقی است و کسی مخالف آن نیست!!
#تصادفات_جاده_ای
#مرگ_انسان_ها
#خودروهای_بی_کیفیت
#جاده_های_بی_کیفیت
#صنعت_هوانوردی
#صنعت_ریلی
#سیاستگذاری_مطلوب


@tajeddin_mohammadbagher
🔵رها کردن زباله ها در طبیعت فاجعۀ بزرگ زیست محیطی

✍️محمدباقر تاج الدین

هرساله با فرا رسیدن نوروز و تعطیلات دو هفته ای و به نسبت طولانی میلیون ها نفر مسافر به مناطق مختلف کشور مسافرت می کنند و در نهایت انبوهی از زباله ها و پسماندها را با خود بر جای می گذارند و می روند. این وضع دردناک بیش از همه در استان های شمالی کشور نمود دارد و حتی درختان و سبزه ها و گیاهان و رودخانه ها و چشمه ها نیز در امان نبوده و دچار خسارت های جبران ناپذیر می شوند. به نظر می رسد که تنها چارۀ درمان این درد بزرگ اقدامی ملی با همکاری مشترک دولت و نهاد های غیر دولتی باشد که صفر تا صد کار ار در دست بگیرد و از این فاجعۀ زیست محیطی جلوگیری کند. بسیاری از تصاویر و فیلم های منتشر شده توسط بومی های هر استان نشان از بروز یک فاجعۀ بزرگ ملی در این زمینه است. وضعیتی بسیار نگران کننده و دردآور که در نهایت و به زودی شاهد از بین رفتن ذخیره گاه های زیست محیطی خواهیم بود!! به راستی با خود فکر کرده ایم که اگر طبیعت و محیط زیست و آب و گیاه و رودخانه نباشد زندگی چقدر تلخ و بی معنا خواهد شد؟
#زباله
#پسماند
#طبیعت
#محیط_زیست


@tajeddin_mohammadbagher
☸️ باتلاقِ نظام اداری و سازمانی در ایران

✍️محمدباقر تاج الدین

نظام اداری و سازمانی در ایران به دلایل گوناگون و البته مهم تر از همه به دلیل فقدان عقلانیت و دانش روزآمد از یک سو و فساد و ناکارآمدی از سوی دیگر، به مثابه باتلاقی در آمده است که هر کسی در آن وارد شود رفته رفته دچار فرورفتگی و در نتیجه غرق شدن در گِل و لایِ این باتلاقِ بزرگ می شود!! به زبان ساده هر شهروند ایرانی که به یکی از سازمان های عریض و طویل در هر حوزه ای از حوزه های بیمه ای و درمانی گرفته تا حوزه های اقتصادی و شهری(شهرداری ها) و قضایی وارد شود در هزار توی پُر پیچ و خم آن ها چنان گرفتار می شود که فغان و نالۀ شان را به آسمان می رساند. بنا به مثل معروف کفشِ آهنین، پوستِ کلفت و پُررویی هر چه تمام تر ممکن است کار را به فرجامی مطلوب برساند و الِّا خیر. از رشوه و پارتی حرفی نمی زنم که حکایت دردناکی است که همگی در مورد آن فراوان دیده ایم و شنیده ایم!!! تصور کنید یک فرد بی سواد و نا آشنا با امور اداری بخواهد مشکل خود را در این ساختار پُر پیچ و خم سازمانی حل کند، به نظر می رسد که تصوری ترسناک و دردآور باشد.

✳️نظام اداری و سازمانی در ایران که به مثابه چرخۀ باطلِ بوروکراتیک و بی نتیجه عمل می کند خود به بزرگ ترین مانع برای حل مشکلات و مسائل از یک سو و زمینه ساز بروز انواع مسائل و مشکلات برای شهروندان بدل شده است که در مواردی حتی تو گویی عمدی در کار است!! حتی می توان ادعا کرد که اگر برخی سازمان ها و ادارات نباشند امور شهروندان بهتر تنظیم می شوند و سامان می یابند چرا که برخی از این سازمان ها فقط بودجه های گزافی را مصرف می کنند اما دریغ از این که توانایی حل مشکلی را داشته باشند و دردی از دردهای گوناگون شهروندان را درمان کنند!!. قصّۀ پُر غصّۀ آلودگی هوای شهرها فقط یک نمونه است که در نهایت فقط مدارس و دانشگاه ها و سازمان ها را تعطیل می کنند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!! این سازمان های پُر شمار و گسترده که تعدادشان رقم بسیار عجیب و سرگیجه آور یعنی 6 هزار عنوان در سطح کشور است(سامانه مدیریت خدمات دولت، 1403) قرار بود دست کم بخشی از مشکلات و مسائل فراوان شهروندان را تاحدودی حل کنند و از این طریق درد و رنج آنان را کاهش دهند اکنون اما بدل به کارخانۀ تولید انواع مشکلات برای شهروندان شده اند. از تورّمِ قوانین دست و پا گیر و بی مورد گرفته تا بخشنامه ها، آیین نامه ها، الگوها و ساختارهای ناکارآمد و تا مجموعۀ مدیریتی ناکارآمد و نابلد همه و همه چونان کلاف سردرگمی شده اند که از توان حل حتی برخی امور دمِ دستی و ساده هم بر نمی آیند!! با قاطعیت می توان گفت برخی سازمان ها را با تعداد نیروی کم و به صورت کوچک مقیاس به بهترین نحو می توان مدیریت نمود تا رضایت مشتریان و مراجعان نیز چند برابر شود، اما دریغا که اکنون چنین نیست!!

❇️نمونه های فراوانی در این زمینه می توان ارائه نمود تا شاهدی بر ادعای این نوشتار باشند. از دردسرهای بزرگ و دردناک گرفتن انواع مجوز از شهرداری تا ثبت نام فرزند در مدرسه، گرفتن مفاصا حساب بیمه(تأمین اجتماعی)، دریافت وام از بانک ها، درمان بیمار در بیمارستان ها، ترخیص خودرو و کالا از گمرکات، رفع توقیفی خودرو، گرفتن مجوز نشر کتاب، گرفتن مجوز برای تأسیس مراکز فرهنگی و آموزشی، گرفتن مجوز فیلم و سریال و تئاتر، گرفتن کنتور آب و برق و گاز، گرفتن پروانۀ کسب و کار، گرفتن دیه از بیمه ها، معافیت پزشکی سربازان، انتقال کارکنان و استخدام نیروی کار و صدها مورد عینی دیگر که بسیاری از ما ایرانیان به هر حال با چند مورد از این ها روبرو شده ایم و تجارب زیستۀ دردناکی هم در این زمینه ها داریم. روزها و بلکه هفته ها و ماه ها و سال ها وقت و انرژی هر یک از ایرانیان در راهروهای ادارات و سازمان های مختلف به گونۀ بیهوده ای صرف می شود تا یک مشکل کوچک حل شود و کاری پیش پا افتاده به سامان برسد. مراجعات مکرر، دوندگی های فراوان، سروکلّه زدن های اعصاب خُرد کن، تلف شدن عمر، دچار استرس و اضطراب شدن های دردآور که همگی این ها می توانستند وجود نداشته باشند، اگر عقلانیت و دانش کافی وجود می داشت و اگر الگوها و ساختارهای سازمانی استاندارد و در نهایت اگر نظام مدیریتی خِرَد محور و دانش مدار در جریان می بود!! تو گویی که نظام سازمانی در ایران دانسته و ندانسته در حال تولید نارضایتی بوده و پروایی هم از این اقدام عجیب خودش ندارد. نتیجه این که از چنین ساختار سازمانی معیوب و ناکارآمد و فَشَل هیچ انتظاری برای رفع هیچ مشکلی را نمی توان داشت، تازه اگر مشکلی درست نکنند. در پایان این سخن نغز سعدی شیرازی در گلستان را باید یادآور شد که: «مرا به خیر تو امید نیست، شرّ مرسان»!!!!
#نظام_اداری
#فقدان_عقلانیت
#فقدان_کارامدی

@tajeddin_mohammadbagher
☸️رنج کشیدن و نوشتن
[آدمی می نویسد، چون رنج می کشد(آندره تارکوفسکی)]

✍️محمدباقر تاج الدین

آدمی در این جهان رنج های بسیار دارد و گویی هیچ گاه از این درد و رنج ها رهایی نداشته است. از رنج های کوچک و پَست مانند نداشتن پُست و مقام اداری و نداشتن فلان شغل و فلان خانه و مِلْک تا رنج های بزرگ و متعالی مانند "تنهایی" در این جهان خاکی که از آن به "تنهایی اگزیستانسیل(وجودی)" نیز تعبیر می شود تا بی معنایی و پوچی زندگی و در نهایت مرگ. آدمی به واسطۀ رنج کشیدن است که به سمت و سوی نوشتن هدایت می شود و این درد و رنج ها را با دیگران در میان می گذارد تا شاید به مدد چنین نوشتنی از تنهایی وجودی و بی معنایی زندگی و همچنین نگرانی از مرگ خویش اندکی رهایی یابد. همچنین با نوشتن می توان تنهایی و بی معنایی زندگی خود را به اطلاع دیگران رساند و دیگران را در درد و رنج خویش سهیم نمود و بدین گونه باز هم شاید اندکی از درد و رنج های خود را التیام بخشید!!.

✳️همچنین است هنگامی که نویسندۀ متعهد و مسئول از آن جا که از درد و رنج های مردمان جهان و جامعه ای که در آن زیست می کند با خبر است و نسبت بدان ها بی تفاوت نیست رنج می کشد و بدین دلیل مهم است که دست به قلم می برد و می نویسد. این رنج کشیدن و نوشتن به ویژه در جامعه ای که مردمانش با درد و رنج های فراوان دست و پنجه نرم می کنند بسی بیش تر خودنمایی می کند. قابل بیان است که رنج های وجودی(اگزیستانسیل) بیش از سایر رنج ها سرچشمه ای برای بازآفرینی تمامی آثار ارزشمند بوده است. نویسنده می نویسد چون هم رنج می کشد و هم این که کوششی کرده باشد برای کاهش رنج های وجودی خودش و تمامی آدمیان و این که این رنج ها را برای آدمیان خواستنی تر کند. بخش مهمی از تمامی رمان هایی که در ادبیات داستانی جهان تاکنون به نگارش درآمده اند چیزی نیستند مگر حکایت درد و رنج های نویسندگان شان و البته درد و رنج های بشری که در سطر سطر رمان های ایشان خودنمایی می کنند. برای مثال رمان های مشهوری چون: بینوایان اثر ویکتور هوگو، برادران کارامازوف اثر فئودور داستایفسکی، جنایت و مکافات اثر فئودور داستایفسکی، جنگ و صلح اثر لئون تولستوی، مائده های زمینی اثر آندره ژید، صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز، خوشه های خشم اثر جان اشتاین بک، پیر مرد و دریا اثر ارنست همینگوی، به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف، بارِ هستی اثر میلان کوندرا، طاعون اثر آلبر کامو، دُن کیشوت اثر میگل سروانتس، زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس، مَسخ اثر فرانتس کافکا، کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو و ده ها رمان برتر دیگر همگی بی کم و کاست محصول رنج های بشری در این جهان اَند.

❇️اشعار شاعران بزرگ ایران و جهان حاصل و در واقع عصارۀ رنج های عمیق و وجودی(اگزیستانسیل) نه تنها شاعران بلکه واگویۀ رنج های آدمی در این جهان خاکی است. شاعر با شعر خود می گوید حال که این جهان سرای درد و رنج است پس عشق می ورزم و با زبان عشق می نویسم تا از هر دو جهان فارغ باشم. شاعر غم فردای حریفان نمی خورد و عاشقانه زندگی می کند چون می داند که روزی کار جهان سرآید و جهان را جای امن و عیش نمی داند چرا که خوب می داند که جرس فریاد بر می دارد که بر بندید محمل ها!!! شاعر بسیار رندانه رنج و تنهایی وجودی را بدل به عشق ورزی می کند و از عشق پلی می سازد برای بر گذشتن از این جهان. شاعر آن مرغ سخندانی است که به رغم این که صورتش بر خاک می رود اما هنوز آواز می آید به معنی از گلستانش و در شبانِ تنهاییِ خویش آهسته می نالد تا مگر دردش به گوش هر که در عالَم برسد!! او خود را مرغ زیرکی فرض کرده است و بر این اساس این جهان را دامگه حادثه تلقی کرده و نیک می داند که از کنگرۀ عرش صفیرش می زنند و بودنش و حضورش در این سرای خاکی چند روز است که قفسی بهر تنش ساخته اند!! این رنج های وجودی است که این گونه در اشعار شاعران ریزش کرده و آنان چونان پیام آوران رهایی وجود عاشقانۀ خویش را در اشعار شان ریخته اند به صورتی که اگر کسی بخواهد به سراغ شان برود نرم و آهسته باید برود تا مبادا که ترک بردارد چینی نازکِ تنهایی شان!!! پس گزاف نیست اگر گفته شود که رنج و تنهایی وجودی(اگزیستانسیل) منشأ و منبع بسیاری از نوشته های عمیق نویسندگان از فجر تاریخ تاکنون بوده است و اگر این رنج و تنهایی وجودی نبود بسیار دور از ذهن به نظر می رسد که بشریت اکنون این گنجینۀ بی نظیر را در اختیار می داشت. باری، آدمی می نویسد چون رنج می کشد و تا رنج در این جهان خودنمایی می کند نوشتن نیز ادامه دارد و تو گویی که این راهی است بس دراز و بی پایان!!!
#نوشتن
#رنج_کشیدن
#انسان
#تنهایی
#بی_معنایی
#مرگ


@tajeddin_mohammadbagher
☸️فوتبالیست ها و سلبریتی های میلیارد تومانی؛ معلمان و استادان چند هزارتومانی!!!

✍️محمدباقر تاج الدین

در خبرها آمده است که فلان فوتبالیست یا سلبریتی برای حضور در یک برنامۀ چند دقیقه ای صدا و سیما(صدا و سیمایی که هیچ جایگاهی در بین اکثریت شهروندان ندارد و چندان هم تماشا نمی شود) مبالغ میلیاردی دریافت کرده اند. این مبالغ نجومی را لطفاً مقایسه کنید با مبالغ حق التدریسی معلمان و استادان کشور تا عمق فاجعه به ویژه برای دست اندرکاران امور و همین طور آن عده ای که مرتب می پرسند چرا دانش آموزان و دانشجویان برای درس خواندن و رفتن به مدرسه و دانشگاه تا این میزان بی انگیزه شده اند، آشکار شود!! بسیاری از معلمان برای هر ساعت حق التدریس 30 هزار تومان و استادان دانشگاه اَش نیز دست بالا 50 هزار تومان دریافت می کنند!!!! حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!! یک استاد حق التدریسی دانشگاه برای یک ترم تدریس(5 ماه) در دانشگاه اگر موفق به تدریس 12 واحد درس شود مبلغ 10 میلیون تومان دریافت می کند که به عبارتی برای هر ماه می شود 2 میلیون تومان!!!!!! ضمن این که این مبلغ را دست کم شش ماه و در مواردی تا یک سال بعد دریافت می کند و نه بلافاصله پس از پایان ترم که ارزش آن پول هم به شدت از بین می رود و به هیچ دردی هم نمی خورد!!!!ناگفته نماند که 10 درصد از مبلغ مورد اشاره نیز مالیات کم می شود که می ماند 9 میلیون تومان برای یک ترم!!! این در حالی است که فوتبالیست و سلبریتی مورد نظر بلافاصله پس از حضور در برنامه دستمزد نجومی خود را دریافت می کند!!

✳️دیگر از این بهتر و دقیق تر نمی شود وضع اسف بار شکاف درآمدی و حتی شکاف ارزشی و جایگاهی افراد جامعه را به تصویر کشید. بماند که حقوق ماهانۀ معلمان و استادان استخدامی هم آن قدر ناچیز است که به هیچ وجه کفاف زندگی معمولی شان را هم نمی دهد و شأن و جایگاه شان هرگز رعایت نمی شود!!! بحث بر این است که آیا معلم و استادی که انسان تربیت می کند و برای جامعه نسلی را پرورش می دهد و تمام پزشکان و مهندسان و فوتبالیست ها و هنرمندان و سایرین از زیر دست ایشان خارج می شوند مستحق دریافت 50 هزار تومان حق التدریس برای 1 ساعت است و فوتبالیست و سلبریتی مستحق دریافت 1 میلیارد تومان برای حضور 20 دقیقه ای؟!! به راستی نباید و نمی توان گفت که معلمان و استادان در مقایسه با این فوتبالیست ها و سلبریتی ها مفت و مجانی کار می کنند؟ از این ها گذشته این پرسش اساسی مطرح می شود که صدا و سیما این هزینه های نجومی و در واقع خرج کردهای ویژه را از کجا می آورد؟ و اگر چنین پول هایی در جامعه وجود دارد چرا فقط برای عده ای و گروهی خاص وجود دارد و برای بقیه و به ویژه معلم و استاد وجود ندارد؟!! ضمن این که هنوز تعداد قابل توجهی از معلمان و استادان به صورت حق التدریس زندگی خود را می گذرانند که نه بیمه هستند و نه امنیت شغلی دارند یعنی با ماهی دو یا نهایت 10 میلیون تومان و ضمن این که برای ترم بعد ممکن است عذرشان خواسته شود و امکان تدریس برای شان وجود نداشته باشد!!!! حالا تصور کنید یک فرد با مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا دکترا مثلا با 35 سال سن می شود بیکار بدون یک ریال درآمد!!!!!!!

❇️حقیقتاً قصّه پر غصّه ای است که در کشوری فوتبالیست و بازیگراَش به راحتی چنین درآمدهایی داشته باشند و معلم و استاداَش چنین درمانده و حقیر باشند!!! این گونه است که دیگر جوانان ما چندان انگیزه ای برای تحصیل کردن ندارند و با شوق و میل فراوان به سمت فوتبالیست و بازیگر شدن و یا کار تجارت روی می آورند و شاید هم از جهتی حق با آنان باشد!! برای مثال دانش آموز یا دانشجو وقتی به روزگار معلم و استاداَش نگاه می کند که هنوز از پَسِ بسیاری از هزینه های معمولی زندگی خودش بر نمی آید اما یک فوتبالیست یا سلبریتی در بهترین خانه(که باید گفت کاخ) زندگی می کند و بهترین خودروی روز را سوار می شود و بهترین امکانات در اختیاراَش هست با خود می گوید چرا باید برود درس بخواند؟! حالا هم که با این وضع بغرنج اقتصادی و همچنین افزایش لجام گسیختۀ تورّم آن چنان زندگی بر معلمان و استادان تنگ و تاریک شده است که حتی توان پرداخت اجاره بهای خانه، اقساط ماهیانه، ترمیم دندان ها، تعویض خودروی فرسوده پراید، تهیۀ لباس مناسب و درخورِ شأن شان را ندارند و بدتر این که ممکن است مورد زخم زبان دیگران و حتی اعضای خانواده خود نیز قرار بگیرند که پس این همه خواندن و نوشتن تان به چه دردی خورده است؟!!!! و چرا اکنون این گونه برای تأمین نیازهای ضروری زندگی تان درمانده و مستأصل هستید؟!!!
#فوتبالیست
#سلبریتی
#معلم
#استاد
#حق_الزحمه
#حق_التدریس


@tajeddin_mohammadbagher
☸️چهرۀ معلمان را مخدوش نکنیم؛ ساختار آموزش و پرورش عقب مانده و فرسوده است

✍️محمدباقر تاج الدین

خبر ضرب و شتم گروهی از دانش آموزان در یکی از روستاهای شهرستان سنندج در استان کردستان و آزار جنسی برخی دانش آموزان توسط معلمی در شهر ری خبری بسیار ناگوار و تلخ و تکان دهنده بود. گذشته از بروز برخی احساسات همدلانه بسیاری از هم وطنان با این دانش آموزان و خانواده های آنان و همچنین اعلام انزجار و برائت از فردی که اقدام به چنین عمل غیر اخلاقی و غیر انسانی زده است، که در جای خود مغتنم و ارزشمند است، ضرورت دارد ابعاد قضیه از جنبه های روان شناختی، جامعه شناختی و اخلاقی نیز مورد بررسی قرار گیرد. لذا در این نوشتار کوتاه چند نکته مهم زیر را قلمی می کنم:

1. در این که باید عامل بروز چنین حوادثی بر اساس قانون به مجازات برسد تردیدی نیست اما باید بدانیم که اگر برخوردهای ریشه ای و مناسب با چنین حوادثی صورت نگیرد و همچنین اگر اقدام به پیشگیری مناسب نشود باز هم شاهد چنین ماجراهایی خواهیم بود. لذا مهم ترین اقدام در این زمینه پیشگیری است و این که دلایل فردی، اجتماعی و اخلاقی چنین رویدادهایی مورد واکاوی دقیق قرار گیرد تا از تکرار شان جلوگیری شود. این که یک فردی نا معلم اقدام به چنین عمل زشت و غیر انسانی ای نموده است نباید دستاویزی باشد برای برخورد غیر حرفه ای با معلمان زحمت کش، با اخلاق و با آبرو که در جای جای این سرزمین با نثار جان و مال خویش در حال آموزش به فرزندان مان هستند.
2.واقعیت این است که بیش تر معلمان عزیز و گرانقدر کشورمان دانش آموزان را فرزندان خود می دانند و کوشش می کنند با روش های انسانی و اخلاقی و با سختی ها و مرارت های بسیار در مسیر تعلیم و تربیت آنان اقدام کنند و شایسته نیست که چنین برخوردهای ناصوابی با آنان صورت گیرد. البته اگر معلمی دچار خطایی بشود در جای خود باید که مجازات شود و این جای هیچ گونه انکار و تردید ندارد اما نباید بهانه ای باشد برای حمله به تمام معلمانی که با کمترین حقوق و مزایا و با سختی های بسیار در حال تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم هستند. لذا به نظر می رسد که هرگونه برخورد نادرست و غیر منطقی و غیر اخلاقی با معلمان هیچ وجهی نداشته و جز بدتر شدن اوضاع هیچ کمکی به حل و فصل ماجرا نخواهد کرد.
3.مشکل اصلی و اساسی ریشه در ساختار و نظام آموزش و پرورش کشور دارد که با نگاهی ایدئولوژیک و بی توجه به قواعد عقلانی، علمی، اخلاقی و تعلیم و تربیت در جهان امروزین و بلکه با سخت گیری های ایدئولوژیک و عقیدتی اقدام به جذب معلمان می کند. لذا جای این پرسش است که بروز چنین رویدادهایی ریشه در کجا دارد؟ و آیا جای آن نیست که متولیان آموزش و پرورش اقدام به خانه تکانی ذهنی و فکری داشته باشند و امر بسیار مهم تعلیم و تربیت را این گونه به بازیچه نگیرند و اساساَ آن را به صاحبان واقعی اش بسپارند. وقتی در جذب معلمان تنها به برخی امور ظاهری و مناسکی بسنده می شود و بسیاری از موضوعات مهم اخلاقی، فکری، تربیتی، علمی و شخصیتی نادیده گرفته می شود، آن وقت آیا نباید انتظار بروز چنین حوادث تلخی را کشید؟
4. نظام آموزش و پرورش اکنون گرفتار روندی معیوب شده است که خروجی چندان مناسبی به لحاظ آموزشی، تربیتی، فکری و اخلاقی ندارد و طی 12 سال دانش آموزان را گویی به گروگان می گیرد و مشتی مطالب نه چندان مفید برای زندگی شان به آنها می آموزد و پس از آن رهای شان می کند. نظام آموزش و پرورش از هر لحاظ که بنگریم دچار عقب ماندگی های وحشتناکی است که عمر و وقت ارزشمند فرزندان این سرزمین را تلف می کند. هنگامی که برای نظام آموزش و پرورش فقط توجه به ظواهر معلمان مهم باشد و جنبه های شناختی، رفتاری و شخصیتی و انسانی شان مورد توجه قرار نگیرد نتیجه هم می شود چنین رویدادهای ناگوار و تلخ!! برای مثال دانشگاه فرهنگیان تنها و تنها به فکر آموزش قواعد ایدئولوژیک به دانشجویان است و نه قواعد عقلانی، علمی، اخلاقی و تربیتی مطابق با تحولات دنیای جدید!!! هیچ گونه تحول و نوآوری ای در نظام آموزش و پرورش کشور وجود ندارد و با ساختاری کاملا عقب مانده و فرسوده همچنان اصرار دارد سیاست ها و برنامه های کهنه را پیاده کند.
#عقب_ماندگی_آموزش_و_پرورش
#ساختار_معیوب
#ناکارامدی


@tajeddin_mohammadbagher
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵تصنیف غم عشق با تکنوازی استاد کیهان کلهر/جادوی موسیقی/ تقدیم به شما همراهان گرامی


@tajeddin_mohammadbagher
🟪به افتخار معلمانی که درس فداکاری و انسانیت را نه فقط در کلاس، بلکه در عمل آموختند

👍 حمید کنگو زهی، معلم سیستانی که زیر آوار ماند تا شاگردانش زنده بمانند.
👍 اکبر عابدی، قهرمانی که در آتش سوخت تا دانش‌آموزانش نجات یابند.
👍 کاظم صفرزاده، معلم لرستانی که در سیلاب جان داد تا دانش‌آموزش زنده بماند.
👍 محسن خشخاشی بروجردی، معلمی که با ضربه‌ی چاقوی شاگردش، مظلومانه به شهادت رسید.
👍 حسن امیدزاده، معلم گیلانی که چهره‌اش را در آتش فدا کرد تا دانش‌آموزانش نجات یابند.
👍 حمیده دانش، معلم مشهدی که غرق شد تا ۱۲۰ دانش‌آموز را نجات دهد.
👍 محمود واعظی نسب، معلمی که خود را سپر تیر دروازه کرد تا دانش‌آموزانش آسیب نبینند.
👍 امیر صادقی، معلم مشکین‌شهری که زیر آوار مدرسه ماند تا شاگردانش در امان بمانند.
👍 محمدعلی محمدیان، معلمی که موهایش را تراشید تا شاگرد بیمارش تنها نباشد.
👍 سعید حاجی‌زاده، معلمی که یک کلیه‌اش را به دانش‌آموز نیازمند هدیه داد.
👍 علی بهاری، معلمی که بخشی از کبدش را برای نجات جان دانش‌آموزش اهدا کرد.
👍 معصومه خوش‌کام، معلمی که با تخت بیمارستان به کلاس آمد تا درس تعهد را عملی کند.
👍 احسان موسوی و ثریا مطهرزاده، معلمانی که تمام دارایی‌شان را برای درمان دانش‌آموزشان بخشیدند.
👍 زهرا آرامش، معلمی که همه‌ی حقوق ۲۳ سال خدمتش را برای آزادی یک جوان گذاشت.


@tajeddin_mohammadbagher
🔵این هم معلمی عزیز که در یکی از مناطق محروم و دور افتاده سیستان و بلوچستان و در مدرسه ای کپری با عشق به دانش آموزان درس می دهد.


@tajeddin_mohammadbagher
🔵این هم نمونه ای دیگر از فداکاری معلمان عزیزمان در یکی از مناطق عشایری کشور که با کم ترین امکانات در حال آموزش است. صدها و بلکه هزاران نمونه از این دست فداکاری ها و عشق ورزی های معلمان عزیزمان در مناطق مختلف کشورمان را می توان ارائه نمود. با حقوق و دستمزدی ناچیز که بسیاری از ماها ممکن است هرگز حاضر به انجام چنین زحماتی نباشیم.


@tajeddin_mohammadbagher
☸️ببخشید شما به عنوان استاد دانشگاه 100 میلیون تومان حقوق می گیرید؟!!!

✍️محمدباقر تاج الدین

هفته گذشته برای پیگیری دریافت وام ناچیز( به مبلغ 50 میلیون تومان ) به یکی از بخش های اداری یکی از بانک های کشور که در ساختمانی بسیار مجلل که تو گویی به قصری شبیه بود مراجعه کردم. یکی از کارکنان گفت لطفا بنشینید تا نامۀ شما را حاضر کنم و از شما چه پنهان میز زیبایی با انواع خوراکی ها و تنقلات و چای دبش!!!! آن جا مهیا بود که کارکنان حاضر در آن اتاق از خودشان پذیرایی می کردند. کم کم سرِ صحبت با آن کارمند باز شد که بله شما استادان و ایضاً معلمان خیلی خوش به حال تان است چرا که در سال مرتب تعطیل هستید و فقط چند ماهی سر کلاس و درس می روید و حقوق های شما نیز چندان هم بد نیست!!! از آن کارمند محترم پرسیدم فکر می کنید استادان دانشگاه و معلمان چقدر حقوق می گیرند؟ در پاسخ گفتند: معلمان ممکن است کمتر از استادان حقوق بگیرند اما شما استادان باید حقوق خوبی بگیرید!! ببخشید استاد ماهی صد میلیون تومان که می گیرید؟!!!

✳️نمی دانستم در پاسخ ایشان بگریم یا بخندم و یا چه بگویم اما به ایشان گفتم من حاضرم فیش حقوقی خودم را به شما نشان بدهم و در مقابل شما هم اگر راست می گویید فیش حقوقی خود را به من نشان دهید!! البته که حاضر نشد و گفت با 10 سال سابقۀ کار چیزی حدود 50 تا 60 میلیون تومان می گیرم!! و من هم گفتم با بیش از 20 سال سابقۀ کار 25 میلیون تومان حقوق می گیرم!! در پاسخ گفت که امکان ندارد و حقوق شما بیش از این حرفهاست که ناچار شدم فیش حقوقی خود را به ایشان نشان دهم و با تعجب فراوان گفت خیلی جا خوردم و اصلا برایم قابل هضم نیست که به استادان دانشگاه چنین حقوقی بدهند.

❇️در ادامه به ایشان گفتم هیچ می دانی که معلمان عزیز این کشور با سال ها سابقه و دشواری تدریس در مناطق محروم و دور افتاده دست بالا ماهی 15 میلیون تومان حقوق می گیرند؟!! و تازه از بسیاری از خدمات و فرصت های مالی و فراغتی و تفریحی و درمانی ای که شما بانکی ها برخوردارید محروم هستند؟!! برای مثال شما هر چند وقت یک بار وام های چشم گیری دریافت می کنید که با این وام ها می توانید به اصطلاح حرکت های اقتصادی خوبی برای خودتان انجام دهید اما معلمان هرگز!!! خوب است که می بینید من به عنوان یک استاد برای دریافت 50 میلیون تومان وام این گونه به آب و آتش می زنم!!!
#استاد_دانشگاه
#معلم_مدرسه
#کارمند_بانک
#خدمات
#درامد_ها


@tajeddin_mohammadbagher
🔵چند مورد از تجربۀ زیستۀ معلمان عزیزی که برای ما نوشته اند به شرح زیر می اید. از سایر معلمان عزیز نیز درخواست دارم تجارب زیستۀ خودشان از کلاس درس را برایم بنویسند تا در این کانال منتشر شود. البته نقد و نظر نیز اگر باشد بسی ارزشمند است.

🟪نمی‌دانم باید این حرف‌ها را با بغض بنویسم یا با سکوتی پر از درد.
سال‌ها درس خواندیم، شب و روز تلاش کردیم، نه به خاطر پول، بلکه برای ساختن انسان‌ها و آینده‌ای بهتر. اما آنچه نصیب‌مان شد، تنها گذران زندگی‌ست؛ و حتی همین را هم باید با هزار خواهش و دوندگی وام بگیریم تا شاید چیزی را جبران کنیم که سال‌هاست از ما دریغ شده: امنیت و آرامش.
همیشه ما را با تعطیلات‌مان قضاوت می‌کنند، نه با حجم کاری که شبانه‌روز در کلاس و بیرون از کلاس داریم، نه با فشارهای ذهنی و روانی، و نه با مسئولیت عظیمی که روی دوش‌مان است.
به جای پاسخ دادن، فقط یک خواهش دارم: قبل از قضاوت، فقط یک ماه جای ما باشید.


⏹️فکر نمیکنم بتونن حتی یک روز دوام بیارن.

اینکه تو ۶ ساعت با حداقل ۱۰۰ نفر چشم تو چشم باشی و با هرکدوم برخورد و رفتار متفاوت داشته باشی، با شادی یکی شاد بشی و شریک غم یکی دیگه باشی و سنگ صبور سومی و شنونده‌ی حرفهای چهارمی و صبورانه رفتارهای نابهنجار پنجمین نفر رو تحمل کنی و همینطور در هرثانیه از اون ۶ ساعت رفتار و برخورد متفاوت داشته باشی و همزمان به تدریس و تفهیم مطالب کتابی بپردازی که با اصول استاندارد اموزش فاصله داره و باز در همون لحظه مراقب باشی که حرفهات خاطر کسی رو آزرده نکنه و.........

اینها کار هرکسی نیست و فقط یه معلم دلسوز و متعهد توانایی انجامش رو داره.
#معلم
#تجربه_زیسته
#کلاس_درس
#تدریس
#تربیت


@tajeddin_mohammadbagher
2025/07/04 09:52:59
Back to Top
HTML Embed Code: