🔵همان گونه که در این جدول از کتاب مورد اشاره دیده می شود روش تفسیری زیر مجموعۀ پژوهش کیفی آمده است. از قول دنزین و لینکلن هم چنین بحثی آمده است. (جان کرسول، 2013، ص 9 و 10).
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
🔵و این هم از همان کتاب و از قول دنزین و لینکلن(2005) که دوباره روش تفسیری زیر مجموعه پژوهش یا رویکرد کیفی آمده است.(کرسول، 2013، 10).
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
🔵این هم بخشی از متن همان کتاب به شرح زیر:
In terms of practice, the questions become broad and general so that the participants can construct the meaning of a situation, a meaning typi¬cally forged in discussions or interactions with other persons. The more open-ended the questioning, the better, as the researcher listens carefully to what people say or do in their life setting. Thus, constructivist research¬ers often address the “processes” of interaction among individuals. They also focus on the specific contexts in which people live and work in order to understand the historical and cultural settings of the participants. Researchers recognize that their own background shapes their interpreta¬tion, and they “position themselves” in the research to acknowledge how their interpretation flows from their own personal, cultural, and historical experiences. Thus the researchers make an interpretation of what they find, an interpretation shaped by their own experiences and background. The researcher’s intent, then, is to make sense of (or interpret) the mean¬ings others have about the world. This is why qualitative research is often called “interpretive” research(creswell, 2013: 25).
✳️ترجمه بخش پایانی پاراگراف: بنابراین، این پژوهشگران، تفسیری از آن چه می یابند ارائه می کنند، تفسیری برخاسته از تجارب و پیشینۀ شخصی خودشان. لذا هدف پژوهشگر معنابخشی(یا تفسیر) معانی دیگران از دنیا است. به همین دلیل است که پژوهش کیفی اغلب پژوهش «تفسیری» نامیده می شود.
#پژوهش_کیفی
#پژوهش_تفسیری
#جان_کرسول
@tajeddin_mohammadbagher
In terms of practice, the questions become broad and general so that the participants can construct the meaning of a situation, a meaning typi¬cally forged in discussions or interactions with other persons. The more open-ended the questioning, the better, as the researcher listens carefully to what people say or do in their life setting. Thus, constructivist research¬ers often address the “processes” of interaction among individuals. They also focus on the specific contexts in which people live and work in order to understand the historical and cultural settings of the participants. Researchers recognize that their own background shapes their interpreta¬tion, and they “position themselves” in the research to acknowledge how their interpretation flows from their own personal, cultural, and historical experiences. Thus the researchers make an interpretation of what they find, an interpretation shaped by their own experiences and background. The researcher’s intent, then, is to make sense of (or interpret) the mean¬ings others have about the world. This is why qualitative research is often called “interpretive” research(creswell, 2013: 25).
✳️ترجمه بخش پایانی پاراگراف: بنابراین، این پژوهشگران، تفسیری از آن چه می یابند ارائه می کنند، تفسیری برخاسته از تجارب و پیشینۀ شخصی خودشان. لذا هدف پژوهشگر معنابخشی(یا تفسیر) معانی دیگران از دنیا است. به همین دلیل است که پژوهش کیفی اغلب پژوهش «تفسیری» نامیده می شود.
#پژوهش_کیفی
#پژوهش_تفسیری
#جان_کرسول
@tajeddin_mohammadbagher
☸️جُستاری در مناقشاتِ روش شناسی(فلسفۀ روش)
[بخش نخست]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پرداختن به بحث پژوهش و روش بدون پرداختن به ریشه ها و سرچشمه های فلسفی و فکری آن دست کم به نظر من کاری بیهوده و بی نتیجه است که فقط سبب ساز برخی جدال های بی حاصل و و ملال آور خواهد شد. ضمن این که بدون پرداختن به ریشه های اصلی بحث مورد نظر حقیقت موضوع آن گونه که شایسته و سزاوار است هرگز روشن و تدقیق نخواهد شد. بنابراین کوشش خواهم کرد در چند نوشتار به این موضوع پرداخته و ابعاد بحث را در حد توان علمی و پژوهشی اَم روشن تر سازم. هیچ ادعایی مبنی بر درستی این که آن چه می نویسم و منتشر می کنم ندارم و تنها بر آنم تا به حقیقتی از حقایق موجود در این حوزه بپردازم و از این رهگذر نوری بر برخی تاریکی ها و ابهامات ی موجود بیفکنم و سهم خودم را ادا کرده باشم. ضمن این که بحث حاضر بحثی بسیار گسترده و عمیق است و خواننده نباید انتظار داشته باشد تمام حقیقت در چند نوشتار نه چندان بلند به سرانجام برسد و لذا ضرورت دارد که علاقمندان به این بحث به کتاب ها و مقالاتی که در پایان نوشتار ارائه خواهم کرد مراجعه کنند و در فرصت مناسب آن ها را در مطالعه گیرند و البته نقد و نظر خود را نیز بیان کنند.
✳️واقعیت این است که مناقشات روش شناختی بیش از آن که ریشه در دانش های جدیدی چون روان شناسی یا جامعه شناسی داشته باشد ریشه در مباحث مهمی چون فلسفۀ علم، فلسفۀ علوم اجتماعی و هم چنین فلسفۀ روش(روش شناسیِ فلسفی) دارد و فروکاستن آن به بحث های مکانیکی و رایج و مشهوری چون پژوهش های کمّی، کیفی یا ترکیبی جفای بزرگی در حق معرفت=شناخت(knowledge)، دانش=علم(science)، پژوهش(research) و روش(method) است. روش شناسی و پرداختن به انواع روش ها البته تاریخی کم و بیش طولانی دارد که تا یونان باستان نیز می توان آن را پی گرفت، زمانی که ارسطو به زبان آن روزگار از تمایز میان علوم طبیعی و علوم انسانی سخن گفته است. البته روشن است که ارسطو از "علوم طبیعی"(natural sciences) و "علوم انسانی"(human sciences) آن گونه که امروزه رایج است و معنا می شود، سخن نگفته است، بلکه در «کتاب بوطیقا(یا به گفتۀ برخی طوبیقا=Topics) "قضایا" را بر سه قسم اخلاقی، طبیعی و منطقی مورد شناسایی قرار داد و طی آن "قضیۀ اخلاق" را به معنای اجتماعیات و آن چه مربوط به رفتار انسان است، تعریف کرد»( ویلهلم دیلتای، مقدمه بر علوم انسانی/ ترجمۀ منوچهر صانعی دره بیدی/مقدمۀ مترجم، 1388: 14). همچنین است بحث دربارۀ سنت فکری هرمنوتیک و تفسیری که تا یونان باستان قابل ردیابی و واکاوی است. «هرمنوتیک یکی از قدیمی ترین سنت های علوم انسانی است. پیش از روش های جدید تحقیق کیفی به وجود آمد و تاریخچۀ آن به آغاز دوران باستان باز می گردد»(ایون شِرَت، فلسفۀ علوم اجتماعی قاره ای، ترجمه هادی جلیلی، 1387: 35). بعدتر در همین نوشتار بیش تر به این موضوع خواهم پرداخت.
❇️حال، اگر از دوران باستان گذر کنیم و به سده های جدیدتر یعنی سده های پس از دورۀ رنسانس(renaissance) یا همان نوزایی فلسفی، فرهنگی و علمی برسیم و سربرآوردن علوم طبیعی جدید مانند زیست شناسی، فیزیک، شیمی و بعدها و به دنبال و تحت تأثیر علوم طبیعی شکل گیری علوم انسانی جدید مانند روان شناسی، جامعه شناسی و اقتصاد را مورد واکاوی قرار دهیم به خوبی می بینیم که اگرچه دو سنت فکری تجربه گرایی(empiricism) یا اثبات گرایی(positivism) یا واقع گرایی(realism) و در مقابل تفسیرگرایی(interpretivism)، یا ذهن گرایی(idealism) کم و بیش پا به پای هم از گذشته های دور پیش آمده اند، اما در قرن نوزدهم بود که به دنبال چیرگی و غلبۀ علوم طبیعی که خود ناشی از غلبۀ اندیشۀ تجربه گرایانه یا اثبات گرایانه در اروپای آن روزگار بود، شاهد تسلط پژوهش اثبات گرایانه و تجربه گرایانه و نیز تسلط پژوهش ها و روش های کمّی گرایانه نه تنها در علوم طبیعی بلکه در علوم انسانی ای چون جامعه شناسی و روان شناسی بوده ایم و این تسلط و چیرگی تا دهۀ هفتاد میلادی قرن بیستم نیز ادامه یافت.
(ادامه دارد....)
#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی
@tajeddin_mohammadbagher
[بخش نخست]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پرداختن به بحث پژوهش و روش بدون پرداختن به ریشه ها و سرچشمه های فلسفی و فکری آن دست کم به نظر من کاری بیهوده و بی نتیجه است که فقط سبب ساز برخی جدال های بی حاصل و و ملال آور خواهد شد. ضمن این که بدون پرداختن به ریشه های اصلی بحث مورد نظر حقیقت موضوع آن گونه که شایسته و سزاوار است هرگز روشن و تدقیق نخواهد شد. بنابراین کوشش خواهم کرد در چند نوشتار به این موضوع پرداخته و ابعاد بحث را در حد توان علمی و پژوهشی اَم روشن تر سازم. هیچ ادعایی مبنی بر درستی این که آن چه می نویسم و منتشر می کنم ندارم و تنها بر آنم تا به حقیقتی از حقایق موجود در این حوزه بپردازم و از این رهگذر نوری بر برخی تاریکی ها و ابهامات ی موجود بیفکنم و سهم خودم را ادا کرده باشم. ضمن این که بحث حاضر بحثی بسیار گسترده و عمیق است و خواننده نباید انتظار داشته باشد تمام حقیقت در چند نوشتار نه چندان بلند به سرانجام برسد و لذا ضرورت دارد که علاقمندان به این بحث به کتاب ها و مقالاتی که در پایان نوشتار ارائه خواهم کرد مراجعه کنند و در فرصت مناسب آن ها را در مطالعه گیرند و البته نقد و نظر خود را نیز بیان کنند.
✳️واقعیت این است که مناقشات روش شناختی بیش از آن که ریشه در دانش های جدیدی چون روان شناسی یا جامعه شناسی داشته باشد ریشه در مباحث مهمی چون فلسفۀ علم، فلسفۀ علوم اجتماعی و هم چنین فلسفۀ روش(روش شناسیِ فلسفی) دارد و فروکاستن آن به بحث های مکانیکی و رایج و مشهوری چون پژوهش های کمّی، کیفی یا ترکیبی جفای بزرگی در حق معرفت=شناخت(knowledge)، دانش=علم(science)، پژوهش(research) و روش(method) است. روش شناسی و پرداختن به انواع روش ها البته تاریخی کم و بیش طولانی دارد که تا یونان باستان نیز می توان آن را پی گرفت، زمانی که ارسطو به زبان آن روزگار از تمایز میان علوم طبیعی و علوم انسانی سخن گفته است. البته روشن است که ارسطو از "علوم طبیعی"(natural sciences) و "علوم انسانی"(human sciences) آن گونه که امروزه رایج است و معنا می شود، سخن نگفته است، بلکه در «کتاب بوطیقا(یا به گفتۀ برخی طوبیقا=Topics) "قضایا" را بر سه قسم اخلاقی، طبیعی و منطقی مورد شناسایی قرار داد و طی آن "قضیۀ اخلاق" را به معنای اجتماعیات و آن چه مربوط به رفتار انسان است، تعریف کرد»( ویلهلم دیلتای، مقدمه بر علوم انسانی/ ترجمۀ منوچهر صانعی دره بیدی/مقدمۀ مترجم، 1388: 14). همچنین است بحث دربارۀ سنت فکری هرمنوتیک و تفسیری که تا یونان باستان قابل ردیابی و واکاوی است. «هرمنوتیک یکی از قدیمی ترین سنت های علوم انسانی است. پیش از روش های جدید تحقیق کیفی به وجود آمد و تاریخچۀ آن به آغاز دوران باستان باز می گردد»(ایون شِرَت، فلسفۀ علوم اجتماعی قاره ای، ترجمه هادی جلیلی، 1387: 35). بعدتر در همین نوشتار بیش تر به این موضوع خواهم پرداخت.
❇️حال، اگر از دوران باستان گذر کنیم و به سده های جدیدتر یعنی سده های پس از دورۀ رنسانس(renaissance) یا همان نوزایی فلسفی، فرهنگی و علمی برسیم و سربرآوردن علوم طبیعی جدید مانند زیست شناسی، فیزیک، شیمی و بعدها و به دنبال و تحت تأثیر علوم طبیعی شکل گیری علوم انسانی جدید مانند روان شناسی، جامعه شناسی و اقتصاد را مورد واکاوی قرار دهیم به خوبی می بینیم که اگرچه دو سنت فکری تجربه گرایی(empiricism) یا اثبات گرایی(positivism) یا واقع گرایی(realism) و در مقابل تفسیرگرایی(interpretivism)، یا ذهن گرایی(idealism) کم و بیش پا به پای هم از گذشته های دور پیش آمده اند، اما در قرن نوزدهم بود که به دنبال چیرگی و غلبۀ علوم طبیعی که خود ناشی از غلبۀ اندیشۀ تجربه گرایانه یا اثبات گرایانه در اروپای آن روزگار بود، شاهد تسلط پژوهش اثبات گرایانه و تجربه گرایانه و نیز تسلط پژوهش ها و روش های کمّی گرایانه نه تنها در علوم طبیعی بلکه در علوم انسانی ای چون جامعه شناسی و روان شناسی بوده ایم و این تسلط و چیرگی تا دهۀ هفتاد میلادی قرن بیستم نیز ادامه یافت.
(ادامه دارد....)
#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️جُستاری در مناقشاتِ روش شناسی(فلسفۀ روش)
[بخش دوم]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅لذا می توان تا این جا و به طور خلاصه مسأله و موضوع مورد بحث را این گونه صورت بندی کرد که دست کم دو پارادایم(paradigm) یا سنت فکری-فلسفی یعنی فلسفۀ تحلیلی(analytical philosophy) که در قالب دیدگاه های اثبات گرایی، واقع گرایی یا تجربه گرایی پدیدار شده اند از یک سو و فلسفۀ قاره ای(continental philosophy) که در قالب دیدگاه های تفسیرگرایی، ذهن گرایی یا معناگرایی شکل گرفته اند، از سوی دیگر در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند و در حقیقت سبب ساز شکل گیری پژوهش های اثباتی(positive research) و تفسیری(interpretive research) شده که بعدها در قالب پژوهش های"کمّی(quantitative)" و "کیفی(qualitative)" در مراکز علمی و دانشگاهی رایج و پر کاربرد شده اند.
✳️بنابراین ریشه های رواج گسترده و همه جانبۀ پژوهش های کمّی و کیفی و همچنین ترکیبی در بسیاری از مراکز علمی و دانشگاهی دنیا و ایران را بیش از همه می بایست در پارادایم های فلسفی و روش شناختی دست کم دو قرن پیش دانست و گمان نکنیم که فقط محصول کوشش های پژوهشگران دانش هایی چون جامعه شناسی یا روان شناسی از قرن نوزدهم تا به امروز است. به دیگر سخن و به زبان ساده تر اگر جامعه شناسی چون امیل دورکیم فرانسوی از روش اثباتی و جامعه شناسی دیگر چون ماکس وبر آلمانی از روش تفسیری-تفهمی سخن گفته است چنین اندیشه هایی ریشه در دو سنت فلسفی-فکری پیش از آنان داشته است که بحث آن را در حد توان علمی خودم پی خواهم گرفت تا برسم به بحث پژوهش های کمّی، کیفی و ترکیبی و تفاوت های این سه و همچنین مناقشات پژوهشی و روشی میان متخصصان و محققان مبتنی بر متون روشی و پژوهشی داخلی و خارجی.
(ادامه دارد....)
#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی
@tajeddin_mohammadbagher
[بخش دوم]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅لذا می توان تا این جا و به طور خلاصه مسأله و موضوع مورد بحث را این گونه صورت بندی کرد که دست کم دو پارادایم(paradigm) یا سنت فکری-فلسفی یعنی فلسفۀ تحلیلی(analytical philosophy) که در قالب دیدگاه های اثبات گرایی، واقع گرایی یا تجربه گرایی پدیدار شده اند از یک سو و فلسفۀ قاره ای(continental philosophy) که در قالب دیدگاه های تفسیرگرایی، ذهن گرایی یا معناگرایی شکل گرفته اند، از سوی دیگر در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند و در حقیقت سبب ساز شکل گیری پژوهش های اثباتی(positive research) و تفسیری(interpretive research) شده که بعدها در قالب پژوهش های"کمّی(quantitative)" و "کیفی(qualitative)" در مراکز علمی و دانشگاهی رایج و پر کاربرد شده اند.
✳️بنابراین ریشه های رواج گسترده و همه جانبۀ پژوهش های کمّی و کیفی و همچنین ترکیبی در بسیاری از مراکز علمی و دانشگاهی دنیا و ایران را بیش از همه می بایست در پارادایم های فلسفی و روش شناختی دست کم دو قرن پیش دانست و گمان نکنیم که فقط محصول کوشش های پژوهشگران دانش هایی چون جامعه شناسی یا روان شناسی از قرن نوزدهم تا به امروز است. به دیگر سخن و به زبان ساده تر اگر جامعه شناسی چون امیل دورکیم فرانسوی از روش اثباتی و جامعه شناسی دیگر چون ماکس وبر آلمانی از روش تفسیری-تفهمی سخن گفته است چنین اندیشه هایی ریشه در دو سنت فلسفی-فکری پیش از آنان داشته است که بحث آن را در حد توان علمی خودم پی خواهم گرفت تا برسم به بحث پژوهش های کمّی، کیفی و ترکیبی و تفاوت های این سه و همچنین مناقشات پژوهشی و روشی میان متخصصان و محققان مبتنی بر متون روشی و پژوهشی داخلی و خارجی.
(ادامه دارد....)
#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی
@tajeddin_mohammadbagher
🔵دیدار و گفتگوی دوستانه و صمیمانه با استاد مصطفی ملکیان
✍️محمدباقر تاج الدین
✳️امروز فرصتی پیش آمد و به اتفاق همکار و دوست عزیزم آقای دکتر محدثی برای بیش از یک ساعت در خدمت استاد ملکیان بودیم و گفتگوهای ارزنده ای با ایشان داشتیم. از وضعیت تعلیم و تربیت مدارس و دانشگاه ها و همچنین وضعیت آموزش در مراکز آموزشی سخن به میان آمد و استاد نکات ارزشمندی را بیان کردند. همچنین استاد راهنمایی های راهگشا و ارزنده ای در زمینۀ آموزش و نوشتن و ترجمۀ کتاب های مختلف داشته اند. ضمن این که از استاد درخواست داشتیم برای تهیه و تنظیم کتابی در زمینۀ تجارب زیستۀ خودشان در زمینۀ فعالیت های فکری و فرهنگی ای که در دهه های گذشته داشتند موافقت نمایند. به هر حال فضایی صمیمانه شکل گرفت و ما هم از خرمن دانش وسیع و عمیق استاد خوشه هایی چند بر گرفتیم. در این نشست البته دوستانی چون آقای پارسا، خانم روزبهانی و خانم تاج الدین نیز حضور داشتند.
#استاد_مصطفی_ملکیان
#دکتر_حسن_محدثی
#محمدباقر_تاج_الدین
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✳️امروز فرصتی پیش آمد و به اتفاق همکار و دوست عزیزم آقای دکتر محدثی برای بیش از یک ساعت در خدمت استاد ملکیان بودیم و گفتگوهای ارزنده ای با ایشان داشتیم. از وضعیت تعلیم و تربیت مدارس و دانشگاه ها و همچنین وضعیت آموزش در مراکز آموزشی سخن به میان آمد و استاد نکات ارزشمندی را بیان کردند. همچنین استاد راهنمایی های راهگشا و ارزنده ای در زمینۀ آموزش و نوشتن و ترجمۀ کتاب های مختلف داشته اند. ضمن این که از استاد درخواست داشتیم برای تهیه و تنظیم کتابی در زمینۀ تجارب زیستۀ خودشان در زمینۀ فعالیت های فکری و فرهنگی ای که در دهه های گذشته داشتند موافقت نمایند. به هر حال فضایی صمیمانه شکل گرفت و ما هم از خرمن دانش وسیع و عمیق استاد خوشه هایی چند بر گرفتیم. در این نشست البته دوستانی چون آقای پارسا، خانم روزبهانی و خانم تاج الدین نیز حضور داشتند.
#استاد_مصطفی_ملکیان
#دکتر_حسن_محدثی
#محمدباقر_تاج_الدین
@tajeddin_mohammadbagher
☸️جُستاری در مناقشاتِ روش شناسی(فلسفۀ روش)
[بخش سوم]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅اگر "پژوهش" را بنابه تعبیر مارتین هایدگر(.Martin Heidegger) فیلسوفِ آلمانی «شیوه ای از "بودن"(exist) در جهان و "فهمِ"(understanding) آن» در نظر بگیریم آن گاه مجاز خواهیم بود بگوییم که انسان از ديرباز و در دوره هاي گونا گون زندگي خود نه تنها شیوه ای از "بودن" در جهان را تجربه کرده بلکه در پیِ "فهم" جهان نیز بوده است. بر این اساس، انسان، دَمی از فهمِ جهان نیاسود و هر لحظه از زیستنِ او در این جهان به مثابۀ فهمِ آن نیز بوده است به گونه ای که انسان با زیستنِ خویش گویی که جهان را فهم کرده و با فهمیدن خود گویی که جهان را زیسته است. به عبارت دیگر، "زیستن" و "فهمیدن" هیچ گاه از یکدیگر جدا نبوده و به مثابه دو روی یک سکّه برای همیشه همزاد و همراه آدمی بوده اند. از این رو بود که انسان همواره در صدد شناخت محيط پيراموني و جهاني كه در آن مي زيسته است، بر آمده بود و گام به گام بر ميزان شناخت خود افزوده است.
✳️اما بشر تا کجا و چگونه توانسته خود، جامعه و جهان را بشناسد؟ بر این اساس پرسش های زیر همواره برای انسان مطرح بوده است: جهان چگونه شکل گرفته است؟؛ نسبت انسان با جهان چیست؟؛ سرنوشت انسان چگونه رقم می خورد؟؛ زیستن در این جهان چه دلایلی دارد؟؛ انسان تاریخِ خود را می سازد یا تاریخ انسان را؟؛ انسان جامعه را می سازد یا جامعه انسان را؟؛ سیاه چاله ها چگونه شکل گرفته اند؟؛ نابرابری های اجتماعی در جوامع گوناگون چگونه قابل تبیین است؟؛ منشأ اضطراب و استرس در انسان چیست؟ بیماری های روان تنی چه ویژگی هایی دارند؟ امر دینی چیست و نسبت انسان با آن چیست؟؛ گذار از سنت به مدرنیته چه معناها و مدلولاتی دارد؟؛ انسان مجبور است یا مختار؟؛ انسان جسم است یا روح؟؛ جهانِ پس از مرگ چگونه جهانی خواهد بود؟ و دهها و بل صدها پرسش دیگر از این دست. پاسخ به این پرسش ها چگونه امکان پذیر است؟ آیا فلسفه به تنهایی قادر است به چنین پرسش هایی پاسخ دهد؟ علوم تجربی(اعمِّ از علوم طبیعی تجربی مانند فیزیک، شیمی، زیست شناسی و علوم انسانی تجربی مانند روان شناسی، جامعه شناسی و اقتصاد) چطور؟ شناخت دینی اعم از فقه، کلام و تفسیر چطور؟ عرفان چطور؟ و این که هر کدام از این علوم و دانش ها تا کجا می توانند حقیقتِ انسان، جامعه و جهان را به ما نشان دهند؟ اینجاست که موضوع "شناخت" و "دانش" مطرح می شود و از همه مهم تر فهمیدن یا همان پژوهش. از طریق پژوهش است که می توانیم به جستجو پیرامون جهان، جامعه و انسان بپردازیم و از رمز و رازهایی دربارۀ بسیاری از امور با خبر شویم که بدون پژوهش دور از ذهن است که به چنین شناختی دست پیدا کنیم.
❇️هانس گئورگ گادامر(Hans Georg Gadamer) فیلسوف آلمانی که در سنّت فلسفۀ قارّه ای می اندیشید در کتاب "حقیقت و روش(Truth and Method)" دربارۀ روش چنین گفته است: «حقیقت، امری بسیار پیچیده تر از آن است که صرفاً بتوان با روش های فلسفی یا علمی به شناخت آن نائل آمد. حقیقت، فقط با نشستن معنای پدیده ها در ذهن و روان آدمی به دست می آید»( Gadamer, 1991: 108). بنابر نظر گادامر "روش" کفایت لازم برای "فهم حقیقت" را نداشته و می بایست که از طریق "هرمنوتیک فلسفی(Philosophical Hermeneutics)" که دالّ مرکزی آن "فهم" است، اقدام نمود. از نظر گادامر «فهم، به معنای به فهم نائل آمدن با دیگری است. اساس فهم، توافق است. لذا افراد برای دست یابی به توافق بنابر قاعده یکدیگر را بی درنگ می فهمند و یا خود را به دیگری می فهمانند. پس به فهم نائل آمدن همیشه به معنای فهم دیگری با توجه به امر خاصی است»(Gadamer, 1991: 108).
(ادامه دارد......)
#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی
@tajeddin_mohammadbagher
[بخش سوم]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅اگر "پژوهش" را بنابه تعبیر مارتین هایدگر(.Martin Heidegger) فیلسوفِ آلمانی «شیوه ای از "بودن"(exist) در جهان و "فهمِ"(understanding) آن» در نظر بگیریم آن گاه مجاز خواهیم بود بگوییم که انسان از ديرباز و در دوره هاي گونا گون زندگي خود نه تنها شیوه ای از "بودن" در جهان را تجربه کرده بلکه در پیِ "فهم" جهان نیز بوده است. بر این اساس، انسان، دَمی از فهمِ جهان نیاسود و هر لحظه از زیستنِ او در این جهان به مثابۀ فهمِ آن نیز بوده است به گونه ای که انسان با زیستنِ خویش گویی که جهان را فهم کرده و با فهمیدن خود گویی که جهان را زیسته است. به عبارت دیگر، "زیستن" و "فهمیدن" هیچ گاه از یکدیگر جدا نبوده و به مثابه دو روی یک سکّه برای همیشه همزاد و همراه آدمی بوده اند. از این رو بود که انسان همواره در صدد شناخت محيط پيراموني و جهاني كه در آن مي زيسته است، بر آمده بود و گام به گام بر ميزان شناخت خود افزوده است.
✳️اما بشر تا کجا و چگونه توانسته خود، جامعه و جهان را بشناسد؟ بر این اساس پرسش های زیر همواره برای انسان مطرح بوده است: جهان چگونه شکل گرفته است؟؛ نسبت انسان با جهان چیست؟؛ سرنوشت انسان چگونه رقم می خورد؟؛ زیستن در این جهان چه دلایلی دارد؟؛ انسان تاریخِ خود را می سازد یا تاریخ انسان را؟؛ انسان جامعه را می سازد یا جامعه انسان را؟؛ سیاه چاله ها چگونه شکل گرفته اند؟؛ نابرابری های اجتماعی در جوامع گوناگون چگونه قابل تبیین است؟؛ منشأ اضطراب و استرس در انسان چیست؟ بیماری های روان تنی چه ویژگی هایی دارند؟ امر دینی چیست و نسبت انسان با آن چیست؟؛ گذار از سنت به مدرنیته چه معناها و مدلولاتی دارد؟؛ انسان مجبور است یا مختار؟؛ انسان جسم است یا روح؟؛ جهانِ پس از مرگ چگونه جهانی خواهد بود؟ و دهها و بل صدها پرسش دیگر از این دست. پاسخ به این پرسش ها چگونه امکان پذیر است؟ آیا فلسفه به تنهایی قادر است به چنین پرسش هایی پاسخ دهد؟ علوم تجربی(اعمِّ از علوم طبیعی تجربی مانند فیزیک، شیمی، زیست شناسی و علوم انسانی تجربی مانند روان شناسی، جامعه شناسی و اقتصاد) چطور؟ شناخت دینی اعم از فقه، کلام و تفسیر چطور؟ عرفان چطور؟ و این که هر کدام از این علوم و دانش ها تا کجا می توانند حقیقتِ انسان، جامعه و جهان را به ما نشان دهند؟ اینجاست که موضوع "شناخت" و "دانش" مطرح می شود و از همه مهم تر فهمیدن یا همان پژوهش. از طریق پژوهش است که می توانیم به جستجو پیرامون جهان، جامعه و انسان بپردازیم و از رمز و رازهایی دربارۀ بسیاری از امور با خبر شویم که بدون پژوهش دور از ذهن است که به چنین شناختی دست پیدا کنیم.
❇️هانس گئورگ گادامر(Hans Georg Gadamer) فیلسوف آلمانی که در سنّت فلسفۀ قارّه ای می اندیشید در کتاب "حقیقت و روش(Truth and Method)" دربارۀ روش چنین گفته است: «حقیقت، امری بسیار پیچیده تر از آن است که صرفاً بتوان با روش های فلسفی یا علمی به شناخت آن نائل آمد. حقیقت، فقط با نشستن معنای پدیده ها در ذهن و روان آدمی به دست می آید»( Gadamer, 1991: 108). بنابر نظر گادامر "روش" کفایت لازم برای "فهم حقیقت" را نداشته و می بایست که از طریق "هرمنوتیک فلسفی(Philosophical Hermeneutics)" که دالّ مرکزی آن "فهم" است، اقدام نمود. از نظر گادامر «فهم، به معنای به فهم نائل آمدن با دیگری است. اساس فهم، توافق است. لذا افراد برای دست یابی به توافق بنابر قاعده یکدیگر را بی درنگ می فهمند و یا خود را به دیگری می فهمانند. پس به فهم نائل آمدن همیشه به معنای فهم دیگری با توجه به امر خاصی است»(Gadamer, 1991: 108).
(ادامه دارد......)
#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#فلسفه_روش
#روش_شناسی
#پارادایم
#پارادایم_اثباتی
#پارادایم_تفسیری
#پژوهش_کمی
#پژوهش_کیفی
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from هفت اقلیم (سعید معدنی)
چپهای ایرانی و شرایط دشوار اوکراین
✍سعید معدنی
در روزهای آغازین تجاوز روسیه و پوتین به خاک اوکراین، در میزگردی که در یکی از شبکه های ماهوارهای برگزار شد، ملیحه محمدی و فرخ نگهدار از کمونیستهای سابق و اعضای گروههای چپ ایران حق را به روسیه دادند. ملیحه محمدی صریحتر و فرخ نگهدار بهطور ضمنی به این حق اعتقاد داشتند. آنها معتقد بودند که ناتو با پشتیبانی امپریالیسم آمریکا تا پشت مرزهای روسیه آمده و روسیه را تهدید میکند. این کشور حق دارد از امنیت و منافع خود دفاع کند.
برای ایشان مهم نبود که پوتین متجاوز است و خاک یک کشور دیگر را اشغال کرده است. آنها همچنان نوستالژی کعبهی مارکسیستهای قدیم (شوروی سابق) را در دل دارند. هر جا مخالفت با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا باشد آنها با او همراه هستند ولو روسیهی با دیکتاتوری پوتین باشد. این نوع چپ ها هنوز در همان فضاهای چند دهه قبل زندگی میکنند و هنوز رویاهای تعبیر نشده آن سالهای آرمانخواهی را در کشورهای امثال روسیه متجاوز جستجو میکنند.
اما جهان چرخیده، امروز دیکتاتور پوتین در کنار آمریکای امپریالیستی ترامپ ایستاده، هر دو به اتفاق علیه اوکراین و زلنسکی موضع گرفتهاند. زلنسکی با آن لباس خاکی رزمندگی که از شروع جنگ برتن دارد و شبیه و یادآور چریکهای مبارز سابق آمریکای لاتین - از نوع چگواراـ شده! در لفظ در مقابل ترامپ مغرور و زیادی خواه ایستاده و مشاجره میکند که در تاریخ زیست آمریکا بی سابقه است.
سوال این است که چپها اینک چه موضعی دارند؟ آیا هنوز حق با پوتین و ترامپ است؟ آیا همهی آن آرمانهای خیالی ضد آمریکایی و ضد امپریالیستی چپ در این دههها با این موضعگیریها بیشتر و بیشتر به مسلخ تمسخر نرفته است؟ دنیا وارونه شده ترامپ سوداگر زورگو و پوتین دیکتاتور در کنار هم علیه ملتی که از تمامیت ارضی خود دفاع میکنند ایستادهاند. اکنون چپ های سردرگم از نوع ملیحه محمدی و فرخ نگهدار چه موضعی دارند؟ آیا هنوز حق را به روسیه و ترامپ میدهند؟ یا در کنار ملتی مظلوم قرارمیگیرند؟ ببینیم در آینده چه موضعی میگیرند و چگونه سخن خواهند گفت.
یازده اسفند ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#ترامپ
#پوتین
#زلنسکی
#ملیحه_محمدی
#فرخ_نگهدار
#چپ_ایرانی
@Saeed_Maadani
✍سعید معدنی
در روزهای آغازین تجاوز روسیه و پوتین به خاک اوکراین، در میزگردی که در یکی از شبکه های ماهوارهای برگزار شد، ملیحه محمدی و فرخ نگهدار از کمونیستهای سابق و اعضای گروههای چپ ایران حق را به روسیه دادند. ملیحه محمدی صریحتر و فرخ نگهدار بهطور ضمنی به این حق اعتقاد داشتند. آنها معتقد بودند که ناتو با پشتیبانی امپریالیسم آمریکا تا پشت مرزهای روسیه آمده و روسیه را تهدید میکند. این کشور حق دارد از امنیت و منافع خود دفاع کند.
برای ایشان مهم نبود که پوتین متجاوز است و خاک یک کشور دیگر را اشغال کرده است. آنها همچنان نوستالژی کعبهی مارکسیستهای قدیم (شوروی سابق) را در دل دارند. هر جا مخالفت با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا باشد آنها با او همراه هستند ولو روسیهی با دیکتاتوری پوتین باشد. این نوع چپ ها هنوز در همان فضاهای چند دهه قبل زندگی میکنند و هنوز رویاهای تعبیر نشده آن سالهای آرمانخواهی را در کشورهای امثال روسیه متجاوز جستجو میکنند.
اما جهان چرخیده، امروز دیکتاتور پوتین در کنار آمریکای امپریالیستی ترامپ ایستاده، هر دو به اتفاق علیه اوکراین و زلنسکی موضع گرفتهاند. زلنسکی با آن لباس خاکی رزمندگی که از شروع جنگ برتن دارد و شبیه و یادآور چریکهای مبارز سابق آمریکای لاتین - از نوع چگواراـ شده! در لفظ در مقابل ترامپ مغرور و زیادی خواه ایستاده و مشاجره میکند که در تاریخ زیست آمریکا بی سابقه است.
سوال این است که چپها اینک چه موضعی دارند؟ آیا هنوز حق با پوتین و ترامپ است؟ آیا همهی آن آرمانهای خیالی ضد آمریکایی و ضد امپریالیستی چپ در این دههها با این موضعگیریها بیشتر و بیشتر به مسلخ تمسخر نرفته است؟ دنیا وارونه شده ترامپ سوداگر زورگو و پوتین دیکتاتور در کنار هم علیه ملتی که از تمامیت ارضی خود دفاع میکنند ایستادهاند. اکنون چپ های سردرگم از نوع ملیحه محمدی و فرخ نگهدار چه موضعی دارند؟ آیا هنوز حق را به روسیه و ترامپ میدهند؟ یا در کنار ملتی مظلوم قرارمیگیرند؟ ببینیم در آینده چه موضعی میگیرند و چگونه سخن خواهند گفت.
یازده اسفند ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#ترامپ
#پوتین
#زلنسکی
#ملیحه_محمدی
#فرخ_نگهدار
#چپ_ایرانی
@Saeed_Maadani
☸️شرایط بحرانی اقتصاد کشور، شهروندانِ گرفتار در باتلاقی هولناک
✍️محمدباقر تاج الدین
✅بنابر دیدگاه بیش تر اقتصاددانان اوضاع اقتصادی نابسامان کشور که شامل رکود اقتصادی طولانی مدت، تورم بالا و طولانی مدت، کاهش ارزش پول ملّی، افزایش بیکاری، فقر گسترده و در نهایت گسترش شاخص فلاکت در جامعه می شود عرصه را بر همگان تنگ کرده است. در این میان البته بیش از همه شهروندان طبقات پایین و متوسط آسیب های گوناگون می بینند و دچار درد و رنج های فراوان می شوند. بحران در وضع اقتصادی کشور سبب تغییرات روزانۀ قمیت کالاها و در نتیجه افزایش تورم و گرانی شده به گونه ای که بیش تر شهروندان چنان عاصی شده اند که تو گویی هر روز بیش از پیش در باتلاق این شرایط دردناک فرو می روند و کاری هم از دست شان بر نمی آید. دیگر با چه زبانی باید گفت که این شرایط بحرانی اقتصاد کشور به هیچ وجه قابل تحمل نبوده و بیش تر شهروندان را هر روز در باتلاق دشوار زندگی گرفتارتر می کند. تورم و گرانی وضعی را به وجود آورده که حالا دیگر فلاکت را به برای گروه های زیادی از مردم به وجود آورده است. سفره های کوچک تر، جیب های خالی تر، تحقیر شدنِ هر چه بیش تر، اندوهناک شدن هر چه بیش تر، غلبۀ ناامیدی و ترس، تیره و تار شدن افق ها، ضعیف تر شدنِ جسم و روان، رواج بی اخلاقی ها، افزایش رقابت های غیر انسانی، افزایش آسیب های اجتماعی، فروپاشی خانواده ها، افزایش خشونت و نزاع، افزایش بیماری های جسمی و روانی و ده ها پیامد ناگوار و دردناک دیگر همگی ناشی از همین شرایط بحرانی اقتصادی اَند.
✳️فراوان می بینیم و می شنویم که بسیاری از شهروندان برای گذران زندگی معمولی خود نیز کاملا ناتوان شده اند و هر روز در ورطۀ فقر و فلاکت می افتند. بیمارانی که دچار بیماری های مزمنی شده اند و امکان درمان بیماری شان را ندارند، کارگرانی که با دستمزدهای ناچیز حتی نمی توانند غذایی ساده بر سر سفرۀ خانوادۀ خود بگذارند، مستأجرانی که برای پرداخت اجاره بها دچار حقارت می شوند، بیکارانی که تن به هر کاری می دهند تا بلکه لقمه نانی بیابند، زنان سرپرست خانواری که به انواع پیچ و تاب ها دچار می شوند، بازنشستگانی که با حقوق ناچیز بازنشستگی پیش پا افتاده ترین هزینه های زندگی شان را نیز نمی توانند پرداخت کنند. بیان وضع اسف بار فقرای جامعه در مناطق محروم و توسعه نیافته که خود حکایت دردناکی است که در صد دفتر هم نمی گنجد!!!
❇️سخن درست بگویم بیش تر کارگران، کشاورزان، معلمان، کارمندان، استادان، پرستاران، بخشی از پزشکان، بخشی از دارندگان مشاغل آزاد و به اصطلاح خرده پا به هیچ وجه ادامۀ چنین شرایط بحرانی برای شان امکان پذیر نیست و اگر اندک ذخیره و پس اندازی هم داشته اند همه را مصرف کرده اند و اکنون آنان مانده اند با انبوهی از مشکلات و درد و رنج ها!!! نیازی به آمار و ارقام و پژوهش علمی هم اگر نباشد گشت و گذاری در سطح شهر به خوبی هر چه تمام تر همه چیز را آشکار می سازد. خانواده هایی که هر روز یکی از اقلام خوراکی و مصرفی از سبد هزینۀ خانوارشان حذف می شود از پروتئین هایی چون گوشت و مرغ و ماهی گرفته تا میوه هایی چون موز و کیوی و پرتقال تا تنقلاتی چون آجیل و پسته و تا مواد عذایی ای چون برنج و لبنیات و تا پوشاک و کفش!! بر این ها بیفزایید هزینه های سرسام آور تعمیرات لوازم خانگی ای چون یخچال و ماشین لباسشویی و آب گرمکن و شیرآلات که خود حکایت غم انگیز دیگری است. درناک تر از همه بروز بیماری هایی است که هر آن ممکن است یکی از شهروندان را گرفتار کند که دیگر آن وقت حساب شان با کرام الکاتبین است!!!
✅از آن روزی که عده ای نادان از یک سو و کاسبان تحریم از سوی دیگر، تحریم ها را کاغذ پاره می پنداشتند و تا امروز که هنوز هم چنین افرادی در تقلا هستند که همین موضوع نادرست و انحرافی را القاء کنند، همچنان جامعه و شهروندان گرفتار در پیامد های دردناک و تلخ تحریم ها هستند و هر روز و ساعت نیز بر درد و رنج شهروندان افزوده می شود. لذا این که مجلسیان وزیر اقتصاد را استیضاح کنند یا فلان فرد را بخواهند از دولت برود و بهمان فرد بیاید همه اَش دست و پا زدن های سیاسیِ بیهوده ای است که هیچ تغییری در این وضع اسف بار و دردناک نخواهد گذاشت. حالا دیگر بیش تر شهروندان به خوبی دریافته اند که چارۀ کار در جای دیگر است و تا اقدامی بنیادین، اساسی و ساختاری صورت نگیرد دَر همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید و امید به بهبودی وضع فعلی نیز امیدی واهی و از اساس باطل است!!!
#بحران_اقتصادی
#شهروندان
#باتلاق_زندگی
#تحریم
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅بنابر دیدگاه بیش تر اقتصاددانان اوضاع اقتصادی نابسامان کشور که شامل رکود اقتصادی طولانی مدت، تورم بالا و طولانی مدت، کاهش ارزش پول ملّی، افزایش بیکاری، فقر گسترده و در نهایت گسترش شاخص فلاکت در جامعه می شود عرصه را بر همگان تنگ کرده است. در این میان البته بیش از همه شهروندان طبقات پایین و متوسط آسیب های گوناگون می بینند و دچار درد و رنج های فراوان می شوند. بحران در وضع اقتصادی کشور سبب تغییرات روزانۀ قمیت کالاها و در نتیجه افزایش تورم و گرانی شده به گونه ای که بیش تر شهروندان چنان عاصی شده اند که تو گویی هر روز بیش از پیش در باتلاق این شرایط دردناک فرو می روند و کاری هم از دست شان بر نمی آید. دیگر با چه زبانی باید گفت که این شرایط بحرانی اقتصاد کشور به هیچ وجه قابل تحمل نبوده و بیش تر شهروندان را هر روز در باتلاق دشوار زندگی گرفتارتر می کند. تورم و گرانی وضعی را به وجود آورده که حالا دیگر فلاکت را به برای گروه های زیادی از مردم به وجود آورده است. سفره های کوچک تر، جیب های خالی تر، تحقیر شدنِ هر چه بیش تر، اندوهناک شدن هر چه بیش تر، غلبۀ ناامیدی و ترس، تیره و تار شدن افق ها، ضعیف تر شدنِ جسم و روان، رواج بی اخلاقی ها، افزایش رقابت های غیر انسانی، افزایش آسیب های اجتماعی، فروپاشی خانواده ها، افزایش خشونت و نزاع، افزایش بیماری های جسمی و روانی و ده ها پیامد ناگوار و دردناک دیگر همگی ناشی از همین شرایط بحرانی اقتصادی اَند.
✳️فراوان می بینیم و می شنویم که بسیاری از شهروندان برای گذران زندگی معمولی خود نیز کاملا ناتوان شده اند و هر روز در ورطۀ فقر و فلاکت می افتند. بیمارانی که دچار بیماری های مزمنی شده اند و امکان درمان بیماری شان را ندارند، کارگرانی که با دستمزدهای ناچیز حتی نمی توانند غذایی ساده بر سر سفرۀ خانوادۀ خود بگذارند، مستأجرانی که برای پرداخت اجاره بها دچار حقارت می شوند، بیکارانی که تن به هر کاری می دهند تا بلکه لقمه نانی بیابند، زنان سرپرست خانواری که به انواع پیچ و تاب ها دچار می شوند، بازنشستگانی که با حقوق ناچیز بازنشستگی پیش پا افتاده ترین هزینه های زندگی شان را نیز نمی توانند پرداخت کنند. بیان وضع اسف بار فقرای جامعه در مناطق محروم و توسعه نیافته که خود حکایت دردناکی است که در صد دفتر هم نمی گنجد!!!
❇️سخن درست بگویم بیش تر کارگران، کشاورزان، معلمان، کارمندان، استادان، پرستاران، بخشی از پزشکان، بخشی از دارندگان مشاغل آزاد و به اصطلاح خرده پا به هیچ وجه ادامۀ چنین شرایط بحرانی برای شان امکان پذیر نیست و اگر اندک ذخیره و پس اندازی هم داشته اند همه را مصرف کرده اند و اکنون آنان مانده اند با انبوهی از مشکلات و درد و رنج ها!!! نیازی به آمار و ارقام و پژوهش علمی هم اگر نباشد گشت و گذاری در سطح شهر به خوبی هر چه تمام تر همه چیز را آشکار می سازد. خانواده هایی که هر روز یکی از اقلام خوراکی و مصرفی از سبد هزینۀ خانوارشان حذف می شود از پروتئین هایی چون گوشت و مرغ و ماهی گرفته تا میوه هایی چون موز و کیوی و پرتقال تا تنقلاتی چون آجیل و پسته و تا مواد عذایی ای چون برنج و لبنیات و تا پوشاک و کفش!! بر این ها بیفزایید هزینه های سرسام آور تعمیرات لوازم خانگی ای چون یخچال و ماشین لباسشویی و آب گرمکن و شیرآلات که خود حکایت غم انگیز دیگری است. درناک تر از همه بروز بیماری هایی است که هر آن ممکن است یکی از شهروندان را گرفتار کند که دیگر آن وقت حساب شان با کرام الکاتبین است!!!
✅از آن روزی که عده ای نادان از یک سو و کاسبان تحریم از سوی دیگر، تحریم ها را کاغذ پاره می پنداشتند و تا امروز که هنوز هم چنین افرادی در تقلا هستند که همین موضوع نادرست و انحرافی را القاء کنند، همچنان جامعه و شهروندان گرفتار در پیامد های دردناک و تلخ تحریم ها هستند و هر روز و ساعت نیز بر درد و رنج شهروندان افزوده می شود. لذا این که مجلسیان وزیر اقتصاد را استیضاح کنند یا فلان فرد را بخواهند از دولت برود و بهمان فرد بیاید همه اَش دست و پا زدن های سیاسیِ بیهوده ای است که هیچ تغییری در این وضع اسف بار و دردناک نخواهد گذاشت. حالا دیگر بیش تر شهروندان به خوبی دریافته اند که چارۀ کار در جای دیگر است و تا اقدامی بنیادین، اساسی و ساختاری صورت نگیرد دَر همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید و امید به بهبودی وضع فعلی نیز امیدی واهی و از اساس باطل است!!!
#بحران_اقتصادی
#شهروندان
#باتلاق_زندگی
#تحریم
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
🎞فیلم رستگاری در شاوشنگ – تحلیل اجتماعی و فرهنگی
کارگردان: فرانک دارابونت
تحلیلگران:
دکتر حسن محدثی لینک کانال تلگرامی
دکتر محمدباقر تاج الدین لینک کانال تلگرامی
برگزار کننده: (موسسات فرهنگی و هنری)
🏛زیر سقف آسمان مهر
🏛نیک اندیشان زمان
🔘 مبلغ کلاس حضوری: ۱۵۰ هزار تومان (ظرفیت محدود: ۲۰ نفر)
🔘 مبلغ کلاس آنلاین: ۱۰۰ هزار تومان (ظرفیت محدود: ۵۰ نفر)
🔹تاریخ: سهشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۳
🔹ساعت برگزاری: ۱۷ تا ۲۰
🔹آدرس محل برگزاری: تهران، خیابان دولت (کلاهدوز)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، واحد ۱۷، طبقه ۴
🔹پلتفرم آنلاین: اسکای روم
🔗 ثبتنام:
۱. از طریق سایت: کلیک | لمس کنید
۲. از طریق تلگرام: @toAkademi
📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923
💬 تلگرام: @toAkademi
📱 شبکههای اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام
🔹 یوتیوب
🔹 اینستاگرام
کارگردان: فرانک دارابونت
تحلیلگران:
دکتر حسن محدثی لینک کانال تلگرامی
دکتر محمدباقر تاج الدین لینک کانال تلگرامی
برگزار کننده: (موسسات فرهنگی و هنری)
🏛زیر سقف آسمان مهر
🏛نیک اندیشان زمان
🔘 مبلغ کلاس حضوری: ۱۵۰ هزار تومان (ظرفیت محدود: ۲۰ نفر)
🔘 مبلغ کلاس آنلاین: ۱۰۰ هزار تومان (ظرفیت محدود: ۵۰ نفر)
🔹تاریخ: سهشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۳
🔹ساعت برگزاری: ۱۷ تا ۲۰
🔹آدرس محل برگزاری: تهران، خیابان دولت (کلاهدوز)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، واحد ۱۷، طبقه ۴
🔹پلتفرم آنلاین: اسکای روم
🔗 ثبتنام:
۱. از طریق سایت: کلیک | لمس کنید
۲. از طریق تلگرام: @toAkademi
📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923
💬 تلگرام: @toAkademi
📱 شبکههای اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام
🔹 یوتیوب
🔹 اینستاگرام
☸️آرزو اندیشی انسان ها
✍️محمدباقر تاج الدین
✅یکی از ویژگی های مهم تمامی انسان ها این است که دارای ساحت آرزواندیشی اَند و از این نظر تقریباً تمامی انسان ها دارای آرزوهای گوناگون و متنوعی اَند که البته با اندوه و تأسف فراوان بسیاری از آن ها قابل برآورده شدن نیستند، چرا که شرایط این جهانی مانند شرایط فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخی امکان برآورده شدن شان را نمی دهد. از این رو می توان لقب "آرزو بر دل" را کم و بیش برای تمامی انسان ها در نظر گرفت. البته ممکن است برخی انسان ها در مقایسه با دیگران آرزوهای بیش تری از آنان برآورده شود و لذا کمتر آرزو بر دل باشند و در مقابل برخی دیگر از انسان ها بسیاری از آرزوهای شان برآورده نشده باقی بماند و در نتیجه بیش تر آرزو بر دل باشند.
✳️واقعیت تلخ این است که زندگی انسان ها در این جهان تا حد زیادی تراژیک بوده و با درد و رنج های به نسبت زیادی همراه است و تجربۀ تاریخی بسیاری از انسان ها در بیش تر جوامع نشان می دهد که انسان ها همواره با مشکلات و گرفتاری های زیادی زندگی خود را طی کرده اند. به دیگر سخن زندگی انسان ها در این جهان از آن جا که با اضطراب های گوناگونی چون: تنهایی، مرگ و پوچی(بی معنایی) همراه است لذا وجه تراژیک به خود گرفته و با درد و رنج های بی شماری همراه شده است. از این منظر می توان گفت که یکی از وجوه تراژیک زندگی انسان در این جهان این است که بخش مهمی از آرزوهایش برآورده نمی شود و از این رو آدمی "آرزو بر دل" جهان خاکی را ترک می کند که به نظر می رسد امری دردآور باشد. فراوان می توان انسان هایی را یافت که بخش مهمی از آرزوهای شان به هر دلیلی برآورده نشده و از این جهت حسرت به دل بوده و آه و افسوس های فراوانی می خورند!!!! این که نشد در فلان حرفه وارد شوند، این که نشد در فلان رشتۀ ورزشی فعالیت کنند، این که نشد با فلان شخص ازدواج کنند(شکست عشقی)، این که نشد ثروت دلخواه و مناسبی برای خود فراهم کنند، این که نشد در فلان کشور یا شهر زندگی کنند، این که نشد به گردش و تفریح و مسافرت دلخواه خود بروند، این که نشد خانۀ مناسب و مورد نظرشان را داشته باشند، این که نشد با دوستان خوب خود باشند، این که نشد در کنار خانوادۀ خود باشند، این که نشد فرزندشان را در موفقیت های بزرگ ببینند و خلاصه "این که نشدهای" فراوان دیگر که بیان تمامی آن ها هرگز در این نوشتۀ کوتاه نمی گنجد.
❇️براین اساس می توان گفت که بسیاری از انسان ها بخش مهمی از غم و اندوه و در واقع اضطرابی که با خود دارند مربوط به برآورده نشدن آرزوهای شان است. اما می ماند یک نکتۀ بسیار مهم و آن این که انسان ها از آن جا که نسبت به قوانین حاکم بر انسان و جهان بی توجهی می کنند لذا هر آرزویی را در دل می پرورانند و تو گویی که نمی دانند هر آرزویی برآورده شدنی نبوده و آرزوها باید مطابق با شرایط انسانی و این جهانی باشد و در غیر این صورت دچار حرمان و افسوس و حسرت خواهند شد. برای مثال این که ما در فلان نقطۀ این عالَم به دنیا آمده ایم دیگر هرگز تغییر پذیر نبوده و نباید غصّه بر دل داشته باشیم که چرا چنین شده است؟ پرداختن به امور تغییر ناپذیر به جز حسرت و حرمان و در نتیجه به جز افسردگی هیچ نتیجۀ دیگری در پی ندارد. لذا این که دیده می شود بسیاری از انسان ها خود را آرزو بر دل و حسرت زده می دانند به این دلیل است که دست کم بخشی از آرزوهای شان غیر منطقی و غیر معمول بوده و لذا منطقی ترین راه این است که از چنین آرزوهایی دست بشویند تا این گونه دچار اضطراب و حسرت و نگرانی نشوند. به دیگر سخن تا مادامی که ما انسان ها بخواهیم هر آرزویی را در وجود خویش بپرورانیم و دچار آرزو اندیشی مفرط شویم آن گاه است که به بسیاری از آن آرزوها دست نمی یابیم و نتیجه چیزی جز حرمان و افسوس و اضطراب نخواهد بود.
✍️محمدباقر تاج الدین
✅یکی از ویژگی های مهم تمامی انسان ها این است که دارای ساحت آرزواندیشی اَند و از این نظر تقریباً تمامی انسان ها دارای آرزوهای گوناگون و متنوعی اَند که البته با اندوه و تأسف فراوان بسیاری از آن ها قابل برآورده شدن نیستند، چرا که شرایط این جهانی مانند شرایط فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخی امکان برآورده شدن شان را نمی دهد. از این رو می توان لقب "آرزو بر دل" را کم و بیش برای تمامی انسان ها در نظر گرفت. البته ممکن است برخی انسان ها در مقایسه با دیگران آرزوهای بیش تری از آنان برآورده شود و لذا کمتر آرزو بر دل باشند و در مقابل برخی دیگر از انسان ها بسیاری از آرزوهای شان برآورده نشده باقی بماند و در نتیجه بیش تر آرزو بر دل باشند.
✳️واقعیت تلخ این است که زندگی انسان ها در این جهان تا حد زیادی تراژیک بوده و با درد و رنج های به نسبت زیادی همراه است و تجربۀ تاریخی بسیاری از انسان ها در بیش تر جوامع نشان می دهد که انسان ها همواره با مشکلات و گرفتاری های زیادی زندگی خود را طی کرده اند. به دیگر سخن زندگی انسان ها در این جهان از آن جا که با اضطراب های گوناگونی چون: تنهایی، مرگ و پوچی(بی معنایی) همراه است لذا وجه تراژیک به خود گرفته و با درد و رنج های بی شماری همراه شده است. از این منظر می توان گفت که یکی از وجوه تراژیک زندگی انسان در این جهان این است که بخش مهمی از آرزوهایش برآورده نمی شود و از این رو آدمی "آرزو بر دل" جهان خاکی را ترک می کند که به نظر می رسد امری دردآور باشد. فراوان می توان انسان هایی را یافت که بخش مهمی از آرزوهای شان به هر دلیلی برآورده نشده و از این جهت حسرت به دل بوده و آه و افسوس های فراوانی می خورند!!!! این که نشد در فلان حرفه وارد شوند، این که نشد در فلان رشتۀ ورزشی فعالیت کنند، این که نشد با فلان شخص ازدواج کنند(شکست عشقی)، این که نشد ثروت دلخواه و مناسبی برای خود فراهم کنند، این که نشد در فلان کشور یا شهر زندگی کنند، این که نشد به گردش و تفریح و مسافرت دلخواه خود بروند، این که نشد خانۀ مناسب و مورد نظرشان را داشته باشند، این که نشد با دوستان خوب خود باشند، این که نشد در کنار خانوادۀ خود باشند، این که نشد فرزندشان را در موفقیت های بزرگ ببینند و خلاصه "این که نشدهای" فراوان دیگر که بیان تمامی آن ها هرگز در این نوشتۀ کوتاه نمی گنجد.
❇️براین اساس می توان گفت که بسیاری از انسان ها بخش مهمی از غم و اندوه و در واقع اضطرابی که با خود دارند مربوط به برآورده نشدن آرزوهای شان است. اما می ماند یک نکتۀ بسیار مهم و آن این که انسان ها از آن جا که نسبت به قوانین حاکم بر انسان و جهان بی توجهی می کنند لذا هر آرزویی را در دل می پرورانند و تو گویی که نمی دانند هر آرزویی برآورده شدنی نبوده و آرزوها باید مطابق با شرایط انسانی و این جهانی باشد و در غیر این صورت دچار حرمان و افسوس و حسرت خواهند شد. برای مثال این که ما در فلان نقطۀ این عالَم به دنیا آمده ایم دیگر هرگز تغییر پذیر نبوده و نباید غصّه بر دل داشته باشیم که چرا چنین شده است؟ پرداختن به امور تغییر ناپذیر به جز حسرت و حرمان و در نتیجه به جز افسردگی هیچ نتیجۀ دیگری در پی ندارد. لذا این که دیده می شود بسیاری از انسان ها خود را آرزو بر دل و حسرت زده می دانند به این دلیل است که دست کم بخشی از آرزوهای شان غیر منطقی و غیر معمول بوده و لذا منطقی ترین راه این است که از چنین آرزوهایی دست بشویند تا این گونه دچار اضطراب و حسرت و نگرانی نشوند. به دیگر سخن تا مادامی که ما انسان ها بخواهیم هر آرزویی را در وجود خویش بپرورانیم و دچار آرزو اندیشی مفرط شویم آن گاه است که به بسیاری از آن آرزوها دست نمی یابیم و نتیجه چیزی جز حرمان و افسوس و اضطراب نخواهد بود.
✅نتیجه ای که می توان از این بحث گرفت این است که آدمی می بایست مطابق با توانمندی ها، امکانات، موقعیت ها و شرایطی که در آن ها قرار گرفته است آرزوهای خود را تنظیم کند تا امکان برآورده شدن شان وجود داشته باشد و دست کم این که دچار حسرت و حرمان نشود. واقعیت تلخ و تراژیک این است که زندگی در این جهان به ما این امکان را نمی دهد که هر آرزویی را بتوانیم برآورده کنیم و حال که چنین وضع تراژیکی بر ما حاکم است پس راه عقلانی و منطقی این است که دست از آرزواندیشی های بی حساب و کتاب برداریم. ممکن است برخی خوانندگان بگویند و این البته کاری است بسیار دشوار اما باید گفت که جز این چه می توان کرد؟ و این که اگر چنین نکنیم انبوهی از اضطراب و نگرانی به سراغ مان خواهند آمد و زندگی ما را با چالش های جدی مواجه خواهند کرد!!! گفتن ندارد که آدمی آن میزان توانمندی دارد که برخی موانع را از پیش پای خویش بردارد و به آرزوهای خود دست یابد و چنین کاری البته کاری است شایسته و ارزشمند. اما تمام سخن بر سر این است که اگر امکان برداشتن موانعی خارج از توان مان برای دست یابی به آرزوهای طول و دراز وجود ندارد عاقلانه این است که دست از چنین آرزوهایی برداریم و خود را به مهلکه نیندازیم.
#انسان
#آرزو_اندیشی
#قوانین_جهان
#محدودیت_های_زندگی
@tajeddin_mohammadbagher
#انسان
#آرزو_اندیشی
#قوانین_جهان
#محدودیت_های_زندگی
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️جلسهی تحلیل فیلم رستگاری در شائوشنگ
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
اجرا: نیکاندیشان زمان و زیر سقف آسمان مهر
در ۲۱ اسفند ۱۴۰۳
#امید
#دکتر_تاجالدین
#رستگاری_در_شائوشنگ
@NewHasanMohaddesi
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
اجرا: نیکاندیشان زمان و زیر سقف آسمان مهر
در ۲۱ اسفند ۱۴۰۳
#امید
#دکتر_تاجالدین
#رستگاری_در_شائوشنگ
@NewHasanMohaddesi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵جلسۀ تحلیل فیلم رستگاری در شائوشنک
21 اسفندماه 1403
اجرا:نیک اندیشان زمان و زیر سقف آسمان مهر
#امید
#رستگاری
#انسان
@tajeddin_mohammadbagher
21 اسفندماه 1403
اجرا:نیک اندیشان زمان و زیر سقف آسمان مهر
#امید
#رستگاری
#انسان
@tajeddin_mohammadbagher
🟪همراه با شاعران پارسی گو
🔵هوشنگ ابتهاج(سایه)
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پسِ پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینۀ سرمنزل عشقی
بنگر که زِ خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چلّۀ این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچۀ ایام دل آدمیان است
دل بر گذر قافلۀ لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی است درین سینه که همزاد جهان است
از داد و داد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصلۀ دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
#هوشنگ_ابتهاج
#شاعران_معاصر
#غزل
@tajeddin_mohammadbagher
🔵هوشنگ ابتهاج(سایه)
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پسِ پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینۀ سرمنزل عشقی
بنگر که زِ خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چلّۀ این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچۀ ایام دل آدمیان است
دل بر گذر قافلۀ لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی است درین سینه که همزاد جهان است
از داد و داد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصلۀ دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
#هوشنگ_ابتهاج
#شاعران_معاصر
#غزل
@tajeddin_mohammadbagher
☸️رؤیایِ ملّی ایرانیان "زندگی" است
✍️محمدباقر تاج الدین
✅برخلاف آن چه که برخی می گویند ایران جامعۀ بی رؤیا نبوده و به رغم متکثر شدن جامعه، رؤیای ملّی خود را نیز می سازد و آن همانا "زندگی" است و چه رؤیایی بهتر از این. واقعیت این است که نوعی نگاه ساده انگارانه و تقلیل گرایانه است که اگر گمان کنیم جامعه ای چنین متکثر و متنوع فاقد "رؤیای ملّی" بوده و با متکثر شدن جامعه رؤیای ملّی از دست رفته باشد. ضمن این که نباید با نوعی تعمیم پذیری شتاب زده رؤیای ایدئولوژیکِ برخی ایرانیان که کاملاً در اقلیت اَند را به تمام جامعه نسبت داده و تصور کنیم که ایرانیان چنین رؤیایی در سَر دارند!!
✳️واقعیت آشکار این است که ایرانیان(منظور متوسط جامعۀ ایران است) اکنون از قضا "رؤیای ملّی" خود را ساخته و پرداخته اند و آن همانا "زندگی" است، زندگی ای تؤام با رفاه، آرامش، صلح، آزادی، برابری و آشکار است که تنها و تنها در مسیر توسعۀ همه جانبه و متوازن قرار گرفتن است که چنین زندگی ای را می تواند به ارمغان داشته باشد. بسیاری از شواهد و قرائن موجود در جامعه و همچنین کنش گری های شهروندان و گروه های مختلف اجتماعی که در جنبش های سالیان اخیر هم نمونه های آن را دیده ایم به خوبی نشان می دهند که ایرانیان به طور عموم خواهان در اختیار داشتن "زندگی" هستند. ضمن این که نتایج بسیاری از مطالعات پژوهشی در حوزۀ علوم اجتماعی نیز همین ادعا را تأیید می کنند.
❇️بر این گمانم که حتی نیازی به پژوهش و مطالعات میدانی و علمی هم نباشد و گشت و گذاری هر چند سطحی در جامعه نیز به خوبی هر چه تمام تر این موضوع را اثبات می کند که عموم شهروندان و گروه های اجتماعی بیش از همه "زندگی" را می خواهند و خواستن "زندگی" نیز نیازمند الزامات و اقدامات مهمی چون حرکت به سمت و سوی توسعه است. ایرانیان بارها و با روش ها و به زبان های گوناگون ندا سر داده اند که از آرمان گرایی ها و ایدئولوژی پردازی ها خسته و نا امید شده اند و تنها چیزی که آنان را راضی و خوشحال می کند زندگی است. این که اقلیتی از ایرانیان (که هر روز هم از تعدادشان کاسته می شود) همچنان به دنبال برخی ایدئولوژی ها روان هستند هیچ ربط و نسبتی با اکثریت ایرانیان نداشته و نباید به پای آنان نوشته شود.
✅به نظر می رسد که این مهم ترین بزنگاه تاریخی ایرانیان باشد از آن رو که بیش ترشان به انتخابی درست و عقلانی دست زده اند و هدفی ارزشمند و عالی به نام "زندگی" را انتخاب کرده اند و از هر گونه ایدئولوژی گراییِ توهم آلود و بی سر و ته دست شسته اند و برای همیشه در نقطه ای مشترک به توافق رسیده اند. مرور هرچند سطحی و گذار در تاریخ یکصد سالۀ معاصر ایران به خوبی نشان می دهد که ایرانیان چندان "رؤیایی ملّی" به نام "زندگی" به معنایی که اکنون مد نظر است، نداشته اند و نیروها و سرمایه های فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و در حقیقت زندگی خویش را بیش از همه صرف قومیت گرایی ها، ایدئولوژی پردازی های دینی، فرقه گرایی ها و آرمان گرایی های دست نیافتنی کرده بودند. اما اکنون وضع و حال شهروندان جامعه و گروه های اجتماعی متکثر و مختلف به گونه ای است که تو گویی رؤیایی غیر از داشتن یک "زندگی ارزشمند، خوش و خوب" را دنبال نمی کنند و این بهترین رؤیا و آرمان است.
✳️داشتن چنین رؤیای ملّی ای البته به رغم بادهای ناموافقی که تاکنون وزیده و اکنون نیز می وزد، ایجاد شده و گفتن ندارد که به دست آوردن اَش نیز با دشواری هایی چند روبرو است. به ویژه آن که نظام حکمرانی کارآمدی و عقلانیت لازم برای برخورداری ایرانیان از زندگی مطلوب را نیز نداشته و بلکه با ناکارآمدی و سیاستگذاری های نادرست مسیر مورد نظر را با موانع زیادی مواجه نموده است. با این همه اما راهی که ایرانیان انتخاب کرده اند دیگر قابل برگشت نبوده و نظام حکمرانی هم خوب است بداند که بهترین هدیه ای که می تواند برای شهروندان به ارمغان آورد همانا "زندگی" است و هر اقدام دیگری که انجام دهد فقط هدر دادن سرمایه های ملّی بوده و بر نارضایتی های موجود نیز می افزاید.
#ایرانیان
#رویای_ملی
#زندگی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅برخلاف آن چه که برخی می گویند ایران جامعۀ بی رؤیا نبوده و به رغم متکثر شدن جامعه، رؤیای ملّی خود را نیز می سازد و آن همانا "زندگی" است و چه رؤیایی بهتر از این. واقعیت این است که نوعی نگاه ساده انگارانه و تقلیل گرایانه است که اگر گمان کنیم جامعه ای چنین متکثر و متنوع فاقد "رؤیای ملّی" بوده و با متکثر شدن جامعه رؤیای ملّی از دست رفته باشد. ضمن این که نباید با نوعی تعمیم پذیری شتاب زده رؤیای ایدئولوژیکِ برخی ایرانیان که کاملاً در اقلیت اَند را به تمام جامعه نسبت داده و تصور کنیم که ایرانیان چنین رؤیایی در سَر دارند!!
✳️واقعیت آشکار این است که ایرانیان(منظور متوسط جامعۀ ایران است) اکنون از قضا "رؤیای ملّی" خود را ساخته و پرداخته اند و آن همانا "زندگی" است، زندگی ای تؤام با رفاه، آرامش، صلح، آزادی، برابری و آشکار است که تنها و تنها در مسیر توسعۀ همه جانبه و متوازن قرار گرفتن است که چنین زندگی ای را می تواند به ارمغان داشته باشد. بسیاری از شواهد و قرائن موجود در جامعه و همچنین کنش گری های شهروندان و گروه های مختلف اجتماعی که در جنبش های سالیان اخیر هم نمونه های آن را دیده ایم به خوبی نشان می دهند که ایرانیان به طور عموم خواهان در اختیار داشتن "زندگی" هستند. ضمن این که نتایج بسیاری از مطالعات پژوهشی در حوزۀ علوم اجتماعی نیز همین ادعا را تأیید می کنند.
❇️بر این گمانم که حتی نیازی به پژوهش و مطالعات میدانی و علمی هم نباشد و گشت و گذاری هر چند سطحی در جامعه نیز به خوبی هر چه تمام تر این موضوع را اثبات می کند که عموم شهروندان و گروه های اجتماعی بیش از همه "زندگی" را می خواهند و خواستن "زندگی" نیز نیازمند الزامات و اقدامات مهمی چون حرکت به سمت و سوی توسعه است. ایرانیان بارها و با روش ها و به زبان های گوناگون ندا سر داده اند که از آرمان گرایی ها و ایدئولوژی پردازی ها خسته و نا امید شده اند و تنها چیزی که آنان را راضی و خوشحال می کند زندگی است. این که اقلیتی از ایرانیان (که هر روز هم از تعدادشان کاسته می شود) همچنان به دنبال برخی ایدئولوژی ها روان هستند هیچ ربط و نسبتی با اکثریت ایرانیان نداشته و نباید به پای آنان نوشته شود.
✅به نظر می رسد که این مهم ترین بزنگاه تاریخی ایرانیان باشد از آن رو که بیش ترشان به انتخابی درست و عقلانی دست زده اند و هدفی ارزشمند و عالی به نام "زندگی" را انتخاب کرده اند و از هر گونه ایدئولوژی گراییِ توهم آلود و بی سر و ته دست شسته اند و برای همیشه در نقطه ای مشترک به توافق رسیده اند. مرور هرچند سطحی و گذار در تاریخ یکصد سالۀ معاصر ایران به خوبی نشان می دهد که ایرانیان چندان "رؤیایی ملّی" به نام "زندگی" به معنایی که اکنون مد نظر است، نداشته اند و نیروها و سرمایه های فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و در حقیقت زندگی خویش را بیش از همه صرف قومیت گرایی ها، ایدئولوژی پردازی های دینی، فرقه گرایی ها و آرمان گرایی های دست نیافتنی کرده بودند. اما اکنون وضع و حال شهروندان جامعه و گروه های اجتماعی متکثر و مختلف به گونه ای است که تو گویی رؤیایی غیر از داشتن یک "زندگی ارزشمند، خوش و خوب" را دنبال نمی کنند و این بهترین رؤیا و آرمان است.
✳️داشتن چنین رؤیای ملّی ای البته به رغم بادهای ناموافقی که تاکنون وزیده و اکنون نیز می وزد، ایجاد شده و گفتن ندارد که به دست آوردن اَش نیز با دشواری هایی چند روبرو است. به ویژه آن که نظام حکمرانی کارآمدی و عقلانیت لازم برای برخورداری ایرانیان از زندگی مطلوب را نیز نداشته و بلکه با ناکارآمدی و سیاستگذاری های نادرست مسیر مورد نظر را با موانع زیادی مواجه نموده است. با این همه اما راهی که ایرانیان انتخاب کرده اند دیگر قابل برگشت نبوده و نظام حکمرانی هم خوب است بداند که بهترین هدیه ای که می تواند برای شهروندان به ارمغان آورد همانا "زندگی" است و هر اقدام دیگری که انجام دهد فقط هدر دادن سرمایه های ملّی بوده و بر نارضایتی های موجود نیز می افزاید.
#ایرانیان
#رویای_ملی
#زندگی
@tajeddin_mohammadbagher
☸️پیشنهاد تماشای فیلم و خواندن کتاب در تعطیلات نوروزی
✍️محمدباقر تاج الدین
✅با توجه به در اختیار داشتن فراغت به نسبت مناسب در روزهای تعطیلات نوروزی چند فیلم و کتاب به شرح زیر پیشنهاد می شود:
الف) فیلم های پیشنهادی:
1. ایثار/ آندره تارکوفسکی
2. نوستالژیا/ آندره تارکوفسکی
3. سفر در زمان/ آندره تارکوفسکی
4.استاکر/ آندره تارکوفسکی
5.خسوف/ آنتونیونی
6.فراسوی ابرها/ آنتونیونی
7.رستگاری در شاوشنک/ فرانک دارابونت
8.دو پاپ/ فرناندو میرلس
9. لوتر/ اریک تیل(2003)
10.توت فرنگی های وحشی/ اینگمار برگمان
11. سکوت/ اینگمار برگمان
12. مهر هفتم/ اینگمار برگمان
13. لویاتان/ آندره زویاگنیتسف
14. خواب زمستانی/ نوری بیلگه جیلان(کارگردان اهل ترکیه)
15. درخت گلابی وحشی/ نوری بیلگه جیلان
16. سکوت بره ها/ جاناتان دمی
17. فهرست شیندلر/ استیون اسپیلبرگ
18. پیانیست/ رومن پولانسکی
19. راه رفتن مرد مرده/ تیم رابینز
20.راه های افتخار/ استنلی کوبریک
21. دیکتاتور بزرگ/ چارلی چاپلین
22.رفتگان(از دست رفته یا جدا مانده)/ مارتین اسکورسیزی
23.مستند باراکا/ ران فریک
24.مستند سامسارا/ ران فریک
25.مستند سه گانه گادفری رجیو
26.مستند باد صبا/ آلبرت لاموریس
27.طعم گیلاس/ عباس کیارستمی
28.خانۀ دوست کجاست؟/ عباس کیارستمی
29.زندگی و دیگر هیچ/ عباس کیارستمی
30.زیر درختان زیتون/ عباس کیارستمی
31. فریاد مورچه ها/ محسن مخملباف
32.ناصرالدین شاه اکتور سینما/ محسن مخملباف
33.زمانی برای مستی اسب ها/ بهمن قبادی
34.لاک پشت ها هم پرواز می کنند/ بهمن قبادی
35.آوازهای سرزمین مادری اَم/ بهمن قبادی
ب) کتاب های پیشنهادی:
1. روان درمانی اگزیستانسیال/ اروین یالوم/ ترجمه سپیده حبیب
2. وقتی نیچه گریست/ اروین یالوم/ ترجمه سپیده حبیب
3.مسألۀ اسپینوزا/ اروین یالوم/ ترجمه حسین کاظمی یزدی
4.درمان شوپنهاور/ اروین یالوم/ ترجمه سپیده حبیب
5. انسان برای خویشتن/ اریک فروم/ ترجمه اکبر تبریزی
6.فراسوی زنجیرهای پندار/ اریک فروم/ ترجمه بهزاد برکت
7.داشتن یا بودن؟/ اریک فروم/ ترجمه احمد صبوری
8.نیروی حال/ اکهارت توله/ ترجمه مسیحا برزگر
9.در باب حکمت زندگی/ آرتور شوپنهاور/ ترجمه محمد مبشری
10.اخلاق دین شناسی/ ابوالقاسم فنایی
11.دین در ترازوی اخلاق/ ابوالقاسم فنایی
12.راهی به رهایی/ مصطفی ملکیان
13.بارِ هستی/ میلان کوندرا/ ترجمه پرویز همایون پور
14.هویت/ میلان کوندرا/ ترجمه پرویز همایون پور
15.زوربای یونانی/ نیکوس کازانتزاکیس/ ترجمه محمود مصاحب
16.فلسفۀ قاره ای و معنای زندگی/ جولیان یانگ/ ترجمه بهنام خداپناه
17.پرسش های کُشنده/ تامس نیگل/ ترجمه مصطفی ملکیان و جواد حیدری
18. جامعه های ماقبل صنعتی/ پاتریشیا کرون/ ترجمه مسعود جعفری
19.هویت و خشونت/ آمارتیاسن/ ترجمه فریدون مجلسی
20. با چراغ و آیینه/ محمدرضا شفیعی کدکنی
21.جهل مقدّس/ اولیویه روآ/ ترجمه عبدالله ناصری
22.عقل و اعتقاد دینی/ مایکل پترسون و همکاران/ ترجمه آرش نراقی و ابراهیم سلطانی
23.افسانۀ سیزیف/ آلبرکامو/ ترجمه علی صدوقی
24.بیگانه/ آلبر کامو/ ترجمه لیلی گلستان
25. آزادی/ آیزایا برلین/ ترجمه محمدعلی موحد
26.فلسفه ای برای زندگی/ ویلیام. بی. اروین/ ترجمه محمد یوسفی
27.توتالیتاریسم/ هانا آرنت/ ترجمه مهدی تدینی
28.مرگ ایوان ایلیچ/ لئو تولستوی/ ترجمه حمیدرضا آتش برآب
29.مواجهه با مرگ/ برایان مگی/ ترجمه مجتبی عبدالله نژاد
30.عشق و اراده/ رولو می/ ترجمه سپیده حبیب
31.سمفونی مردگان/ عباس معروفی
32.زیر آسمان های جهان/ گفتگوی رامین جهانبگلو با داریوش شایگان
33.هویت چهل تکه و تفکر سیار/ داریوش شایگان/ ترجمه فاطمه ولیانی
34.الگو گرایی در اخلاق/ لیندا زاگزبسکی/ ترجمه امیر حسن خداپرست
#نوروز
#فیلم
#کتاب
#مطالعه
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅با توجه به در اختیار داشتن فراغت به نسبت مناسب در روزهای تعطیلات نوروزی چند فیلم و کتاب به شرح زیر پیشنهاد می شود:
الف) فیلم های پیشنهادی:
1. ایثار/ آندره تارکوفسکی
2. نوستالژیا/ آندره تارکوفسکی
3. سفر در زمان/ آندره تارکوفسکی
4.استاکر/ آندره تارکوفسکی
5.خسوف/ آنتونیونی
6.فراسوی ابرها/ آنتونیونی
7.رستگاری در شاوشنک/ فرانک دارابونت
8.دو پاپ/ فرناندو میرلس
9. لوتر/ اریک تیل(2003)
10.توت فرنگی های وحشی/ اینگمار برگمان
11. سکوت/ اینگمار برگمان
12. مهر هفتم/ اینگمار برگمان
13. لویاتان/ آندره زویاگنیتسف
14. خواب زمستانی/ نوری بیلگه جیلان(کارگردان اهل ترکیه)
15. درخت گلابی وحشی/ نوری بیلگه جیلان
16. سکوت بره ها/ جاناتان دمی
17. فهرست شیندلر/ استیون اسپیلبرگ
18. پیانیست/ رومن پولانسکی
19. راه رفتن مرد مرده/ تیم رابینز
20.راه های افتخار/ استنلی کوبریک
21. دیکتاتور بزرگ/ چارلی چاپلین
22.رفتگان(از دست رفته یا جدا مانده)/ مارتین اسکورسیزی
23.مستند باراکا/ ران فریک
24.مستند سامسارا/ ران فریک
25.مستند سه گانه گادفری رجیو
26.مستند باد صبا/ آلبرت لاموریس
27.طعم گیلاس/ عباس کیارستمی
28.خانۀ دوست کجاست؟/ عباس کیارستمی
29.زندگی و دیگر هیچ/ عباس کیارستمی
30.زیر درختان زیتون/ عباس کیارستمی
31. فریاد مورچه ها/ محسن مخملباف
32.ناصرالدین شاه اکتور سینما/ محسن مخملباف
33.زمانی برای مستی اسب ها/ بهمن قبادی
34.لاک پشت ها هم پرواز می کنند/ بهمن قبادی
35.آوازهای سرزمین مادری اَم/ بهمن قبادی
ب) کتاب های پیشنهادی:
1. روان درمانی اگزیستانسیال/ اروین یالوم/ ترجمه سپیده حبیب
2. وقتی نیچه گریست/ اروین یالوم/ ترجمه سپیده حبیب
3.مسألۀ اسپینوزا/ اروین یالوم/ ترجمه حسین کاظمی یزدی
4.درمان شوپنهاور/ اروین یالوم/ ترجمه سپیده حبیب
5. انسان برای خویشتن/ اریک فروم/ ترجمه اکبر تبریزی
6.فراسوی زنجیرهای پندار/ اریک فروم/ ترجمه بهزاد برکت
7.داشتن یا بودن؟/ اریک فروم/ ترجمه احمد صبوری
8.نیروی حال/ اکهارت توله/ ترجمه مسیحا برزگر
9.در باب حکمت زندگی/ آرتور شوپنهاور/ ترجمه محمد مبشری
10.اخلاق دین شناسی/ ابوالقاسم فنایی
11.دین در ترازوی اخلاق/ ابوالقاسم فنایی
12.راهی به رهایی/ مصطفی ملکیان
13.بارِ هستی/ میلان کوندرا/ ترجمه پرویز همایون پور
14.هویت/ میلان کوندرا/ ترجمه پرویز همایون پور
15.زوربای یونانی/ نیکوس کازانتزاکیس/ ترجمه محمود مصاحب
16.فلسفۀ قاره ای و معنای زندگی/ جولیان یانگ/ ترجمه بهنام خداپناه
17.پرسش های کُشنده/ تامس نیگل/ ترجمه مصطفی ملکیان و جواد حیدری
18. جامعه های ماقبل صنعتی/ پاتریشیا کرون/ ترجمه مسعود جعفری
19.هویت و خشونت/ آمارتیاسن/ ترجمه فریدون مجلسی
20. با چراغ و آیینه/ محمدرضا شفیعی کدکنی
21.جهل مقدّس/ اولیویه روآ/ ترجمه عبدالله ناصری
22.عقل و اعتقاد دینی/ مایکل پترسون و همکاران/ ترجمه آرش نراقی و ابراهیم سلطانی
23.افسانۀ سیزیف/ آلبرکامو/ ترجمه علی صدوقی
24.بیگانه/ آلبر کامو/ ترجمه لیلی گلستان
25. آزادی/ آیزایا برلین/ ترجمه محمدعلی موحد
26.فلسفه ای برای زندگی/ ویلیام. بی. اروین/ ترجمه محمد یوسفی
27.توتالیتاریسم/ هانا آرنت/ ترجمه مهدی تدینی
28.مرگ ایوان ایلیچ/ لئو تولستوی/ ترجمه حمیدرضا آتش برآب
29.مواجهه با مرگ/ برایان مگی/ ترجمه مجتبی عبدالله نژاد
30.عشق و اراده/ رولو می/ ترجمه سپیده حبیب
31.سمفونی مردگان/ عباس معروفی
32.زیر آسمان های جهان/ گفتگوی رامین جهانبگلو با داریوش شایگان
33.هویت چهل تکه و تفکر سیار/ داریوش شایگان/ ترجمه فاطمه ولیانی
34.الگو گرایی در اخلاق/ لیندا زاگزبسکی/ ترجمه امیر حسن خداپرست
#نوروز
#فیلم
#کتاب
#مطالعه
@tajeddin_mohammadbagher
☸️نوروز، جشنِ ملّی و سرمایۀ ملّی ایرانیان است
✍️محمدباقر تاج الدین
✅جشن نوروز را می توان جشنی ملّی دانست از آن رو که تمام ایرانیان داخل و خارج از کشور را در کنار یکدیگر قرار می دهد و دل های شان را به هم گره می زند و چونان سرمایه ای بزرگ و عمیق جامعۀ بزرگ ایرانی را به تحرک و شادی و شور و شوق وا می دارد. هیچ جشن و آیینی به این وسعت و نیرومندی نمی توان در سرزمین پهناور یا بهتر است بگویم فلات پهناور ایران نمی تواند این گونه ایرانیان را از هر قوم و زبان و اندیشه و باوری به یکدیگر نزدیک کند. علاوه بر آن که تاریخ و پیشینۀ نوروز بس طولانی است و به دوران هخامنشیان باز می گردد جغرافیای نوروز نیز بسیار وسیع است چرا که علاوه بر کشوری که اکنون نامش ایران است سایر کشورهای پارسی زبان و غیر پارسی زبان مانند تاجیکستان، افغانستان، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، پاکستان و برخی کشورهای دیگر را در بر می گیرد که در این جشن بزرگ شرکت می کنند و آن را پاس می دارند.
✳️نوروز از آن رو سرمایۀ ملّی ایرانیان است که آنان را به خوبی به هم پیوند می دهد و زمینه های همدلی و همراهی بین شان را فراهم می سازد و بسیاری از غم ها و نگرانی ها را در کنار هم و با کمک هم از دل ها می زداید و شادی و امید را به ارمغان می آورد. این بهترین و قوی ترین سرمایۀ ملّی را اگر قدر بدانیم و از این فرصت بهره برداری خوبی داشته باشیم آن گاه می توان امید داشت که ایران از میان انبوهی از مشکلات و بحران ها به سلامت عبور کند و چونان همیشه سرافراز و استوار در دل تاریخ باقی بماند که چنین نیز بوده و خواهد بود.
❇️بهار فصل رویش و زایش و تولدی دیگر است و امید آن که ما ایرانیان برای رویش و زایش و تولدی دیگر در عرصه اندیشه و تفکر و خردورزی و درایت و تدبیر تولدی دیگر را تجربه کنیم و دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد. اکنون در آستانه عید نوروز و بهار طبیعت صمیمانه ترین و خالصانه ترین تبریک ها و شادباش های خود را خدمت تمامی ایرانیان عزیز و سرافراز که در هر کجای این پهنه خاکی حضور دارند و به ویژه همراهان عزیز کانال تلگرامی در جستجوی حقیقت تقدیم می کنم و سالی سرشار از بهروزی، شادکامی، سلامت و سعادت را برای همه عزیزان خواستارم.
محمدباقر تاج الدین
نوروز یکهزار و چهارصد و چهار خورشیدی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅جشن نوروز را می توان جشنی ملّی دانست از آن رو که تمام ایرانیان داخل و خارج از کشور را در کنار یکدیگر قرار می دهد و دل های شان را به هم گره می زند و چونان سرمایه ای بزرگ و عمیق جامعۀ بزرگ ایرانی را به تحرک و شادی و شور و شوق وا می دارد. هیچ جشن و آیینی به این وسعت و نیرومندی نمی توان در سرزمین پهناور یا بهتر است بگویم فلات پهناور ایران نمی تواند این گونه ایرانیان را از هر قوم و زبان و اندیشه و باوری به یکدیگر نزدیک کند. علاوه بر آن که تاریخ و پیشینۀ نوروز بس طولانی است و به دوران هخامنشیان باز می گردد جغرافیای نوروز نیز بسیار وسیع است چرا که علاوه بر کشوری که اکنون نامش ایران است سایر کشورهای پارسی زبان و غیر پارسی زبان مانند تاجیکستان، افغانستان، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، پاکستان و برخی کشورهای دیگر را در بر می گیرد که در این جشن بزرگ شرکت می کنند و آن را پاس می دارند.
✳️نوروز از آن رو سرمایۀ ملّی ایرانیان است که آنان را به خوبی به هم پیوند می دهد و زمینه های همدلی و همراهی بین شان را فراهم می سازد و بسیاری از غم ها و نگرانی ها را در کنار هم و با کمک هم از دل ها می زداید و شادی و امید را به ارمغان می آورد. این بهترین و قوی ترین سرمایۀ ملّی را اگر قدر بدانیم و از این فرصت بهره برداری خوبی داشته باشیم آن گاه می توان امید داشت که ایران از میان انبوهی از مشکلات و بحران ها به سلامت عبور کند و چونان همیشه سرافراز و استوار در دل تاریخ باقی بماند که چنین نیز بوده و خواهد بود.
❇️بهار فصل رویش و زایش و تولدی دیگر است و امید آن که ما ایرانیان برای رویش و زایش و تولدی دیگر در عرصه اندیشه و تفکر و خردورزی و درایت و تدبیر تولدی دیگر را تجربه کنیم و دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد. اکنون در آستانه عید نوروز و بهار طبیعت صمیمانه ترین و خالصانه ترین تبریک ها و شادباش های خود را خدمت تمامی ایرانیان عزیز و سرافراز که در هر کجای این پهنه خاکی حضور دارند و به ویژه همراهان عزیز کانال تلگرامی در جستجوی حقیقت تقدیم می کنم و سالی سرشار از بهروزی، شادکامی، سلامت و سعادت را برای همه عزیزان خواستارم.
محمدباقر تاج الدین
نوروز یکهزار و چهارصد و چهار خورشیدی
@tajeddin_mohammadbagher