📚نشست نقد و بررسی کتاب
مرا اسماعیل صدا کن
«موبی دیک به روایت هیوبرت دریفوس»
✨باحضور:
- دکتر زانیار ابراهیمی
- دکتر مهدی معینزاده
- علیرضا شفاه
🗓 یکشنبه ۱۸ تیر، ساعت ۱۷ الی ۱۹
🖼 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب
📍برگزاری در کلاس مجازی:
[https://b2n.ir/a10709]
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
مرا اسماعیل صدا کن
«موبی دیک به روایت هیوبرت دریفوس»
✨باحضور:
- دکتر زانیار ابراهیمی
- دکتر مهدی معینزاده
- علیرضا شفاه
🗓 یکشنبه ۱۸ تیر، ساعت ۱۷ الی ۱۹
🖼 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب
📍برگزاری در کلاس مجازی:
[https://b2n.ir/a10709]
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
حلقهی مطالعاتی تمنا ⛵️
📚نشست نقد و بررسی کتاب مرا اسماعیل صدا کن «موبی دیک به روایت هیوبرت دریفوس» ✨باحضور: - دکتر زانیار ابراهیمی - دکتر مهدی معینزاده - علیرضا شفاه 🗓 یکشنبه ۱۸ تیر، ساعت ۱۷ الی ۱۹ 🖼 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب 📍برگزاری در کلاس مجازی: […
«آن چیست، کدام چیز بینام و اسرارآمیز و غیرزمینی است؛ کدام ارباب پُرنیرنگِ پنهان و کدام امپراطور سنگدل بیامان فرمانم میدهد که در برابر هرچه مهر و آرزومندی فطری از هلدادن و فشار آوردن به خودم و قرار دادن خودم در منگنه دست برندارم؛ و با تهوّر آمادهی انجام کاری بکندم که در دل واقعی و فطری خودم زهره ندارم چنین جسارتی بکنم؟»
- موبی دیک
🐳 چه نسبتی میان علمِ محض و ادبیات وجود دارد؟ بیشتر به دنبال این هستیم که این پرسش را نیمهکاره رها کنیم و جلوهای غیرضروری به هریک از دو بدهیم. اما هم علوم محض و هم ادبیات در بن و بنیاد خود از نیروی انسان حیات میگیرند و جلوههای یک حقیقتاند - البته نه آنطور که در سینمای علمی-تخیلی میبینیم. موبی دیک، این قصه نبرد ناخدا آخاب با وال سفید، فوقالعادهترین اثر قرن نوزدهمی ادبیات آمریکاست که توانسته ما را متوجه حقیقتی کند که سرنوشت علومِ محض نیز بدان گره خورده است.
🌊 ما در این نشست روایت هیوبرت دریفوس را بهانهای برای بررسی این رمان قرار میدهیم و سعی میکنیم ضمن داوری نگاه هایدگریِ دریفوس به ابعاد کمتر دیده شدهی این رمان بپردازیم.
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
- موبی دیک
🐳 چه نسبتی میان علمِ محض و ادبیات وجود دارد؟ بیشتر به دنبال این هستیم که این پرسش را نیمهکاره رها کنیم و جلوهای غیرضروری به هریک از دو بدهیم. اما هم علوم محض و هم ادبیات در بن و بنیاد خود از نیروی انسان حیات میگیرند و جلوههای یک حقیقتاند - البته نه آنطور که در سینمای علمی-تخیلی میبینیم. موبی دیک، این قصه نبرد ناخدا آخاب با وال سفید، فوقالعادهترین اثر قرن نوزدهمی ادبیات آمریکاست که توانسته ما را متوجه حقیقتی کند که سرنوشت علومِ محض نیز بدان گره خورده است.
🌊 ما در این نشست روایت هیوبرت دریفوس را بهانهای برای بررسی این رمان قرار میدهیم و سعی میکنیم ضمن داوری نگاه هایدگریِ دریفوس به ابعاد کمتر دیده شدهی این رمان بپردازیم.
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚠️ ناخدا: «این انتقام رو با پول نمیشه مقایسه کرد مرد!»
هرمان ملویل
موبی دیک
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
هرمان ملویل
موبی دیک
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
کوزانوس معادلهی 1 × 1 = 1 را در کسوتِ نامِ برینِ خداوند گرامی میداشت.
الهیاتِ ریاضی
دیوید آلبرتسون
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
الهیاتِ ریاضی
دیوید آلبرتسون
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
📚نشست نقد و بررسی کتاب
مکانیزاسیون تصویر جهان
اهمیت «استعاره و مکانیزاسیون» و مطالعات تاریخی این اثر
✨باحضور:
- وحید احمدی
- دکتر امیرمحمد گمینی
- علیرضا شفاه
🗓 یکشنبه ٢۵ تیر، ساعت ۱۷ الی ۱۹
🖼 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب
📍برگزاری در کلاس مجازی:
[https://webinar.ihcs.ac.ir/b/ihc-t24-aeh-zki]
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
مکانیزاسیون تصویر جهان
اهمیت «استعاره و مکانیزاسیون» و مطالعات تاریخی این اثر
✨باحضور:
- وحید احمدی
- دکتر امیرمحمد گمینی
- علیرضا شفاه
🗓 یکشنبه ٢۵ تیر، ساعت ۱۷ الی ۱۹
🖼 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب
📍برگزاری در کلاس مجازی:
[https://webinar.ihcs.ac.ir/b/ihc-t24-aeh-zki]
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
بدون وسعت نظر و بدون آگاهی از جایگاه اصلی یک رشتهی معین در جامعیت کلی شناخت بنیادی، تخصص معنای اصلی خود را از دست میدهد و بهنحوی بیشتر برای پردهپوشی از عدم اطلاعات لازم اشخاص به کار میرود.
به هر ترتیب دربارهی هر دورهای از تاریخ فلسفه بخواهیم مطالعه بکنیم، باید حداقل نوعی آشنایی اجمالی با کل مجموعهی آن دوره در ذهن خود داشته باشیم و به همین جهت فلسفه گاهی نوعی بازگشت دوباره به فلسفه است؛ گویی هر بار باید به همان مسائلی رجوع کرد که قبلاً نیز برای شخص مطرح بودهاند از این لحاظ فلسفه را باید نوعی تأمل مضاعف دانست، یعنی مثل این است که بعد از فاصلهگیری از مسئله باید دوباره آن را مدنظر قرار داد و امکانات ناشناختهای در آن جستجو کرد.
به همین دلیل یادگیری فلسفه شاید بیشتر از تمام دانشهای دیگر بشری، سلسلهمراتب دارد و در آن تعمق به یکباره حاصل نمیآید و چهبسا حتی مسائل فلسفی به انحای مختلف درجات متفاوت مطرح میشوند و ذهن را راغب به بررسی و جستجوی بیشتر میکنند.
کریم مجتهدی
فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
به هر ترتیب دربارهی هر دورهای از تاریخ فلسفه بخواهیم مطالعه بکنیم، باید حداقل نوعی آشنایی اجمالی با کل مجموعهی آن دوره در ذهن خود داشته باشیم و به همین جهت فلسفه گاهی نوعی بازگشت دوباره به فلسفه است؛ گویی هر بار باید به همان مسائلی رجوع کرد که قبلاً نیز برای شخص مطرح بودهاند از این لحاظ فلسفه را باید نوعی تأمل مضاعف دانست، یعنی مثل این است که بعد از فاصلهگیری از مسئله باید دوباره آن را مدنظر قرار داد و امکانات ناشناختهای در آن جستجو کرد.
به همین دلیل یادگیری فلسفه شاید بیشتر از تمام دانشهای دیگر بشری، سلسلهمراتب دارد و در آن تعمق به یکباره حاصل نمیآید و چهبسا حتی مسائل فلسفی به انحای مختلف درجات متفاوت مطرح میشوند و ذهن را راغب به بررسی و جستجوی بیشتر میکنند.
کریم مجتهدی
فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
اگر آثار بزرگ فلسفی از نسلی به نسل دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر منتقل میشوند بیشتر به سبب این است که غنای درونی آنها تفسیرهای جدیدی را ممکن میسازد و در این رهگذر بهجای آنکه این آثار بقایای گذشته باشند، نشانههایی برای آیندهاند.
از این لحاظ در هر اثر بزرگ فلسفی، حداقل دو طرح اصلی میتوان تشخيص داد: طرحی که بر اساس آن کتاب نوشته شده است و با قصد و هدف آگاهانه مؤلف کاملاً مطابقت دارد و طرحی که در وهلهی اول ناپیداست، ولی بهنحو ضمنی راه عبور آن افکار را به صور آتی آنها فراهم میآورد و کنجکاوی و علاقه متفکران بعدی را برمیانگیزد و عملاً فلسفه را در فراز و نشیب روزگار و سایه روشنهای تاریخ، زنده و پایدار نگه میدارد از این نظرگاه هر نظام فلسفی مشخص و معین در بطن خود عوامل و عناصر گذر و فراروی از خود را - نه الزاماً به معنای نفی و انکار خود، بلکه حتی به معنای احیای خود - مهیا دارد؛ بهمانند جانداری که ضمن سیر طبیعی رشد و نمو خود امکان تحقق بعدی همنوعان خود را نیز فراهم میآورد.
فلسفهها نه فقط از یکدیگر زاده میشوند، بلکه ضامن استمرار و بقای یکدیگرند؛ فکری که امکان محاوره را از خود سلب میکند عملاً خود را از حیات ساقط میسازد و مبدل به لفظی میشود که بمرور دیگر تفاوت چندانی با صوت ندارد و هیچ معنایی را واقعاً افاده نمیکند. امروز که از آلودگی صوتی محیط زیست صحبت میکنند میتوان گاهی از لحاظ فلسفی نیز برای آن، مصداق و نمونههای واقعی پیدا کرد.
کریم مجتهدی
دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
از این لحاظ در هر اثر بزرگ فلسفی، حداقل دو طرح اصلی میتوان تشخيص داد: طرحی که بر اساس آن کتاب نوشته شده است و با قصد و هدف آگاهانه مؤلف کاملاً مطابقت دارد و طرحی که در وهلهی اول ناپیداست، ولی بهنحو ضمنی راه عبور آن افکار را به صور آتی آنها فراهم میآورد و کنجکاوی و علاقه متفکران بعدی را برمیانگیزد و عملاً فلسفه را در فراز و نشیب روزگار و سایه روشنهای تاریخ، زنده و پایدار نگه میدارد از این نظرگاه هر نظام فلسفی مشخص و معین در بطن خود عوامل و عناصر گذر و فراروی از خود را - نه الزاماً به معنای نفی و انکار خود، بلکه حتی به معنای احیای خود - مهیا دارد؛ بهمانند جانداری که ضمن سیر طبیعی رشد و نمو خود امکان تحقق بعدی همنوعان خود را نیز فراهم میآورد.
فلسفهها نه فقط از یکدیگر زاده میشوند، بلکه ضامن استمرار و بقای یکدیگرند؛ فکری که امکان محاوره را از خود سلب میکند عملاً خود را از حیات ساقط میسازد و مبدل به لفظی میشود که بمرور دیگر تفاوت چندانی با صوت ندارد و هیچ معنایی را واقعاً افاده نمیکند. امروز که از آلودگی صوتی محیط زیست صحبت میکنند میتوان گاهی از لحاظ فلسفی نیز برای آن، مصداق و نمونههای واقعی پیدا کرد.
کریم مجتهدی
دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
حلقهی مطالعاتی تمنا ⛵️
📚نشست نقد و بررسی کتاب مکانیزاسیون تصویر جهان اهمیت «استعاره و مکانیزاسیون» و مطالعات تاریخی این اثر ✨باحضور: - وحید احمدی - دکتر امیرمحمد گمینی - علیرضا شفاه 🗓 یکشنبه ٢۵ تیر، ساعت ۱۷ الی ۱۹ 🖼 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب 📍برگزاری در…
«مکانیکیشدنِ تصویرِ جهان در طی گذار از علمِ باستانی به علمِ کلاسیکی بهمعنای معرفی توصیفی از طبیعت با کمک مفاهیمِ ریاضیِ مکانیکِ کلاسیک است؛ این امر سرآغاز ریاضیسازی علم است که در قرن بیستم با سرعت هرچه فزایندهای ادامه دارد.»
- مکانیزاسیون تصویر جهان.
👀 این جمله را نه یک فلسفهخوان بیخبر از تحولاتِ علم بلکه یکی از اهالی علوم دقیقه و از فارغالتحصیلان ریاضیات، دکتر یان دیکسترهویس در آخرین صفحهی کتابِ «مکانیزاسیون تصویر جهان؛ از فیثاغوررث تا نیوتن» نوشته است. اما چگونه کسی توانسته به چشم خود دریافت جایزهی نوبل توسط پلانک، هایزنبرگ و اینشتین را ببنید و همچنان در ایستگاه نیوتن متوقف مانده باشد؟ چشمِ دیکسترهویس معطوف به چه حقیقتی است که با گذشت اندکی از پایان جنگِ جهانی دوم و استفاده از سلاحهای هستهای در نیمهی قرن بیستم هنوز از جای خودش کَنده نمیشود و همچنان دلمشغولی خود را نسبت به یک اصطلاحِ مکانیک کلاسیک، یعنی مکانیزاسیون، نگه میدارد؟
📢 ما در این نشست قصد داریم تا با کمک این کتاب و نیز با استفاده از آموزههای فیلسوفِ معاصر آلمانی هانس بلومنبرگ اهمیت اساسی «مکانیزاسیون» را بر آفتاب کنیم. همچنین از سوی دیگر، به بررسی ویژگیهایی که این کتاب را از منظر مطالعات تاریخِ علمی برجسته میسازد، خواهیم پرداخت.
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
- مکانیزاسیون تصویر جهان.
👀 این جمله را نه یک فلسفهخوان بیخبر از تحولاتِ علم بلکه یکی از اهالی علوم دقیقه و از فارغالتحصیلان ریاضیات، دکتر یان دیکسترهویس در آخرین صفحهی کتابِ «مکانیزاسیون تصویر جهان؛ از فیثاغوررث تا نیوتن» نوشته است. اما چگونه کسی توانسته به چشم خود دریافت جایزهی نوبل توسط پلانک، هایزنبرگ و اینشتین را ببنید و همچنان در ایستگاه نیوتن متوقف مانده باشد؟ چشمِ دیکسترهویس معطوف به چه حقیقتی است که با گذشت اندکی از پایان جنگِ جهانی دوم و استفاده از سلاحهای هستهای در نیمهی قرن بیستم هنوز از جای خودش کَنده نمیشود و همچنان دلمشغولی خود را نسبت به یک اصطلاحِ مکانیک کلاسیک، یعنی مکانیزاسیون، نگه میدارد؟
📢 ما در این نشست قصد داریم تا با کمک این کتاب و نیز با استفاده از آموزههای فیلسوفِ معاصر آلمانی هانس بلومنبرگ اهمیت اساسی «مکانیزاسیون» را بر آفتاب کنیم. همچنین از سوی دیگر، به بررسی ویژگیهایی که این کتاب را از منظر مطالعات تاریخِ علمی برجسته میسازد، خواهیم پرداخت.
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
مدت زیادی طول کشید تا یک نفر گوشی را برداشت و من که از این شلختگی و لاابالیگری کلیسایی بهشدت عصبانی شده بودم، خودم را آماده کرده بودم تا من هم با لغاتی مناسب مکالمه را با ناراحتی شروع کنم. داشتم جملهی «گِل بگیرند» را ادا میکردم که یک نفر گوشی تلفن را برداشت و با صدایی گرفته که به نظر میرسید غافلگیر هم شده باشد، گفت: «بله؟» با شنیدن این صدا دلسرد و ناامید شدم چون انتظار شنیدن صدای ملایم یک راهبه و استشمام بوی قهوهی رقیق و شیرینی خشک را داشتم، ولی بهجای آن، صدای خشن و زمخت مردی به گوشم رسید همراه با بوی نافذ کلم و تنباکو که باعث سرفهام شد. بالاخره گفتم:
«ببخشید، اجازه هست لطفاً با دانشجوی رشتهی الهيات لئو شنير صحبت کنم؟»
«جنابعالی؟»
گفتم: شنیر. مدتی طولانی سکوت کرد، ظاهرا نام مرا نفهمیده و بیشتر از توانایی عقلیش بود. به همین خاطر بعد از سرفهای کوتاه صدایم را صاف کردم و گفتم: «برایتان نامم را هجی میکنم، شنیر؛ شین مثل شهریه، ی مثل یتیم، نون مثل نان و ر مثل رضایت.» سرانجام گفت:
«منظورتان چیست؟»، و من از لحن صحبت کردنش احساس کردم که شدیدا تردید دارد. شاید آنها یکی از پروفسورهای پیر مهربان و پیپکش را مامور جواب دادن به تلفن کرده بودند، به همین خاطر من هم با عجله چند تا کلمهی لاتین را سر هم کردم و با تواضع و فروتنی گفتم: «sum frater leonis - من برادر لئو هستم.»
با کمال تعجب آن مرد خندهای نخودی کرد و گفت: «frater tuus est in refectorio - برای صرف غذا رفتهاند» و سپس با صدایی بلندتر ادامه داد: «آقایان مشغول صرف غذا هستند الان نمیشود مزاحمشان شد.»
گفتم: «قضیه اما خیلی مهمه.»
پرسید: «قضیهی مرگ؟»
گفتم: «نه، اما تقریباً در همین حدود»
گفت: «پس یک پیشآمد وخیم؟»
گفتم «نه، یک مشکل درونی.»
با صدایی که حالا قدری ملایمتر شده بود، گفت: «که اینطور، یک خونریزی داخلی بوده است؟»
گفتم: «نه، یک جراحت و زخم روحی است، موضوعی کاملاً روحی.»
ظاهرا کلمهی «روحی» برای او کاملاً غریبه بود، زیرا سکوت سختی کرد.
گفتم: «خدای من، انسان از جسم و روح تشکیل شده است.» بهنظر میرسید غرولندش بیانکنندهی تردید او نسبت به این ادعای من بود، در فاصلهی دو پُکی که به پیش زد، زمزمه کنان گفت: «آگوستین، بوناونتورا، کوزانوس، همه به راه اشتباه میروند.»
با سماجت گفتم: «روحی، لطفاً هر وقت آقای شنیر غذایشان را صرف کردند به ایشان اطلاع دهید که روان برادرشان در خطر است و لطف کنند در اولین فرصت به من تلفن بزنند.»
او با لحنی سرد گفت: «روحی، برادر، خطر.» آنقدر این لغات را بیتفاوت و سرد ادا میکرد که گویی حرف از آشغال، کثافت و نجاست میزند. بهنظرم خیلی مضحک میرسید: آنجا کشیشهای آینده را تعلیم میدادند و من انتظار داشتم که او حداقل یک بار لغت روان به گوشش خورده باشد. گفتم: «موضوع خیلی خیلی مهم و حیاتی است.»
تنها صدای هوم هوم آن مرد را شنیدم گویی وقتی مسئلهای به روح و روان ارتباط پیدا میکند نمیتواند به هیچ وجه مهم و حیاتی باشد.
گفت: «من پیغام شما را به ایشان میدهم اما بگویید ببینم، موضوع شهریه چه بود؟»
گفتم: «هیچ، هیچی اصلاً مسئله هیچ ارتباطی با شهریه ندارد. من از آن کلمه فقط برای هجیکردن اسمم استفاده کردم.»
هانریش بُل
عقاید یک دلقک
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
«ببخشید، اجازه هست لطفاً با دانشجوی رشتهی الهيات لئو شنير صحبت کنم؟»
«جنابعالی؟»
گفتم: شنیر. مدتی طولانی سکوت کرد، ظاهرا نام مرا نفهمیده و بیشتر از توانایی عقلیش بود. به همین خاطر بعد از سرفهای کوتاه صدایم را صاف کردم و گفتم: «برایتان نامم را هجی میکنم، شنیر؛ شین مثل شهریه، ی مثل یتیم، نون مثل نان و ر مثل رضایت.» سرانجام گفت:
«منظورتان چیست؟»، و من از لحن صحبت کردنش احساس کردم که شدیدا تردید دارد. شاید آنها یکی از پروفسورهای پیر مهربان و پیپکش را مامور جواب دادن به تلفن کرده بودند، به همین خاطر من هم با عجله چند تا کلمهی لاتین را سر هم کردم و با تواضع و فروتنی گفتم: «sum frater leonis - من برادر لئو هستم.»
با کمال تعجب آن مرد خندهای نخودی کرد و گفت: «frater tuus est in refectorio - برای صرف غذا رفتهاند» و سپس با صدایی بلندتر ادامه داد: «آقایان مشغول صرف غذا هستند الان نمیشود مزاحمشان شد.»
گفتم: «قضیه اما خیلی مهمه.»
پرسید: «قضیهی مرگ؟»
گفتم: «نه، اما تقریباً در همین حدود»
گفت: «پس یک پیشآمد وخیم؟»
گفتم «نه، یک مشکل درونی.»
با صدایی که حالا قدری ملایمتر شده بود، گفت: «که اینطور، یک خونریزی داخلی بوده است؟»
گفتم: «نه، یک جراحت و زخم روحی است، موضوعی کاملاً روحی.»
ظاهرا کلمهی «روحی» برای او کاملاً غریبه بود، زیرا سکوت سختی کرد.
گفتم: «خدای من، انسان از جسم و روح تشکیل شده است.» بهنظر میرسید غرولندش بیانکنندهی تردید او نسبت به این ادعای من بود، در فاصلهی دو پُکی که به پیش زد، زمزمه کنان گفت: «آگوستین، بوناونتورا، کوزانوس، همه به راه اشتباه میروند.»
با سماجت گفتم: «روحی، لطفاً هر وقت آقای شنیر غذایشان را صرف کردند به ایشان اطلاع دهید که روان برادرشان در خطر است و لطف کنند در اولین فرصت به من تلفن بزنند.»
او با لحنی سرد گفت: «روحی، برادر، خطر.» آنقدر این لغات را بیتفاوت و سرد ادا میکرد که گویی حرف از آشغال، کثافت و نجاست میزند. بهنظرم خیلی مضحک میرسید: آنجا کشیشهای آینده را تعلیم میدادند و من انتظار داشتم که او حداقل یک بار لغت روان به گوشش خورده باشد. گفتم: «موضوع خیلی خیلی مهم و حیاتی است.»
تنها صدای هوم هوم آن مرد را شنیدم گویی وقتی مسئلهای به روح و روان ارتباط پیدا میکند نمیتواند به هیچ وجه مهم و حیاتی باشد.
گفت: «من پیغام شما را به ایشان میدهم اما بگویید ببینم، موضوع شهریه چه بود؟»
گفتم: «هیچ، هیچی اصلاً مسئله هیچ ارتباطی با شهریه ندارد. من از آن کلمه فقط برای هجیکردن اسمم استفاده کردم.»
هانریش بُل
عقاید یک دلقک
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
توسعهی تاریخی علمِ فیزیک را میتوان به سه دوره تقسیم نمود، اما علیرغم خصلتِ تدریجی آن میتوان تاریخ دقیق شروع هر دوره را نیز بدست آورد: علمِ فیزیکِ باستانی با #تالس میلتوسی (۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح) آغاز شد، تاریخ علمِ فیزیکِ کلاسیک به ظهورِ کتابِ اصول (Principia) #نیوتن در سال ۱۶۸۷ برمیگردد و علمِ فیزیکِ مدرن در سال ۱۹۰۰ شروع شد، زمانی که ماکس #پلانک مفهوم کوانتومی را صورتبندی کرد.
... رابطهی میان علمِ کلاسیک و علمِ مدرن بهکلی متفاوت از رابطهی میان علمِ باستان و علمِ کلاسیک است. درحالیکه علمِ کلاسیک مجبور بود درمورد نکاتِ مهمی منکر علمِ باستانی شود و مکررا تلاش میکرد تا دامن خود را از آن پاک نگه دارد، اما علمِ کلاسیک در علمِ مدرن بهعنوان تقریبِ نخست باقی میماند که به خودیخود برای طیف وسیعی از اهدافْ تقریب قابل قبولی است.
اصطلاحات علمیْ این ارتباطِ تنگاتنگ را با استفاده از حفظِ اصطلاحِ مکانیک بیان میکنند: مکانیک نسبیتی و مکانیک کوانتومی پایههای تصویر جهان مدرن را شکل میدهند، درست همانند مکانیک کلاسیک که چنین بود و چنین نیز ادامه خواهد داشت. به این معنا میتوان گفت که علمِ طبیعی همچنان مکانیکیْ و تصویر جهان مکانیکیشده است.
ادوارد دیکسترهویس
مکانیزاسیونِ تصویر جهان
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
... رابطهی میان علمِ کلاسیک و علمِ مدرن بهکلی متفاوت از رابطهی میان علمِ باستان و علمِ کلاسیک است. درحالیکه علمِ کلاسیک مجبور بود درمورد نکاتِ مهمی منکر علمِ باستانی شود و مکررا تلاش میکرد تا دامن خود را از آن پاک نگه دارد، اما علمِ کلاسیک در علمِ مدرن بهعنوان تقریبِ نخست باقی میماند که به خودیخود برای طیف وسیعی از اهدافْ تقریب قابل قبولی است.
اصطلاحات علمیْ این ارتباطِ تنگاتنگ را با استفاده از حفظِ اصطلاحِ مکانیک بیان میکنند: مکانیک نسبیتی و مکانیک کوانتومی پایههای تصویر جهان مدرن را شکل میدهند، درست همانند مکانیک کلاسیک که چنین بود و چنین نیز ادامه خواهد داشت. به این معنا میتوان گفت که علمِ طبیعی همچنان مکانیکیْ و تصویر جهان مکانیکیشده است.
ادوارد دیکسترهویس
مکانیزاسیونِ تصویر جهان
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
تصور نامتناهی، نهتنها اعتقاد به مکانیسم را متزلزل نمیکند، بلکه عملا کاربرد آن را افزایش میدهد.
کریم مجتهدی
فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
کریم مجتهدی
فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
حلقهی مطالعاتی تمنا ⛵️
تصور نامتناهی، نهتنها اعتقاد به مکانیسم را متزلزل نمیکند، بلکه عملا کاربرد آن را افزایش میدهد. کریم مجتهدی فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب ✅ حلقهی مطالعاتی تمنا 🌐 @TamanaCircle
هر مکان و هر مادهای - اعم از بزرگ یا کوچک - را میتوان بر حسب تصور نامتناهی یکجا و مشابه درنظر گرفت، یعنی قبول کرد که بینهایت کوچک و بینهایت بزرگ اوصاف واحدی دارند، زیرا اندازهی یک ماده هر چقدر هم که باشد، عقلاً تا بینهایت قابلتقسیم دانسته میشود.
نقطهی محض وجود ندارد و هر خط، مجموعهای از نقطههایی فاقد قطر نیست، بلکه مجموعهای از خطوط کوچک است، همانطور که هر حجمی نیز مجموعهای از حجمهای کوچک است و اجزاء آن در هر صورت متجانساند.
به همین دلیل میتوان هر «دستگاه» را خیلی کوچک یا خیلی بزرگ در نظر گرفت، بهطوری که تعداد اجزاء هر یک از آنها مساوی باقی بماند. بههمین دلیل میتوان گفت که هر ذرهای در جهان بینهایت کوچک شامل آن جنبههایی است که در جهان بینهایت بزرگ نیز بسط و گسترش یافته است.
کریم مجتهدی
فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
نقطهی محض وجود ندارد و هر خط، مجموعهای از نقطههایی فاقد قطر نیست، بلکه مجموعهای از خطوط کوچک است، همانطور که هر حجمی نیز مجموعهای از حجمهای کوچک است و اجزاء آن در هر صورت متجانساند.
به همین دلیل میتوان هر «دستگاه» را خیلی کوچک یا خیلی بزرگ در نظر گرفت، بهطوری که تعداد اجزاء هر یک از آنها مساوی باقی بماند. بههمین دلیل میتوان گفت که هر ذرهای در جهان بینهایت کوچک شامل آن جنبههایی است که در جهان بینهایت بزرگ نیز بسط و گسترش یافته است.
کریم مجتهدی
فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
روش تحقیق این نیست که از مفاهیم و اصول بدیهی به سوی پدیدهها حرکت کنیم،؛ جهت حرکت عکس این است.
ارنست کاسیرر
فلسفهی روشناندیشی
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
ارنست کاسیرر
فلسفهی روشناندیشی
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
ولی از نظر ما پدیدارها همواره مقدم بر اصولاند.
ارنست کاسیرر
فلسفهی روشنگری
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
ارنست کاسیرر
فلسفهی روشنگری
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
کوشش برای حل مسئلهی مرکزی روشِ فلسفی بیشتر متضمن استناد به قواعد استدلال در فلسفه اثر نیوتن است تا گفتار دربارهی روش دکارت. بر این اساس فلسفه اکنون جهتی کاملاً نو در پیش میگیرد. زیرا روش نیوتن روش قیاسی محض نیست بلکه روش تحلیلی است. وی با ارائهی تعدادی اصول موضوعه یا مفاهیم کلی و یا اصول متعارفی آغاز نمیکند تا بر پایهی استنتاج انتزاعی راه را برای شناخت امر جزیی یا «امر واقعی» [یا فاکتی] (factual) هموار کند. شیوهی پژوهش نیوتن درست درجهت مخالف حرکت میکند یعنی پدیدارهای او یافتههای تجربیاند و هدف پژوهش او یافتن اصول است.
گرچه ممکن است که آن اصول از دیدگاه طبیعت مقدم بر پدیدارها باشند؛ ولی از نظر ما پدیدارها همواره مقدم بر اصولاند. از این رو روشِ پژوهشِ راستین برای فیزیک هرگز نمیتواند روش پژوهشی باشد که مبدأ آن اصول از پیش دلبخواه باشند و نیز نمیتواند روش پژوهشی باشد که با فرضیهای آغاز میکند و با گسترش کاملش نتایج پوشیده در آن را بیرون میکشد. چنین فرضیههایی را میتوانیم ابداع کنیم و هرطور که بخواهیم آنها را جرح و تعدیل نماییم چون از نظر منطقی هر فرضیهای به اندازهی فرضیهی دیگری معتبر است.
تنها زمانی میتوان از این علىالسویه بودن منطقی به سوی حقیقت و دقت علم فیزیک پیشروی کرد که #معیار دیگری درمیان باشد. مفهوم انتزاعیِ علمی یا «تعریف» را نمیتوان واقعاً به منزلهی مبدأ بیابهامی به کار برد. زیرا چنین مبدایی را تنها میتوان از طریق #تجربه و مشاهده بهدست آورد. این سخن به این معنی نیست که نیوتن و پیروان او میان تجربه و اندیشه یعنی میان قلمرو امور واقع [فاکتها] و قلمروی اندیشهی محض شکافی میدیدند.
ارنست کاسیرر
فلسفهی روشنگری
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
گرچه ممکن است که آن اصول از دیدگاه طبیعت مقدم بر پدیدارها باشند؛ ولی از نظر ما پدیدارها همواره مقدم بر اصولاند. از این رو روشِ پژوهشِ راستین برای فیزیک هرگز نمیتواند روش پژوهشی باشد که مبدأ آن اصول از پیش دلبخواه باشند و نیز نمیتواند روش پژوهشی باشد که با فرضیهای آغاز میکند و با گسترش کاملش نتایج پوشیده در آن را بیرون میکشد. چنین فرضیههایی را میتوانیم ابداع کنیم و هرطور که بخواهیم آنها را جرح و تعدیل نماییم چون از نظر منطقی هر فرضیهای به اندازهی فرضیهی دیگری معتبر است.
تنها زمانی میتوان از این علىالسویه بودن منطقی به سوی حقیقت و دقت علم فیزیک پیشروی کرد که #معیار دیگری درمیان باشد. مفهوم انتزاعیِ علمی یا «تعریف» را نمیتوان واقعاً به منزلهی مبدأ بیابهامی به کار برد. زیرا چنین مبدایی را تنها میتوان از طریق #تجربه و مشاهده بهدست آورد. این سخن به این معنی نیست که نیوتن و پیروان او میان تجربه و اندیشه یعنی میان قلمرو امور واقع [فاکتها] و قلمروی اندیشهی محض شکافی میدیدند.
ارنست کاسیرر
فلسفهی روشنگری
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
در عهد باستان مردم از انگیزهی هیپارخوس درشگفت بودند و آن را با یک رویداد سماوی خارقالعاده توضیح میدادند. ممکن است این افسانهای باشد که پلینی (Pliny) در «تاریخ طبیعی»اش نقل میکند - اینکه ستارهای جدید، که ۱۳۴ سال پیش از میلاد در صورت فلکی عقرب ظاهر شده بود، باعث شد هیپارخوس این فهرست را گردآوری نماید - اما حتی اگر این داستان درست هم نباشد با این حال بهخوبی جعل شده است زیرا مقدر بود تا این تغییر قابلتوجه در آسمان به اخترشناسان قدیمی بگوید که ممکن است اتفاقات دیگری هم تاکنون از چنگ مشاهدهکنندگان گریخته باشد؛ اتفاقاتی که به همان اندازه در تضاد با اطمینان متافیزیکی به تغییرناپذیری افلاک است.
این فهرست، که گفته میشود ۱۰۲۲ ستاره را برحسب موقعیت و درخشش ثبت کرده است، همچون ابزاری برای مقایسههای آتی مطرح شد. شاید معیارهای دقتی که هیپارخوس خود را مکلف به آنها کرده بود وی را به مهمترین اکتشافش سوق داده باشد؛ یعنی کشف جابهجایی در بازگشت سالیانه موقعیت ستارگان ثابت.
باری، با رها کردن جهان تغییرناپذیر ستارگان ثابت، باید از سال نجومی اکیدا ادواری نیز صرف نظر میشد. در هر صورت این سرخوردگیها درخصوص اعتماد و اعتبار متافیزیکی علاقه به محدودهی زمانیِ طولانیمدت را بیدار کرد و [نیز علاقه به] بهرهبرداری مناسب از آن به واسطهی کاری که هدفش میتوانست تنها با تفویض آن به #سنت محقق شود.
هانس بلومنبرگ
دربارهی اصلونسب ایدهی پیشرفت
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
این فهرست، که گفته میشود ۱۰۲۲ ستاره را برحسب موقعیت و درخشش ثبت کرده است، همچون ابزاری برای مقایسههای آتی مطرح شد. شاید معیارهای دقتی که هیپارخوس خود را مکلف به آنها کرده بود وی را به مهمترین اکتشافش سوق داده باشد؛ یعنی کشف جابهجایی در بازگشت سالیانه موقعیت ستارگان ثابت.
باری، با رها کردن جهان تغییرناپذیر ستارگان ثابت، باید از سال نجومی اکیدا ادواری نیز صرف نظر میشد. در هر صورت این سرخوردگیها درخصوص اعتماد و اعتبار متافیزیکی علاقه به محدودهی زمانیِ طولانیمدت را بیدار کرد و [نیز علاقه به] بهرهبرداری مناسب از آن به واسطهی کاری که هدفش میتوانست تنها با تفویض آن به #سنت محقق شود.
هانس بلومنبرگ
دربارهی اصلونسب ایدهی پیشرفت
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
حلقهی مطالعاتی تمنا ⛵️
📚نشست نقد و بررسی کتاب مرا اسماعیل صدا کن «موبی دیک به روایت هیوبرت دریفوس» ✨باحضور: - دکتر زانیار ابراهیمی - دکتر مهدی معینزاده - علیرضا شفاه 🗓 یکشنبه ۱۸ تیر، ساعت ۱۷ الی ۱۹ 🖼 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب 📍برگزاری در کلاس مجازی: […
مرا اسماعیل صدا کن
حلقهی مطالعاتی تمنا;
💫صوت نشست نقد و بررسی کتاب
مرا اسماعیل صدا کن
«موبیدیک به روایت هیوبرت دریفوس»
- دکتر زانیار ابراهیمی
- دکتر مهدی معینزاده
- علیرضا شفاه
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle
مرا اسماعیل صدا کن
«موبیدیک به روایت هیوبرت دریفوس»
- دکتر زانیار ابراهیمی
- دکتر مهدی معینزاده
- علیرضا شفاه
✅ حلقهی مطالعاتی تمنا
🌐 @TamanaCircle