🔸روزنههای فقهی به دنیای جدید
بازنشر بهمناسبت سی و هشتمین سالگرد درگذشت آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری (۱۳۶۵-۱۲۸۳ش)
🔹کتاب «القضاء فی الإسلام» حاکی از توجه آیتالله شریعتمداری به فهم عرفی روایات به مثابه مؤلفهای مهم و مورد توجه فقهای تراز اول حوزه قم معاصر است؛ در حالی که ایشان به کاربست مسائل اصولی در استظهارات و تتبع و نقد دقیق کلمات فقیهان التفات شایانی دارد.
🔹اقامه نظام از امور اجتماعی است؛ لذا عمل هیچکس بدون تکیه به قدرت جمعی معنا نمییابد و انجام وظیفه اجتماعی بر کسی واجب عینی است که متصدی قدرت و حکومت باشد. اگر فرض کنیم اقامه نظام الزاماً بر قضاء شرعی استوار است، بر متصدی حکومت واجب است که قضات را به اندازه مورد نیاز تعیین کند که دیگر واجب کفایی آن هم بر افراد شایسته برای قضاوت نیست. همچنین باید در باب ماهیت کفایی این وجوب اذعان کرد اگر در زمان بسط ید امام(ع) یا مأذون ایشان باشد، بر منصوب امام یا مأذون ایشان تولی قضاء واجب عینی است و نه کفایی. اگر در زمان تسلط ظالمان مانند بنیامیه و بنیالعباس و مانند آنها باشد، باز هم اختیار با متصدیان حکومت است که اقامه نظام کنند، حتی اگر مشروع و مقبول نباشد و عملاً دیگران نمیتوانند نظام دیگری اقامه کنند؛ بنابراین اگر امکان قضاوت برخی فقها برای گروهی از مردم در این دورانها مطرح شود، صرفاً وظیفهای شرعی است که مؤمن متقی به آن تن میدهد و هیچ تأثیری در حفظ نظام ندارد. آیتالله شریعتمداری در اینجا به نکتهای تاریخی توجه میدهد که میتوان در مورد برخی دیگر از فتاوی فقیهان با تأکید بر ضوابط به آن توجه کرد و آن اینکه مقصود دقیق از کلمات فقهایی که وجوب کفایی برای قضاء شرعی قائل بودند را میبایست با نظر به این نکته تحلیل کرد که این فقها در دوران استقرار عباسیان تا اواسط قرن هفتم میزیستند و لذا مسائلی از قبیل ولایت جائر و فتوای حرمت تولی از قبل جائر را متناسب با شرایط آن زمان بررسی کردهاند.
🔹ایشان درباره فقره «فإذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فإنما استخف بحکم الله» در مقبوله عمر بن حنظله به بحث اصولی تعیین مختار در وجه حجیت امارات در جهت حل نسبت حکم الهی و فتوای مجتهد پرداخته و اعتقاد دارد این ادعا به شدت ممنوع است که مؤدای ظن مجتهد همان حکمالله باشد. عباراتی چون «إن ظنیة الطریق لا ینافی قطعیة الحکم» و مانند آن مبتنی بر قول به موضوعیت و سببیت در امارات است که بهغایت ضعیف است.
🔹ایشان در باب معنای «حاکم» در مقبوله عمر بن حنظله و مباحثی راجع به اصطلاح «مجتهد» و تفاوت آن با لفظ «راوی» تصریح میکند اجتهادی که در دوران غیبت پدید آمد در زمان ائمه(ع) متداول نبوده و رجال شیعه مجتهد به معنای مصطلح معروف نزد ما نبودند و رجوع شیعیان به راویان برای تقلید از آنان نبوده است.
🔹آیتالله شریعتمداری درباره مباحث مربوط به نسبت میان احکام اسلامی و دستاوردهای بشری به صورتهای مختلفی بحث کرده است؛ برای نمونه ایشان تصریح میکند قضاوت نه تنها از مخترعات شارع نیست و از امور متداول بین همه ادیان و ممالک محسوب میشود که از دیرباز در تاریخ بشر وجود داشته است؛ بنابراین قضاوت امری عرفی است که شارع آن را امضا فرموده و البته در کنار آن احکام خاصی را مقرر داشته است. در این صورت جایی که شرع حکمی در قضا نداشته باشد به عرف مراجعه میشود.
📸عکس دیدار میشل فوکو (فیلسوف برجسته قرن بیستم) با آیتالله شریعتمداری در روزنامه ایتالیایی کوریهره دلّاسرا، اواخر شهریور ۵۷ در قم
❇️متن کامل مقاله در شماره دهم مجله تقریرات منتشر شده است. این شماره را از اینجا تهیه کنید. پادکست معرفی شماره دهم را نیز از اینجا بشنوید.
@taqriraat
بازنشر بهمناسبت سی و هشتمین سالگرد درگذشت آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری (۱۳۶۵-۱۲۸۳ش)
🔹کتاب «القضاء فی الإسلام» حاکی از توجه آیتالله شریعتمداری به فهم عرفی روایات به مثابه مؤلفهای مهم و مورد توجه فقهای تراز اول حوزه قم معاصر است؛ در حالی که ایشان به کاربست مسائل اصولی در استظهارات و تتبع و نقد دقیق کلمات فقیهان التفات شایانی دارد.
🔹اقامه نظام از امور اجتماعی است؛ لذا عمل هیچکس بدون تکیه به قدرت جمعی معنا نمییابد و انجام وظیفه اجتماعی بر کسی واجب عینی است که متصدی قدرت و حکومت باشد. اگر فرض کنیم اقامه نظام الزاماً بر قضاء شرعی استوار است، بر متصدی حکومت واجب است که قضات را به اندازه مورد نیاز تعیین کند که دیگر واجب کفایی آن هم بر افراد شایسته برای قضاوت نیست. همچنین باید در باب ماهیت کفایی این وجوب اذعان کرد اگر در زمان بسط ید امام(ع) یا مأذون ایشان باشد، بر منصوب امام یا مأذون ایشان تولی قضاء واجب عینی است و نه کفایی. اگر در زمان تسلط ظالمان مانند بنیامیه و بنیالعباس و مانند آنها باشد، باز هم اختیار با متصدیان حکومت است که اقامه نظام کنند، حتی اگر مشروع و مقبول نباشد و عملاً دیگران نمیتوانند نظام دیگری اقامه کنند؛ بنابراین اگر امکان قضاوت برخی فقها برای گروهی از مردم در این دورانها مطرح شود، صرفاً وظیفهای شرعی است که مؤمن متقی به آن تن میدهد و هیچ تأثیری در حفظ نظام ندارد. آیتالله شریعتمداری در اینجا به نکتهای تاریخی توجه میدهد که میتوان در مورد برخی دیگر از فتاوی فقیهان با تأکید بر ضوابط به آن توجه کرد و آن اینکه مقصود دقیق از کلمات فقهایی که وجوب کفایی برای قضاء شرعی قائل بودند را میبایست با نظر به این نکته تحلیل کرد که این فقها در دوران استقرار عباسیان تا اواسط قرن هفتم میزیستند و لذا مسائلی از قبیل ولایت جائر و فتوای حرمت تولی از قبل جائر را متناسب با شرایط آن زمان بررسی کردهاند.
🔹ایشان درباره فقره «فإذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فإنما استخف بحکم الله» در مقبوله عمر بن حنظله به بحث اصولی تعیین مختار در وجه حجیت امارات در جهت حل نسبت حکم الهی و فتوای مجتهد پرداخته و اعتقاد دارد این ادعا به شدت ممنوع است که مؤدای ظن مجتهد همان حکمالله باشد. عباراتی چون «إن ظنیة الطریق لا ینافی قطعیة الحکم» و مانند آن مبتنی بر قول به موضوعیت و سببیت در امارات است که بهغایت ضعیف است.
🔹ایشان در باب معنای «حاکم» در مقبوله عمر بن حنظله و مباحثی راجع به اصطلاح «مجتهد» و تفاوت آن با لفظ «راوی» تصریح میکند اجتهادی که در دوران غیبت پدید آمد در زمان ائمه(ع) متداول نبوده و رجال شیعه مجتهد به معنای مصطلح معروف نزد ما نبودند و رجوع شیعیان به راویان برای تقلید از آنان نبوده است.
🔹آیتالله شریعتمداری درباره مباحث مربوط به نسبت میان احکام اسلامی و دستاوردهای بشری به صورتهای مختلفی بحث کرده است؛ برای نمونه ایشان تصریح میکند قضاوت نه تنها از مخترعات شارع نیست و از امور متداول بین همه ادیان و ممالک محسوب میشود که از دیرباز در تاریخ بشر وجود داشته است؛ بنابراین قضاوت امری عرفی است که شارع آن را امضا فرموده و البته در کنار آن احکام خاصی را مقرر داشته است. در این صورت جایی که شرع حکمی در قضا نداشته باشد به عرف مراجعه میشود.
📸عکس دیدار میشل فوکو (فیلسوف برجسته قرن بیستم) با آیتالله شریعتمداری در روزنامه ایتالیایی کوریهره دلّاسرا، اواخر شهریور ۵۷ در قم
❇️متن کامل مقاله در شماره دهم مجله تقریرات منتشر شده است. این شماره را از اینجا تهیه کنید. پادکست معرفی شماره دهم را نیز از اینجا بشنوید.
@taqriraat
تقریرات
🔶سیزدهمین شمارهٔ مجلهٔ تقریرات با پروندهٔ ویژهٔ زنان و روحانیون منتشر شد در این شماره به این پرسشها پرداختهایم: 1️⃣زنان ایران چگونه توانستند به حق رأی و نمایندگی مجلس دست یابند؟ 2️⃣استدلالهای فقهی مخالفان حق رأی زنان چه بود؟ 3️⃣کتاب «زن و انتخابات» در…
.
🔸برای تهیه نسخه کاغذی شماره ۱۳ مجله لطفا به اینجا پیام دهید. مراکز فروش را هم به زودی اطلاعرسانی میکنیم.
@taqriraat
🔸برای تهیه نسخه کاغذی شماره ۱۳ مجله لطفا به اینجا پیام دهید. مراکز فروش را هم به زودی اطلاعرسانی میکنیم.
@taqriraat
Forwarded from آكادمى شمسه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️دوره جامع مدرسه عالی جامعه شناسی زیر نظر "دکتر آرش حیدری" در سه ترم در مؤسسه پژوهشی، آموزشی و مطالعاتی آکادمی شمسه برای نخستین بار به صورت تخصصی برگزار می گردد.
🔸ترم نخست در بهار ، ترم دوم در تابستان و ترم سوم در پاییز برگزار می گردد.
عناوین دوره ها و اساتید عبارتند از:
◼️ترم نخست:دوره جامع مفاهیم بنیادی جامعه شناسی(۱)
طبقه:دکتر نیما شجاعی
ساختار اجتماعی:دکتر آرش حیدری
کجروی:دکتر غلامحسین حبیبی
تغییر اجتماعی:دکتر آیدین کیخایی
فقر و نابرابری:دکتر کوثر کریمی پور
◼️ترم دوم:دوره جامع مفاهیم بنیادین جامعه شناسی(۲)
رابطه اجتماعی:دکتر آرمان ذاکری
کنش:استاد حسین کمالوند
فرهنگ:استاد مهدی نوریان
جنسیت:دکتر شیوا علینقیان
قومیت و نژاد:دکتر نوید نادری
◼️ترم سوم:دوره جامع مفاهیم بنیادین جامعه شناسی(۳)
دولت:دکتر مهسا اسداله نژاد
قدرت:دکتر مهدی یوسفی
نهاد:دکتر مهدی سلیمانیه
ایدیولوژی:دکتر فرشید خورشید نام
📌جهت کسب اطلاعات تکمیلی از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
B2n.ir/b33302
یا به تلگرام و واتس اپ مؤسسه پیام دهید
09044130243
@academyshamseh
🔸ترم نخست در بهار ، ترم دوم در تابستان و ترم سوم در پاییز برگزار می گردد.
عناوین دوره ها و اساتید عبارتند از:
◼️ترم نخست:دوره جامع مفاهیم بنیادی جامعه شناسی(۱)
طبقه:دکتر نیما شجاعی
ساختار اجتماعی:دکتر آرش حیدری
کجروی:دکتر غلامحسین حبیبی
تغییر اجتماعی:دکتر آیدین کیخایی
فقر و نابرابری:دکتر کوثر کریمی پور
◼️ترم دوم:دوره جامع مفاهیم بنیادین جامعه شناسی(۲)
رابطه اجتماعی:دکتر آرمان ذاکری
کنش:استاد حسین کمالوند
فرهنگ:استاد مهدی نوریان
جنسیت:دکتر شیوا علینقیان
قومیت و نژاد:دکتر نوید نادری
◼️ترم سوم:دوره جامع مفاهیم بنیادین جامعه شناسی(۳)
دولت:دکتر مهسا اسداله نژاد
قدرت:دکتر مهدی یوسفی
نهاد:دکتر مهدی سلیمانیه
ایدیولوژی:دکتر فرشید خورشید نام
📌جهت کسب اطلاعات تکمیلی از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
B2n.ir/b33302
یا به تلگرام و واتس اپ مؤسسه پیام دهید
09044130243
@academyshamseh
Forwarded from چشمانداز ایران
🔸مقتضیات اصلاحگری دینی پس از آخرین موج اعتراضی
✍🏻علیاشرف فتحی
✅برای پاسخ به این پرسش که جریان اصلاح دینی باید چه واکنشی به تحولات اجتماعی اخیر ایران پس از اعتراضات ۱۴۰۱ نشان دهد، شاید لازم باشد به نکتهای تاریخی و تبارشناختی اشاره کنم. میگویند قدیمیترین تجمعات اعتراضی ثبتشده زنانه در تاریخ جهان را زنان رومی برگزار کردهاند. دو قرن پیش از میلاد، در جریان جنگ رومیها با هانیبال، فرمانده کارتاژیها (تونس فعلی)، حاکمان روم تصمیم گرفتند به مناسبت جنگ حالت فوقالعاده اعلام کنند و یکی از این قوانین، محدودیت استفاده از طلا و لباسهای تجملی برای زنان بود. پس از پایان جنگ، گروهی از زنان در برابر سنای روم تجمع کردند و خواهان رفع این محدودیتها شدند. برخی مورخان، این تجمع را قدیمیترین تجمع اعتراضی زنان در تاریخ میدانند.
✅در دنیای باستان، رومیها اگرچه بیش از یونانیها به زنان بها میدادند، اما در نظم رومی نیز کوشیده میشد همترازی زنان و بردگان حفظ شود. از نظر کاتو، کنترل پوشش و زیبایی ظاهری زنان میتوانست به کنترل رفتارهای زنان منجر شود و نظم مورد نظر دولتمردان روم را حفظ کند. برای یک دولت اقتدارگرا، کنترل تکتک افراد جامعه یک هدف مهم به شمار میرفت و کنترل زنان بهعنوان نیمی از افراد جامعه چون برای جوامع جنگسالار آن دوره بسیار آسانتر بود، همه قدرتها و دولتهای دوران باستان به آن اهتمام میورزیدند.
✅کنترل مردم از طریق کنترل پوشش آنان، در نخستین دولت مدرن ایران؛ یعنی حکومت پهلوی نیز مورد توجه قرار گرفت. مطالعه یکی از بازجوییهای محلی در عصر رضاشاه نشان میدهد تغییر پوشش، یک ابزار کنترل شهروندان بوده و جلوه دادن آن بهعنوان یکی از مظاهر تمدن جدید، ظاهری فریبنده برای این کنترلگری محسوب میشد. در خرداد ۱۳۱۶، یک کشاورز هفتادساله بیسواد روستایی در مزینان خراسان در حضور مقامات محلی مورد بازجویی قرار گرفت تا پاسخ دهد که چرا همسر و دخترانش در مراسم دولتی کشف حجاب شرکت نکردهاند. او همچنین باید صحبتهای زنان خانواده و همسایههایش درباره قانون کشف حجاب را به مقامات گزارش میداده است.
✅آنچه در طول تاریخ بهعنوان یکی از کاربردیترین ابزارهای مهار شهروندان استفاده شده، با افزایش قدرت شهروندان رنگ باخته، اما کاربرد آن متروک نشده است. مهار پوشش؛ یعنی حضور پررنگ دولت در زندگی خصوصی شهروندان، و این کنترل اگر موفقیتآمیز باشد، شهروندان را ناخودآگاه مطیعتر خواهد کرد.
✅طبعاً پروژه یا پروژههای اصلاح دینی را نیز باید همینگونه تبارشناسی کرد، اما فارغ از آن، وضعیت کنونی جریان اصلاح دینی در ایران بسیار بغرنج و پیچیده است. جامعه امروز کمتر از هر زمانی به دنبال تأثیرپذیری از جریان اصلاح دینی است. نتایج منتشرشده از موج چهارم «پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان» نیز نشان میدهد جامعه ایران شاهد تحول جدی در امر دینداری است، اما این تحول را نمیتوان به حساب جریان اصلاح دینی گذاشت. چهرههای این جریان امروز کمتر از هر زمان دیگری در میان قشر دانشگاهی که مهمترین مخاطب آنان و جامعه هدف آنان بوده است، شناختهشدهاند؛ بنابراین، تحولات اجتماعی کنونی را نمیتوان محصول نوگرایان دینی دانست. همانگونه که مناسکگراتر شدن جامعه مذهبی ایران را نیز نمیتوان یک ناکامی برای جریان اصلاح دینی دانست؛ چراکه اساساً این طیف نیز مخاطب جدی نوگرایان دینی نبودهاند و از همان ابتدا عمدتاً از روحانیون و مداحان تأثیر میپذیرفتهاند.
منبع: چشمانداز ایران شماره ۱۴۴
برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/w35053 مراجعه کنید.
@cheshmandaz_iran
✍🏻علیاشرف فتحی
✅برای پاسخ به این پرسش که جریان اصلاح دینی باید چه واکنشی به تحولات اجتماعی اخیر ایران پس از اعتراضات ۱۴۰۱ نشان دهد، شاید لازم باشد به نکتهای تاریخی و تبارشناختی اشاره کنم. میگویند قدیمیترین تجمعات اعتراضی ثبتشده زنانه در تاریخ جهان را زنان رومی برگزار کردهاند. دو قرن پیش از میلاد، در جریان جنگ رومیها با هانیبال، فرمانده کارتاژیها (تونس فعلی)، حاکمان روم تصمیم گرفتند به مناسبت جنگ حالت فوقالعاده اعلام کنند و یکی از این قوانین، محدودیت استفاده از طلا و لباسهای تجملی برای زنان بود. پس از پایان جنگ، گروهی از زنان در برابر سنای روم تجمع کردند و خواهان رفع این محدودیتها شدند. برخی مورخان، این تجمع را قدیمیترین تجمع اعتراضی زنان در تاریخ میدانند.
✅در دنیای باستان، رومیها اگرچه بیش از یونانیها به زنان بها میدادند، اما در نظم رومی نیز کوشیده میشد همترازی زنان و بردگان حفظ شود. از نظر کاتو، کنترل پوشش و زیبایی ظاهری زنان میتوانست به کنترل رفتارهای زنان منجر شود و نظم مورد نظر دولتمردان روم را حفظ کند. برای یک دولت اقتدارگرا، کنترل تکتک افراد جامعه یک هدف مهم به شمار میرفت و کنترل زنان بهعنوان نیمی از افراد جامعه چون برای جوامع جنگسالار آن دوره بسیار آسانتر بود، همه قدرتها و دولتهای دوران باستان به آن اهتمام میورزیدند.
✅کنترل مردم از طریق کنترل پوشش آنان، در نخستین دولت مدرن ایران؛ یعنی حکومت پهلوی نیز مورد توجه قرار گرفت. مطالعه یکی از بازجوییهای محلی در عصر رضاشاه نشان میدهد تغییر پوشش، یک ابزار کنترل شهروندان بوده و جلوه دادن آن بهعنوان یکی از مظاهر تمدن جدید، ظاهری فریبنده برای این کنترلگری محسوب میشد. در خرداد ۱۳۱۶، یک کشاورز هفتادساله بیسواد روستایی در مزینان خراسان در حضور مقامات محلی مورد بازجویی قرار گرفت تا پاسخ دهد که چرا همسر و دخترانش در مراسم دولتی کشف حجاب شرکت نکردهاند. او همچنین باید صحبتهای زنان خانواده و همسایههایش درباره قانون کشف حجاب را به مقامات گزارش میداده است.
✅آنچه در طول تاریخ بهعنوان یکی از کاربردیترین ابزارهای مهار شهروندان استفاده شده، با افزایش قدرت شهروندان رنگ باخته، اما کاربرد آن متروک نشده است. مهار پوشش؛ یعنی حضور پررنگ دولت در زندگی خصوصی شهروندان، و این کنترل اگر موفقیتآمیز باشد، شهروندان را ناخودآگاه مطیعتر خواهد کرد.
✅طبعاً پروژه یا پروژههای اصلاح دینی را نیز باید همینگونه تبارشناسی کرد، اما فارغ از آن، وضعیت کنونی جریان اصلاح دینی در ایران بسیار بغرنج و پیچیده است. جامعه امروز کمتر از هر زمانی به دنبال تأثیرپذیری از جریان اصلاح دینی است. نتایج منتشرشده از موج چهارم «پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان» نیز نشان میدهد جامعه ایران شاهد تحول جدی در امر دینداری است، اما این تحول را نمیتوان به حساب جریان اصلاح دینی گذاشت. چهرههای این جریان امروز کمتر از هر زمان دیگری در میان قشر دانشگاهی که مهمترین مخاطب آنان و جامعه هدف آنان بوده است، شناختهشدهاند؛ بنابراین، تحولات اجتماعی کنونی را نمیتوان محصول نوگرایان دینی دانست. همانگونه که مناسکگراتر شدن جامعه مذهبی ایران را نیز نمیتوان یک ناکامی برای جریان اصلاح دینی دانست؛ چراکه اساساً این طیف نیز مخاطب جدی نوگرایان دینی نبودهاند و از همان ابتدا عمدتاً از روحانیون و مداحان تأثیر میپذیرفتهاند.
منبع: چشمانداز ایران شماره ۱۴۴
برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/w35053 مراجعه کنید.
@cheshmandaz_iran
چشم انداز ایران
مقتضیات اصلاحگری دینی پس از آخرین موج اعتراضی - چشم انداز ایران
علیاشرف فتحی
تقریرات
🔶سیزدهمین شمارهٔ مجلهٔ تقریرات با پروندهٔ ویژهٔ زنان و روحانیون منتشر شد در این شماره به این پرسشها پرداختهایم: 1️⃣زنان ایران چگونه توانستند به حق رأی و نمایندگی مجلس دست یابند؟ 2️⃣استدلالهای فقهی مخالفان حق رأی زنان چه بود؟ 3️⃣کتاب «زن و انتخابات» در…
.
🔸مراکز فروش نسخه کاغذی شماره ۱۳ مجلهٔ تقریرات
1⃣ تهران، کتابفروشی مولی؛ واقع در خیابان انقلاب، چهارراه ابوریحان، شماره ۱۱۵۸
2⃣ تهران، دکه مطبوعاتی روبهروی دانشگاه تهران، جنب کتابفروشی خوارزمی (بین ۱۲ فروردین و فخر رازی)
3⃣قم، کتابفروشی «کتاب شهر»، واقع در چهارراه شهدا
🔺بقیه شهرها به صورت پستی ارسال میشود. لطفا به اینجا پیام دهید.
@taqriraat
🔸مراکز فروش نسخه کاغذی شماره ۱۳ مجلهٔ تقریرات
1⃣ تهران، کتابفروشی مولی؛ واقع در خیابان انقلاب، چهارراه ابوریحان، شماره ۱۱۵۸
2⃣ تهران، دکه مطبوعاتی روبهروی دانشگاه تهران، جنب کتابفروشی خوارزمی (بین ۱۲ فروردین و فخر رازی)
3⃣قم، کتابفروشی «کتاب شهر»، واقع در چهارراه شهدا
🔺بقیه شهرها به صورت پستی ارسال میشود. لطفا به اینجا پیام دهید.
@taqriraat
Forwarded from تهرنگ
📌 #دوره_های_بهار_ته_رنگ
«جامعهشناسی مناسک جمعی در ایران»
با آرمان ذاکری
📌 جامعهی ایران درحال بیدینتر شدن است یا دیندارتر شدن؟ اقبال به مناسک و نمادهای دینی درحال کاهش است یا افزایش؟ چه رابطهای میان دین، سیاست و اقتصاد وجود دارد؟ در عصر حضور همزمان بنیادگرایی دینی، اسلامهراسی، دینِ مردمان عادی، مردمان بیدین و ضعیف شدن روشنفکری دینی، مناسک جمعی کدام جریان را تقویت میکنند؟ مردمان معمولی و بهویژه فرودستان چه رابطهای با مناسک جمعی برقرار میکنند؟
ازحیث نظری مدافعان نظریههای سکولاریزاسیون مدعی بودهاند با پیشرفت فرآیندهای مدرنیزاسیون و عقلانیسازی، دین از جوامع عقبنشینی خواهد کرد، «افسونزدایی از جهان» رخ خواهد داد و «سایبان مقدس»، از بالای سر بشریت کنار خواهد رفت. این نظریات در سه دههی گذشته مباحث بسیاری برانگیختهاند. برخی دیگر متفکرین از «افسونزایی مجدد جهان» یا «سکولارزدایی از جهان» در پایان قرنِ بیستم سخن گفتهاند. این مناقشات تا به آن حد گسترش یافته که دایرهالمعارف جامعهشناسی دین بهسرپرستی برایان ترنر، یکی از فصول خود را با نام «از سکولاریزاسیون تا بازقدسی شدن» به همین نزاعها اختصاص داده.
در ایران نیز در نگاه اول بهگواه نظرسنجیهای ملی معتبر انجامشده در دو دههی گذشته، اکثریت مردم احساس کردهاند جامعه بهسمت بیدینتر شدن میرود. این احساس را افراد بسیاری در زندگی روزمرهی خود نیز حس میکنند. جدا شدن امر قدسی از اخلاق مدعای برخی پژوهشهاست. برخی از پژوهشگران از ورود جامعهی ایران به دوران پسادینی سخن گفتهاند و برخی جامعهشناسانِ دین از «احیاء دین عامه» یا «فربهی مناسکی» یا افزایش اقبال به زیارت و عزاداری. آخرین موج پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، انجامشده در سال ۱۴۰۲ حکایت از این میکند که حدود ۵۸درصد از پاسخگویان خیلیزیاد یا زیاد تمایل دارند در پیادهروی اربعین شرکت کنند. بهظاهر تناقضی میان واقعیتِ اجتماعی و احساس بخش بزرگی از مردم وجود دارد. این تناقض را چگونه میتوان توضیح داد؟
ممکنشدنِ توضیح این تناقض در گرو فهم علل فراز و فرود مناسک جمعی و نگاه تاریخیـاجتماعی به تحولات مناسک است. مطالعهی اجتماعی مناسک جمعی از آن رو اهمیت دارد که این مناسک از مهمترین راههای رؤیتپذیر کردن دین و تولید قدرت نمادین برای دین در جامعهاند. درعینحال به نظر میرسد برای مدتزمانی قابل توجه، هم در مطالعات نظری و هم در تحقیقات تجربیِ جامعهشناسی دین، تمرکز بر مطالعات پدیدارشناسانه و توجه به فهمِ ابعاد نمادین دین، مطالعۀ همزمان پیوندهای دین و اقتصاد و سیاست را به حاشیه برده است. در حالی که مناسک جمعی(در رأس آنها عزاداری و زیارت) و تصورات جمعی از نمادهای دینی در پیوند با تحولات اجتماعی تغییر میکنند. تلاش من در این دوره توضیح منطقِ این تغییرات است. برای فهم منطق این تغییرات باید «امر تام اجتماعی» را مطالعه کرد. برای نیل به این هدف چهار مقطع زمانی را مطالعه خواهیم کرد. تمرکز من بر ایرانِ دورۀ معاصر خواهد بود. این چهار مقطع به این دلیل انتخاب شدهاند که بهگواه شواهد تاریخی، نقاط عطفی در اوجگیری اقبال به مناسک جمعی بودهاند و عبارتند پس از شکستهای خارجی و بروز قحطیها و شیوع پیاپی طاعون و وبا در ابتدای قرن دوازده شمسی، پس از اشغال ایران و سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، پس از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰ و پس از شدتگرفتن بحرانهای اقتصادی در میانهی دههی ۸۰ شمسی.
با مطالعهی این نقاط عطف تلاش میکنیم همزمانیِ پدیدهها و روندهای متعارض در جامعه را با توجه به تأثیرگذاری متقابل دین، سیاست و اقتصاد بر روی هم توضیح دهیم.
___
◼️ روزهای برگزاری:
این دوره چهارشنبهها، بهصورت حضوری برگزار میشود.
___
⏱ زمان برگزاری:
ساعت ۱۸ تا ۲۰
___
📍مکان برگزاری:
مؤسسهی فرهنگیهنری تهرنگ
واقع در خیابان ویلا.
___
☎️برای اطلاعات بیشتر با شمارهی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ در تماس باشید.
📲 همچنین میتوانید برای برقراری ارتباط با مؤسسهی فرهنگیهنری تهرنگ روی تلگرام یا در دایرکت پیام بگذارید.
https://www.tg-me.com/TahrangInst
📌 #دوره_های_بهار_ته_رنگ
«جامعهشناسی مناسک جمعی در ایران»
با آرمان ذاکری
📌 جامعهی ایران درحال بیدینتر شدن است یا دیندارتر شدن؟ اقبال به مناسک و نمادهای دینی درحال کاهش است یا افزایش؟ چه رابطهای میان دین، سیاست و اقتصاد وجود دارد؟ در عصر حضور همزمان بنیادگرایی دینی، اسلامهراسی، دینِ مردمان عادی، مردمان بیدین و ضعیف شدن روشنفکری دینی، مناسک جمعی کدام جریان را تقویت میکنند؟ مردمان معمولی و بهویژه فرودستان چه رابطهای با مناسک جمعی برقرار میکنند؟
ازحیث نظری مدافعان نظریههای سکولاریزاسیون مدعی بودهاند با پیشرفت فرآیندهای مدرنیزاسیون و عقلانیسازی، دین از جوامع عقبنشینی خواهد کرد، «افسونزدایی از جهان» رخ خواهد داد و «سایبان مقدس»، از بالای سر بشریت کنار خواهد رفت. این نظریات در سه دههی گذشته مباحث بسیاری برانگیختهاند. برخی دیگر متفکرین از «افسونزایی مجدد جهان» یا «سکولارزدایی از جهان» در پایان قرنِ بیستم سخن گفتهاند. این مناقشات تا به آن حد گسترش یافته که دایرهالمعارف جامعهشناسی دین بهسرپرستی برایان ترنر، یکی از فصول خود را با نام «از سکولاریزاسیون تا بازقدسی شدن» به همین نزاعها اختصاص داده.
در ایران نیز در نگاه اول بهگواه نظرسنجیهای ملی معتبر انجامشده در دو دههی گذشته، اکثریت مردم احساس کردهاند جامعه بهسمت بیدینتر شدن میرود. این احساس را افراد بسیاری در زندگی روزمرهی خود نیز حس میکنند. جدا شدن امر قدسی از اخلاق مدعای برخی پژوهشهاست. برخی از پژوهشگران از ورود جامعهی ایران به دوران پسادینی سخن گفتهاند و برخی جامعهشناسانِ دین از «احیاء دین عامه» یا «فربهی مناسکی» یا افزایش اقبال به زیارت و عزاداری. آخرین موج پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، انجامشده در سال ۱۴۰۲ حکایت از این میکند که حدود ۵۸درصد از پاسخگویان خیلیزیاد یا زیاد تمایل دارند در پیادهروی اربعین شرکت کنند. بهظاهر تناقضی میان واقعیتِ اجتماعی و احساس بخش بزرگی از مردم وجود دارد. این تناقض را چگونه میتوان توضیح داد؟
ممکنشدنِ توضیح این تناقض در گرو فهم علل فراز و فرود مناسک جمعی و نگاه تاریخیـاجتماعی به تحولات مناسک است. مطالعهی اجتماعی مناسک جمعی از آن رو اهمیت دارد که این مناسک از مهمترین راههای رؤیتپذیر کردن دین و تولید قدرت نمادین برای دین در جامعهاند. درعینحال به نظر میرسد برای مدتزمانی قابل توجه، هم در مطالعات نظری و هم در تحقیقات تجربیِ جامعهشناسی دین، تمرکز بر مطالعات پدیدارشناسانه و توجه به فهمِ ابعاد نمادین دین، مطالعۀ همزمان پیوندهای دین و اقتصاد و سیاست را به حاشیه برده است. در حالی که مناسک جمعی(در رأس آنها عزاداری و زیارت) و تصورات جمعی از نمادهای دینی در پیوند با تحولات اجتماعی تغییر میکنند. تلاش من در این دوره توضیح منطقِ این تغییرات است. برای فهم منطق این تغییرات باید «امر تام اجتماعی» را مطالعه کرد. برای نیل به این هدف چهار مقطع زمانی را مطالعه خواهیم کرد. تمرکز من بر ایرانِ دورۀ معاصر خواهد بود. این چهار مقطع به این دلیل انتخاب شدهاند که بهگواه شواهد تاریخی، نقاط عطفی در اوجگیری اقبال به مناسک جمعی بودهاند و عبارتند پس از شکستهای خارجی و بروز قحطیها و شیوع پیاپی طاعون و وبا در ابتدای قرن دوازده شمسی، پس از اشغال ایران و سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، پس از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰ و پس از شدتگرفتن بحرانهای اقتصادی در میانهی دههی ۸۰ شمسی.
با مطالعهی این نقاط عطف تلاش میکنیم همزمانیِ پدیدهها و روندهای متعارض در جامعه را با توجه به تأثیرگذاری متقابل دین، سیاست و اقتصاد بر روی هم توضیح دهیم.
___
◼️ روزهای برگزاری:
این دوره چهارشنبهها، بهصورت حضوری برگزار میشود.
___
⏱ زمان برگزاری:
ساعت ۱۸ تا ۲۰
___
📍مکان برگزاری:
مؤسسهی فرهنگیهنری تهرنگ
واقع در خیابان ویلا.
___
☎️برای اطلاعات بیشتر با شمارهی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ در تماس باشید.
📲 همچنین میتوانید برای برقراری ارتباط با مؤسسهی فرهنگیهنری تهرنگ روی تلگرام یا در دایرکت پیام بگذارید.
https://www.tg-me.com/TahrangInst
Telegram
تهرنگ
مؤسسهی فرهنگیهنری تهرنگ اندیشه و خیال
@InstTahrang
@InstTahrang
🔶مسألهای بهنام «زن بودن»
خانم معصومه حائری یزدی؛ عروس ارشد امام خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی در سن ۸۶ سالگی درگذشت. وی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی بود و در چند دههٔ گذشته حضور رسانهای چندانی نداشت.
در گزارش تفصیلی شماره ۱۳ مجله تقریرات دربارهٔ مواضع علمای شیعه در زمینهٔ حق رأی زنان آمده که مرحوم شیخ مرتضی حائری یزدی؛ فرزند آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (پایهگذار حوزهٔ معاصر قم)، از امضاکنندگان بیانیهٔ ۹ امضایی علمای تراز اول قم دربارهٔ حق رأی زنان در اسفند ۱۳۴۱ و نویسندهٔ متن آن بود و در جلسهٔ ۲۷ شهریور ۱۳۵۸ مجلس خبرگان قانون اساسی نیز در سخنان کوتاهی بر مخالفت خود با حضور زنان در انتخابات تأکید کرده و گفته بود:
«موضوع دیگر مربوط به زنهاست که از مطاوی احکام اسلامی چنین معلوم میشود که نماز جمعه و جهاد از زن برداشته شده و با اینکه نماز خواندن در مسجد ثواب بسیار زیادی دارد ... طبق روایتی که در عروةالوثقی است که خود بنده آن را دیدهام، اگر زن نماز را در منزل خودش بخواند افضل از مسجد است. یکی از علمای قم یک نامهای برای بنده نوشته است و نامهای هم از مدرسین خارج رسیده است که شصت روایت را جمع کرده که زنها حق تصدی امورات و ولایت و حکومت و این کارها را ندارند. حالا کاری به این حرفها ندارم. عرض من این است که بیش از این به اختلاط زن و مرد کمک نکنید. ما هر دو زمان را درک کردهایم. در سابق که زنها در منزل بودند دیدیم که چهجور خانه را اداره میکردند، چه صفایی بود، بچهها خوب تربیت میشدند، ملاحظه رفاقت و دوستی بچهها میشد، ملاحظه نشست و برخاست بچهها میشد که دروغ نگویند و مرتکب کارهای بد نشوند. حالا خانم به اداره میرود و مرد هم سر کار خود میرود. در این میان بچه بدون سرپرست میماند. بنده کسی را خداینکرده متهم به بیعفتی نمیکنم، ولی قهرا اتفاق میافتد. چون زنها مختلف هستند و خوب و بد در همه هست ... مردی که از صبح تا شب برای تهیه مایحتاج زندگی تلاش میکند، این تلاش برای زن و بچهاش میباشد و دلش برای زن و بچهاش بیشتر از خودش میسوزد. در موقع رأی دادن مگر ملاحظه مصالح زن و بچهاش را نمیکند؟ اسلام نخواسته که اختلاط بین زن و مرد باشد و اصولا اختلاط بین زن و مرد خوب نیست» (صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج ۳، ص ۶۱۱).
مجلس خبرگان قانون اساسی اگرچه زنان را از حضور در منصب ریاست جمهوری محروم کرد، ولی حق رأی را از آنان نگرفت و تذکر آیتالله حائری را مسکوت گذاشت.
@taqriraat
.
خانم معصومه حائری یزدی؛ عروس ارشد امام خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی در سن ۸۶ سالگی درگذشت. وی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی بود و در چند دههٔ گذشته حضور رسانهای چندانی نداشت.
در گزارش تفصیلی شماره ۱۳ مجله تقریرات دربارهٔ مواضع علمای شیعه در زمینهٔ حق رأی زنان آمده که مرحوم شیخ مرتضی حائری یزدی؛ فرزند آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (پایهگذار حوزهٔ معاصر قم)، از امضاکنندگان بیانیهٔ ۹ امضایی علمای تراز اول قم دربارهٔ حق رأی زنان در اسفند ۱۳۴۱ و نویسندهٔ متن آن بود و در جلسهٔ ۲۷ شهریور ۱۳۵۸ مجلس خبرگان قانون اساسی نیز در سخنان کوتاهی بر مخالفت خود با حضور زنان در انتخابات تأکید کرده و گفته بود:
«موضوع دیگر مربوط به زنهاست که از مطاوی احکام اسلامی چنین معلوم میشود که نماز جمعه و جهاد از زن برداشته شده و با اینکه نماز خواندن در مسجد ثواب بسیار زیادی دارد ... طبق روایتی که در عروةالوثقی است که خود بنده آن را دیدهام، اگر زن نماز را در منزل خودش بخواند افضل از مسجد است. یکی از علمای قم یک نامهای برای بنده نوشته است و نامهای هم از مدرسین خارج رسیده است که شصت روایت را جمع کرده که زنها حق تصدی امورات و ولایت و حکومت و این کارها را ندارند. حالا کاری به این حرفها ندارم. عرض من این است که بیش از این به اختلاط زن و مرد کمک نکنید. ما هر دو زمان را درک کردهایم. در سابق که زنها در منزل بودند دیدیم که چهجور خانه را اداره میکردند، چه صفایی بود، بچهها خوب تربیت میشدند، ملاحظه رفاقت و دوستی بچهها میشد، ملاحظه نشست و برخاست بچهها میشد که دروغ نگویند و مرتکب کارهای بد نشوند. حالا خانم به اداره میرود و مرد هم سر کار خود میرود. در این میان بچه بدون سرپرست میماند. بنده کسی را خداینکرده متهم به بیعفتی نمیکنم، ولی قهرا اتفاق میافتد. چون زنها مختلف هستند و خوب و بد در همه هست ... مردی که از صبح تا شب برای تهیه مایحتاج زندگی تلاش میکند، این تلاش برای زن و بچهاش میباشد و دلش برای زن و بچهاش بیشتر از خودش میسوزد. در موقع رأی دادن مگر ملاحظه مصالح زن و بچهاش را نمیکند؟ اسلام نخواسته که اختلاط بین زن و مرد باشد و اصولا اختلاط بین زن و مرد خوب نیست» (صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج ۳، ص ۶۱۱).
مجلس خبرگان قانون اساسی اگرچه زنان را از حضور در منصب ریاست جمهوری محروم کرد، ولی حق رأی را از آنان نگرفت و تذکر آیتالله حائری را مسکوت گذاشت.
@taqriraat
.
Forwarded from کتابخانه آیت الله العظمی بروجردی ( کتابخانه مسجد اعظم قم)
شهر قانون.pdf
19.9 MB
مقاله:
فصلنامه شهر قانون
سال سوم، شماره نهم، بهار 1393
گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سید محمدرضا احمدی بروجردی درباره جایگاه و عملکرد آیت الله العظمی بروجردی:
«آیت الله بروجردی در مسائلی که روشن نبود دخالت نمی کرد»
مصاحبه از: علی اشرف فتحی
کتابخانه مسجد اعظم
@boroujerdilib
فصلنامه شهر قانون
سال سوم، شماره نهم، بهار 1393
گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سید محمدرضا احمدی بروجردی درباره جایگاه و عملکرد آیت الله العظمی بروجردی:
«آیت الله بروجردی در مسائلی که روشن نبود دخالت نمی کرد»
مصاحبه از: علی اشرف فتحی
کتابخانه مسجد اعظم
@boroujerdilib
🔸در نکوهش استبداد استاد
🔺به بهانه روز معلم
✍🏻علیاشرف فتحی
در ادبیات مذهبی ما برای تکریم معلمان و استادان، اغلب به سخنی منسوب به پیامبر(ص) یا امام علی(ع) اشاره میشود که مضمون آن ترسیم رابطه «ارباب-برده» بین استاد و شاگرد است و استعاره برده به معنای ضرورت اطاعت از معلم و استاد در نظر گرفته میشود. این سخن با عبارات مختلفی همچون «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا»، «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» یا «أنا عبد منْ علّمنی حرفا واحدا» نقل شده و طبق جستجوی مختصری که داشتم، به نظر میرسد قدیمیترین منبع برای این جمله، کتاب «تعليم المتعلّم فى طريق التعلّم» اثر برهانالدین زرنوجی؛ فقیه حنفیمذهب اهل بخارا باشد که این کتاب را در آخرین دهه قرن ششم هجری نوشته و در صفحات 8 و 9 از قول امام علی(ع) و بدون ذکر سلسله سند، نقل کرده که: «من برده کسی هستم که یک حرف به من بیاموزد؛ اگر خواست مرا بفروشد، اگر خواست آزادم کند و اگر خواست مرا به بردگی بگیرد». چند دهه بعد، همین مضمون به دو شکل در کتاب «آداب المتعلمین» آمده و از آنجا که این کتاب به خواجه نصیرالدین طوسی نسبت داده شده، میان شیعیان هم مورد اقبال قرار گرفته است.هرچند برخی پژوهشگران معاصر مثل جویا جهانبخش معتقدند که این کتاب را خواجه نصیر ننوشته و صرفا گزیدهای از کتاب زرنوجی است.
نقطه عطف دیگر این مضمون را در پایان قرن نهم هجری در کتاب «عوالی اللئالی» ابن ابی جمهور اَحسائی میبینیم که او نیز از قضا همانند زرنوجی گرایش به تصوف داشته و در نقل روایات نیز سهلانگار بوده است. او این مضمون را به دو شکل متفاوت به پیامبر اسلام نسبت داده است. در جایی از قول پیامبر آورده که: «هر کس به فردی یک مساله را بیاموزد، او را به بردگی گرفته است». در ادامه روایت آمده که فردی از پیامبر میپرسد: «یعنی میتواند او را بفروشد؟». پیامبر نیز پاسخ داده که: «نه، میتواند به او دستور بدهد» (ج 4، ص 71). در اوایل کتاب نیز به شکل سادهتر «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» آمده است (ج 1، ص 292). نکته اینجاست که این مضمون، نیم قرن پیش از کتاب ابن ابی جمهور، در تفسیر «غرائب القرآن» نظامالدین قمی نیشابوری معروف به نظام اعرج، به یکی از علما نسبت داده شده است (ج 3، ص 361). جالبتر آنکه صاحب غرائب نیز با وجود شافعیمذهب بودن، همچون زرنوجی و ابن ابیجمهور به تصوف گرایش داشته است. به هر حال با نقل این روایت در عوالیاللئالی، مجلسی نیز آن را در بحار میآورد و سپس نراقی در جامعالسعادات به آن اشاره میکند و در زمان ما نیز علمایی چون علامه طباطبایی، مرحوم مطهری و آقای مکارم بهوفور به این استعاره بردگی به عنوان یک کلام حکیمانه برای بزرگداشت مقام معلم اشاره کردهاند (طباطبایی، تعالیم اسلام، ص 210).
خلاصه آنکه اولا انتساب این مضمون به پیامبر اسلام و امام علی(ع) بسیار دشوار است و دوم آنکه رد پای صوفیه در نقل این مضمون با عبارات مختلف نشان میدهد که مضمون ارباب-برده با نظام مراد و مریدی رایج در میان اهل تصوف سازگار بوده و به مذاق آنان خوش آمده که چنین نظامی را برای رابطه استاد و شاگرد نیز ترسیم کنند. در جوامع استبدادزده که قرنها به نظام اربابی خو کرده و در همه روابط (پدر و فرزندی، زن و شوهری، استاد و شاگردی، حاکم و مردم) استعاره بردگی را به کار میبردهاند، شاید زمانی استبداد معلم و استاد همچون استبداد پدر و شوهر و حاکم، فوایدی برای گسترش و تقویت نظام دانش داشت، اما تضعیف فرهنگ نقد و گفتگوی علمی و خلاقیت را نیز باید از زیانهای اینگونه رابطه دانست. حفظ احترام استاد و معلم واجب است، همانگونه که حفظ احترام دانشآموز و دانشجو نیز واجب است. از این نظر فرقی میان آنها نیست. اما نه استبداد استاد و معلم پسندیده است و نه استبداد دانشآموز و دانشجو. استبداد اساسا مخرب است و زیانهای فراوان آن به فواید اندکش میچربد. بهویژه در وادی دانش و اندیشه، جایی برای بردگی و مریدبازی نیست و مکانیزم حفظ حرمت و احترام باید به سود دانش تغییر کند.
@taqriraat
🔺به بهانه روز معلم
✍🏻علیاشرف فتحی
در ادبیات مذهبی ما برای تکریم معلمان و استادان، اغلب به سخنی منسوب به پیامبر(ص) یا امام علی(ع) اشاره میشود که مضمون آن ترسیم رابطه «ارباب-برده» بین استاد و شاگرد است و استعاره برده به معنای ضرورت اطاعت از معلم و استاد در نظر گرفته میشود. این سخن با عبارات مختلفی همچون «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا»، «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» یا «أنا عبد منْ علّمنی حرفا واحدا» نقل شده و طبق جستجوی مختصری که داشتم، به نظر میرسد قدیمیترین منبع برای این جمله، کتاب «تعليم المتعلّم فى طريق التعلّم» اثر برهانالدین زرنوجی؛ فقیه حنفیمذهب اهل بخارا باشد که این کتاب را در آخرین دهه قرن ششم هجری نوشته و در صفحات 8 و 9 از قول امام علی(ع) و بدون ذکر سلسله سند، نقل کرده که: «من برده کسی هستم که یک حرف به من بیاموزد؛ اگر خواست مرا بفروشد، اگر خواست آزادم کند و اگر خواست مرا به بردگی بگیرد». چند دهه بعد، همین مضمون به دو شکل در کتاب «آداب المتعلمین» آمده و از آنجا که این کتاب به خواجه نصیرالدین طوسی نسبت داده شده، میان شیعیان هم مورد اقبال قرار گرفته است.هرچند برخی پژوهشگران معاصر مثل جویا جهانبخش معتقدند که این کتاب را خواجه نصیر ننوشته و صرفا گزیدهای از کتاب زرنوجی است.
نقطه عطف دیگر این مضمون را در پایان قرن نهم هجری در کتاب «عوالی اللئالی» ابن ابی جمهور اَحسائی میبینیم که او نیز از قضا همانند زرنوجی گرایش به تصوف داشته و در نقل روایات نیز سهلانگار بوده است. او این مضمون را به دو شکل متفاوت به پیامبر اسلام نسبت داده است. در جایی از قول پیامبر آورده که: «هر کس به فردی یک مساله را بیاموزد، او را به بردگی گرفته است». در ادامه روایت آمده که فردی از پیامبر میپرسد: «یعنی میتواند او را بفروشد؟». پیامبر نیز پاسخ داده که: «نه، میتواند به او دستور بدهد» (ج 4، ص 71). در اوایل کتاب نیز به شکل سادهتر «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» آمده است (ج 1، ص 292). نکته اینجاست که این مضمون، نیم قرن پیش از کتاب ابن ابی جمهور، در تفسیر «غرائب القرآن» نظامالدین قمی نیشابوری معروف به نظام اعرج، به یکی از علما نسبت داده شده است (ج 3، ص 361). جالبتر آنکه صاحب غرائب نیز با وجود شافعیمذهب بودن، همچون زرنوجی و ابن ابیجمهور به تصوف گرایش داشته است. به هر حال با نقل این روایت در عوالیاللئالی، مجلسی نیز آن را در بحار میآورد و سپس نراقی در جامعالسعادات به آن اشاره میکند و در زمان ما نیز علمایی چون علامه طباطبایی، مرحوم مطهری و آقای مکارم بهوفور به این استعاره بردگی به عنوان یک کلام حکیمانه برای بزرگداشت مقام معلم اشاره کردهاند (طباطبایی، تعالیم اسلام، ص 210).
خلاصه آنکه اولا انتساب این مضمون به پیامبر اسلام و امام علی(ع) بسیار دشوار است و دوم آنکه رد پای صوفیه در نقل این مضمون با عبارات مختلف نشان میدهد که مضمون ارباب-برده با نظام مراد و مریدی رایج در میان اهل تصوف سازگار بوده و به مذاق آنان خوش آمده که چنین نظامی را برای رابطه استاد و شاگرد نیز ترسیم کنند. در جوامع استبدادزده که قرنها به نظام اربابی خو کرده و در همه روابط (پدر و فرزندی، زن و شوهری، استاد و شاگردی، حاکم و مردم) استعاره بردگی را به کار میبردهاند، شاید زمانی استبداد معلم و استاد همچون استبداد پدر و شوهر و حاکم، فوایدی برای گسترش و تقویت نظام دانش داشت، اما تضعیف فرهنگ نقد و گفتگوی علمی و خلاقیت را نیز باید از زیانهای اینگونه رابطه دانست. حفظ احترام استاد و معلم واجب است، همانگونه که حفظ احترام دانشآموز و دانشجو نیز واجب است. از این نظر فرقی میان آنها نیست. اما نه استبداد استاد و معلم پسندیده است و نه استبداد دانشآموز و دانشجو. استبداد اساسا مخرب است و زیانهای فراوان آن به فواید اندکش میچربد. بهویژه در وادی دانش و اندیشه، جایی برای بردگی و مریدبازی نیست و مکانیزم حفظ حرمت و احترام باید به سود دانش تغییر کند.
@taqriraat
🔸اسلام یونانی
✍🏻علیاشرف فتحی
یادداشت قبلیام درباره احتمال تأثیرپذیری روایات اسلامی از صوفیه در کاربست استعاره بردگی در روابط شاگرد و استاد (اینجا) را باید با پاورقی مقالهام در شماره 12 مجله تقریرات تکمیل کنم. این مقاله به مجادله تاریخی مهمی پرداخته که اسفند 1357 یعنی کمی پس از پیروزی انقلاب میان دکتر سید علی شایگان (از نخستین حقوقدانان ایرانی و از وزرای دولت مصدق) از یک سو، و امام خمینی و آیتالله سید کاظم شریعتمداری از سوی دیگر درباره نسبت اسلام با زمان جدید رخ داده بود. در جریان آن مجادله، شایگان به روایتی اشاره میکند که به امام علی(ع) نسبت داده شده و در آن توصیه میشود که فرزندان خود را مطابق زمانه خودشان تربیت کنید و نه زمانه خودتان. ذیل این سخن شایگان نوشته بودم:
«به نظر میرسد این جمله نخستین بار در شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید؛ شاعر و ادیب معتزلی و شافعی قرن هفتم به امام علی(ع) نسبت داده شده و آن هم به این صورت آمده: «لا تقسروا أولادكم على آدابكم فإنهم مخلوقون لزمان غير زمانكم»؛ یعنی فرزندان خود را وادار نکنید که طبق اخلاقیات و فرهنگ شما رفتار کنند، چون آنان برای زمان دیگری جز زمان شما آفریده شدهاند (ج 20، ص 267). پیش از ابنابیالحدید، شهرستانی در قرن ششم آن را به سقراط نسبت داده (الملل و النحل، ج2، ص 406) و ابن منقذ کنانی در همان قرن، این سخن را به افلاطون نسبت میدهد (لباب الاداب، ص 237). ابن حمدون نیز در همین قرن، این سخن را با کمی اختلاف در کلمات به افلاطون نسبت داده است (التذکرة الحمدونیه، ج1، ص 256). پس از ابن ابیالحدید نیز ابن قیم جوزی در قرن هشتم، این جمله را به سقراط نسبت داده (إغاثة اللهفان من مصايد الشيطان، ج2، ص 265) و شیخ بهائی نیز در اوایل قرن یازدهم، آن را به «بعض الحکما» منسب کرده که میتواند حاکی از تردید وی در انتساب جمله به سقراط یا افلاطون باشد (کشکول، ج 2، ص 341). بنابر این در هیچ منبع شیعی، این روایت به امام علی(ع) نسبت داده نشده و احتمال انتساب جمله به امیرالمؤمنین بسیار ضعیف است».
آنها که آثار فلاسفه مهم دوره کلاسیک یونان باستان یعنی سقراط (جمهور افلاطون)، افلاطون (قوانین) و ارسطو (سیاست) را خواندهاند، میدانند که تربیت فرزند جایگاه بسیار مهمی در آثار آنان دارد. دستکم میتوان به مبنای مهم افلاطون و ارسطو اشاره کرد که معتقد بودهاند تربیت فرزند نه در راستای امیال والدین، بلکه باید مطابق نیازهای جامعه باشد و تربیت یک امر خصوصی نیست (نک: سیاست ارسطو، ترجمه حمید عنایت، چاپ 1349، ص 329 و قوانین افلاطون، ترجمه لطفی، انتشارات خوارزمی، ج 4، ص 2248).
اگرچه ما ایرانیان پس از سقوط هخامنشیان به دست یونانیان، بیش از دو قرن تحت حاکمیت سرداران یونانی و تحت تاثیر عقاید و آداب آنان بودهایم، اما به نظر میرسد مسلمانان عمدتا از قرن دوم با شروع ترجمه آثار یونانیان شیفته آنان شده و سخنان آنان را به پیشوایان دینی خود نسبت دادهاند. همچون زمانه خودمان که برخی، هر سخنی را که زیبا و مفید میبییند به دکتر شریعتی و پروفسور سمیعی نسبت میدهند، گویا چنین وضعیتی نیز بین مسلمانان قرون دوم به بعد حاکم بوده و چون تدوین نخستین کتب روایی نیز از همین دوره بوده، این استحسان بر روایات دینی نیز اثر گذاشته است.
حدود 9 سال پیش در یادداشتی که برای سایت جماران نوشتم، این پرسش را برای مدافعان اسلامیسازی علوم و دانشگاهها مطرح کردم که اگر شما با مدافعان تفکیک مرزبندی دارید و مدافع بهرهگیری از آثار فکری یونانیان باستان هستید، بنابر این نباید مدافع اسلامیسازی علوم و دانشگاهها هم باشید. حال با این نمونههایی که حاکی از اثرگذاری متون یونانی بر اسلامی است، به نظر میرسد باید تأمل و تفحص جدی در میزان این اثرگذاری داشت. مثلا آیا نگاه غلیظ یونانیها علیه زنان و بردگان هم در نگاه مسلمانان و فرایند نقل روایات پیامبر و دیگر بزرگان دین اثر گذاشته است؟ پژوهشهایی چون مقاله جدید دکتر محمد قندهاری از همین ایده دفاع میکنند که شیفتگی عالمانی چون سید رضی نسبت به متون یونانی، در فرایند نقل روایات و تدوین کتبی چون نهجالبلاغه و شکلگیری یا تقویت انگارهٔ نقصان عقل زنان اثرگذار بوده است.
متون و نگاه فلسفی یونان باستان نه تنها بر مسلمانان و ایرانیان باستان، بلکه بر رومیها، یهودیها و مسیحیان نیز تاثیرات عمیقی گذاشته است. همانطور که میشود از یونانیگری یهودی حرف زد، یونانیگری اسلامی نیز جای کار و پژوهش جدی دارد. این یونانیگری منحصر به کتب فیلسوفان مسلمان نیست و همانگونه که اشاره شد، روایات و جهانبینی فقهی و اخلاقی را نیز متاثر ساخته است.
@taqriraat
✍🏻علیاشرف فتحی
یادداشت قبلیام درباره احتمال تأثیرپذیری روایات اسلامی از صوفیه در کاربست استعاره بردگی در روابط شاگرد و استاد (اینجا) را باید با پاورقی مقالهام در شماره 12 مجله تقریرات تکمیل کنم. این مقاله به مجادله تاریخی مهمی پرداخته که اسفند 1357 یعنی کمی پس از پیروزی انقلاب میان دکتر سید علی شایگان (از نخستین حقوقدانان ایرانی و از وزرای دولت مصدق) از یک سو، و امام خمینی و آیتالله سید کاظم شریعتمداری از سوی دیگر درباره نسبت اسلام با زمان جدید رخ داده بود. در جریان آن مجادله، شایگان به روایتی اشاره میکند که به امام علی(ع) نسبت داده شده و در آن توصیه میشود که فرزندان خود را مطابق زمانه خودشان تربیت کنید و نه زمانه خودتان. ذیل این سخن شایگان نوشته بودم:
«به نظر میرسد این جمله نخستین بار در شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید؛ شاعر و ادیب معتزلی و شافعی قرن هفتم به امام علی(ع) نسبت داده شده و آن هم به این صورت آمده: «لا تقسروا أولادكم على آدابكم فإنهم مخلوقون لزمان غير زمانكم»؛ یعنی فرزندان خود را وادار نکنید که طبق اخلاقیات و فرهنگ شما رفتار کنند، چون آنان برای زمان دیگری جز زمان شما آفریده شدهاند (ج 20، ص 267). پیش از ابنابیالحدید، شهرستانی در قرن ششم آن را به سقراط نسبت داده (الملل و النحل، ج2، ص 406) و ابن منقذ کنانی در همان قرن، این سخن را به افلاطون نسبت میدهد (لباب الاداب، ص 237). ابن حمدون نیز در همین قرن، این سخن را با کمی اختلاف در کلمات به افلاطون نسبت داده است (التذکرة الحمدونیه، ج1، ص 256). پس از ابن ابیالحدید نیز ابن قیم جوزی در قرن هشتم، این جمله را به سقراط نسبت داده (إغاثة اللهفان من مصايد الشيطان، ج2، ص 265) و شیخ بهائی نیز در اوایل قرن یازدهم، آن را به «بعض الحکما» منسب کرده که میتواند حاکی از تردید وی در انتساب جمله به سقراط یا افلاطون باشد (کشکول، ج 2، ص 341). بنابر این در هیچ منبع شیعی، این روایت به امام علی(ع) نسبت داده نشده و احتمال انتساب جمله به امیرالمؤمنین بسیار ضعیف است».
آنها که آثار فلاسفه مهم دوره کلاسیک یونان باستان یعنی سقراط (جمهور افلاطون)، افلاطون (قوانین) و ارسطو (سیاست) را خواندهاند، میدانند که تربیت فرزند جایگاه بسیار مهمی در آثار آنان دارد. دستکم میتوان به مبنای مهم افلاطون و ارسطو اشاره کرد که معتقد بودهاند تربیت فرزند نه در راستای امیال والدین، بلکه باید مطابق نیازهای جامعه باشد و تربیت یک امر خصوصی نیست (نک: سیاست ارسطو، ترجمه حمید عنایت، چاپ 1349، ص 329 و قوانین افلاطون، ترجمه لطفی، انتشارات خوارزمی، ج 4، ص 2248).
اگرچه ما ایرانیان پس از سقوط هخامنشیان به دست یونانیان، بیش از دو قرن تحت حاکمیت سرداران یونانی و تحت تاثیر عقاید و آداب آنان بودهایم، اما به نظر میرسد مسلمانان عمدتا از قرن دوم با شروع ترجمه آثار یونانیان شیفته آنان شده و سخنان آنان را به پیشوایان دینی خود نسبت دادهاند. همچون زمانه خودمان که برخی، هر سخنی را که زیبا و مفید میبییند به دکتر شریعتی و پروفسور سمیعی نسبت میدهند، گویا چنین وضعیتی نیز بین مسلمانان قرون دوم به بعد حاکم بوده و چون تدوین نخستین کتب روایی نیز از همین دوره بوده، این استحسان بر روایات دینی نیز اثر گذاشته است.
حدود 9 سال پیش در یادداشتی که برای سایت جماران نوشتم، این پرسش را برای مدافعان اسلامیسازی علوم و دانشگاهها مطرح کردم که اگر شما با مدافعان تفکیک مرزبندی دارید و مدافع بهرهگیری از آثار فکری یونانیان باستان هستید، بنابر این نباید مدافع اسلامیسازی علوم و دانشگاهها هم باشید. حال با این نمونههایی که حاکی از اثرگذاری متون یونانی بر اسلامی است، به نظر میرسد باید تأمل و تفحص جدی در میزان این اثرگذاری داشت. مثلا آیا نگاه غلیظ یونانیها علیه زنان و بردگان هم در نگاه مسلمانان و فرایند نقل روایات پیامبر و دیگر بزرگان دین اثر گذاشته است؟ پژوهشهایی چون مقاله جدید دکتر محمد قندهاری از همین ایده دفاع میکنند که شیفتگی عالمانی چون سید رضی نسبت به متون یونانی، در فرایند نقل روایات و تدوین کتبی چون نهجالبلاغه و شکلگیری یا تقویت انگارهٔ نقصان عقل زنان اثرگذار بوده است.
متون و نگاه فلسفی یونان باستان نه تنها بر مسلمانان و ایرانیان باستان، بلکه بر رومیها، یهودیها و مسیحیان نیز تاثیرات عمیقی گذاشته است. همانطور که میشود از یونانیگری یهودی حرف زد، یونانیگری اسلامی نیز جای کار و پژوهش جدی دارد. این یونانیگری منحصر به کتب فیلسوفان مسلمان نیست و همانگونه که اشاره شد، روایات و جهانبینی فقهی و اخلاقی را نیز متاثر ساخته است.
@taqriraat
🔸دینداری و دوراهی ستیز و سازش
میرچا الیاده؛ دینپژوه برجستهٔ قرن بیستم در کتاب «مقدس و نامقدس» گفته که یک فرد غیر مذهبی، وارث و محصول یک گذشتهٔ مذهبی است و نمیتواند خود را از این گذشته جدا کند. از نظر الیاده، بیشتر بیدینها رفتار ناخودآگاه مذهبی دارند (ترجمهٔ زنگوئی، ص ۱۵۰).
در جامعه ما هم که با وجود کاهش دینداری هنوز نمیتوان آن را جامعهای غیر مذهبی دانست، در گفتگوها و مواجهههایی که به عنوان یک طلبه با دانشجویان دانشگاههای مختلف تهران داشتهام، علاقهٔ بسیاری از آنان برای آشتی دادن دین با دنیای جدید را بهوضوح لمس کردهام. البته این تمایل جدیدی نیست و یک قرن قدمت دارد. دستکم از نخستین سالهای تأسیس «دانشگاه» در ایران یعنی ۹۰ سال پیش، این تمایل وجود داشته و هنوز هم به نظر میرسد به پاسخ نهایی و روشنی نرسیده است.
اگر در دهههای سی و چهل، نوشتههای مهندس بازرگان و دکتر سحابی به بخشی از این پرسشها پاسخ میداد، اما بهتدریج با پیشروی مرزهای دانش، همان نوشتهها پرسشها و ابهامات جدیدی تولید میکرد.
امروز که دینگریزی بسترها و انگیزههای بیشتری پیدا کرده، دیگر کمتر کسی به سراغ راهحلهای نوگرایان دینی میرود. جامعه مذهبی ما از خواندن و شنیدن اشباع شده و میل محسوسی به عملگرایی ( پراگماتیسم) پیدا میکند. جوان مذهبی دهه چهل و پنجاه اگر از کارآمدی دین ناامید میشد بیدرنگ به سمت مارکسیسم میرفت و ستیزهجو میشد. جوان امروز سر ستیز ندارد و به دنبال زندگی است. اگر از دین سرخورده شود، پاسخ سرگردانیاش را در پراگماتیسم میبیند و دست به گزینش عملگرایانه باورها و رفتارهای دینی میزند. تغییر واقعی در این بستر شکل میگیرد. آنها که هنوز هم چون روزگار جوانیشان همه چیز را در ستیز خلاصه میکنند، این تغییرات را نمیبینند یا مهم نمیدانند.
عکس: سخنرانی در دفتر مطالعات فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف، ششم اردیبهشت ۱۳۸۹
@taqriraat
.
میرچا الیاده؛ دینپژوه برجستهٔ قرن بیستم در کتاب «مقدس و نامقدس» گفته که یک فرد غیر مذهبی، وارث و محصول یک گذشتهٔ مذهبی است و نمیتواند خود را از این گذشته جدا کند. از نظر الیاده، بیشتر بیدینها رفتار ناخودآگاه مذهبی دارند (ترجمهٔ زنگوئی، ص ۱۵۰).
در جامعه ما هم که با وجود کاهش دینداری هنوز نمیتوان آن را جامعهای غیر مذهبی دانست، در گفتگوها و مواجهههایی که به عنوان یک طلبه با دانشجویان دانشگاههای مختلف تهران داشتهام، علاقهٔ بسیاری از آنان برای آشتی دادن دین با دنیای جدید را بهوضوح لمس کردهام. البته این تمایل جدیدی نیست و یک قرن قدمت دارد. دستکم از نخستین سالهای تأسیس «دانشگاه» در ایران یعنی ۹۰ سال پیش، این تمایل وجود داشته و هنوز هم به نظر میرسد به پاسخ نهایی و روشنی نرسیده است.
اگر در دهههای سی و چهل، نوشتههای مهندس بازرگان و دکتر سحابی به بخشی از این پرسشها پاسخ میداد، اما بهتدریج با پیشروی مرزهای دانش، همان نوشتهها پرسشها و ابهامات جدیدی تولید میکرد.
امروز که دینگریزی بسترها و انگیزههای بیشتری پیدا کرده، دیگر کمتر کسی به سراغ راهحلهای نوگرایان دینی میرود. جامعه مذهبی ما از خواندن و شنیدن اشباع شده و میل محسوسی به عملگرایی ( پراگماتیسم) پیدا میکند. جوان مذهبی دهه چهل و پنجاه اگر از کارآمدی دین ناامید میشد بیدرنگ به سمت مارکسیسم میرفت و ستیزهجو میشد. جوان امروز سر ستیز ندارد و به دنبال زندگی است. اگر از دین سرخورده شود، پاسخ سرگردانیاش را در پراگماتیسم میبیند و دست به گزینش عملگرایانه باورها و رفتارهای دینی میزند. تغییر واقعی در این بستر شکل میگیرد. آنها که هنوز هم چون روزگار جوانیشان همه چیز را در ستیز خلاصه میکنند، این تغییرات را نمیبینند یا مهم نمیدانند.
عکس: سخنرانی در دفتر مطالعات فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف، ششم اردیبهشت ۱۳۸۹
@taqriraat
.
📗کتاب «فقه شیعه و تأمین اجتماعی» امسال در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است. درباره این کتاب در اینجا توضیح دادهام. میتوانید کتاب را از غرفه مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی (شبستان مصلی، راهروی 23، غرفه 540) تهیه کنید.
همچنین میتوانید آن را از طریق نمایشگاه مجازی کتاب (اینجا) خریداری کنید.
@taqriraat
همچنین میتوانید آن را از طریق نمایشگاه مجازی کتاب (اینجا) خریداری کنید.
@taqriraat
Audio
سخنرانی دکتر مهدی سلیمانیه؛ جامعهشناس در نشست «طالقانی و تشیع اجتماعی؛ نگاهی به زندگینامهها»
این نشست اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در مجتمع فرهنگی آیتالله طالقانی بر اساس مبحثی برگزار شد که برگرفته از رساله پسادکتری مهدی سلیمانیه در دانشگاه زوریخ بوده است.
@taleghani_zamaneh
@raahiane
این نشست اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در مجتمع فرهنگی آیتالله طالقانی بر اساس مبحثی برگزار شد که برگرفته از رساله پسادکتری مهدی سلیمانیه در دانشگاه زوریخ بوده است.
@taleghani_zamaneh
@raahiane
🔸تعطیلی روز جمعه چگونه وارد قانون اساسی شد؟
✍🏻علیاشرف فتحی
مجلس یازدهم در آخرین روزهای عمر خود به اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری رسیدگی میکند که مهمترین بخش آن، تغییر روزهای تعطیل هفتگی است. یکی از مهمترین موانع بر سر این تغییر، اصل هفدهم قانون اساسی است که روز جمعه را «تعطیل رسمی هفتگی» دانسته است. بنابر این افزوده شدن پنجشنبه یا شنبه به تعطیلات هفتگی، با این اصل قانون اساسی ناسازگار به نظر میرسد. رجوع به مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی در سال 1358 میتواند مراد این اصل را شفافتر کند. همانطور که قید «رجل» بودن رییسجمهور با رجوع به مشروح مذاکرات این مجلس و اطلاع از مراد تصویبکنندگان اصل یکصد و پانزدهم مشخص شد و شورای نگهبان اعلام کرد که زن نمیتواند رییسجمهور شود. در جریان بررسی اصل یکصد و پانزدهم مرحوم آیتالله منتظری؛ رییس مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده استان تهران در این مجلس تصریح کرده بود که «نمیتوان مسلمات اسلام را زیر پا گذاشت و اسلام در چنین مسؤولیتهای سنگینی گفته که کار باید به دست مردان باشد (صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج 1، اداره کل فرهنگی مجلس شورای اسلامی، آذر 1364، ج 3، ص 1768. جلسه 64، بیستم آبان 58).
در جریان بررسی اصل هفدهم نیز ابتدا حرفی از تعیین روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» نبود و در ابتدای اصل پیشنهادی نیز شهر تهران به عنوان «مرکز حکومت جمهوری اسلامی ایران» مشخص شده بود. به پیشنهاد ابوالحسن بنیصدرو تصویب اکثریت مجلس، اشاره به شهر پایتخت کشور از قانون اساسی حذف میشود تا امکان تغییر پایتخت بدون نیاز به رفراندوم فراهم باشد (همان، ج 1، ص 595، جلسه 23، 29 شهریور 58). در ادامه جلسه، مرحوم آیتالله منتظری پیشنهاد میکند تعیین روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی» به این اصل افزوده شود. استدلال آقای منتظری این بود که «در قانون اساسی سابق هم اسمی از تاریخ [رسمی] برده نشده بود و یک محمدرضا[شاه]ی پیدا شد و آمد تاریخ [رسمی] ایران را تغییر داد. پس حال باید روز تعطیل را در قانون اساسی ذکر کنیم تا یک رییسجمهور غربزده پیدا نشود و بیاید بگوید که چون در همه دنیا یکشنبه روز تعطیل رسمی است، ما هم میخواهیم در ایران روز یکشنبه را به جای روز جمعه تعطیل کنیم»(همان، ص 599).
مرحوم حجتالاسلام دکتر سید عبدالله ضیائینیا (نماینده استان گیلان) با پیشنهاد آقای منتظری مخالفت کرده و میگوید که اینگونه مسائل به مجلس شورا مربوط است و نیاز نیست در قانون اساسی بیاید. حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی (نماینده استان کرمان) نیز به نکته مهمی اشاره میکند: «در قرآن آمده که روز جمعه روز کسب و کار است. چطور تعطیل باشد؟». آیتالله ناصر مکارم شیرازی نماینده استان فارس هم از نمایندگان میخواهد که به تذکر حجتی کرمانی دقت کنند، اما دکتر بهشتی؛ نایبرییس مجلس به عنوان ادارهکننده جلسه پاسخ میدهد که «در دنیا تعطیل بودن یک روز در هفته، یک امر مسلم است»(همان، ص 600). در ادامه هم آیتالله ابوالقاسم خزعلی (نماینده استان سمنان) میگوید که اگر روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» در قانون اساسی بیاید، کسی بعدا نمیتواند روز یکشنبه را به جای جمعه تعطیل اعلام کند. بنابر این با پیشنهاد آقای منتظری و تصویب اکثریت، اصل هفدهم با شکل کنونی تصویب شده و روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» وارد قانون اساسی ایران میشود (همان، ص 601).
با توجه به رویه شورای نگهبان و مذاکرات مربوط به این اصل در مجلس خبرگان قانون اساسی، افزوده شدن روز دیگری به عنوان تعطیل هفتگی رسمی خصوصا به استناد روال جهانی و رسم کشورهای غربی با مشکلاتی روبهروست. مگر آنکه چنین تفسیر شود که این اصل فقط از تعطیلی ثابت و همیشگی روز جمعه سخن گفته و حرفی از افزوده شدن یک روز تعطیل دیگر کنار روز جمعه نزده است.
نکته دیگری که از مذاکرات مربوط به اصل هفدهم میشود فهمید، نوسان ذهن سران این مجلس است که رهبران انقلاب 57 نیز محسوب میشدهاند. آنها از سویی به دنبال پیروی از رسم جهانی «تعیین تعطیلات هفتگی» و از سوی دیگر، نگران غربزدگی مقامات آتی کشور بودهاند. این نوسان در سرتاسر قانون اساسی و مذاکرات این مجلس به چشم میخورد؛ تلاش برای استفاده از دستاوردهای دنیای مدرن، در عین هراس از غربزدگی و تضعیف سنت. گفتمان چپ اسلامی در پسِ این مباحثهها بهروشنی بر ذهن و زبان اغلب فقیهان و روشنفکران و سیاستمداران آن دوره مسلط بوده است.
@taqriraat
✍🏻علیاشرف فتحی
مجلس یازدهم در آخرین روزهای عمر خود به اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری رسیدگی میکند که مهمترین بخش آن، تغییر روزهای تعطیل هفتگی است. یکی از مهمترین موانع بر سر این تغییر، اصل هفدهم قانون اساسی است که روز جمعه را «تعطیل رسمی هفتگی» دانسته است. بنابر این افزوده شدن پنجشنبه یا شنبه به تعطیلات هفتگی، با این اصل قانون اساسی ناسازگار به نظر میرسد. رجوع به مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی در سال 1358 میتواند مراد این اصل را شفافتر کند. همانطور که قید «رجل» بودن رییسجمهور با رجوع به مشروح مذاکرات این مجلس و اطلاع از مراد تصویبکنندگان اصل یکصد و پانزدهم مشخص شد و شورای نگهبان اعلام کرد که زن نمیتواند رییسجمهور شود. در جریان بررسی اصل یکصد و پانزدهم مرحوم آیتالله منتظری؛ رییس مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده استان تهران در این مجلس تصریح کرده بود که «نمیتوان مسلمات اسلام را زیر پا گذاشت و اسلام در چنین مسؤولیتهای سنگینی گفته که کار باید به دست مردان باشد (صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج 1، اداره کل فرهنگی مجلس شورای اسلامی، آذر 1364، ج 3، ص 1768. جلسه 64، بیستم آبان 58).
در جریان بررسی اصل هفدهم نیز ابتدا حرفی از تعیین روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» نبود و در ابتدای اصل پیشنهادی نیز شهر تهران به عنوان «مرکز حکومت جمهوری اسلامی ایران» مشخص شده بود. به پیشنهاد ابوالحسن بنیصدرو تصویب اکثریت مجلس، اشاره به شهر پایتخت کشور از قانون اساسی حذف میشود تا امکان تغییر پایتخت بدون نیاز به رفراندوم فراهم باشد (همان، ج 1، ص 595، جلسه 23، 29 شهریور 58). در ادامه جلسه، مرحوم آیتالله منتظری پیشنهاد میکند تعیین روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی» به این اصل افزوده شود. استدلال آقای منتظری این بود که «در قانون اساسی سابق هم اسمی از تاریخ [رسمی] برده نشده بود و یک محمدرضا[شاه]ی پیدا شد و آمد تاریخ [رسمی] ایران را تغییر داد. پس حال باید روز تعطیل را در قانون اساسی ذکر کنیم تا یک رییسجمهور غربزده پیدا نشود و بیاید بگوید که چون در همه دنیا یکشنبه روز تعطیل رسمی است، ما هم میخواهیم در ایران روز یکشنبه را به جای روز جمعه تعطیل کنیم»(همان، ص 599).
مرحوم حجتالاسلام دکتر سید عبدالله ضیائینیا (نماینده استان گیلان) با پیشنهاد آقای منتظری مخالفت کرده و میگوید که اینگونه مسائل به مجلس شورا مربوط است و نیاز نیست در قانون اساسی بیاید. حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی (نماینده استان کرمان) نیز به نکته مهمی اشاره میکند: «در قرآن آمده که روز جمعه روز کسب و کار است. چطور تعطیل باشد؟». آیتالله ناصر مکارم شیرازی نماینده استان فارس هم از نمایندگان میخواهد که به تذکر حجتی کرمانی دقت کنند، اما دکتر بهشتی؛ نایبرییس مجلس به عنوان ادارهکننده جلسه پاسخ میدهد که «در دنیا تعطیل بودن یک روز در هفته، یک امر مسلم است»(همان، ص 600). در ادامه هم آیتالله ابوالقاسم خزعلی (نماینده استان سمنان) میگوید که اگر روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» در قانون اساسی بیاید، کسی بعدا نمیتواند روز یکشنبه را به جای جمعه تعطیل اعلام کند. بنابر این با پیشنهاد آقای منتظری و تصویب اکثریت، اصل هفدهم با شکل کنونی تصویب شده و روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» وارد قانون اساسی ایران میشود (همان، ص 601).
با توجه به رویه شورای نگهبان و مذاکرات مربوط به این اصل در مجلس خبرگان قانون اساسی، افزوده شدن روز دیگری به عنوان تعطیل هفتگی رسمی خصوصا به استناد روال جهانی و رسم کشورهای غربی با مشکلاتی روبهروست. مگر آنکه چنین تفسیر شود که این اصل فقط از تعطیلی ثابت و همیشگی روز جمعه سخن گفته و حرفی از افزوده شدن یک روز تعطیل دیگر کنار روز جمعه نزده است.
نکته دیگری که از مذاکرات مربوط به اصل هفدهم میشود فهمید، نوسان ذهن سران این مجلس است که رهبران انقلاب 57 نیز محسوب میشدهاند. آنها از سویی به دنبال پیروی از رسم جهانی «تعیین تعطیلات هفتگی» و از سوی دیگر، نگران غربزدگی مقامات آتی کشور بودهاند. این نوسان در سرتاسر قانون اساسی و مذاکرات این مجلس به چشم میخورد؛ تلاش برای استفاده از دستاوردهای دنیای مدرن، در عین هراس از غربزدگی و تضعیف سنت. گفتمان چپ اسلامی در پسِ این مباحثهها بهروشنی بر ذهن و زبان اغلب فقیهان و روشنفکران و سیاستمداران آن دوره مسلط بوده است.
@taqriraat
▪️ آیتالله شیخ علی کورانی عاملی؛ از علمای لبنانی مقیم قم در سن ۸۰ سالگی درگذشت.
ایشان که به توصیهٔ علامه سید عبدالحسین شرفالدین در لبنان طلبه شده بود، در نجف نزد فقهایی چون آیات عظام حکیم، خویی و صدر درس خواند و چندین دهه در ایران به تألیف آثار متعددی در زمینهٔ تاریخ اسلام و مهدویت پرداخت.
درگذشت ایشان را بهویژه به همکار گرامیمان در مجلهٔ تقریرات؛ خانم دکتر مریم کورانی تسلیت میگوییم.
@taqriraat
ایشان که به توصیهٔ علامه سید عبدالحسین شرفالدین در لبنان طلبه شده بود، در نجف نزد فقهایی چون آیات عظام حکیم، خویی و صدر درس خواند و چندین دهه در ایران به تألیف آثار متعددی در زمینهٔ تاریخ اسلام و مهدویت پرداخت.
درگذشت ایشان را بهویژه به همکار گرامیمان در مجلهٔ تقریرات؛ خانم دکتر مریم کورانی تسلیت میگوییم.
@taqriraat
Forwarded from آزاد | Azad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 جمهوری اسلامی حکومتی فردمحور است؟
🔶گفتگوی مهدی جمشیدی و علیاشرف فتحی
🔻مهدی جمشیدی: اگر با یک حکومت فردی مواجه بودیم، با حوادث دهه شصت، مثل ترورها یا درگذشت امام خمینی، تا الان این حکومت از بین رفته بود. شخصیتهای کاریزماتیک اعتبارشان فقط به خودشان است. جوهره عقلانیت را از بین میبرند و واکنش به آنها تنها عاطفی است، اما جمهوری اسلامی اینچنین نیست.
🔻علیاشرف فتحی: قانون اساسی بین نهاد و فرد در نوسان است و این نهادگرایی همواره با فردگرایی دچار چالش میشود. اگر ساختار مثلا در دهه شصت ثبات داشته، عواملی مثل نبود مدعیان دیگر را نیز باید لحاظ کرد وگرنه لنین، رهبر پیشین شوروی، هم شخصیت کاریزماتیکی بود و پس از او حکومت از بین نرفت.
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/VJJmqGP5vTY
🎞 فیلم کامل این گفتگو در پلتفرم آزاد:
🌐 A Z A D. im
🆔@AzadSocial
🔶گفتگوی مهدی جمشیدی و علیاشرف فتحی
🔻مهدی جمشیدی: اگر با یک حکومت فردی مواجه بودیم، با حوادث دهه شصت، مثل ترورها یا درگذشت امام خمینی، تا الان این حکومت از بین رفته بود. شخصیتهای کاریزماتیک اعتبارشان فقط به خودشان است. جوهره عقلانیت را از بین میبرند و واکنش به آنها تنها عاطفی است، اما جمهوری اسلامی اینچنین نیست.
🔻علیاشرف فتحی: قانون اساسی بین نهاد و فرد در نوسان است و این نهادگرایی همواره با فردگرایی دچار چالش میشود. اگر ساختار مثلا در دهه شصت ثبات داشته، عواملی مثل نبود مدعیان دیگر را نیز باید لحاظ کرد وگرنه لنین، رهبر پیشین شوروی، هم شخصیت کاریزماتیکی بود و پس از او حکومت از بین نرفت.
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/VJJmqGP5vTY
🎞 فیلم کامل این گفتگو در پلتفرم آزاد:
🌐 A Z A D. im
🆔@AzadSocial
Forwarded from تقریرات
🔸در ستایش خطاپذیری و نکوهش خطاپوشی
✍🏻علیاشرف فتحی
مناظره یک تکنیک یونانی و غربی برای ابراز نظر و اقناع دیگران است. اگرچه برخی به گزارش هرودت؛ مورخ یونانی و پدر تاریخنگاری اشاره کرده و گفتهاند که جلسه 2522 سال قبل شور بزرگان هخامنشی در زمان آغاز سلطنت داریوش بزرگ، نوعی مناظره بوده است. این جلسه پس از آن تشکیل شد که بزرگان هخامنشی فهمیدند یک روحانی (مغ) به نام گئومات به عنوان جانشین کمبوجیه (پسر کورش بزرگ) بر تخت سلطنت نشسته و خود را بهدروغ بردیا پسر کورش نامیده است. بزرگان هخامنشی پس از کشتن گئومات و دیگر روحانیون حامی او، جلسهای تشکیل داده و به گفتگو درباره آینده حکومت بر ایران پرداختند. هرودت در ابتدای گزارش این جلسه گفته است: «در این جلسه، سخنانی ایراد شد که بیشک برای بعضی یونانیها باورکردنی نیست، ولی صحت دارد» (تاریخ هرودت، ترجمه هدایتی، ج 3، ص 177). برخی معتقدند این سخن هرودت به خاطر حمایت اوتان یا هوتن؛ برادر همسر کورش کبیر از دموکراسی و ترجیح آن بر حکومت پادشاهی بوده است. اگرچه نهایتا استدلال داریوش مبنی بر ترجیح سلطنت بر دموکراسی مورد پذیرش جمع قرار گرفت و داریوش به سلطنت رسید. برخی نیز میگویند هرودت از اینکه ایرانیان نیز درباره امور سیاسی به گفتگو مینشینند و با هم مناظره میکنند، به وجد و شگفتی آمده است.
اما در هر صورت، مناظره را باید سنتی یونانی و غربی بدانیم. همزمان با سالهای پایانی حکومت هخامنشی که به دست یکی از شاگردان جوان ارسطو به نام اسکندر منقرض شد، ارسطو در کتاب «طوپیقا» یا کتاب مواضع، به مناظره و جدل به عنوان یک صناعت و تکنیک گفتگو برای تغییر نظر دیگران پرداخته است (منطق ارسطو، تحقیق عبدالرحمن بدوی، ج2، ص 492).
پس از ورود فلسفه یونان باستان به جهان اسلام در جریان نهضت ترجمه در عهد هارون و مامون عباسی، مناظره یکی از روشهای مورد علاقه مأمون برای مدیریت جامعه بود. شاید عطش مأمون به مباحث فکری، از انگیزههای او برای برپایی جلسات مناظره بین متفکران و عالمان ادیان مختلف بوده باشد، اما به نظر میرسد او از این ابزار برای شناسایی مخالفان و نیز مهار آنان بهره میگرفت (اینجا).
اما سنت غربی مناظره در جهان اسلام چندان پا نگرفت و در غرب مدرن، بهویژه از قرن هجدهم جان تازهای به آن بخشیده شد. اکنون مناظرههای انتخاباتی در غرب دهها میلیون بیننده دارد و مناظرههای فلسفی و فکری نیز هواداران خاص خود را پیدا کرده و پررونق است. اگرچه برخی پژوهشها نشان میدهد که بسیاری از آمریکاییهای متمایل به دو حزب اصلی، نظر خود را با تماشای مناظرهها تغییر نمیدهند، اما افراد مردد یا کمتر وابسته به احزاب اصلی، از مناظرهها برای تصمیمگیری کمک میگیرند. عموما این مناظرهها کمک قابل توجهی به افزایش معلومات سیاسی مردم میکند. در ایران نیز به گمانم نخستین بار در انتخابات خرداد 1376 شاهد جلسات مناظره بین نامزدهای ریاست جمهوری بودیم و این روش در انتخابات خرداد 1388 به اوج اثرگذاری رسید و میلیونها بیننده پیدا کرد.
به نظر میرسد رواج مناظرههای سیاسی، راه را برای رواج مناظرههای فکری نیز باز کرده است. چند روز پیش مناظرهای با حضور من و آقای مهدی جمشیدی؛ از پژوهشگران جریان اصولگرا در قالب مناظرههای برنامه آزاد برگزار شد (اینجا). این البته نخستین تجربه من نبود. نخستین بار سال 1392 در یک جلسه دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر درباره مقاله «رؤیاهای رسولانه» عبدالکریم سروش به مناظره نشسته بودم (اینجا). سال 93 نیز در مناظرهای زنده در شبکه سوم سیما شرکت کردم (اینجا). همچنین سال 99 در رادیو جوان درباره حضور طلاب در آموزش و پرورش مناظره کردم (اینجا). شهریور 1401 نیز مناظرهای در خبرگزاری ایکنا درباره اربعین داشتم (اینجا).
کوشش من در مناظره اخیر، تلاش برای تبیین ماهیت نهادهای مدرن از جمله دولت و قانون و نسبت آن با شخصگرایی و شخصمحوری رایج در دوران پیشامدرن بود. بر این تأکید کردم که پذیرش خطاپذیری انسان و سیستمهای انسانی، انسان مدرن را به سمت تلاش برای کاهش حداکثری این خطاها سوق داده و ابزارهایی چون صندوق رأی، تفکیک قوا، چرخش قدرت و محدودیت زمانی و اختیاراتی حاکمان، از روشهای مرسوم و عقلانی برای کاهش این خطاپذیری است. پرهیز از قدیسسازی در عرصه سیاست نیز دستاورد مهم پذیرش این ویژگی ذاتی انسان است.
طبعا هدف چنین مناظرههایی این نیست که طرفین یکدیگر را قانع کنند. اگرچه چنین هدفی به ارسطو نسبت داده شده، ولی تجربه بشر به این سو رفته که در این مناظرهها افزایش اطلاعات مخاطبان و نیز تقویت قوه استدلال مناظرهکنندگان و مخاطبان و کشف خطاها و باگها مد نظر قرار گیرد. باید با این دستاورد بزرگ بشری نیز با دید خطاپذیر و اصلاحگر برخورد کرد و خطاهای مناظرهها را در راستای سودمندی و ثمربخشی بیشتر اصلاح کرد.
@taqriraat
✍🏻علیاشرف فتحی
مناظره یک تکنیک یونانی و غربی برای ابراز نظر و اقناع دیگران است. اگرچه برخی به گزارش هرودت؛ مورخ یونانی و پدر تاریخنگاری اشاره کرده و گفتهاند که جلسه 2522 سال قبل شور بزرگان هخامنشی در زمان آغاز سلطنت داریوش بزرگ، نوعی مناظره بوده است. این جلسه پس از آن تشکیل شد که بزرگان هخامنشی فهمیدند یک روحانی (مغ) به نام گئومات به عنوان جانشین کمبوجیه (پسر کورش بزرگ) بر تخت سلطنت نشسته و خود را بهدروغ بردیا پسر کورش نامیده است. بزرگان هخامنشی پس از کشتن گئومات و دیگر روحانیون حامی او، جلسهای تشکیل داده و به گفتگو درباره آینده حکومت بر ایران پرداختند. هرودت در ابتدای گزارش این جلسه گفته است: «در این جلسه، سخنانی ایراد شد که بیشک برای بعضی یونانیها باورکردنی نیست، ولی صحت دارد» (تاریخ هرودت، ترجمه هدایتی، ج 3، ص 177). برخی معتقدند این سخن هرودت به خاطر حمایت اوتان یا هوتن؛ برادر همسر کورش کبیر از دموکراسی و ترجیح آن بر حکومت پادشاهی بوده است. اگرچه نهایتا استدلال داریوش مبنی بر ترجیح سلطنت بر دموکراسی مورد پذیرش جمع قرار گرفت و داریوش به سلطنت رسید. برخی نیز میگویند هرودت از اینکه ایرانیان نیز درباره امور سیاسی به گفتگو مینشینند و با هم مناظره میکنند، به وجد و شگفتی آمده است.
اما در هر صورت، مناظره را باید سنتی یونانی و غربی بدانیم. همزمان با سالهای پایانی حکومت هخامنشی که به دست یکی از شاگردان جوان ارسطو به نام اسکندر منقرض شد، ارسطو در کتاب «طوپیقا» یا کتاب مواضع، به مناظره و جدل به عنوان یک صناعت و تکنیک گفتگو برای تغییر نظر دیگران پرداخته است (منطق ارسطو، تحقیق عبدالرحمن بدوی، ج2، ص 492).
پس از ورود فلسفه یونان باستان به جهان اسلام در جریان نهضت ترجمه در عهد هارون و مامون عباسی، مناظره یکی از روشهای مورد علاقه مأمون برای مدیریت جامعه بود. شاید عطش مأمون به مباحث فکری، از انگیزههای او برای برپایی جلسات مناظره بین متفکران و عالمان ادیان مختلف بوده باشد، اما به نظر میرسد او از این ابزار برای شناسایی مخالفان و نیز مهار آنان بهره میگرفت (اینجا).
اما سنت غربی مناظره در جهان اسلام چندان پا نگرفت و در غرب مدرن، بهویژه از قرن هجدهم جان تازهای به آن بخشیده شد. اکنون مناظرههای انتخاباتی در غرب دهها میلیون بیننده دارد و مناظرههای فلسفی و فکری نیز هواداران خاص خود را پیدا کرده و پررونق است. اگرچه برخی پژوهشها نشان میدهد که بسیاری از آمریکاییهای متمایل به دو حزب اصلی، نظر خود را با تماشای مناظرهها تغییر نمیدهند، اما افراد مردد یا کمتر وابسته به احزاب اصلی، از مناظرهها برای تصمیمگیری کمک میگیرند. عموما این مناظرهها کمک قابل توجهی به افزایش معلومات سیاسی مردم میکند. در ایران نیز به گمانم نخستین بار در انتخابات خرداد 1376 شاهد جلسات مناظره بین نامزدهای ریاست جمهوری بودیم و این روش در انتخابات خرداد 1388 به اوج اثرگذاری رسید و میلیونها بیننده پیدا کرد.
به نظر میرسد رواج مناظرههای سیاسی، راه را برای رواج مناظرههای فکری نیز باز کرده است. چند روز پیش مناظرهای با حضور من و آقای مهدی جمشیدی؛ از پژوهشگران جریان اصولگرا در قالب مناظرههای برنامه آزاد برگزار شد (اینجا). این البته نخستین تجربه من نبود. نخستین بار سال 1392 در یک جلسه دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر درباره مقاله «رؤیاهای رسولانه» عبدالکریم سروش به مناظره نشسته بودم (اینجا). سال 93 نیز در مناظرهای زنده در شبکه سوم سیما شرکت کردم (اینجا). همچنین سال 99 در رادیو جوان درباره حضور طلاب در آموزش و پرورش مناظره کردم (اینجا). شهریور 1401 نیز مناظرهای در خبرگزاری ایکنا درباره اربعین داشتم (اینجا).
کوشش من در مناظره اخیر، تلاش برای تبیین ماهیت نهادهای مدرن از جمله دولت و قانون و نسبت آن با شخصگرایی و شخصمحوری رایج در دوران پیشامدرن بود. بر این تأکید کردم که پذیرش خطاپذیری انسان و سیستمهای انسانی، انسان مدرن را به سمت تلاش برای کاهش حداکثری این خطاها سوق داده و ابزارهایی چون صندوق رأی، تفکیک قوا، چرخش قدرت و محدودیت زمانی و اختیاراتی حاکمان، از روشهای مرسوم و عقلانی برای کاهش این خطاپذیری است. پرهیز از قدیسسازی در عرصه سیاست نیز دستاورد مهم پذیرش این ویژگی ذاتی انسان است.
طبعا هدف چنین مناظرههایی این نیست که طرفین یکدیگر را قانع کنند. اگرچه چنین هدفی به ارسطو نسبت داده شده، ولی تجربه بشر به این سو رفته که در این مناظرهها افزایش اطلاعات مخاطبان و نیز تقویت قوه استدلال مناظرهکنندگان و مخاطبان و کشف خطاها و باگها مد نظر قرار گیرد. باید با این دستاورد بزرگ بشری نیز با دید خطاپذیر و اصلاحگر برخورد کرد و خطاهای مناظرهها را در راستای سودمندی و ثمربخشی بیشتر اصلاح کرد.
@taqriraat
گروه جامعه شناسی دین انجمن جامعه شناسی ایران برگزار می کند
نشست دین در مواجهه با تامین اجتماعی
سخنرانان
●علی اشرف فتحی
امکان سنجی نظام تامین اجتماعی در فقه شیعه
●صادق پورعبادی
- آیا فقه اسلامی می تواند پاسخگوی نیازهای جامعه امروزی در زمینه تامین اجتماعی باشد؟
●محمدباقر امتی
-نهاد دین و مساله رفاه اجتماعی در دوران معاصر
🧭زمان: چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
ساعت ۱۸/۳۰ تا ۲۰/۳۰
مکان: میدان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
حضور برای همگان آزاد است.
پخش آنلاین همزمان
https://instagram.com bashgah.andisheh.live
نشست دین در مواجهه با تامین اجتماعی
سخنرانان
●علی اشرف فتحی
امکان سنجی نظام تامین اجتماعی در فقه شیعه
●صادق پورعبادی
- آیا فقه اسلامی می تواند پاسخگوی نیازهای جامعه امروزی در زمینه تامین اجتماعی باشد؟
●محمدباقر امتی
-نهاد دین و مساله رفاه اجتماعی در دوران معاصر
🧭زمان: چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
ساعت ۱۸/۳۰ تا ۲۰/۳۰
مکان: میدان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
حضور برای همگان آزاد است.
پخش آنلاین همزمان
https://instagram.com bashgah.andisheh.live
Forwarded from باشگاه اندیشه
.
📝دربارهٔ نشست دین در مواجهه با تأمین اجتماعی
موضوع تأمین اجتماعی یکی از شاخصهای مهم دولت رفاه و سنجش شایستگی دولت در جوامع دموکراتیک است. همین موضوع در انتخابات کشور آمریکا موجب تحولاتی در میزان آرای کاندیداهاست. از سوی دیگر تامین اجتماعی را به عنوان یکی از مسائل مستحدثه فقهی شناختهاند، هرچند در ادبیات دینی روایاتی در خصوص تامین و حمایت از سالخوردگان، از کار افتادگان و معلولان وجود دارد. تأمین اجتماعی از منظر جامعه شناختی محدود به حقوق و یارانههای پس از پایان دوران خدمت نیست بلکه حوزههای گوناگون فردی و اجتماعی سیاسی را هم در بر میگیرد.
یکی از چالشهای بزرگ دولتها در دستکم دهه اخیر در ایران نیز مسئله صندوقهای بازنشستگی و روزآمد کردن حقوق دریافتی آنان است. تصویب افزایش سن بازنشستگی در مجلس شورا نیز نشان میدهد که برخی از تصمیم سازان تصور میکنند حقوق بازنشستگان یک صدقه دولتی است و توجه ندارند که در واقع پول امانی خود شهروندان است که سرمایهگذاری شده و باید به نرخ روز به آنان برگردانده شود اما این قبیل مصوبات در کل نشانگر یک رویکرد معیوب و چالشبرانگیز درباره مسئله تأمین اجتماعی است.
برخی، رویکرد معیوب فوق را ناشی از حکومت دینی و فقه سنتی میدانند، برخی ادله دینی در حمایت از تأمین اجتماعی اقامه میکنند و برخی هم این موضوع را در قلمرو مباحات میدانند که حکومت با هر ماهیتی (دینی یا عرفی و سکولار) موظف به پشتیبانی از آن است.
اما به واقع موضع دین در مواجهه با مسئله تأمین اجتماعی به معنای عام آن چیست چیست؟ در این نشست قرار است از ابعاد مختلف به این موضوع بپردازیم.
#تأمین_اجتماعی #مطالعات_دین #فقه_شیعع #دولت_رفاه #انجمن_جامعهشناسی #فتحی #پورعبادی #امتی #باشگاه_اندیشه
@ReligionSociology
@bashgahandishe
📝دربارهٔ نشست دین در مواجهه با تأمین اجتماعی
موضوع تأمین اجتماعی یکی از شاخصهای مهم دولت رفاه و سنجش شایستگی دولت در جوامع دموکراتیک است. همین موضوع در انتخابات کشور آمریکا موجب تحولاتی در میزان آرای کاندیداهاست. از سوی دیگر تامین اجتماعی را به عنوان یکی از مسائل مستحدثه فقهی شناختهاند، هرچند در ادبیات دینی روایاتی در خصوص تامین و حمایت از سالخوردگان، از کار افتادگان و معلولان وجود دارد. تأمین اجتماعی از منظر جامعه شناختی محدود به حقوق و یارانههای پس از پایان دوران خدمت نیست بلکه حوزههای گوناگون فردی و اجتماعی سیاسی را هم در بر میگیرد.
یکی از چالشهای بزرگ دولتها در دستکم دهه اخیر در ایران نیز مسئله صندوقهای بازنشستگی و روزآمد کردن حقوق دریافتی آنان است. تصویب افزایش سن بازنشستگی در مجلس شورا نیز نشان میدهد که برخی از تصمیم سازان تصور میکنند حقوق بازنشستگان یک صدقه دولتی است و توجه ندارند که در واقع پول امانی خود شهروندان است که سرمایهگذاری شده و باید به نرخ روز به آنان برگردانده شود اما این قبیل مصوبات در کل نشانگر یک رویکرد معیوب و چالشبرانگیز درباره مسئله تأمین اجتماعی است.
برخی، رویکرد معیوب فوق را ناشی از حکومت دینی و فقه سنتی میدانند، برخی ادله دینی در حمایت از تأمین اجتماعی اقامه میکنند و برخی هم این موضوع را در قلمرو مباحات میدانند که حکومت با هر ماهیتی (دینی یا عرفی و سکولار) موظف به پشتیبانی از آن است.
اما به واقع موضع دین در مواجهه با مسئله تأمین اجتماعی به معنای عام آن چیست چیست؟ در این نشست قرار است از ابعاد مختلف به این موضوع بپردازیم.
#تأمین_اجتماعی #مطالعات_دین #فقه_شیعع #دولت_رفاه #انجمن_جامعهشناسی #فتحی #پورعبادی #امتی #باشگاه_اندیشه
@ReligionSociology
@bashgahandishe