Telegram Web Link
79- jange hejdahom – jange BaniQorayze 1.pdf
228.7 KB
79ـ جنگ هجدهم ـ جنگ بني‌قُرَيظه [بخش یکم]

#تاریخ_راست_بنیاد گزار اسلام

@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
[email protected]
79ـ جنگ هجدهم ـ جنگ بني‌قُرَيظه [بخش دوم]

بازآمديم به سر داستان بني‌قُرَيظه :
ايشان چون زمان گرد فروگرفتن دراز كشيد و خود هيچ چاره نديدند ، تن دردادند و بفرمان محمد از دز فرود آمدند و دزها را سپاردند.
چون ايشان آمدند ، قوم اوس ـ از انصار ـ بنزد محمد ...


👇👇👇👇👇👇
79- jange hejdahom – jange BaniQorayze 2.pdf
215.3 KB
79ـ جنگ هجدهم ـ جنگ بني‌قُرَيظه [بخش دوم]

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
[email protected]
80ـ كشتن سَلّام ابن اَبي حُقَيق

چون محمد از جنگ كندك و بني‌قُرَيظه هر دو آسوده بود ، خاندان خَزرَج ـ از انصار ـ خواستند كه پرستشي ويژه ازآنِ محمد بجا آورند ، چنانكه خاندان اوس بجا آوردند و كَعب ابن اَشرَف را كشتند كه دشمن محمد بود و داستانش از پيش رفت. خاندان اوس با خاندان خَزرَج در روزگار ناداني با يكديگر دشمن بودند و چون باسلام درآمدند ، آن ...


👇👇👇👇👇👇
80- kowtane SallamIbneAbiHoqayq.pdf
190.9 KB
80ـ كشتن سَلّام ابن اَبي حُقَيق

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
[email protected]
81ـ جنگ نوزدهم ـ جنگ بني‌لِحيان
82ـ جنگ بيستم ـ جنگ ذي‌قَرَد

👇👇👇👇👇👇
81 - 82.pdf
138.3 KB
81ـ جنگ نوزدهم ـ جنگ بني‌لِحيان
82ـ جنگ بيستم ـ جنگ ذي‌قَرَد

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
[email protected]
83ـ جنگ بيست و يكم ـ جنگ بني‌مُصطَلِق

چون محمد از جنگ ذي‌قَرَد بازگرديد ، اند ماه در مدينه نشست و پس از آن ، در ماه شعبان سال ششم بجنگ بني‌مُصطَلِق بيرون رفت. و اين بني‌مُصطَلِق خانداني انبوه از تيره‌ي خُزاعه و با خانه و كاچال بودند و لشكر بسيار از بهر آمدن و جنگيدن ...


👇👇👇👇👇👇
83- jange bist o yekom – jange BaniMostaleq.pdf
127.7 KB
83ـ جنگ بيست و يكم ـ جنگ بني‌مُصطَلِق

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
[email protected]
84ـ داستان دورويي عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول

چون محمد از جنگ بني‌مُصطَلِق بازگرديد و در راه كه مي‌آمد ، بسر آبي فرود آمده بود و دو مرد ، يكي از مهاجران و يكي از انصار از هم رنجيدند و بدشمني درآمدند. انصاري بانگ زد و مردم خود را بياري خواند ـ يعني انصار ـ و مرد مهاجر نيز بانگ زد و مهاجران را بياري خواند و دشمني‌ای سخت برخاست. و عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول ...


👇👇👇👇👇👇
84- d^st^ne doruiye Abdoll^h.pdf
150.7 KB
84ـ داستان دورويي عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
[email protected]
85ـ داستان نخستين كسي كه از دين بازگرديد.

86ـ داستان جُوَيريه

87ـ داستان زكات بني‌مُصطَلِق


👇👇👇👇👇👇
85 - 86 - 87.pdf
79.5 KB
85ـ داستان نخستين كسي كه از دين بازگرديد.
86ـ داستان جُوَيريه
87ـ داستان زكات بني‌مُصطَلِق

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
[email protected]
88ـ داستان عايشه [بخش یکم]

محمد پسر اسحاق گويد كه عايشه خود بازگفت كه محمد شيوه‌ي او چنان بودي كه هرگاه كه بجنگ رفتي ، قرعه ميان زنان زدي و هر كس كه قرعه برو افتادي او را با خود بردي. پس چون بجنگ بني‌مُصطَلِق مي‌رفت ، قرعه به من افتاده بود و مرا با خود برده بود. و زنان عرب در آن هنگام خوراك كمتر خوردندي و فربهي و تنومندی بر ايشان كمتر ...


👇👇👇👇👇👇
88ـ داستان عايشه [بخش دوم]

و محمد چون سخن مردم بسيار شنيد ، بر منبر رفت و خدا را ستود و بسيار پنديد و پس از آن گفت : « اين گروه دورويان را چه افتاده است كه مرا مي‌رنجانند و بر خانواده‌ي من دروغ مي‌بندند و زبان تهمت درباره‌ي ايشان همي‌گشايند؟ بخدا كه من از خانواده‌ي خود جز پاكدامني و نيكي نديدم و از اين مرد كه دروغ برو مي‌بندند (يعني صَفوان ابن مُعَطَّل) جز نيكي و ...


👇👇👇👇👇👇
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش یکم]

چون محمد از جنگ بني‌مُصطَلِق بازگرديد ، رمضان بود. و رمضان و شوّال را در مدينه نشست. پس در ماه ذیقعده ، بآهنگ حج و عمره بيرون آمد و اين در آخر سال ششم بود. و نُمَيلة ابن عبدالله لَيثي را بجانشيني خود در مدينه بازداشت. محمد با آنکه نه بآهنگ جنگي بيرون رفته بود ، ليكن انديشيد كه چون قریش دانند كه او آهنگ مكه دارد ، لشكر كنند و بجنگش بيرون آيند و باين شُوند ، لشكري از مدينه و تيره‌هاي عرب كه در پيرامون مدينه ...


👇👇👇👇👇👇
89- jange Hidaybiye 1.pdf
90.5 KB
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش یکم]

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
[email protected]
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش دوم]

قریش چون نازکدلی او را ديدند و سخنش را شنيدند ، برو ريشخند بسيار كردند و باو گفتند : « اي حُلَيس ، تو مرد ساده‌ي بيابان‌نشيني و به ژرفي كارها نرسي و نداني. اكنون ، تو خاموش بنشين ـ كه ما خود چنانكه بايد كرد كنيم.»
حُلَيس از سخن ایشان خشم گرفت و گفت : « اي قریش ، ما تيره‌ها چون با شما همسوگندي كرديم ، نه از بهر آن كرديم كه چون كسي آهنگ زيارت كعبه كند ، شما ...

👇👇👇👇👇👇
2025/07/05 01:35:34
Back to Top
HTML Embed Code: