Telegram Web Link
🔴 ایران‌گرایی: منحط یا اخلاقی و زایشگر

✍️ جواد کاشی

▫️چرخش جمهوری اسلامی به ملیت و ملی‌گرایی تازگی ندارد. بیش از یک دهه است، وجود گروه‌های وابسته به ایران در غزه و لبنان و عراق به عمق راهبردی ایران نسبت داده می‌شد. استدلال می‌شد قدرت منطقه‌ای ایران، راهی است برای دفاع از تمامیت سرزمینی ایران. اگر با دشمنان خود در دوردست‌ها رویارو نشویم، باید کنار مرزهای خود آنها را ملاقات کنیم. شواهد دیگری هم می‌توان آورد و استدلال کرد منظومه گفتاری نظام، به تدریج به سمت ملیت‌گرایی سوق پیدا کرده است. اما چرخش موفق به سمت ملیت‌گرایی، ملزوماتی دارد و الا از یک چاله به چاله دیگری خواهیم افتاد.

▫️گاهی تمسک به ملیت‌گرایی از سر ناچاری و ناشی از زوال گفتار اسلام‌گراست گاه یک انتخاب تازه اخلاقی. به نظر می‌رسد نظام با درک زوال گفتار اسلام‌گرا، به سمت نوعی ملیت‌گرایی منحط میل می‌کند.
یک گفتار سیاسی هنگامی زوال پیدا می‌کند که وجه هژمون خود را از دست داده باشد. نتواند روح و روان مردم را همراه خود کند. آنگاه ناگزیر است از منظومه‌های کلامی دیگر برای توجیه خود بهره ببرد. حضور ایران در کشورهای منطقه دیگر با تمسک به گفتار امت‌گرایانه و اسلامی پذیرش داخلی نداشت. به همین سبب برای توجیه حضور این نیروها از کلام ناسیونالیستی بهره برداری می‌شد. یک گفتار هنگامی که وجاهت سیاسی خود را از دست می‌دهد، دستمایه سوء استفاده و فساد نیز می‌شود. ظهور الیگارشی‌های فاسد مالی و اخلاقی در اشکال گوناگون با نام اسلام و اسلام‌گرایی، مظهر تام و تمام زوال و انحطاط گفتار سیاسی اسلام‌گرا در ایران بود. جنگ دوازده روزه با اسرائیل یک نقطه عطف در چرخش به سمت ملیت‌گرایی بود. اما این ملیت‌گرایی از همان بدو تولد منحط زائیده می‌شود.

▫️چرا گفتار اسلام‌گرایی به سمت زوال و تضعیف پیش رفت؟ دوگانه سازی میان امت اسلام و دیگران، نقطه ضعف اصلی آن بود. چرا که امت‌گرایی اسلامی بعدها به امت‌گرایی شیعی، و پس از آن به امت‌گرای ولایی تغییر منزل داد. هر روز تنگ نظرتر از دیروز شد و چندان دایره دوستان را تنگ کرد که کمتر کسی مقیم حریم حرم ماند. این گفتار خود زوال و تضعیف خود را رقم زد. حال اگر قرار باشد همان بازیگران، همان سیاست‌ها و خط‌مشی‌های پیشین به نام ایران رقم بخورد، از یک صورت زوال یافته به گفتاری منتقل خواهیم شد که از همان روز اول منحط و فرسوده است.

▫️ایران‌گرایی به شرطی نو و زاینده زائیده خواهد شد که از گذشته درس بگیرد و دوگانه‌سازی‌های پیشین را تکرار نکند. ما ایرانیان جمعی از نوع بشریم. خیال نکنیم امت برگزیده و نورچشمی خدا و تاریخ بوده یا هستیم. البته میراث و تاریخی داریم که مختص خودمان است. کورش هخامنشی و فردوسی و شاهنامه و مولوی و قرآن و سعدی و تشیع و تسنن از جمله آنهاست. ما همزمان چندتا هستیم. ما چقدر به چند بودگی خود گشوده‌ایم؟ سوال دوم این است که با همه مواریث‌مان چه موهبتی برای بشریت امروز به ارمغان خواهیم آورد؟ برای درمان دردهای عام بشر امروز چه در چنته داریم؟

▫️همزمان به میراث تاریخی و فرهنگی بشر گشوده باشیم. در سنت‌های فکری غرب و شرق جهان امروز، چه درمان‌هایی برای درمان دردهای ما نهفته است؟ ما به یک ایران‌گرایی مشتاق دیگری نیازمندیم نه سنخی از ایران گرایی که دگرستیزی امت را این بار به زبانی تازه ترجمه کند. ملیت‌گرایی گشوده، متکثر، گفتگویی و جستجوگر وفاق و دوستی یک انتخاب اخلاقی است. جمهوری اسلامی برای چرخش به سمت این سنخ از ملیت گرایی، نیازمند نقد رادیکال گذشته است. واقع این است که ناسیونالیسم منحط امروز صاحب دارد. ایران‌گرایان در خارج از کشور و در داخل ایران با مستمسک عرب ستیزی و افغان ستیزی بیش از یک دهه است جان گرفته‌اند. جمهوری اسلامی با چرخش به سمت این سنخ از ناسیونالیسم کاری جز آن نمی‌کند که خود را خلع گفتاری کند.

*کانال نویسنده
تاج‌زاده تا ۷ سال دیگر در زندان خواهد بود!

✍️ هوشنگ پوربابایی
وکیل مصطفی تاج‌زاده

▫️در دیدار امروز که بنده در زندان تهران بزرگ با آقای مصطفی تاج‌زاده داشتم، ایشان اعلام کرد حکم ۵ سال حبس تجمیعی جدید به وی ابلاغ شده و بنابراین، تاج زاده مجموعاً تا الان به ۱۷ سال زندان محکوم شده و تا بیست و ششم اردیبهشت ۱۴۱۱ باید تحمل حبس کند. با توجه به شرایط زندان اوین، ایشان اعلام کرد که در یک اتاق ۳۶ متری حدود ۳۴ نفر حضور دارند که از داشتن کتاب و دسترسی به کتابخانه و سالن مطالعه محروم هستند. ملاقات‌های حضوری در هر هفته نیز عملاً به ده نفر بیشتر نخواهد رسید و ملاقات کابینی هر دو هفته یک بار به صورت ۱۰ دقیقه خواهد بود.

@kaleme
Forwarded from دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای (على مرادی مراغه ای)
💥دو تصویر عبرت انگیز!
✍️علی مرادی مراغه ای

♦️بین این دو تصویر که تنها مدت پنج سال فاصله است دنیایی از عبرت و درس نهفته است!
در تصور بالا، شنای دسته جمعی به افتخار روز نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی را می بینید: در سواستوپل، ۱۹۴۹م. کتیبه زیر پرتره استالین. نوشته شده:
درود بر استالین کبیر!
عکس از الکساندر واسیلیویچ اوستینوف.


اما تصویر پایین مربوط است به پس از مرگ استالین(در ۵ مارس ۱۹۵۳
).
مردم در حال سوزاندن تصاویر استالین!

❇️لینک کانال من @Ali_Moradi_maragheie
جمله‌ای تاریخی فراتر از درک رهبر

“وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود.”

میر‌حسین موسوی
🔷 او در زندان ماند، اما زندان در او جا نشد

✍️مهدی محمودیان

🔹اولین‌بار که مصطفی تاج‌زاده را دیدم، ۲۲ سالم بود. تیرماه ۷۸، کوی دانشگاه، هنوز بوی گاز اشک‌آور می‌آمد؛ بوی خشم، بوی تحقیر. من پشت دوربین M3000 ایستاده بودم، لرزان، ناباور، میان صدها دانشجویی که خوابگاه‌شان را با باتوم و مشت و لگد ویران کرده بودند. تاج‌زاده، آن زمان معاون سیاسی وزارت کشور بود. آمده بود حرف بزند. اما نه از موضع قدرت، نه با شعارهای توخالی. حرف زد، با همان صدایی که بعدها بیشتر شناختمش: روشن، آرام، با اعتماد به نفس، بی‌تردید اما بی‌خشم. آن لحظه فهمیدم این آدم بلد است چطور در دل بحران حرف بزند. نه برای خاموش کردن آتش، که برای معنا دادن به اعتراض.

🔹حالا بیست‌وپنج سال گذشته و صاحب آن صدای رسا، ده سال از این سال‌ها را در زندان و سلول انفرادی پشت سر گذاشته است. صدایی که به‌جای توجیه، به‌جای تکرار بازی‌های قدرت، ایستاده پای یک اصل: گذار مسالمت‌آمیز و دموکراتیک از استبداد دینی جمهوری اسلامی. تاج‌زاده نه کسی را تهدید کرده، نه دست به خشونت زده، نه به قدرتی پشت‌گرم بوده. تنها به یک چیز باور داشته و دارد: اینکه بدون دموکراسی، نه اصلاح ممکن است، نه انقلاب پایدار می‌ماند، نه آینده‌ای برای ایران هست.

🔹تاج‌زاده، در تمام این سال‌ها، نه‌تنها از اصلاح‌طلبی عبور نکرد، بلکه آن را به سطحی بالاتر برد: از اصلاح ساختارهای حکومتی، به اصلاح رابطه‌ی جامعه و قدرت. از چانه‌زنی در بالا، به گفت‌وگو با پایین. او وقتی از «گذار» حرف می‌زند، نه عبور تند و هیجانی را می‌خواهد، نه ماندن در وضع موجود را. گذار برایش یعنی انتقال قدرت، از دایره‌های بسته‌ی امنیتی به اراده‌ی مردم. یعنی شفافیت، پاسخ‌گویی، و حق انتخاب. یعنی یک قرارداد اجتماعی جدید، بر پایه‌ی رأی، حقوق بشر و آزادی بیان.

🔹در این سال‌ها، خیلی‌ها تغییر کردند، عقب نشستند، یا سکوت پیشه کردند. اما تاج‌زاده ماند. در اوج سرکوب و ناامیدی، وقتی بسیاری از روشنفکران یا در مهاجرت فرورفتند یا در سازش، او تصمیم گرفت درون همان سلول‌ها بماند، اما صدایش را پس نگیرد. صدایی که نه قابل خرید است، نه قابل مصادره.

🔹در زندان، کنار او بارها دیدم که برایش سیاست نه یک بازی قدرت، که یک مسئولیت انسانی است. حتی وقتی اختلاف‌نظر داشتیم، حتی وقتی من دیگر به اصلاح درون نظام باور نداشتم، گوش می‌داد، بحث می‌کرد، اما اصولش را واگذار نمی‌کرد. نه برای ماندن، که برای تغییر.

🔹تاج‌زاده نماینده‌ی نسلی‌ست که درون همین نظام رشد کرد، اما به آن نه گفت؛ نه از بیرون، نه با اسلحه، نه با دلار، بلکه با اندیشه، با استدلال، با خواست صلح‌آمیز دموکراسی. مشکل جمهوری اسلامی با او، همین است. چون می‌داند تاج‌زاده را نمی‌شود ترساند، نمی‌شود خرید، نمی‌شود ساکت کرد.

🔹ده سال است که این صدا در سلول مانده. اما خاموش نشده. صدای کسی که اگر آزاد بود، نه انتقام می‌خواست، نه قدرت؛ فقط حق مردمش را. صدای کسی که نه فقط با گذشته‌اش، بلکه با آینده‌ای که ترسیم می‌کند، تهدید است: تهدیدی برای سرکوب‌گران، و امیدی برای آن‌ها که هنوز به دموکراسی ایمان دارند.

🔹این صدا، تا وقتی ایستاده بماند، یعنی هنوز می‌توان ایستاد. یعنی در دل این تاریکی، هنوز نوری هست که از میان درهای بسته می‌تابد. صدایی که در برابر سرکوب خاموش نمی‌شود، نشانه‌ی آن است که جامعه هنوز زنده است؛ هنوز می‌اندیشد، هنوز می‌پرسد، هنوز نمی‌پذیرد. وقتی حتی از دل سلول‌ها، کسی بتواند با شرافت، با عقل، با امید سخن بگوید، یعنی دستگاه سرکوب هنوز نتوانسته حقیقت را دفن کند. ایستادن این صدا، فقط ایستادگی یک فرد نیست؛ بازتاب ظرفیت یک ملت است برای بازسازی، برای آشتی، برای آزادی. در زمانه‌ای که بسیاری یا از ترس می‌گریزند، یا از خشم می‌سوزند، صدایی که می‌ایستد و همچنان راه گفت‌وگو را باز نگه می‌دارد، خودش تبدیل به راه می‌شود. راهی که از دل زندان می‌گذرد، اما به آزادی می‌رسد.


@MahmoudianMehdi
Forwarded from Abdollah Naseritaheri
حصاربانان میرحسین “وطن‌” می‌فروشند

✍️:عبدالله ناصری

رهبری جنبش سبز از ته بن‌بست “اختر” در باره‌ی جنگ دوازده روزه‌ی
ایران و اسرائیل، پیامی فرستاده‌است در محکومیت نتانیاهوی متجاوز و
علت این تجاوز. پیامی کوتاه که خشم بسیاری را پدیدار کرد. بنده با
عافیت‌طلبان عصبانی که چند سالی
است به جای آن که نگران خاک کشور باشند، دغدغه‌ی بقا و دوام خود را دارند کاری ندارم. روی سخنم با روزنامه‌ی رهبر است؛ کیهان که اداره‌اش با یک صهیونیست فکری
است. این روزنامه از قول رهبر حاکم
نوشته است: “فلانی وطن‌فروش‌ است”. این جمله‌ی قبیح دروغ به نظرم بیانگر عصبانیت بیشتر رهبر از موسوی است تا متجاوز صهیونی. تمام بیانیه‌ی کوتاه آقای موسوی پر از عبرت و تاریخ است. اما باور جدی دارم عبارت : “وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ (گذشته) بود.” مهم‌ و ملموس‌ترین عبارت بیانیه بود. مستور این عبارت یعنی: “مسئول تجاوز ۱۲ روزه اسرائیل، کس دیگری
است”!.
از سوی دیگر آن دسته از رقاصان سیاست‌ورز که بنا داشتند با این
تجاوز، فاصله‌ی ژرف حکومت با مردم را از بین ببرند، افشا شدند.
روشن‌ترین مصداق وطن‌فروشی آن
جاست که سهم ۱۷٪ ایران از دریای
خزر که در دولت دوم اصلاحات از سوی همسایه‌گان شمالی پذیرفته شد با غرور متوهمانه‌ی رهبر به زیر
هشت درصد رسید. به زبان شاعری
نو :
“کاش
قدری عرق میهن پرستی
داشتی
وطن فروش …”
از “صابر همدانی”، شاعر عصر پهلوی وام می‌گیرم خطاب به آقای
موسوی:

“دریغ و درد، که در روزگار تو ای (میر)
زمام ملک بدست وطن فروشان است”.
📚 #معرفی_کتاب #تازه‌های_نشر

🔺آگاهی‌ها: روایت یک افسر سوئدی از عثمانی و ایران، ۱۸۱۷–۱۸۱۶

🔺Underrättelser: A Swedish Officer’s Account of Turkey and Persia, 1816–1817

👈🏻 نویسنده: Carl Peter von Heidenstam
👈🏻 ناشر:  Mage Publishers
👈🏻 سال انتشار : (2025)
👈🏻شابک: 9781949445923

معرفی ناشر

اثر کارل پتر فون هایدنشتام با عنوان «آگاهی‌ها...» (Nägra Underrättelser) که نخستین بار در ۱۸۲۵ به زبان سوئدی به چاپ رسید و تاکنون به انگلیسی برگردانده نشده بود، در میان آثار اروپاییانِ اوایل سدهٔ نوزدهم دربارهٔ امپراتوری عثمانی و ایران عصر قاجار، از جایگاهی یگانه برخوردار است. این اثر، که صرفاً یک سفرنامهٔ مرسوم نیست، گزارشی است موجز و برخوردار از ساختاری تحلیلی که نهادهای حکومتی، نظامی و دینی دو امپراتوری را بر اساس خدمت مستقیم نویسنده در استانبول و ارتش اصلاح‌گرِ ولیعهد، عباس میرزا، به تصویر می‌کشد.

فون هایدنشتام، افسر و دیپلمات سوئدی که پیوندهای عمیق خانوادگی و حرفه‌ای او را به جهان عثمانی متصل می‌کرد، روایت‌های حکایت‌گونه را وامی‌نهد و در عوض، به توصیف ساختارها و تحلیلی تطبیقی روی می‌آورد. او با تکیه بر مشاهدات شخصی خود و دیگر افسران اروپایی، چشم‌اندازی نقادانه و در عین حال آگاهانه از دو نظام سیاسی‌ای به دست می‌دهد که با فشارهای نوگرایی، اصلاحات داخلی و پویایی‌های متغیر بین‌المللی دست‌به‌گریبان بودند. روایت او — که چاپ نخست آن بی‌نام نویسنده منتشر شد و در ۱۸۴۱ با نام خود او به تجدید چاپ رسید — همچنان در حوزهٔ مطالعات عثمانی و ایران‌شناسی، منبعی مغفول و ناشناخته مانده است.

این نخستین نسخه‌ی انگلیسی، دارای مقدمه‌ای تحلیلی-انتقادی، حواشی مترجم و نمایه‌ای جامع است. هدف از این برگردان، دسترس‌پذیر ساختن اثری گران‌بها برای پژوهشگرانِ تاریخ امپراتوری، دیپلماسی و اصلاحات در خاورمیانه است. نثر موجز و روش‌مند فون هایدنشتام، دیدگاهی نادر از اروپاییانِ اوایل سدهٔ نوزدهم را پیش روی محققان می‌گذارد که بیش از آنکه برآمده از قراردادهای ادبی باشد، در تجربهٔ زیسته ریشه دارد و از این رو، دریچه‌ای روشنگر به چشم‌اندازهای اداری و ایدئولوژیکِ حاکم بر دولت‌های عثمانی و قاجار می‌گشاید.

📌مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان‌های اروپایی

@Islamicstudies
2025/07/14 02:58:10
Back to Top
HTML Embed Code: