Telegram Web Link
Forwarded from | پنجه‌نامه: تاریخ و خاطره | (𝓟𝓐𝓝𝓙𝓔𝓗)
| پنجه‌نامه: تاریخ و خاطره |
▪️ بفرمایید دانشجوی دکتری شوید! از هشتادواند سال پیش، از زمان پذیرش نخستین دانشجویان در دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران در اواخر دههٔ دوم سدهٔ چهاردهم خورشیدی تا امروز، چگونگی و روند پذیرش دانشجو در دورهٔ دکتری در دانشگاه‌های ایران سه مرحلهٔ…
▫️دو تن از استادان ارجمند و مدیران گروهی که ازجملهٔ معدود پاسداران حریم دانش و دانشگاه هستند و آخرین مقاومت‌ها در برابر شیوه‌های نادرست و غیرعلمی در پذیرش دانشجوی دکتری از سوی آنها صورت گرفته، در پیام‌های خود به نگارنده یادآور شده‌اند که در مواردی پس از سال ۱۳۸۴ مرحلهٔ دوم یا حتی مرحلهٔ سوم نیز توانسته‌اند، نظر گروه مبنی بر نپذیرفتن هیچ‌یک از داوطلبان را به دانشگاه بقبولانند. پیام‌های این دو استاد بزرگوار در ادامه می‌آید:

▪️دکتر محسن معصومی (مدیر گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران):

ضمن تایید کلیت نظر شما، عرض می‌شود دانشگاه تهران همچنان حدنصاب نمره دارد و گروه تاریخ و تمدن و ادیان و عرفان دانشکده در دهه نود یکی دو دوره دانشجو نگرفتند و دانشگاه هم تمکین کرد.
▪️دکتر موسی اکرمی (مدیر پیشین گروه فلسفه علم در واحد علوم و تحقیقات):

در پیوند با دومین دوره‌ی بخش‌بندی‌تان بد نیست بدانید که در هنگام ریاست آقای دکتر جاسبی بر دانشگاه، گروه فلسفه‌ی علم در پذیرش دانشجوی دکتری از آزادی مطلق برخوردار بود،به گونه‌ای که حتا یک سال در آزمون دکتری این گروه هیچ داوطلبی واجد شایستگی‌های لازم دانسته نشد و در آزمون شفاهی تعداد پذیرفته‌ شدگان "صفر" اعلام گردید و مدیریت دانشگاه هرگز مخالفت نکرد.
به یاد دارم که دو یا سه تن از داوطلبانی که پذیرفته نشدند بسیار شایسته‌تر از بسا دانشجویانی بودند که سال‌های بعد به گروه تحمیل شدند.

بنابراین آغاز دوره‌ی دوم شما دست کم در  گروه فلسفه‌ی علم سال ۱۳۹۲، پس از دوره‌ی ریاست آقای دکتر جاسبی، است نه ۱۳۸۴.
در پذیرش دانشجوی دکتری برای رشته‌ی فلسفه‌ی هنر نیز تا با (لغایت) سال ۱۳۹۱، که من عضو هیأت برگزارکننده‌ی آزمون شفاهی بودم، همین گونه بود:
در فهرست دانشجویان اعلام شده از سوی هیأت آزمون شفاهی هیچ تغییری داده نمی‌شد و دقیقا همان دانشجویان به دوره‌ی دکتری راه می‌یافتند.

🆔 www.tg-me.com/HistoryandMemory
دکتر فرشاد مؤمنی کیست؟

✍️:علیرضا بهشتی شیرازی


درباره استاد مومنی، دو چیز برای من جالب است. اول آن گفته حضرت امیر که خداوند از دانشمندان تعهد گرفته که زبان ضعفا باشد، اَلاّ یُقارّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ، ساکت ننشینند که مظلوم گرسنه بماند و ظالم قهقه بزند. متاسفانه ما در بین دانشمندان زیاد این گرایش رو انجام این تعهد را نمیبینیم. آقای دکتر مومنی نه تنها این تعهد را به تمامه انجام می دهند، بلکه سخنگوی این تعهد به حساب می آیند.
سید علیرضا بهشتی شیرازی، فعال سیاسی، از روشنفکران فعال در حوزه نشر و دبیر هیات دولت در دوران جنگ ایران و عراق پیام سید علیرضا بهشتی شیرازی در آستانه هفتادسالگی دکتر فرشاد مومنی اقتصاددان نام‌آشنا و چهره‌ای اثرگذار در عرصه مطالعات توسعه و عدالت اجتماعی و از یاران شهید آیت‌الله دکتر بهشتی، با انتشار پیامی، از بیش از چهار دهه همراهی و شناخت نسبت به او سخن گفت و این مناسبت را گرامی داشت.
دکتر بهشتی شیرازی در این پیام با یادآوری خاطراتی از آغاز آشنایی خود با فرشاد مومنی در سال‌های ابتدایی انقلاب، از تعهد علمی، صدای عدالت‌ طلبانه، و تمرکز حرفه‌ای او در حوزه اقتصاد به عنوان ویژگی‌هایی کم‌نظیر یاد کرد و ضمن تبریک هفتادسالگی این اندیشمند معاصر، ابراز امیدواری کرده است که «صدسالگی ایشان نیز گرامی داشته شود؛ اگر ما ندیدیم، دیگران ببینند.»
به گزارش جماران، متن کامل این پیام را در ادامه بخوانید:
70 سالگی دوست و برادر عزیزمان آقای فرشاد مومنی را تبریک عرض می کنم. ما با ایشان عهدی طولانی داریم. از همان سال 58 . به یاد دارم، بعد از سال 60 که شهید بهشتی مرحوم شده بود، جمله ای از ایشان را بسیار جاهای مختلف نقل می کردند و روی دیوارها می نوشتند که ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند. هر زمان که این جمله را می شنیدم، علاوه بر شهید بهشتی، یاد فرشاد هم می افتادم، چون جوان که بود، بسیار سروقامت بود و و شق و رق، راه می رفت. اکنون بعد از قریب 50 سال، وقتی می شنوم که ایشان 70 ساله شده یکه می خورم که آن سرو جوان، چگونه ممکن است به 70 سالگی برسد.
درباره استاد مومنی، دو چیز برای من جالب است. اول آن گفته حضرت امیر که خداوند از دانشمندان تعهد گرفته که زبان ضعفا باشد، اَلاّ یُقارّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ، ساکت ننشینند که مظلوم گرسنه بماند و ظالم قهقه بزند. متاسفانه ما در بین دانشمندان زیاد این گرایش رو انجام این تعهد را نمیبینیم. آقای دکتر مومنی نه تنها این تعهد را به تمامه انجام می دهند، بلکه سخنگوی این تعهد به حساب می آیند.
نکته دیگری که در رویه ایشان برای من درس آموز است، این است که ایشان توان خود را در همه جا پخش نمی کند، بلکه توانش را در جایی که در آن تخصص دارد و در آن احتمال اثر بیشتر می دهد، متمرکز می کند. این نکته ای است که ما باید از ایشان بیاموزیم. توجهی که ایشان دارد و در بحث اقتصاد متمرکز شده، باعث موفقیت ایشان شده و این طرز تفکر مهمی در کشور ما حساب می شود  امیدواریم که صد سالگی ایشان را ببینیم و اگر ما ندیدیم، دوستان ببینند.
🔴 یاد استاد فرزانه‌مان، تکریم یادگاران است

✍️ کلمه - عبدالله ناصری

از قدیم شنیده‌ام که عالمانِ علامه دو میراث دارند؛ یکی فرزند و دیگری کتاب. همیشه در ذهنم، این تعبیری را که اولین بار از سید فرزانه، محمد خاتمی شنیدم، خلجان می‌کند که در وصف فرزندی صالح می‌گفت: «سر سفرهٔ پدرش بزرگ شده». یکی از یادگارانِ صالح، فرزندانِ سید جعفر شهیدی، استادِ علامهٔ ایران و تشیع هستند. از فرزندِ شهیدش ـ احسان، طلبهٔ حوزهٔ قم که انتخاب جبهه کرد و شهید شد ـ و اصلاً در میان خانواده کم‌پسامد بود.

خیلی از علاقه‌مندان به استاد، بی‌خبر از شهادت فرزندش در جنگ ایران و عراق هستند. شاید کمتر کسی بداند که حضرت استاد، الطاف خفیهٔ بنیاد شهید را پس می‌فرستاد. قصهٔ یخچالِ کذایی را بخوانید…

📎متن کامل
@Kaleme
جمعی از فعالان سیاسی و مدنی به دیدار علیرضا بهشتی شیرازی رفته‌اند که چند روز پیش پس از تحمل ۱۵ ماه حبس از زندان اوین آزاد شد. آقای بهشتی شیرازی، روزنامه‌نگار، مترجم و مدیر انتشارت روزنه است که به «جرم شرکت در همایش مجازی نجات ایران» ۱۵ ماه زندانی شد. او پس از اعتراضات سال ۸۸ نیز بازداشت و پس از تحمل ماهها سلول انفرادی و با سپری کردن ۵ سال زندان آزاد شده بود. بهشتی شیرازی از رزمندگان سالهای جنگ و مشاور ارشد میرحسین موسوی در جنبش سبز بود.

*عکس از کانال خبرانه‌ها
@kaleme
Forwarded from بزم قدسیان
🔻برخی از کتاب‎های مجعول و بی‎اعتبار

برگرفته از کتاب‎پژوهی اثر استاد محمد اسفندیاری

1. کتاب فقه الرضا که به امام رضا (ع) نسبت داده‌اند قطعاً از آن حضرت نیست.
2. تفسیر الامام الحسن العسکری (ع) از کتاب‌های مجعول و شامل بسیاری از احادیث ضعیف است.
3. کتاب مقتل الحسین (ع) منسوب به ابومخنف.
4. کتاب نورالعین فی مشهد الحسین (ع) منسوب به اسفراینی.
5. کتاب السیاسة الحسینیة که به موسیو ماربین آلمانی نسبت داده‌اند کتابی است مجعول و اساساً فردی به نام ماربین وجود خارجی نداشته است.
6. کتاب سرّ العالمین که به نام محمد غزالی ساخته‌اند و گروهی از جمله سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص و فیض کاشانی در المحجه البیضاء باورشان شده که از غزالی است.
7. کتاب مؤتمر علماء بغداد از آثار مجعول عصر حاضر است.
8. کتاب خاطرات مستر همفر که تاکنون ۵ ترجمه از آن انجام شده و یک ترجمه آن تا سال ۱۳۹۵، ۲۹ بار به چاپ رسیده است.
9. انجیل برنابا که سه بار به فارسی برگردانده شده و چندین بار به چاپ رسیده مجعول است. این انجیل ظاهراً به هدف دفاع از اسلام نوشته شده و مورد عنایت عالمان مسلمان از جمله علامه طباطبایی و آیة الله سید علی قاضی قرار گرفته است.
10. به نام عطار نیشابوری چند کتاب جعل شده است، اما جز چهار منظومه (منطق الطیر، مصیبت‌نامه، اسرارنامه و الهی‌نامه) بقیه مثنوی‌های منسوب به عطار ربطی به او ندارد، از جمله: بلبل‎نامه و اشترنامه و پندنامه و لسان الغیب و جوهر الذات.
11. کتاب شرح زندگانی من که به نام ابوالقاسم لاهوتی شاعر کمونیست ایرانی در سال ۱۳۳۲ انتشار یافت کتابی جعلی است.
12. کتاب نگهبانان سحر و افسون، علیه دین و روحانیت را رژیم پهلوی در حدود سال ۱۳۳۰ برای مبارزه با نفوذ حزب توده به نام آنان جعل کرد، اما کسانی که دستی در سیاست دارند می‌دانند که حزب توده دین‎ستیز نبود و همواره ضمن احترام به اسلام، روحانیت مبارز را پاس می‌داشت.
13. کتاب یادداشت‌های کینیاز دالگورکی که در ردّ بابیت و بهائیت است و بارها به چاپ رسیده و به عربی هم برگردانده شده، از آثار مجعول همان زمان پهلوی است و هیچ اعتبار تاریخی ندارد.
14. بسیاری از کتاب‌هایی که از ذبیح الله منصوری به عنوان ترجمه یا ترجمه و اقتباس منتشر شده معجونی از تالیف و ترجمه است و مجعول شمرده می‌شود، از جمله کتاب‌های: محمد (ص) پیغمبری که از نو باید شناخت، عایشه بعد از پیغمبر، امام حسین (ع) و ایران، و مغز متفکر جهان شیعه امام جعفر صادق (ع). کتاب اخیر تا سال ۱۳۷۲، ۱۷ بار به چاپ رسیده، و حتی علامه شوشتری در مقدمه بر توحید مفضل بیش از ۲۰ صفحه از آن نقل قول کرده است.

پ.ن: مقتل ابومخنف اصلی در تاریخ طبری و برخی دیگر از کتب نقل شده و اخیرا بازسازی و منتشر شده، اما مقتلی که با نام ابومخنف از چند قرن پیش رواج داشته ساختگی است و ربطی به ابومخنف ندارد. متأسفانه همین مقتل جعلی را اخیرا در عتبات با عنوان المصرع الشین به نام سید ابن طاوس منتشر کرده‎اند!

@bazmeghodsian
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

عید سعید ابراهیمی “قربان” را به
همه پیروان ادیان ابراهیمی، خصوصا مسلمانان تهنیت می‌گویم.

تاریخ نوشت
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🔻بن‌بست تفکیک؛ روایتی معرفت‌شناختی از اختلاف تفکیکی-فلسفی
✔️یاسر میردامادی در این یادداشت به بررسی معرفت‌شناسی مکتب تفکیک در تقابل با فلسفه و عرفان اسلامی می‌پردازد. با تمرکز بر آرای میرزا مهدی اصفهانی و شاگردش محمود حلبی، نشان داده می‌شود که مدعای اصلی این جریان — یعنی شناخت خطاناپذیر خدا از طریق «معرفت وجدانی» — با چالش‌های جدی روبه‌روست. نقدهای محمدحسن وکیلی، از شاگردان علامه طهرانی، بر ناکارآمدی این مدل معرفت‌شناختی و تناقض‌های درونی آن تأکید دارد. همچنین میردامادی در این یادداشت به ریشه‌های تاریخی این اختلاف در حوزهٔ مشهد و پیامدهای فکری آن اشاره می‌کند و پرسش‌هایی دربارهٔ آیندهٔ مکتب تفکیک و نقدهای فلسفی بر آن مطرح می‌سازد.
📎 پيوند به متن کامل این یادداشت در سایت دین‌آنلاین
https://www.dinonline.com/45138/


🆔 @dinonline
Forwarded from 🌲تاریخ و زندگی🌲 (جواد عباسی)
مراسم گشایش «انجمن کانادایی مطالعات ایرانی و فارسی روز جمعه 30 ماه می 2025 / 9 خرداد 1404 در تورنتو برگزار شد. در نشست های این کنفرانس مقدماتی پیرامون اهمیّت راه‌اندازی این انجمن در دانشگاه تورنتو و با حمایت مؤسسه مطالعات ایرانی الهه امیدیار میرجلالی تأسیس شده است و اهداف و برنامه‌های آن در زمینه ایران‌شناسی گفت‌وگو شد. دکتر محمد توکلی طرقی، مدیر مؤسسه و مسئول انجمن، از جمله اهداف انجمن را پیشبرد و سازماندهی مطالعات ایرانی در کانادا و همزمان، هم‌اندیشی با دیگر انجمن‌های ایران‌شناسی در دیگر کشورها در زمینه آسیب‌شناسی مطالعات ایرانی اعلام کرد. خانم دکتر شیرین بیانی نیز به عنوان عضو افتخاری این انجمن، نیز ضمن اظهار شادمانی و قدردانی از تأسیس این انجمن، بر ضرورت گسترش مطالعات ایرانی در کانادا تأکید کرد.
Forwarded from Reza Alijani
🔹گفت‌وگوی رضا علیجانی با ایران اینترنشنال

خامنه‌ای با هزار ادعای خدا و پیغمبر در باره ضرورت غنی‌سازی رسما دروغ می‌گوید و فریب‌کاری می‌کند.

🌈قبلا هم میگفت ما در سوریه برای دفاع از حرم می‌جنگیم در حالی که برای دفاع از اسد می‌جنگید و یا ادعا می‌کرد در آنجا با داعش می‌جنگیدیم تا در اینجا نجنگیم؛ در حالی که در آن زمان اصلا داعشی در سوریه وجود نداشت و دو سال بعد بوجود آمد.

🌈او در دفاع از ضرورت غنی‌سازی در داخل کشور دلایلی آورد که به جز بخش کوچکی از آن، بقیه‌اش همگی یا غیردقیق و اغراق شده و یا اساسا نادرست بود.
🌈 خامنه ای دو ادعای بزرگ کرد؛ یک-صنعت هسته‌ای برای تولید برق پاک و ارزان است و دو- یک صنعت مادر است و عرصه‌های متنوعی از علوم پایه و مهندسی هم‌چون فیزیک هسته‌ای، مهندسی انرژی و مهندسی مواد وابسته یا متأثر از این صنعت‌اند. اولی دروغ و دومی کاملا وارونه است!...

🌈وقتی خامنه‌ای از صلح «موقت» امام حسن یاد می‌کند، حاضر است از خیلی از مواضعش عقب‌نشینی کند.
🌈آمریکا در سه پرونده مهم درگیر است؛ غزه، اوکراین و ج. ا؛ بنابراین آنها نیز نمی‌توانند این سه را با حربه خشونت حل کنند.
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
🔺امروزه در جهان وقتی تعبیر انرژی پاک و ارزان به کار برده میشود عمدتا در باره انرژی‌های تجدید پذیری همچون خورشید و باد و آب و گرمایش مرکزی زمین است نه انرژی هسته ای. انرژی هسته‌ای در عرصه‌هایی از انرژی‌های فسیلی پاک‌تر است اما سرجمع این انرژی خود به شدت خلاف محیط زیست تلقی میشود و در برخی از کشورها از جمله در آلمان حتی برای تعطیلی تمامی نیروگاه‌های هسته‌ای زمان‌بندی تعیین کرده‌اند.
🔺پسماندهای رادیو اکتیو(زباله‌های اتمی)ِ، خطر حوادث، نقص فنی، خطای انسانی، آلودگی حرارتی، آب گرم تخلیه شده از این صنایع در رودخانه‌ها و دریاها که میتواند به اکوسیستم آسیب برساند و...، از پیامدهای ضد محیط زیستی نیروگاههای هسته‌ای هستند.
🔺هزینه تولید هر مگاوات ساعت برق در نیروگاه هسته‌ای حدود 190 دلار است در حالی که هزینه تولید همان مقدار توسط انرژی خورشیدی حداکثر 96 دلار و توسط انرژی باد حداکثر 75 دلار است.
🔺برخلاف ادعای خامنه‌ای فیزیک هسته‌ای، مهندسی انرژی، مهندسی مواد و... وابسته به صنعت هسته‌ای نیستند بلکه به عکس این صنعت هسته‌ای است که که از آنها بهره میبرد نه اینکه آنها را به وجود میآورد و آنها «وابسته یا متأثر» از صنعت هسته‌ای هستند!
🔺بنا به بیانیه تحلیلی شورای فعالان ملی-مذهبی در آذر 86 ایران به علت برخورداری از نفت و گاز اساسا نیازی به انرژی هسته‌ای ندارد و اگر هم داشته باشد نیازی به غنی‌سازی اورانیوم در داخل کشور(به علت هزینه بالای اقتصادی و سیاسی و امنیتی آن)، ندارد.
🔺ایران دو معدن اورانیوم(ساغند و گچین)،از نوع نامرغوب آن دارد، بنابراین حتی برای غنی‌سازی اورانیوم در داخل کشور باز مجبور به وارد کردن اورانیوم از خارج است.
🔺اگر حضرات به دنبال مصارف پزشکی در انرژی هسته‌ای هستند که نیاز به اورانیوم غنی شده در حد بیست درصد دارد پس چرا در برجام غنی‌سازی درحد سه، چهار در صد را پذیرفتند!؟
🔺خامنه‌ای جرأت خمینی را ندارد که پرونده جنگ را در زمان زنده بودن خودش برای رهبر بعدی حل کرد(همچنین برکناری آیت الله منتظری و یا تصفیه خونین زندانها را، فقط موضوع آمریکا علیرغم سعی هاشمی رفسنجانی حل ناشده باقی ماند). برخی در درون نظام از او این انتظار را دارند که پرونده هسته‌ای را خودش حل کند تا به رهبر بعدی به ارث نرسد.
🔺خامنه ای نه تنها مصلحت کشور بلکه مصلحت نظام را نیز گروگان توهمات خودش کرده است. اما او با صدام و قذافی فرق میکند و این طور نیست که تا آخر بایستد.
🔺یا ترامپ باید امتیازها و مشوقهای بیشتری بدهد که خامنه‌ای طبق صلح «موقت» امام حسن غنی‌سازی صفر را بپذیرد و یا به عکس خامنه‌ای امتیازات بیشتری بدهد که ترامپ غنی‌سازی با درصد پایین را با تمهیداتی قبول کند.
🔺همچنان شصت به چهل امکان توافق بیشتر است. بنابراین طرین سعی خواهند کرد راه‌حل‌هایی بینابین پیدا کنند تا خامنه‌ای تبلیغ کند که غنی‌سازی را حفظ کرده و ترامپ هم بگوید توافقنامه جدید تکرار برجام نیست، راه‌حلهایی همچون...
🔺خامنه ای همچنان هوس سلاح اتمی را در سردارد اما واقعیات روی زمین نشان میدهد که دیگر صنعت هسته‌ای برای او بیشتر برای چانه‌زنی سیاسی کاربرد دارد.
🔺ج.ا ولو غنی‌سازی صفر را نیز بپذیرد اما دیگر هم دانش هسته‌ای‌اش را دارد و هم تأسیساتش را از بین نخواهد برد؛ بنا براین هر لحظه که بخواهد میتواند کل این پروژه را دوباره فعال کند.
🔺اسرائیل هم دستش باز نیست و خودش در جنگ غزه و مخالفتهای داخلی روی آزادی گروگانها گیر افتاده است و با جنایاتی که در غزه میکند در افکار عمومی بین‌المللی نیز به شدت تحت فشار است.
🔹لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/RezaAlijaniarchive/634
🔶️ تأملی در سخنان رهبری
🔶️ در روز ۱۴ خرداد


🖋 محمدجواد مظفر

🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/DKjj7NMAbC4/?igsh=MWo4cHQxZmowaDhrYw==

🔷️ رهبری در بخشی از سخنان مبسوط خود در روز چهاردهم خرداد به نکته‌ای اشاره کردند که از منظرهای گوناگون قابل تأمل است. ایشان اظهار داشتند: «اولین مطلبی که در باب هسته‌ای به آمریکایی‌ها گفتیم این است که شما چه‌کاره هستید که ایران غنی‌سازی داشته باشد یا خیر؟ به شما چه!»

🔷️ این سخن ایشان تأملاتی در پی خواهد داشت؛ زیرا این حرف به خودی خود قابل دفاع و از موضع استقلال و توانمندی است. اما براساس منطق موقعیت پرسش برانگیز است.
🔶️ ۱. اگر موضوع غنی‌سازی وحد و حدود آن ربطی به آمریکایی‌ها ندارد اساساً چرا ایران وارد مذاکره با آمریکا شد؟!
ایران از قبل از مذاکرات بارها اعلام کرد تنها درباره انرژی هسته‌ای حاضر به مذاکره است.

🔶️ ۲. اگر بیخ گلوی تحریم‌های کمرشکن در تمامی بخش‌ها در دستان آمریکا نبود آیا لزومی به مذاکره چه در چارچوب برجام و چه مذاکرات فعلی می‌بود؟

🔶️ ۳. ایران عضو آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای است، و سال‌هاست که بازرسان آژانس نسبت به میزان و مراکز غنی‌سازی ایران اما و چراهای فراوان دارند و تا کنون حتی با تغییر مدیران کل آژانس نیز همچنان موضوع از نگاه آنان لاینحل باقی مانده‌است.

🔶️ ۴. هرچند که در این موارد پیش‌بینی قطعی کاری است بس دشوار اما من نیز به سهم خود باتوجه به جوانب گوناگون و اهداف ترامپ به عنوان یک سوداگر اقتصادی می‌توانم بگویم که رجزخوانی او درمورد حمله نظامی تحقق عملی نخواهد یافت، اما افزایش تحریم‌ها و بستن راه‌های گوناگون بر روی مراودات اقتصادی برای ایران و فعال شدن مکانیزم ماشه توسط اروپائیان در صورت نرسیدن به یک توافق نسبی و حتی حداقلی محقق خواهدشد.
آن گاه کشور در چه چاله‌ای گرفتار می‌شود؟!!

🔶️ ۵. آیا می‌توانیم دلخوش باشیم که حرف‌ها و مواضع به شدت رادیکال و علنی دوطرف علیه یکدیگر غیر از آن چیزی است که در پشت درهای بسته در جریان است؛ و دو طرف چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند؟!

🔷️ امید که این دور از مذاکرات به سرانجامی منجر شود که به سود منافع ملی ایران باشد.


📢 Telegram: www.tg-me.com/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar
🔴 بیانیه و هشدار بیش از ۸۰۰ فعال سیاسی و مدنی درباره وضعیت سلامت ابوالفضل قدیانی

▫️ما، امضاکنندگان این نامه، جمعی از شهروندان، فعالان مدنی، سیاسی و فرهنگی کشور، با ابراز نگرانی جدی نسبت به وضعیت سلامت و شرایط جسمی جناب آقای ابوالفضل قدیانی، که در ۸۰ سالگی از بیماری‌های مزمن و جدی رنج می‌برد، خواستار بازنگری فوری در وضعیت قضایی و آزادی ایشان، دستکم با توجه به ترتیبات قانونی مختلف از جمله توقف، مرخصی و … هستیم. ابوالفضل قدیانی امروز در شرایطی قرار دارد که تداوم حبس می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری برای جان و سلامت وی به‌همراه داشته باشد.

▫️ما بر این باوریم که ادامه بازداشت ایشان، نه‌تنها با موازین قانونی و انسانی سازگار نیست، که با حفظ کرامت انسان نیز در تضاد است. بنابراین انتظار می‌رود با صدور دستورات عاجل و قاطع، زمینه بررسی مجدد وضعیت آقای قدیانی فراهم و با اقدام به موقع، از بروز هرگونه آسیب بیشتر به سلامت ایشان جلوگیری شود.

📎فهرست امضاها .
@Kaleme
Audio
شکاف مفهومی در فهم تجاوز: فقه، حقوق، بدن زن و پرونده‌ی ورزشکاران ایرانی
فروغ بهمئی


همین اساس، فقه رایج، رابطه‌ی جنسی را در چارچوبی مالک‌محور تعریف کرده و تمکین زن را تکلیفی شرعی و قانونی قلمداد می‌کند.به باور نویسنده، استقلال بدن زن نه‌فقط یک خواست اجتماعی، بلکه پیش‌شرط شکل‌گیری اخلاق جنسی مدرن و نظام حقوقی عادلانه است. تا زمانی که بدن زن، محل نزاع ایدئولوژیک باشد، نه رضایت معنایی خواهد داشت و نه عدالت.

پس از شنیدن پادکست، متن کامل یادداشت را در زیتون می‌توانید بخوانید:

https://www.zeitoons.com/115891
🔴احمد قدیانی فرزند ابوالفضل قدیانی:

پدرم، ⁧ #ابوالفضل_قدیانی ⁩، که به علت عفونت ریه در بیمارستان بستری بود، علی‌رغم داشتن ۸۰ سال سن و وجود ۵ استنت در قلب، سابقه بیماری خودایمنی حاد، مشکلات گوارشی و مشکل ستون فقرات و پوکی استخوان به زندان بازگردانده شد.
‏زندان‌بانان به گواهی پزشکی قانونی، که وابسته به قوه قضاییه خودشان است، نیز وقعی ننهادند.
‏پیرمرد از راهی که رفته پشیمان نیست. امیدوار است راهی که رفته گام کوچکی باشد برای برقراری آزادی، حکومت قانون و عدالت در ایران و من امیدوارم قانون و عدالت روزی برای آنان‌که آزادی را در ایران به بند کشیدند نیز اجرا شود.

@iran_times
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from پژوهشکده تاریخ اسلام (پژوهشکده تاریخ اسلام)
🔔گروه جریان‌های فکری پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار می‌کند:


⚜️  نشست علمی بررسی و نقد کتاب با عنوان «اصطلاح‌شناسی بددینی (معناپژوهی واژه‌هایی از ادبیات تکفیر در جهان اسلام)»


🔻ناقدین:
  دکتر حسین خندق‌آبادی
  دکتر زهیر صیامیان
  دکتر محمد احمدی‌منش

🔻با حضور:
  دکتر امین مهربانی (مؤلف کتاب)


🔻دبیر نشست:
  دکتر زینب میرزایی



🕰  سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
     ساعت: ۱۶-۱۸

🔹🔸ورود برای عموم علاقه‌مندان آزاد می‌باشد.


🏟 لینک ورود به نشست:
🌏 https://www.skyroom.online/ch/a2m/lecture

🆔 https://www.tg-me.com/pajooheshkadeh
Forwarded from فرهیختگان

💠 ذبیح اسحاق بود یا اسماعیل؟ نگاهی تازه به داستانی کهن

🔽مرور مقالهٔ روون فایرستون:
Firestone, Reuven. "Comparative Studies in Bible and Qur’ān: A Fresh Look at Genesis 22 in Light of Sura 37". In Judaism and Islam: Boundaries, Communication and Interaction, (Leiden, The Netherlands: Brill, 2000)


⬇️ دریافت متن کامل مقاله و مطالعۀ نسخۀ پیش‌نویس ترجمۀ فارسی مقاله

🔊 شنیدن ارائهٔ صوتی مقاله (از دقیقه ۴۴)

داستان قربانی‌کردن فرزند توسط حضرت ابراهیم، یکی از روایات تکان‌دهنده و عمیق در ادیان ابراهیمی است؛ روایتی که ایمان ابراهیم را به بوته آزمایش می‌کشد و به الگویی برای تسلیم و فداکاری در برابر فرمان الهی تبدیل می‌شود. این قصه در هر دو سنت عهدین و قرآن با جزئیاتی مشابه روایت شده، اما در یک نقطه محوری، اختلافی اساسی به چشم می‌خورد که برای قرن‌ها محل بحث و تأمل بوده است: هویت فرزندی که قرار بود قربانی شود. آیا او اسحاق بود، آنگونه که در سفر پیدایش تورات آمده، یا اسماعیل، آنچنان که از ظاهر آیات قرآن برمی‌آید؟

این پرسش، نه تنها یک کنجکاوی تاریخی یا الهیاتی، بلکه دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر ارتباط میان این دو متن مقدس و نحوه‌ی خوانش متقابل آن‌هاست. در آکادمیای غرب، تا دو دهه قبل (پیش از آنکه رویکرد «مطالعهٔ قرآن در بافتار باستان متأخر» مرسوم شود)، رویکرد غالب این بوده که قرآن را در پرتو کتاب مقدس موجود بخوانند و هرگونه تفاوت را به تأثیرپذیری، یا تغییرات عمدی و سهوی نسبت دهند. یکی از مهم‌ترین نمونه‌های چنین تفاوت‌هایی، روایت ذبیح ابراهیم است که نه تنها عهدین، که همهٔ سنت‌های مسیحی و یهودی بازمانده از باستان متأخر هم یک‌صدا او را اسحاق می‌دانند.

🔵 روون فایرستون، یکی از برجسته‌ترین محققان در زمینه مطالعات تطبیقی قرآن و کتاب مقدس، در مقاله‌ای با عنوان "نگاهی نو به پیدایش ۲۲ در پرتو [روایت ذبیح در] سوره صافات" جسورانه تلاش می‌کند از روایت قرآنی به عنوان ابزاری برای روشنگری و فهم عمیق‌ترِ لایه‌های روایت عهدینی بهره برد. او با رویکردی انتقادی و ریزبینانه، به بازخوانی داستان ذبح فرزند ابراهیم در سفر پیدایش ۲۲ (تورات) و سورۀ صافات (آیات ۹۹-۱۱۳) می‌پردازد و به نکات جدیدی اشاره می‌کند که می‌تواند فهم ما را از این داستان کهن متحول سازد.

👤 روون فایرستون از برجسته‌ترین محققان آمریکایی در حوزهٔ مطالعات تطبیقی ادیان، به‌ویژه مطالعات تطبیقی قرآن و عهدین است. وی در حال حاضر استاد Hebrew Union College در لس‌آنجلس و استاد وابسته دانشگاه کالیفرنیای جنوبی محسوب می‌شود. او اولین رئیس انجمن بین‌المللی مطالعات قرآنی (IQSA) و معاون رئیس انجمن مطالعات یهودی (AJS) بوده است و نقش مهمی در توسعهٔ مطالعات قرآنی در جهان داشته است. وی همچنین به عنوان پیشگام مطالعه تطبیقی داستان ابراهیم در اسلام و یهودیت شناخته می‌شود و با نگارش کتاب «سفرها در سرزمین‌های مقدس: تحول داستان‌های ابراهیم و اسماعیل در تفسیر» (۱۹۹۰) و چند مقاله مرتبط، نقشی بنیادین در این حوزه ایفا کرده است. این اثر، با بیش از ۲۲۰ ارجاع، مهم‌ترین مرجع آکادمیک دربارهٔ ابراهیم در اسلام محسوب می‌شود. این مقاله مورد بحث نیز از جمله آثار مهم او محسوب می‌شود که در سال ۲۰۰۰ در مجموعهٔ مقالات «یهودیت و اسلام: مرزها، ارتباطات و تعاملات»‌ (بریل)‌ منتشر شد و با فاصلهٔ کمی مورد تحسین جان ریوز، محقق پیشروی مطالعات عهدینی قرار گرفت. او از این مقاله به عنوان یکی از نمونه‌های موفق مطالعات تطبیقی قرآن و عهدین و مقاله‌ای «حقیقتا شالوده‌شکن» نام برد.


⭐️ سرنخ اصلی فایرستون

فایرستون کار خود را با تمرکز بر روایت سفر پیدایش ۲۲ آغاز می‌کند. در این روایت، خداوند به ابراهیم دستور می‌دهد: "فرزندت را بردار، تنها فرزندت را، اسحاق که او را دوست داری، و او را به سرزمین موریا ببر و در آنجا او را به عنوان قربانی سوختنی بر یکی از کوه‌هایی که به تو خواهم گفت، تقدیم کن." (پیدایش ۲۲: ۲).

نکته‌ای که فایرستون بر آن انگشت می‌گذارد، عبارت "تنها فرزندت، اسحاق" است. از دیدگاه او، این عبارت در متن پیدایش ۲۲ با یک ابهام تاریخی روبروست. زیرا زمانی که داستان ذبح رخ می‌دهد، ابراهیم پیش از اسحاق، فرزندی به نام اسماعیل از هاجر (کنیز ساره) داشت. بنابراین، اسحاق در آن زمان "تنها فرزند" ابراهیم نبوده است. این مسئله از دیرباز مفسران یهودی را نیز به چالش کشیده و برخی از آن‌ها تلاش کرده‌اند تا آن را توجیه کنند (مثلاً با این تفسیر که منظور از این عبارت "تنها پسر مادر خودش" یا "تنها پسر ساره" بوده یا با این استدلال که اسماعیل در آن زمان از خانواده طرد شده بود و اسحاق "تنها فرزند" مشروع باقی مانده بود). اما فایرستون با نگاهی دقیق‌تر و با استفاده از روش‌های تحلیل متن، به فرضیه‌ای رادیکال‌تر می‌رسد.

[ادامه معرفی در اینجا]
@inekas
Forwarded from فرهیختگان
ذبیح اسحاق بود یا اسماعیل؟ - بخش دوم (ادامه از اینجا)

فایرستون همچنین به شیوهٔ تکرار نام "اسحاق" در متن پیدایش ۲۲ اشاره می‌کند (نام اسحاق پنج بار در نیمهٔ اول این فصل ذکر شده اما از آیهٔ ۱۰ به بعد دیگه اسم اسحاق ذکر نشده است و تنها با ضمیر از او نام برده شده). فایرستون این تکرار نام را "زائد" می‌داند. بخشی از اشکال او به این تکرارها آن است که سه تا از این پنج مورد، همراه با حرف تعریف et آمده‌اند که هر چند از نظر گرامری غلط نیست، ولی بر اساس نظریهٔ فیشبین در کتاب مشهورش، نشانه‌ای برای افزودهٔ ویرایشی هستند. فایرستون بر اساس شواهد مختلف، استدلال می‌کند که حضور مکرر و غیرعادیِ نام اسحاق در این متن، شاید از یک "ویرایش" یا "افزوده شدن" بعدی به روایت اصلی حکایت داشته باشد. به عبارت دیگر، او معتقد است که متن اولیه و کهن‌تر این داستان در کتاب مقدس، ممکن است هویت ذبیح را مشخص نکرده باشد و کل ارجاعات با ضمیر بوده باشد، یا حتی به ذبیح دیگری غیر از اسحاق اشاره داشته است.


ایدهٔ فایرستون برای کمک گرفتن از روایت قرآنی

اینجاست که فایرستون، با الهام‌گیری از ایده‌های بروس زاکرمن دربارهٔ مرجع‌های پیشین روایات عهدینی و بازمانده‌های آن‌ها در بیرون عهدین، از سوره صافات برای روشن کردن این ابهامات استفاده می‌کند. در سوره صافات، داستان ذبح با درخواست ابراهیم برای فرزند صالح ("رب هب لی من الصالحین") آغاز می‌شود و به بشارت "غلام حلیم" (فرزندی بردبار) ختم می‌شود. پس از پایان ماجرای ذبح، و نجات "غلام حلیم"، خداوند به ابراهیم بشارت "اسحاق، نبی" را می‌دهد. این توالی داستانی در قرآن، از نظر فایرستون، به شدت دلالت بر این دارد که "غلام حلیم" مورد اشاره در ابتدا، پیش از اسحاق و در واقع همان اسماعیل بوده است. زیرا اگر ذبیح اسحاق بود، بشارت به او در پایان قصه منطقی به نظر نمی‌رسد.


همانطور که فایرستون اشاره می‌کند، ویژگی‌های منحصر به فرد روایت قرآنی از این ماجرا، از جمله عدم ذکر صریح نام ذبیح و نحوهٔ قرار گرفتن بشارت اسحاق، می‌تواند سرنخی برای فهم روایات کهن‌تر باشد. فایرستون معتقد است که در سنت‌های شفاهی و نسخه‌های متقدم‌تر از داستان ذبح در خاورمیانه باستان، احتمالاً ذبیح همان "فرزند اول" (اسماعیل) بوده است و احتمالا روایت قرآنی، نسخه‌ای قدیمی‌تر از ماجرای ذبیح را حفظ کرده است. او به این نکته نیز اشاره می‌کند که در فرهنگ‌های باستانی، قربانی کردن "فرزند اول" (چه انسان و چه حیوان) یک رسم شناخته شده بوده است. این سنت پیشکش "نخستین فرزند" (first-born) به خدا در برخی آیین‌های کهن‌تر وجود و حتی در نذرهای مذهبی یهودیان نیز، بازتابی از آن دیده می‌شود.

با توجه به این شواهد و موارد دیگری که در مقاله آمده است، فایرستون این فرضیه را مطرح می‌کند که متن پیدایش ۲۲، شاید در طول زمان و در فرآیند ویرایش‌های متعدد، تغییراتی کرده و نام اسحاق به آن اضافه شده است. او پیشنهاد می‌کند که اگر نام اسحاق را از متن پیدایش ۲۲ حذف کنیم و مکان این قصه را به بعد از تولد اسماعیل منتقل کنیم، آنگاه با روایتی مواجه خواهیم شد که هم با شواهد فرهنگی باستانی سازگارتر است و هم شباهت بیشتری به روایت قرآن پیدا می‌کند.

نتیجه‌گیری فایرستون در این مقاله، نه تنها در بازخوانی یک داستان کهن، بلکه در روش‌شناسی مطالعات تطبیقی میان ادیان ابراهیمی، اهمیت بسزایی دارد. فایرستون در پایان مقاله خود می‌نویسد: "مطالعۀ حاضر، به باور من، به توقف این تمایل رایج در غرب منجر خواهد شد که قرآن را در پرتو کتاب مقدس [فعلی] بخوانند... بلکه، شاید بتوان خوانش کتاب مقدس را در پرتو قرآن سودمند یافت. هر چند ممکن است برای بسیاری، این غیرقابل قبول باشد." فایرستون معتقد است برای بسیاری از غربیان، پذیرش این ایده که قرآن بتواند نوری بر متن تورات بیفکند، دشوار است. اما او با ارائه شواهد متعدد و تحلیل دقیق متون، نشان می‌دهد که این رویکرد، حداقل در مورد ماجرای ذبیح ابراهیم، نه تنها ممکن، بلکه ضروری است.


شایسته ذکر است ویژگی‌های منحصر به فرد روایت قرآن از ماجرای ابراهیم، اسحاق و اسماعیل، تنها به ماجرای ذبیح محدود نمی‌شود. پارسال به مناسبت مدرسهٔ تابستانی چهارم انعکاس، این مقاله فایرستون به تفصیل معرفی شد و سپس در ادامه به دو مورد از تفاوت‌های دیگری که در روایت قرآن وجود دارد اشاره شد که عبارت بود از: ۱. عهد الهی با ابراهیم: ختنه یا تطهیر کعبه؟ ۲. مکان ذبح: موریا یا بیت‌الله الحرام؟) و بر اساس آخرین تحقیقات آکادمیک، تبیین‌هایی برای این تفاوت‌ها بیان شد.

برای شنیدن ارائهٔ صوتی پارسال به اینجا رجوع کنید (از دقیقه ۴۴)

⬇️ دریافت متن کامل مقاله

مطالعۀ نسخۀ پیش‌نویس ترجمۀ کامل مقاله به زبان فارسی

انعکاس


#فرهیختگان راهی به رهایی
Forwarded from M
“محمد”(ی) که از نو شناختم

✍️:عبدالله ناصری
قسمت اول

از انسان مجهول القدری سخن
می گویم که با سابقه درخشان در
انقلاب اجتناب ناپذیر ۵۷ و در جنگ
اجتناب پذیر ایران و عراق، از جنبش
دوم خرداد سر برآورد و در مجلس
پرافتخار ششم نماینده مردم اهواز
شد. مجلسی که با ریاست حضرت شیخ مهدی کروبی تکرارناشدنی شد.
پارلمانی که با اکثریت دموکرات نامه تاریخی موسوم به “زهرنوش” را به رهبر حکومت نوشت و هزینه اش را نیز پرداخت.
آری!
منظورم دکتر محمد کیانوش راد استاد بازنشسته(اجباری) دانشگاه شهید چمران است. دکتر محمد(ی) که علاوه بر هزینه مذکور، در جنبش
سبز ۸۸، دو بار زندان رفت. او تا امروز ذره ای از آرمان سبزش فاصله
نگرفت ولی به علت کثرت هم صدایانش راه مستند سازی انقلاب و
جنگ را در قالب “ادبیات داستانی”
یا همان “رمان تاریخی” پیش میبرد.

ا- حاج آقا خرمگس، که نام مستعار یکی از شخصیت های انقلابی عصر پهلوی است نگاهی به مبارزات دههٔ پنجاه در خوزستان( البته بیشتر اهواز) دارد. ولی روابط عاشقی، با محوریت امثال “فرید” و
“شیرین” ، مرزهای سخت ایدئولوژیک را فرو میریزد و عقاید الهام گرفته از سنت تاریخی که با عشق رهاشده در صفحات کتاب متضاد است، را نمودار می کند.
نویسنده روایت وقایع اهواز را حول محور و مدار شکل گیری گروه موحدین و منصورون ، فعالیت های دانشجویان دانشگاه جندی شاپور ، محله لشکر آباد ، بازار و روحانیت و نیز کروه های چپ مارکسیستی و مجاهدین خلق دنبال می کند . روایت کیانوش راد در نوع خود ، جزء اولین نوشته هایی است که بصورت واقع بینانه و بدون جهت گیری ایدئولوژیک و جانبدارانه در مورد خوزستان به رشته تحریر
درآمده است .





حاج آقا خرمگس نگاهی مستند از دید کسی است که خود در گراماگرم حوادث کم و بیش حضور داشته است و در بخش دیگر در قالب رمان و بصورت غیر مستند به روایت روابط میان کنشگران انقلابی می پردازد که در جای خود قابل تامل است .

فرید شخصیتِ بخش داستانی حاج اقا خرمگس از زبان محمود نقل میکنند:”برای هر انقلابی، هر نوع احساسات، عواطف خانوادگی و زنانه، وابستگی به زن و بچه، دوستی،
عشق، در برابر هدف هیچ است. فرد
انقلابی باید از رومانتیسم و عاطفه
پرستی دوری کند.”



کیانوش در کتاب خرمگس، بیانی نو از اعتصاب سراسری کارکنان صنعت
نفت دارد و معتقد است که ترور “پل گریم” کارمند ارشد آمریکایی توسط گروه موحدین، موج اعتصاب سراسری را در پیش داشت. البته کار خبط دیگری نیز، یاران حسین علم‌الهدی داشتند و آن ترور “شیخ حسین دانشی" نماینده‌ی آبادان در مجلس شورای ملی بود. تفصیل تکوین دو گروه موحدین و منصورون
حجم اصلی کتاب است. روایت بدیع
دیگری که در این کتاب یافتم اجازه “اجتهاد” زهره صفاتی دزفولی از سوی آیات صافی گلپایگانی و فاضل
لنکرانی بود. پس این بانو اولین زن مجتهد ایران است.خوشبختانه نویسنده با تاریخ‌‌شناسان منصف و
بی‌طرف همراه است که سینما رکس
آبادان را بچه‌های دو آتشه انقلابی و البته “جاهل مقدس” آتش زدند.
از میان دانشجویان انقلابی شهرهای
مهم استان نام ابراهیم شهبازی مرا
جلب کرد، چون تنها دانشجوی دانشگاه اهواز که قبل از ۲۲ بهمن شناختم، همین ابراهیم بود. اگر اشتباه نکنم دانشجوی کشاورزی اهواز بود. من با برادر کوچکترش- علی شهید جنگ- دوست بودم و به همین خاطر در روزگار تعطیلی دانشگاه‌های کشور در ۵۷، ابراهیم را در منزل پدری(نزدیک میدان ژاله تهران) دیده بودم.
Forwarded from M
قسمت دوم

۲- کتاب دوم، “حتة ، نغمه‌های غروب” رمان تاریخی دیگری از محمد کیانوش است. حتة(با كسر نون و فتح حا) نام جوانی پرشور با سری داغ از روستای “دبات”(تشدید
باء) شوش دانیال است. زمان تاریخی داستان دهه ۱۳۴۰ است.
عصری که به رغم خلع سلاح عشایر و روستائیان، هنوز ستم‌دیده هستند.
کیانوش معلوم است قلم پژوهشگران عصر پهلوی را دیده است، مثل کاوه بیات و هما کاتوزیان. نخستین دیالوگ حتة با “عَبِد” نامی است که به دروغ خود را سید جا زده است و جوان شورشی
دبات او را با به بی‌شرفی و ناجوانمردی وصف می‌کند و به برادر خودش توصیه می‌کند ، به همسرش « ام شجاع » بگوید که به فرزندش شجاعت را بیاموزد ، زیرا شجاعت مادر ِ ر حقیقتی است .


بالاخره ظلم و زیاده‌ستانی مأمور مالیات، مردم دبات را علیه دولت
می‌شوراند و طبعا حتة رهبر این قیام است و با ناپدیدشدنش از دست
گزمه‌ها می‌رهد. بدیهی است که زندگی تاریخی وی از این‌جا آغاز شده‌
است. ژاندارم‌های پاسگاه ول‌کنش نیستند و با وعده‌ی عفو، به دامش می‌اندازند و با چشمک دولت مرکزی
او را در دادگاه نظامی اهواز محاکمه‌اش می‌کنند. بعد از محکمه‌ی اول تصمیم گرفت از زندان زند اهواز فرار کند، موفق شد جسورانه دوباره به دبات بازگردد.
فصل جدید زندگی‌اش با مشاهده
دختر خوشگل و سبزینه پوش شوشی به نام “بَلوده”، رقم خورد. به فرموده صائب تبریزی :

“از چشم و دل مپرس که در اولین نگاه شد
چشم من، خراب دل و دل، خراب چشم”

حتة با اينكه به توصيه دوست‌اش به جنوب عراق و از دست ژاندارمری دچار “خودتبعیدی” شده ، زن و پسرش را در العماره گذاشته و به شوش مراجعت می‌کند.قصه چیست؟ نمی‌دانیم!
ولی مسلم است بلوده خانم دلش را
برده و به محض ورود از مادرش، احوال آن عشوه‌ی پر کرشمه را می‌پرسد. ام‌حتة خبر خاطرخواهی
پسر عموی بلوده را داد و شد آن چه نباید. تعجب نکنید!
اصلا برای بلوده این سنت عرب بادیه که عموزادگان برای هم‌اند همان “رسم نهوه”، یعنی نهی خواستگاری دیگری، مطرح نبود. دخترک زیبای دباتی، خیلی زودتر از حتة عاشق شده بود.
همه امور به سرعت پیش رفت تا
بلوده شد “هوو”‌ی زن اول حتة- جبريه- و تند، تاخت به سوی العماره.
ولی ژاندارمری و شیوخ طایفه ها هر دو صنف دنبال رام کردن جوان عاصی شوشی هستند. حتة در برابر امان شاهنشاه قصد دارد به ایران برگردد و به صورت آدم عادی زندگی
کند. نقشه‌ها کشیدند تا او را توقیف کنند، ولی به همان مقدار که عاشق
بلوده است، زیرک هم هست، چون
دوز و کلک‌های حکومتی را خنثی
می‌کند. نهایتا آخرین غروب با نظارت آهویی زیبا که پیامی هم
دارد فرا می‌رسد و همان دوستان دیروز که اکنون مأمور دولت‌اند، جوان سرسخت دباتی شوش را می‌زنند در محدوده العماره. ولی آخر داستان، خوش است. جسدش را گروهی بازرگان آشنا با خود به نجف برده و دفنش می‌کنند.
حقیقتا این کتاب، نسبت به خرمگس
نزدیک‌تر است به ”تاریخ مردم”.
2025/07/14 21:45:57
Back to Top
HTML Embed Code: