Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
🔸سهشنبه بی ملاقات(۱)
🔸اوین ویران شد
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅امروز سهشنبه ده تیرماه قرار بود بروم فشافویه، زندان تهران بزرگ را پیدا کنم. درب آهنینش را بکوبم و بگویم من باید همسرجان را ببینم همین حالا!
✅درست مثل بعدازظهر چهارشنبه دوهفته پیش که در میان موشک باران تهران خودم را از دماوند به اوین رساندم. درب آهنینش را کوفتم و گفتم آمدهام همسرجان را ببینم. قبلش با حفاظت اوین تماس گرفته و گفته بودم من باید فوری همسرم را ببینم. گفته بودم دخترم بیقرار است و تحمل دوری از پدر و مادرش توأمان را ندارد باید همسرجان را ببینم و فوری بروم نقش مادریام را ایفا کنم در میانه جنگ.
✅با شتاب به خانه رفته کتابها را باضافه مقداری خوراکی جمع کردم و علیرغم هشدارها مبنی بر ناامنی خیابانها خودم را به اوین رساندم. از آن پلههای تیز نفسگیر که دیگر نشانی از آن نیست بالا رفتم. سربازی که دیگر نیست درب را باز و مرا به بالا راهنمایی کرد. همکارش که دیگر نیست تا پذیرش کند، حتی از من کارت شناسایی هم نخواست.
و افسر نگهبانی که دیگر نیست گفت تشریف داشته باشید تا با حفاظت هماهنگ کنیم.
✅پس از چند دقیقه مأمور خانمی که از حضور من در آن ساعت در زندان متعجب بود آمد که بازدید بدنی کند. صدای انفجاری نزدیک او را از جا پراند، در حالیکه سعی میکرد وحشتش را پنهان کند، از همکارش پرسید کجا را زدند؟!
و آن همکارش چقدر نگران زن وبچههایش بود که چند شب تنهایشان گذاشته بود تا به قول خودش از جان زندانیان محفاظت کند.
✅من عجله داشتم که زودتر مصطفی را ببینم و برگردم. به خواهرم گفته بودم تلفنم خاموش خواهد بود به فاطمه نگویید کجا رفتهام که دلواپس نشود.
دخترک با گریه و زاری از من خواسته بود بروم پیشش و قدغن کرده بود پای به تهران بگذارم. به خانهخالیمان! گفته بودم تا بابا را نبینم نمیآیم و او گفته بود تا بروی و برگردی من دق میکنم.
✅در اوین مانده بودند ساعت پنج بعدازظهر کجا به ما ملاقات بدهند بالاخره من و آن خانم مأمور و جانشین رئیس زندان سوار ماشین شده و مقابل اتاقی پیاده شدیم که با دیدن معاون رییس زندان متوجه شدم اتاق اوست.
✅همسرجان که آمد او را در آغوش گرفته بوسیدم. گفته بود در این شرایط جنگی به اوین نیا نمیخواهم اذیت شوی.گفته بودم نیایم بیشتر اذیت میشوم.
✅ملاقات کوتاه بود. همه پا به پا میکردند زودتر بروند به خانهها یا سر پستهایشان. به مأموری که منتظر بود ما خداحافظی کنیم گفتم لطفا به مسئولین بگویید داروخانه زندان بی دارو نماند و فروشگاه خالی از مایحتاج زندانیان. جنگ است دیگر!
✅کتابها و خوراکیهایی که برده بودم، و حالا زیر آوار است، تحویل گرفتند و من یاردربند را بوسهباران کردم انگار میدانستم ملاقات بعدی به زودی نخواهد بود!
✅وقتی به مصطفی گفتند سوار ماشین شود تا به بند بازگردد، گفتم جنگ است دیگر مصوبه هم که برای آزادی زندانیان سیاسی هست، بگذارید باتفاق از این درب خارج شویم.
گفتند به زودی انشاءالله
✅معاون حفاظت اوین به من گفته بود که درخواست آزادی و مرخصی زندانیان سیاسی را به قوه قضائیه دادهایم و من تعجب کرده بودم که چرا در این امر مهم تأخیر میشود!
✅موقع خداحافظی به مأموران و مسئولین زندان که از سرنوشتشان بیاطلاعم، گفتم مواظب امانت ما باشید. گفتند خاطرتان جمع!
✅پنج روز بعد خبر حمله وحشیانه اسرائیل به زندان را همسرجان به من داد وقتی داشتم به دخترم اطمینان میدادم که زندان امن است!
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#فشافویه#قرچک
@MostafaTajzadeh
🔸اوین ویران شد
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅امروز سهشنبه ده تیرماه قرار بود بروم فشافویه، زندان تهران بزرگ را پیدا کنم. درب آهنینش را بکوبم و بگویم من باید همسرجان را ببینم همین حالا!
✅درست مثل بعدازظهر چهارشنبه دوهفته پیش که در میان موشک باران تهران خودم را از دماوند به اوین رساندم. درب آهنینش را کوفتم و گفتم آمدهام همسرجان را ببینم. قبلش با حفاظت اوین تماس گرفته و گفته بودم من باید فوری همسرم را ببینم. گفته بودم دخترم بیقرار است و تحمل دوری از پدر و مادرش توأمان را ندارد باید همسرجان را ببینم و فوری بروم نقش مادریام را ایفا کنم در میانه جنگ.
✅با شتاب به خانه رفته کتابها را باضافه مقداری خوراکی جمع کردم و علیرغم هشدارها مبنی بر ناامنی خیابانها خودم را به اوین رساندم. از آن پلههای تیز نفسگیر که دیگر نشانی از آن نیست بالا رفتم. سربازی که دیگر نیست درب را باز و مرا به بالا راهنمایی کرد. همکارش که دیگر نیست تا پذیرش کند، حتی از من کارت شناسایی هم نخواست.
و افسر نگهبانی که دیگر نیست گفت تشریف داشته باشید تا با حفاظت هماهنگ کنیم.
✅پس از چند دقیقه مأمور خانمی که از حضور من در آن ساعت در زندان متعجب بود آمد که بازدید بدنی کند. صدای انفجاری نزدیک او را از جا پراند، در حالیکه سعی میکرد وحشتش را پنهان کند، از همکارش پرسید کجا را زدند؟!
و آن همکارش چقدر نگران زن وبچههایش بود که چند شب تنهایشان گذاشته بود تا به قول خودش از جان زندانیان محفاظت کند.
✅من عجله داشتم که زودتر مصطفی را ببینم و برگردم. به خواهرم گفته بودم تلفنم خاموش خواهد بود به فاطمه نگویید کجا رفتهام که دلواپس نشود.
دخترک با گریه و زاری از من خواسته بود بروم پیشش و قدغن کرده بود پای به تهران بگذارم. به خانهخالیمان! گفته بودم تا بابا را نبینم نمیآیم و او گفته بود تا بروی و برگردی من دق میکنم.
✅در اوین مانده بودند ساعت پنج بعدازظهر کجا به ما ملاقات بدهند بالاخره من و آن خانم مأمور و جانشین رئیس زندان سوار ماشین شده و مقابل اتاقی پیاده شدیم که با دیدن معاون رییس زندان متوجه شدم اتاق اوست.
✅همسرجان که آمد او را در آغوش گرفته بوسیدم. گفته بود در این شرایط جنگی به اوین نیا نمیخواهم اذیت شوی.گفته بودم نیایم بیشتر اذیت میشوم.
✅ملاقات کوتاه بود. همه پا به پا میکردند زودتر بروند به خانهها یا سر پستهایشان. به مأموری که منتظر بود ما خداحافظی کنیم گفتم لطفا به مسئولین بگویید داروخانه زندان بی دارو نماند و فروشگاه خالی از مایحتاج زندانیان. جنگ است دیگر!
✅کتابها و خوراکیهایی که برده بودم، و حالا زیر آوار است، تحویل گرفتند و من یاردربند را بوسهباران کردم انگار میدانستم ملاقات بعدی به زودی نخواهد بود!
✅وقتی به مصطفی گفتند سوار ماشین شود تا به بند بازگردد، گفتم جنگ است دیگر مصوبه هم که برای آزادی زندانیان سیاسی هست، بگذارید باتفاق از این درب خارج شویم.
گفتند به زودی انشاءالله
✅معاون حفاظت اوین به من گفته بود که درخواست آزادی و مرخصی زندانیان سیاسی را به قوه قضائیه دادهایم و من تعجب کرده بودم که چرا در این امر مهم تأخیر میشود!
✅موقع خداحافظی به مأموران و مسئولین زندان که از سرنوشتشان بیاطلاعم، گفتم مواظب امانت ما باشید. گفتند خاطرتان جمع!
✅پنج روز بعد خبر حمله وحشیانه اسرائیل به زندان را همسرجان به من داد وقتی داشتم به دخترم اطمینان میدادم که زندان امن است!
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#فشافویه#قرچک
@MostafaTajzadeh
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
🔸سه شنبه بی ملاقات (۲)
♦️ندامتگاه یا اردوگاه اسرا
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅میخواستم امروز سهشنبه دهم تیرماه بروم به زندان تهران بزرگ و بگویم من باید همسرم را ببینم و تا او را نبینم برنمیگردم. اما همسرجان که معمولا برای من تعیین تکلیف نمیکند، خواهش کرد نروم. گفت اینجا هیچ چیز به قاعده نیست این راه طولانی را میآیی و اگر نگذارند مرا ببینی آز ده میشوی و بی نتیجه باید برگردی. روزت خراب میشود عزیزم. میگویم مگر روزهای شما در آن خراب شده آباد است.
✅تا وقتی عکسها و فیلمهای منتشر شده از آن اسارتگاه را ندیده بودم نمیتوانستم تصوری از این همه وقاحت و بیشرمی وهتک حرمت نسبت به زندانیان سیاسی داشته باشم. هنوز هم باورم نمیشود، این فرهیختگان را با چه منطقی و به چه جرأتی با دستبند و پابند و بهعبارتی با غل و زنجیر شبانه از میان انبوه سنگ و خاک به جایی منتقل کردهاند که هیچگونه تناسبی با شأن آنان ندارد بلکه هتککرامت انسانی زندانیان عادیاست!
✅مصطفی اصولاً عادت ندارد عمق فجایع و وخامت امور را برای من تصویر کند. اخیرا هم که میداند من باید در شرایطی دور از استرس و اضطرابی قرار داشته باشم، بیشتر ملاحظه میکند. با این حال با ورود به فشافویه به خاطر رسیدگی عاجل به اوضاع و بهبود فوری شرایط همبندان از وضعیت افتضاح بهداشتی و کمبود شدید امکانات برایم گفت.
✅دو روز قبل حضور ما در دادسرا برای دیدن دادستان و انتقال مشکلات ودرخواست آزادی فوری عزیزانمان بینتیجه ماند.
در حالت عادی هم دیدن دادستان ممکن نبود چه رسد به اکنون که هیچکس نیست که جوابگو باشد. ما درخواست مان را مکتوب کردیم و با شماره تماس دادیم به مسئول دفتر دادستان.
✅دیروز هم رفتیم سازمان زندانها که مدیرعامل را ببینیم و بپرسیم وعدهای که برای در اختیار گذاشتن فوری وسایل زندانیان منتقل شده از اوین داده بوده کی عملی میشود. او هم نبود. این روزها هیچکس نیست که جواب خانوادهها را بدهد. به اوین هم سری زدیم و آنچه دیدیم باعث تأسف بسیار شد.
✅اوین بر سر زندانی و خانوادهاش و بر سر مأموران و برخی مسئولان زندان ومراجعان خراب شد و زندانیان سیاسی از هجوم وحشیانه اسرائیل جان به در بردند.
✅حالا من مقابل درب ملاقات ایستادهام و باور نمیکنم دربی که ده سال تمام مرا به یار میرساند با دیوارهایش اینگونه ویران شده. شیشههای فروریخته ساختمان بلند مجاور و ماشینهای مچاله شده اطراف خبر از عمق جنایتی میداد که نهتنها نمادین نبود بلکه هویت ذاتی رژیم آدمکش صهیونی را به نمایش درآورد.
✅ حملهای که جان عزیز تعداد زیادی انسان بیگناه را از مرد و زن و کودک گرفت و شرایط را برای بازماندگان و جنگزدگان زندانی بسیار سختتر کرد.
✅حالا چهره تکتک سربازهای وظیفه مقابل چشم من است. آنها که کیفها را میگرفتند و شماره میدادند و میگفتند کارت شناسایی را برداشتی مادر؟
و آن خانم جوانی که در سرما وگرما کنار درب ورودی سالن ملاقات مینشست و میپرسید تلفن همراه ندارید؟
و آن خانمهایی که با مهربانی برگه ملاقات میدادند و با فاطمه خوش و بش میکردند و با آرزو کردن آزادی ما را به سمت سالن اصلی ملاقات راهنمایی میکردند. و آن بالا باز هم سربازها و مأموران مرد و زن. خانمی که با تعطیلی مهدها دخترکش را همراه میآورد و از تغییر غیرمتعارف ساعت کار ادارات شاکی بود و مسئواین سالن ملاقات و ...
چهرهها مقابل چشمم رژه میروند و سرم گیج میرود وقتی خودم را در میان انبوه ملاقات کنندگان و زندانیهایشان میبینم. آن همهمهها و بچههایی که بیخبر از آنچه به سرشان آمده میدوند و بازی و سروصدا میکنند. و حالا سکوت سهمگینی کل فضای را دربرگرفته و از آن آمد و شدها وهیاهوها خبری نیست.
✅از سربازی که آنجا ایستاده میپرسم وسیلههای زندانیان چه شد؟ میگوید بپرس آدمها چه شدند. همکاران من رفتند. فشار اشک چشمانم را میسوزاند. مانع فروریختنشان نمیشوم. میگویم همکاران تو بچههای ما بودند پسرم! و ناله میزنم امان از دل مادر
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#قوه_قضائیه_پاسخگو_باشد
#فشافویه#قرچک
@MostafaTajzadeh
♦️ندامتگاه یا اردوگاه اسرا
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅میخواستم امروز سهشنبه دهم تیرماه بروم به زندان تهران بزرگ و بگویم من باید همسرم را ببینم و تا او را نبینم برنمیگردم. اما همسرجان که معمولا برای من تعیین تکلیف نمیکند، خواهش کرد نروم. گفت اینجا هیچ چیز به قاعده نیست این راه طولانی را میآیی و اگر نگذارند مرا ببینی آز ده میشوی و بی نتیجه باید برگردی. روزت خراب میشود عزیزم. میگویم مگر روزهای شما در آن خراب شده آباد است.
✅تا وقتی عکسها و فیلمهای منتشر شده از آن اسارتگاه را ندیده بودم نمیتوانستم تصوری از این همه وقاحت و بیشرمی وهتک حرمت نسبت به زندانیان سیاسی داشته باشم. هنوز هم باورم نمیشود، این فرهیختگان را با چه منطقی و به چه جرأتی با دستبند و پابند و بهعبارتی با غل و زنجیر شبانه از میان انبوه سنگ و خاک به جایی منتقل کردهاند که هیچگونه تناسبی با شأن آنان ندارد بلکه هتککرامت انسانی زندانیان عادیاست!
✅مصطفی اصولاً عادت ندارد عمق فجایع و وخامت امور را برای من تصویر کند. اخیرا هم که میداند من باید در شرایطی دور از استرس و اضطرابی قرار داشته باشم، بیشتر ملاحظه میکند. با این حال با ورود به فشافویه به خاطر رسیدگی عاجل به اوضاع و بهبود فوری شرایط همبندان از وضعیت افتضاح بهداشتی و کمبود شدید امکانات برایم گفت.
✅دو روز قبل حضور ما در دادسرا برای دیدن دادستان و انتقال مشکلات ودرخواست آزادی فوری عزیزانمان بینتیجه ماند.
در حالت عادی هم دیدن دادستان ممکن نبود چه رسد به اکنون که هیچکس نیست که جوابگو باشد. ما درخواست مان را مکتوب کردیم و با شماره تماس دادیم به مسئول دفتر دادستان.
✅دیروز هم رفتیم سازمان زندانها که مدیرعامل را ببینیم و بپرسیم وعدهای که برای در اختیار گذاشتن فوری وسایل زندانیان منتقل شده از اوین داده بوده کی عملی میشود. او هم نبود. این روزها هیچکس نیست که جواب خانوادهها را بدهد. به اوین هم سری زدیم و آنچه دیدیم باعث تأسف بسیار شد.
✅اوین بر سر زندانی و خانوادهاش و بر سر مأموران و برخی مسئولان زندان ومراجعان خراب شد و زندانیان سیاسی از هجوم وحشیانه اسرائیل جان به در بردند.
✅حالا من مقابل درب ملاقات ایستادهام و باور نمیکنم دربی که ده سال تمام مرا به یار میرساند با دیوارهایش اینگونه ویران شده. شیشههای فروریخته ساختمان بلند مجاور و ماشینهای مچاله شده اطراف خبر از عمق جنایتی میداد که نهتنها نمادین نبود بلکه هویت ذاتی رژیم آدمکش صهیونی را به نمایش درآورد.
✅ حملهای که جان عزیز تعداد زیادی انسان بیگناه را از مرد و زن و کودک گرفت و شرایط را برای بازماندگان و جنگزدگان زندانی بسیار سختتر کرد.
✅حالا چهره تکتک سربازهای وظیفه مقابل چشم من است. آنها که کیفها را میگرفتند و شماره میدادند و میگفتند کارت شناسایی را برداشتی مادر؟
و آن خانم جوانی که در سرما وگرما کنار درب ورودی سالن ملاقات مینشست و میپرسید تلفن همراه ندارید؟
و آن خانمهایی که با مهربانی برگه ملاقات میدادند و با فاطمه خوش و بش میکردند و با آرزو کردن آزادی ما را به سمت سالن اصلی ملاقات راهنمایی میکردند. و آن بالا باز هم سربازها و مأموران مرد و زن. خانمی که با تعطیلی مهدها دخترکش را همراه میآورد و از تغییر غیرمتعارف ساعت کار ادارات شاکی بود و مسئواین سالن ملاقات و ...
چهرهها مقابل چشمم رژه میروند و سرم گیج میرود وقتی خودم را در میان انبوه ملاقات کنندگان و زندانیهایشان میبینم. آن همهمهها و بچههایی که بیخبر از آنچه به سرشان آمده میدوند و بازی و سروصدا میکنند. و حالا سکوت سهمگینی کل فضای را دربرگرفته و از آن آمد و شدها وهیاهوها خبری نیست.
✅از سربازی که آنجا ایستاده میپرسم وسیلههای زندانیان چه شد؟ میگوید بپرس آدمها چه شدند. همکاران من رفتند. فشار اشک چشمانم را میسوزاند. مانع فروریختنشان نمیشوم. میگویم همکاران تو بچههای ما بودند پسرم! و ناله میزنم امان از دل مادر
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#قوه_قضائیه_پاسخگو_باشد
#فشافویه#قرچک
@MostafaTajzadeh
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
ملاقات با عزیزانمان در اردوگاه جنگ زدگان #فشافویه
✍فخرالسادات محتشمیپور
✅گفتم من اصلا آن طرفها را بلد نیستم. خانم رحیمی(قدیانی) گفت بیا اکباتان با هم برویم. همسرجان گفته بود مبادا برای یک ملاقات کابینی چند دقیقهای تا اینجا بیایی و من گفته بودم عزیزم بگذار من کار خودم را بکنم.
✅قبل از ساعت ۷ صبح از خانه بیرون زدم و به قرار ساعت ۸ رسیدم مقداری لباس و ملحفه و حوله برداشته بودم بفکرم رسید روزنامه و مجله هم بگیرم که مایه حیات مصطفیاست به امید این که برسانم به دستش. خواهر و برادران آقای قدیانی زودتر از ما رسیده بودند و من خانم رحیمی و خانم جوادی مادر خشایار سفیدی هم در ماشین احمدآقا فرزند آقا ابوالفضل بودیم.
✅به سختی مسیر را یافتیم و به زندان تهران بزرگ وسط بیابانی که آنسویش کوه بو، رسیدیم. هرم گرما میرفت که گرمازدهمان کند. تازه پس از ورود متوجه شدم که باید شناسنامه همراه داشته باشم. رفتم سراغ میز خدمت گفتم من همسر تاجزادهام مسئولش گفت این نام در سیستم نیست!
✅بعد از پیگیری معلوم شد «تاج» ثبت کردهاند. گفتند برو پیش مسئول سالن ملاقات. حالم دگرگون شد در تمام مدتی که انتظار دیدن او را میکشیدم روزهای ملاقات پیشین و فرایند آن مقابل چشمانم بود. بالاخره رفتم پیش مسئول و مشکل را گفتم. گفت از کجا معلوم شود شما همسرش هستید. همه آن مکالمات سه سال پیش هجوم آورد به مغزم حالم بد بود دیگر نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. یکایک مأموران ومسئولان سالن ملاقات اوین جلوی چشمم رژه میرفتند. گفتند تشریف داشته باشید ببینیم چه میشود کرد.
✅گفتم تا چند روز قبل ما مقابل باجههایی بودیم که میشناختنمان راهمان میانداختند و آرزوی آزادی عزیزانمان را میکردند. خانم نوریزاد از راه رسید گفت نبینم گریان باشی گفتم مگر میشود؟! یاد از دست رفتگان مظلوم آتش به جان میزند. با افسوس سرش را تکان داد. سوگ بزرگ مهرانگیز خانم مادرهمسر فائزه وقربانی مظلوم تهاجم به اوین را تسلیت گفتم. نسرین ستوده هم آمده بود و خانوادههای دیگری که بعضی هایشان را نمیشناختم.
✅با همراهی مسئول عزیز امکان ملاقات مهیا شد. گفتند هشت دقیقه وقت دارید سریع صحبت کنید.همسرجان دیر آمد مثل همیشه برایم دستی تکان داد و رفت سراغ کابینهای دیگر که با خانوادههای دوستانش حال و احوال کند. به شوخی گفتم همیشه من ته صفم و نوبت آخر. خندید و گفت مخلص شما هستم.
✅حال و احوال کردیم مثل همیشه با روحیه عالی گزارش وضعیت داد. گفت کمکم مسئولین اوین دارند میآیند اینجا و احتمالا اوضاع بهتر میشود.
✅انگار کمکم مسئولین ومآمورین زندان جدید دارند با پروتکلهای مربوط به نحوه نگهداری زندانیان سیاسی آشنا میشوند. من به چشم خود، از نحوه برخوردشان، نشانههایی را دیدم. اما مطالبه ما آزادی سریع عزیزانمان است.
✅هیچ چیز به اندازه رساندن چند روزنامه و مجله به همسرجان حالم را خوب نکرد. ملحفه و حوله را قبول نکردند و ما از مقررات زندان غیرسیاسی سردرنمیآوریم!
✅قصههای این ملاقات کوتاه زیاد است در این مختصر نمیگنجد شاید وقتی دیگر بنگارمشان.
MostafaTajzadeh
✍فخرالسادات محتشمیپور
✅گفتم من اصلا آن طرفها را بلد نیستم. خانم رحیمی(قدیانی) گفت بیا اکباتان با هم برویم. همسرجان گفته بود مبادا برای یک ملاقات کابینی چند دقیقهای تا اینجا بیایی و من گفته بودم عزیزم بگذار من کار خودم را بکنم.
✅قبل از ساعت ۷ صبح از خانه بیرون زدم و به قرار ساعت ۸ رسیدم مقداری لباس و ملحفه و حوله برداشته بودم بفکرم رسید روزنامه و مجله هم بگیرم که مایه حیات مصطفیاست به امید این که برسانم به دستش. خواهر و برادران آقای قدیانی زودتر از ما رسیده بودند و من خانم رحیمی و خانم جوادی مادر خشایار سفیدی هم در ماشین احمدآقا فرزند آقا ابوالفضل بودیم.
✅به سختی مسیر را یافتیم و به زندان تهران بزرگ وسط بیابانی که آنسویش کوه بو، رسیدیم. هرم گرما میرفت که گرمازدهمان کند. تازه پس از ورود متوجه شدم که باید شناسنامه همراه داشته باشم. رفتم سراغ میز خدمت گفتم من همسر تاجزادهام مسئولش گفت این نام در سیستم نیست!
✅بعد از پیگیری معلوم شد «تاج» ثبت کردهاند. گفتند برو پیش مسئول سالن ملاقات. حالم دگرگون شد در تمام مدتی که انتظار دیدن او را میکشیدم روزهای ملاقات پیشین و فرایند آن مقابل چشمانم بود. بالاخره رفتم پیش مسئول و مشکل را گفتم. گفت از کجا معلوم شود شما همسرش هستید. همه آن مکالمات سه سال پیش هجوم آورد به مغزم حالم بد بود دیگر نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. یکایک مأموران ومسئولان سالن ملاقات اوین جلوی چشمم رژه میرفتند. گفتند تشریف داشته باشید ببینیم چه میشود کرد.
✅گفتم تا چند روز قبل ما مقابل باجههایی بودیم که میشناختنمان راهمان میانداختند و آرزوی آزادی عزیزانمان را میکردند. خانم نوریزاد از راه رسید گفت نبینم گریان باشی گفتم مگر میشود؟! یاد از دست رفتگان مظلوم آتش به جان میزند. با افسوس سرش را تکان داد. سوگ بزرگ مهرانگیز خانم مادرهمسر فائزه وقربانی مظلوم تهاجم به اوین را تسلیت گفتم. نسرین ستوده هم آمده بود و خانوادههای دیگری که بعضی هایشان را نمیشناختم.
✅با همراهی مسئول عزیز امکان ملاقات مهیا شد. گفتند هشت دقیقه وقت دارید سریع صحبت کنید.همسرجان دیر آمد مثل همیشه برایم دستی تکان داد و رفت سراغ کابینهای دیگر که با خانوادههای دوستانش حال و احوال کند. به شوخی گفتم همیشه من ته صفم و نوبت آخر. خندید و گفت مخلص شما هستم.
✅حال و احوال کردیم مثل همیشه با روحیه عالی گزارش وضعیت داد. گفت کمکم مسئولین اوین دارند میآیند اینجا و احتمالا اوضاع بهتر میشود.
✅انگار کمکم مسئولین ومآمورین زندان جدید دارند با پروتکلهای مربوط به نحوه نگهداری زندانیان سیاسی آشنا میشوند. من به چشم خود، از نحوه برخوردشان، نشانههایی را دیدم. اما مطالبه ما آزادی سریع عزیزانمان است.
✅هیچ چیز به اندازه رساندن چند روزنامه و مجله به همسرجان حالم را خوب نکرد. ملحفه و حوله را قبول نکردند و ما از مقررات زندان غیرسیاسی سردرنمیآوریم!
✅قصههای این ملاقات کوتاه زیاد است در این مختصر نمیگنجد شاید وقتی دیگر بنگارمشان.
MostafaTajzadeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خانم نسیم نوروزی مدرس
دانشگاه کنکوردیا
👆🏿حتما گوش کنید
دانشگاه کنکوردیا
👆🏿حتما گوش کنید
بازنشر👇
🔴 از آن جنگ تا این نبرد
✍️ عبدالله ناصری
▫️جنگ دوازدهروزهی اسرائیل و ایران، نقطهی عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی است. این کارزار از جنگ هشتسالهی عراق و ایران مهمتر است، از آن جهت که جنگ اولبه بهانهی اختلاف مرزی (قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر) شعله کشید و آغازگرش صدام بود. اغلب جهانیان و سازمان ملل پذیرفتند دولت عراق حمله را شکل داده است. آن تجاوز در اوج همبستگی ملت و حکومت بود و بهرغم بیتدبیری فرماندهان نظامی (سپاه) و افزایش بیربط مصدومان و شهیدان، با پایان جنگ، خوشحالی همهی مردم و مسئولان هویدا بود. پذیرش جسورانه و شجاعانهی قطعنامهی ۵۹۸ سند نهایی آتشبس شد. در تجاوز دولت غاصب اسرائیل به خطهی ایران، که در حضیض رفاقت دو طرف (مردم و حکومت) رخ داد، و بهرغم جانبداری ناشیانهی محدودی از مردم احساسی و صد البته غمزده و ستمدیده از حاکم، تقریباً اغلب ملت فرهمند ایران با همهی تنفرشان از رهبر حکومت و شیوهی حکمرانی او، برای حفظ خاک ایران، متحد و منسجم علیه نتانیاهو ایستادگی کردند.
▫️این مقاومت و همصدایی تاریخی ملت، میتوانست یک فرصت طلایی برای حکومت استبدادی و زمانی خوب برای تنفس مردم باشد؛ زمان تعدیل و ترمیم تدبیر عالی در مدیریت کشور، که با ادراک رهبر متوهم و تلقی و القای «پیروزی» در جنگی که با صدها نشانه بازندهی آن بود، از دست رفت. با صورتبندی پایان جنگ دوازدهروزه، که پس از یک هفته از آتشبس، هنوز فرماندهکل آن در پنهانگاه (نه پناهگاه) است، میتوان تداوم «خفی» جنگ ایران و اسرائیل را درک کرد. در جنگ اول، هموطنان از شمالغربی تا جنوبغربی جنگزده شدند، به این معنا که پس از ۳۷ سال، بسیاری از آنان هنوز درگیر آثار دههی شصت جنگاند. در جنگ دوم، نه مردم، که حکومت، جنگزده است: ترسان، حیران، پاشیده، منفعل و دور از تدبیر بحران؛ فقط غوغاسالاری میکند. قبلاً نوشتم بیتردید آغازگر تجاوز اسرائیل بوده و باید محکوم باشد. ولی جمهوری اسلامی باید مسئول پایان قطعی آن تلقی شود. هنوز امرای نظامی از تردید در آتشبس سخن میگویند. عدم ظهور فرماندهکل قوا در منظر عمومی و مواضع گهگاه ترامپ و نتانیاهو، بر این شک افزوده است.
▫️مهمترین نکتهی این جنگ، پرسش از حاکم باخته است: چرا دستگاههای اطلاعاتی که کوتاهترین موی دخترکان ایران را دیده و مستند میکنند، پانزده سال فعالیت موساد را ندیدند؟ چرا آنهمه هزینهی بزرگ موشکی و هستهای، که بارها دلسوزان وطن از عدم بازدارندگی آن گفتند، دوازدهروزه بر باد رفت؟ چرا بهجای هزینهی بیهوده برای جاهطلبی و دیوانگی سپاه، لجستیک ارتش شریف و ملی ایران نوسازی نشد؟ به کدام دلیل، توسعهی نرمافزاری کشور و مردم ایران جای خود را به توسعهی نظامی داد؟ حتماً باور میکنیم که حکومت و حاکم با سرمایهی نجومی برای تکوین گروههای نیابتی تلاش کردند و سپس خود دلیل تلاشی آنها شدند. واقعاً این کار، نبوغ زیادی میطلبد! نارضایتی مردم نجیب و مظلوم ایران، حقیقت تلخی است. آنان اگر راضی بودند، دوازده روز اینهمه تباه و هدر نمیشد. اینها پرسشهای مهم از رهبریست. ایرانیان عزیز، ضمن گذر زندگی عادی، باید به «آتشنابس» عادت کنند و بدانند آقای خامنهای استاد تولید «گرد و غبار بیحاصل» است. وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ممکن است با رویکرد دوبارهی «عدم مذاکره» ایران را بیشتر بسوزاند.
@Kaleme
🔴 از آن جنگ تا این نبرد
✍️ عبدالله ناصری
▫️جنگ دوازدهروزهی اسرائیل و ایران، نقطهی عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی است. این کارزار از جنگ هشتسالهی عراق و ایران مهمتر است، از آن جهت که جنگ اولبه بهانهی اختلاف مرزی (قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر) شعله کشید و آغازگرش صدام بود. اغلب جهانیان و سازمان ملل پذیرفتند دولت عراق حمله را شکل داده است. آن تجاوز در اوج همبستگی ملت و حکومت بود و بهرغم بیتدبیری فرماندهان نظامی (سپاه) و افزایش بیربط مصدومان و شهیدان، با پایان جنگ، خوشحالی همهی مردم و مسئولان هویدا بود. پذیرش جسورانه و شجاعانهی قطعنامهی ۵۹۸ سند نهایی آتشبس شد. در تجاوز دولت غاصب اسرائیل به خطهی ایران، که در حضیض رفاقت دو طرف (مردم و حکومت) رخ داد، و بهرغم جانبداری ناشیانهی محدودی از مردم احساسی و صد البته غمزده و ستمدیده از حاکم، تقریباً اغلب ملت فرهمند ایران با همهی تنفرشان از رهبر حکومت و شیوهی حکمرانی او، برای حفظ خاک ایران، متحد و منسجم علیه نتانیاهو ایستادگی کردند.
▫️این مقاومت و همصدایی تاریخی ملت، میتوانست یک فرصت طلایی برای حکومت استبدادی و زمانی خوب برای تنفس مردم باشد؛ زمان تعدیل و ترمیم تدبیر عالی در مدیریت کشور، که با ادراک رهبر متوهم و تلقی و القای «پیروزی» در جنگی که با صدها نشانه بازندهی آن بود، از دست رفت. با صورتبندی پایان جنگ دوازدهروزه، که پس از یک هفته از آتشبس، هنوز فرماندهکل آن در پنهانگاه (نه پناهگاه) است، میتوان تداوم «خفی» جنگ ایران و اسرائیل را درک کرد. در جنگ اول، هموطنان از شمالغربی تا جنوبغربی جنگزده شدند، به این معنا که پس از ۳۷ سال، بسیاری از آنان هنوز درگیر آثار دههی شصت جنگاند. در جنگ دوم، نه مردم، که حکومت، جنگزده است: ترسان، حیران، پاشیده، منفعل و دور از تدبیر بحران؛ فقط غوغاسالاری میکند. قبلاً نوشتم بیتردید آغازگر تجاوز اسرائیل بوده و باید محکوم باشد. ولی جمهوری اسلامی باید مسئول پایان قطعی آن تلقی شود. هنوز امرای نظامی از تردید در آتشبس سخن میگویند. عدم ظهور فرماندهکل قوا در منظر عمومی و مواضع گهگاه ترامپ و نتانیاهو، بر این شک افزوده است.
▫️مهمترین نکتهی این جنگ، پرسش از حاکم باخته است: چرا دستگاههای اطلاعاتی که کوتاهترین موی دخترکان ایران را دیده و مستند میکنند، پانزده سال فعالیت موساد را ندیدند؟ چرا آنهمه هزینهی بزرگ موشکی و هستهای، که بارها دلسوزان وطن از عدم بازدارندگی آن گفتند، دوازدهروزه بر باد رفت؟ چرا بهجای هزینهی بیهوده برای جاهطلبی و دیوانگی سپاه، لجستیک ارتش شریف و ملی ایران نوسازی نشد؟ به کدام دلیل، توسعهی نرمافزاری کشور و مردم ایران جای خود را به توسعهی نظامی داد؟ حتماً باور میکنیم که حکومت و حاکم با سرمایهی نجومی برای تکوین گروههای نیابتی تلاش کردند و سپس خود دلیل تلاشی آنها شدند. واقعاً این کار، نبوغ زیادی میطلبد! نارضایتی مردم نجیب و مظلوم ایران، حقیقت تلخی است. آنان اگر راضی بودند، دوازده روز اینهمه تباه و هدر نمیشد. اینها پرسشهای مهم از رهبریست. ایرانیان عزیز، ضمن گذر زندگی عادی، باید به «آتشنابس» عادت کنند و بدانند آقای خامنهای استاد تولید «گرد و غبار بیحاصل» است. وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ممکن است با رویکرد دوبارهی «عدم مذاکره» ایران را بیشتر بسوزاند.
@Kaleme
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سیّد کمالکشیکنویس رضوی (سیّد کمال کشیکنویس رضوی)
بیانیه استانداردهای رفتار حرفهای تاریخنگاران
این بیانیه سندی جامع و پویا است که توسط انجمن تاریخ آمریکا تدوین شده و بهطور منظم بازنگری میشود. این بیانیه به مسائل و دغدغههای حرفهای تاریخنگاران میپردازد و راهنماییهایی در زمینههای مختلف از جمله پژوهش، آموزش، استخدام، و رفتار اخلاقی ارائه میدهد. هدف اصلی آن، ترویج ارزشهای مشترک در میان تاریخنگاران حرفهای است که شامل صداقت علمی، احترام به اسناد تاریخی، مستندسازی دقیق، و تعهد به گفتوگوی انتقادی و منصفانه میشود.
همچنین این بیانیه از طرف انجمن تاریخی بریتانیا (Royal Historical Society) تائید و رعایت اصول آن به تاریخنگاران پیشنهاد شده است.
این بیانیه سندی جامع و پویا است که توسط انجمن تاریخ آمریکا تدوین شده و بهطور منظم بازنگری میشود. این بیانیه به مسائل و دغدغههای حرفهای تاریخنگاران میپردازد و راهنماییهایی در زمینههای مختلف از جمله پژوهش، آموزش، استخدام، و رفتار اخلاقی ارائه میدهد. هدف اصلی آن، ترویج ارزشهای مشترک در میان تاریخنگاران حرفهای است که شامل صداقت علمی، احترام به اسناد تاریخی، مستندسازی دقیق، و تعهد به گفتوگوی انتقادی و منصفانه میشود.
همچنین این بیانیه از طرف انجمن تاریخی بریتانیا (Royal Historical Society) تائید و رعایت اصول آن به تاریخنگاران پیشنهاد شده است.
Forwarded from سیّد کمالکشیکنویس رضوی (سیّد کمال کشیکنویس رضوی)
بیانیه_استانداردهای_رفتار_حرفهایتاریخنگاران2023.pdf
697.4 KB
ترجمه بیانیه استانداردهای رفتار حرفهای[تاریخنگاران]2023
Forwarded from خبرانهها(مهدی محمودیان)
🔷 حمله اسرائیل به اوین؛ زندانیان سپر انسانی میان دو رژیم جنایتکار
ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان
۱۰ تیرماه / زندان تهران بزرگ
🔹با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاههای حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنشهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.
از یکسو ایران زیر حمله از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بینالمللی متهم به «جنایت جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوقدانهای سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.
🔹نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درب بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری بند در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده است.
🔹حدود ساعت ۲ بعدازظهر، نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات سپاه که از شوک اولیه خارج شده بودند، با رفتار سرکوبگرانه خود، سر اسلحهها را به سمت سینه و پیشانی زندانیانی که در حال امدادرسانی بودند گرفتند. در حالی که هنوز احتمال حمله دوباره رژیم اسرائیل وجود داشت، زندانیان بند ۴ به داخل بند هدایت و درها قفل شد. آب در بند قطع شد و برق برخی قسمتها نیز قطع بود.
🔹به تدریج، در اطراف و پشت درب بند ۴، تعداد نیروهای سرکوبگر افزایش یافتند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر، با ادبیات خشن به زندانیان هشدار داده شد که فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارند وگرنه به سمت آنها شلیک خواهد شد. گویا قرار بود کاری که اسرائیل نتوانست انجام دهد، توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی انجام شود.
🔹زندانیان تا حدود ساعت ۸ شب توسط نیروهای نظامی و انتظامی، دو به دو زنجیر شدند. حدود ۵۵۰ نفر زندانی، که بیش از ۵۰ نفر از آنها بیمارانی با بیماریهای حاد مانند سرطان و دیالیز بودند، با حداقل وسایل و دست و پاهای زنجیر شده به صف شدند.
🔹دهها اسلحه به سمت زندانیان نشانه رفته بود.
🔹در تونل وحشت، با دست و پاهای بسته و کیسههایی بر دوش، روی خرابهها در صفی طولانی حرکت کردیم. برخی به زمین میافتادند، وسایلشان ریخته میشد. هوا تاریک بود و صدای ماشینآلات ساختمانی همه جا را پر کرده بود. ناگهان مامورین دست به آسمان بردند و هر کدام به گوشهای خزیدند، اما زندانیان بیپناه ماندند.
🔹سمت راست ما دهها جنازه در کیسهها قرار داشت و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد.
🔹در جریان انتقال زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان تهران بزرگ، درگیری میان نیروهای انتظامی و امنیتی بود. در لحظهای که ماموران امنیتی تلاش داشتند آقای دکتر جلالی، زندانی دوتابعیتی، را از صف سایر زندانیان جدا کنند، با مخالفت نیروهای انتظامی مستقر مواجه شدند. این اختلاف به تنشی شدید میان دو نهاد انجامید و در مقطعی نیروهای دو طرف اسلحههای خود را به سمت یکدیگر نشانه رفتند.
حدود ساعت ۱ بامداد به بند متادونیهای زندان تهران بزرگ یعنی سالن ۹ تیپ ۲ رسیدیم. در بدو ورود به هر نفر یک تکه سیبزمینی و یک عدد تخممرغ دادند. سپس رئیس بند با لحنی آمرانه به زندانیان تشنه و گرسنه گفت ساعت ۶ صبح باید به هواخوری بروند تا برای آمارگیری آماده شوند که این خواسته با واکنش زندانیان مواجه شد و نهایتا رییس بند منصرف شد.
🔹نمیدانم چند نفر در جهان شاهد چنین جنایت جنگی و توحشی بودهاند که همزمان قربانی حمله نظامی خارجی و خشونت سرکوبگران داخلی باشند. اطمینان دارم که بسیاری از ما، از جمله خودم، تجربیات شخصیمان را در آینده نزدیک و دور روایت خواهیم کرد.
🔹چه روزهای سیاه و سختی را دیدیم.
کسی که به جای صلح، بر طبل جنگ میکوبید و برای جهانیان رجز میخواند و خود را ولی امر مسلمین میدانست در عمق زمین و پشت دیوارهای امن، به دور از هر خطری پناه گرفته بود؛ و ما، کسانی که سالها هشدار دادیم و فریاد زدیم که این سیاستها برای کشور و مردم ویرانگر است امروز با دست و پایی بسته جانمان میان چنگال وحوش خارجی و شکنجهگران داخلی، دست به دست میشود.
اسماعیل
چه روزهایی را دیدیم…
متن کامل گزارش
@MahmoudianMehdi
ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان
۱۰ تیرماه / زندان تهران بزرگ
🔹با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاههای حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنشهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.
از یکسو ایران زیر حمله از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بینالمللی متهم به «جنایت جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوقدانهای سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.
🔹نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درب بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری بند در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده است.
🔹حدود ساعت ۲ بعدازظهر، نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات سپاه که از شوک اولیه خارج شده بودند، با رفتار سرکوبگرانه خود، سر اسلحهها را به سمت سینه و پیشانی زندانیانی که در حال امدادرسانی بودند گرفتند. در حالی که هنوز احتمال حمله دوباره رژیم اسرائیل وجود داشت، زندانیان بند ۴ به داخل بند هدایت و درها قفل شد. آب در بند قطع شد و برق برخی قسمتها نیز قطع بود.
🔹به تدریج، در اطراف و پشت درب بند ۴، تعداد نیروهای سرکوبگر افزایش یافتند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر، با ادبیات خشن به زندانیان هشدار داده شد که فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارند وگرنه به سمت آنها شلیک خواهد شد. گویا قرار بود کاری که اسرائیل نتوانست انجام دهد، توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی انجام شود.
🔹زندانیان تا حدود ساعت ۸ شب توسط نیروهای نظامی و انتظامی، دو به دو زنجیر شدند. حدود ۵۵۰ نفر زندانی، که بیش از ۵۰ نفر از آنها بیمارانی با بیماریهای حاد مانند سرطان و دیالیز بودند، با حداقل وسایل و دست و پاهای زنجیر شده به صف شدند.
🔹دهها اسلحه به سمت زندانیان نشانه رفته بود.
🔹در تونل وحشت، با دست و پاهای بسته و کیسههایی بر دوش، روی خرابهها در صفی طولانی حرکت کردیم. برخی به زمین میافتادند، وسایلشان ریخته میشد. هوا تاریک بود و صدای ماشینآلات ساختمانی همه جا را پر کرده بود. ناگهان مامورین دست به آسمان بردند و هر کدام به گوشهای خزیدند، اما زندانیان بیپناه ماندند.
🔹سمت راست ما دهها جنازه در کیسهها قرار داشت و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد.
🔹در جریان انتقال زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان تهران بزرگ، درگیری میان نیروهای انتظامی و امنیتی بود. در لحظهای که ماموران امنیتی تلاش داشتند آقای دکتر جلالی، زندانی دوتابعیتی، را از صف سایر زندانیان جدا کنند، با مخالفت نیروهای انتظامی مستقر مواجه شدند. این اختلاف به تنشی شدید میان دو نهاد انجامید و در مقطعی نیروهای دو طرف اسلحههای خود را به سمت یکدیگر نشانه رفتند.
حدود ساعت ۱ بامداد به بند متادونیهای زندان تهران بزرگ یعنی سالن ۹ تیپ ۲ رسیدیم. در بدو ورود به هر نفر یک تکه سیبزمینی و یک عدد تخممرغ دادند. سپس رئیس بند با لحنی آمرانه به زندانیان تشنه و گرسنه گفت ساعت ۶ صبح باید به هواخوری بروند تا برای آمارگیری آماده شوند که این خواسته با واکنش زندانیان مواجه شد و نهایتا رییس بند منصرف شد.
🔹نمیدانم چند نفر در جهان شاهد چنین جنایت جنگی و توحشی بودهاند که همزمان قربانی حمله نظامی خارجی و خشونت سرکوبگران داخلی باشند. اطمینان دارم که بسیاری از ما، از جمله خودم، تجربیات شخصیمان را در آینده نزدیک و دور روایت خواهیم کرد.
🔹چه روزهای سیاه و سختی را دیدیم.
کسی که به جای صلح، بر طبل جنگ میکوبید و برای جهانیان رجز میخواند و خود را ولی امر مسلمین میدانست در عمق زمین و پشت دیوارهای امن، به دور از هر خطری پناه گرفته بود؛ و ما، کسانی که سالها هشدار دادیم و فریاد زدیم که این سیاستها برای کشور و مردم ویرانگر است امروز با دست و پایی بسته جانمان میان چنگال وحوش خارجی و شکنجهگران داخلی، دست به دست میشود.
اسماعیل
چه روزهایی را دیدیم…
متن کامل گزارش
@MahmoudianMehdi
Audio
یادداشت دکتر وحید وحدت، استادیار معماری و طراحی داخلی دانشگاه ایالتی واشنگتن. با صدای داریوش محمدپور.
Forwarded from KhatamiMedia
🖋 از راه جنگ نمی توان به صلح رسید
سیدمحمدخاتمی در آستانهٔ عاشورای حسینی که درسآموز عزت و آزادگی به همهٔ انسانها و بهویژه نوازنده روح ایرانی برای مقاومت در برابر بیداد بوده است با صدور پیامی ضمن ادای احترام به ملت بزرگ و هوشمند ایران تصریح کرد: “من در برابر این خردمندی و تابآوری ایرانی که روح تاریخی و فرهنگی ملّت ما را همراه با رشادت و فداکاری مدافعان وطن و خدمتگزاری بیشائبه و بیمنت دولت باز آفرید، سر تعظیم فرود می آورم”
رئیس جمهوری اسبق ایران تأکید کرد: تجاوز اسرائیل با حمایت آمریکا منطقه ای را که نیازمند آرامش و همزیستی و پیشرفت است، در معرض آشوبی گسترده قرار داد که آتش آن دامان همه منطقه و جهان را خواهد گرفت.
🔘 ایران زمین، سرزمین ماندگار خرد و نوعدوستی و همبستگی و تابآوری بوده و هست
🔘 اسرائیل عریان ترین صحنههای آدم کشی و نقض موازین بین المللی را در طول جنگ دوازده روزه به نمایش گذاشت
🔘 هدف اسرائیل فروپاشاندن یکپارچگی سرزمینی ایران بود
🔘 خوی تجاوزگری این رژیم بیمارستان و محل کسب و کار و زندگی و زندان نشناخت
🔘 اسرائیل با کمک همه جانبه دولت مغرور آمریکا حاکمیت سیاسی ایران را نشانه رفت
🔘 شاهد ابراز همدلی و همبستگی و هوشمندی ملت بزرگ ایران برای مقابله با تجاوز بیگانه و حفظ تمامیت ارضی ایران بودیم
🔘 دشمن به خواسته های نهایی خود نرسید، بلکه با صدای یکپارچه ملت مواجه شد
🔘 قدرت دفاعی متکی بر دانش و فناوری و برنامه ریزی تماماً ایرانی حصار امن پدافندی گنبد آهنین دشمن را در هم شکست
🔘 باید نگرانی ها و بیم ها را ازچهره ملک و ملت زدود و به جای آن افقی امن و مطمئن را به توسعه پایدار و همه جانبه گشود
🔘 امروز به رغم دشواری های متعدد و پیچیده دست ایران برای مذاکره و حل مسائل مزمن و جدید بسته نیست
🔘 بزرگترین سرمایه کنونی ما وحدت و انسجام ملّی است
🔘 آمریکا باید گرگ زخمی و درندهٔ اسرائیل را بازدارد و خود نیز منطقاً به این نتیجه برسد که راهی به جز مذاکره با احترام متقابل وجود ندارد.
🔘 دشمنان ما دیگر نمی توانند در این وهم باقی بمانند که ایران و ایرانیان را می توان از طریق جنگ تسلیم خواسته های نامشروع و تجاوزگرانه کرد
متن کامل این پیام رو بخوانید
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
سیدمحمدخاتمی در آستانهٔ عاشورای حسینی که درسآموز عزت و آزادگی به همهٔ انسانها و بهویژه نوازنده روح ایرانی برای مقاومت در برابر بیداد بوده است با صدور پیامی ضمن ادای احترام به ملت بزرگ و هوشمند ایران تصریح کرد: “من در برابر این خردمندی و تابآوری ایرانی که روح تاریخی و فرهنگی ملّت ما را همراه با رشادت و فداکاری مدافعان وطن و خدمتگزاری بیشائبه و بیمنت دولت باز آفرید، سر تعظیم فرود می آورم”
رئیس جمهوری اسبق ایران تأکید کرد: تجاوز اسرائیل با حمایت آمریکا منطقه ای را که نیازمند آرامش و همزیستی و پیشرفت است، در معرض آشوبی گسترده قرار داد که آتش آن دامان همه منطقه و جهان را خواهد گرفت.
🔘 ایران زمین، سرزمین ماندگار خرد و نوعدوستی و همبستگی و تابآوری بوده و هست
🔘 اسرائیل عریان ترین صحنههای آدم کشی و نقض موازین بین المللی را در طول جنگ دوازده روزه به نمایش گذاشت
🔘 هدف اسرائیل فروپاشاندن یکپارچگی سرزمینی ایران بود
🔘 خوی تجاوزگری این رژیم بیمارستان و محل کسب و کار و زندگی و زندان نشناخت
🔘 اسرائیل با کمک همه جانبه دولت مغرور آمریکا حاکمیت سیاسی ایران را نشانه رفت
🔘 شاهد ابراز همدلی و همبستگی و هوشمندی ملت بزرگ ایران برای مقابله با تجاوز بیگانه و حفظ تمامیت ارضی ایران بودیم
🔘 دشمن به خواسته های نهایی خود نرسید، بلکه با صدای یکپارچه ملت مواجه شد
🔘 قدرت دفاعی متکی بر دانش و فناوری و برنامه ریزی تماماً ایرانی حصار امن پدافندی گنبد آهنین دشمن را در هم شکست
🔘 باید نگرانی ها و بیم ها را ازچهره ملک و ملت زدود و به جای آن افقی امن و مطمئن را به توسعه پایدار و همه جانبه گشود
🔘 امروز به رغم دشواری های متعدد و پیچیده دست ایران برای مذاکره و حل مسائل مزمن و جدید بسته نیست
🔘 بزرگترین سرمایه کنونی ما وحدت و انسجام ملّی است
🔘 آمریکا باید گرگ زخمی و درندهٔ اسرائیل را بازدارد و خود نیز منطقاً به این نتیجه برسد که راهی به جز مذاکره با احترام متقابل وجود ندارد.
🔘 دشمنان ما دیگر نمی توانند در این وهم باقی بمانند که ایران و ایرانیان را می توان از طریق جنگ تسلیم خواسته های نامشروع و تجاوزگرانه کرد
متن کامل این پیام رو بخوانید
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
Telegraph
🖋 از راه جنگ نمی توان به صلح رسید
به نام خداوند جان و خرد در آستانهٔ عاشورای حسینی که درسآموز عزت و آزادگی به همهٔ انسانها و بهویژه نوازنده روح ایرانی برای مقاومت در برابر بیداد بوده است، به پیشوای بزرگ ایمان و آزادی، حضرت امام حسین علیه السلام و شهیدان گرانقدر کربلا درود می فرستم و ضمن…
Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه
توقیف اثر پژوهشگر ارشد جنگ
🔴 جعفر شیرعلینیا: کتابم سرشار از هشدارهای تاریخی است که سالها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم!
جعفر شیرعلینیا، برنده جایزهی مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس و برنده جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی اعلام کرد که وزارت ارشاد دولت مسعود پزشکیان نیز کتابش را توقیف کرده و آن را «مغایر ضوابط» تشخیص داده است. او با تاکید بر اینکه مستندات اثرش «همه منابع داخلی منتشر شده و اغلب از آثار سپاه هست» نوشت که کتابش «سرشار از هشدارهای تاریخی است که سالها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم».
در بخشهایی از یادداشت این پژوهشگر ارشد دفاع مقدس آمده است:
🔺دیروز ساعتی پس از انتشار آخرین مطلب کانال که در آن از ناامیدی از دولت و حکومت نوشته بودم، ناشر پیام داد که کتاب «نکتههای تاریخی» مغایر ضوابط نشر تشخیص داده شده و همچنان در دولت جدید هم توقیف است. آقای پزشکیان و برخی وزرای دولت همچون وزیر ارشاد، گویی فراموش کردهاند که مدیر اجرایی هستند و نه موعظهکنندهی دیگران. آقای رئیسجمهور، توقیف کتاب دربارهی جنگی که ۳۷ سال از پایان آن گذشته چه معنایی میدهد؟
🔺ماجرا به دولت آقای رئیسی باز میگردد؛ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲ در کانال تلگرامیام خبر توقیف کتابم را منتشر کردم و خطاب به وزیر ارشاد وقت نوشتم: «وزارت ارشاد دربارهی درخواست مجوز برای کتاب «نکتههای تاریخی» پاسخ داده که انتشار کتابم مغایر با ضوابط نشر است؛ چرا؟ آیا برای نویسندهای که ۲۶ کتاب دارد و در حوزهی تاریخ جنگ جایزهی مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس و همچنین جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد؛ همین چند کلمه پاسخ مبهم، کفایت میکند؟ منابع مورد اشاره در یادداشتها همه منابع داخلی منتشر شده و اغلب از آثار سپاه هست؛ یادداشتها نیز در حوزهای تخصصیام هست. کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص دادهاید؟ چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری دادهاند؟»
🔺پس از آن چندین ماه مسیر مذاکره را در پیش گرفتم. در نهایت معاون محترم وزیر ارشاد گفت که آنها موظف بودهاند کتاب را برای مجوز به مجموعهی بنیاد حفظ آثار از ستاد کل نیروهای مسلح بسپارند و مبنای توقیف کتاب نظر آنهاست.
گفتم نظر ستاد کل را در اختیارم قرار دهند تا بتوانم از کتابم دفاع کنم؛ گفتند محرمانه است. گفتم شاید در بررسی اشتباه کرده باشند و با توضیحات من قانع شوند و خواستم از آنها اجازه بگیرند و نظرات را برای دفاع در اختیار من بگذارند؛ به جایی نرسید و من حتی نمیدانم دلیل توقیف کتابم چیست. سعی کردم برای آنها توضیح دهم که درست است با توقیف کتابم ضربهی اقتصادی به من نویسنده وارد میشود اما این توقیف در امروز و فردای تاریخ نقشهای دیگری نیز خواهد داشت.
🔺به آنها گفتم شما با توقیف کتاب، دربارهی اعتبار سایر آثاری که در این حوزه منتشر میشود تردید ایجاد میکنید و این در سیر تاریخ به شدت بهضرر این آثار است. برایشان توضیح دادم که یادداشتهای این کتاب پیش از آنکه در این اثر به شکلی متمرکز منتشر شود، در مجموع میلیونها بار خوانده و دیده شده است و با توقیف کتاب چهرهای ناتوان و بیمنطق از خود تصویر میکنید. از آنها خواستم در حوزهی اندیشهای نیز قویتر شوند تا به جای توقیف توان نقد کردن داشته باشند.
🔺به آنها گفتم ببینید چقدر بودجه، ساختمان، امکانات و نیرو برای همین موضوع جنگ در اختیار دارید و آن را با اتاق کوچک من در خانهام مقایسه کنید. به نظرتان از این نبرد نابرابر چه تصویری در تاریخ باقی میماند؟ از آنها پرسیدم که آیا تمام صفحات این کتاب حدودا ۳۰۰ صفحهای غیرقابل انتشار بوده؟ چرا اصلاحیه و یا حتی پیشنهاد سانسور ندادید؟ هر آنچه به ذهنم میرسید را در مذاکرات مطرح کردم؛ بینتیجه بود. حدود یک سال بعد در نهایت فایل پیدیاف را در کنار یادداشتها در کانال تلگرام بارگذاری کردم. این فایل تا امروز فقط ۳۲۰هزار بازدید در کانال تلگرام من داشته است.
🔺دیروز دوستان انتشارات خبر دادند که وزارت ارشاد دوباره کتاب را مغایر ضوابط نشر اعلام کرده است. من تقاضا دارم اگر فرصتی داشتید، نگاهی به کتابم بیاندازید. کتاب سرشار از هشدارهای تاریخی است که سالها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم.
@kaleme
🔴 جعفر شیرعلینیا: کتابم سرشار از هشدارهای تاریخی است که سالها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم!
جعفر شیرعلینیا، برنده جایزهی مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس و برنده جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی اعلام کرد که وزارت ارشاد دولت مسعود پزشکیان نیز کتابش را توقیف کرده و آن را «مغایر ضوابط» تشخیص داده است. او با تاکید بر اینکه مستندات اثرش «همه منابع داخلی منتشر شده و اغلب از آثار سپاه هست» نوشت که کتابش «سرشار از هشدارهای تاریخی است که سالها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم».
در بخشهایی از یادداشت این پژوهشگر ارشد دفاع مقدس آمده است:
🔺دیروز ساعتی پس از انتشار آخرین مطلب کانال که در آن از ناامیدی از دولت و حکومت نوشته بودم، ناشر پیام داد که کتاب «نکتههای تاریخی» مغایر ضوابط نشر تشخیص داده شده و همچنان در دولت جدید هم توقیف است. آقای پزشکیان و برخی وزرای دولت همچون وزیر ارشاد، گویی فراموش کردهاند که مدیر اجرایی هستند و نه موعظهکنندهی دیگران. آقای رئیسجمهور، توقیف کتاب دربارهی جنگی که ۳۷ سال از پایان آن گذشته چه معنایی میدهد؟
🔺ماجرا به دولت آقای رئیسی باز میگردد؛ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲ در کانال تلگرامیام خبر توقیف کتابم را منتشر کردم و خطاب به وزیر ارشاد وقت نوشتم: «وزارت ارشاد دربارهی درخواست مجوز برای کتاب «نکتههای تاریخی» پاسخ داده که انتشار کتابم مغایر با ضوابط نشر است؛ چرا؟ آیا برای نویسندهای که ۲۶ کتاب دارد و در حوزهی تاریخ جنگ جایزهی مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس و همچنین جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد؛ همین چند کلمه پاسخ مبهم، کفایت میکند؟ منابع مورد اشاره در یادداشتها همه منابع داخلی منتشر شده و اغلب از آثار سپاه هست؛ یادداشتها نیز در حوزهای تخصصیام هست. کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص دادهاید؟ چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری دادهاند؟»
🔺پس از آن چندین ماه مسیر مذاکره را در پیش گرفتم. در نهایت معاون محترم وزیر ارشاد گفت که آنها موظف بودهاند کتاب را برای مجوز به مجموعهی بنیاد حفظ آثار از ستاد کل نیروهای مسلح بسپارند و مبنای توقیف کتاب نظر آنهاست.
گفتم نظر ستاد کل را در اختیارم قرار دهند تا بتوانم از کتابم دفاع کنم؛ گفتند محرمانه است. گفتم شاید در بررسی اشتباه کرده باشند و با توضیحات من قانع شوند و خواستم از آنها اجازه بگیرند و نظرات را برای دفاع در اختیار من بگذارند؛ به جایی نرسید و من حتی نمیدانم دلیل توقیف کتابم چیست. سعی کردم برای آنها توضیح دهم که درست است با توقیف کتابم ضربهی اقتصادی به من نویسنده وارد میشود اما این توقیف در امروز و فردای تاریخ نقشهای دیگری نیز خواهد داشت.
🔺به آنها گفتم شما با توقیف کتاب، دربارهی اعتبار سایر آثاری که در این حوزه منتشر میشود تردید ایجاد میکنید و این در سیر تاریخ به شدت بهضرر این آثار است. برایشان توضیح دادم که یادداشتهای این کتاب پیش از آنکه در این اثر به شکلی متمرکز منتشر شود، در مجموع میلیونها بار خوانده و دیده شده است و با توقیف کتاب چهرهای ناتوان و بیمنطق از خود تصویر میکنید. از آنها خواستم در حوزهی اندیشهای نیز قویتر شوند تا به جای توقیف توان نقد کردن داشته باشند.
🔺به آنها گفتم ببینید چقدر بودجه، ساختمان، امکانات و نیرو برای همین موضوع جنگ در اختیار دارید و آن را با اتاق کوچک من در خانهام مقایسه کنید. به نظرتان از این نبرد نابرابر چه تصویری در تاریخ باقی میماند؟ از آنها پرسیدم که آیا تمام صفحات این کتاب حدودا ۳۰۰ صفحهای غیرقابل انتشار بوده؟ چرا اصلاحیه و یا حتی پیشنهاد سانسور ندادید؟ هر آنچه به ذهنم میرسید را در مذاکرات مطرح کردم؛ بینتیجه بود. حدود یک سال بعد در نهایت فایل پیدیاف را در کنار یادداشتها در کانال تلگرام بارگذاری کردم. این فایل تا امروز فقط ۳۲۰هزار بازدید در کانال تلگرام من داشته است.
🔺دیروز دوستان انتشارات خبر دادند که وزارت ارشاد دوباره کتاب را مغایر ضوابط نشر اعلام کرده است. من تقاضا دارم اگر فرصتی داشتید، نگاهی به کتابم بیاندازید. کتاب سرشار از هشدارهای تاریخی است که سالها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم.
@kaleme
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
آخرین پیشنهاد
صحنه را تغییر دهید
دستها روی ماشه است
جعفر شیرعلینیا
بخش اول
دی ماه ۱۴۰۱، غلامعلی رشید در سخنانی به جلسهای با حضور قاسم سلیمانی، سه ماه قبل از شهادتش، اشاره کرد و گفت: «حاج قاسم سلیمانی در این جلسه به فرماندهان نیروهای مسلح گفت که من…
صحنه را تغییر دهید
دستها روی ماشه است
جعفر شیرعلینیا
بخش اول
دی ماه ۱۴۰۱، غلامعلی رشید در سخنانی به جلسهای با حضور قاسم سلیمانی، سه ماه قبل از شهادتش، اشاره کرد و گفت: «حاج قاسم سلیمانی در این جلسه به فرماندهان نیروهای مسلح گفت که من…
Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه
🔴 حمله اسرائیل به اوین؛ زندانیان سپر انسانی میان دو رژیم جنایتکار
✍️ ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان
زندان تهران بزرگ
🔺با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاههای حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنشهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.
🔺از یکسو ایران زیر حمله از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بینالمللی متهم به «جنایت جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوقدانهای سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.
🔺نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درب بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری بند در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده است.
🔺حدود ساعت ۲ بعدازظهر، نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات سپاه که از شوک اولیه خارج شده بودند، با رفتار سرکوبگرانه خود، سر اسلحهها را به سمت سینه و پیشانی زندانیانی که در حال امدادرسانی بودند گرفتند. در حالی که هنوز احتمال حمله دوباره رژیم اسرائیل وجود داشت، زندانیان بند ۴ به داخل بند هدایت و درها قفل شد. آب در بند قطع شد و برق برخی قسمتها نیز قطع بود.
🔺به تدریج، در اطراف و پشت درب بند ۴، تعداد نیروهای سرکوبگر افزایش یافتند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر، با ادبیات خشن به زندانیان هشدار داده شد که فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارند وگرنه به سمت آنها شلیک خواهد شد. گویا قرار بود کاری که اسرائیل نتوانست انجام دهد، توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی انجام شود.
🔺زندانیان تا حدود ساعت ۸ شب توسط نیروهای نظامی و انتظامی، دو به دو زنجیر شدند. حدود ۵۵۰ نفر زندانی، که بیش از ۵۰ نفر از آنها بیمارانی با بیماریهای حاد مانند سرطان و دیالیز بودند، با حداقل وسایل و دست و پاهای زنجیر شده به صف شدند.
دهها اسلحه به سمت زندانیان نشانه رفته بود.
🔺در تونل وحشت، با دست و پاهای بسته و کیسههایی بر دوش، روی خرابهها در صفی طولانی حرکت کردیم. برخی به زمین میافتادند، وسایلشان ریخته میشد. هوا تاریک بود و صدای ماشینآلات ساختمانی همه جا را پر کرده بود. ناگهان مامورین دست به آسمان بردند و هر کدام به گوشهای خزیدند، اما زندانیان بیپناه ماندند.
سمت راست ما دهها جنازه در کیسهها قرار داشت و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد.
🔺در جریان انتقال زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان تهران بزرگ، درگیری میان نیروهای انتظامی و امنیتی بود. در لحظهای که ماموران امنیتی تلاش داشتند آقای دکتر جلالی، زندانی دوتابعیتی، را از صف سایر زندانیان جدا کنند، با مخالفت نیروهای انتظامی مستقر مواجه شدند. این اختلاف به تنشی شدید میان دو نهاد انجامید و در مقطعی نیروهای دو طرف اسلحههای خود را به سمت یکدیگر نشانه رفتند.
🔺حدود ساعت ۱ بامداد به بند متادونیهای زندان تهران بزرگ یعنی سالن ۹ تیپ ۲ رسیدیم. در بدو ورود به هر نفر یک تکه سیبزمینی و یک عدد تخممرغ دادند. سپس رئیس بند با لحنی آمرانه به زندانیان تشنه و گرسنه گفت ساعت ۶ صبح باید به هواخوری بروند تا برای آمارگیری آماده شوند که این خواسته با واکنش زندانیان مواجه شد و نهایتا رییس بند منصرف شد.
🔺نمیدانم چند نفر در جهان شاهد چنین جنایت جنگی و توحشی بودهاند که همزمان قربانی حمله نظامی خارجی و خشونت سرکوبگران داخلی باشند. اطمینان دارم که بسیاری از ما، از جمله خودم، تجربیات شخصیمان را در آینده نزدیک و دور روایت خواهیم کرد.
🔺چه روزهای سیاه و سختی را دیدیم. کسی که به جای صلح، بر طبل جنگ میکوبید و برای جهانیان رجز میخواند و خود را ولی امر مسلمین میدانست در عمق زمین و پشت دیوارهای امن، به دور از هر خطری پناه گرفته بود؛ و ما، کسانی که سالها هشدار دادیم و فریاد زدیم که این سیاستها برای کشور و مردم ویرانگر است امروز با دست و پایی بسته جانمان میان چنگال وحوش خارجی و شکنجهگران داخلی، دست به دست میشود.
📎منبع و متن کامل
@kaleme
✍️ ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان
زندان تهران بزرگ
🔺با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاههای حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنشهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.
🔺از یکسو ایران زیر حمله از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بینالمللی متهم به «جنایت جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوقدانهای سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.
🔺نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درب بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری بند در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده است.
🔺حدود ساعت ۲ بعدازظهر، نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات سپاه که از شوک اولیه خارج شده بودند، با رفتار سرکوبگرانه خود، سر اسلحهها را به سمت سینه و پیشانی زندانیانی که در حال امدادرسانی بودند گرفتند. در حالی که هنوز احتمال حمله دوباره رژیم اسرائیل وجود داشت، زندانیان بند ۴ به داخل بند هدایت و درها قفل شد. آب در بند قطع شد و برق برخی قسمتها نیز قطع بود.
🔺به تدریج، در اطراف و پشت درب بند ۴، تعداد نیروهای سرکوبگر افزایش یافتند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر، با ادبیات خشن به زندانیان هشدار داده شد که فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارند وگرنه به سمت آنها شلیک خواهد شد. گویا قرار بود کاری که اسرائیل نتوانست انجام دهد، توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی انجام شود.
🔺زندانیان تا حدود ساعت ۸ شب توسط نیروهای نظامی و انتظامی، دو به دو زنجیر شدند. حدود ۵۵۰ نفر زندانی، که بیش از ۵۰ نفر از آنها بیمارانی با بیماریهای حاد مانند سرطان و دیالیز بودند، با حداقل وسایل و دست و پاهای زنجیر شده به صف شدند.
دهها اسلحه به سمت زندانیان نشانه رفته بود.
🔺در تونل وحشت، با دست و پاهای بسته و کیسههایی بر دوش، روی خرابهها در صفی طولانی حرکت کردیم. برخی به زمین میافتادند، وسایلشان ریخته میشد. هوا تاریک بود و صدای ماشینآلات ساختمانی همه جا را پر کرده بود. ناگهان مامورین دست به آسمان بردند و هر کدام به گوشهای خزیدند، اما زندانیان بیپناه ماندند.
سمت راست ما دهها جنازه در کیسهها قرار داشت و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد.
🔺در جریان انتقال زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان تهران بزرگ، درگیری میان نیروهای انتظامی و امنیتی بود. در لحظهای که ماموران امنیتی تلاش داشتند آقای دکتر جلالی، زندانی دوتابعیتی، را از صف سایر زندانیان جدا کنند، با مخالفت نیروهای انتظامی مستقر مواجه شدند. این اختلاف به تنشی شدید میان دو نهاد انجامید و در مقطعی نیروهای دو طرف اسلحههای خود را به سمت یکدیگر نشانه رفتند.
🔺حدود ساعت ۱ بامداد به بند متادونیهای زندان تهران بزرگ یعنی سالن ۹ تیپ ۲ رسیدیم. در بدو ورود به هر نفر یک تکه سیبزمینی و یک عدد تخممرغ دادند. سپس رئیس بند با لحنی آمرانه به زندانیان تشنه و گرسنه گفت ساعت ۶ صبح باید به هواخوری بروند تا برای آمارگیری آماده شوند که این خواسته با واکنش زندانیان مواجه شد و نهایتا رییس بند منصرف شد.
🔺نمیدانم چند نفر در جهان شاهد چنین جنایت جنگی و توحشی بودهاند که همزمان قربانی حمله نظامی خارجی و خشونت سرکوبگران داخلی باشند. اطمینان دارم که بسیاری از ما، از جمله خودم، تجربیات شخصیمان را در آینده نزدیک و دور روایت خواهیم کرد.
🔺چه روزهای سیاه و سختی را دیدیم. کسی که به جای صلح، بر طبل جنگ میکوبید و برای جهانیان رجز میخواند و خود را ولی امر مسلمین میدانست در عمق زمین و پشت دیوارهای امن، به دور از هر خطری پناه گرفته بود؛ و ما، کسانی که سالها هشدار دادیم و فریاد زدیم که این سیاستها برای کشور و مردم ویرانگر است امروز با دست و پایی بسته جانمان میان چنگال وحوش خارجی و شکنجهگران داخلی، دست به دست میشود.
📎منبع و متن کامل
@kaleme
Forwarded from Reza Alijani
🔹گفتوگوی رضا علیجانی با بیبیسی
✅ وضعیت رادیو و تلویزیون و زندانها دو نشانه مهم از این است که آیا ج.ا کوچکترین قصدی برای تغییر و رفرم در سیاست خارجی یا داخلی را دارد یا میخواهد با همان روش سابق پیش برود.
🌈نامه دو تن از زندانیان خوشنام آقایان قدیانی و محمودیان و نامههای قبلی دیگر زندانیان گوشههایی از آنچه بر سر آنها رفته و وضعیت اسفبار کنونیشان را روشن کرد.
🌈خانه احزاب نامهای از طرف همه احزاب اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل به رئیس جمهور نوشته و درخواست کرده کلیه زندانیان سیاسی آزاد شوند. این یعنی حتی احزاب اصولگرای نظام ولایی نیز خواهان چنین رفرمهایی هستند ولی سنگدلی و لجاجت اطلاعات سپاه، وزارت اطلاعات و علی خامنهای در رأس همه، مانع تحقق این خواست عمومی شده است.
🌈باید صریحا گفت که کسانی که به صورت یک تک ماده، کمپین جنگ ملی و میهنی راه انداختند و حاضر نشدند ماده دومی اضافه کنند و تقاضای تغییر سیاست خارجی و داخلی را مطرح کنند و به صورت یک سیاهیلشکر ظاهر شدند؛ آنها نیز به سهم خود در همه بلاهایی که زین پس سر «ایران» و مردم ایران بیاید خواه، ناخواه سهیم هستند.
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
🔺روایت آقایان قدیانی و محمودیان از زندان بسیار سوزناک و جانگداز است؛ تمثیل «وحوش خارجی و شکنجهگران داخلی» تعبیری نمادین است از آنچه اینک بر مردم و سرزمین ما میرود، بمب از بالا و چماق از پایین.
🔺عدم آزادی زندانیان سیاسی نشان از ترس و نگرانی اصلی حکومتگران از مردمی دارد که روی زمیناند. آنها نمیخواهند کوچکترین فرصت فرضی و احتمالی هم به ناراضیان و معترضان بدهند.
🔺در رابطه با حملات متجاوزان اما اینقدر کش دادند که آنها هر جا را خواستند بزنند و دست از سر اینها بردارند و بروند.
🔺ج.ا فقط دست بگیر دارد. دست بده ندارد! نحوه تبلیغات صدا و سیمای ج.ا علامت این است که آیا حضرات در سیاست خارجی میخواهند کمی کوتاه بیایند یا میخواهند به همان صورت شعاری و بیپشتوانه و با فرمان قبلی که نتایجش را داریم می بینیم، جلو بروند؟ وضعیت رسانه حکومتی که مرتب شیپور جنگ و پیروزی می نوازد علامتی از رفرم نشان نمیدهد هر چند در پشت صحنه ممکن است کوتاه آمده باشند.
🔺نامه آقایان قدیانی و محمودیان و قبل از آن هم نامههای عدهای از مردان و نامه عدهای از زنان زندانی و نوشته آقای رضا خندان هر یک گوشههایی از وضعیت تراژیک زندانیان سیاسی را برای افکار عمومی روشن کرد.
🔺اگر حکومت بخواهد کوچکترین رفرمی در سیاست داخلی بکند باید علامتش را در وضعیت زندانیان سیاسی ببینیم، بقیهاش حرف توخالی و آب نبات چوبی موقت و فریبکارانه است. مثل آوردن نمایشی تنی چند از روزنهگشایان به تلویزیون و سوءاستفاده از آنها و همراهی خود آنها با این شو و نمایش.
🔺آزاد نکردن زندانیان غیر سیاسی نیز هیچ مبنایی ندارد و جدا از ترس نشانگر بحران در تصمیمگیری حاکمان نیز هست (شاید هم میخواهند وضعیت را عادی نشان بدهند و از هر کنشی که وضعیت مملکت را در شرایط بحرانی و فوقالعاده نشان میدهدٍ، پرهیز کنند).
🔺معلوم نسیت حضرات وقتی چوب حمله نظامی را خوردند، آیا میخواهند پیاز ادامه تحریمها را هم بخورند؟ و یا وقتی چماق نظامی را خوردهاند حاضرند کوتاه بیایند و بروند مذاکره کنند تا لااقل حلوای کاهش تحریمها را بخورند. ج.ا در یک حالت گیجی استراتژیک (استراگیجی!) گرفتار شده است.
🔺حضرات مشغول سوءاستفاده از ایام محرماند و میخواهند با افزودن اسانس ملی و «ای ایران»، از فضای مذهبی این ماه نیز به نفع تداوم سیاستهای ماجراجویانهی غیرملیشان بهرهبرداری کنند.
🔺یکی باید به حضرات بگوید شما برای امام حسینی روضه میخوانید و مداحی میکنید و از فرهنگ عاشورایی یاد میکنید که به لحاظ نظامی شکست خورده است؛ شما که قبول ندارید شکست خوردهاید و دارید ادعای پیروزی میکنید!
🔺ج.ا سر دوراهی بزرگی که باید تصمیمهای جدی بگیرد و خطر جنگ همچنان دارد کشور ما را تهدید میکند، حاضر به کوتاه آمدن از مسئله غنیسازی اورانیوم در سیاست خارجی و آزادی و یا حداقل مرخصی زندانیان، در سیاست داخلیاش نیست. امیدواریم نیروهای سیاسی در داخل کشور، در این لحظه مهم، حداقل روی ضرورت تغییر سیاست خارجی، بدون لکنت زبان فشار بیاورند.
🔹لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/RezaAlijaniarchive/654
✅ وضعیت رادیو و تلویزیون و زندانها دو نشانه مهم از این است که آیا ج.ا کوچکترین قصدی برای تغییر و رفرم در سیاست خارجی یا داخلی را دارد یا میخواهد با همان روش سابق پیش برود.
🌈نامه دو تن از زندانیان خوشنام آقایان قدیانی و محمودیان و نامههای قبلی دیگر زندانیان گوشههایی از آنچه بر سر آنها رفته و وضعیت اسفبار کنونیشان را روشن کرد.
🌈خانه احزاب نامهای از طرف همه احزاب اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل به رئیس جمهور نوشته و درخواست کرده کلیه زندانیان سیاسی آزاد شوند. این یعنی حتی احزاب اصولگرای نظام ولایی نیز خواهان چنین رفرمهایی هستند ولی سنگدلی و لجاجت اطلاعات سپاه، وزارت اطلاعات و علی خامنهای در رأس همه، مانع تحقق این خواست عمومی شده است.
🌈باید صریحا گفت که کسانی که به صورت یک تک ماده، کمپین جنگ ملی و میهنی راه انداختند و حاضر نشدند ماده دومی اضافه کنند و تقاضای تغییر سیاست خارجی و داخلی را مطرح کنند و به صورت یک سیاهیلشکر ظاهر شدند؛ آنها نیز به سهم خود در همه بلاهایی که زین پس سر «ایران» و مردم ایران بیاید خواه، ناخواه سهیم هستند.
https://www.tg-me.com/rezaalijani41
🔺روایت آقایان قدیانی و محمودیان از زندان بسیار سوزناک و جانگداز است؛ تمثیل «وحوش خارجی و شکنجهگران داخلی» تعبیری نمادین است از آنچه اینک بر مردم و سرزمین ما میرود، بمب از بالا و چماق از پایین.
🔺عدم آزادی زندانیان سیاسی نشان از ترس و نگرانی اصلی حکومتگران از مردمی دارد که روی زمیناند. آنها نمیخواهند کوچکترین فرصت فرضی و احتمالی هم به ناراضیان و معترضان بدهند.
🔺در رابطه با حملات متجاوزان اما اینقدر کش دادند که آنها هر جا را خواستند بزنند و دست از سر اینها بردارند و بروند.
🔺ج.ا فقط دست بگیر دارد. دست بده ندارد! نحوه تبلیغات صدا و سیمای ج.ا علامت این است که آیا حضرات در سیاست خارجی میخواهند کمی کوتاه بیایند یا میخواهند به همان صورت شعاری و بیپشتوانه و با فرمان قبلی که نتایجش را داریم می بینیم، جلو بروند؟ وضعیت رسانه حکومتی که مرتب شیپور جنگ و پیروزی می نوازد علامتی از رفرم نشان نمیدهد هر چند در پشت صحنه ممکن است کوتاه آمده باشند.
🔺نامه آقایان قدیانی و محمودیان و قبل از آن هم نامههای عدهای از مردان و نامه عدهای از زنان زندانی و نوشته آقای رضا خندان هر یک گوشههایی از وضعیت تراژیک زندانیان سیاسی را برای افکار عمومی روشن کرد.
🔺اگر حکومت بخواهد کوچکترین رفرمی در سیاست داخلی بکند باید علامتش را در وضعیت زندانیان سیاسی ببینیم، بقیهاش حرف توخالی و آب نبات چوبی موقت و فریبکارانه است. مثل آوردن نمایشی تنی چند از روزنهگشایان به تلویزیون و سوءاستفاده از آنها و همراهی خود آنها با این شو و نمایش.
🔺آزاد نکردن زندانیان غیر سیاسی نیز هیچ مبنایی ندارد و جدا از ترس نشانگر بحران در تصمیمگیری حاکمان نیز هست (شاید هم میخواهند وضعیت را عادی نشان بدهند و از هر کنشی که وضعیت مملکت را در شرایط بحرانی و فوقالعاده نشان میدهدٍ، پرهیز کنند).
🔺معلوم نسیت حضرات وقتی چوب حمله نظامی را خوردند، آیا میخواهند پیاز ادامه تحریمها را هم بخورند؟ و یا وقتی چماق نظامی را خوردهاند حاضرند کوتاه بیایند و بروند مذاکره کنند تا لااقل حلوای کاهش تحریمها را بخورند. ج.ا در یک حالت گیجی استراتژیک (استراگیجی!) گرفتار شده است.
🔺حضرات مشغول سوءاستفاده از ایام محرماند و میخواهند با افزودن اسانس ملی و «ای ایران»، از فضای مذهبی این ماه نیز به نفع تداوم سیاستهای ماجراجویانهی غیرملیشان بهرهبرداری کنند.
🔺یکی باید به حضرات بگوید شما برای امام حسینی روضه میخوانید و مداحی میکنید و از فرهنگ عاشورایی یاد میکنید که به لحاظ نظامی شکست خورده است؛ شما که قبول ندارید شکست خوردهاید و دارید ادعای پیروزی میکنید!
🔺ج.ا سر دوراهی بزرگی که باید تصمیمهای جدی بگیرد و خطر جنگ همچنان دارد کشور ما را تهدید میکند، حاضر به کوتاه آمدن از مسئله غنیسازی اورانیوم در سیاست خارجی و آزادی و یا حداقل مرخصی زندانیان، در سیاست داخلیاش نیست. امیدواریم نیروهای سیاسی در داخل کشور، در این لحظه مهم، حداقل روی ضرورت تغییر سیاست خارجی، بدون لکنت زبان فشار بیاورند.
🔹لینک فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/RezaAlijaniarchive/654
Telegram
Reza Alijani archive
🔹گفتوگوی رضا علیجانی با بیبیسی
✅ وضعیت رادیو و تلویزیون و زندانها دو نشانه مهم از این است که آیا ج.ا کوچکترین قصدی برای تغییر و رفرم در سیاست خارجی یا داخلی را دارد یا میخواهد با همان روش سابق پیش برود.
🌈نامه دو تن از زندانیان خوشنام آقایان قدیانی…
✅ وضعیت رادیو و تلویزیون و زندانها دو نشانه مهم از این است که آیا ج.ا کوچکترین قصدی برای تغییر و رفرم در سیاست خارجی یا داخلی را دارد یا میخواهد با همان روش سابق پیش برود.
🌈نامه دو تن از زندانیان خوشنام آقایان قدیانی…
Forwarded from پایگاه خبری انتخاب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥مداحی مصطفی راغب در یزد:
در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
🆔 @Entekhab_ir
در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
🆔 @Entekhab_ir
رئیس محترم دولت و شورای عالی امنیت ملی
جناب آقای دکتر پزشکیان
با سلام و احترام
هجوم محکوم رژیم اسرائیل به آسمان و زمین ایران که جنایت بینظیری در تاریخ ایران بود خسارتهای زیادی به بار آورد. یکی از این شمار، بمباران زندان اوین بود.
در آن واقعهی سیاه، هم ناظر کشتار خانواده زندانیان و کارکنان زندان هستیم و هم شاهد بیتدبیری مضاعف مسئولان قضایی و امنیتی که به جای تأمین بیشتر جان زندانیان، با انتقال آنها به زندانهای ناایمن و غیربهداشتی جنوب تهران، موجب نگرانی بیشتر خانوادهها شدند، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی که سالهاست با دروغ حکومت، محبوساند.
یادتان هست که همین زندانیان عزیز ایرانی چه هوشمندانه و دلسوزانه، حمله به جغرافیای ایران را محکوم کردند.
از سوی دیگر آزادی زوج محصور سبز، عزیزانمان آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد که ظالمانه پانزدهمین سال حصر غیرقانونی را با بسی بیماری تحمل میکنند مطالبهی قاطبهی ملت ایران است.
اکنون ما امضاکنندگان نامه از جنابعالی به عنوان بالاترین مقام امنیتی حکومت تقاضا داریم برای پیشگیری از عوارض بیشتر روحی، بهداشتی و حقوقی زندانیان مظلوم، و رفع حصر مطلق آن دو عزیز با اتخاذ تدبیر فوری، دستور آزادی آنها را صادر فرمایید.
پیشاپیش سپاسگزاریم.
محمدصادق آخوندی
مصطفی بادکوبهای هزاوه
فرشته بقایی نائینی
قربان بهزادیان نژاد
علیرضا بهشتی شیرازی
امیرحسین پورسینا
مصطفی تنها
مجید تولائی
حسین جعفری
امیر خرم
محمود دردکشان
فرهاد درویشی سهتلانی
امیرخسرو دلیرثانی
ناصر دانشفر
زهرا ربانی املشی
محمد صادق ربانی املشی
علیرضا رجایی
علیرضا رجبیان
حسین رفیعی
حسن رفیعی
سعید رضوی فقیه
عیسی سحرخیز
پروانه سلحشوری
داود سلیمانی
احسان شریعتی
کیوان صمیمی
محمود عمرانی
رحیم قمیشی
محمد حسین کروبی
فخرالسادات محتشمیپور
حسین مفتخری
احمد منتظری
عبدالله مؤمنی
عبدالله ناصری
جناب آقای دکتر پزشکیان
با سلام و احترام
هجوم محکوم رژیم اسرائیل به آسمان و زمین ایران که جنایت بینظیری در تاریخ ایران بود خسارتهای زیادی به بار آورد. یکی از این شمار، بمباران زندان اوین بود.
در آن واقعهی سیاه، هم ناظر کشتار خانواده زندانیان و کارکنان زندان هستیم و هم شاهد بیتدبیری مضاعف مسئولان قضایی و امنیتی که به جای تأمین بیشتر جان زندانیان، با انتقال آنها به زندانهای ناایمن و غیربهداشتی جنوب تهران، موجب نگرانی بیشتر خانوادهها شدند، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی که سالهاست با دروغ حکومت، محبوساند.
یادتان هست که همین زندانیان عزیز ایرانی چه هوشمندانه و دلسوزانه، حمله به جغرافیای ایران را محکوم کردند.
از سوی دیگر آزادی زوج محصور سبز، عزیزانمان آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد که ظالمانه پانزدهمین سال حصر غیرقانونی را با بسی بیماری تحمل میکنند مطالبهی قاطبهی ملت ایران است.
اکنون ما امضاکنندگان نامه از جنابعالی به عنوان بالاترین مقام امنیتی حکومت تقاضا داریم برای پیشگیری از عوارض بیشتر روحی، بهداشتی و حقوقی زندانیان مظلوم، و رفع حصر مطلق آن دو عزیز با اتخاذ تدبیر فوری، دستور آزادی آنها را صادر فرمایید.
پیشاپیش سپاسگزاریم.
محمدصادق آخوندی
مصطفی بادکوبهای هزاوه
فرشته بقایی نائینی
قربان بهزادیان نژاد
علیرضا بهشتی شیرازی
امیرحسین پورسینا
مصطفی تنها
مجید تولائی
حسین جعفری
امیر خرم
محمود دردکشان
فرهاد درویشی سهتلانی
امیرخسرو دلیرثانی
ناصر دانشفر
زهرا ربانی املشی
محمد صادق ربانی املشی
علیرضا رجایی
علیرضا رجبیان
حسین رفیعی
حسن رفیعی
سعید رضوی فقیه
عیسی سحرخیز
پروانه سلحشوری
داود سلیمانی
احسان شریعتی
کیوان صمیمی
محمود عمرانی
رحیم قمیشی
محمد حسین کروبی
فخرالسادات محتشمیپور
حسین مفتخری
احمد منتظری
عبدالله مؤمنی
عبدالله ناصری
Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏴🏴🖤بداهه سرایی تاسوعا
از ناصر سرمدی
جز صاحب فضل و جود نامی نگرفت
از غیر سبوی یار جامی نگرفت
با یاد عطشناکی طفلان حرم
لب تشنه به دریا شد و کامی نگرفت
——————-
از چشمهٔ معرفت فضایل جوشید
رختی ز وفا تمام قامت پوشید
در محشر کربلا علمدار حسین
گردید چو ماه در مدار خورشید
_________
در گلشن علقمه وفا داده ثمر
گردید به دور شمس آن قرص قمر
آنگه که علم فتاد شد نزد حسین
تدبیر و امید کم و بشکسته کمر
——————
از ناصر سرمدی
جز صاحب فضل و جود نامی نگرفت
از غیر سبوی یار جامی نگرفت
با یاد عطشناکی طفلان حرم
لب تشنه به دریا شد و کامی نگرفت
——————-
از چشمهٔ معرفت فضایل جوشید
رختی ز وفا تمام قامت پوشید
در محشر کربلا علمدار حسین
گردید چو ماه در مدار خورشید
_________
در گلشن علقمه وفا داده ثمر
گردید به دور شمس آن قرص قمر
آنگه که علم فتاد شد نزد حسین
تدبیر و امید کم و بشکسته کمر
——————
Forwarded from Malakut
Telegraph
اسراییلی خجالتی نباشید
یکم اینکه: تجاوز اسراییل به خاک ایران، نه تنها قتل غیرنظامیان ایرانی، بلکه حتی کشتار و ترور همان سپاهیانی که عدهای از ایرانیان دل خوشی از آنها نداشتند، بدون سر سوزن بحث و گفتوگویی جنایت است. این جنایت را باید بی قید و شرط و بدون لکنت زبان محکوم کرد.…