Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استاد معاونیان: صوفیه یهود این امت هستند... خطر صوفیه از مسیحیت و وهابیت بیشتر است.

🔺صفحه اینستاگرام ما با نام sufy study را دنبال کنید:
https://www.instagram.com/sufi_study


@ebnearabi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مشترکات_عرفانی #نفی_غلو

سخنان وهم‌آمیز سید احمد نجفی (#آقاجون)، درباره "منصور" رئیس ملائکه‌ای که آماده نصرت امام حسین علیه السّلام شدند، و حاج منصور ارضی

نمی‌دانیم ارتباط حاج منصور با این مسئله چیست؟! مگر منصور رئیس ملائک، مأمورِ به گریه انداختن دیگران بوده است؟! حاج منصور رئیس ملائکه است؟!!!

@tazvir3
دلیل گریه‌ی مدام امام سجاد علیه‌السلام
استاد معاونیان
گریه‌ها و عزاداری امام سجاد علیه السلام، خط بطلانی بر ادعای صوفیه در بحث عزاداری

🎙استاد معاونیان

@moaveniyan
#کشف‌_شهود #مشترکات_عرفانی #نعمت‌اللهی #گنابادی

🔘 اگر کشف و وصول نسبت به ذات خداوند متعال ممکن بود ...

می‌دانیم که اکثر عارفان و صوفیان، معتقدند که ذات الهی را با کشف و شهود می‌توان درک نمود و این بالاترین مرحله کشف نزد آنان است. بعنوان نمونه، شاه #نعمت_الله_ولی، درباره إدراک و عدم إدراک ذات الهی، مطالبی دارد، گاه منکر
إدراک است، و گاه معتقد به إدراک؛ ولی با جمع سخنان او می‌توان به این نتیجه رسید که از نظر او معرفت ذات الهی برای برخی خواص ممکن است.
«وی ادراک ذات الهی توسط حسّ، وهم، خیال و عقل را ناممکن می‌داند. اما معتقد است با کشف و مشاهدۀ تامّ، می‌توان به نوعی از معرفت ذات الهی رسید.» _ (رساله‌های شاه نعمت الله ولی، جواد نوربخش، رساله بیان مراتب)

از طرفی معارف وحیانی نه تنها بر خلاف این ادّعا می‌باشد، بلکه از تفکّر در ذات الهی نیز نهی شده‌ایم، چه رسد به کشف و درک ذات إلهی به هر نوع و هر عنوان؛ در این راستا، کلام شیخ محمد جواد خراسانی رحمه الله، قابل توجّه و متقن است. ایشان در کتاب "هدایة الاُمّة إلی معارف الأئمّة عليهم السّلام ج١ ص٢٧٣" فصلی را با عنوان: "نفى الإدراك القلبي المعبّر عنه ب «الكشف» و التجلّي القلبى" به بحث کشف ذات اختصاص داده است. ایشان می‌نویسد:

«فلاسفه و صوفیه مدّعی‌اند که می‌توان با قلب، ذات الهی را کشف نمود. لذا بسیاری از آنها این مرتبه را برای خود ادّعا نموده‌اند. فلاسفه به امکان و صحّت این مسئله اقرار دارند، ولی مدّعی حصول آن برای خود نشده‌اند. دلیل این مسئله را هم تفاوت قلب، با عقل و وهم می‌دانند. يعنی عقل و وهم قادر به کشف ذات نیست، ولی قلب می‌تواند در مرحله فناء به این مرتبه برسد. سپس برای سالک مراحلی را تعریف کرده‌اند که به آن "منازل سلوک" می‌گویند و حالاتی را قائلند که "فناء و بقاء بالله" نام دارد که أخصّ و اهمّ از دیگری‌‌ست و می‌گویند: عارف در چهار مرتبهٔ "السِير من اللّه، و السير الى اللّه، و السير في اللّه، و السير بالله" حالات مختلفی دارد که عارف کامل کسی است که تمام مراحل را بگذراند و به حدّ أعلای آن که فناء است برسد، که سِیر سوّم از مراحل چهارگانه است. آنان فناء را إرادی می‌دانند، و به نقل: "موتوا قبل أن تموتوا" که قول نبوی پنداشته‌اند، استناد کرده‌اند، که البتّه از اهل بدعت و ضلال أخذ نموده‌اند تا جاهلان را فریب دهند. در معارف آنان، اين فناءِ إرادی، عبارت است از کُشتن و از بين بردن تمام امیال و إدراکات، و خالی شدن از تعیّنات عالَم وجود، و محو کردن تمام این موارد از قلب، که یا به‌ تدریج توسّط مُرشد انجام می‌شود، یا با جذبه إلهی دفعتاً شکل می‌گیرد، که بعد از این مرحله، کشفِ ذات است؛ لذا وقتی تعیّنات از بین رفت، و تمام پرده‌ها از روی قلب کنار زده شد، معبود برایش تجلّی می‌کند، و مطلوب حاصل می‌شود. در این زمان، ذات الهى منکشف می‌شود. اگر عارف فانی در صفات الهی باشد، با صفات، کشف حاصل می‌شود، اگر فانی در ذات باشد، ذات است که برایش کشف می‌شود، که اين مرتبه از دیگری (فنای در ذات) بالاتر و مهم‌تر است. اوّلین نفری که در اسلام این مسئله را مطرح کرد، یک صوفی إشراقی بود که و تا قبل از این، چنین چیزی مطرح نبود. صوفیه تا قبل از آن، به این مسئله علم و اعتقاد نداشتند، تا زمانی که فلسفه وارد اسلام شد و آنان را نیز گمراه نمود. عمده‌ اعمال صوفیه تا قبل از آن، ریاضت و زهد و خلطِ سنّت با بدعت بود، ولی بعد از آشنایی با مقوله کشف و شهود، به رؤیت و اتّحاد و حلول نیز قائل شدند، مانند #حلاج، چنانکه شیخ مفید و شیخ طوسی رحمهما الله وی را در زمره "حلولیه" آورده‌اند. آنان با این مسئله در صدد خوار نمودن اسلام بودند. آیا اسلام پس از إکمال دین و بیان معارف مورد نیاز بشر، باز محتاج معارف فلسفی و تصوّف بود؟ که در مقابل مسلمانان، فلاسفه خود را "حُکماء" و صوفیه خود را "عرُفاء" بنامند! سپس فلسفه راهی برای معرفت صحیح نشان نداد، زیرا در اصل، وهم بود نه علم، حقیقت و واقعیت نداشت، بلکه فقط رنگ و لعاب خرافات و ضلالت را تغییر داد و گویی از زیر باران به زیر ناودان رفت.» 👇🏻
👆🏻 سپس ایشان در این بحث، روایات نهی از تفکّر و خوض در ذات خداوند متعال را ذکر می‌کند، و در این میان کلام دقیقی را اشاره می‌کند که:

«لو كان الكشف و الوصول إليه ممكنا، لا معنى لنهيهم عن الخوض و التفكر فيه؛ بل كان ينبغي عليهم تشويق الناس إلى ذلك و إرشادهم إلي شروطه و نصب ولیّ مرشد له، يدعون الناس إليه و يدلّونهم عليه؛ كما يصنع ذلك كلّه الفرقة المبتدعة الضالة خذلهم الله»

🔸 یعنی: اگر کشف و وصول به ذات حقّ‌تعالی ممکن بود، اهل بیت علیهم السّلام نباید از ورود در این مسئله نهی می‌کردند، بلکه باید مردم را تشویق به کسب این معرفت می‌نمودند و تعلیم می‌دادند و برای این مسئله مرشدی تعیین می‌کردند تا به مردم بیاموزد. مانند فرقه‌های بدعت‌محور و ضالّ و مضلّ که مرشدی مدّعی را برای دعوت مردم به این مسئله تعیين کرده‌اند. که خداوند متعال خوار و رسوایشان نماید.

📙 هدایة الاُمّة إلی معارف الأئمّة عليهم السّلام، ص ۲۸۴

آری، اگر این مسئله لازم و ممکن بود، معصومین علیهم السّلام بخل نمی‌ورزیدند تا به ما بیاموزند و توصیه بفرمایند.

@tazvir3
درس اخلاق
استاد حاج آقای شبیری
#علمای_شیعه

تأثیر بیان و موعظه شیخ جعفر شوشتری رحمه الله

🎙 استاد سیّد محمدجواد شبیری حفظه الله

@tazvir3
Forwarded from رسول جعفریان
متن حاضر شامل شش مورد سوال در باره صوفیه از شماری از علمای مشهد، در اواخر دوره صفوی است که مشهورترین آنها شیخ حر عاملی (م 1104) مولف وسائل الشیعه است. در این سوالات، در باره مذمت صوفیه، لزوم طرد آنان، عدم پرداخت زکات به آنها، درس نخواندن نزد آنان و مباحث دیگر سوال شده است. به طور خاص، در باره انتساب کتاب تبصره العوام و حدیقه الشیعه نیز پرسش شده است. عنوانی که در خود نسخه آمده این است: «رساله ای که علمای امامیه در مذمت طایفه صوفیه نوشته اند».
متن کامل این نوشته را در لینک زیر مشاهده فرمایید:
http://www.historylib.com/articles/1901/

http://www.rasul-jafarian.com/?p=643
📸 #شمس_تبریزی که فراوان در مدح أبابکر و عمر سخن گفته، اینجا نیز ابابکر را به حلم و رحمت، و عمر را به عدل متّصف نموده است!!! (مقالات شمس، تصحیح موّحد، دفتر دوم، ص ١٨)

تاریخ ثبت و ضبط کرده که ابوبکر و عمر هیچ جان‌فشانی و دلاوری در جنگ‌های اسلام نداشتند، بلکه فرار نیز می‌کردند، لذا شمس تبریزی با این تأویلات که ناشی از روایات نامعتبر است، در صدد تطهير شخصیت و توجیه رفتار آنان است که ابابکر از روی صلح‌دوستی و رحمت شمشیر نمی‌زد. و بعد می‌گوید عمر نیز عادل بود، و هر دو مورد تأیید رسول اکرم صلی الله علیه و آله بودند.

باید از این صوفی سُنّی پرسید: مگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله رحمت و حلم نداشتند؟! ولی درجای خود شمشیر نیز می‌زدند. و این دو تنافی ندارند. در کجای قرآن و سنّت، رحمت و حلم دلیل استثناء برای جهاد و جان‌فشانی بیان شده‌ است⁉️ چرا این حلم و رحمت و عدالت، هنگام هجوم به منزل وحی، بروز نداشت؟! یعنی ابابکر برای کفّار و مشرکین رحمت و حلم داشت، و عمر عادل بود، ولی برای اهل بیت علیهم السّلام چنین نبودند؟!

آری، ترس و عدم جان‌فشانی، با حلم و رحمت متفاوت است.

@tazvir3
#عقل_ستیزی #سلوک_شیطانی #زهد

(به بهانه ایّام ولادت امام صادق عليه السّلام)

💠 زهد، یا فقر مذموم؟

👈🏻 اگر مایحتاج و نیازهای انسان تأمین نباشد، نفس انسان سرکشی می‌کند!


وقتی #سفیان_ثوری و أتباعش به امام صادق عليه السّلام اعتراض کردند که چرا لباس زیبا به تن کرده‌اید. حضرت در ابتدا فرمودند:

«ای سفيان، از من بشنو و آن‌چه را برايت مى‌گويم بخاطر بسپار، كه برايت در اين دنيا و نيز آخرت بهتر است؛ به شرطى كه بر سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و آيين حق بميرى و بدعت‌گذار از دنيا نروى؛ بدان كه رسول اکرم صلّى اللّه عليه و آله در زمانى زندگى مى‌فرمودند كه خشكسالى و قحطى بود، ولى هنگامى كه دنيا روى آورَد، سزاوارترين مردم دنيا براى استفاده از آن نيكان هستند نه فاجران، و مؤمنان هستند نه منافقان، و مسلمانان هستند نه كافران؛ اين چيزى كه بر من خرده گرفتى، بخدا سوگند از زمانى كه به ياد دارم، هيچ صبح و شبى بر من نيامده است كه در مال و ثروت من حقّى از خداوند باقى مانده باشد كه بايد آن را به مصرفى مى‌رساندم، مگر آن‌كه آن را به جا مصرف كردم.»

امام علیه السّلام به نکته مهمّی اشاره فرمودند که: انسان باید مراقب باشد با بدعت از دنیا نرود و سنّت را تحریف نکند. و اینکه مال حلال نه تنها مذموم نیست، بلکه زیبنده مؤمنین است که با مال حلال عزّت نفس خود را حفظ کنند، و مال حلال سبب می‌شود تا حق الله را ادا کنیم.

🔶 «راوى مى‌افزايد: سپس گروهى از مریدان سفیان ثوری _ كه تظاهر به زهد و ترک دنيا مى‌كردند و مردم را نيز به كار خود فرامى‌خواندند و مى‌خواستند مردم همانند آنان كثيف و بدحال باشند _ نيز آمدند و به آن حضرت عرض كردند: بزرگ ما از سخنان تو عاجز و درمانده شد، ولى دلایل خود را به ياد نداشت تا بگويد. آن حضرت فرمودند: شما آن دلایل را بگوئید.
گفتند: خداى تعالى از گروهى از اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و اله گزارش مى‌كند و مى‌فرمايد:
‌{وَ يُؤْثِرُونَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كٰانَ بِهِمْ خَصٰاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ _ و ايثار مى‌كنند حتّى اگر خودشان تنگدست باشند، و هركس از بُخل، خويشتن را بازدارد، اینها هستند که رستگار مى‌شوند.}
خداوند متعال، كار اين دسته را ستوده است؛ و در جاى ديگرى نيز مى‌فرمايد:
‌{وَ يُطْعِمُونَ اَلطَّعٰامَ عَلىٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً _ و غذایشان را بخاطر خداوند به مسكين و يتيم و اسير مى‌دهند.}
مردى از حاضران، به آنان گفت: ما شما را مى‌بينيم كه از خوردن غذاهاى پاكيزه خوددارى مى‌كنید، و با اين وجود به مردم دستور مى‌دهيد از دارايى‌ خودشان دست بردارند، تا شما از اموال‌شان بهره‌مند گرديد!
امام صادق عليه السّلام نیز به آنان فرمودند: اين دليلى كه براى‌تان بى‌فايده است (و نمى‌توان بر مدّعاى شما بدان استدلال كرد) رها كنيد؛ اى گروه! آيا ناسخ قرآن را از منسوخ تشخيص مى‌دهید؟! و محكم را از متشابه مى‌شناسيد؟! كه در مورد اين چيزهاست كه افراد اين امّت گمراه و هلاك مى‌شوند.
گفتند: برخى را مى‌دانيم، ولى همه را نمى‌دانيم. امام فرمودند: از اين‌جاست كه بلاگير و مصيبت‌زده شده‌ايد. احاديث رسول اکرم صلّى الله عليه و آله نيز چنين است که محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ دارد.»

امام علیه السّلام اینجا به اهمیّت بحث فهم قرآن اشاره فرموده‌اند که اگر کسی ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن را نشناسد، نمی‌تواند به قرآن استناد کند تا حکمی را استخراج نماید.

سپس امام فرمودند:
«امّا اين كه گفتيد خداوند عزّ و جلّ‌ در كتابش از گروهى خبر داده و كارشان را نيكو شمرده است، مباح و جايز است و از اين كار نهى نشده‌اند و ثواب كارشان را از خداوند عزّ و جلّ‌ مى‌گيرند. و اين بدان سبب است كه خداوند امرى را تجليل و تقديس نموده كه شما برخلاف آن عمل مى‌كنيد، و كارشان منسوخ شده است، و به خاطر رحم و مهربانى‌اش نسبت به مؤمنان از اين كار نهى فرموده تا به خود، خانواده و نان‌خورهايشان كه در زمرۀ ايشان کودکان و پيرمردان فرتوت و پيرزنان كهنسال قرار دارند و صبر بر گرسنگى ندارند، ضررى نرسد؛ چون اگر من قرص نانم را - كه جز آن ندارم - صدقه بدهم، اين افراد (نان‌خورها) از گرسنگى ضايع و هلاك مى‌شوند.
به همين خاطر رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله فرمودند: "اگر انسان پنج دانه خرما، يا پنج قرص نان، يا پنج دينار يا دِرهم داشته باشد و بخواهد آنها را خرج كند، برترين مرتبه در درجۀ اول به پدر و مادر خود انفاق كند، و در درجۀ دوّم بر خودش و زن و فرزندش، و در درجۀ سوم به خويشاوندان فقيرش، و در درجۀ چهارم به همسايگان فقيرش بدهد، و در درجۀ پنجم - كه ثوابش از همه كمتر است - آن است كه در راه خدا به افراد ديگر بدهد. 👇🏻
👆🏻 اين آیه از قرآن نيز گفتار شما را ردّ و از آن نهى مى‌كند، و يك فرض و واجب الهى است، آن‌جا كه مى‌فرمايد:
{وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً _ و کسانی که چون انفاق کنند، نه اسراف می‌کنند و نه سخت می‌گیرند، و میان این دو [روش] حدّ وسط را برمی گزینند}.
آیا نمی‌بینید خداوند در این آیه بر خلاف نظر شما که می‌گویید: "مردم را بر خود مقدّم بدارید". دستور می‌دهد، و کسی که به گفته شما عمل نماید، خداوند او را اسراف‌کار می‌نامد. در چند آیه از قرآن می‌فرماید: ‌{إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرفِینْ _ خداوند اسراف‌کاران را دوست ندارد.} هم از زیاده‌روی در انفاق بازداشته و هم از سخت‌گیری، و دستور داده حدّ وسط را رعایت کنند، نه اینکه آنچه دارد انفاق کند بعد دست به دعا بردارد که خدایا بمن روزی بده، خداوند هم دعایش را مستجاب نمی‌کند، زیرا برخلاف دستور خداوند اموالش را انفاق کرده است.
آنگاه خداوند پیغمبرش را تعلیم می‌دهد که چگونه انفاق کند، زیرا مقداری طلا در نزد آن حضرت بود، نخواست که شب آنها را نگه دارد، همه را صدقه داد، صبح فقیری آمد و درخواستی کرد، ولی چیزی نبود که به او بدهد. سائل، آن حضرت را سرزنش کرد. ایشان غمگین شد چون بسیار رقیق القلب و مهربان بود. خداوند پیامبرش را خطاب نمود و فرمود: {لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً _ و دستت را به گردنت زنجیر مکن (بخیل نباش) و بسیار [هم] گشاده‌دستی منما، تا ملامت شده و حسرت‌زده بر جای نمانی.}
و می‌فرماید‌: مردم از تو بخشش می‌خواهند و عذری نمی‌پذیرند، وقتی همه را بخشیدی دستت خالی می‌شود. اینها احادیث پیامبر اکرم است که قرآن آن را تصدیق می‌کند، و قرآن را مؤمنینی که اهل آن هستند تصدیق می‌نمایند. هنگام مرگ ابوبکر، به او گفتند: وصیّت کن، گفت: وصیت به یک پنجم مال خود می‌کنم، و خیلی زیاد است! خدا به یک پنجم هم راضی است. بالاخره به یک پنجم وصیت کرد، با اینکه تا ثلث مال خود را میتوانست وصیت نماید، اگر میدانست ثلث برایش بهتر است، به ثلث وصیت می‌کرد.
افراد دیگری که در فضل و پارسایی می‌شناسید، سلمان و ابوذر رحمة الله علیهما هستند.
👈🏻 امّا سلمان وقتی سهم خود از بیت المال را می‌گرفت، مایحتاج یک سالش را کنار می‌گذاشت. به او گفتند: سلمان، تو با این پارسایی چنین می‌کنی!! مگر نمی‌دانی امروز یا فردا خواهی مُرد؟! سلمان گفت: شما اینطور که انتظار مرگ مرا دارید چرا انتظار زنده ماندن مرا ندارید؟! ای جاهلان، آیا نمی‌دانید وقتی مایحتاج و نیازهای انسان تأمین نباشد، نفس انسان سرکشی می‌کند! اما وقتی اطمینان یافت که به قدر کفایتش تأمین شده، آسوده می‌شود.
ابوذر تعدادی شتر و گوسفند داشت که از شیر آنها استفاده مینمود، وقتی خانواده‌اش احتیاج به گوشت پیدا می‌کردند، یکی را ذبح می‌کرد. گاهی نیز وقتی میهمانی می‌رسید، یا می‌دید آنهایی که با او زندگی می‌کنند در فشار هستند، شتر یا گوسفندی به اندازه رفع احتیاج می‌کُشت و بین آنها مساوی تقسیم می‌کرد، و خود نیز به اندازه یکی از آنها برمی‌داشت. چه کسی از اینها زاهدتر است؟! با وجود سخنانی که پیامبر اکرم در مدح آنها فرموده است، زمانی نبود که هیچ نداشته باشند. در حالی که شما مردم را وادار به چنین کاری می‌کنید که دست از مال و زندگی خود بردارند و دیگران را بر خود و خانواده خویش مقدّم دارند.»

📚 الکافی، ج ۵ ص ۶۵

سپس حضرت، به قدرت و حشمت و شوکت حضرت سلیمان و یوسف علیهما السّلام اشاره می‌کنند.

حاصل آنکه زهد و پارسایی، نه آن است که صوفیان می‌گویند، بلکه حجّت خداوند متعال باید این موارد را تبیین کند تا انحراف و بدعت پدید نیاید.

@tazvir3
🔍 حقیقت عرفان چیست و عارفان واقعی چه کسانی هستند؟

✍🏻 شيخ جواد خراسانی رحمه الله:

ای طالب حقایق عرفان، بدان که اوهام و تخیّلاتی را که هر فرقه "عرفان" بنامد، عرفان حقیقی نیست. حقایق عرفان، ایمان خالص و کاملی است که هر شیعه داراست، نه آنچه که فرقه‌های منتسب به شیعه گویند، هرچند که اقرار کنند به امامت دوازده امام و تظاهر کنند به سیره آنان علیهم السّلام و در فروع نیز پیرو آنان علیهم السّلام باشند. (این موارد ملاک نیست) مانند فلاسفه و صوفیه منتسب به شیعه، و مانند کسانی که صوفی نیستند ولی اهل عرفان نامیده می‌شوند مانند #شیخیه و غیره؛ این طوایف هرچند به شیعه شناخته شوند، ولی شیعه حقیقی و خالص نیستند. به نظرم تفاوت بین اینها و بین شیعیان حقیقی، در اصل تشیّع و حقیقت آن است، و اطلاق شیعه بر آنان جایز نیست. و اگر کسی بگوید: "آنان از جماعت شیعه هستند" از روی تسامح است. زیرا حقیقت تشیّع، فرقه پذیر نیست. لذا این ادّعا (آنان از جماعت شیعه هستند) از جهت اطلاق و کلّی‌گویی است که شامل زیدیه و کیسانیه و غيرهما نیز می‌شود که گاهی قائل به امامت سه یا چهار امام بیشتر نیستند. و به نظرم این فرقه‌ها را باید "متشیّعه" یا "منتحلين شیعه" نامید، نه شیعه؛ برای اینکه در میان اهل حق و مؤمنین، بنام شیعه، فتنه و تلبیس و فساد ایجاد نکنند. بلکه باید گفت که شیعه حقیقی گفتن به آنان، یا اطلاق شیعه بر آنان بدون قید آوردن، از گناهانی است که بخشیده نمی‌‌شود.
ای طالبان عرفان حقیقی، باید معارف دین را خالص و بدون شرک و وهم و انحراف دریافت نمود، که جز از طريق اهل بیت علیهم السّلام ممکن نیست. که خداوند متعال آنان را هادی امّت و حبل الله قرار داده است، پس باید فقط از آنان اخذ نمود.

📙 هدایة الأمّة، ص ١٨

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی #سلوک_شیطانی #شرع_گریزی #عقل_ستیزی

نوعی از شرک، که صوفیه با تلبیس، آن را خارج از شرک پنداشته‌اند

🗿 نقش قطب و مرشد، در عبادت صوفیان

📘 هداية الأمّة، شیخ جواد خراسانی رحمه الله

@tazvir3
#علم_ستیزی #مشترکات_عرفانی

«.... از نظر اینان، کسی که یک عمری تحصیل علم کرده، همه عمرش را تلف کرده و این آموزه‌ای است که به نوآموزان راه تصوف داده می‌شود. 👈🏻 لزومی ندارد اسم تصوف در میان باشد، همان آموزه‌ها کافی است که اجازه ندهد موتور تمدنی روشن شود، مخصوصا که این آموزه‌ها به اسم دین به مردم داده شود.»

https://www.tg-me.com/Historylibrary/10016
طبق ادّعایی بی اساس و مأخوذ از روایات سُنّیان، وحشی قاتل حضرت حمزه علیه السّلام را تائب و مسلمان معرّفی کرده و مدحش نموده است که خداوند درباره توبه‌اش آیه نازل کرد.
Anonymous Quiz
53%
ابن عربی
19%
غزالی
27%
مولوی
چه کسی این مطلب را گفته که: «چندین بار مسجد و نماز و مُقَدسین را رها کردیم و‌ خانقاه رفتیم! دوباره مسجد و‌ دوباره خانقاه، آخر کار ساکن خانقاه شدیم!»
Anonymous Quiz
22%
جعفر مجتهدی
20%
سیّد علي قاضی
58%
حاج اسماعيل دولابی
#علمای_شیعه

⚠️ حوزه دینی و جعفری، نباید تبدیل شود به حوزه فلسفیِ یونانی

🔻 آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله:

«قرار دادن فلسفه _ آن هم نه فلسفه خالص، بلکه مختلط با عرفانِ عُرفاءِ معلوم‌الحال، که از آن به حکمت متعالیه تعبیر می‌کنند _ در برنامه درسی حوزه‌ها و دانشگاه‌ها همین خطر را دارد که حاصل آن، صاحبان مشارب باطله و منحرف، و تبدیلِ حوزه دینی و مذهبی و جعفری به حوزه فلسفیِ یونانی و این و آن، و به قول بعضی "حکمت متعالیه" خواهد شد.»

📘 نگرشی بر فلسفه و عرفان، نشر دلیل ما، چاپ اول، ١٣٩٧، ص ١٢١

@tazvir3
#علمای_شیعه #سلوک_شیطانی #عقل_ستیزی

⛔️ این کتاب‌ها را بخوانید و منصفانه ببینید چه خبر است و تا کجا این گروه از مکتب انبیاء و ائمه علیهم السّلام، پرت افتاده‌اند

✍🏻 آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله:

«در خداشناسی، چنانکه مکرّر گفته‌ایم تا همان مرزی که انبیاء إلهی تبلیغ کردند و بلاغ مبین داشتند باید به معرفت رسید، [ولی] فراتر از آن قدم گذاشتن، یا تضییع عمر و اوقات و عقب ماندن از امور دنیا و آخرت است، و یا معرض گمراهی است. شما به چند نفر فیلسوف مسلمان که توانسته باشند در میان این گیر و دارهای مباحث فلسفی گلیم خود را سالم از آب بیرون بیاورند نگاه نکنید، همه [مانند] آنها نمی‌شوند، و امّا عُرفاء و آنها که عرفان و فلسفه را با هم درآمیختند و این معجون جدید را آوردند، نمی‌توان به هیچ وجه به سلامت فکر و عقیده آنها اعتماد کرد. یکی از کتاب‌فروشی‌ها را می‌شناسم که بیشتر کتاب‌هایش کتاب‌های عُرفاء است که بیشتر هم سُنّی هستند و متأسفانه عرفاءِ به اصطلاح شیعه نیز آنها را در حدّ نزدیک به ائمّه علیهم السّلام تجلیل و احترام می‌نمایند. این کتاب‌ها را بخوانید و منصفانه ببینید چه خبر است و تا کجا این گروه از مکتب انبیاء و ائمه علیهم السّلام، پرت افتاده‌اند، و با چه اشتغالات واهی خود را سرگرم و امّت را از پرداختن به علوم نافعه و موجبات ترقّی و تکامل دنیا و آخرت، بازداشته‌اند.»

📙 نگرشی بر فلسفه و عرفان، نشر دلیل ما، چاپ اول، ١٣٩٧، ص ١۶٣

@tazvir3
2025/06/30 14:24:03
Back to Top
HTML Embed Code: