Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید هنوز هم در پشت
چشم‌های له شده در عمق انجماد
یک چیز نیم زنده مغشوش
بر جای مانده بود
که در تلاش بی‌رمقش می‌خواست
ایمان بیاورد به پاکی آواز آب‌ها
شاید ولی چه – خالی بی‌پایانی–
خورشید مرده بود
و هیچ کس نمی‌دانست
که نام آن
کبوتر غمگین
کز قلب‌ها گریخته – ایمانست –
آه ای صدای زندانی
آیا شکوه یأس تو هرگز
از هیچ سوی این شب منفور
نقبی به سوی نور نخواهد زد؟
آه ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صداها

#فروغ_فرخزاد
2
فضا، دیوانه‌تر از آن بود که کلمه‌یی باشد نزد –او
انگشتانی را میان موهایم می‌آفرید
که من بی‌سپاسگزاری گریه کنم
انگشتانی که ریتم شعرهای مرا آهسته می‌کرد🌱


.. با زحمت شبی از شانه‌ی کوهستانیت
برای دیدن نومیدیم
سرک می‌کشیدم و دو عشر مهتاب
در رگ‌های من بالا می‌رفت

گردن من در برج باروت می‌تپید
اما براق‌ترین فلسم بروی نومیدی می‌افتاد.



#بیژن_الهی
2🥰1
سینه‌ام دکان عطاری‌ست، دردت چیست؟

شنبلیله، رازیانه، شاهی و گیشنیز
اهل آویشن، نبیذِ سرخِ شورانگیز

سینه‌ام دکانِ عطاری‌ست، دردت چیست؟

تو اگر جسمت بهاران است، اما جان تو پاییز
راه را گم کرده‌ای
عازم مسجد سلیمانی ولیکن می‌رسی تبریز

عاشقی تو
عاشقی تو

من برای عاشق بی‌کس
برای عاشق بی‌چیز
راه رفتن، گریه کردن، زیر باران می‌کنم تجویز
نازبوها، بوی نعناع، بوی یاس، پیرهن چاکی، درآمیدنْ لباس

سینه‌ام دکانِ عطاری‌ست، دردت چیست؟
من برای دشمن عاشق
سنگ سرمه، سیب حوا، صبر زرد و نیش زنبور می‌کنم تجویز

سینه‌ام دکانِ عطاری‌ست، دردت چیست؟


#محمد_صالح‌علاء
😍43
اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم؟

#مولانا
5
آن دو مرواریدِ تر
یادم میاید
چشمهایش بوده‌اند...🌱

ت. س. الیوت / برگردانِ بیژن الهی
2
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند🌱

#حافظ
3
جناب #سعدی من‌ هم‌همین‌طور:


«نه فراغت نشستن، نه شکیب رخت بستن٫
نه مقام ایستادن، نه گریزگاه دارم.»


🌱
2
اسم شما را که می‌برم بوی جان از نفسم می‌آید...🌱


#محمد_صالح_علاء
🥰3
چیزی به من بگو
فراتر از حرف باشد
چیزی بگو که زیبا شوم
مثلاً بگو کنارت هستم...🌱


تومریس اویار
ت: سیامک تقی‌زاده
2
هیچ نمی‌دانی که چه خاطره‌ی دلربایی برای من هستی...🌱



نیچه / نامه به مادام لوئیز
😢3
سوگند به تاکستان
که پیش از تولدِ انگور
شراب بودم من...🌱


بیژن نجدی
4
دردی‌ست در دلم که گر از پیش آبِ چشم
بردارم آستین برود تا به دامنم...🌱

#سعدی
3
نگاهِ مردِ مسافر به روی میز افتاد:
«چه سیب‌های قشنگی
حیات نشئه‌ی تنهایی است.»
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
- قشنگ یعنی
تعبیرِ عاشقانه‌ی اشکال...♡

#سهراب_سپهری

         
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیشت به دمی ز درد تو خواهم مرد
دردت بکشم بیا که درمان منی🌱


#خاقانی
4
شمعدانی‌ها امروز گل می‌دهند
بوی وهمناکِ شمعدانی‌ها
مرا به دهلیزی از ابر و ستاره می‌برد
 که نمی‌دانم پایانش کجاست
خودم را در دهلیز جستجو می‌کنم
دهلیز نه پایان دارد و نه زوال
 از کسی تا کنون نپرسیده‌ام
که عمر چگونه گذشت
ای‌کاش در دهلیز، یک خورشید
و ستاره همراهم بود، یا تو



احمدرضا احمدی
2
‏ و من اين دستانم را
‏هر كجا كه گذاشتم
‏زيبا نشد؛
‏گفتم همان بهتر
‏كه در آغوش تو باشد🫂



تورگوت اویار
3
تنها چیزی که تو زندگی حتمیه
اینه که هیچ‌چیز حتمی نیست.



📽 Ratatouille
4👍2
2025/10/26 13:32:16
Back to Top
HTML Embed Code: