Telegram Web Link
جناب #سعدی من‌ هم‌همین‌طور:


«نه فراغت نشستن، نه شکیب رخت بستن٫
نه مقام ایستادن، نه گریزگاه دارم.»


🌱
2
اسم شما را که می‌برم بوی جان از نفسم می‌آید...🌱


#محمد_صالح_علاء
🥰3
چیزی به من بگو
فراتر از حرف باشد
چیزی بگو که زیبا شوم
مثلاً بگو کنارت هستم...🌱


تومریس اویار
ت: سیامک تقی‌زاده
2
هیچ نمی‌دانی که چه خاطره‌ی دلربایی برای من هستی...🌱



نیچه / نامه به مادام لوئیز
😢3
سوگند به تاکستان
که پیش از تولدِ انگور
شراب بودم من...🌱


بیژن نجدی
4
دردی‌ست در دلم که گر از پیش آبِ چشم
بردارم آستین برود تا به دامنم...🌱

#سعدی
3
نگاهِ مردِ مسافر به روی میز افتاد:
«چه سیب‌های قشنگی
حیات نشئه‌ی تنهایی است.»
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
- قشنگ یعنی
تعبیرِ عاشقانه‌ی اشکال...♡

#سهراب_سپهری

         
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیشت به دمی ز درد تو خواهم مرد
دردت بکشم بیا که درمان منی🌱


#خاقانی
4
شمعدانی‌ها امروز گل می‌دهند
بوی وهمناکِ شمعدانی‌ها
مرا به دهلیزی از ابر و ستاره می‌برد
 که نمی‌دانم پایانش کجاست
خودم را در دهلیز جستجو می‌کنم
دهلیز نه پایان دارد و نه زوال
 از کسی تا کنون نپرسیده‌ام
که عمر چگونه گذشت
ای‌کاش در دهلیز، یک خورشید
و ستاره همراهم بود، یا تو



احمدرضا احمدی
2
‏ و من اين دستانم را
‏هر كجا كه گذاشتم
‏زيبا نشد؛
‏گفتم همان بهتر
‏كه در آغوش تو باشد🫂



تورگوت اویار
3
تنها چیزی که تو زندگی حتمیه
اینه که هیچ‌چیز حتمی نیست.



📽 Ratatouille
4👍2
حسی می‌وزد، در تاریکی
شب زیباست و کامل
به نبودن‌ها دل نمی‌بندد
از نیستی‌ها خاطره نمی‌سازد
شب از فاصله‌ها عبور می‌کند و همه چیز را در برمی‌گیرد
شب دنیای خودش را می‌سازد
آرام
نزدیک
زیبا
عاشق
خاموش
بی‌انتها
شب اندکی شبیه خداست🌱

#رهاصابر
3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو را برای دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه‌ی کسانی که نمی‌شناخته‌ام
دوست‌می دارم

تو را به جای همه‌ی روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام
دوست می‌دارم

برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب می‌شود
و برای نخستین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن
دوست می‌دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی‌دارم
دوست می‌دارم...🌱


#پل‌الوار
4
اینجا که من هستم
آسمان، خوشه کهکشان می‌آویزد،
کو چشمی آرزومند؟


#سهراب_سپهری

           
2
و این معجزه‌ی‌ ما بود که بارها چیزهایی را که داشتیم از دست داده بودیم و باز توانسته بودیم بخندیم…🌱




نسیم مرعشی / آذرباد
👍2👏1
محبوبم، از زندگی می‌ترسم
بعد از شما امیدم به نسیم است
و شقایق‌های کوهی
و کولیان در راه
و اسبان کهر...🌱


#محمد_صالح_علاء
3
من با دو تار پیری آواز خواندم
و خط‌های آبی رنگِ صدای زنی
که دوستش دارم

آوازِ خسته‌ی مرا رنگی کرد
من و تو آواز خواندیم
تا نفسِ مهتاب خاکستری شد
درنقاشی‌هایم صدای تو را دیدم
تمام شب مهتاب در مربع خنده‌های تو
کودکی‌ام را نقاشی می‌کرد
کاش باران ببارد بوی کاه‌‌گِل
آواز پرنده را پر رنگ‌تر می‌کند🕊




محمد ابراهیم جعفری
1
خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد
تنه‌ای بر تن این خانه تنها زد و رفت



هوشنگ ابتهاج
2
2025/10/26 17:39:31
Back to Top
HTML Embed Code: