Telegram Web Link
خوش داری که در سینهٔ تصویر خود غوطه‌ور شوی،
او را به نگاه و به بازو در آغوش می‌گیری
و دلت، به نوای شِکوهٔ وحشی و رام‌ناشدنی او
گاه‌گاه، غوغای درون خویش را فراموش می‌کند.



– مرد و دریا، شارل بودلر
هر کجا ویران بود
آن جا امید گنج هست

گنج حق را می‌نجویی
    در دل ویران چرا

#مولانا
4
و خدایی که در این نزدیکی‌ست
لای این شب‌بوها
پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب
روی قانون گیاه...

#سهراب_سپهرى
4
‏نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو؟

#مولانا
🕊2
بر اين اصل زندگی كُن:
بودنشان زیباست و نبودنشان ضرری ندارد.
3👏3
نظر از تو برنگیرم، همه عمر تا بمیرم
که تو در دلم نشستی و سر مقام داری🌱


#سعدی
4
من برای شهر دلتنگی باران خواستم🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧
4
تا قیامت نرود لذّت دیدار از دل♡

#صائب_تبریزی
2
مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حُسنی دگر باد🌱

#حافظ

           
4
صورت تو ابریست
اندوهی از گذشته را به همراه دارد
و من صدایِ ریزش باران را
پشت نگاه تو می‌شنوم...🌧🌨

#بیژن_جلالی
😢1
Shahrzad
Fariborz Lachini
_برای شب، شب طولانی.
#بی‌کلام🎶🎵
2
به تو، من
یک چکه باران می‌دهم
از دیاری که در آن هیچ‌کس نمی‌گرید🌱

#بیژن_الهی


عکس: بیژن الهی و غزاله علیزاده
3
ای در دل من میل و تمنا همه تو🌱

#مولانا
4
تو اگر جسمت بهاران است اما جان تو پاییز
راه را گم کرده‌ای
عازم مسجد سلیمانی ولیکن می‌رسی تبریز...




#محمد_صالح_علاء
4
وَ لَمْ أکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقیّاً...
[زکریا گفت] و من هرگزخود را از دُعا به درگاه تو محروم و ناامید ندیده‌ام‌‌‌...🌱
8
اما تو نشانه‌ای
تو، که یعنی
رویایی وجود داشت🌱



#بیژن_الهی
4
دیوانه‌ای افسانه شد
دیوانه همراه خودش یک ردِ نور آورده بود
دیوانه نور آورده بود
در دست‌هایش نور بود
در چشم‌هایش شور بود
دیوانه عشق آورده بود
شب با تمام سردی‌اش، خورشید را آورده بود
در سایه‌ها گم می‌شد و
در عشق پیدا می‌شد و
فریاد از دل می‌کشید


یک روزنه از جنس شوق
یک لحظه از معنای نور
در چشم‌هایش می‌دوید
دیوانگان را منتی
دیوانه عاشق شده بود
دیوانه‌ای از شهر عشق، فرهاد را آورده بود
_

دیوانه در ویرانه‌اش عکس تماشا می‌کشید
از جنس سرخی‌های درد، آتش به قلبش می‌کشید
با آبی آرامشش، یک روح تنها می‌کشید
دیوانه از دنیای خویش
از عشق نامی ‌بیشتر از عشق پیدا کرده بود
من عاشقم
دیوانه‌ام
دیوانه‌ی افسانه‌ها
_

ویرانه‌ای باید مرا
تا وا کنم این عقده را
دیوانه می‌باید دلم
تا حس کنم عشق تو را

_

دیوانه تنها می‌نشست
آرام و ساکت می‌گریست
می‌خواند هردم زیر لب
از عاقلان باید گریخت

دریایی از آبی‌ترین
رفت و میان سایه‌ها
گم شد
میان موج‌ها
دیوانه از دنیا گذشت
او عشق پیدا کرده بود

#رهاصابر
2
چنانت دوست می‌دارم
که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد
و من صبر از تو نتوانم

#سعدی
6
بد خواه کَسان هیچ به مقصد نرسد
یک بد نکند تا به خودش، صد نرسد

من نیکِ تو خواهم و تو خواهی بدِ من،
تو نیک نبینی و به من بد نرسد

#اوحدالدین_کرمانی
👏6
🍀
2025/10/21 09:53:43
Back to Top
HTML Embed Code: