Telegram Web Link
Forwarded from PersianRFT
🔸با استیون هیز
▫️افزایش مهارت‌های درمانگران ACT با یادگیری RFT
▫️سخنرانی، ترجمه و کامنت گذاری شده است
▫️تاریخ پخش آنلاین در گوگل میت: جمعه ٨ دی ١۴٠٢، ساعت ١۵
▫️لینک ورود به گوگل میت: https://meet.google.com/ajb-avbq-jcn

▫️انتشار هم زمان در آپارات: aparat.com/persian.rft
▫️و چنل تلگرام: www.tg-me.com/PersianRFT
▫️مترجم: علیرضا جمالو

🔸 گروه Persian RFT
آموزش، نظارت و یادگیری با تکیه بر علم بنیادی
خویشتنداری و تنبیه در اندیشه‌های اسکینر
ترجمه و تدوین: دکتر علی فیضی
اسکینر منتقد تنبیه بود و اثربخشی چندانی برای آن در کنترل رفتار قائل نبود. ایده‌های انتقادی او درباب تنبیه را می‌توان در این 4 عبارت خلاصه کرد:
1. رفتار تنبیه شده فراموش نمی‌شود؛ بلکه سرکوب می‌شود. وقتی محرک تنبیه‌کننده حضور نداشته باشد رفتار تنبیه شده باز خواهد گشت.
2. تنبیه موجب پرخاشگری می‌شود؛ شاید چون نشان می‌دهد پرخاشگری راهی برای مقابله با مشکلات است.
3. ترسی را فرا می‌خواند که ممکن است به رفتارهای نامطلوب دیگری تعمیم یابد: مثلاً ترس از مدرسه به خاطر تنبیه شدن از سوی معلم
4. لزوماً فرد تنبیه شده را به سوی رفتار مطلوب هدایت نمی‌کند: تقویت نشان می‌دهد چه رفتار انجام دهیم، تنبیه فقط نشان می‌دهد کدام رفتار را انجام ندهیم.
توجه به این نکته مهم است که اسکینر تنبیه خود را به عنوان راهی برای کنترل خود/خویشتنداری «تجویز» نکرده و در اصل در کتاب علم و رفتار انسان (1953) صرفا برخی تکنیک‌ها از جمله تنبیه خود را به عنوان شیوه‌های کنترل خود «توصیف» کرده است.
دربارۀ نظر منفی اسکینر دربارۀ تنبیه می‌توان در دو حوزۀ نظری و عملی به جستجو پرداخت و نتایج جالب توجه‌اند: یکی این که اسکینر در مورد آسیب‌شناسی نقش تنبیه در ایجاد و فراخوانی و تداوم مشکلات روانی نظریه‌پردازی کرده است؛ به این معنا که از قضا نقص در کنترل خود را نتیجۀ تاریخچۀ زندگی همراه با تنبیه می‌داند (استورمی، 2004). نکتۀ مهم دیگر این است او در کتاب علم و رفتار انسان (1953) دربارۀ تقویت خود و تنبیه خود، موضعی غیرقاطع دارد و به روشنی می‌پرسد: «...{آیا این نوع رفتارها} نمونه‌ای از تقویت عاملی‌اند؟» از قرار معلوم اسکینر هیچگاه نه در کتاب و نه در دیگر آثارش به شبهه‌هایی که در مورد تقویت خود و تنبیه خود داشت پاسخ نداد (اپستاین، 1997). همانطور که در کامنت پیشین گفتم یکی از شاگردان او به نام ای.چارلز کاتانیا این مسائل را در مقالۀ خود با عنوان «افسانۀ تقویت خود» (1975) مورد تحلیل قرار داده و نشان داد تقویت خود و بنابراین تنبیه خود مثالهایی از تقویت عاملی خود-اجرا شده نیستند. به عبارت دیگر بنا به شیوه‌ای که اسکینر تقویت و تنبیه را تعریف کرده چیزی به عنوان تقویت خود و تنبیه خود وجود ندارد. روش‌هایی که اینچنین نامیده می‌شوندو هر ازگاهی موفق‌اند را می‌توان نمونه‌هایی از نظارت برخود یا خود افتراق‌دهی محرک نامید (کاتانیا، 1975). نکتۀ دیگر این است که بنا به شواهد تاریخی او در زندگی شخصی‌اش برای تقویت خویشتنداری‌اش عملاٌ استفاده‌ای از تنبیه نکرد. در تنها مقاله‌ای که از ا و در مجلۀ تحلیل رفتاری با عنوان «یاوری برای تفکر» (1987) چاپ شده است او به راهبردهای مهندسی محیط اشاره می‌کند که با حذف عوامل مزاحم راه نوشتن و چینش خاص وسایل مربوط و اختصاص دادن میزی خاص به نوشتن ، این رفتار را برای او قابل‌دسترس‌تر و سهل‌تر می‌ساخت؛ باز همچون نکتۀ قبلی این اقدامات را می‌توان خود افتراق‌دهی نامید نه تقویت خود یا تنبیه خود (کاتانیا، 1975).
در مورد مفهوم اراده توجه داشته باشیم کل پروژۀ اسکینر برساختن فلسفۀ علم و رشتۀ علمی متفاوت و برتری از روانشناسی عامه یا عقل سلیم (folk psychology) و جایگزین ساختن مفاهیم دیرپای آن از جمله نیروی اراده، آزادی، ذهن و انگیزه با مفاهیمی علمی‌تر بود. او مفاهیم روانشناسی عامه را افسانه‌های تبیینی می‌نامید و معتقد بود اینها شبه‌تبیین‌هایی‌اند که خود محتاج تبیین بوده و بنابراین مخصوصا به کار کنترل و اثرگذاری بر رفتار نمی‌آیند. به این ترتیب هرچند اسکینر از خویشتنداری یا کنترل خود صحبت می‌کند اما این خویشتنداری نیز رفتاری است که مثل هر رفتار دیگری باید با مفاهیم رفتارگرایانه تبیین شود؛ به این معنا که برای تبیین و بهبود آن محتاج شناسایی متغیرهای مستقلی هستیم که پاسخ‌های مربوط به خویشتنداری را کنترل و موجب تغییر/اصلاح آن می‌شوند؛ این متغیرها نیز محیطی‌اند و رفتار خویشتنداری نیز در نهایت تابعی از محیط است.
منابع:
Skinner, B. F. (1953). Science and human behavior(No. 92904). Simon and Schuster.
Epstein, R. (1997). Skinner as self‐manager. Journal of applied behavior analysis, 30(3), 545-568.
Catania, A. C. (1975). The myth of self-reinforcement. Behaviorism, 3(2), 192-199.
Skinner, B. F. (1987). A thinking aid. Journal of Applied Behavior Analysis, 20(4), 379-380.
Sturmey, P. (2008). Behavioral case formulation and intervention: A functional analytic approach(Vol. 89). John Wiley & Sons.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
آنچه درمان‌های موج سوم رفتاردرمانی به لحاظ مفهومی و کاربردی به رفتاردرمانی افزوده‌اند (1)
مترجم: دکتر علی فیضی
مدل‌های کاربردی درمان‌های رفتاری موج سوم بر اهمیت آموزش توجه (بهوشیاری)، پذیرش، تمرکززدایی/گسلش، و ارزش‌ها و اقدام متعهدانه مبتنی بر ارزش تأکید دارند . نمونه‌های این مدل‌های کاربردی شامل مدل انعطاف‌پذیری روان‌شناختی در ACT و مدل بدتنظیمی هیجان به همراه «سلسله مراتب اهداف و آماج‌های درمانی» در DBT است. به طور خاص، این مدل‌های موج سوم به طور جمعی، سه حوزه مرتبط با هم از مجموعه‌های واقع‌شده در بافتار (مثلاً حساس به همایندی) و تعمیم‌یافته را شناسایی می‌کنند که فرض می‌کنند برای ارتقای عملکرد رفتاری سازگارانه لازمند. این سه مجموعه رفتاری تعمیم یافته، سبک های پاسخ متمرکز، گشوده و درگیر نامیده می شوند. در این مدل‌ها، آموزش توجه (بهوشیاری)، پذیرش، تمرکززدایی/گسلش، و اقدام متعهد مبتنی بر ارزش‌ها/ارزش‌ها به عنوان روش‌های درمانی از نظر روابط عملکردی‌شان با سبک‌های پاسخ متمرکز، گشوده و درگیر توضیح داده می‌شوند.
آموزش توجه و سبک پاسخ متمرکز. سلامت و بهزیستی مطلوب مستلزم توانایی هدایت انعطاف‌پذیر توجه از طریق محدودسازی یا گسترش آن مطابق با تغییرات در نیازهای موقعیتی است. برای درمان‌های رفتاری موج سومی، یک دسته از مجموعه‌های رفتاری که با این توانایی توجه انطباقی منطبق است، سبک پاسخ متمرکز نامیده می‌شود. آموزش توجه و سبک پاسخ متمرکز. سلامت و بهزیستی مطلوب مستلزم توانایی هدایت انعطاف‌پذیر توجه از طریق محدودسازی یا گسترش آن مطابق با تغییرات در نیازهای موقعیتی است. برای درمان‌های رفتاری موج سومی، یک دسته از مجموعه‌های رفتاری که با این توانایی توجه انطباقی منطبق است، سبک پاسخ متمرکز نامیده می‌شودد. به طور خاص، سبک پاسخ متمرکز طبقه‌ای از مهارت‌های رفتاری را نشان می‌دهد که شامل مجموعه‌های زیر می‌شود: (الف) آگاه شدن عمدی از آنچه که فرد لحظه به لحظه تجربه می‌کند. (ب) تغییر، تمرکز، و گسترش آگاهی توجه فرد در حالی که حساس و سازگار با تغییرات در شرایط محیطی است. و (ج) تشخیص یک حس پایدار از خود به عنوان بافتاری که همه تجارب ادراکی از آن آشکار می شوند. در عمل، درمان‌های رفتاری موج سوم از روش‌های آموزش توجه، مانند تمرین‌های بهوشیاری و آموزش آگاهی فراشناختی به ویژه در درمان شناختی مبتنی بر بهوشیاری (MBCT) درمان فراشناختی (MCT) و DBT برای ارتقای مجموعه مهارت های رفتاری درون سبک پاسخ متمرکز استفاده می‌کنند.
نکته مهم این است که حوزۀ رفتار درمانی مدتهاست که اثر درمانی این سبک پاسخ متمرکز و توجهی را تشخیص داده است. به عنوان مثال، مجموعه‌های رفتاری که برای نظارت مؤثر بر خود لازم است، مانند مشاهده تغییرات در پاسخ‌های خود بدون واکنش شدید به آن‌ها، با مثال‌های سبک پاسخ متمرکز مطابقت دارد. تاثیرات قدرتمند اقدامات خودآگاهی و نظارت نیز بر دیگر مجموعه‌های رفتاری مهم درمانجویان شناخته شده‌اند، از جمله: (الف) ادراک رفتار خود که در درمان هدف‌گذاری شده است (مثلاً مراجعین با مشکلات پرخوری مکرر فاش می‌کنند که قبل از نظارت بر خود متوجه نبودند که چند بار درگیر پرخوری می شوند، (ب) آگاهی از زمان و مکان احتمال وقوع رفتار شناسایی شده (به عنوان مثال پیشامدها، عملیات‌های تثبیت‌کننده)، و (ج) نظارت بر خود، به خودی خود که بخشی از همایندی‌های تقویت‌کننده یا مخالف رفتار هدف‌مند است. این مزایای نظارت بر خود در زمینه سایر استراتژی های رفتاری، مانند موج‌سواری با تکانه و کنترل محرک نیز شناخته شده است. با این وجود، به نظر می‌رسید که نسل‌های قبلی رفتاردرمانی این فواید فوق‌الذکر را بیشتر به‌عنوان محصولات جانبی مشاهدات رفتاری می‌نگرند، نه به‌عنوان پدیده‌های بالینی مستقل.
مزیت اضافی که جنبش موج سوم رفتار درمانی موج سوم برای حوزه بزرگتر رفتار درمانی در این حوزه به ارمغان آورده است، احیای چیزی است که به عنوان نظارت بر خود به عنوان وسیله درمانی شناخته شده است، و تأکید اصلی بر سبک پاسخ متمرکز به عنوان فرآیند تعمیم تغییر رفتار. در واقع، بسیاری از درمان‌های رفتاری موج سوم، مانند ACT، DBT، MBCT و MCT زمان قابل توجهی را صرف پرورش این مجموعه توجه انعطاف‌پذیر از طریق اجرای روش‌های مبتنی بر شواهد، مانند آموزش توجه و تمرین بهوشیاری می‌کنند. علاوه بر این، حوزه رفتار درمانی به عنوان یک کل، اکنون این سبک پاسخ محوری را به عنوان مجموعه‌های رفتاری پیش‌نیاز برای تغییر رفتار به شکل بهینه و انطباق رفتار می‌بیند.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
Forwarded from مرتضی مردیها
🖌 لطفاً کمی زندگی کنید

یکی از خاطره‌های انزجار‌آوری که از عصر جاهلیت دارم، این است که گاهی که می‌خواستیم کمی شادی کنیم به‌ خود نهیب می‌زدیم که مثلاً خوشنودی ما روزی است که از ظلم اثری نباشد. این در حالی بود که تجربۀ مستقیم خود من در جنگ نشان داد حتی در شرایطی که از یک دقیقه بعد خودت خبر نداری و هر لحظه ممکن است ترکشی به گوشۀ جانت گیر کند و آن را با خود ببرد، مجبوری زندگی کنی. یعنی گاهی از خوردن چیزی یا دیدن کسی یا گرفتن نامه‌ای یا هر چیزی به همین‌اندازه‌ها خوشحالی کنی.

بگذاريد مسئله را به شکل دیگری مطرح کنم. اگر من بپذیرم ما از نظر سیاسی در یکی از بدترین (یا بدترین) دوران تاریخ ایران زندگی می‌کنیم، آیا ناسازگار است با این‌که در همان حال بگویم روا نیست که سیاست و سرنوشت و فجایعِ آن، تمام فکر و احساس ما را از خود بیانبارد؟

نه! تنها مسئولیت واقعی ما در این دنیا زندگی است. هرچند حتی آن را هم خودمان انتخاب نکرده‌ایم، ولی حالا که به این دنیا آورده شده‌ایم راهی جز زندگی کردن نیست و زندگی یعنی لذت و تنوع و رضایت. بله، بسا که چیزهایی برای این لازم است که به‌راحتی دسترس نیست؛ باری، لااقل برای کسانی که هست و به قدری که هست، آن را زیر هیمنۀ خشم‌ها و افسوس‌ها نیمه‌جان نکنیم.

فرایند بهبود وضع ایران یک روال دنباله‌دار است که در دوران‌های مختلف شاید اقتضائات متفاوتی داشته باشد، ولی فدایی نمی‌خواهد؛ به این معنا که کسی لحظه‌ای از فکر مصائب آن خالی نباشد. همه چیز برای بهتر زیستن است. پس حتی اگر در حال جنگ هم هستید از یک قوطی کنسرو، یک چای، یک لبخند، یک نامه، یک بغل ... شادی کنید. اگر اینطور خیال می‌کنید که زمانی خواهد رسید که نوبت زندگی و شادی است، باور کنید چنان زمانی هرگز نخواهد رسید.

تمام عمر ما روی بلَمی در رودخانه‌ای می‌گذرد. در ضمنِ همین بالا و پایین‌ها و پیچ و خم‌های آن است که زندگی متولد می‌شود و رشد می‌کند و می‌میرد. تمامی آن را از هول و هراس و انتظار و آرزو و حسرت پر نکنیم.

@mardihamorteza
آنچه درمان‌های موج سوم رفتاردرمانی به لحاظ مفهومی و کاربردی به رفتاردرمانی افزوده‌اند (2)
مترجم: دکتر علی فیضی
پذیرش، تمرکز زدایی/گسلش و سبک پاسخ گشوده. علاوه بر رویه‌های مداخله‌ای که به طور متمرکز جهت توجه را آموزش می‌دهند، موج سوم درمان‌های رفتاری از روش‌های مبتنی بر شواهد برای ارتقای پذیرش هیجانی استفاده می‌کنند، که به عنوان مجموعه‌ای رفتاری از تماس پایدار با محتوای هیجانی مشخص می‌شود، بدون اینکه فرآیندهای فکری پیچیده‌ای که باعث عدم مشارکت و اجتناب می‌شوند مانعشان شوند. . در موج سوم درمان‌های رفتاری، رویه‌های درمانی پذیرش و تمرکززدایی/گسلش زیرمجموعۀ حوزۀ سبک پاسخ گشوده توضیح داده می‌شوند. مفهوم کاربردی سبک پاسخ گشوده به کیفیت عملکردی خاصی از پاسخگویی به محیط های داخلی و خارجی خود اشاره می کند. این سبک پاسخ به طور خاص، به میزانی اشاره دارد که یک فرد مایل است با تجربه لحظه حال خود به طور کامل و گشوده ارتباط برقرار کند، بدون این که واکنشی [سرآسیمه] یا تکانشی به آن تجربه نشان دهد. در این تعریف از سبک پاسخ گشوده، مفهوم کاربردی پذیرش به مجموعه‌ای رفتاری از تماس با تجربه لحظه حال اشاره دارد و در عین حال فرد از هرگونه واکنشی که در آن لحظه رخ می‌دهد بدون تلاش غیرضروری برای تنظیم آنها آگاه می‌شود. مفهوم تمرکززدایی/گسلش به مجموعه رفتاری از تماس با تجربه لحظه حال همانگونه که است اشاره دارد. به طور خاص، در زمینه رویدادهای کلامی (افکار و تجارب هیجانی به صورت شفاهی ارزیابی‌شده)، تمرکززدایی/گسلش شامل تجربۀ این رویدادها صرفاً به عنوان رویدادهای ذهنی است نه این ک به عنوان حقیقت تحت اللفظی در نظر گرفته شوند و اساساً از یک حس بزرگتر از خود جدا هستند، . در نهایت، هر تکنیک کاربردی که این جنبه‌های سبک پاسخ گشوده را ارتقا دهد به عنوان رویه‌های پذیرش و تمرکززدایی/گسلش نامیده می‌شود.
بار دیگر، در حوزۀ رفتار درمانی، اهمیت سبک پاسخ گشوده برای ارتقای سلامت و بهزیستی مطلوب تا زمان جنبش موج سوم رفتار درمانی به صراحت مورد توجه قرار نگرفت، اگرچه برخی جنبه های آن به طور جانبی در نسل های قبلی رفتار درمانی مورد توجه قرار گرفته بود . در واقع، درستی و صحت پیگیری مفهوم و تمرین پذیرش توسط بسیاری از محققان و درمانگران رفتاردرمانی به ویژه از اوایل دهه 1990 تا اواسط دهه 2010 مورد تردید قرار گرفته بود. علاوه بر این، در حالی که برخی از جنبه های سبک پاسخ گشوده (به عنوان مثال ، تمرکززدایی/ گسلش از افکار) در درمان شناختی سرچشمه گرفته است ، اما این جنبه‌ها لزوماً به عنوان فرآیندهای اصلی رفتاری تغییر در نسل های قبلی رفتار درمانی تلقی نمی‌شدند.
مزیت افزوده‌ای که موج سوم رفتار درمانی به حوزه بزرگتر رفتار درمانی در رابطه با سبک پاسخ گشوده ارائه کرده این است که زمانی که تلاش‌های تغییر مستقیم در عمل موفقیت‌آمیز یا پایدار نباشد، یک مسیر درمانی جایگزین ارائه می‌دهد. گفتنی است که هدف قرار دادن مستقیم تغییر در هیجان، شناخت و رفتار یکی از ویژگی های بارز سنت رفتاری است. جنبش موج سوم رفتاردرمانی ارزش مفهومی و کاربردی تلاش‌های تغییر مستقیم را نفی نمی‌کند (مانند تغییر در باورهای اصلی، بازسازی شناختی، حواس‌پرتی، سرکوب افکار)، به‌ویژه زمانی که انجام این کار منجر به سازگاری رفتاری بیشتر در مراجع شود. به طور مشابه، درمان‌های موج سوم رفتاری تنها در صورتی سبک پاسخ گشوده را در زمینه‌های خاص به کار می‌گیرند که انجام این کار احتمالاً سازگاری رفتاری و زندگی بانشاط درمانجو را تقویت می‌کند. شواهد موجود نشان می‌دهد که ارتقای سبک پاسخ گشوده از طریق پذیرش و استراتژی‌های تمرکززدایی/گسلش، همراه با ترویج سبک پاسخ متمرکز، به‌ویژه زمانی به کار بسته می‌شود که مجموعه رفتاری کلی درانجو توسط: (الف) تلاش‌های ناکارآمد و در عین حال مداوم برای کنترل و اجتناب از افکار، هیجانات، و خاطرات نامطلوبش محدود شود، یا (ب) دچار درهم تنیدگی شناختی با روایت‌های خویشتن شود.
https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
آنچه درمان‌های موج سوم رفتاردرمانی به لحاظ مفهومی و کاربردی به رفتاردرمانی افزوده‌اند (3)
مترجم: دکتر علی فیضی
ارزش‌ها، اقدام متعهد هدایت‌شده با ارزش‌ها، و سبک پاسخ‌گویی درگیرانه. برای درمان‌های رفتاری موج سوم، همایندی‌های نیرومندسازی که در زندگی معنا می‌آفریند، مستلزم ایجاد ارتباط با ارزش‌های مستحکم فردی از طریق درگیر شدن در فعالیت‌های روزانه‌ای است که زندگی بانشاط و معنادار را ترویج می‌کند (مثلا زندگی مبتنی بر ارزش). ارزش‌ها در این بافتار را می‌توان این گونه تعریف کرد: «پیامدهای آزادانه انتخاب‌شده و به صورت کلامی ساخته‌شدۀ الگوهای مداوم، پویا و در حال تحول فعالیت، که تقویت‌کننده‌های غالبی را ایجاد می‌کند که در مشارکت در خود الگوی رفتاری ارزشمند به صورت ذاتی وجود دارند». برای مثال، صمیمیت یک ارزش برای درمانجویان بزرگسال است. این ارزش انتخاب شده شخصاً می‌تواند به عنوان یک مقدمه کلامی و همچنین پیامد عمل کند و به هر فعالیتی که منعکس‌کننده آن است (مانند گوش دادن به یک عزیز، آشپزی، کار و معاشرت با همکاران) به‌عنوان تقویت‌کنندۀ ذاتی نیرو ببخشد. به این ترتیب، ارزش‌ها ممکن است به‌عنوان تقویت‌کننده‌ای قوی برای درگیر شدن در مجموعه‌های رفتاری سازگار با آن ارزش‌ها عمل کنند، حتی زمانی که چنین اقداماتی ممکن است ناگزیر منجر به تماس با تجارب آزاردهنده درونی یا آشکار شود. در این شرایط، مجموعه‌های موجود در سبک‌های پاسخ گشوده و متمرکز ممکن است به طور مؤثری با سبک پاسخ درگیر کنش‌گرا ادغام شوند تا پاسخ‌دهی رفتاری انعطاف‌پذیر و انطباقی را ارتقا دهند.
تمرکز صریح بر ارزش‌ها نه تنها در درمان‌های رفتاری موج سوم خاص، مانند ACT گنجانده شده است، بلکه به طور گسترده‌تری در تعدادی از مداخلات تغییر رفتار سنتی، از جمله فعال‌سازی رفتاری، مواجهه درمانی، CBT و مصاحبه انگیزشی ادغام شده است. به عنوان مثال، ACT، که بر زندگی مبتنی بر ارزش ها تاکید دارد، به طور موثری برای نیروبخشی به مواجهه و پیشگیری از پاسخ برای اختلال وسواس فکری- جبری استفاده شده است. علاوه بر این، مداخلات مبتنی بر ارزش اغلب در فعال‌سازی رفتاری برای افسردگی گنجانده می‌شود تا درمانجویان بتوانند به طور فزاینده‌ای با تقویت مثبت از طریق مشارکت در فعالیت‌هایی که برای آنها ارزش قائل هستند و از نظر شخصی معنادار هستند، تماس بگیرند. علاوه بر این، تأثیر تغییر رفتارناشی از مصاحبه انگیزشی را می‌توان با کارروی ارزش‌ها و با کمک به درمانجویان جهت تماس با ناسازگاری‌های بین انتخاب‌های رفتاری فعلی و انتخاب‌های مطلوب که با ارزش‌های ایشان هماهنگ است، افزایش داد و از پتانسیل انگیزشی ناشی از این اختلاف برای ارائۀ یک مثال جها تمایل به ایجاد تغییرات رفتاری انطباقی استفاده کرد. این رویکردها همگی نشان می‌دهند که چگونه ارزش‌ها، در یک سبک پاسخ درگیرانه، می‌توانند به عنوان انگیزه‌ای برای مشارکت در فعالیت‌ها و رفتارهای ارتقا دهنده سلامت، علی‌رغم موانعی که توسط تجربیات ناراحت‌کننده درونی ایجاد می‌شود عمل کنند. نیروبخشی به اصول تغییر رفتار دارای پشتیبانی تجربی، مانند مواجهه درمانی و فعال‌سازی رفتاری، با ارزش‌ها نمونه‌ای از مزیت‌های افزودۀ جنبش موج سوم رفتار درمان است، و نشان می‌دهد که چگونه این یکپارچگی فرآیندها منجر به ترکیب مؤثر تکنیک‌ها در چندین نسل رفتاردرمانی شده است.
در مجموع، از دیدگاه موج سوم رفتاردرمانی، سازگاری رفتاری یا انعطاف‌پذیری روانی بیشتر که با ترکیبی از سبک‌های پاسخ متمرکز، باز و درگیر مشخص می‌شود، ممکن است به عنوان یک حالت ایده‌آل از رفاه و سلامت مطلوب در نظر گرفته شود. این مهارت‌های رفتاری کشمکش‌های روانی را از بین نمی‌برند، بلکه به افراد کمک می‌کنند تا خود را در جریان شادی‌ها و غم‌ها که نتیجه اجتناب‌ناپذیر شرایط پیچیده انسانی هستند، هدایت کنند. مهارت‌های رفتاری که در این سه سبک پاسخ قرار می‌گیرند نیز به صورت پویا برای کمک به ارتقای عملکرد رفتاری انطباقی در حوزه‌های مهم زندگی (درگیرانه) و در عین حال تقویت فرآیندهای توجهی (آگاه) و شناختی (گشوده) برای ارتقای هدف نهایی افزایش سازگاری رفتاری، تعامل دارند. هیز و همکاران در بررسی روش‌های موج سوم رفتاردرمانی (2011) وحدت سبک‌های پاسخگویی متمرکز، گشوده و درگیرانه را به شرح زیر خلاصه می کند:
مانند پایه‌های یک صندلی، زمانی که فرد گشوده، آگاه و درگیر است، مبنایی متعادل برای تفکر، احساس و رفتار انعطاف پذیرتر ایجاد می شود. از نظر استعاری، گویی فضای زندگی بزرگتری وجود دارد که فرد بتواند در آن تجربه کند و رشد کند و با تجربه‌هایش به حرکت درآید. اگرچه همه رویکردها همه فرآیندها را هدف قرار نمی‌دهند، به نظر می‌رسد که شکل‌های بافتاری CBT برای افزایش انعطاف‌پذیری روانی استفاده کنندگان آن با پرورش رویکرد گشوده‌تر، آگاه‌تر و درگیرانه‌تر برای زندگی طراحی شده‌اند.
Forwarded from RANDiranofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸وبینار تبیین گسلش شناختی در مداخله‌ی ACT استيون هيز
▫️تسهیلگر: حسین سعیدی
▫️گروه: روان‌درمانی نوین و دقیق
▫️مشاهده در آپارات: https://www.aparat.com/v/CYEG9

Randiranofficial.com
Forwarded from RANDiranofficial
🔸وبینار «ACT: گمشده در ترجمه، سرگشته در کارگاه»

(کاوشی دربارۀ تاریخچۀ پدیداری به نام ACT در ایران)


▫️ دکتر علی فیضی (روان‌درمانگر و مترجم ACT)

🗓 دوشنبه 23 بهمن، ساعت 18:30
🙋‍♂️ به همراه پلن پرسش و پاسخ
🏣 برای روان‌شناسان، مشاوران، روان‌پزشکان

💻 بستر برگزاری: گوگل میت
🎥 امکان مشاهدۀ آفلاین

▫️گروه رواندرمانی نوین و دقیق (رَند)
▪️randiranofficial.com
▪️https://www.tg-me.com/randiranofficial
▪️instagram.com/rand.iran.official
Forwarded from RANDiranofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸وبینار ACT: گمشده در ترجمه، سرگشته در کارگاه
(کاوشی دربارۀ تاریخچۀ پدیداری به نام ACT در ایران)

▫️تسهیلگر: دکتر علی فیضی (روان‌درمانگر و مترجم ACT)
▫️برای: روان‌شناسان، مشاوران، روان‌پزشکان
▫️تاریخ برگزاری: دوشنبه 23 بهمن 1402
▫️گروه: روان‌درمانی نوین و دقیق

Randiranofficial.com
Forwarded from RANDiranofficial
وبینار «PBT: موج جدید روان‌درمانی یا فراسوی آن؟»

(تبیینی از درمان فرایندمدار و کاربست آن در روان‌درمانی)


▫️ محمد خالقی - روان‌درمانگر و مترجم PBT
کاندیدای دکتری تخصصی روان‌شناسی بالینی

🗓 دوشنبه 7 اسفند ساعت 18:30
🙋‍♂️ به همراه پلن پرسش و پاسخ
🏣 برای روان‌شناسان، مشاوران، روان‌پزشکان

💻 بستر برگزاری: گوگل میت
📲لینک ورود به وبینار در گوگل میت:
http://meet.google.com/bzn-kbxx-smb
🎥 امکان مشاهدۀ آفلاین

▫️گروه روان‌درمانی نوین و دقیق (رَند)
▪️randiranofficial.com
▪️https://www.tg-me.com/randiranofficial
▪️instagram.com/rand.iran.official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گرچه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
نظریه پلی‌واگال در عمل.pdf
134.9 KB
به قلم دی وانگر
مترجم: علی صیادی (کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی)
بافتارگرایی کارکردی: پایه و اساس ACT

بافتارگرایی کارکردی یک فلسفه علم است که به بررسی رفتارها و رویدادها در زمینه و بافت خاصی که در آن رخ می‌دهند، می‌پردازد. این رویکرد معتقد است که هیچ رفتاری نمی‌تواند به طور کامل و جدا از بافتی که در آن اتفاق می‌افتد، درک شود. به عبارت دیگر، رفتارها و رویدادها تنها در ارتباط با زمینه‌ای که در آن رخ می‌دهند، معنا پیدا می‌کنند. این فلسفه نقش بسیار مهمی در درمان پذیرش و تعهد (ACT) دارد و اساس بسیاری از مداخلات و تکنیک‌های این درمان را تشکیل می‌دهد.

یکی از اصول اساسی بافتارگرایی کارکردی این است که حقیقت یا واقعیت یک پدیده، مستقل از بافت آن قابل تعیین نیست. به جای تلاش برای کشف حقیقت ذاتی یک رفتار یا رویداد، این رویکرد بر پیش‌بینی و کنترل رویدادها تمرکز دارد. این نگرش عملی به علم، به جای جستجوی حقیقت مطلق، به دنبال یافتن آنچه است که در عمل کار می‌کند و مؤثر است. این دیدگاه به ویژه در زمینه درمان‌های روان‌شناختی و بهبود سلامت روان اهمیت دارد، زیرا به درمانگران اجازه می‌دهد تا بر اساس عملکرد واقعی رفتارها در زندگی روزمره درمانجویان، مداخلات خود را طراحی کنند.
به عنوان مثال، فرض کنید درمانجوی شما با اضطراب اجتماعی شدید مواجه است. در رویکردهای سنتی ممکن است تلاش شود تا این اضطراب به طور کامل از بین برود. اما در بافتارگرایی کارکردی، به جای تلاش برای حذف اضطراب، تمرکز درمان بر فهم نحوۀ تاثیرگذاری اضطراب در زندگی درمانجو است . آیا این اضطراب باعث اجتناب از موقعیت‌های اجتماعی می‌شود؟ آیا این اجتناب به انزوای بیشتر و کاهش کیفیت زندگی منجر می‌شود؟ با درک این بافت، درمانگر می‌تواند به درمانجو کمک کند تا با پذیرش اضطراب و تغییر نحوه برخورد با آن، به زندگی اجتماعی خود بازگردد.
در مثال دیگری، فرض کنید درمانجوی دیگری با خاطرات تلخ از گذشته دست و پنجه نرم می‌کند و این خاطرات تأثیر منفی بر زندگی روزمره او دارند. درمانگر با استفاده از اصول بافتارگرایی کارکردی می‌تواند به درمانجو کمک کند تا این خاطرات را به عنوان بخشی از تجربه‌های گذشته بپذیرد و به جای تلاش برای فرار از آنها، یاد بگیرد که چگونه می‌تواند با این خاطرات به شیوه‌ای سازنده برخورد کند. این رویکرد به مراجع اجازه می‌دهد تا به جای غرق شدن در گذشته، به اهداف و ارزش‌های فعلی خود بپردازد.

در ACT، از مفاهیم بافتارگرایی کارکردی برای پرورش و توسعۀ انعطاف‌پذیری روانی استفاده می‌شود. این به معنای توانایی پاسخگویی به زندگی به شیوه‌ای مفید و مؤثر است، حتی در حضور افکار و احساسات ناخوشایند. به عنوان مثال، اگر درمانجو دچار افکار ناخواسته و مزاحم است، به جای تلاش برای سرکوب یا حذف این افکار، به او کمک می‌شود تا آنها را به عنوان بخشی از تجربه انسانی بپذیرد و یاد بگیرد که چگونه می‌تواند با آنها به شیوه‌ای مفید برخورد کند.

یکی از ابزارهای کلیدی در ACT استفاده از استعاره‌ها و تمرین‌ها برای تبیین فرآیندهای اصلی است. این فرآیندها شامل پذیرش، خود به عنوان بافتار، تماس با لحظه حال، گسلش شناختی، شفاف‌سازی ارزش‌ها و اقدام متعهدانه است. هر یک از این فرآیندها بر اساس اصول بافتارگرایی کارکردی طراحی شده‌اند تا به مراجع کمک کنند تا به جای مبارزه با تجربیات داخلی خود، با آنها سازگار شوند و به شیوه‌ای سازنده با آنها برخورد کنند.

به طور کلی، بافتارگرایی کارکردی یک ابزار قدرتمند برای درک و مداخله در رفتارهای انسانی است. این رویکرد به جای تمرکز بر تغییر یا حذف رفتارهای ناخوشایند، بر بهبود نحوه عملکرد آنها در زمینه زندگی درمانجویان تمرکز دارد و به آنها کمک می‌کند تا زندگی پرمعناتری داشته باشند.
منبع:
Westrup, D. (2014). Advanced Acceptance and Commitment Therapy: The experienced practitioner's guide to optimizing delivery. New Harbinger Publications.

https://www.tg-me.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
تغییر رفتار و دوسوگرایی: مصاحبه انگیزشی چه رهنمودهایی دارد ؟

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا گاهی با وجود میل باطنی به تغییر، باز هم در برابر آن مقاومت می‌کنیم؟ این کشمکش درونی که انگیزه‌های متضادی را در ما برمی‌انگیزد، دوسوگرایی (ambivalence) نام دارد و بخشی طبیعی از فرآیند تغییر است.

مصاحبه انگیزشی (MI) رویکردی است که به جای تلاش برای غلبه بر این دوسوگرایی، به استقبال آن می‌رود. در MI، مشاور با گوش دادن همدلانه و پرسش‌های هدفمند، زمینه را برای کشف و تقویت انگیزه‌های درونی مراجع فراهم می‌کند. هدف نهایی، کمک به فرد است تا با صدای خود، دلایل تغییر را بیان کند.

چهار عنصر اصلی در MI عبارتند از:

درگیرسازی (engaging)،
تمرکز یافتن (focusing)،
فراخوانی (evoking) و
برنامه‌ریزی (planning)


درگیرسازی به معنای ایجاد یک رابطه مشارکتی همراه با پذیرش و احترام است. تمرکز یافتن به معنای توافق بر سر اهداف تغییر. فراخوانی یعنی کمک به مراجع تا با کلمات خود به چرایی تغییر بپردازد و برنامه‌ریزی یعنی تبدیل انگیزه به یک نقشه عملی.

مصاحبۀ انگیزشی بیش از آنکه یک تکنیک باشد، یک سبک تعامل مبتنی بر همدلی عمیق، مشارکت و همکاری، پذیرش بی‌قید و شرط، شفقت و توانمندسازی است. در این رویکرد، متخصص نه یک قهرمان، بلکه یک راهنمای مشفق در مسیر رشد و تغییر است. MI به ما می‌آموزد که پاسخ‌های مراجع در هر لحظه، بهترین راهنما برای تنظیم مسیر گفتگو هستند.
اگر می‌خواهید به شیوه‌ای موثر و انسانی به دیگران در مسیر تغییر یاری برسانید، یادگیری MI می‌تواند شروع خوبی باشد. این سفر هیجان‌انگیز به درون، نه تنها مراجعان، بلکه خود شما را نیز متحول خواهد کرد.

#مصاحبه_انگیزشی #سخن_تغییر #Learning_MI #دوسوگرایی
منبع:
منبع:
Miller, W. R., & Rollnick, S. (2023). Motivational interviewing: Helping people change and grow. Guilford Publications.
2024/06/15 15:53:51
Back to Top
HTML Embed Code: