درمان فروپاشی روانی
اول، بدونید که این حالت طبیعی و گذراست. و به خودتون سخت نگیرید. اجازه بدید حسهای منفی بیان و برن.
دوم، نفس عمیق بکشید. شاید شنیدن این توصیه در چنین شرایطی عجیب باشه، اما این نفس میتونه نجاتدهنده شما باشه. نفس شکمی بکشید، چند ثانیه نگه دارید، و بعد با لب غنچه فوت کنید بیرون. تکرار.
سوم، موقعیتتون رو عوض کنید. اگه نشستید، پاشید. اگه خوابیدید، بشینید. از رختخواب بیاید بیرون. برید توی حیاط. حتا شده چهاردستوپا، خودتون رو از خونه یا محل کار یا هرجا که هستید بیرون بکشید و تو موقعیت جدید قرار بگیرید. راه برید.
چهارم، با کسی حرف بزنید. یه دوست صمیمی اینجا خیلی میتونه کمکتون کنه. یا اعضای خانواده. قبل از شروع گفتگو، بهشون بگید که حالتون بده و فقط نیاز دارید به حرفاتون گوش بدن. و اینکه نگران نشن و فعلا هیچ توصیهای بهتون نکنن.
پنجم، برونریزی عاطفی کنید. اگه جای خلوت و راحتی دارید، برید و حرف بزنید، داد بزنید، مشت بزنید، یا گریه کنید. با صدای بلند و راحت هقهق کنید – مثل بچهها. اگه حس میکنید حالتون بد میشه، با خودتون شکلات یا شربت گلاب و زعفرون ببرید. از قبل به دو نفر خبر بدید که کجا هستید. اگه جای خلوتی ندارید، زیر دوش حموم برای گریه کردن جای خوبیه و کسی هم مزاحمتون نمیشه!
ششم، از نظر ذهنی یا فیزیکی از موقعیت استرسآور یا مشکلی که دارید فاصله بگیرید و به ذهنتون فرصت استراحت و پردازش رو بدید. این کار رو اگه لازم شد روزی چند بار انجام بدید. ذهن شما نیاز به فضا و زمان خالی داره که بتونه اطلاعات رو پردازش کنه.
هفتم، نظم و ریتم رو به زندگیتون برگردونید. سر ساعت بخوابید، بیدار شید، دوش بگیرید، غذا بخورید. موهاتونو شونه و خونه رو مرتب کنید. برنامه رو بنویسید، ساعت کوک کنید و به صورت مکانیکی این کارها رو انجام بدید. حتما ورزش کنید.
هشتم، نوشتاردرمانی کنید.
سادهترین تکنیکش اینه که یه کاغذ بذارید جلوتون و هرچی تو ذهنتون هست بریزید روش. بعدم پارهش کنید و بریزید دور. تکنیک دیگه، نوشتن صفحات صبحگاهیه. هر روز صبح قبل از هر کاری، 20 دقیقه ممتد هرچی تو ذهنتون هست رو بنویسید، بعد برید سراغ کارهاتون. اگه وقت نداشتید، پنج دقیقه هم موثره.
نهم، مسائلتون رو روی کاغذ حل کنید. مشکل رو بنویسید، مشخص کنید کدوم ابعادش در کنترل شماست، و برنامه عملی برای رسیدگی به همون ابعاد بچینید.
دهم، فعالیتهای آرامبخش مثل مدیتیشن، تماشای فیلم یا مستند منظرههای زیبا، کتاب خوندن، گوش دادن یا نواختن موسیقی، نقاشی و خطاطی، نوشتن، کارهای دستی، یا هر کاری بهتون لذت میده انجام بدید. خیلی از آثار هنری و ادبی حاصل انرژیای هستن که حالتهای شدید روانی برای هنرمند فراهم کرده.
حرف آخر: دوره فروپاشی روانی معمولا کوتاهه. اما ممکنه در کنارش مشکلات عاطفی دیگهای وجود داشته باشه که ازش بیخبر باشید. اگه امکانش رو دارید، حتما با یه روانشناس مطمئن صحبت کنید.
26740893
09909469092
http://thirdwayclinic.com
[email protected]
https://www.instagram.com/thirdwayclinic
http://www.tg-me.com/thirdwayclinic
اول، بدونید که این حالت طبیعی و گذراست. و به خودتون سخت نگیرید. اجازه بدید حسهای منفی بیان و برن.
دوم، نفس عمیق بکشید. شاید شنیدن این توصیه در چنین شرایطی عجیب باشه، اما این نفس میتونه نجاتدهنده شما باشه. نفس شکمی بکشید، چند ثانیه نگه دارید، و بعد با لب غنچه فوت کنید بیرون. تکرار.
سوم، موقعیتتون رو عوض کنید. اگه نشستید، پاشید. اگه خوابیدید، بشینید. از رختخواب بیاید بیرون. برید توی حیاط. حتا شده چهاردستوپا، خودتون رو از خونه یا محل کار یا هرجا که هستید بیرون بکشید و تو موقعیت جدید قرار بگیرید. راه برید.
چهارم، با کسی حرف بزنید. یه دوست صمیمی اینجا خیلی میتونه کمکتون کنه. یا اعضای خانواده. قبل از شروع گفتگو، بهشون بگید که حالتون بده و فقط نیاز دارید به حرفاتون گوش بدن. و اینکه نگران نشن و فعلا هیچ توصیهای بهتون نکنن.
پنجم، برونریزی عاطفی کنید. اگه جای خلوت و راحتی دارید، برید و حرف بزنید، داد بزنید، مشت بزنید، یا گریه کنید. با صدای بلند و راحت هقهق کنید – مثل بچهها. اگه حس میکنید حالتون بد میشه، با خودتون شکلات یا شربت گلاب و زعفرون ببرید. از قبل به دو نفر خبر بدید که کجا هستید. اگه جای خلوتی ندارید، زیر دوش حموم برای گریه کردن جای خوبیه و کسی هم مزاحمتون نمیشه!
ششم، از نظر ذهنی یا فیزیکی از موقعیت استرسآور یا مشکلی که دارید فاصله بگیرید و به ذهنتون فرصت استراحت و پردازش رو بدید. این کار رو اگه لازم شد روزی چند بار انجام بدید. ذهن شما نیاز به فضا و زمان خالی داره که بتونه اطلاعات رو پردازش کنه.
هفتم، نظم و ریتم رو به زندگیتون برگردونید. سر ساعت بخوابید، بیدار شید، دوش بگیرید، غذا بخورید. موهاتونو شونه و خونه رو مرتب کنید. برنامه رو بنویسید، ساعت کوک کنید و به صورت مکانیکی این کارها رو انجام بدید. حتما ورزش کنید.
هشتم، نوشتاردرمانی کنید.
سادهترین تکنیکش اینه که یه کاغذ بذارید جلوتون و هرچی تو ذهنتون هست بریزید روش. بعدم پارهش کنید و بریزید دور. تکنیک دیگه، نوشتن صفحات صبحگاهیه. هر روز صبح قبل از هر کاری، 20 دقیقه ممتد هرچی تو ذهنتون هست رو بنویسید، بعد برید سراغ کارهاتون. اگه وقت نداشتید، پنج دقیقه هم موثره.
نهم، مسائلتون رو روی کاغذ حل کنید. مشکل رو بنویسید، مشخص کنید کدوم ابعادش در کنترل شماست، و برنامه عملی برای رسیدگی به همون ابعاد بچینید.
دهم، فعالیتهای آرامبخش مثل مدیتیشن، تماشای فیلم یا مستند منظرههای زیبا، کتاب خوندن، گوش دادن یا نواختن موسیقی، نقاشی و خطاطی، نوشتن، کارهای دستی، یا هر کاری بهتون لذت میده انجام بدید. خیلی از آثار هنری و ادبی حاصل انرژیای هستن که حالتهای شدید روانی برای هنرمند فراهم کرده.
حرف آخر: دوره فروپاشی روانی معمولا کوتاهه. اما ممکنه در کنارش مشکلات عاطفی دیگهای وجود داشته باشه که ازش بیخبر باشید. اگه امکانش رو دارید، حتما با یه روانشناس مطمئن صحبت کنید.
26740893
09909469092
http://thirdwayclinic.com
[email protected]
https://www.instagram.com/thirdwayclinic
http://www.tg-me.com/thirdwayclinic
Bavar
Yaghma - siavash kasraei
باور نمیکنم که عشق نهان میشود به گور
بیآنکه سر کشد گل عصیانیاش ز خاک
"سیاوش کسرایی"
بیآنکه سر کشد گل عصیانیاش ز خاک
"سیاوش کسرایی"
Forwarded from HamAva | همآوا
چطور در شرایط آسیبزا به کودکان ۶ تا ۱۱ سال کمک کنیم؟
در این سن کودکان برای بیان افکار و احساساتشان توانایی بیشتری دارند و تا حدی میتوانند با سختیها کنار بیایند ولی همچنان به آرامش و کمک والدین نیاز دارند.
اطمینانبخشترین چیزی که میتوانند پس از بروز اتفاقات ترسناک تجربه کنند این است که ببینند والدینشان همچنان کنارشان هستند.
گوش دادن به کودکانتان تعهد شما را به آنها نشان میدهد.
واکنشهای معمول کودکان ۶ تا ۱۱ سال به اتفاقات آسیبزا چیست؟
- اضطراب
- افزایش پرخاشگری، خشم یا تحریکپذیری (مثلاً اذیت کردن یا دعوا کردن با همسالانشان)
- اختلال در خواب و اشتها
- سرزنش کردن خودشان برای اتفاقی که افتاده
- تغییر وضعیت خُلقی یا گریه کردن
- نگرانی دربارهٔ اینکه آیا کسی هست از آنها مراقبت کند؟
- ترس از آسیب دیدن یا مرگ کسانی که دوستشان دارند.
- انکار اینکه اصلاً اتفاقی آسیبزا اتفاق افتاده باشد.
- شکایت از ناراحتیهای جسمی مثل معدهدرد، سردرد یا بیحالی که ممکن است به خاطر استرس باشد.
- مدام سوال پرسیدن
- امتناع از صحبت دربارهٔ اتفاق (بیشتر بین کودکان ۹ تا ۱۱ سال شایع است)
- کنارهگیری از تعاملات اجتماعی
- مشکلات تحصیلی: مشکلات تمرکز و حافظه در مدرسه یا عدم تمایل به حضور در مدرسه
اما برای کودکان این سن چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
- به کودکتان اطمینان دهید که در امنیت است. آگاهی از وقایع به کودکان این سن احساس قدرت میدهد و منجر به کاهش اضطرابشان میشود. بنابراین سعی کنید برای آگاهی دادن به آنها از کلمات واقعی مثل سیل، زمینلرزه، طوفان یا هر اتفاق دیگری که افتاده است، استفاده کنید.
- تا حد ممکن شرایط را طبیعی نگه دارید. قبلاً هم به اهمیت حفظ روتینهایی مثل زمان خواب یا غذا خوردن و تاثیری که در ایجاد احساس امینت و آرامش کودکان دارد، اشاره کرده بودیم. در مورد کودکان این سن میتوانید در ایجاد یا حفظ این روتینها به کودکتان هم حق انتخاب بدهید. مثلاً اینکه او انتخاب کند چه داستانی برایش بخوانید؟ این حق انتخابها به کودک کمک میکند تا در یک شرایط نامطمئن احساس کنترل کند و اضطرابش کمتر شود.
- مواجهه با تلویزیون، روزنامه و رادیو یا سایر رسانههایی را که حاوی اخبار بدند، محدود کنید. مواجههٔ بیشتر با اخبار بد منجر به تشدید آسیب حادثه و اضطراب بیشتر کودکان خواهد شد. بنابراین اگر متوجه شدید کودکتان درحال خواندن یا گوش دادن به اخبار بد است میتوانید در کنارش بنشینید و دربارهاش با او صحبت کنید.
- برای صحبت با کودکتان وقت بگذارید. اجازه دهید کودکتان بداند که پرسیدن سوال یا ابراز نگرانی و ناراحتی در مورد اتفاق آسیبزا ایرادی ندارد. یکی از راههای تشویق کودکان این است که میتوان از زمانهایی مثل زمان غذا خوردن استفاده کرد تا دربارهٔ مسائلی که در خانواده و همچنین در جامعه درحال رخ دادن است، حرف بزنیم. میتوانید از کودکتان بپرسید دوستانش دربارهٔ اتفاق پیشآمده چه فکر میکنند تا فرصت تصحیح اطلاعات نادرست را داشته باشید.
- به سوالات کودکتان خلاصه و صادقانه پاسخ دهید. معمولاً کودکان وقتی سوالی میپرسند ممکن است نگران چیز خاصی باشند. بعد از اینکه کودکتان موضوعی را مطرح میکند اول نظر خودش را دربارهٔ آن موضوع بپرسید تا بتوانید متوجه نگرانی او بشوید. به کودک پاسخ اطمینانبخش بدهید و اگر چیزی را نمیدانید به کودک بگویید نمیدانم. از حدس زدن یا تکرار شایعات پرهیز کنید.
- کودکانی را که حرف نمیزنند به حرف زدن ترغیب کنید. میتوانید سر صحبت را با به اشتراک گذاشتن احساس خودتان شروع کنید. مثل اینکه به نظر من چیزی که اتفاق افتاد خیلی وحشتناک بود، تو چه حسی دربارهٔ این اتفاق داری؟ انجام چنین کاری به کودک کمک میکند تا بفهمد در نگرانیها یا ترسهایش تنها نیست. اما مراقب باشید که جزئیات زیادی دربارهٔ اضطرابهای خودتان به کودک انتقال ندهید.
- کودکان را مشغول نگه دارید. فعالیتهای روزمره مثل بازی با دوستان یا رفتن به مدرسه ممکن است در اثر بروز اتفاقات آسیبزا مختل شود. کمک کنید تا کودکان به فعالیتهای جایگزین فکر کنند و خودتان با سایر والدین برای آنها گروههای بازی ترتیب دهید.
- نگرانیهای کودکتان را دربارهٔ امنیت دوستانش برطرف کنید. او را مطمئن کنید که والدین دوستانش مراقب آنها هستند همان طور که شما مراقب او هستید.
- در مورد تلاشهای گروههای اجتماعی برای بهبود شرایط صحبت کنید. بگذارید کودکان بدانند که کارهایی توسط گروهها یا افرادی درحال انجام است تا آنها در امنیت باشند.
- کودکان را ترغیب کنید تا کمک کنند. این موضوع به آنها کمک میکند تا در شرایطی که احساس درماندگی میکنند، کاری انجام دهند و احساس کنند که هدفی دارند.
در این سن کودکان برای بیان افکار و احساساتشان توانایی بیشتری دارند و تا حدی میتوانند با سختیها کنار بیایند ولی همچنان به آرامش و کمک والدین نیاز دارند.
اطمینانبخشترین چیزی که میتوانند پس از بروز اتفاقات ترسناک تجربه کنند این است که ببینند والدینشان همچنان کنارشان هستند.
گوش دادن به کودکانتان تعهد شما را به آنها نشان میدهد.
واکنشهای معمول کودکان ۶ تا ۱۱ سال به اتفاقات آسیبزا چیست؟
- اضطراب
- افزایش پرخاشگری، خشم یا تحریکپذیری (مثلاً اذیت کردن یا دعوا کردن با همسالانشان)
- اختلال در خواب و اشتها
- سرزنش کردن خودشان برای اتفاقی که افتاده
- تغییر وضعیت خُلقی یا گریه کردن
- نگرانی دربارهٔ اینکه آیا کسی هست از آنها مراقبت کند؟
- ترس از آسیب دیدن یا مرگ کسانی که دوستشان دارند.
- انکار اینکه اصلاً اتفاقی آسیبزا اتفاق افتاده باشد.
- شکایت از ناراحتیهای جسمی مثل معدهدرد، سردرد یا بیحالی که ممکن است به خاطر استرس باشد.
- مدام سوال پرسیدن
- امتناع از صحبت دربارهٔ اتفاق (بیشتر بین کودکان ۹ تا ۱۱ سال شایع است)
- کنارهگیری از تعاملات اجتماعی
- مشکلات تحصیلی: مشکلات تمرکز و حافظه در مدرسه یا عدم تمایل به حضور در مدرسه
اما برای کودکان این سن چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
- به کودکتان اطمینان دهید که در امنیت است. آگاهی از وقایع به کودکان این سن احساس قدرت میدهد و منجر به کاهش اضطرابشان میشود. بنابراین سعی کنید برای آگاهی دادن به آنها از کلمات واقعی مثل سیل، زمینلرزه، طوفان یا هر اتفاق دیگری که افتاده است، استفاده کنید.
- تا حد ممکن شرایط را طبیعی نگه دارید. قبلاً هم به اهمیت حفظ روتینهایی مثل زمان خواب یا غذا خوردن و تاثیری که در ایجاد احساس امینت و آرامش کودکان دارد، اشاره کرده بودیم. در مورد کودکان این سن میتوانید در ایجاد یا حفظ این روتینها به کودکتان هم حق انتخاب بدهید. مثلاً اینکه او انتخاب کند چه داستانی برایش بخوانید؟ این حق انتخابها به کودک کمک میکند تا در یک شرایط نامطمئن احساس کنترل کند و اضطرابش کمتر شود.
- مواجهه با تلویزیون، روزنامه و رادیو یا سایر رسانههایی را که حاوی اخبار بدند، محدود کنید. مواجههٔ بیشتر با اخبار بد منجر به تشدید آسیب حادثه و اضطراب بیشتر کودکان خواهد شد. بنابراین اگر متوجه شدید کودکتان درحال خواندن یا گوش دادن به اخبار بد است میتوانید در کنارش بنشینید و دربارهاش با او صحبت کنید.
- برای صحبت با کودکتان وقت بگذارید. اجازه دهید کودکتان بداند که پرسیدن سوال یا ابراز نگرانی و ناراحتی در مورد اتفاق آسیبزا ایرادی ندارد. یکی از راههای تشویق کودکان این است که میتوان از زمانهایی مثل زمان غذا خوردن استفاده کرد تا دربارهٔ مسائلی که در خانواده و همچنین در جامعه درحال رخ دادن است، حرف بزنیم. میتوانید از کودکتان بپرسید دوستانش دربارهٔ اتفاق پیشآمده چه فکر میکنند تا فرصت تصحیح اطلاعات نادرست را داشته باشید.
- به سوالات کودکتان خلاصه و صادقانه پاسخ دهید. معمولاً کودکان وقتی سوالی میپرسند ممکن است نگران چیز خاصی باشند. بعد از اینکه کودکتان موضوعی را مطرح میکند اول نظر خودش را دربارهٔ آن موضوع بپرسید تا بتوانید متوجه نگرانی او بشوید. به کودک پاسخ اطمینانبخش بدهید و اگر چیزی را نمیدانید به کودک بگویید نمیدانم. از حدس زدن یا تکرار شایعات پرهیز کنید.
- کودکانی را که حرف نمیزنند به حرف زدن ترغیب کنید. میتوانید سر صحبت را با به اشتراک گذاشتن احساس خودتان شروع کنید. مثل اینکه به نظر من چیزی که اتفاق افتاد خیلی وحشتناک بود، تو چه حسی دربارهٔ این اتفاق داری؟ انجام چنین کاری به کودک کمک میکند تا بفهمد در نگرانیها یا ترسهایش تنها نیست. اما مراقب باشید که جزئیات زیادی دربارهٔ اضطرابهای خودتان به کودک انتقال ندهید.
- کودکان را مشغول نگه دارید. فعالیتهای روزمره مثل بازی با دوستان یا رفتن به مدرسه ممکن است در اثر بروز اتفاقات آسیبزا مختل شود. کمک کنید تا کودکان به فعالیتهای جایگزین فکر کنند و خودتان با سایر والدین برای آنها گروههای بازی ترتیب دهید.
- نگرانیهای کودکتان را دربارهٔ امنیت دوستانش برطرف کنید. او را مطمئن کنید که والدین دوستانش مراقب آنها هستند همان طور که شما مراقب او هستید.
- در مورد تلاشهای گروههای اجتماعی برای بهبود شرایط صحبت کنید. بگذارید کودکان بدانند که کارهایی توسط گروهها یا افرادی درحال انجام است تا آنها در امنیت باشند.
- کودکان را ترغیب کنید تا کمک کنند. این موضوع به آنها کمک میکند تا در شرایطی که احساس درماندگی میکنند، کاری انجام دهند و احساس کنند که هدفی دارند.
Forwarded from HamAva | همآوا
کودکان با سن کمتر میتوانند در انجام کارهای کوچک به شما کمک کنند و کودکان بزرگتر میتوانند برای شرکت در برخی کارهای اجتماعی داوطلب شوند.
- به دنبال امید باشید. کودکان نیاز دارند ببینند آینده بهتر خواهد شد. مثلاً اگر یک فاجعهٔ طبیعی رخ داده است میتوانید به آنها بگویید مردم در کل کشور درحال فرستادن کمک و غذا و دارو و... هستند. آنها جاهای جدیدی میسازند تا از افرادی که آسیب دیدهاند، مراقبت کنند و خانههای جدیدی ساخته میشود. شرایط سختی مثل الان فقط مدت کوتاهی ادامه دارد و بعد از آن همه چیز درست خواهد شد.
👤ترجمه و تلخیص: سروش طیبینیا
Child Mind Institute/ Helping Children Cope After a Traumatic Event. 2022
- به دنبال امید باشید. کودکان نیاز دارند ببینند آینده بهتر خواهد شد. مثلاً اگر یک فاجعهٔ طبیعی رخ داده است میتوانید به آنها بگویید مردم در کل کشور درحال فرستادن کمک و غذا و دارو و... هستند. آنها جاهای جدیدی میسازند تا از افرادی که آسیب دیدهاند، مراقبت کنند و خانههای جدیدی ساخته میشود. شرایط سختی مثل الان فقط مدت کوتاهی ادامه دارد و بعد از آن همه چیز درست خواهد شد.
👤ترجمه و تلخیص: سروش طیبینیا
Child Mind Institute/ Helping Children Cope After a Traumatic Event. 2022
Channel name was changed to «کلینیک مشاوره و خدمات روانشناختی راه سوم»
Forwarded from پیوست
➿اگزیستانسیالیسم، پیمان بستن و رفاقت➿
🖊برای یاداوری پیمان رفاقت محمد حسن زاده و شهریار محمدی
✔️فرض اساسی اگزیستانسیالیسم تفاوت هستی انسانی با دیگر هستنده ها می باشد. این تمایز برای انسان به عنوان هستنده ای که پرسش هستی را دارد ، مرگ آگاه است ، دارای اضطراب است در فلسفه کیرکگور، سارتر ، هایدگر و دیگر فیلسوفان مشهور به اگزیستانسیال پرداخته شده است ، اینگونه است که در این فلسفه برای تمایز انسان از حیوان ، واژه هایی مانند اگزیستانس یا دازاین بکار می رود . اما در این وضعیت با نیچه همدلترم که این تمایز را در تبارشناسی اخلاق (جستار دوم) اینگونه توصیف می کند:
«بدرستی این است داستان دور و دراز خاستگاه مسئولیت پذیری، کار پرورش حیوانی که پیمان می تواند نهاد...چگونه تواند بود که او را خبر نباشد از برتری خویش بر همه آنانی که پیمان نهادن نتوانند»
✔️در این روزها که همه سرشار از تاثر تصاویر و فیلم های این جنبش هستیم. تصویری از شهریار محمدی که بر جنازه دوست و رفیقش محمد حسن زاده نشسته است و سر را پایین متمایل به جنازه رفیقش نگاه داشته است، نگاهش من را بشدت متاثر میکند آنچنان که نمی توانم از نگاه به نگاهش دست بردارم (برای شهریار فردای همان روز نیز سرنوشت دوستش که از جنازه اش پاسداشت می کند تکرار می شود ) آنچنان که انگار شهریار پیمان دوستی اش را با خون خود با محمد مهر کرده است و این تمایزی است که شاید هستن شهریار را متمایز ، جاودانه و ماندگار می کند. شاید ادامه یادداشت اینگونه پیش رود ما از پیمان این دو رفیق و نگاه شهریار چه باید بیاموزیم ؟.
✔️پس نیچه انگار تمایز هستی انسانی را توان پیمان نهادن می داند . هانا آرنت نیز در کتاب وضعیت بشر(ترجمه مسعود علیا) پیمان بستن را همراه با بخشیدن دو عمل سیاسی و اجتماعی برای رهایی از شر تاریخ استبداد و تاریکی های درون بشر می داند . برای هانا آرنت پیمان بستن قابلیت عمل است که بشر را از میرندگی نجات می دهد و نیرویی است که انسان ها را در کنار هم قرار می دهد. همانند پیمان شهریار و محمد که برای رهایی از استبداد در جبهه آزادی قرار گرفتند و حتی تاریکی های درون ما را به خودمان فاش می کنند . این روزها چقدر از این پیمان بستن ها برای در کنار هم قرار گرفتن دور هستیم؟
✔️شهریار از مرده محمد نگهداری می کند تا آن را جسد نکنند و سوگواری شایسته ای برای او برپا شود اما از نگاه های خیره او به قالی رنگارفته معلوم است که این کفایت نمی کند تا زمانی که این پیمان را با خونش مهر نکند . نگاه شرمگین شهریار دیگر شرمی بیمارگون نیست این شرمی وجودی است که بودنش را به پرسش می کشد او بر خلاف شرم مرضی خود را پنهان نمی کند و گم نمی شود بلکه فردا در خیابان آشکار می شود و پیدا می شود و پیمانش را به اجرا می گذارد .
✔️امروز ما باید بیشتر از هر چیز به نگاه های شهریار و پیمان او بالای جنازه رفیقش نیاز داریم تا از شر تاریخ استبداد و تاریکی های درونمان بقول هانا آرنت نجات پیدا کنیم , این نگاه را نباید فراموش کرد و همواره باید به خاطر اورد ، امروز ما به سرمشق گیری از پیمان آنها نیاز داریم ، یادآوری پیمان آنها که ما را در کنار هم نگه دارد . امروز دیگر ما به شرم مرضی نیاز نداریم که خود را پنهان کنیم بلکه شرم وجودی شهریار را نیاز داریم که خود را آشکار کنیم.
#محمد_حسن_زاده
#شهریار_محمدی
#ژن_ژیان_ئازادی
#پیمان_بستن
#رفاقت_دوستی
#اگزیستانسیالیسم
#اگزیستانس
#هانا_آرنت
#نیچه
#شرم_وجودی
#یادداشت_درمانگر
#رزگار_محمدی
🖊برای یاداوری پیمان رفاقت محمد حسن زاده و شهریار محمدی
✔️فرض اساسی اگزیستانسیالیسم تفاوت هستی انسانی با دیگر هستنده ها می باشد. این تمایز برای انسان به عنوان هستنده ای که پرسش هستی را دارد ، مرگ آگاه است ، دارای اضطراب است در فلسفه کیرکگور، سارتر ، هایدگر و دیگر فیلسوفان مشهور به اگزیستانسیال پرداخته شده است ، اینگونه است که در این فلسفه برای تمایز انسان از حیوان ، واژه هایی مانند اگزیستانس یا دازاین بکار می رود . اما در این وضعیت با نیچه همدلترم که این تمایز را در تبارشناسی اخلاق (جستار دوم) اینگونه توصیف می کند:
«بدرستی این است داستان دور و دراز خاستگاه مسئولیت پذیری، کار پرورش حیوانی که پیمان می تواند نهاد...چگونه تواند بود که او را خبر نباشد از برتری خویش بر همه آنانی که پیمان نهادن نتوانند»
✔️در این روزها که همه سرشار از تاثر تصاویر و فیلم های این جنبش هستیم. تصویری از شهریار محمدی که بر جنازه دوست و رفیقش محمد حسن زاده نشسته است و سر را پایین متمایل به جنازه رفیقش نگاه داشته است، نگاهش من را بشدت متاثر میکند آنچنان که نمی توانم از نگاه به نگاهش دست بردارم (برای شهریار فردای همان روز نیز سرنوشت دوستش که از جنازه اش پاسداشت می کند تکرار می شود ) آنچنان که انگار شهریار پیمان دوستی اش را با خون خود با محمد مهر کرده است و این تمایزی است که شاید هستن شهریار را متمایز ، جاودانه و ماندگار می کند. شاید ادامه یادداشت اینگونه پیش رود ما از پیمان این دو رفیق و نگاه شهریار چه باید بیاموزیم ؟.
✔️پس نیچه انگار تمایز هستی انسانی را توان پیمان نهادن می داند . هانا آرنت نیز در کتاب وضعیت بشر(ترجمه مسعود علیا) پیمان بستن را همراه با بخشیدن دو عمل سیاسی و اجتماعی برای رهایی از شر تاریخ استبداد و تاریکی های درون بشر می داند . برای هانا آرنت پیمان بستن قابلیت عمل است که بشر را از میرندگی نجات می دهد و نیرویی است که انسان ها را در کنار هم قرار می دهد. همانند پیمان شهریار و محمد که برای رهایی از استبداد در جبهه آزادی قرار گرفتند و حتی تاریکی های درون ما را به خودمان فاش می کنند . این روزها چقدر از این پیمان بستن ها برای در کنار هم قرار گرفتن دور هستیم؟
✔️شهریار از مرده محمد نگهداری می کند تا آن را جسد نکنند و سوگواری شایسته ای برای او برپا شود اما از نگاه های خیره او به قالی رنگارفته معلوم است که این کفایت نمی کند تا زمانی که این پیمان را با خونش مهر نکند . نگاه شرمگین شهریار دیگر شرمی بیمارگون نیست این شرمی وجودی است که بودنش را به پرسش می کشد او بر خلاف شرم مرضی خود را پنهان نمی کند و گم نمی شود بلکه فردا در خیابان آشکار می شود و پیدا می شود و پیمانش را به اجرا می گذارد .
✔️امروز ما باید بیشتر از هر چیز به نگاه های شهریار و پیمان او بالای جنازه رفیقش نیاز داریم تا از شر تاریخ استبداد و تاریکی های درونمان بقول هانا آرنت نجات پیدا کنیم , این نگاه را نباید فراموش کرد و همواره باید به خاطر اورد ، امروز ما به سرمشق گیری از پیمان آنها نیاز داریم ، یادآوری پیمان آنها که ما را در کنار هم نگه دارد . امروز دیگر ما به شرم مرضی نیاز نداریم که خود را پنهان کنیم بلکه شرم وجودی شهریار را نیاز داریم که خود را آشکار کنیم.
#محمد_حسن_زاده
#شهریار_محمدی
#ژن_ژیان_ئازادی
#پیمان_بستن
#رفاقت_دوستی
#اگزیستانسیالیسم
#اگزیستانس
#هانا_آرنت
#نیچه
#شرم_وجودی
#یادداشت_درمانگر
#رزگار_محمدی
Telegram
📎