Forwarded from مدرسه کلام
Forwarded from مدرسه کلام
برهانِ استحاله خلق لا من شیء برای مخلوقات
سوال: آیا انجام خلق لا من شیء توسط یک موجود مقداری و دارای اجزاء مانند انسان یا فرشته و... مُحال است؟
۱. پاسخ اجمالی: بله. مُحال است؛ خلق لا من شیء یعنی خلق بدون استفاده از چیزی، ماده اولیه ای یا مایه گذاشتن از ذاتِ خودِ خالق، صرفا در رابطه میان خدای(غیرمقداری) و جهانِ مقداری و برای ایجادِ اشیاء جهانِ متجزی ثابت است و نه غیر آن و دلایلِ عقلی و نقلی معتبر بر آن گواهی دارد. در این پست ما تلاش میکنیم دو برهان بر مُحال بودن خلق لا من شیء توسط غیر از خداوندِ متعال تقریر کنیم.
۲. پاسخِ تفصیلی سوال:
الف. استدلالِ اول:
موجودِ متجزی مانند انسان و فرشته اگر بخواهد چیزی خلق کند، یعنی با اعمالِ قدرت خود بخواهد چیزی پدیدآورد از سه حالت و فرض خارج نیست:
١. از قدرت ها و انرژی های درون خود خلق میکند.
٢. از ماده ای که در اختیار او قرار داده اند، خلق میکند.
٣. لا من شیء خلق میکند.
در صورتِ اول و دوم "قدرتِ" بر خلق محدود است. یعنی به تناسبِ مقدارِ معینِ انرژی و ماده ای است که فرد در اختیار دارد.
اما در مورد سوم "قدرتِ بر خلق محدود نیست" چون از شئ عددی و مقداری(انرژی و ماده) برای ساخت و ساز مایه گذاشته نشده؛ موجودی قدرتش محدود نیست که "متجزی" نباشد. فتامل.
به عبارت دیگر، موجودی که از قدرتِ خود برای خلقت مایه می گذارد می تواند به اندازه قدرتِ خود خلق کند(فرض اول)، و موجودی که از ماده ای که در اختیار دارد برای خلقت مایه می گذارد می تواند به اندازه همان ماده خلق کند، مثلا با بوم رنگ و قلم نمی تواند ساختمانِ واقعی بسازد(فرض دوم).
اما اگر بخواهد لا من شئ خلق کند چون از چیزی مایه نگذاشته، قدرتش قابل زیاده و نقصان نیست(فرض سوم)؛ به عبارت اُخری، اگر برای خلقت از چیزی استفاده شود، به ظرفیتِ همان چیز می توان خلق کرد، و به زیاده و نقصان آن چیز، ظرفیتِ خلقت هم بالا پایین می شود. اما وقتی در خلقت از چیزی استفاده نشود یعنی لا من شیء باشد، دیگر زیاده و نقصان معنایی ندارد چون از چیزی نیست که آن چیز زیاده و نقصان بپذیرد.
خلاصه: خالق لا من شیء موجودی است که ایجاد تمام حدود برای آن علی السویه است و چنین قدرتی زیاده و نقصان پذیر نیست. مخلوق، محدود است و قدرتش هماره قابل زیاده و نقصان است، پس خالق لا من شیء نتواند بود.
نتیجه: در نتیجه خالق لا من شیء قدرتش بر خلق کردن محدود نیست و وقتی محدود نباشد عددی هم نیست وقتی قدرت عددی نباشد، ذات چنین خالقی هم عددی و متجزی نیست. و ما میدانیم تنها ذاتِ بدون اجزاء و مقدار و غیر عددی که قدرتش عین ذات اوست همانا ذات خداوند متعال میباشد و تمام مخلوقاتِ خداوند مانند انسان، فرشته و ... ذاتی مقداری و حادث دارند و قدرتشان دارای زیاده و نقصان بوده و متجزی میباشد.
ب. استدلالِ دوم:
ما به بداهت میدانیم که تمام مراحل انجام یک فعل توسط مخلوق از تحلیل و ارزیابی های ذهنی تا تصمیم گیری و صدور فرمان به بدن و انتقال انرژی توسط جوارح و در نتیجه اعمالِ قدرت مستلزم تغییر در ذات موجود متجزی است.
حال دو فرض را مطرح میکنیم: موجودِ متجزی و مقداری برای ایجاد چیزی:
۱. یا در درون ذاتش تغییری ایجاد نمیشود. اگر موجود متجزی، بدون تغییر درونی(اعمالِ قدرت) چیزی را لا من شیء بخواهد به وجود آورد، لازمه اش "معلولِ بدون علت" است؛ زیرا در این فرض در حقیقت اعمال قدرتی توسط فاعلِ متجزی صورت نگرفته است؛ و تحقق معلول بدون علت مُحال است.
۲. یا در درون ذاتش تغییری ایجاد میشود. اگر با اراده و حرکت درونی(اعمالِ قدرت) چیزی ایجاد میکند، آن معلول با علت رابطه ذاتی خواهد داشت و پیدایش معلول با مایه گرفتن از ذاتِ علت خواهد بود؛ که در این صورت خلقت انجام شده یک خلق من شیء است و نه لا من شیء(فتامل!) و اگر بگوییم رابطه ذاتی ندارد باز مستلزم معلول بدون علت است. اما باید توجه داشت نفس همین اشکال در مورد خدای متعال وارد نیست، چون او ذاتی مجرد و منزه از حرکت و سکون و حالات و قبل و بعد است تا گفته شود خداوند برای انجام فعل نیازمند حرکت درونی میباشد.
@madraseh_kalam
سوال: آیا انجام خلق لا من شیء توسط یک موجود مقداری و دارای اجزاء مانند انسان یا فرشته و... مُحال است؟
۱. پاسخ اجمالی: بله. مُحال است؛ خلق لا من شیء یعنی خلق بدون استفاده از چیزی، ماده اولیه ای یا مایه گذاشتن از ذاتِ خودِ خالق، صرفا در رابطه میان خدای(غیرمقداری) و جهانِ مقداری و برای ایجادِ اشیاء جهانِ متجزی ثابت است و نه غیر آن و دلایلِ عقلی و نقلی معتبر بر آن گواهی دارد. در این پست ما تلاش میکنیم دو برهان بر مُحال بودن خلق لا من شیء توسط غیر از خداوندِ متعال تقریر کنیم.
۲. پاسخِ تفصیلی سوال:
الف. استدلالِ اول:
موجودِ متجزی مانند انسان و فرشته اگر بخواهد چیزی خلق کند، یعنی با اعمالِ قدرت خود بخواهد چیزی پدیدآورد از سه حالت و فرض خارج نیست:
١. از قدرت ها و انرژی های درون خود خلق میکند.
٢. از ماده ای که در اختیار او قرار داده اند، خلق میکند.
٣. لا من شیء خلق میکند.
در صورتِ اول و دوم "قدرتِ" بر خلق محدود است. یعنی به تناسبِ مقدارِ معینِ انرژی و ماده ای است که فرد در اختیار دارد.
اما در مورد سوم "قدرتِ بر خلق محدود نیست" چون از شئ عددی و مقداری(انرژی و ماده) برای ساخت و ساز مایه گذاشته نشده؛ موجودی قدرتش محدود نیست که "متجزی" نباشد. فتامل.
به عبارت دیگر، موجودی که از قدرتِ خود برای خلقت مایه می گذارد می تواند به اندازه قدرتِ خود خلق کند(فرض اول)، و موجودی که از ماده ای که در اختیار دارد برای خلقت مایه می گذارد می تواند به اندازه همان ماده خلق کند، مثلا با بوم رنگ و قلم نمی تواند ساختمانِ واقعی بسازد(فرض دوم).
اما اگر بخواهد لا من شئ خلق کند چون از چیزی مایه نگذاشته، قدرتش قابل زیاده و نقصان نیست(فرض سوم)؛ به عبارت اُخری، اگر برای خلقت از چیزی استفاده شود، به ظرفیتِ همان چیز می توان خلق کرد، و به زیاده و نقصان آن چیز، ظرفیتِ خلقت هم بالا پایین می شود. اما وقتی در خلقت از چیزی استفاده نشود یعنی لا من شیء باشد، دیگر زیاده و نقصان معنایی ندارد چون از چیزی نیست که آن چیز زیاده و نقصان بپذیرد.
خلاصه: خالق لا من شیء موجودی است که ایجاد تمام حدود برای آن علی السویه است و چنین قدرتی زیاده و نقصان پذیر نیست. مخلوق، محدود است و قدرتش هماره قابل زیاده و نقصان است، پس خالق لا من شیء نتواند بود.
نتیجه: در نتیجه خالق لا من شیء قدرتش بر خلق کردن محدود نیست و وقتی محدود نباشد عددی هم نیست وقتی قدرت عددی نباشد، ذات چنین خالقی هم عددی و متجزی نیست. و ما میدانیم تنها ذاتِ بدون اجزاء و مقدار و غیر عددی که قدرتش عین ذات اوست همانا ذات خداوند متعال میباشد و تمام مخلوقاتِ خداوند مانند انسان، فرشته و ... ذاتی مقداری و حادث دارند و قدرتشان دارای زیاده و نقصان بوده و متجزی میباشد.
ب. استدلالِ دوم:
ما به بداهت میدانیم که تمام مراحل انجام یک فعل توسط مخلوق از تحلیل و ارزیابی های ذهنی تا تصمیم گیری و صدور فرمان به بدن و انتقال انرژی توسط جوارح و در نتیجه اعمالِ قدرت مستلزم تغییر در ذات موجود متجزی است.
حال دو فرض را مطرح میکنیم: موجودِ متجزی و مقداری برای ایجاد چیزی:
۱. یا در درون ذاتش تغییری ایجاد نمیشود. اگر موجود متجزی، بدون تغییر درونی(اعمالِ قدرت) چیزی را لا من شیء بخواهد به وجود آورد، لازمه اش "معلولِ بدون علت" است؛ زیرا در این فرض در حقیقت اعمال قدرتی توسط فاعلِ متجزی صورت نگرفته است؛ و تحقق معلول بدون علت مُحال است.
۲. یا در درون ذاتش تغییری ایجاد میشود. اگر با اراده و حرکت درونی(اعمالِ قدرت) چیزی ایجاد میکند، آن معلول با علت رابطه ذاتی خواهد داشت و پیدایش معلول با مایه گرفتن از ذاتِ علت خواهد بود؛ که در این صورت خلقت انجام شده یک خلق من شیء است و نه لا من شیء(فتامل!) و اگر بگوییم رابطه ذاتی ندارد باز مستلزم معلول بدون علت است. اما باید توجه داشت نفس همین اشکال در مورد خدای متعال وارد نیست، چون او ذاتی مجرد و منزه از حرکت و سکون و حالات و قبل و بعد است تا گفته شود خداوند برای انجام فعل نیازمند حرکت درونی میباشد.
@madraseh_kalam
💭 ماکس بورن - فیزیکدان و ریاضی دان مشهور آلمانی، برنده جایزه نوبل سال 1954 :
🍃 آن هایی که می گویند فراگیری علم، انسان را آتئیست (بیخدا) می کند، باید مردم نسبتا احمقی باشند !
📍Those who say that the study of science makes a man an atheist must be rather silly !
📔📗Frederick E. Trinklein, The God of Science (Grand Rapids, MI: Eerdmans, 1971), p 64
🌐http://www.azquotes.com/quote/712136
=======================
@Zandiq_IQ7
@towards_the_truth
🍃 آن هایی که می گویند فراگیری علم، انسان را آتئیست (بیخدا) می کند، باید مردم نسبتا احمقی باشند !
📍Those who say that the study of science makes a man an atheist must be rather silly !
📔📗Frederick E. Trinklein, The God of Science (Grand Rapids, MI: Eerdmans, 1971), p 64
🌐http://www.azquotes.com/quote/712136
=======================
@Zandiq_IQ7
@towards_the_truth
💠براهین اثبات وجود خدا
🔰🔹️برهان اول
کاری از گروه آموزشی مدرسه کلام و آئین و خرد و صدق
برهان دوم را اینجا ببینید
@towards_the_truth
🔰🔹️برهان اول
کاری از گروه آموزشی مدرسه کلام و آئین و خرد و صدق
برهان دوم را اینجا ببینید
@towards_the_truth
Forwarded from آئین و خِرَد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻معنای قلب چیست؟
معنای حکمت چیست ؟
دلیل بعثت انبیا چیست ؟
و ....
در روایتی از《 امام کاظم علیه السلام 》
👨🏫سید محسن هندی
⏰️مدت زمان : ۳ دقیقه و ۴۶ ثانیه
@ayeen_kherad
معنای حکمت چیست ؟
دلیل بعثت انبیا چیست ؟
و ....
در روایتی از《 امام کاظم علیه السلام 》
👨🏫سید محسن هندی
⏰️مدت زمان : ۳ دقیقه و ۴۶ ثانیه
@ayeen_kherad
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ پروفسور مایکل اگنور جراح مغز و اعصاب در دانشگاه استونی بروک آمریکا :
💎 هر چه بیشتر وارد علم شدم، متوجه شدم ماده گرایی و آتئیسم چه فاجعه ای برای علم رقم میزنند
💎 هر چه بیشتر وارد علم شدم، متوجه شدم ماده گرایی و آتئیسم چه فاجعه ای برای علم رقم میزنند
Forwarded from آئین و خِرَد
نکته روانشناسی و راهگشا از امیرالمؤمنین ع🔻
حدیث📖
امام علی علیهالسلام:
پیوسته رضایتمند باش تاتوانگری
وکرامت همواره باتو همراه باشد.
📚عیون الحکم ۸۶
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
حدیث📖
امام علی علیهالسلام:
پیوسته رضایتمند باش تاتوانگری
وکرامت همواره باتو همراه باشد.
📚عیون الحکم ۸۶
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
Forwarded from آئین و خِرَد
🛑تصویری از حکمرانی عُمَری🛑
...فيا عجبا بينا هو يستقيلها في حياته اذ عقدها لآخر بعد وفاته لشد ما تشطرا ما ضرعيها فصيرها في حوزة خشناء يغلظ كلمها و يخشن مسّها و يكثر العذار فيها و الاعتذار منها فصاحبها كراكب الصعبة ان اشنق لها خرم و ان أسلس لها تقحم فمني الناس لعمر الله بخبط و شماس و تلوّن و اعتراض...( بخشی از خطبه شقشقیه)
شگفتا! اولی بااینکه در زمان حیاتش میخواست حکومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست.
چه سخت هر کدام به یکی از دو پستان حکومت چسبیدند! حکومت را به فضایی خشن کشانیده، و به کسی رسید که کلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
بودن با حکومت او کسی را میماند که بر شتر چموش سوار است، که اگر مهارش را بکِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش کند خود و راکب را به هلاکت اندازد!
به خدا قسم امت در زمان اودچاراشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.
@ayeen_kherad
...فيا عجبا بينا هو يستقيلها في حياته اذ عقدها لآخر بعد وفاته لشد ما تشطرا ما ضرعيها فصيرها في حوزة خشناء يغلظ كلمها و يخشن مسّها و يكثر العذار فيها و الاعتذار منها فصاحبها كراكب الصعبة ان اشنق لها خرم و ان أسلس لها تقحم فمني الناس لعمر الله بخبط و شماس و تلوّن و اعتراض...( بخشی از خطبه شقشقیه)
شگفتا! اولی بااینکه در زمان حیاتش میخواست حکومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست.
چه سخت هر کدام به یکی از دو پستان حکومت چسبیدند! حکومت را به فضایی خشن کشانیده، و به کسی رسید که کلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
بودن با حکومت او کسی را میماند که بر شتر چموش سوار است، که اگر مهارش را بکِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش کند خود و راکب را به هلاکت اندازد!
به خدا قسم امت در زمان اودچاراشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.
@ayeen_kherad