کتاب اعتکاف
باب (2): به اعتکاف نشستن دههی اول و دههی وسط
632- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ (رض)0 قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ اعْتَكَفَ الْعَشْرَ الأَوَّلَ مِنْ رَمَضَانَ، ثُمَّ اعْتَكَفَ الْعَشْرَ الأَوْسَطَ، فِي قُبَّةٍ تُرْكِيَّةٍ عَلَى سُدَّتِهَا حَصِيرٌ، قَالَ: فَأَخَذَ الْحَصِيرَ بِيَدِهِ فَنَحَّاهَا فِي نَاحِيَةِ الْقُبَّةِ، ثُمَّ أَطْلَعَ رَأْسَهُ فَكَلَّمَ النَّاسَ، فَدَنَوْا مِنْهُ فَقَالَ: «إِنِّي اعْتَكَفْتُ الْعَشْرَ الأَوَّلَ، أَلْتَمِسُ هَذِهِ اللَّيْلَةَ، ثُمَّ اعْتَكَفْتُ الْعَشْرَ الأَوْسَطَ، ثُمَّ أُتِيتُ فَقِيلَ لِي: إِنَّهَا فِي الْعَشْرِ الأَوَاخِرِ، فَمَنْ أَحَبَّ مِنْكُمْ أَنْ يَعْتَكِفَ فَلْيَعْتَكِفْ». فَاعْتَكَفَ النَّاسُ مَعَهُ، قَالَ: «وَإِنِّي أُرْبِئْتُهَا لَيْلَةَ وِتْرٍ، وَإِنِّي أَسْجُدُ صَبِيحَتَهَا فِي طِينٍ وَمَاءٍ». فَأَصْبَحَ مِنْ لَيْلَةِ إِحْدَى وَعِشْرِينَ، وَقَدْ قَامَ إِلَى الصُّبْحِ، فَمَطَرَتْ السَّمَاءُ فَوَكَفَ الْمَسْجِدُ، فَأَبْصَرْتُ الطِّينَ وَالْمَاءَ، فَخَرَجَ حِينَ فَرَغَ مِنْ صَلاَةِ الصُّبْحِ، وَجَبِينُهُ وَرَوْثَةُ أَنْفِهِ فِيهِمَا الطِّينُ وَالْمَاءُ، وَإِذَا هِيَ لَيْلَةُ إِحْدَى وَعِشْرِينَ مِنْ الْعَشْرِ الأَوَاخِرِ. (م/1167)
ترجمه: ابو سعید خدری (رض) میگوید: رسول الله ﷺ دههی اول ماه مبارک رمضان، به اعتکاف نشست. سپس دههی وسط (دوم) را نیز در خیمهای ترکی که بر دروازهی آن، حصیری آویزان بود، به اعتکاف نشست.
راوی میگوید: رسول الله ﷺ حصیر را با دستش، کنار زد و سرش را از خیمه بیرون نمود و با مردم، سخن گفت. مردم نیز به ایشان، نزدیک شدند. آنگاه نبی اکرم ﷺ فرمود: «من در جستجوی این شب (قدر) دههی اول را به اعتکاف نشستم. آنگاه دههی وسط (دوم) را نیز به اعتکاف نشستم. سرانجام نزد من آمدند و به من گفتند: شب قدر در دههی آخر رمضان میباشد. هر کس از شما میخواهد به اعتکاف بنشیند، معتکف شود». در نتیجه، مردم نیز با ایشان به اعتکاف نشستند. پیامبر اکرم ﷺ فرمود: «و در شبی فرد، به من نشان داده شد و من صبح آنروز در میان آب و گل، سجده نمودم».
راوی میگوید: شب بیست و یکم هنگامیکه پیامبر اکرم ﷺ برای نماز صبح برخاست، باران باریده و سقف مسجد، آب داده بود. لذا من آب و گِل را (در مسجد) مشاهده نمودم. هنگامیکه نماز صبح پیامبر اکرم ﷺ به پایان رسید، آب و گِل بر پیشانی و کنارهی بینیاش آشکار بود و آن، شب بیست و یکم دههی آخر رمضان بود.
باب (2): به اعتکاف نشستن دههی اول و دههی وسط
632- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ (رض)0 قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ اعْتَكَفَ الْعَشْرَ الأَوَّلَ مِنْ رَمَضَانَ، ثُمَّ اعْتَكَفَ الْعَشْرَ الأَوْسَطَ، فِي قُبَّةٍ تُرْكِيَّةٍ عَلَى سُدَّتِهَا حَصِيرٌ، قَالَ: فَأَخَذَ الْحَصِيرَ بِيَدِهِ فَنَحَّاهَا فِي نَاحِيَةِ الْقُبَّةِ، ثُمَّ أَطْلَعَ رَأْسَهُ فَكَلَّمَ النَّاسَ، فَدَنَوْا مِنْهُ فَقَالَ: «إِنِّي اعْتَكَفْتُ الْعَشْرَ الأَوَّلَ، أَلْتَمِسُ هَذِهِ اللَّيْلَةَ، ثُمَّ اعْتَكَفْتُ الْعَشْرَ الأَوْسَطَ، ثُمَّ أُتِيتُ فَقِيلَ لِي: إِنَّهَا فِي الْعَشْرِ الأَوَاخِرِ، فَمَنْ أَحَبَّ مِنْكُمْ أَنْ يَعْتَكِفَ فَلْيَعْتَكِفْ». فَاعْتَكَفَ النَّاسُ مَعَهُ، قَالَ: «وَإِنِّي أُرْبِئْتُهَا لَيْلَةَ وِتْرٍ، وَإِنِّي أَسْجُدُ صَبِيحَتَهَا فِي طِينٍ وَمَاءٍ». فَأَصْبَحَ مِنْ لَيْلَةِ إِحْدَى وَعِشْرِينَ، وَقَدْ قَامَ إِلَى الصُّبْحِ، فَمَطَرَتْ السَّمَاءُ فَوَكَفَ الْمَسْجِدُ، فَأَبْصَرْتُ الطِّينَ وَالْمَاءَ، فَخَرَجَ حِينَ فَرَغَ مِنْ صَلاَةِ الصُّبْحِ، وَجَبِينُهُ وَرَوْثَةُ أَنْفِهِ فِيهِمَا الطِّينُ وَالْمَاءُ، وَإِذَا هِيَ لَيْلَةُ إِحْدَى وَعِشْرِينَ مِنْ الْعَشْرِ الأَوَاخِرِ. (م/1167)
ترجمه: ابو سعید خدری (رض) میگوید: رسول الله ﷺ دههی اول ماه مبارک رمضان، به اعتکاف نشست. سپس دههی وسط (دوم) را نیز در خیمهای ترکی که بر دروازهی آن، حصیری آویزان بود، به اعتکاف نشست.
راوی میگوید: رسول الله ﷺ حصیر را با دستش، کنار زد و سرش را از خیمه بیرون نمود و با مردم، سخن گفت. مردم نیز به ایشان، نزدیک شدند. آنگاه نبی اکرم ﷺ فرمود: «من در جستجوی این شب (قدر) دههی اول را به اعتکاف نشستم. آنگاه دههی وسط (دوم) را نیز به اعتکاف نشستم. سرانجام نزد من آمدند و به من گفتند: شب قدر در دههی آخر رمضان میباشد. هر کس از شما میخواهد به اعتکاف بنشیند، معتکف شود». در نتیجه، مردم نیز با ایشان به اعتکاف نشستند. پیامبر اکرم ﷺ فرمود: «و در شبی فرد، به من نشان داده شد و من صبح آنروز در میان آب و گل، سجده نمودم».
راوی میگوید: شب بیست و یکم هنگامیکه پیامبر اکرم ﷺ برای نماز صبح برخاست، باران باریده و سقف مسجد، آب داده بود. لذا من آب و گِل را (در مسجد) مشاهده نمودم. هنگامیکه نماز صبح پیامبر اکرم ﷺ به پایان رسید، آب و گِل بر پیشانی و کنارهی بینیاش آشکار بود و آن، شب بیست و یکم دههی آخر رمضان بود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👌دعایی که حتما مستجاب است
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم:
« ثلاث دعوات مستجابات :
دعوة الصائم ، ودعوة المظلوم ،
ودعوة المسافر »
رسول اللهﷺ میفرماید:
«دعای سه نفر مستجاب است: دعای روزهدار ، دعای مظلوم ، دعای مسافر»
📔[صحيح الجامع:3030]
#دعا
#رمضان
#حدیث_نبوی
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم:
« ثلاث دعوات مستجابات :
دعوة الصائم ، ودعوة المظلوم ،
ودعوة المسافر »
رسول اللهﷺ میفرماید:
«دعای سه نفر مستجاب است: دعای روزهدار ، دعای مظلوم ، دعای مسافر»
📔[صحيح الجامع:3030]
#دعا
#رمضان
#حدیث_نبوی
کتاب روزه
باب (50): دربارهی اینکه بهترین روزه گرفتن، روزهی داوود است که یک روز را روزه میگرفت و روز دیگر را روزه نمیگرفت
629- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو (رض) قَال:َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنَّ أَحَبَّ الصِّيَامِ إِلَى اللَّهِ صِيَامُ دَاوُدَ، وَأَحَبَّ الصَّلاَةِ إِلَى اللَّهِ صَلاَةُ دَاوُدَ، ÷، كَانَ يَنَامُ نِصْفَ اللَّيْلِ، وَيَقُومُ ثُلُثَهُ، وَيَنَامُ سُدُسَهُ، وَكَانَ يَصُومُ يَوْمًا وَيُفْطِرُ يَوْمًا». (م/1159)
ترجمه: عبد الله بن عمرو بن عاص (رض) میگوید: رسول الله ﷺ فرمود: «بهترین روزه، نزد الله، روزهی داوود ؛ و بهترین نماز، نزد الله، نماز داوود است؛ ایشان تا نصف شب میخوابید؛ آنگاه یک سوم آنرا بیدار میماند و (نماز میخواند). و بعد از آن، یک ششم دیگر را دوباره میخوابید. و یک روز، روزه میگرفت و روز دیگر، روزه نمیگرفت».
باب (50): دربارهی اینکه بهترین روزه گرفتن، روزهی داوود است که یک روز را روزه میگرفت و روز دیگر را روزه نمیگرفت
629- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو (رض) قَال:َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنَّ أَحَبَّ الصِّيَامِ إِلَى اللَّهِ صِيَامُ دَاوُدَ، وَأَحَبَّ الصَّلاَةِ إِلَى اللَّهِ صَلاَةُ دَاوُدَ، ÷، كَانَ يَنَامُ نِصْفَ اللَّيْلِ، وَيَقُومُ ثُلُثَهُ، وَيَنَامُ سُدُسَهُ، وَكَانَ يَصُومُ يَوْمًا وَيُفْطِرُ يَوْمًا». (م/1159)
ترجمه: عبد الله بن عمرو بن عاص (رض) میگوید: رسول الله ﷺ فرمود: «بهترین روزه، نزد الله، روزهی داوود ؛ و بهترین نماز، نزد الله، نماز داوود است؛ ایشان تا نصف شب میخوابید؛ آنگاه یک سوم آنرا بیدار میماند و (نماز میخواند). و بعد از آن، یک ششم دیگر را دوباره میخوابید. و یک روز، روزه میگرفت و روز دیگر، روزه نمیگرفت».
اللَّهُــمَّ اَسْکِنِّـی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ
خــداوندا مــرا در وســط بهشت ساکن کــن
❤1
#صحیح_مسلم
#زکات
باب (7): دربارهی مال اندوزان و شدت و سختی بر آنها
♦️عَنْ الأَحْنَفِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: كُنْتُ فِي نَفَرٍ مِنْ قُرَيْشٍ فَمَرَّ أَبُوذَرٍّ وَهُوَ يَقُولُ: بَشِّرْ الْكَانِزِينَ بِكَيٍّ فِي ظُهُورِهِمْ يَخْرُجُ مِنْ جُنُوبِهِمْ، وَبِكَيٍّ مِنْ قِبَلِ أَقْفَائِهِمْ يَخْرُجُ مِنْ جِبَاهِهِمْ، قَالَ: ثُمَّ تَنَحَّى فَقَعَدَ، قَالَ: قُلْتُ: مَنْ هَذَا؟ قَالُوا: هَذَا أَبُوذَرٍّ، قَالَ: فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ: مَا شَيْءٌ سَمِعْتُكَ تَقُولُ قُبَيْلُ؟ قَالَ: مَا قُلْتُ إِلاَّ شَيْئًا قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِيِّهِمْ ﷺ، قَالَ: قُلْتُ: مَا تَقُولُ فِي هَذَا الْعَطَاءِ؟ قَالَ: خُذْهُ فَإِنَّ فِيهِ الْيَوْمَ مَعُونَةً، فَإِذَا كَانَ ثَمَنًا لِدِينِكَ فَدَعْهُ. (مسلم/992)
💠 ترجمه: احنف بن قیس میگوید: من در میان گروهی از قریش، نشسته بودم. در آن اثنا، ابوذر از آنجا گذشت در حالی که میگفت: «مال اندوزان را به داغی در پشتهایشان که آثار آن از پهلو، آشکار میشود و داغی در پشت سرشان که آثار آن از پیشانی، ظاهر میگردد، بشارت دهید».
راوی میگوید: آنگاه ابوذر از راه به کناری رفت و نشست. من از آن جمع پرسیدم: این شخص، کیست؟ گفتند: این، ابوذر است. من برخاستم و نزد او رفتم و گفتم: سخنانی را که چند لحظه قبل از شما شنیدم، چه بودند؟ ابوذر گفت: من فقط سخنانی را به زبان آوردم که از پیامبرشان شنیدهام. گفتم: در مورد این بخشش (که به من دادهاند) چه میگویی؟ گفت: آن را بردار؛ زیرا امروز، کمکی به توست؛ اما اگر خواستند بوسیلهی آن، دینت را بخرند، رهایش کن.
┉┅━❀🍃🌸🍃❀━┅┉
#زکات
باب (7): دربارهی مال اندوزان و شدت و سختی بر آنها
♦️عَنْ الأَحْنَفِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: كُنْتُ فِي نَفَرٍ مِنْ قُرَيْشٍ فَمَرَّ أَبُوذَرٍّ وَهُوَ يَقُولُ: بَشِّرْ الْكَانِزِينَ بِكَيٍّ فِي ظُهُورِهِمْ يَخْرُجُ مِنْ جُنُوبِهِمْ، وَبِكَيٍّ مِنْ قِبَلِ أَقْفَائِهِمْ يَخْرُجُ مِنْ جِبَاهِهِمْ، قَالَ: ثُمَّ تَنَحَّى فَقَعَدَ، قَالَ: قُلْتُ: مَنْ هَذَا؟ قَالُوا: هَذَا أَبُوذَرٍّ، قَالَ: فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ: مَا شَيْءٌ سَمِعْتُكَ تَقُولُ قُبَيْلُ؟ قَالَ: مَا قُلْتُ إِلاَّ شَيْئًا قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِيِّهِمْ ﷺ، قَالَ: قُلْتُ: مَا تَقُولُ فِي هَذَا الْعَطَاءِ؟ قَالَ: خُذْهُ فَإِنَّ فِيهِ الْيَوْمَ مَعُونَةً، فَإِذَا كَانَ ثَمَنًا لِدِينِكَ فَدَعْهُ. (مسلم/992)
💠 ترجمه: احنف بن قیس میگوید: من در میان گروهی از قریش، نشسته بودم. در آن اثنا، ابوذر از آنجا گذشت در حالی که میگفت: «مال اندوزان را به داغی در پشتهایشان که آثار آن از پهلو، آشکار میشود و داغی در پشت سرشان که آثار آن از پیشانی، ظاهر میگردد، بشارت دهید».
راوی میگوید: آنگاه ابوذر از راه به کناری رفت و نشست. من از آن جمع پرسیدم: این شخص، کیست؟ گفتند: این، ابوذر است. من برخاستم و نزد او رفتم و گفتم: سخنانی را که چند لحظه قبل از شما شنیدم، چه بودند؟ ابوذر گفت: من فقط سخنانی را به زبان آوردم که از پیامبرشان شنیدهام. گفتم: در مورد این بخشش (که به من دادهاند) چه میگویی؟ گفت: آن را بردار؛ زیرا امروز، کمکی به توست؛ اما اگر خواستند بوسیلهی آن، دینت را بخرند، رهایش کن.
┉┅━❀🍃🌸🍃❀━┅┉
#صحیح_مسلم
#زکات
باب (7): دربارهی مال اندوزان و شدت و سختی بر آنها
♦️عَنْ الأَحْنَفِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: كُنْتُ فِي نَفَرٍ مِنْ قُرَيْشٍ فَمَرَّ أَبُوذَرٍّ وَهُوَ يَقُولُ: بَشِّرْ الْكَانِزِينَ بِكَيٍّ فِي ظُهُورِهِمْ يَخْرُجُ مِنْ جُنُوبِهِمْ، وَبِكَيٍّ مِنْ قِبَلِ أَقْفَائِهِمْ يَخْرُجُ مِنْ جِبَاهِهِمْ، قَالَ: ثُمَّ تَنَحَّى فَقَعَدَ، قَالَ: قُلْتُ: مَنْ هَذَا؟ قَالُوا: هَذَا أَبُوذَرٍّ، قَالَ: فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ: مَا شَيْءٌ سَمِعْتُكَ تَقُولُ قُبَيْلُ؟ قَالَ: مَا قُلْتُ إِلاَّ شَيْئًا قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِيِّهِمْ ﷺ، قَالَ: قُلْتُ: مَا تَقُولُ فِي هَذَا الْعَطَاءِ؟ قَالَ: خُذْهُ فَإِنَّ فِيهِ الْيَوْمَ مَعُونَةً، فَإِذَا كَانَ ثَمَنًا لِدِينِكَ فَدَعْهُ. (مسلم/992)
💠 ترجمه: احنف بن قیس میگوید: من در میان گروهی از قریش، نشسته بودم. در آن اثنا، ابوذر از آنجا گذشت در حالی که میگفت: «مال اندوزان را به داغی در پشتهایشان که آثار آن از پهلو، آشکار میشود و داغی در پشت سرشان که آثار آن از پیشانی، ظاهر میگردد، بشارت دهید».
راوی میگوید: آنگاه ابوذر از راه به کناری رفت و نشست. من از آن جمع پرسیدم: این شخص، کیست؟ گفتند: این، ابوذر است. من برخاستم و نزد او رفتم و گفتم: سخنانی را که چند لحظه قبل از شما شنیدم، چه بودند؟ ابوذر گفت: من فقط سخنانی را به زبان آوردم که از پیامبرشان شنیدهام. گفتم: در مورد این بخشش (که به من دادهاند) چه میگویی؟ گفت: آن را بردار؛ زیرا امروز، کمکی به توست؛ اما اگر خواستند بوسیلهی آن، دینت را بخرند، رهایش کن.
┉┅━❀🍃🌸🍃❀━┅┉
#زکات
باب (7): دربارهی مال اندوزان و شدت و سختی بر آنها
♦️عَنْ الأَحْنَفِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: كُنْتُ فِي نَفَرٍ مِنْ قُرَيْشٍ فَمَرَّ أَبُوذَرٍّ وَهُوَ يَقُولُ: بَشِّرْ الْكَانِزِينَ بِكَيٍّ فِي ظُهُورِهِمْ يَخْرُجُ مِنْ جُنُوبِهِمْ، وَبِكَيٍّ مِنْ قِبَلِ أَقْفَائِهِمْ يَخْرُجُ مِنْ جِبَاهِهِمْ، قَالَ: ثُمَّ تَنَحَّى فَقَعَدَ، قَالَ: قُلْتُ: مَنْ هَذَا؟ قَالُوا: هَذَا أَبُوذَرٍّ، قَالَ: فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ: مَا شَيْءٌ سَمِعْتُكَ تَقُولُ قُبَيْلُ؟ قَالَ: مَا قُلْتُ إِلاَّ شَيْئًا قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِيِّهِمْ ﷺ، قَالَ: قُلْتُ: مَا تَقُولُ فِي هَذَا الْعَطَاءِ؟ قَالَ: خُذْهُ فَإِنَّ فِيهِ الْيَوْمَ مَعُونَةً، فَإِذَا كَانَ ثَمَنًا لِدِينِكَ فَدَعْهُ. (مسلم/992)
💠 ترجمه: احنف بن قیس میگوید: من در میان گروهی از قریش، نشسته بودم. در آن اثنا، ابوذر از آنجا گذشت در حالی که میگفت: «مال اندوزان را به داغی در پشتهایشان که آثار آن از پهلو، آشکار میشود و داغی در پشت سرشان که آثار آن از پیشانی، ظاهر میگردد، بشارت دهید».
راوی میگوید: آنگاه ابوذر از راه به کناری رفت و نشست. من از آن جمع پرسیدم: این شخص، کیست؟ گفتند: این، ابوذر است. من برخاستم و نزد او رفتم و گفتم: سخنانی را که چند لحظه قبل از شما شنیدم، چه بودند؟ ابوذر گفت: من فقط سخنانی را به زبان آوردم که از پیامبرشان شنیدهام. گفتم: در مورد این بخشش (که به من دادهاند) چه میگویی؟ گفت: آن را بردار؛ زیرا امروز، کمکی به توست؛ اما اگر خواستند بوسیلهی آن، دینت را بخرند، رهایش کن.
┉┅━❀🍃🌸🍃❀━┅┉