Telegram Web Link
▪️نماز بدون وضو، صحيح نيست

عَنْ أَبَي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : «لا تُقْبَلُ صَلاةُ مَنْ أَحْدَثَ حَتَّى يَتَوَضَّأَ». قَالَ رَجُلٌ مِنْ حَضْرَمَوْتَ: مَا الْحَدَثُ يَا أَبَا هُرَيْرَةَ؟ قَالَ: فُسَاءٌ أَوْ ضُرَاطٌ. (بخارى:135)



از ابوهريره رضي الله عنه روايت است كه رسول‏ الله ﷺ فرمود: «هركس كه وضويش بشكند تا زماني كه دوباره وضو نگيرد، هيچ نمازي از وي پذيرفته نمي‏شود». يكي از اهالي حضرموت پرسيد: اي ابوهريره شكستن وضو يعني چه؟ گفت: بادي كه از شكم بيرون آيد خواه با صدا باشد و خواه بي صدا.

This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📋 حـدیث_ ڪوتاه

◻️ رسول_اللهﷺ
◽️مَنْ دَعَا إلَى هُدًى كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أُجُورِ مَنْ يَتْبَعُهُ لاَ يَنْقُصُ ذَلِكَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْئا
▫️هر کس به خیری دعوت دهد برایش ثوابی همانند ثواب کسانی که از وی پیروی می کنند، داده میشود بدون انکه از ثواب ان ها کم شود.

👤الراوي: أبو هريرة
المحدث: الألباني
📚 المصدر: صحيح الترمذي
📖الصفحة أو الرقم: 2674
🗞خلاصة حكم المحدث: صحيح
🗳التخريج :
📘 مسلم (2674)
📗 أبو داود (4609)
📒 الترمذي (2674) واللفظ له
📙 ابن ماجه (206)
📓 أحمد (9160)

↡❅↡ ↡❅↡
Forwarded from احادیث قدسی
بخاری، باب: [کیف فرضت الصلاة في الإسراء]

115- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رضي الله عنه قَالَ: كَانَ أَبُو ذَرٍّ رضي الله عنه يُحَدِّثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: فُرِجَ عَنْ سَقْفِ بَيْتِي، وَأَنَا بِمَكَّةَ، فَنَزَلَ جِبْرِيلُ عليه السلام فَفَرَجَ صَدْرِي، ثُمَّ غَسَلَهُ بِمَاءِ زَمْزَمَ، ثُمَّ جَاءَ بِطَسْتٍ مِنْ ذَهَبٍ، مُمْتَلِئٍ حِكْمَةً وَإِيمَانًا فَأَفْرَغَهُ فِي صَدْرِي، ثُمَّ أَطْبَقَهُ، ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِي، فَعَرَجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا، فَلَمَّا جِئْتُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا، قَالَ جِبْرِيلُ لِخَازِنِ السَّمَاءِ: افْتَحْ، قَالَ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ جِبْرِيلُ، قَالَ: هَلْ مَعَكَ أَحَدٌ؟ قَالَ: نَعَمْ، مَعِي مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: أُرْسِلَ إِلَيْهِ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَلَمَّا فَتَحَ عَلَوْنَا إِلَى السَّمَاءَ الدُّنْيَا، فَإِذَا رَجُلٌ قَاعِدٌ عَلَى يَمِينِهِ أَسْوِدَةٌ، وَعَلَى يَسَارِهِ أَسْوِدَةٌ، إِذَا نَظَرَ قِبَلَ يَمِينِهِ ضَحِكَ، وَإِذَا نَظَرَ قِبَلَ شِمَالِهِ بَكَى، فَقَالَ: مَرْحَبًا بِالنَّبِيِّ الصَّالِحِ، وَالِابْنِ الصَّالِحِ، قُلْتُ لِجِبْرِيلَ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا آدَمُ عليه السلام، وَهَذِهِ الأَسْوِدَةُ الَّتِي عَنْ يَمِينِهِ وَشِمَالِهِ نَسَمُ بَنِيهِ، فَأَهْلُ اليَمِينِ مِنْهُمْ أَهْلُ الجَنَّةِ، وَالأَسْوِدَةُ الَّتِي عَنْ شِمَالِهِ أَهْلُ النَّارِ، فَإِذَا نَظَرَ عَنْ يَمِينِهِ ضَحِكَ، وَإِذَا نَظَرَ قِبَلَ شِمَالِهِ بَكَى، حَتَّى عَرَجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ الثَّانِيَةِ، فَقَالَ لِخَازِنِهَا: افْتَحْ، فَقَالَ لَهُ خَازِنِهَا مِثْلَ مَا قَالَ الأَوَّلُ: فَفَتَحَ، قَالَ أَنَسٌ: فَذَكَرَ أَنَّهُ وَجَدَ فِي السَّمَوَاتِ آدَمَ، وَإِدْرِيسَ، وَمُوسَى، وَعِيسَى، وَإِبْرَاهِيمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ، وَلَمْ يُثْبِتْ كَيْفَ مَنَازِلُهُمْ، غَيْرَ أَنَّهُ ذَكَرَ أَنَّهُ وَجَدَ آدَمَ فِي السَّمَاءِ الدُّنْيَا، وَإِبْرَاهِيمَ فِي السَّمَاءِ السَّادِسَةِ، قَالَ أَنَسٌ: فَلَمَّا مَرَّ جِبْرِيلُ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِإِدْرِيسَ، قَالَ: مَرْحَبًا بِالنَّبِيِّ الصَّالِحِ، وَالأَخِ الصَّالِحِ، فَقُلْتُ مَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا إِدْرِيسُ، ثُمَّ مَرَرْتُ بِمُوسَى عليه السلام فَقَالَ: مَرْحَبًا بِالنَّبِيِّ الصَّالِحِ، وَالأَخِ الصَّالِحِ، قُلْتُ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا مُوسَى، ثُمَّ مَرَرْتُ بِعِيسَى عليه السلام فَقَالَ: مَرْحَبًا بِالأَخِ الصَّالِحِ، وَالنَّبِيِّ الصَّالِحِ، قُلْتُ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا عِيسَى، ثُمَّ مَرَرْتُ بِإِبْرَاهِيمَ عليه السلام، فَقَالَ: مَرْحَبًا بِالنَّبِيِّ الصَّالِحِ، وَالِابْنِ الصَّالِحِ، قُلْتُ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا إِبْرَاهِيمُ عليه السلام. قَالَ ابْنُ شِهَابٍ: فَأَخْبَرَنِي ابْنُ حَزْمٍ أَنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ وَأَبَا حَيَّةَ الأَنْصَارِيَّ كَانَا يَقُولاَنِ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ثُمَّ عُرِجَ بِي حَتَّى ظَهَرْتُ لِمُسْتَوَى أَسْمَعُ فِيهِ صَرِيفَ الأَقْلاَمِ، قَالَ ابْنُ حَزْمٍ وَأَنَسُ بْنُ مَالِكٍ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: فَفَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَى أُمَّتِي خَمْسِينَ صَلاَةً، فَرَجَعْتُ بِذَلِكَ، حَتَّى مَرَرْتُ عَلَى مُوسَى عليه السلام فَقَالَ: مَا فَرَضَ اللَّهُ لَكَ عَلَى أُمَّتِكَ؟ قُلْتُ: خَمْسِينَ صَلاَةً، قَالَ: فَارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ، فَإِنَّ أُمَّتَكَ لاَ تُطِيقُ ذَلِكَ، فَرَاجَعْتُ، فَوَضَعَ عَنّي شَطْرَهَا، فَرَجَعْتُ إِلَى مُوسَى، قُلْتُ: وَضَعَ عَنّي شَطْرَهَا، فَقَالَ: رَاجِعْ رَبَّكَ، فَإِنَّ أُمَّتَكَ لاَ تُطِيقُ، فَرَاجَعْتُ، فَوَضَعَ شَطْرَهَا، فَرَجَعْتُ إِلَيْهِ، فَقَالَ: ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ، فَإِنَّ أُمَّتَكَ لاَ تُطِيقُ ذَلِكَ، فَرَاجَعْتُهُ، فَقَالَ: هِيَ خَمْسٌ، وَهِيَ خَمْسُونَ، لاَ يُبَدَّلُ القَوْلُ لَدَيَّ، فَرَجَعْتُ إِلَى مُوسَى، فَقَالَ: رَاجِعْ رَبَّكَ، فَقُلْتُ: اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَبِّي، ثُمَّ انْطَلَقَ بِي، حَتَّى انْتَهَى بِي إِلَى سِدْرَةِ المُنْتَهَى، وَغَشِيَهَا أَلْوَانٌ لاَ أَدْرِي مَا هِيَ؟ ثُمَّ أُدْخِلْتُ الجَنَّةَ، فَإِذَا فِيهَا حَبَايِلُ اللُّؤْلُؤِ، وَإِذَا تُرَابُهَا المِسْكُ».
115. از انس بن مالک روایت شده است که گفت: ابوذر، برایمان سخن می‌گفت که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «وقتی در مکه بودم، سقف منزلم شکافته شد، پس جبرئیل صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ پایین آمد و سینه‌ام را شکافت و آن را با آب زمزم شست‌وشو داد، سپس ظرفی از طلا آورد که پر از حکمت و ایمان بود و در سینه‌ام ریخت و آن را به حالت اول برگرداند، پس دستم را
Forwarded from احادیث قدسی
گرفت و مرا به آسمان دنیا بالا برد؛ وقتی که به آسمان دنیا رسیدیم، جبرئیل به دربان آسمان گفت: دَر را باز کن، دربان گفت: کیستی؟ جبرئیل گفت: جبرئیل هستم، گفت: آیا کسی همراهت است؟ گفت: بله، محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ با من است، گفت: آیا دعوت شده است؟ گفت: بله، پس وقتی که دَر را باز کرد، به سمت بالا حرکت کردیم، مردی آنجا نشسته بود و در سمت راست و چپش اشخاصی بودند و وقتی به سمت راستش نگاه می‌کرد، می‌خندید و وقتی به سمت چپش نگاه می‌کرد گریه می‌کرد؛ وقتی مرا دید گفت: خوش آمدی ای پیامبر صالح و ای فرزند صالح، به جبرئیل گفتم: او کیست؟ گفت: او آدم است و این افرادی که در سمت راست و چپش قرار دارند، جان‌های فرزندانش هستند، کسانی که در سمت راست هستند، اهل بهشت و کسانی که در سمت چپ هستند، اهل آتش می‌باشند، پس وقتی به سمت راستش نگاه می‌کند، می‌خندد و وقتی به سمت چپش می‌نگرد، گریه می‌کند؛ رفتیم تا این که مرا به آسمان دوم برد (به آسمان دوم رسیدیم)، به دربانش گفت: در را باز کن، دربان همان چیزهایی که دربان آسمان نخست گفته بود، تکرار کرد و در را باز کرد»؛ انس می‌گوید: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند که در آسمان، آدم و ادریس و موسی و عیسی و ابراهیم را دیده است، اما مکان آن‌ها را نگفت، جز این که فرمودند: آدم را در آسمان دنیا و ابراهیم را در آسمان ششم دیده است. انس می‌گوید: وقتی جبرئیل، پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ را از کنار ادریس عبور داد، ادریس خطاب به پیامبر گفت: «خوش آمدی ای پیامبر صالح و برادر صالح، گفتم: او کیست؟ جبرئیل گفت: او ادریس است، سپس از کنار موسی گذشتم و او نیز گفت: مرحبا به پیامبر صالح و برادر صالح، گفتم: او کیست؟ گفت: او موسی است، سپس از کنار عیسی گذشتم، او نیز گفت: مرحبا به پیامبر صالح و برادر صالح، گفتم: او کیست؟ گفت: او عیسی است، سپس از کنار ابراهیم گذشتم و او نیز گفت: مرحبا به پیامبر صالح و فرزند صالح، گفتم: او کیست؟ گفت: او ابراهیم است». ابن شهاب می‌گوید: ابن حزم مرا خبر داد که ابن عباس و ابوحیه‌ی انصاری می‌گفتند: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «سپس به سمت بالا برده شدم تا این که به جای بلندی رسیدم که صدای قلم‌ها را می‌شنیدم». ابن حزم و انس ابن مالک می‌گویند: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «در آنجا خداوند متعال بر امتم پنجاه [نوبت] نماز را در شبانه روز واجب کرد. پس برگشتم تا از کنار موسی گذشتم، او پرسید: خداوند چه چیزی را بر امتت واجب کرد؟ گفتم: پنجاه [نوبت] نماز؟ گفت: نزد پروردگارت برگرد [و تخفیف بخواه]؛ زیرا امتت توانایی انجام آن را ندارد، نزد خداوند برگشتم و از او تخیف خواستم، پس نصفی از آن را برایم تخفیف داد، نزد موسی برگشتم، گفتم: قسمتی از آن را برایم تخفیف داد، موسی گفت: نزد پروردگارت برگرد [و دوباره تخفیف بخواه]؛ زیرا امتت توانایی انجام آن را ندارد، پس برگشتم و نصف دیگری از آن را تخفیف داد، نزد موسی برگشتم، گفت: نزد پروردگارت برگرد [و دوباره تخفیف بخواه؛ زیرا امتت توانایی انجام آن را ندارد، پس برگشتم و تخفیف خواستم، خداوند فرمود: این پنج [نوبت] و این پنجاه [اجر و پاداش] (یعنی با انجام هر واجب، ده برابر اجر و پاداش برای انجام‌دهنده‌اش محسوب می‌شود) و دیگر هیچ تغییر و تبدیلی در گفتار من نخواهد بود، نزد موسی برگشتم، گفت: نزد پروردگارت برگرد، گفتم: از پروردگارم شرم می‌کنم. سپس جبرئیل مرا برد تا این که به سدرة المنتهی رساند که رنگ‌های گوناگون آنجا را پوشانده بودند و کیفیت آن را نمی‌دانستم؛ سپس مرا داخل بهشت بردند و در آنجا بندها و زنجیرهایی از لؤلؤ بودند و خاکش مشک بود (بوی مشک می‌داد)».
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
( خَالِدِينَ فِيهَا ۖ وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ )

لقمان (9) Luqman

جاودانه در آن خواهند ماند، وعده ی خداوند راست است، و او پیروزمند حکیم است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from احادیث قدسی
مسلم، باب: [الإسراء برسول الله صلی الله علیه وسلم وفرض الصلاة]

116- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: أُتِيتُ بِالْبُرَاقِ وَهُوَ دَابَّةٌ أَبْيَضُ طَوِيلٌ، فَوْقَ الْحِمَارِ، وَدُونَ الْبَغْلِ، يَضَعُ حَافِرَهُ عِنْدَ مُنْتَهَى طَرْفِهِ، قَالَ: فَرَكِبْتُهُ حَتَّى أَتَيْتُ بَيْتَ الْمَقْدِسِ، قَالَ: فَرَبَطْتُهُ بِالْحَلْقَةِ الَّتِي يَرْبِطُ بِهِ الْأَنْبِيَاءُ، قَالَ: ثُمَّ دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ، فَصَلَّيْتُ فِيهِ رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ خَرَجْتُ، فَجَاءَ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِإِنَاءٍ مِنْ خَمْرٍ، وَإِنَاءٍ مِنْ لَبَنٍ، فَاخْتَرْتُ اللَّبَنَ، فَقَالَ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: اخْتَرْتَ الْفِطْرَةَ، ثُمَّ عُرِجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ، فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَقِيلَ: مَنَ أَنْتَ؟ قَالَ: جِبْرِيلُ، قِيلَ: وَمَنْ مَعَكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ صلى الله عليه وسلم، قِيلَ: وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ؟ قَالَ: لَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ، فَفُتِحَ لَنَا، فَإِذَا أَنَا بِآدَمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَرَحَّبَ بِي، وَدَعَا لِي بِخَيْرٍ، ثُمَّ عَرَجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ الثَّانِيَةِ، فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَقِيلَ: مَنَ أَنْتَ؟ قَالَ: جِبْرِيلُ، قِيلَ: وَمَنْ مَعَكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ، قِيلَ: وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ؟ قَالَ: قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ، فَفَتَحَ لَنَا، فَإِذَا أَنَا بِابْنَيْ الْخَالَةِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ، وَيَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّاءَ، فَرَحَّبَا بِي، وَدَعَوَا لِي بِخَيْرٍ، ثُمَّ عَرَجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ، فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ، فَقِيلَ: مَنَ أَنْتَ؟ قَالَ: جِبْرِيلُ، قِيلَ: وَمَنْ مَعَكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قِيلَ: وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ؟ قَالَ: قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ، فَفَتَحَ لَنَا، فَإِذَا أَنَا بِيُوسُفَ، إِذَا هُوَ قَدِ اُعْطِيَ شَطْرَ الْحُسْنِ، قَالَ: فَرَحَّبَ وَدَعَا لِي بِخَيْرٍ، ثُمَّ عَرَجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ، فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ، فَقِيلَ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: جِبْرِيلُ، قِيلَ: وَمَنْ مَعَكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ صلى الله عليه وسلم، قِيْلَ: وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ؟ قَالَ: قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ، فَفُتِحَ لَنَا فَإِذَا أَنَا بِإِدْرِيسَ، فَرَحَّبَ بِيْ وَدَعَا لِي بِخَيْرٍ، قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿‏وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا‏﴾، ثُمَّ عُرِجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ، فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ، قِيلَ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: جِبْرِيلُ، قِيلَ: وَمَنْ مَعَكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ صلى الله عليه وسلم، قِيلَ: وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ؟ قَالَ: قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ، فَفَتَحَ لَنَا، فَإِذَا أَنَا بِهَارُونَ، فَرَحَّبَ بِيْ وَدَعَا لِي بِخَيْرٍ، ثُمَّ عُرِجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ السَّادِسَةِ، فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ، قِيلَ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: جِبْرِيلُ، قِيلَ: وَمَنْ مَعَكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ صلى الله عليه وسلم، قِيلَ: وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ؟ قَالَ: قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ، فَفَتَحَ لَنَا، فَإِذَا أَنَا بِمُوسَى، فَرَحَّبَ بِيْ وَدَعَا لِي بِخَيْرٍ، ثُمَّ عُرِجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ، فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ، فَقِيلَ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: جِبْرِيلُ، قِيلَ: وَمَنْ مَعَكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قِيلَ: وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ؟ قَالَ: قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ، فَفُتِحَ لَنَا، فَإِذَا أَنَا بِإِبْرَاهِيمَ مُسْنِدًا ظَهْرَهُ إِلَى الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ، وَإِذَا هُوَ يَدْخُلُهُ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ لَا يَعُودُونَ إِلَيْهِ، ثُمَّ ذَهَبَ بِي إِلَى السِّدْرَةِ الْمُنْتَهَى، وَإِذَا وَرَقُهَا كَآذَانِ الْفِيَلَةِ، وَإِذَا ثَمَرُهَا كَالْقِلَالِ، قَالَ: فَلَمَّا غَشِيَهَا مِنْ أَمْرِ اللهِ مَا غَشِيَ، تَغَيَّرَتْ، فَمَا أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللهِ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَنْعَتَهَا مِنْ حُسْنِهَا، فَأَوْحَى اللهُ إِلَيَّ مَا أَوْحَى، فَفَرَضَ عَلَيَّ خَمْسِينَ صَلَاةً، فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ، فَنَزَلْتُ إِلَى مُوسَى، فَقَالَ: مَا فَرَضَ رَبُّكَ عَلَى أُمَّتِكَ؟ قُلْتُ: خَمْسِينَ صَلَاةً، قَالَ: ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ، فَاسْأَلْهُ التَّخْفِيفَ، فَإِنَّ أُمَّتَكَ لَا يُطِيقُونَ ذَلِكَ، فَإِنِّي قَدْ بَلَوْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَخَبَرْتُهُمْ، قَالَ: فَرَجَعْتُ إِلَى رَبِّي، فَقُلْتُ: يَا رَبِّ! خَفِّفْ عَلَى أُمَّتِي، فَحَطَّ عَنِّي خَمْسًا، فَرَجَعْتُ إِلَى مُوسَى، فَقُلْتُ: حَطَّ عَنِّي خَمْسًا، قَالَ: إِنَّ أُمَّتَكَ لَا يُطِيقُونَ ذَلِكَ، فَارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ، فَاسْأَلْهُ التَّخْفِيفَ، قَالَ: فَلَمْ أَزَلْ أَرْجِ
Forwarded from احادیث قدسی
عُ بَيْنَ رَبِّي - تَبَارَكَ وَتَعَالَى - وَبَيْنَ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ، حَتَّى قَالَ: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّهُنَّ خَمْسُ صَلَوَاتٍ، كُلَّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ، لِكُلِّ صَلَاةٍ عَشْرٌ، فَذَلِكَ خَمْسُونَ صَلَاةً، وَمَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ فَلَمْ يَعْمَلْهَا، كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةً، فَإِنْ عَمِلَهَا كُتِبَتْ لَهُ عَشْرًا، وَمَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ فَلَمْ يَعْمَلْهَا، لَمْ تُكْتَبْ شَيْئًا، فَإِنْ عَمِلَهَا كُتِبَتْ سَيِّئَةً وَاحِدَةً، قَالَ: فَنَزَلْتُ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى مُوسَى عليه السلام، فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ، فَاسْأَلْهُ التَّخْفِيفَ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: فَقُلْتُ: قَدْ رَجَعْتُ إِلَى رَبِّي، حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْهُ».
116. از انس بن مالک روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «"براق" را برایم آوردند که حیوانی سفید و دراز و بزرگ‌تر از الاغ و کوچک‌تر از قاطر بود و سُم‌هایش را در منتهای دید چشمانش می‌گذاشت، پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: بر آن سوار شدم تا این که به بیت المقدس رسیدم؛ فرمودند: پس آن را به حلقه‌ای بستم که پیامبران بدان می‌بستند و داخل مسجد شدم و در آنجا دو رکعت نماز خواندم، سپس از آنجا بیرون آمدم، آنگاه جبرئیل آمد و ظرفی از شراب و ظرفی از شیر آورد (و تعارف کرد)، من شیر را انتخاب کردم؛ جبرئیل گفت: فطرت را انتخاب کردی و شیر علامت آن است؛ سپس ما را به آسمان بالا برد؛ جبرئیل [از دربان] خواست که دَر را باز کند، گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبرئیل، گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بله، دعوت شده است. پس در را برای ما باز کرد، در این هنگام با آدم رو‌به‌رو شدم، به من خوش‌آمد گفت و برایم دعای خیر کرد، سپس ما را به آسمان دوم بالا برد؛ جبرئیل خواست در را باز کنند، گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبرئیل، گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بله، دعوت شده است، پس در را برای ما باز کردند، در این اثنا با پسر خاله‌ها عیسی پسر مریم و یحیی پسر زکریا (علیهما السلام) روبه‌رو شدم، آن‌ها به من خوش‌آمد گفتند و برایم دعای خیر کردند؛ سپس ما را به آسمان سوم بالا برد؛ جبرئیل خواست در را باز کنند، گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبرئیل، گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بله، دعوت شده است، پس در را برای ما باز کردند، در این هنگام با یوسف روبه‌رو شدم و دیدم که نصفی از زیبایی و جمال به او بخشیده شده بود، به من خوش‌آمد گفت و برایم دعای خیر کرد؛ سپس ما را به آسمان چهارم بالا برد؛ جبرئیل خواست در را باز کنند، گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبرئیل، گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بله، دعوت شده است، پس در را برای ما باز کردند، در این موقع با ادریس روبه‌رو شدم، به من خوش‌آمد گفت و برایم دعای خیر کرد؛ [ادریس همان پیامبری که] خداوند در باره‌ی او می‌فرماید: ﴿‏وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا‏ ﴾ «ما او را به منزلت و مکان والایی رساندیم»؛ سپس ما را به آسمان پنجم بالا برد؛ جبرئیل خواست در را باز کنند، گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبرئیل، گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بله، دعوت شده است، پس در را برای ما باز کردند، در این اثنا با هارون روبه‌رو شدم، به من خوش‌آمد گفت و برایم دعای خیر کرد؛ سپس ما را به آسمان ششم بالا برد؛ جبرئیل خواست در را باز کنند، گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبرئیل، گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بله، دعوت شده است، پس در را برای ما باز کردند، در این هنگام با موسی روبه‌رو شدم، به من خوش‌آمد گفت و برایم دعای خیر کرد؛ سپس ما را به آسمان هفتم (بالا) برد؛ رفتیم. جبرئیل خواست در را باز کنند، گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبرئیل، گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ گفته شد: دعوت شده است، گفت: بله، دعوت شده است، پس در را برای ما باز کردند در این موقع با ابراهیم روبه‌رو شدم، در حالی که پشتش را به سمت بیت المعمور تکیه داده بود و دریافتم که هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن می‌شوند و وقتی از آن خارج شدند، دیگر به آنجا برنمی‌گردند، سپس [جبرئیل] مرا به سدرة المنتهی برد که دیدم برگ‌هایش [در پهنی] همچون گوش‌های فیل و میوه‌هایش همچون کوزه‌های بزرگ می‌باشند؛ پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: وقتی آن را به امر خدا چیزی فرا می‌گیرد، دگرگون می‌شود و از
Forwarded from احادیث قدسی
زیبایی آن، هیچیک از آفریدگان خدا نمی‌تواند آن را توصیف کند. پس به من وحی کرد آنچه [باید] وحی می‌کرد و بر من پنجاه [نوبت] نماز در شبانه روز را واجب کرد، آنگاه به سمت پایین به طرف موسی برگشتم، گفت: پروردگارت چه چیزی را بر امتت واجب کرد؟ گفتم: پنجاه [نوبت] نماز، گفت: به سوی پروردگارت برگرد و از او تخفیف بخواه، زیرا امتت نمی‌تواند آن را انجام دهد که من بنی اسرائیل را آزمایش کرده‌ام. پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: نزد پروردگارم برگشتم و گفتم: خدایا! بر امتم تخفیف بده، پس پنج نوبت از آن را برایم برداشت (تخفیف داد)؛ نزد موسی برگشتم و گفتم: پنج فرض را برایم تخفیف داد، گفت: امتت نمی‌تواند آن را انجام دهد، نزد پروردگارت برگرد و از او تخفیف بخواه، پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: همچنان بین پروردگار متعال و موسی در حالت رفت و آمد بودم تا این که خداوند فرمود: ای محمد! در هر شبانه روز پنج نوبت نمازند [که بر امتت واجب کردم] و برای هر فرض نماز ده اجر قرار دادم، پس پنجاه فرض نماز می‌شود و هرکس قصد انجام کار نیکی کند، اما آن را انجام ندهد، برایش کار نیکی نوشته می‌شود و اگر آن را انجام دهد، برایش ده کار نیک (ده برابر) نوشته می‌شود و هرکس قصد انجام گناهی کند، اما آن را انجام ندهد، چیزی برایش نوشته نمی‌شود، اما اگر آن را انجام دهد، تنها یک گناه برایش نوشته می‌شود. پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: سپس پایین آمدم تا به موسی رسیدم و به او خبر دادم، موسی گفت: نزد پروردگارت برگرد و از او تخفیف بخواه، پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: گفتم: آنقدر نزد پروردگارم برگشتم تا این که از او شرم کردم که دوباره نزدش برگردم [و تخفیف بخواهم]».
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دعا
کتاب دعا
باب (1): در مورد اسم‌های الله متعال و کسی‌که آنها را حفظ کند

1864ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ عَنِ النَّبِىِّ ﷺ قَالَ: «لِلَّهِ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ اسْمًا مَنْ حَفِظَهَا دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَإِنَّ اللَّهَ وِتْرٌ، يُحِبُّ الْوِتْرَ». (م/2677)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: نبی اکرم صلی اللّٰه علیه وآله وسلم فرمود: «الله متعال نود و نه اسم دارد؛ هرکس که آنها را حفظ نماید، به بهشت می‌رود. و الله متعال، فرد است و عدد فرد را دوست دارد».
2025/07/04 12:02:38
Back to Top
HTML Embed Code: