به طرز افتضاحی دارم سعی میکنم که دور و بریام نفهمن دارم از هم میپاشم.
واقعاً احساس میکنم باید صبح تا شب کارکنم
نه برای پولها! برای اینکه شب موقع خواب یک ساعت به بدبختیام فکر نکنم و از فرط خستگی بیهوش بشم
نه برای پولها! برای اینکه شب موقع خواب یک ساعت به بدبختیام فکر نکنم و از فرط خستگی بیهوش بشم
Forwarded from حرفایی ک کاش میزدم.
گفت: بذار خودم رو جمع کنم، بعد حرف بزنیم. این تعبیر، تمثیلی و کنایی نیست. بدنمان یکپارچه است، اما وجودمان واقعاً هزارتکه است. گاهی باید تکههایمان را جمع کنیم، کنار هم بگذاریم، قرار بگیریم، تا بتوانیم با دیگری فقط چند کلمه حرف بزنیم.
ابراهیم سلطانی
ابراهیم سلطانی
Forwarded from دچار | Duchar (﮼قلمفرسا.)
چرا باید بترسم از این که قضاوتم کنی؟ مگه قضاوتِ تو به حقیقتِ من آسیب میزنه؟
⚧دلنوشته یک ترنس⚧
معده درد داره منو میخوره
قلب دردم شروع کرد به خوردن
⚧دلنوشته یک ترنس⚧
قلب دردم شروع کرد به خوردن
کورس گذاشتن هرکی بیشتر بگاد.
Forwarded from دچار | Duchar (﮼قلمفرسا.)
اما رها کردن واقعی، درک این است که هیچ چیزی برای رها کردن وجود ندارد؛
چرا که هیچ چیزی از آن تو نیست.
چرا که هیچ چیزی از آن تو نیست.
یه درونگرا می تونه ساعت ها پیش دوستاش وقت بگذرونه، می تونه تو محیط کارش بدرخشه و با همه ارتباط بگیره، می تونه یه بند فک بزنه و پر حرفی کنه. می تونه پارتی بره و خوشبگذرونه، می تونه گاهی وقتا جمعو دستش بگیره و مدیریت کنه، می تونه با هر کسی بیرون بره، می تونه ساعت ها پشت تلفن با کسی که دوسش داره صحبت کنه، می تونه توی چت حرف کم نیاره، حتی می تونه راجب احساساتش حرف بزنه و اونارو نشون بده، فقط یه تایمی هم باید خلوت کنه و تنها باشه تا انرژی از دست رفتش برگرده. اون از دورن خودش انرژی می گیره برونگرا از بیرون. اینو بفهمید خواهشاً.
Forwarded from حرفایی ک کاش میزدم.
کسایی که زخمیان ولی زخم نمیزنن
همون احسن الخالقینن.
همون احسن الخالقینن.
یه مقدار حوصله برام مونده! اونم جدا
کردم واسه آدمایی که دوسشون دارم-
کردم واسه آدمایی که دوسشون دارم-