یکی از مشکلاتی که من با خودم دارم اینه که تا زمانی که از شدت درد عزرائیل رو به چشم نبینم،
قرص نمی‌خورم.
قرص نمی‌خورم.
پشماتون از قرارداد نجومی رونالدو ریخته؟ جالبه بدونید فقط با پول اختلاس فولاد مبارکه میشد ۱۱ بار رونالدو رو آورد ایران :)
ی روزی که زیاد دور نیست حالمون خوب میشه
شاید باشم شاید نباشم،ولی اگه تو بودی
بلند بلند بخند🫠
شاید باشم شاید نباشم،ولی اگه تو بودی
بلند بلند بخند🫠
یه دیالوگ مودی تو
سریال "Peaky Blinders" هست که میگه :
" خیلی از آدما تو زندگیشون یه نقطه تاریک
درد دارن که بعد از اون دیگه اون آدم سابق
نشدن، از يه جايى به بعد احساسشون يخ مىزنه
ديگه دردى حس نمىكنن و هيچكس هم
نمیتونه يخ احساسشون رو باز كنه
و اين خودش از هر دردى دردتره ... "
سریال "Peaky Blinders" هست که میگه :
" خیلی از آدما تو زندگیشون یه نقطه تاریک
درد دارن که بعد از اون دیگه اون آدم سابق
نشدن، از يه جايى به بعد احساسشون يخ مىزنه
ديگه دردى حس نمىكنن و هيچكس هم
نمیتونه يخ احساسشون رو باز كنه
و اين خودش از هر دردى دردتره ... "
عمامه رو نپرونید، بردارید بندازید توو سطل آشغال تا مجبورشن برای برداشتنش خم شن توو سطل آشغال تا بفهمن حال و روز زباله گرد ها چیه؛ زباله گردی که بخاطر مدیریت عمامه‌ای به این روز افتاده.
من بسیار آدمه عه "پیام نداد" حتما نمیخواد در ارتباط باشیم پس منم مزاحمش نمیشم هستم🤌
ببین حرفت وقتی مهمه که بشی جزو مهمای زندگیم، غیر این بیس چارساعت یکسره هم کصشر بگی واسم اهمیتی نداره.
𝗨𝗻𝗲𝗮𝗿𝘀𝘆
دیگه مامانش فهمید💔
در اعتصاب غذا بودن که به مشکلاتشون رسیدگی شه و کسی حرفشون رو بشنوه؛ اجازه آخرین دیدار با خانواده رو از اونا گرفتن، امروز ۱۷ دی ماه گرسنه و تشنه و چشم انتظار آخرین دیدار اعدام شدن.
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
۲۲سالش بود، قهرمان کاراته بود، جوون و قشنگ بود، باباش گفته بود اگه محمدمهدی رو بکشن زندگی مام تموم میشه. تو اعتصاب غذا بود. کفیل سیاسی داشت. کل جهانم اسمشو گفتن. اما کشتنش. صدای گریه‌های مامانش، صدای باباش که می‌گفت من محمدمهدی رو با دستفروشی بزرگ کردم نان‌استاپ تو سرم می‌پیچه...
سکوت ینی پایمال کردن خون💔
سکوت ینی پایمال کردن خون💔
𝗨𝗻𝗲𝗮𝗿𝘀𝘆
۲۲سالش بود، قهرمان کاراته بود، جوون و قشنگ بود، باباش گفته بود اگه محمدمهدی رو بکشن زندگی مام تموم میشه. تو اعتصاب غذا بود. کفیل سیاسی داشت. کل جهانم اسمشو گفتن. اما کشتنش. صدای گریه‌های مامانش، صدای باباش که می‌گفت من محمدمهدی رو با دستفروشی بزرگ کردم نان‌استاپ…
اونیم ک برا اولین بار گفت سر بی‌گناه پای دار میره ولی بالای دار نمیره هم دوبار گاییدم