Telegram Web Link
و میان من و او
اینک این دشت بزرگ
اینک این راه دراز
اینک این کوه بلند...

-هوشنگ ابتهاج
به آدم‌هایی که دوستشان داشتم — اگر هنوز مانده‌اند — :

ببخشید که دیگر نتوانستم بمانم. نبودن را انتخاب کردم نه از سر نفرت، که از سر فرسودگی.

من می‌روم، ولی شاید واژه‌هایم بمانند. و اگر ماندند، شاید روزی کسی بخواندشان و بفهمد: آدم‌هایی که می‌خندند، همیشه خوب نیستند.

خداحافظ. یا شاید نه؛ فقط سکوت

-دوستدار همیشگی‌ شما: فرانک
حالم این روزا:
به کسی که شاید هرگز این را نخوانَد،

اگر این کلمات به دستت رسیده‌اند، یعنی من دیگر نیستم.
این نامه را نه برای جلب دلسوزی، نه برای توضیح، بلکه فقط برای رهایی می‌نویسم. رهایی از سکوت‌هایی که سال‌ها توی گلویم خفه ماند. از خستگی‌هایی که هیچ خوابی درمانش نکرد.

من جنگیدم. با سایه‌هام، با خاطراتی که بوی خون می‌دادند، با لبخندهایی که دیگر از دل نمی‌آمدند. ولی هرچقدر که جنگیدم، صداها خاموش نشدند. و چیزی درونم آرام‌آرام مرد. شاید ایمانم. شاید امید. شاید همان چیزی که بعضی‌ها بهش می‌گن «دلیل بودن»

-نامه خودکشی
« در دنیایی که تو زندگی می­کنی، تنها رقص و موسیقی نیست. نیمه شب، هنگامی که از سالن پر شکوه تئاتر بیرون می­ آیی، آن تحسین کنندگان ثروتمند را یک سره فراموش کن اما حال آن راننده تاکسی را که تو را به منزل می­ رساند بپرس. حال زنش را هم بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خریدن لباس بچه­ اش نداشت، چک بکش و پنهانی توی جیب شوهرش بگذار. »

-برشی از نامه چارلی چاپلین به دخترش | سوييس؛ 1963
و گاهی بر باد می روند…
کاش ناشناخته می ماندند آدم هایی که فکر می کردیم بهترین اند!
آن هایی که رویِ معرفتشان حساب کرده بودیم.
کاش سر از کارشان در نمی آوردیم، آن رویِ سکه شان را نمی دیدیم، نقابشان را کنار نمی زدیم.
کاش تصوراتمان را، اعتمادمان را، آرامشمان را خراب نمی کردیم...

-نرگس صرافیان
«من أعطاك عذراً
زائفاً للرحيل...
أعطه ألف شكر لعدم البقاء... »

+هر کس برای رفتن بهانه ای واهی برایت تراشید تو برای نماندنش هزار بار از او تشکر کن.

-نزار قبانی
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین…
البته من بعدها به زخم‌های خود عادت کردم و آن‌ها را مثل نشانه‌ای درخشان و عزیز با خود به همه‌جا بردم...

-رضا براهنی
شما نمرده بودید، اما زندگی هم نمی‌کردید…
آدم ها از رفتار و صحبت کردن تو میفهمند که چگونه انسانی هستی.
نیازی نیست چیزی را به کسی نمایش بدهی.

-لوییزا می الکات
أتمني أن تشفي من
الأشیاء التي لا تتحدث عنها..

«امیدوارم از چیزهایی
که در مورد آن صحبت نمی‌کنید شِفا پیدا کنید..»
Airiligh
Googoosh
زیبا زیبا زیبا :)
پرواز را به خاطر بسپار…
تاریخ نگار نوشت:
«در جنگ صدنفر کشته شدند و فقط همین!»
باید که تأمل کنی و بنگری که صد مرد یعنی که صد روح، صد رودخانه، صد خیابان و هزارها پنجره، صد زن گریان و صد پاییز برگ ریز، صدها رویای پرپر شده و هزاربوسه ناکام و یخ زده و هزار باغ خزان زده...

-شیرکو بیکس
2025/07/13 15:11:51
Back to Top
HTML Embed Code: