Telegram Web Link
وقتی همه چیز خوب است، میترسیم!
ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده‌ایم ...
️️
-هوشنگ ابتهاج
ماه من غصه چرا؟ آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می‌خندد. ^^

-قیصر امین‌ پور
و یک‌روز فهمیدیم «عزیزم» نام کوچک هیچ‌کداممان نیست و شام خوردن زیرِ نور شمع چشم‌هایمان را کم‌سو می‌کند.
سقف، بهانه‌ی مشترکی بود که باید از هم می‌گرفتیم و تاریکیِ موّاجِ خانه را به دو نیم می‌کردیم.
تاریکی از دیوارهای شیشه‌ای نشت کرده بود و ما دو حبابِ کنار هم بودیم که می‌ترسیدیم هنگام یکی شدن نبینیم کداممان نابود می‌شود...

-لیلا کردبچه
‹ رها ز آنچه هست و نیست...˘˘ ›
فهمیدم از هر که دور شدم، آسمانش آبی‌‌تر شده.
خنده‌ام گرفت.
فکر می‌کردم آفتابم و چه ابر سیاهی بوده‌ام...

-حمید سلیمی
اروین یالوم در کتاب مامان و معنی زندگی در دلایل ترس از رابطه و صمیمیت یکی از دلایل را ترس از ترک بیان می‌کند؛
افرادی که از ترس ترک شدن وارد رابطه نمی‌شوند مانند کسی که از ترس تصادف هیچوقت مسافرت نرود یا بدتر اینکه از ترس خفگی هیچوقت غذا نخورد! چه لذت‌هایی را از دست خواهد داد!
تو یه بخشی از کتاب " هنر خوب زندگی کردن " نوشته :
اصلا فکر نکنید که نظر ندادن شما توی هر موضوعی دلیل بر کم هوشی شماست!
گران باش ؛
گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش
رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر
به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند
و با منتِ هرکس را کشیدن ،
تمامِ هویت و ارزشت را لگدمال کند.
خودت را تحمیل نکن، بگذار انتخابت کنند
یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت؛
بی هیچ حرف و سوالی، مسیرت را جدا کنی.
خودت را از دوست داشتن و
احترام هایِ یک طرفه تحریم کن.
آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ
بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند،
آدم هایِ این زمانه، عجیبند،
هر چقدر متواضع تر باشی،
بیشتر تو را لِه می‌کنند
با ارزش باش ،
بگذار شبیهِ یک گنجینه، دنبالت بگردند،
خودت را پشت هیچ ویترینی عرضه نکن،
اگر هم کردی، لااقل؛ گران باش

-نرگس صرافیان طوفان
آشوب درونش را نه کلمات می‌توانستند بیان کنند نه فریادها.

-داستایفسکی
‌نوشته بود:
کسی را چُنان دوست داری که برایش بجنگی؟
نوشتم: از جنگ‌ها برگشته‌ام، با زخم‌ها و موی سپید و یاد گرفته‌ام صبور باشم و به تماشا قانع!

-حمید سلیمی
2025/07/14 19:49:17
Back to Top
HTML Embed Code: