«إخفاء الاشتياق اختناق…»
+کتمانِ دلتنگی بند آمدن نفس است...
-جبران خليل جبران
+کتمانِ دلتنگی بند آمدن نفس است...
-جبران خليل جبران
میگویند برایت خوابهای خوشی را آرزومندیم. خواب زیبا به چه کارمان میآید، وقتی ما گرفتار بیداری دردناکی هستیم.
-محمود درویش
-محمود درویش
داستایوفسکی توی کتاب تسخیر شدگان میگه:
می دانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم دنیا تمام تلاشش را می کند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
می دانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم دنیا تمام تلاشش را می کند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
انقدر حرص دور بودن و نرسیدن و نشدنش رو نخورید. یه جملهای تو کتاب ماندگار بود که میگفت: « انسانها به هر جای دنیا که بروند در آخر به همان جایی برمیگردند که به آن تعلق دارند؛ به همان شهر، به همان خانه، به همان قلب و به همان آغوش.» خلاصه که تهش آدمی میآد که مناسبته، میری به جایی که بهش تعلق داری و همه چی قشنگ برات تموم میشه. شک نداشته باش.
زبانتان خوب میچرخد ، ظاهرتان زیباست
ولی عمقی ندارید ،
ضربه مغزیست نتیجه شیرجه زدن در حوضچه ذهن شما...
-محمد همایون
ولی عمقی ندارید ،
ضربه مغزیست نتیجه شیرجه زدن در حوضچه ذهن شما...
-محمد همایون
نفرتانگیزترین و زجرآورترین شکنجه برای انسانها این است که:
از فساد همه چیز آگاه باشد
و بر اصلاح هیچ چیز قادر نباشد...
-هرودوت
از فساد همه چیز آگاه باشد
و بر اصلاح هیچ چیز قادر نباشد...
-هرودوت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه اکیپ اینطوری :)))
خدا چیست؟ کیست؟ کجاست؟
خدا در دستیست که به یاری میگیری، در قلبیست که شاد میکنی، در لبخندیست که به لب مینشانی. خدا در عطر خوش نانیست که به دیگری میدهی، در جشن و سروریست که برای دیگران به پا میکنی آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی خدا، در تو، با تو و برای توست...
-سهراب سپهری
خدا در دستیست که به یاری میگیری، در قلبیست که شاد میکنی، در لبخندیست که به لب مینشانی. خدا در عطر خوش نانیست که به دیگری میدهی، در جشن و سروریست که برای دیگران به پا میکنی آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی خدا، در تو، با تو و برای توست...
-سهراب سپهری
رسول يونان خیلی قشنگ راجع به عشق میگه:
عشق راهیست برای بازگشت به خانه، بعد از کار، بعد از جنگ، بعد از زندان، بعد از سفر، بعد از ...
من فکر میکنم فقط عشق می تواند پایان رنج ها باشد، به همین خاطر همیشه آوازهای عاشقانه می خوانم. من همان سربازم که در وسط میدان جنگ محبوبش را فراموش نکرده است.
عشق راهیست برای بازگشت به خانه، بعد از کار، بعد از جنگ، بعد از زندان، بعد از سفر، بعد از ...
من فکر میکنم فقط عشق می تواند پایان رنج ها باشد، به همین خاطر همیشه آوازهای عاشقانه می خوانم. من همان سربازم که در وسط میدان جنگ محبوبش را فراموش نکرده است.
Man Vojoodam Male to
Taher Ghoreyshi
توی دنیا چی میخوای که به پاهات بریزم...
اگر که درد، از این گریه تا عصب برسد
اگر که عشق، لبالب شود به لب برسد
که سالها بدوی، قبل خطّ پایانی
یواش سایهی یک مرد از عقب برسد
شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود
که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد!
که هی سهنقطه بچینی اگر... ولی... شاید...
کسی نمیآید، نه! کسی نمیآید
-مهدی موسوی
اگر که عشق، لبالب شود به لب برسد
که سالها بدوی، قبل خطّ پایانی
یواش سایهی یک مرد از عقب برسد
شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود
که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد!
که هی سهنقطه بچینی اگر... ولی... شاید...
کسی نمیآید، نه! کسی نمیآید
-مهدی موسوی
تو از تکبر حُسن و من از حیا خاموش
کجاست مِی؟ که حجاب از میانه بردارد!
-بیدل دهلوی
کجاست مِی؟ که حجاب از میانه بردارد!
-بیدل دهلوی
در دنیا دوستیهای عجیب و غریبی وجود دارد. در تمام دوران دوستی، این دو نفر همیشه آماده بودند که رشته دوستیشان را از هم بگسلند، اما هرگز نتوانستند. در حقیقت جدایی آنها از یکدیگر امکانپذیر نبود. آنکه بحث را شروع کرده بود و جدا میشد ابتدا بیمار میشد و اگر این جدایی ادامه مییافت میمرد.
-فئودور داستایفسکی، کتاب تسخیر شدگان
-فئودور داستایفسکی، کتاب تسخیر شدگان