WeeklyEnglish
<unknown> – C-CD1-38
@WeeklyEnglish53
#Conversation
It keeps burning
👉Part 1
👉A. Listen and practice.
🧑Ms. Lock : Hello
👨🦰Mr. Burr : Hello, Ms. Lock. This is Jack Burr.
🧑Ms. Lock : Uh, Mr. Burr...
👨🦰Mr. Burr : In Apartment 305.
🧑Ms. Lock : Oh yes. What can I do for you? Does your refrigerator need fixing again?
👨🦰Mr. Burr : No, it 's oven this time.
🧑Ms. Lock : Oh, so what 's wrong with it?
👨🦰Mr. Burr : Well, I think the temperature control needs to be adjusted. The oven keeps burning everything I try to cook.
🧑Ms. Lock : Really? Ok. I 'll have someone look at it right now.
👨🦰Mr. Burr : Thanks a lot, Ms. Lock.
🧑Ms. Lock : Uh, by the way, Mr. Burr, are you sure it 's the oven and not your cooking
🧑خانم لاک : سلام
👨🦰آقای بِر : سلام، خانم لاک . جک بِر هستم.
🧑خانم لاک : اوه، آقای بِر ...
👨🦰آقای بِر : در آپارتمان 305.
🧑خانم لاک : بله. چه کاری میتونم براتون انجام بدهم؟ دوباره یخچال باید تعمیر شود؟
👨🦰آقای بِر : نه، اینبار فر مشکل داره.
🧑خانم لاک : آه، چه مشکلی پیش آمده؟
👨🦰آقای بِر : خب، فکر کنم کنترل درجه حرارت باید تنظیم شود. فر دائم هر چیزی که میخواهم بپزم را می سوزاند.
🧑خانم لاک : واقعا؟ بسیار خب. همین الان یکی رو میفرستم که بررسی کنه.
👨🦰آقای بِر : خیلی ممنون، خانم لاک.
🧑خانم لاک : اوه، به هر حال، آقای بِر، شما مطمئنید که آشپزی تون ایرادی نداره
#Conversation
It keeps burning
👉Part 1
👉A. Listen and practice.
🧑Ms. Lock : Hello
👨🦰Mr. Burr : Hello, Ms. Lock. This is Jack Burr.
🧑Ms. Lock : Uh, Mr. Burr...
👨🦰Mr. Burr : In Apartment 305.
🧑Ms. Lock : Oh yes. What can I do for you? Does your refrigerator need fixing again?
👨🦰Mr. Burr : No, it 's oven this time.
🧑Ms. Lock : Oh, so what 's wrong with it?
👨🦰Mr. Burr : Well, I think the temperature control needs to be adjusted. The oven keeps burning everything I try to cook.
🧑Ms. Lock : Really? Ok. I 'll have someone look at it right now.
👨🦰Mr. Burr : Thanks a lot, Ms. Lock.
🧑Ms. Lock : Uh, by the way, Mr. Burr, are you sure it 's the oven and not your cooking
🧑خانم لاک : سلام
👨🦰آقای بِر : سلام، خانم لاک . جک بِر هستم.
🧑خانم لاک : اوه، آقای بِر ...
👨🦰آقای بِر : در آپارتمان 305.
🧑خانم لاک : بله. چه کاری میتونم براتون انجام بدهم؟ دوباره یخچال باید تعمیر شود؟
👨🦰آقای بِر : نه، اینبار فر مشکل داره.
🧑خانم لاک : آه، چه مشکلی پیش آمده؟
👨🦰آقای بِر : خب، فکر کنم کنترل درجه حرارت باید تنظیم شود. فر دائم هر چیزی که میخواهم بپزم را می سوزاند.
🧑خانم لاک : واقعا؟ بسیار خب. همین الان یکی رو میفرستم که بررسی کنه.
👨🦰آقای بِر : خیلی ممنون، خانم لاک.
🧑خانم لاک : اوه، به هر حال، آقای بِر، شما مطمئنید که آشپزی تون ایرادی نداره
Forwarded from زبان انگلیسی با ارشنیا نیا
میخوای مکالمه زبانت عالی بشه؟🤔
110 ساعت آموزش داریم
همراه با پلن آموزشی ۸ ماهه
190 درس برای آموزش حرفه ای
🎓آموزش بسیار ساده و قدم به قدم
به همراه آموزش با فیلم. (از صفر تا پیشرفته)
عدد 6 رو به آیدی زیر بفرست نمونه تدریس، اطلاعات دوره ها و مشاوره رایگان بگیر
👇
http://T.me/Reza_Arashnia_admin
110 ساعت آموزش داریم
همراه با پلن آموزشی ۸ ماهه
190 درس برای آموزش حرفه ای
🎓آموزش بسیار ساده و قدم به قدم
به همراه آموزش با فیلم. (از صفر تا پیشرفته)
عدد 6 رو به آیدی زیر بفرست نمونه تدریس، اطلاعات دوره ها و مشاوره رایگان بگیر
👇
http://T.me/Reza_Arashnia_admin
Telegram
Reza Arashnia
مشاوره و ثبت نام کلاس های استاد آرش نیا @RezaArashniaOfficialچنل استاد
Follow the The New York Times channel on WhatsApp: https://whatsapp.com/channel/0029Va1wf2DD38CK2PcdHG1N
WhatsApp.com
The New York Times | WhatsApp Channel
The New York Times WhatsApp Channel. In-depth, independent reporting to better understand the world, now on WhatsApp. News tips? Share them here: nyti.ms/2FVHq9v. 11M followers
Forwarded from اتچ بات
@WeeklyEnglish53
#Conversation
👉 It keeps burning
👉A. Listen and practice.
🧑Ms. Lock : Hello
👨🦰Mr. Burr : Hello, Ms. Lock. This is Jack Burr.
🧑Ms. Lock : Uh, Mr. Burr...
👨🦰Mr. Burr : In Apartment 305.
🧑Ms. Lock : Oh yes. What can I do for you? Does your refrigerator need fixing again?
👨🦰Mr. Burr : No, it 's oven this time.
🧑Ms. Lock : Oh, so what 's wrong with it?
👨🦰Mr. Burr : Well, I think the temperature control needs to be adjusted. The oven keeps burning everything I try to cook.
🧑Ms. Lock : Really? Ok. I 'll have someone look at it right now.
👨🦰Mr. Burr : Thanks a lot, Ms. Lock.
🧑Ms. Lock : Uh, by the way, Mr. Burr, are you sure it 's the oven and not your cooking
#Conversation
@WeeklyEnglish53
🧑خانم لاک : سلام
👨🦰آقای بِر : سلام، خانم لاک . جک بِر هستم.
🧑خانم لاک : اوه، آقای بِر ...
👨🦰آقای بِر : در آپارتمان 305.
🧑خانم لاک : بله. چه کاری میتونم براتون انجام بدهم؟ دوباره یخچال باید تعمیر شود؟
👨🦰آقای بِر : نه، اینبار فر مشکل داره.
🧑خانم لاک : آه، چه مشکلی پیش آمده؟
👨🦰آقای بِر : خب، فکر کنم کنترل درجه حرارت باید تنظیم شود. فر دائم هر چیزی که میخواهم بپزم را می سوزاند.
🧑خانم لاک : واقعا؟ بسیار خب. همین الان یکی رو میفرستم که بررسی کنه.
👨🦰آقای بِر : خیلی ممنون، خانم لاک.
🧑خانم لاک : اوه، به هر حال، آقای بِر، شما مطمئنید که آشپزی تون ایرادی نداره؟
@WeeklyEnglish53
#Conversation
👉 It keeps burning
👉A. Listen and practice.
🧑Ms. Lock : Hello
👨🦰Mr. Burr : Hello, Ms. Lock. This is Jack Burr.
🧑Ms. Lock : Uh, Mr. Burr...
👨🦰Mr. Burr : In Apartment 305.
🧑Ms. Lock : Oh yes. What can I do for you? Does your refrigerator need fixing again?
👨🦰Mr. Burr : No, it 's oven this time.
🧑Ms. Lock : Oh, so what 's wrong with it?
👨🦰Mr. Burr : Well, I think the temperature control needs to be adjusted. The oven keeps burning everything I try to cook.
🧑Ms. Lock : Really? Ok. I 'll have someone look at it right now.
👨🦰Mr. Burr : Thanks a lot, Ms. Lock.
🧑Ms. Lock : Uh, by the way, Mr. Burr, are you sure it 's the oven and not your cooking
#Conversation
@WeeklyEnglish53
🧑خانم لاک : سلام
👨🦰آقای بِر : سلام، خانم لاک . جک بِر هستم.
🧑خانم لاک : اوه، آقای بِر ...
👨🦰آقای بِر : در آپارتمان 305.
🧑خانم لاک : بله. چه کاری میتونم براتون انجام بدهم؟ دوباره یخچال باید تعمیر شود؟
👨🦰آقای بِر : نه، اینبار فر مشکل داره.
🧑خانم لاک : آه، چه مشکلی پیش آمده؟
👨🦰آقای بِر : خب، فکر کنم کنترل درجه حرارت باید تنظیم شود. فر دائم هر چیزی که میخواهم بپزم را می سوزاند.
🧑خانم لاک : واقعا؟ بسیار خب. همین الان یکی رو میفرستم که بررسی کنه.
👨🦰آقای بِر : خیلی ممنون، خانم لاک.
🧑خانم لاک : اوه، به هر حال، آقای بِر، شما مطمئنید که آشپزی تون ایرادی نداره؟
@WeeklyEnglish53
Telegram
attach 📎
Forwarded from تبادلات لیستی علمی +5k
@RezaArashniaOfficial
@RezaArashniaOfficial
✎موزیک انگلیسی با ترجمه
↲عضویت↳
✎مکالمه گرامر آیلتس تافل با رضا آرشنیا
↲عضویت↳
✎گرامر+گرامربرای صحبت کردن
↲عضویت↳
✎زبان ایتالیایی
↲عضویت↳
✎آموزش زبان آلمانی
↲عضویت↳
✎منابع کامل(( آیلتس "7")) از اینجا بردار
↲عضویت↳
✎بهترین کانال اموزش دفاع شخصی
↲عضویت↳
✎کارتون انگلیسی برای همه سنین از مبتدی
↲عضویت↳
✎آموزش مکالمه زبان در 30 روز با فیلم
↲عضویت↳
✎کلی کارتون انگلیسی اینجاست
↲عضویت↳
✎آموزش آلمانی رایگان
↲عضویت↳
✎بيشتر بدانيم بهتر زندگى كنيم
↲عضویت↳
✎آموزش انگلیسی با فیلم
↲عضویت↳
✎آموزش زبان انگلیسی
↲عضویت↳
✎جملات تکان دهنده هشـت ریشتـری✓
↲عضویت↳
✎انگلیسی با جملات کاربردی
↲عضویت↳
✎کتابخانه PDF (مجله رمان صوتی)
↲عضویت↳
✎روزی چهار ساعت مشاوره برای تمام مشکلات
↲عضویت↳
✎زبان فرانسه، آسان و سریع
↲عضویت↳
✎آموزش زبان اسپانیایی
↲عضویت↳
✎انگلیسی به زبان مادری بحرف"کوتا مدت"
↲عضویت↳
✎جملات زیبا انگلیسی
↲عضویت↳
✎آموزش انگلیسی با بازی و کاردستی
↲عضویت↳
✎آموزش لغات تافل | TOEFL
↲عضویت↳
✎تافل و آیلتس
↲عضویت↳
✎زبان ترکی استانبولی از پایه
↲عضویت↳
✎انگلیسی یادبگیر
↲عضویت↳
✎آموزش زبان با پریا اخواص
↲عضویت↳
✎انگلیسی رو قورت بده
↲عضویت↳
✎تحلیل رمان های خارجی
↲عضویت↳
✎سیر تا پیاز کارشناسی ارشد
↲عضویت↳
✎موزیک ترکی با ترجمه 🇹🇷
↲عضویت↳
✎کوئیز انگلیسی
↲عضویت↳
✎انگلیسی از صفر
↲عضویت↳
✎آموزش کاربردی و آسان انگلیسی
↲عضویت↳
✎روزی یک تست انگلیسی
↲عضویت↳
✎3000لغت ضروری آیلتس
↲عضویت↳
✎انگلیسی با فیلم و اهنگ
↲عضویت↳
✎دوره مکالمه گرامر رضا ارشنیا
↲عضویت↳
✎مهاجرت و اقامت
↲عضویت↳
✎کتابخانه دانشجویی
↲عضویت↳
✎صفرتاصد زبان انگلیسی
↲عضویت↳
✎انگلیسی قورت بده
↲عضویت↳
✎آموزش انگلیسی کاربردی
↲عضویت↳
✎موسیقی زیبا
↲عضویت↳
✎جملات ناب انگلیسی
↲عضویت↳
✎جملات و کلمات انگلیسی را با تصویر بیاموزیم
↲عضویت↳
✎سوال انگلیسی
↲عضویت↳
✎ایلتس
↲عضویت↳
✎شهر اصطلاحات انگلیسی
↲عضویت↳
✎متن های انگلیسی با ترجمه
↲عضویت↳
✎انگلیسی با موزیک
↲عضویت↳
✎کارتون و انیمیشن
↲عضویت↳
✎آموزش گرامر زبان انگلیسی
↲عضویت↳
✎آموزش رایگان ترکــــی استانبولی با تست زدن
↲عضویت↳
✎انگلیسی با فیلم
↲عضویت↳
✎دوره مکالمه وگرامر رضا ارشنیا
↲عضویت↳
✎تکست و بیو انگلیسی
↲عضویت↳
✎رابطه جنســی موفق میخوای؟ بیا اینجا
↲عضویت↳
✎مهاجرت به آلمان
↲عضویت↳
✎منبع فیلم و سریال اسپانیایی
↲عضویت↳
✎آموزش زبان ژاپنی
↲عضویت↳
✎زبان آلمانی، مثل آب خوردن
↲عضویت↳
✎زبان انگلیـــسے از صـــفرِ تا صد
↲عضویت↳
✎آموزش زبان ایتالیایی
↲عضویت↳
✎انگلیسی آکادمیک برای تحصیل،مهاجرت..
↲عضویت↳
✎ادبیات انگلیسی
↲عضویت↳
✎آموزش زبان چینی
↲عضویت↳
✎آموزش صفر تا صد زبان اسپانیایی
↲عضویت↳
✎آموزش زبان کرهای
↲عضویت↳
✎جملات کاربردی زبان انگلیسی
↲عضویت↳
✎کسب درآمد با نـقاشــی !!
↲عضویت↳
✎برنامه هفتگی انگلیسی
↲عضویت↳
✎آموزش زبان ترکی استانبولی AVA🇹🇷
↲عضویت↳
✎آموزش رایگان ترکــــی استانبولی در 29 روز
↲عضویت↳
✎آیلتس +7 آیلتس +7 آیلتس +7
↲عضویت↳
✎اعتماد بهنفس وعزت نفستو باز سازی کن
↲عضویت↳
✎بیا کارتون ببین و انگلیسی رو فول شو
↲عضویت↳
✎حفظ "لغات 504" در 25 روز
↲عضویت↳
✎پکیج های آلمانی (کتاب گوته)
↲عضویت↳
✎انگلیسی با تحلیل فیلم های آمریکایی
↲عضویت↳
✎کانال رسمی آموزش زبان استاد آرش نیا
↲عضویت↳
✎فن بیان ،زبان فرا کلامی و کاریزماتیک
↲عضویت↳
✎آموزش رایگان زبان فرانسوی
↲عضویت↳
✎انگلیسی ازابتدابیاموزبدون کلاس رفتن
↲عضویت↳
✎آموزش گرامر زبان انگلیسی
↲عضویت↳
✎آموزش مکالمه زبان انگلیسی
↲عضویت↳
🗓 1402/10/30
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#درس13 کتاب 504
☘1)Journalist روزنامه نگار
🌹2)Famine قحطی
🌹3)Revive نیروی تازه گرفتن.
☘4)Commence شروع کردن
🌹5)Observant تیز بین
☘6)Identify نشان دادن هویت
🌹7)Migrate مهاجرت کردن
☘8)Vessel کشتی ، ظرف ، آوند
🌹9)Persist اصرار کردن
☘10)Hazy مه رقیق ، مه آلود
🌹11)Gleam نور ضعیف
☘12)Editor ویراستار
145. #Journalist: ˈdʒɜːrnələst
One who writes for, edits, manages, or produces a newspaper or magazine
کسی که برای روزنامه یا مجله مطلب می نویسد، ویرایش می کند و روزنامه یا مجله ای را تولید یا اداره می کند، روزنامه نگار
🌹🌹🌹
a. There were four journalists covering the murder story.
چهار روزنامه نگار بودند که داستان قتل را پوشش می دادند
🌹🌹🌹
b. Barbara's experience working at the book store wasn't #adequate preparation for becoming a journalist.
تجربه ی کاری «باربارا» درکتاب فروشی، آمادگی کافی برای شغل روزنامه نگاری را در اختیارش قرار نداد.
🌹🌹
c. journalists must have a comprehensive knowledge of the city where they work.
یک روزنامه نگار باید درباره ی شهری که در آن کار می کند اطلاعات جامعی داشته باشند.
146. #Famine: ˈfæmən
Starvation; great shortage
گرسنگی، کمبود زیاد و شدید ، قحطی
🌹🌹🌹
a. Famine in Africa caused the death of one tenth of the #population.
قحطی در آفریقا باعث مرگ یک دهم جمعیت شد.
🌹🌹🌹
b. There had been a famine of good writing in the last #decade.
در دهه ی گذشته کمبود شدید آثار نوشتاری خوب وجود داشته است.
🌹🌹
c. The rumor of a famine in Europe was purely #fiction.
شایعه ی قحطی در اروپا کاملاً ساختگی بود
147. #Revive: rɪˈvaɪv
Bring back or come back to life or consciousness
زنده کردن یا به هوش آوردن
🌹🌹
a. There is a movement to revive old plays for modern audiences.
جنبشی برای احیاء نمایشنامه های قدیمی برای مخاطبین امروزی وجود دارد.
🌹🌹
b. The nurses tried to revive the heart attack victim.
پرستاران تلاش کردند تا بیمار سکته قلبی را به زندگی برگردانند.
🌹🌹
c. Committees are trying to revive interest in #population control.
کمیته هایی در تلاشند تا توجه به کنترل جمعیت را احیاء کنند.
148. #Commence: kəˈmens
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
🌹🌹
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
🌹🌹
b. Bella #hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
🌹🌹
c. The discussion commenced with a report on #urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
149. #Observant: əbˈzɜːrvənt
Quick to notice; watchful
نگاه کوتاه و سریع
🌹🌹
a. We were observant of the #conflict between the husband and his wife.
ناظر درگیری بین زن و شوهر بودیم.
🌹🌹
b. Because Cato was observant, he was able to #reveal the thief's name.
چون «کاتو» مراقب بود ، توانست نام سارق را فاش کند
🌹🌹
c. Milt used his #excellent #vision to be observant of everything in his #vicinity.
«میلت» برای نظارت بر همه چیز در نزدیکی اش از بینش عالی استفاده کرد.
150. #Identify: aɪˈdentəˌfaɪ
Recognize as being, or show to be, a certain person or thing; prove to be the same
شناسایی کردن، تشخیص دادن
🌹🌹
a. Numerous witnesses identified the butcher as the thief.
شاهدان زیادی قصاب را به عنوان دزد تشخیص دادند.
🌹🌹🌹
b. Mrs. Shaw was able to identify the painting as being hers.
خانم «شاو» توانست تشخیص دهد که نقاشی متعلق به اوست.
🌹🌹🌹
c. With only a quick #glimpse, Reggie was able to identify his wife in the crowd.
« رجی » با یک نگاه اجمالی توانست همسرش را در جمعیت تشخیص دهد.
151. #Migrate: ˈmaɪˌɡret
Move from one place to another
از جایی به جایی نقل مکان کردن، مهاجرت کردن
🌹🌹
a. The fruit pickers migrated to wherever they could find work.
میوه چین ها به هرجایی که می توانستند کار پیدا کنند، مهاجرت می کردند.
🌹🌹
b. Much of our #population is constantly migrating to other areas of the country.
بخش اعظم جمعیت ما دائماً درحال مهاجرت به دیگر مناطق کشورند.
🌹🌹
c. My grandfather migrated to New York from Italy in 1919.
پدربزرگم، درسال ١٩١٩ از ایتالیا به نیویورک مهاجرت کرد.
☘1)Journalist روزنامه نگار
🌹2)Famine قحطی
🌹3)Revive نیروی تازه گرفتن.
☘4)Commence شروع کردن
🌹5)Observant تیز بین
☘6)Identify نشان دادن هویت
🌹7)Migrate مهاجرت کردن
☘8)Vessel کشتی ، ظرف ، آوند
🌹9)Persist اصرار کردن
☘10)Hazy مه رقیق ، مه آلود
🌹11)Gleam نور ضعیف
☘12)Editor ویراستار
145. #Journalist: ˈdʒɜːrnələst
One who writes for, edits, manages, or produces a newspaper or magazine
کسی که برای روزنامه یا مجله مطلب می نویسد، ویرایش می کند و روزنامه یا مجله ای را تولید یا اداره می کند، روزنامه نگار
🌹🌹🌹
a. There were four journalists covering the murder story.
چهار روزنامه نگار بودند که داستان قتل را پوشش می دادند
🌹🌹🌹
b. Barbara's experience working at the book store wasn't #adequate preparation for becoming a journalist.
تجربه ی کاری «باربارا» درکتاب فروشی، آمادگی کافی برای شغل روزنامه نگاری را در اختیارش قرار نداد.
🌹🌹
c. journalists must have a comprehensive knowledge of the city where they work.
یک روزنامه نگار باید درباره ی شهری که در آن کار می کند اطلاعات جامعی داشته باشند.
146. #Famine: ˈfæmən
Starvation; great shortage
گرسنگی، کمبود زیاد و شدید ، قحطی
🌹🌹🌹
a. Famine in Africa caused the death of one tenth of the #population.
قحطی در آفریقا باعث مرگ یک دهم جمعیت شد.
🌹🌹🌹
b. There had been a famine of good writing in the last #decade.
در دهه ی گذشته کمبود شدید آثار نوشتاری خوب وجود داشته است.
🌹🌹
c. The rumor of a famine in Europe was purely #fiction.
شایعه ی قحطی در اروپا کاملاً ساختگی بود
147. #Revive: rɪˈvaɪv
Bring back or come back to life or consciousness
زنده کردن یا به هوش آوردن
🌹🌹
a. There is a movement to revive old plays for modern audiences.
جنبشی برای احیاء نمایشنامه های قدیمی برای مخاطبین امروزی وجود دارد.
🌹🌹
b. The nurses tried to revive the heart attack victim.
پرستاران تلاش کردند تا بیمار سکته قلبی را به زندگی برگردانند.
🌹🌹
c. Committees are trying to revive interest in #population control.
کمیته هایی در تلاشند تا توجه به کنترل جمعیت را احیاء کنند.
148. #Commence: kəˈmens
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
🌹🌹
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
🌹🌹
b. Bella #hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
🌹🌹
c. The discussion commenced with a report on #urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
149. #Observant: əbˈzɜːrvənt
Quick to notice; watchful
نگاه کوتاه و سریع
🌹🌹
a. We were observant of the #conflict between the husband and his wife.
ناظر درگیری بین زن و شوهر بودیم.
🌹🌹
b. Because Cato was observant, he was able to #reveal the thief's name.
چون «کاتو» مراقب بود ، توانست نام سارق را فاش کند
🌹🌹
c. Milt used his #excellent #vision to be observant of everything in his #vicinity.
«میلت» برای نظارت بر همه چیز در نزدیکی اش از بینش عالی استفاده کرد.
150. #Identify: aɪˈdentəˌfaɪ
Recognize as being, or show to be, a certain person or thing; prove to be the same
شناسایی کردن، تشخیص دادن
🌹🌹
a. Numerous witnesses identified the butcher as the thief.
شاهدان زیادی قصاب را به عنوان دزد تشخیص دادند.
🌹🌹🌹
b. Mrs. Shaw was able to identify the painting as being hers.
خانم «شاو» توانست تشخیص دهد که نقاشی متعلق به اوست.
🌹🌹🌹
c. With only a quick #glimpse, Reggie was able to identify his wife in the crowd.
« رجی » با یک نگاه اجمالی توانست همسرش را در جمعیت تشخیص دهد.
151. #Migrate: ˈmaɪˌɡret
Move from one place to another
از جایی به جایی نقل مکان کردن، مهاجرت کردن
🌹🌹
a. The fruit pickers migrated to wherever they could find work.
میوه چین ها به هرجایی که می توانستند کار پیدا کنند، مهاجرت می کردند.
🌹🌹
b. Much of our #population is constantly migrating to other areas of the country.
بخش اعظم جمعیت ما دائماً درحال مهاجرت به دیگر مناطق کشورند.
🌹🌹
c. My grandfather migrated to New York from Italy in 1919.
پدربزرگم، درسال ١٩١٩ از ایتالیا به نیویورک مهاجرت کرد.