Telegram Web Link
سال نو مبارک
🌺🌺🌺🌺🌺
قزوین پایتخت خوشنویسی ایران
آثار خوشنویسی اساتید و خوشنویسان
https://www.tg-me.com/khoshnevisanqazvin
1
#علی(ع)
#استاداحمدپیله_چی_قزوینی

قزوین پایتخت خوشنویسی ایران
آثار خوشنویسی اساتید و خوشنویسان
https://www.tg-me.com/khoshnevisanqazvin
3
⁨خانم پریا نجیبی ۱۲ساله از اذربایجان غربی . شهر مهاباد
نام اثر : خوشنویسی. چلیپانویسی با خودکاربه سبک نستعلیق.نقاشی خط.
👏32🥰2😍1
5👏1
تفکر در مورد چنین پرسش‌هایی و نوشتن پاسخ و در میان گذاشتن آن با   صاحبنظران، بهترین راه برای رسیدن به پختگی و  هوشیاری هنری در خوشنویسی است.
در پستِ بعدی، بنده نیز نظر خود را پیرامون پرسش‌های مطرح شده، خواهم نوشت. در کل، هدف از این پرسش‌ها تامل  در آثار میرعماد  و بازنمودن ریزه‌کاری‌های این خوشنویس نابغه و بزرگ است.

        آزاد محمودی      mahmoudi.azad@
ادامه توضيحات تصویر:
میرعماد خوشنویس بسیار حسابگری است، شاید حسابگرترین چلیپانویسِ تاریخ خوشنویسی، و هیچ کدام از کارهای او بدون منطق هنری نیست.
او شبیه نظامی و خاقانی به زحمت، عاریت دیگران را پذیرفته یا اگر در موارد نادری هم چیزی از دیگران گرفته، همانند حافظ، چنان آن را در لباس یا هیتِ زیباتر و آراسته‌تری به نمایش گذاشته که رنگ و بوی ابداع سراسر کار را فراگرفته است.

میرعماد همیشه به دنبال یک اتفاق تازه، یک کشف جدید و یک تجربه نوین است.

در این چلیپا اگر میرعماد، (می) را به صورت کشیده معکوس، روی کشیده قبلی نمی‌نوشت، اسپیرال بلند سطر چهارم به انتهای سطر، نزدیک نمی‌شد، به عبارتی این کار را انجام داده تا نظم اسپیرالی گردش اول(انتها به ابتدا) با گردش دوم آن (ابتدا به انتها) کامل شود و برای استقرار کشیده‌ها در انتهای سطر چهارم، لازم بوده(می) به صورت معکوس در بالای کشیده قبل، جای گیرد.

رشته دندانه‌دار را نیز در سطرِ چهارم، بالاتر از کرسی نوشته تا به وسیله آن، افزایش حجمِ ناشی از روی هم قرار گرفتن دو کشیده (است و می) را جبران کند.

در مورد بداهه‌پردازی که دوستان فرمودند نیز لازم می‌دانم در (ادامه در کامنت بعدی)
ادامه مطلب:

در مورد بداهه‌پردازی که دوستان فرمودند نیز لازم می‌دانم در این میان، نظر عزیزان را به دقت در نکته ظریفی جلب کنم  که اگر اجازه بدهید آن را با مثالی از شاعران نام‌آشنا، واضح‌تر بیان کنم.

در شعر، مولانا بداهه‌پرداز است، اما حافظ بداهه‌پرداز نیست. حافظ با وسواس بسیار بالا واژه‌ها را در کنار هم می‌چیند و به خفایای خیال‌انگیزانه بسیاری در این چینش، ساعت‌ها و بلکه روزها و ماه‌ها و حتی سال‌ها می‌اندیشد، به عبارتی دیگر، حافظ سنجیده‌پردازی با وسواس بسیار بالاست، به گونه‌ای که بسیاری از حافظ‌شناسان بر این باورند که حتی عاملِ اصلی تعددِ نسخه بدل‌ها در شعر حافظ، وسواسِ خود این شاعر در تغییر دادن واژه‌ها و جایگاه ابیات و تعابیر به‌کار رفته است. البته بداهه‌پردازی مولانا هم به معنی پریشان‌گویی و رهایی و دوری از منطق شعر نیست، بلکه ذوق او به مراتبِ چنان بالایی رسیده که ناخودآگاه، واژه‌ها در مسیر منطق شعری و نیل به برترین و ناب‌ترین آفرینش‌های هنری بر ذهنش جاری می‌شوند، اما مانند حافظ، وسواس فراوان در نکته‌سنجی‌های ایهامی و استعاری و مجازی ندارد، در حقیقت، آن‌چه موجب تمایز رویه در این دو شاعر بزرگ شده، جداییِ دنیای ذهنی و فکری آنان و  مقصود این دو از آفرینش‌های شعری و هنری است.

به همین ترتیب در خوشنویسی نیز می‌توان گفت، میرعماد، بداهه‌پرداز نیست، او کاملا سنجیده‌پرداز است و نهایت وسواس را در این کار دارد. میرزای کلهر، بداهه‌پردازترین هنرمند، میان خوشنویسان و در تمام ادوار خوشنویسی است، اما همان‌طور که در مورد مولانا نیز عرض شد، بداهه‌پردازی میرزای کلهر، به معنای نوشتنِ بدون منطق هنری نیست. بلکه میرزای کلهر به اقتضای روزگار خود و خط مشی سیاسی و اجتماعی و فکری خود، راهی مجزا از میرعماد بر.گزیده‌است. کلهر بنا به ضرورت روزگار خویش از فاخرنویسی‌های حسابگرانه که از ملزومات چلیپانویسی است فاصله می‌گیرد و به نوع خاصی از سیاه‌مشق و کتابت می‌پردازد که هم بتواند به ادای نقش بی بدیل خود در مسیر تکامل خط بپردازد و هم بر مبنای جهان‌بینی ارزشمند خود در آن روزگار از طبقه اشرافِ بی‌درد و غارتگران جامعه، فاصله بگیرد.
در دل بداهه‌پردازی میرزای کلهر، ناب‌ترین آفرینش‌های هنری را که موجب تکامل خط گردید، می‌توان دید.
اما در دوره معاصر، دیگر آن اقتضائات تاریخیِ روزگار کلهر که موجب فاصله گرفتن او از برخی قالب‌ها شد وجود ندارد. لذا به درستی و به تدریج، رویه چلیپانویسی توسط پیروان کلهر در روزگاران بعد تداوم یافت، چنان‌که در حال حاضر،  شاهد حضور زبده‌ترین چلیپانویسان تاریخ خوشنویسی هستیم.
در مورد این چلیپا و حواشی پیرامون فضای آن، می‌توان ساعت‌ها سخن گفت، مقاله نوشت و کتاب تالیف کرد. مجال پست‌های اینستاگرامی، بیش از این نیست، اما امیدوارم همین مجال اندک، زمینه تامل و تفکر بیش‌تر را فراهم کند و بستر انجام کارهای بزرگتر را فراهم نماید.

در نهایت از همه اساتید و دوستان بزرگواری که در مورد این چلیپا در پست قبل و  پست حاضر، نطر خود را ابراز کرده و می‌کنند، سپاسگزارم.

با تشکر از توجه شما عزیزان،
                                 دوستدارتان آزاد محمودی

@mahmoudi.azad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بندرعباس
هموطنان‌مان در بندرعباس تنها نیستند. اگر شرایط اهدای خون را داریم، جهت مرتفع کردن این نیاز مبرم، به نزدیک‌ترین مرکز انتقال خون مراجعه کنیم. جهت رسیدگی پزشکی به هموطنان‌مان در بندرعباس همهٔ گروه‌های خونی، به‌ویژه O- مورد نیاز است.
خواننده: شهلا بارانی
💔8
دختر روز نمی خواهد
کمی امنیت به او بدهید
تمام‌روزها روز دختر می شود.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
روز دختر پیشاپیش مبارک
👏43
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ زیبای لالایی مازندرانی همراه با تصاویر فوق العاده
🔥32
گاهی عمیقا احساس تنهایی می‌کنی، مثل پرنده‌ی تنهایی که خودش را در انعکاس پنجره دیده و پشت شیشه بالا و پایین می‌پرد و جست و خیزهای خودش را با اشتیاق نگاه می‌کند، با این امید که مقابلش پرنده‌ی دیگری‌‌‌ست.
گاهی از تنهایی به خودت پناه ببر، برای خودت چای بریز، برای خودت کتاب بخوان، قدم بزن، سفر کن... لازم نیست همیشه به آغوش و حضور آدم‌ها پناه ببری و برای خوب شدن حالت، چشم‌انتظار حمایت و همراهی آدم‌ها باشی!
گاهی مثل پرنده‌ی مقابل شیشه، خودت را با دیگران اشتباه بگیر و با خودت رفیق شو و روی خودت حساب کن و از حضور خودت همانقدر ذوق کن که از حضور آدم‌ها!
کی از خودت به خودت دلسوزتر؟
کی از خودت به خودت مهربان‌تر؟
کی از خودت برای خودت راه‌گشاتر، ارزشمندتر، عزیزتر؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان
4
غمگینم
و می‌توانم سر مزار هر غریبه‌ای چنان بلند گریه کنم که عابران
گمان کنند پسرم بوده
با اینهمه اما
درد من این‌ها نیست
درد من این شعر است که دارم
در خانه‌ای خالی می‌خوانم و کلماتش
به سمت خودم برمی‌گردند
درد من این شعر است
که مطمئنم نه می‌خوانی
و نه
اگر خواندی
اعماق آوار پشت سرت را میفهمی

👤 #رویا_شاه‌‌حسین‌‌زاده
3
گاهی همان بهتر که نشود، که تا آخرین پله هم برسی و برگردی. گاهی صلاح کار در نشدن است، در با هزار مکافات و رنج تا پشت در رسیدن، در نزدن و بازگشتن!
گاهی تمام عمر آرزو می‌کنی بشود، تمام تلاشت را هم می‌کنی، به ورودیِ مقصد که رسیدی، می‌بینی ارزشش را ندارد و بر می‌گردی. منی که تمام مسیر را به عشق مقصدی دویدم و جنگیدم و از یک جایی به بعد خودم نخواستم برسم این را به تو می‌گویم! منی که خودم تمام راهی که با هزار اشتیاق و مصیبت رفته بودم، به میل خودم بازگشتم، منی که تازه فهمیدم با احساس که بروی، با منطقت پشیمان می‌شوی و بر می‌گردی!
هیچ‌وقت در رسیدنت عجول نباش و به هر مقصدی تن نده و به هر قیمتی قانع نشو و نگذار پاهای خسته از دویدنت، تو را مجاب و ناگزیر به توقف کنند. به پله‌ی اولت برگرد و از نو تلاش کن، اما خودت را اسیر یک عمر پشیمانی و افسوسِ بی‌نتیجه نکن!
این را از همان‌هایی بپرس که نیمی از عمرشان دویدند که برسند و نیم دیگر عمرشان را حسرت می‌خورند که ای کاش نرسیده‌بودند و من معتقدم که : "نرسیدن" شرف دارد به " تاهمیشه حسرتِ بی‌فایده خوردن و راه به هیچ جایی نداشتن!"

#نرگس_صرافیان_طوفان
6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این خانم، صدا درمانگر (sound healer and audiophile) هستن و اسم اون دو تا استوانه ی شیشه ای در چپ و راست ایشون" Rainstick Dreams" هست که صدای بارون میده و چقدر یک صدا میتونه آرامش بخش و زیبا باشه...
بشنوید و لذت ببرید👌
5💩1
دوباره می‌سازمت وطن!اگر چه با خشت جان خویشستون به سقف تو می زنم،اگر چه با استخوان خویشدوباره می بویم از تو گُل،به میل نسل جوان تودوباره می شویم از تو خون،به سیل اشک روان خویشدوباره ، یک روز آشنا،سیاهی از خانه میرودبه شعر خود رنگ می زنم،ز آبی آسمان خویشاگر چه صد ساله مرده ام،به گور خود خواهم ایستادکه بردَرَم قلب اهرمن،ز نعره ی آنچنان خویشکسی که « عظم رمیم» رادوباره انشا کند به لطفچو کوه می بخشدم شکوه ،به عرصه ی امتحان خویشاگر چه پیرم ولی هنوز،مجال تعلیم اگر بُوَد،جوانی آغاز می کنمکنار نوباوگان خویشحدیث حب الوطن ز شوقبدان روش ساز می کنمکه جان شود هر کلام دل،چو برگشایم دهان خویشهنوز در سینه آتشی،بجاست کز تاب شعله اشگمان ندارم به کاهشی،ز گرمی دمان خویشدوباره می بخشی ام توان،اگر چه شعرم به خون نشستدوباره می سازمت به جان،اگر چه بیش از توان خویش
خط و طرح: استاد اسرافیل شیرچی
#اسرافیل_شیرچی
👍21
2025/10/22 17:49:48
Back to Top
HTML Embed Code: