Telegram Web Link
Forwarded from Anarchonomy
در ایران، درست یک ترند معکوس ایجاد شده و ابعاد مصرف الکل، و سیگار و انواع و اقسام مواد مخدر و روانگردان در بین جوانان و مخصوصا نوجوانان و مخصوصا دختران، اوج گرفته. طوری که اگه پرده‌های دروغ و زیباسازی حکومتی رو کنار بزنیم، به شکل یک سونامی دیده میشه. نه مختص یک سری از شهرهاست و نه حتی مختص شهر، و نه مختص یک سطح درآمد. چون اینجا یک سابقه دیگه وجود داشته، و یک محاسبه دیگه. نسل‌های گذشته یک کد رفتاری تعریف کرده بودند که متشکل از حجم زیادی از تنظیم‌گری‌های پدرسالارانه بود. این تنطیمات در گذشته‌های دور در چارچوب مناسباتی قرار گرفته بود که فوایدش با هزینه‌هاش همخوانی داشت. ولی الان دیگه اون مناسبات وجود خارجی نداره، بنابراین نتیجه محاسبه هم یه چیز دیگه در میاد. البته این بحث رو سال‌ها پیش با دوستان نادیده کاتولیک هم داشتم که روی «احیای دوباره حیای زنانه در جامعه مدرن» حرف داشتند، و متأسفانه اون حرف‌ها الان از شکل جدی خارج و به صورت میم اینترنتی دوباره برگشته. اون موقع به اون دوستان گفتم که دنبال نخود سیاه هستید. احیای حیای سنتی در جامعه شما کارکردی نداره، چون مکانیزم سنت دیگه وجود نداره. بنابراین اگه زن شما مأخوذ به حیای اروپای قرون‌ وسطی هم بشه، داره تئاتر اون زن رو اجرا می‌کنه. شما دیگه زن کاتولیک نخواهید داشت.
بلکه cosplay زن کاتولیک رو خواهید داشت.
الان دارند این رو به چشم می‌بینند، که دختر کاتولیک که مثلا خودش رو منزه از جریان‌های بی‌حیای مدرن میدونه، داره هرروز برای هزاران مرد که براشون جذابیت جنسی داره لایو میذاره. بله لباسش پوشیده‌ست و کرم جنسی نمیریزه، ولی برای جذابیتشه که هر لایوش هزاران بیننده داره. این فضا مطلقا ربطی به مکانیزم جامعه قرون وسطی نداره.
بهرحال در ایران محاسبه به مسیری وارد شد که خودتنظیمی با کد رفتاری نسل قبل، فاقد هر گونه فایده به نظر رسید، با اینکه هزار و یک هزینه داشت. اما ازونجایی که یک نظام ارزشی دیگه جایگزینش نشده، کد قبلی با نبود کد یا بی‌کدی جابجا شده.

برخلاف کلیشه رایج که رفتارهای جدید رو حاصل لجبازی تعریف می‌کنند، این یک لجبازی نیست. هرچند که اگه لجبازی بود هم منطقی بود. این نتیجه ندانستن اینه که باید چه کرد. باید با چه کسانی رابطه داشت، باید با چه کسانی نداشت. باید با چه کسانی رفت‌آمد کرد، و با چه کسانی نکرد. باید چقدر وقت‌کشی کرد. باید چه چیز رو چقدر مصرف کرد، و تا کی مصرف کرد. و چون چیزی معلوم نیست، هر کس به صورت فردی باید تست کنه که نسبت هزینه فایده هر رفتاری چه وضعیتی داره.

با اینکه در موضوع بحران، بیشتر نگاه‌ها به سمت محیط‌زیست و آب و این چیزهاست، که باید هم باشه؛ اما خشکسالی مشابهی هم در تولید آدم‌های کدساز داشته‌ایم که بتونند دست دیگران رو بگیرند و به سمت عقل و آرامش هدایت کنند.
👌122
Forwarded from Ali Miri (علی میری)
🤨5😢1
Forwarded from دختران حوا (Sobh)
📌مادرم دیگر کتاب نمی خواند

من ترجیح میدادم به جای اینکه مادرم را مدام دستمال به دست و در آشپزخانه ببینم گاهی هم در حال کتاب خواندن و ورق زدن روزنامه ببینم.ببینم که گاهی هم برای خودش زندگی می کند و به کارهایی مشغول است که خوشحالش میکند.گاهی حتی برقصد، بخواند. مادرم کتاب خوانی حرفه ای بود اما هر چه مشکلات بیشتر شد با کتابخانه اش بیشتر غریبه شد.حالا می بینم گاهی کتابی دست میگیرد و همین که عینکش را میزند که شروع کند ماشین لباسشویی هشدار میدهد که کارش تمام شده و یا کسی صدایش میزند و دستور جدیدی دارد.خانه ی ما همیشه تمیز و مرتب است.اما این خانه ی تمیز و مرتب نه مادرم را و نه من را خوشحال نمیکند.چه کسی میگوید یک خانه ی مرتب ناکامی ها و راه های نرفته را جبران میکند؟
مادرم راه مادرش را رفت.مادربزرگ من آن وقتی که به دورود مهاجرت می کنند یک زن درس خوانده ی باسواد بوده است.از او میخواهند که به عنوان معلم در مدرسه مشغول به تعلیم شود اما او هم بخاطر بچه هایش قبول نمیکند و به جرگه ی زنانی می پیوندد که لحظه هایشان با حسرت میگذرد.
من قدردان این فداکاری ها نیستم.زنان فداکار زنان خوشحالی نیستند.زنانی که تا پای جان برای زندگی زحمت میکشند تاب سرکشی فرزندان را ندارند و گمان میکنند دستمزدشان اطاعت بی چون و چرای فرزندان است."من این همه زحمت کشیده ام که اینگونه باشی و آنگونه نباشی و...".من زیاد دیده ام مادران امروزی که گاهی برای ورزش و تفریح خودشان وقت میگذارند چگونه قضاوت میشوند و چه بی رحمانه به آنها حمله میشود اما من تحسینشان میکنم و به بچه هایشان غبطه میخورم.

من هم از مادرم چیزهای زیادی یاد گرفتم.یاد گرفتم که مثل او نباشم.یاد گرفتم که فرشته و فداکار و از جان گذشته نباشم.یاد گرفتم که قرار نیست تنها من برای حفظ زندگی بکوشم.من اگر مادرم از یمین رفته من از یسار میروم چرا که نمیخواهم بعدا فرزندم در خلوت خود وقتی به من فکر میکند مرا یک زن زجر کشیده ی غمگین لبریز از حسرت ببیند.

تمام جامعه باید زمینه ی ظهور مادران خوشحال را فراهم کند.این بهترین هدیه ای است که میتوان به زنان داد.فرصت خوشحال بودن و برای خود زندگی کردن.
نیاز به گفتن نیست که من عاشق این دو زن هستم و دستشان را میبوسم.بخاطر تمام عمری که به پای زندگی دیگران گذاشته اند.../زن امروزی

#حوراسپهر

@EveDaughters
👍6😢32
Forwarded from ایران فردا
شبکه‌ی خطوط قرمز نظام
نوشته ع. ایماگر

مهدی نصیری که مواضع اخیرش حتّی منتقدان نظام را هم غافلگیر کرده اخیراً گفته که خامنه‌ای به نزدیکانش چهار خطّ قرمز خود را اعلام کرده است: حصر سران سبز،‌ رابطه با امریکا، حجاب و نظارت استصوابی. نکته اینجاست که کسی که می‌گوید من چهار خط قرمز دارم لابد منظورش این است که «فقط» این چهار خطّ قرمز و نه بیشتر. خطوط قرمز رهبر نظام بسیار بیش از اینهاست که یادآوری چند نمونه از آنها بی‌فایده نیست.

یک. رهبر نظام برخلاف قانون اساسی حتّی به خبرگان دست‌چین‌شده‌ی خود نیز پاسخگو نیست. آنها به گفته‌ی خود بارها ملاحظاتی درباره‌ی نهادهای پرشمار زیر نظر رهبر داشتند ولی او از جوابگویی امتناع کرده و گفته که خبرگان فقط وظیفه‌ی بررسی صفات و ویژگی‌های لحاظ شده در قانون اساسی برای رهبر را دارند و نه بیشتر و سرک‌کشیدن در نهادهای زیر نظر رهبر جزو وظایف آنها نیست.

دو. رئیس‌جمهوری که از صافی نظارت استصوابی گذشته نمی‌تواند بدون مشورت با رهبر وزیر انتخاب کند؛ نه فقط در وزارتخانه‌های حسّاس بلکه در تمام وزارتخانه‌ها باید ابتدا نفر مورد نظر خود را معرّفی کند تا با سه‌جواب «موافقم»،‌ «مخالفم» و «نظری ندارم» روبه‌رو شود. برخی وزیران حسن روحانی گزینه‌ی دهم یا یازدهم او بودند. به عبارت واضحتر خود رهبر یک نظارت استصوابی کاملاً خلاف قانون برای انتخاب وزیران دارد که از آن کوتاه نمی‌آید. در مراحل فرعی‌تر این دخالت در انتخاب رئیس‌مجلس هم در صورت لزوم اعمال می‌شود مثل اصرار به بقای ناطق نوری و عدم ریاست عبدالله نوری پس از قدرت‌گرفتن اصلاح‌طلبان در مجلس. در مراحل بسیار جزئی‌تر این دخالت در نصب استانداران استانهای حسّاس مانند سیستان و بلوچستان هم به چشم می‌خورد.

سه. برنامه‌ی اتمی ایران برنامه‌ای بسیار گران و هزینه‌بر برای کشور بوده است که در قبال نفعی محدود، تحریم‌ها و ضررهای هنگفت سیاسی را بر ایران تحمیل کرده است. در حالی که کشورهای پیشرفته‌ی جهان مانند آلمان در پی تعطیل‌کردن نیروگاههای اتمی خودند، ‌ایران همچنان بر طبل داشتن این نیروگاه و چرخه‌ی سوخت اتمی می‌کوبد. بدیهی است که من اینجا تمایل آشکار نظام به داشتن سلاح اتمی که در گذشته کاملاً مستند بوده و در حال حاضر هم با درصد غنی‌سازی غیرمعمول برای مصارف غیرنظامی کاملاً مشکوک است، در پرانتز قرار داده‌ام. خامنه‌ای با منتقدان این برنامه‌ی خسارت‌بار برخورد کرده و اجازه‌ی چون‌وچرا به آنان نداده است.

چهار. حضور منطقه‌ای ایران و به ویژه دخالت در سوریه خطّ قرمز دیگری بوده که کسی جرأت زیر سؤال بردن آن را تا کنون نداشته و اگر هم کسی چنین کرده بلافاصله با واکنش نهادهای امنیّتی روبه‌رو شده است. نیم‌‌میلیون کشته و هفت‌میلیون بی‌خانمان هزینه‌ی در قدرت نگه داشتن اسد شد تا بهار عربی در سوریه شکست بخورد و زمینه‌ی افراطی‌گری در آنجا فراهم شود و باقی داستان را هم که می‌دانید.

پنج. جمهوری اسلامی از ابتدا خود را مخالف اسرائیل و مدافع فلسطینیان اعلام کرد ولی جدای از این سیاست کلّی، نوع تعامل با این معضل امکان بررسی و نقد در ایران نداشته است. اکثریّت خود فلسطینیان چه در کرانه باختری و چه در نوار غزّه به صراحت یا در پرده راه‌حل دو کشوری بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ را پذیرفته‌اند و به جز چند گروه کوچک کسی از راهبرد نابودی اسرائیل حمایت نمی‌کند ولی رهبر خودخوانده‌ی مسلمین، خود فلسطینیان را هم برای تعیین سرنوشت خویش محق نمی‌داند و راه‌حل دوکشوری در ایران امکان طرح ندارد. جدای از اینها بسیاری کشورها با اسرائیل رابطه نداشتند ولی در عرصه‌ی ورزش با آنان روبه‌رو می‌شدند ولی خطّ قرمز اجباری پنجم همه‌ی ورزشکاران ایران را در بر گرفته است. اخیراً شخصی برای مصاحبه با یک رسانه‌ی اسرائیلی در ایران دستگیر شد.

شش. رفراندم اصلی از اصول قانون اساسی است؛ ممکن است شخصی درون ساختار نظام ایران با همه‌پرسی در مورد یک مسأله موافق نباشد ولی نمی‌تواند اصلی از اصول قانون اساسی را زیر سؤال ببرد. اینکه خامنه‌ای عملاً با فاقد تحلیل خواندن مردم اصل رفراندم را منکر شود امری است که اصل نظام را که منتخب همین مردم فاقد تحلیل است زیر سؤال خواهد برد. بدیهی است که با نپذیرفتن خود رفراندم نیازی به بحث درباره‌ی تغییر قانون اساسی یا دیگر موارد نیست.

به خطوط قرمز فوق می‌توان دخالت‌های جزئی در امور کشور مانند مخالفت با سند ۲۰۳۰، حمایت‌های پشت‌پرده‌ از احمدی‌نژاد در برابر مجلس، مخالفت با ورود واکسن از کشورهای غربی به تأخیر در واکسیناسیون و بالارفتن آمار تلفات کرونا انجامید و موارد بسیار دیگر را افزود.
(با اندکی تلخیص)
👍121
Forwarded from اتچ بات
«روایت هایی از زندگی فرودستان در ایران»

به کوشش محمد یزدانی نسب و رضا تسلیمی طهرانی

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات

سال نشر: ۱۴۰۲

۴۰۷ صفحه

کتاب حاضر در برگیرنده ۱۲ مقاله پژوهشی است که با استفاده از انواع روش های کیفی انجام شده اند. این مقالات تلاش می کنند تصویری از زندگی فرودستان در شهرها و مناطق مختلف کشور ارائه کنند و به بررسی و تحلیل آنها بپردازند.

عناوین مقالات و نویسندگان آنها عبارتند از:

«نشانه‌­های بدنی‌‌ـ‌فضایی رنج در حیات کولبران پیرانشهر»
احمد غلامی

«فرودستان اندوهگین و پناهگاه مواد»
اصغر ایزدی جیران

 «مرگ و مردن در بین فرودستان شهر تهران»
رضا تسلیمی طهرانی

«مطالعۀ کیفی دین‌داری فرودستان در شهر تهران» 
فهیمه بهرامی
 
«بررسی مقولۀ صیادان آزاد و علل زیست غیررسمی و تأثیرات آن در زندگی آن‌ها ـ ساحل چاف»
وحید محمدی پای­اندر 

«زیست غیررسمی کارگران زباله­ گرد در تهران با تأکید بر سلامت و بهداشت»
مریم ایثاری

«درک از کار در بین فرودستان شهری: مطالعه‌ای در باب مشاغل غیررسمی (مورد مطالعه: نایسر سنندج)»
کیهان صفری

 «پرسه‌زنی و گذران فراغت در میان حاشیه‌نشینان اهواز»
سجاد بهمنی، مژگان پیرک و علی عربی

 «درک فرودستان از دولت (مورد مطالعه: کارگران روزمزد ساختمانی و نظافتی در شهر تهران)»
محمد یزدانی‌نسب و محمد هدایتی

«نگرش­های جنسیتی زنان فرودست»
سپیده ثقفیان

«زنان فرودست نابارور: مواجهه با فشارهای مضاعف و داغی چندبعدی»
 مرتضی کریمی 

«جایگاه خانواده در بین فرودستان شهر زاهدان»
سیما هادی

@taslimi_tehrani
👍7
Forwarded from جناب گاو
ظلم اجباری

آیا در هیچ کشوری در این دنیا به اندازه‌ی کشور ما سخن از "عدالت، عدالت، عدالت" می‌رود؟! و آیا در هیچ کشوری در این دنیا مفاهیم را این اندازه به گند کشانده‌اند؟

#سربازی_اجباری چیزی است که با هیچ تعریفی از عدالت نمی‌خواند، حتی با این تعریف که "ظلمِ علی‌السویه عدل است"! کیست که نداند که این ظلم بزرگ، این برده‌داری نوین، حتی ظلم علی‌السویه هم نیست؟! آیا در این شکی هست که هر چه فقیرتر باشی، هرچه پدر و مادرت دهاتی‌تر و بی‌نفوذتر باشند، احتمال آنکه سربازی بروی و احتمال آنکه در جایی بدتر از جهنم وظیفه شوی، بیشتر است؟ برای ثروتمندها، برای پرنفوذها، همیشه راهی هست. یا به صورت‌های مختلف معاف می‌شوی، یا فلان جا زیر کولر و با حضور آبدارچی مامور وظیفه می‌شوی، یا وقتی که دامنه‌ی نفوذت یا پولت کمتر از این حرف‌هاست،  حداقل یک جایی می‌افتی با نصف روز در پادگان و بقیه‌اش مرخصی. ولی از فقرا و بی‌نفوذان که باشی، هرچه قیافه‌ی خودت مظلوم‌تر و بی‌کس‌وکارتر به نظر برسد، احتمالش بیشتر است که فرمانده‌ی عقده‌ای مافوقت (حتی اکر یک گروهبان باشد) زندگی را بر تو جهنم کند.

ولی فرقی در اصل کار نمی‌کند. سربازی اجباری حتی اگر ظلم بالسویه بود باز ظلم بود. بدتر آنکه ظلمی است بی‌فایده، بی‌مورد و بی‌هدف! بازمانده‌ی دوران لعنتی یک قرن‌ پیش است که آن زمان‌ها برای بعضی کشورها معنا داشت، ولی با گذشت زمان و با تغییر شکل جنگ‌ها و با تکنولوژیک شدن مسائل نظامی، یکی یکی کشورها آن را لغو کردند و جایگزین‌های بهتری انتخاب کردند، ولی در کشور ما، که بناست مزخرف‌ترین چیزها را حفظ کنیم (و زیبایی‌ها و خوبی‌ها را از ریشه قطع کنیم)، آن را هنوز حفظ کرده‌ایم.

الان آن رژه‌های احمقانه، با پاهایی که باید یک متر و نیم بالا بیایند به چه درد یک کشور می‌خورد، مگر برای آنکه چند نفر آن بالا بنشینند و احساس فرماندهی کنند؟ کدام کشورِ از لحاظ نظامی برجسته هنوز چنین نمایش ابلهانه‌ای را راه می‌اندازد؟ یا اینکه جوان مردم را بفرستی دم مرز کشور که هیچ جوری نمی‌توانی کنترلش کنی، و در معرض خطر مواجهه با خطرناک‌ترین افراد قرارش دهی که حتی از ادوات جنگی پیشرفته‌ات نمی‌ترسند و کاروان کاروان مواد مخدر جابه‌جا می‌کنند، این کار چه کمکی به امنیت مرزها می‌کند؟ آیا کاربردی دارد غیر از آنکه فقط برای یک تعداد بوروکرات در تهران آمار تهیه شود و یک عده احساس کنترل امور کنند؟ فرستادن سرباز بدبخت در زمهریر زمستان بالای برج نگهبانی بدون هیچ گرم‌کننده، چیزی که حتی گاه موجب مرگ‌سرباز شده، برای چه است؟ مگر آن پادگان لعنتی چه چیز ارزنده‌ای در خود دارد، مگر خیالات و اوهام یک‌ تعداد متوهم؟ تحقیر جوانان در دست تعدادی آدم که از زندگی‌شان به شدت ناراضی‌اند به چه درد آن جوانان یا جامعه یا کشور می‌خورد؟......

بازندگان اصلی سربازی اجباری جوان‌هایی‌اند که دو سال از عمرشان را باید به هیچ و پوچ و به بردگی بی‌معنا بگذرانند.  فشارهای روحی بی‌حدوحسابی بر بسیاری از آنها وارد می‌شود، و هر سال تعدادی از آنها خودکشی می‌کنند، ولی آمار این خودکشی‌ها هیچ‌گاه منتشر نمی‌شود. کماآنکه آمار لطمه‌های جسمی دیگر، از یخ زدن‌ها و سوانح و بیماری‌هایی که به دلیل مرخصی ندادن مجال درمان پیدا نمی‌کنند، نیز منتشر نمی‌شود. ولی این تمام مسئله نیست: چه تصمیمات غلطی که برای دانشگاه رفتن‌ها و درس خواندن‌های بیمورد و عبث، برای تاخیر انداختن سربازی، گرفته نمی‌شود! چه عمرها که باطل نمی‌شود، و چه فرصت‌های طلایی و خوبی که در عنفوان جوانی از دست افراد به در نمی‌رود! خسارت‌های سربازی اجباری بی‌حدوحساب است.

البته سربازی اجباری صاحبان منافعی نیز دارد: اول کادر بوروکراتیک نیروهای نظامی و انتظامی که برای خود دفتر و دستکی راه انداخته‌اند و مثل همه‌ی بوروکراسی‌ها "وضعیت حاضر" همیشه به نفعشان است. دوم، دانشگاه‌هایی که اگر مسئله‌ی سربازی نبود، تعداد دانشجویان پسری که به آن دانشگاه‌ها می‌رفتند از نصف کمتر می‌شد. این دانشگاه‌ها و استادان آنها منفعت‌بران وضع موجودند.

به غیر از اینها، سربازی اجباری برای همه ضرر است: برای سربازان، برای مردم، برای جامعه، برای کشور، برای قسمت‌های مختلف اقتصادی که نمی‌توانند روی جوانان سرمایه‌گذاری کنند، و حتی برای قدرت واقعی نیروی نظامی کشور که هنوز غرق در بقایای فسیل‌شده‌ی یک قرن پیش دست‌وپا می‌زند.

برای دیدن بعضی از بدترین خاطرات از زبان افراد مختلف از دوران  سربازی و از ظلمی که به افراد می‌رود، منشن‌ها و کوت‌های این توییت را ببینید. نیز، برای شرح خوبی از مسئله‌ی سربازی و تمام ابعاد آن، ویدئوهای خوب کانال چراز را ببینید (کلمه‌ی سربازی را در کانال چُراز جست‌وجو کنید).  

@jenabegav
👍9👏2👎1
Forwarded from دختران حوا (Sobh)
👁‍🗨 روایتی قابل تامل از سرنوشت متهم پرونده رابطه نامشروع در سال ۱۳۷۹./پایگاه خبری اختبار

@EveDaughters
😢9👎2
Forwarded from اتچ بات
فهیمه خضر حیدری:

این طور نیست که زمین دهان باز کند و دیکتاتوری، دیگری‌ستیزی، فاشیسم، ج.ا و باقی ضایعاتِ بشریت به زندگی ما راه پیدا کنند. ج. ا اینجاست، توی پیراهن ما، توی زندگی هر روزمان، کلمات‌مان و شیوه‌هامان.

هانا آرنت در کتاب درخشانِ «آیشمن در اورشلیم» نشان می‌دهد که چه‌گونه آدم‌های مطلقا «معمولی» با بدن و افکار و سرگذشتی مطلقا معمولی می‌توانند اردوگاه‌های مرگ بنا کنند و میلیون‌ها نفر را با شکنجه و آزار به قتل برسانند.

آرنت می‌گوید:«ما ترجیح می‌دهیم از هیولایی برخاسته از ظلمت شکست بخوریم تا از یک انسان معمولی مثل خودمان؛ چرا که به این ترتیب کمتر احساس تقصیر خواهیم کرد».

اینها را گفتم که برگردم به این بَنر (شهرنگاره تبلیغاتی) که همه آن را دیده‌ایم.

ببینید در همین چند جمله‌ معمولیِ این بَنر چه وحشتی، چه هیولایی قابل مشاهده است.
در اینجا زندگی روزمره ما(زندگی آن طور که حکومت می‌خواهد) به تصویر کشیده شده.
عناصر این زندگی را با هم مرور کنیم:

۱-مادری که نه تنها به خودش اجازه کتک زدنِ پسربچه‌اش را می‌دهد که برای کتک زدن او تا حیاط و کوچه هم می‌دود و کودک ترس‌خورده و گریزان را دنبال می‌کند!
مادر خشونت می‌کارد و در حال ساختنِ فردایی است که خشونت را درو خواهد کرد. پسربچه دارد زبان خشونت را یاد می‌گیرد؛ یاد می‌گیرد که کتک بزند و خواسته‌اش را با سرکوب و آزار و شکنجه به دست آورد.

۲-پسربچه‌ای باد شده با «مردانگی مسموم» که نه تنها پیش از پایان کودکی وارد دنیای بزرگ‌سالی می‌شود که ورود نابهنگامش به زمخت‌ترین و ویران‌گرترین شیوه‌ ممکن صورت می‌گیرد.
از یک سو کتک می‌خورد (حقوق و کرامت کودکی‌اش ضایع می‌شود) و از سویی دهانش با مفاهیم واپس‌گرا و خطرناکی چون #غیرت و #ناموس پر شده که نه تنها حقوق و کرامت کودکی‌اش را ضایع می‌کند که آینده‌اش را هم پیشاپیش می‌آلاید.

۳- در خانواده مورد پسند ج.ا، یک زن بزرگ‌سال، یک مادر نقش و اهمیتی کمتر از پسربچه‌ خود دارد. پسربچه بهتر از مادرِ بزرگ‌سال مقتضیات را می‌فهمد و صلاح کار را می‌داند. او تنها به این دلیل که بناست مرد آینده شود اجازه و جرأت دارد که درباره لباس و پوشش مادر خود حرف بزند و تصمیم بگیرد.

۴- از کنار چنین پیام‌های مسموم و خطرناکی به‌سادگی عبور نکنیم. این خزعبلات که ممکن است بهشان بخندیم و جدی‌شان نگیریم از بَنر و در و دیوار شهر و کتاب‌های درسی و تبلیغات رسانه‌های حکومتی به مغز و تفکر شهروندان راه پیدا می‌کنند، به فرهنگ و هنجار بدل می‌شوند و بنایِ شومِ استبداد و مردسالاری را پی می‌افکنند و وضع ما آن می‌شود که شده.

زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblems
👌9👍6👎2
Forwarded from جامعه‌شناسی زن روز (Parastu.Z.Farrokhi)
📝 نگاهی به مرز تن و مفهوم رضایت در رابطه


📍شاید شما هم شنیده باشید که سکوت علامت رضایت است. مرسوم بود بر سر سفره ی عقد زنان از گفتن «بله» به کسی که عقد را جاری میکرد پرهیز کنند و این پرهیز حمل بر حجب و حیا و رضایت شود. با این حال از نظر حقوقی سکوت نشانه ی رضایت نیست.

▫️در مورد در بسیاری از فرهنگ ها افراد از صحبت کردن صریح و شفاف رضایت داشتن یا نداشتن در مورد روابط عاطفی و جنسی منع شده اند. مکانیسمهای تشویق این سکوت نه تنها از طریق شرمناک انگاری این روابط بلکه رومانتیک سازی سکوت هم اتفاق افتاده است.

📍حتما شما هم صحنه هایی از فیلمهای سینمایی را به یاد دارید که فرد به ناگاه و به شکل غافلگیر کننده و در سکوت بوسیده یا در آغوش کشیده شده و آن سکانس به عنوان سکانسی عاشقانه به ما نشان داده شده است. چنین صحنه هایی به عنوان الگویی برای برقراری رابطه ی عاشقانه در باور مردم جا باز کرده کسب رضایت پیش از بوسیدن و در آغوش کشیدن برای بسیاری غیر عملی غیر عاشقانه و به عبارتی «ضد حال» تلقی می شود. ما قرار است بر اساس نشانه هایی که افراد می فرستند یا بر اساس زبان بدن و کدهای فرهنگی «حدس بزنیم آیا رضایت وجود دارد یا نه!

🔲 اما چرا مکالمه ی صریح درباره ی مرزهای بدن ناخوشایند فرض میشود؟ و حدس های ما در سایه پیش فرضها و کلیشه های جنسی و جنسیتی چه قدر می تواند درست باشد؟
برای خواندن پاسخ این پرسش‌ها، نوشته ی سمانه سوادی را بخوانید:

🔖 نه گفتن، ناز کردن نیست.

🔺ما پیش از هر چیز مالک بدن هایمان هستیم. اما حق مالکیتمان به انواع مختلف از بدو تولد نقض یا تهدید میشود. والدین برای سوراخ کردن گوش فرزندان تصمیم میگیرند کودکان را تشویق میکنند برای حفظ
ادب و احترام به آغوش عمو و خاله بروند و سرباز زدنشان را حمل بر گستاخی میکنند.

▫️ بعدتر و در سیستم آموزشی رسانه و جامعه، خبری از آموزش درباره ی بلوغ بدن هایمان نیست. پسرها در سکوت با هورمونها دست و پنجه نرم میکنند و دخترها نوار بهداشتی ها را در کیسه های سیاه حمل می کنند. هیچ کجا از بدن ها و مرزهامان حرفی در میان نیست. گاهی بی هیچ مرزی به آغوش پدربزرگ هل داده میشویم و گاهی مرز تا نزدیک دهانمان میآید که سؤالی نپرسیم!

🔺این نشانه ها و آموزشهای گیج کننده بسیاری از ما را از مرز گذاشتن برای حریم بدنهامان و احترام گذاشتن به مرزهای دیگران عاجز کرده است. به همین دلیل مهم است ما آنچه را پیشتر آموخته ایم فراموش کنیم و دوباره بیاموزیم. این بازآموختن نیازمند مکالمه ی صریح و شفاف است.

⬅️ ما باید بیاموزیم برای در آغوش کشیدن و بوسیدن کودکان باید از آنها اجازه بگیریم و در صورت نه شنیدن، به آنها احترام بگذاریم.

⬅️ باید برای لمس بدن از جمله دست دادن در آغوش کشیدن و بوسیدن دوست و همکارمان از رضایت آنها مطمئن شویم و در روابط عاطفی و جنسیمان نیز سکوت را حمل بر رضایت نکنیم.


🔺بر اساس کلیشه ها، زن همه ناز است و مرد نیاز! مردان همیشه آماده ی رابطه ی جنسی اند و زنان همیشه راضی به دریافت نظر و توجه.

🔺زنان باید از سر حجب و حیا «نه» بگویند و سکوت کنند و مردان باید هر طور شده از خلال نه ها و سکوت، راهی برای رسیدن به منزل مقصود بیابند.

▫️این کلیشه هاست که باعث می شود بگویند «کی گفته نه یعنی نه نه یعنی هزار چیز».

🔺سؤال این است که چه طور قرار است بفهمیم مقصود کدام یک از این هزار چیز است؟ پاسخ این است که هزار چیزی در بین نیست. یک چیز است و آن سلب عاملیت از زنان!

▫️قرار بوده زنان «نه» بگویند و سکوت کنند چون بله گفتنشان و طلب کردنشان ممنوع و مطرود است. اما وقت آن است که بپذیریم قرار نیست بدن و روانِ افراد به عرصه ی حدس و گمان و بازی ما بدل شود. نه یعنی نه و اگر فهمیدن این سخت است شاید این گونه راحت تر بفهمیم اگر «بله» نیست ، پس «نه» است.

⬅️ باید بپذیریم قرار نیست بدن و روانِ افراد به عرصه ی حدس و گمان و بازی ما بدل شود. نه یعنی نه و اگر فهمیدن این سخت است، شاید این گونه راحت تر بفهمیم اگر «بله» نیست، پس «نه» است./مدرسه فروغ


#رضایت_جنسی
#تجاوز
#نه_یعنی_نه
#بله_یعنی_بله



@Zane_Ruz_Channel
👌32👏1
Forwarded from جامعه‌شناسی زن روز (Parastu.Z.Farrokhi)
Magazine Khordad 1402.pdf
3.7 MB
💥 شماره دهم نشریه زن روز بمناسبت روز جهانی بهداشت قاعدگی منتشر شد.



🔖 تابوی پریود: سربه مهر
سپیده پیشدادفر


🔖 زندگی من با پریود
دکتر فاطمه موسوی ویایه


🔖 قاعدگی از بعد زیستی تا اجتماعی
دکتر بابک خطی


🔖 شکستن تابوی قاعدگی؛ راهی به سوی حضور پررنگ زنان در اجتماع
صبا عبداللهی


🔖 آن اتفاق افتاد
پرستو فرخی


🔖 از اینجا به بعد
آرزو بالازاده


🔖 جدال سلول ها و سلاح ها
فردوس شیخ الاسلام


#پریود
#پریود_تابو_نیست
#ازپریودبگو



@Zane_Ruz_Channel
👌3
درنگی بر آمار سقط جنین در ایران
سیمین کاظمی
@drsiminkazemi
🔸هر از چندی آمار سقط جنین در راس اخبار جنجالی قرار می گیرد و موجی از نگرانی های اخلاقی در فضای رسانه ای تولید می شود و آه از نهاد طرفداران افزایش جمعیت برمی آید از چنین خسران عظیمی. با وجود آنکه از سوی دستگاههای نظارتی مرز باریکی میان بازنمایی واقعیت در بسیاری از حیطه های اجتماعی و آنچه سیاه نمایی خوانده می شود، ترسیم شده و رسانه ها ملزم به احتیاط در بازتاب اخبار برخی واقعیت های اجتماعی هستند، اما گویا در موضوع سقط جنین آزادی مطلق وجود دارد که، هر آمار عجیب و غریب و محیر العقولی بدون منبع مشخص به افکار عمومی ارائه شود و سیاه نمایی هم به حساب نیاید. 

🔸جالب این است که اگر چه منبع آمار سقط جنین عموماً مشخص نیست و آمار سقط جنین به واسطه ماهیت این پدیده اساسا قابل اتکا نیست و نمی تواند اعتبار داشته باشد، اما مورد استناد جمعیت خواهان و اخلاق‌ گرایان قرار می گیرد تا بر اخلاق از دست رفته مرثیه بخوانند و به سرزنش زنان و پزشکان مشغول شوند. از طرف دیگر تهدیدهای قضایی مدیران و مسوولان علیه دست اندرکاران سقط جنین و خط و نشان کشیدن برای پزشکان و ماماها و یادآوری جرم بودن سقط جنین اوج می گیرد. البته واکنش ها به همین محدود نمی شود و چون سهولت نسبی سقط جنین و کاهش نیاز به پزشک و ماما تقریباً برای همگان از جمله مسوولان آشکار شده، و می دانند بخشی از سقط ها با دسترسی به بازار غیرقانونی دارو انجام‌ می شود، بنابراین دست به کار شده اند که راههای دیگری را برای کاستن موارد سقط امتحان و از جنین صیانت کنند. هم از این روست که زیر نظر گرفتن رحم زنان با ثبت بارداری در سامانه های ویژه به عنوان راه حل جلوگیری از سقط جنین مطرح شده و اخیرا تبلیغات در مورد نفس (نجات فرزندان سقط) که بر اساس گفته های گردانندگانش ارائه اطلاعات نادرست به زنان متقاضی سقط یکی از راهبردهای آن است فضای رسانه ای را در می نوردد.

🔸نوع مواجهه اخلاق گرایان طرفدار حق حیات جنین و طرفداران افزایش جمعیت با آمار عجیب و غریب سقط جنین از منظری دیگر نیز جالب توجه و قابل بحث است و آن تمرکز بر جنین و نادیده گرفتن مادر است. حتی اگر آمار سقط جنین در ایران همین آمارهای بی پایه ی مورد ادعا باشد، و ایران را کشوری در کره مشتری تصور نکنیم، بر اساس داده های سازمان بهداشت جهانی سقط جنین در ایران بیشتر از میانگین جهانی نیست. اما حتی اگر فرض کنیم که چنین آماری درست باشد، از آنجا که بر اساس آمار بین المللی، درصدی از سقط جنین های ناامن موجب آسیب به سلامت زنان و حتی مرگ آنها می شود، به طوری که 4.7 تا 13.2 درصد از مرگ زنان باردار به سقط جنین های ناامن نسبت داده می شود؛ احتمالا این موضوع شامل حال ایران می شود و سالانه سلامت شماری از زنانی که مجبور به سقط جنین ناامن شده اند به خطر می افتد. اما تاکنون شاهد نبوده ایم که این تهدید سلامت زنان مورد توجه  قرار گرفته باشد. 

🔸در ایران با تسلط رویکرد محصول¬محور به بارداری، آسیب وارد شده ناشی از سقط جنین ناامن به سلامت زنان و مرگ های احتمالی مغفول می ماند و همه نگرانی های و دغدغه های اخلاقی ابراز شده متوجه جنین است. گویا جان و سلامت زن به مثابه ماشین تولیدمثلی که نتوانسته محصول ارزشمند مورد نظر را تحویل بدهد در معادلات اخلاقی و دغدغه های جمعیتی جایی ندارد. مطالعات درباره سقط جنین تصریح می کنند که عمده سقط جنین های ناامن در کشورهای کم درآمد اتفاق می افتد و در میان این کشورها هم عمدتاً زنان فقیر و طبقه تهیدست هستند که متحمل آسیب و عوارض سقط جنین ناامن می شوند. هم از این روست که رنج زنان این طبقه در خاموشی تداوم می یابد و هیچ گاه نه مرئی می شود و نه واکنشی را بر می انگیزد. 

🔸واقعیت آن است که هیچ کس از سقط خوشش نمی آید، ارتدوکس ترین فمینیست ها هم نمی خواهند زن در شرایطی قرار گیرد که مجبور به سقط جنین شود، چون سقط جنین می تواند برای زنان وضعیتی خطرساز رقم بزند. اما این وضعیت ناخوشایند و خطرساز قابل پیشگیری است و می توان با راهکارهای عقلانی و توام با احترام به حق انتخاب و خواسته زنان مانع از وقوع آن شد. پیشگیری از بارداری ناخواسته و آموزش به زنان در مورد نحوه پیشگیری می تواند از بارداری های برنامه ریزی نشده بکاهد و در نتیجه میزان سقط جنین کاهش یابد. اما شرایط موجود در حال حاضر به گونه است که اقدامات پیشگیری از سقط جنین در مرحله بعد از تشکیل جنین متمرکز شده است و به پیش از آن کاری ندارد. هم از این روست که پیشگیری از بارداری به عنوان راه حل اصلی کاهش موارد سقط مسکوت می ماند اما اقدامات مبتنی بر جرم انگاری سقط جنین و نقض حق انتخاب زنان بیشتر می شود.

ادامه یادداشت در روزنامه شرق، ۸ خرداد ۱۴۰۲، صفحه آخر.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-881736
👍4
Forwarded from دختران حوا (Sobh)
📌زن، مسئول تولید گناه و شهوت نیست !

یک مُراجعِ خانم داشتم که استاد دانشگاه بود و برای مشاوره در مورد مسایل پس از طلاق، به‌ویژه برای بچه‌ها مراجعه کرده بود. یک نکته گفت که تا حالا به آن توجه نکرده بودم. او طلاق خود را از تمام دوستانِ زن، محل کارش (که همه هم زن بودند) و حتی همسایگان خود پنهان کرده بود. ابتدا فکر کردم شاید به خاطر نگاه طعمه‌وارِ برخی مردها به یک زن مطلقه باشد که به قول علی‌محمد افغانی در رُمان #شوهرآهوخانم، "هر کس می‌آید می‌چسبد به لنگِ ننه‌ام؛ یکی نیست بیاید بچسبد به بیلِ بابام". اما یک نکته گفت که به خاطر جنسیت مردانه‌ام تا حالا برایم جلب توجه نکرده بود. می‌گفت من طلاقم را پنهان می کنم چون:
1) دوستانم (یعنی زن‌ها)  من را رها می‌کنند به این دلیل که فکر می‌کنند ممکن است شوهرانشان را بدزدم؛ و این در حالی است که از اخلاقیات سختگیرانه‌ی من در برخورد با مردان  هم کاملا آگاهند؛
2) اعتبارم را از دست می دهم. هیچ حرفم دیگر خریدار ندارد. همه فکر می‌کنند که زنِ #مطلقه انسان ضعیف یا مشکل‌داری است که توان حفظِ زندگی خودش را هم نداشته است. دیگر نمی‌فهمند که طلاقِ آگاهانه به این معناست که زن یا مرد شجاعت تصمیم گیری در مورد ادامه ندادن به یک زندگی جهنمی و رابطه‌ی مریض را داشته‌اند.

🔻کافیست داستان یک تجاوز جنسی را در جمعی تعریف کنید، قطعا نیمی از آن جمع علتِ اصلی این تجاوز را بدون اینکه داستانش را به خوبی بدانند، #عشوه‌گری زنانه می‌دانند. فکر نکنید که مثلا ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاه فقط مختص عده‌ای خاص است. اگر خوب دقت کنید می‌بنید که  ذهنیتِ حاکم بر همه‌ی ما است. یک تفکر پنهانی که زن را مسئول تولید گناه و شهوت می‌داند که اگر در جایی باشد، فسادزا می‌شود.

گرچه گاهی تغییرات بیرونی و اجباری است که ذهنیت‌ها را بالاجبار  عوض می کند؛ اما گاهی تا ذهنیت‌ها عوض نشود، سخن گفتن از برخی چیزها ثمره‌ی چشمگیری ندارد./زن امروزی

#محسن‌زندی

@EveDaughters
👍3
اولش اسمش را خواندم مادرِ ایرانی و ایرانی را صفت مادر در نظر گرفتم.شوک کتاب آنجا بود که فهمیدم اسم کتاب کلا صفت است.یک برچسب دست و پاگیر حتی.آنجا که میفهمی مادر کسره ندارد و باید خواندش "مادر ایرانی" یعنی بچه بیچاره ای که مادر ایرانی دارد...باور کنید یا نکنید هزاران هزار آدم که در همین ایران ما به دنیا آمدند و دارند زیر همین آسمان نفس میکشند، به این جرم که مادرشان ایرانی است شناسنامه ندارند و حقوق شهروندی هم.چرا گفتم هزاران هزار؟آفرین.چون تعداد آنها را هم کسی نمی داند.نیستند...مادرایرانی هستند...مادرشان زنِ ایرانی است که از بدو تولد؛قبل از اینکه حتی مسیر زندگی اش شروع شود و جامعه بتواند استعدادهایش و انتخابهایش و دست و پا زدنهایش را ببیند ،قانون تصمیم خودش را گرفته که از این خون ،شهروند ارزشمند لایق تابعیت ایران در نمی آید.زن است دیگر...
کتاب را از اپلیکیشن فیدیبو هم میتوانید بخوانید.
#معرفی_کتاب
😢10
🔴 این‌جا «گیلیاد» اسلامی است. باید متحد شویم.
نویسنده ناشناس

اگرچه کمتر روزی برای زنان در ایران تحت حاکمیت خلیفه و فقه پویای شیعه خوب می‌گذرد، اما امروز به شکل دردناک و تجمیع‌شده‌ای فجایع مرتبط با زنان در صدر اخبار بود.

یکی از ما، یک زن، یک مادر، به اسم پرستو شهبازی روز دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲ توسط همسرش به طرز شنیعی به قتل رسیده بود و ما تازه امروز خبردار شدیم. پرستو اهل دهگلان بود و فقط ۱۸ سال داشت. یکی دیگر از قربانیان کودک همسری که در ۱۲ سالگی به اجبار ناپدریش ازدواج کرده بود. در ۱۶ سالگی بچه‌‌‌دار شده بود و مادر یک کودک یک سال و نیمه بود.

امروز یکی دیگر از ما، یک زن، یک دختر نیز توسط پدر تنی ۶۸ ساله‌ی خود در استان ایلام با ضربات آجر به قتل رسید. نامش را نمی‌دانیم. فقط می‌دانیم پیکر خون‌آلود و بی‌جان او را پلیس تحویل گرفت و پدر-بخوانید قاتل- انگیزه‌اش را «درگیری لفظی، عدم کنترل خشم و اختلاف خانوادگی» عنوان کرده است.

دیروز یکی از آن‌ها، یک مرد، یک پدر، که از قضا توان قانون‌گذاری دارد و وزیر بهداشت است سقط جنین را «جنایت» خواند و گفت: «افرادی که آزمایش بارداری آن‌ها مثبت می‌شود تا زمان زایمان در سامانه ثبت شده‌اند و هر کسی اقدام به سقط غیرقانونی کند با او برخورد خواهد شد،»

آن‌ها کودک‌همسری را قانونی و سقط جنین را غیرقانونی می‌کنند. غربالگری را حذف می‌کنند. پدران را ولی‌دم‌ و مالک خون‌مان اعلام می‌کند و در چنین فضایی است که کشته‌‌شدن ما زنان به یک اختلاف کوچک خانوادگی و عدم کنترل خشم فرو کاسته می‌شود. « پدر است دیگر. یک لحظه عصبانی شده». بین ما و آن‌ها به بلندای یک دیوار فاصله نیست، به قدر دریایی از خون فاصله است؛ خون پرستو شهبازی‌ها، رومینا اشرفی‌‌ها و همه آن‌ها که نامشان را نمی‌دانیم، اما با آنان هم‌سرنوشتیم.

زن‌کشی. کودک‌همسری. ثبت نام زنان باردار در سامانه. اینجا گیلیاد اسلامی است. آن‌ها تلاش می‌کنند بر ما زنان، بر بدن‌‌‌هایمان، بر زندگی‌مان مسلط شوند و ما علیه این وضعیت مقاومت و ایستادگی می‌کنیم. چندان که تا امروز کرده‌ایم. ما نام خواهران‌مان را یک به یک و به صدای بلند تکرار می‌کنیم تا روز پیروزی. روزی که هر زنی مالک بدن خودش باشد.

توضیح: گیلیاد اشاره به حکومت خیالی و پادآرمانشهری رمان خاطرات ندیمه نوشته مارگارت اتوود دارد، نکته جالب این است که آتوود در مصاحبه‌ی اعلام کرده ایده این رمان را از انقلاب اسلامی و اجبار حجاب گرفته است.
👍21👏2🥱1
Forwarded from آهستان
پس از مدتی تقاضا کردیم به بانوان اجازه داده شود که با شوهر یا پدر یا برادر خود در نمایشات حاضر شوند. همین که اعلام موافقت شد، فریاد وا دینا بلند شد. ملایان در خانه آقای شیخ حسین لاکانی مجتمع و اعلام اعتراض کردند. ناچار موضوع مسکوت ماند ولی موافقت شد که خانمها در نمایشاتی که نقش مرد و زن برعهده زن قرار گیرد، حق تماشا خواهند داشت. فورا دست به کار شدیم. در نمایشات ما مردها در نقش زن بازی می‌کردند. چون زن حق شرکت در سن نداشت. تدریجا بعضی بانوان ارمنی حاضر به همکاری شده بودند که چند ماهی بود با هیأت ما کار می‌کردند. برای تشکیل یک هیأت تیاترال که تمام عناصرش بانوان و دختران باشند، از وجود این بانوان استفاده شد.

تدریجا به پافشاری سرتیپ آیرم، ورود زن با شوهرش در نمایشات آزاد شد که بعضی افسران و طرفداران شهری بدون اعتنا به ملایان، شرکت کردند و پس از مدتی همه‌گیر شد. حتی دختران ملایان با برادران خود شرکت نمودند.

تاریخ معاصر گیلان، یادداشت‌های جهانگیر سرتیپ‌پور، صفحه ۱۸۰

@ahestan_ir
😢7👍1
Forwarded from Zamimeh.org
🔹کانال ترویج برابری جنسیتی (Advocacy) برای فرهنگیان🔹

🔸ضمیمه در راستای ترویج و حمایتگری برای برابری جنسیتی در مدارس ایران کانال «معلمان برای برابری» را راه‌اندازی کرده است. این کانال متعلق به شماست، شمایی که معلم و از دغدغه‌مندان برابری جنسیتی در نظام آموزشی ایران هستید.

🔸در این کانال می‌توانید درباره برابری جنسیتی در مدارس و کتاب‌های درسی، و شیوه‌های همفکری و مشارکت با همکاران و کادر مدرسه، والدین و دانش‌آموزان برای پیشبرد برابری جنسیتی بیش‌تر بیاموزید. شما همچنین در این کانال می‌توانید به صورت ناشناس، تجربیات و دانش خود را با دیگر اعضا به اشتراک بگذارید.

📌به این کانال بپیوندید و آن را در صورت امکان به همکاران خود، معلمان، مدیران، مربیان و والدین پیشنهاد دهید.

کانال معلمان برای برابری

📎 https://www.tg-me.com/IranSchoolsForAll
👍6👏2
New Recording 6
حجاب٫ فضا٫ زمان

بررسی مسأله حجاب در جوامع مسلمان، در نسبت با دو مقوله فضا و زمان در آثار فاطمه مرنیسی.

شرح و تفسیر: حنانه نبوی


منبع:

Mernissi, Fatima, (1987). The veil and the male elite: a feminist interpretation of women's rights in Islam,
Vahdat, Farzin. 2015. «Fatima Mernissi: Women, Islam, Modernity and Democracy». Chapter in . Islamic Ethos and the Specter of Modernity, 115–140.
👍42
از عمو زنجیرباف هم می‌ترسند
روایت یکی از دوستان

جمعه نوزدهم خرداد عده‌ای از مردم در حال بازی و شادی در پارک لاله‌ اند. نیمی از این جمعیت والدین و نیمی دیگر کودکان ٣ تا ١١ ساله هستند. به تناسب شلوغی عصر جمعه کودکان و مادر و پدرهای بیشتری به جمع بازی پیوسته و دایره عمو زنجيرباف بیش از پیش بزرگ می‌شود.

در این لحظه چند ماشین انتظامی و یگان ضد شورش وارد پارک شده و با لباس‌های مشکی به تعداد زیاد وارد جمعیت شده و دستور می‌دهند جمعیت باید متفرق شود (سیاه‌پوشانی با چهره‌هایی آفتاب سوخته، روستازاده و زاگرس‌نشين. نمادی از اقشار تیپاخورده اجتماعی)

بچه‌های کوچک از حضور آنها ترسیده و به گریه می‌افتند. برخی فرزندان خود را بغل زده و سریع محل را ترک می‌کنند بیشتر جمعیت اما می‌ماند.

فرمانده نیروی‌های انتظامی در میدان هیچ جواب مشخصی برای چنین هجوم و رفتاری ندارد. به برخی می‌گویند عده‌ای هنجارشکن داخل جمعیت دیده شده! به برخی می‌گویند فراخوان تحريک در فضای مجازی داده شده! یکی‌شان می‌گوید تعدادی حرکت ریتمیک شبیه رقص داشته‌اند.

آن یکی می‌گوید یک مصلحتی هست که خودمان می‌دانیم. هر کسی گوشی بیرون بیاورد که احساس بشود ممکن است عکس گرفته باشد در جا بازداشت می‌شود. چه مرد و چه زن ... اینکه حلقه عمو زنجیرباف هم بتواند اقتدار نظام جمهوری اسلامی را مورد خدشه قرار دهد البته جای تعجب ندارد!

خداوند در وصف منافقین در قرآن می‌گوید: «يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ». اینقدر ترسو هستند که هر صدای ریز و درشتی را مخالفت با خودشان می‌دانند.

این حالا حکایت نظام اقتدارگرا و زنجیرسازی است که از یک طرف جوابی برای سیلی طالبان ندارد و از آن طرف از صدای عمو زنجیرباف چند بچه و پدر و مادرهایشان که دور هم جمع شده‌اند به خودش می‌لرزد ...
.
👍39👎3
Forwarded from جمهورى سوم
برهنگی به منزله شاخص امنیت اجتماعی

🔴از چارچوب طرز تلقی بیمارگونه دینداری پدرسالارانه و زن‌ستیز که بلافاصله برهنگی را با تصوری پورنوگرافیک از وجود زن و خیالات فاسد جنسی خود درمی‌آمیزد اگر بگذریم، برهنگی معنای مشخصی در زبان فارسی دارد و آن «بی‌حفاظی» و «بی‌نیازی به پرده‌پوشی» است. همین معنا در اصطلاح انگلیس to be naked انگلیسی هم وجود دارد و در مواقعی استفاده می‌شود که کسی ترسی از مورد سوء استفاده قرار گرفتن ندارد و گارد خود را کنار می‌گذارد. در زبان فارسی هم «از حجاب بیرون آمدن» ،«پرده را کنار زدن»، «نقاب را برداشتن» ، «کشف کردن» و مسأله‌ای را «لخت و عریان بیان کردن» همگی تعابیر مثبتی‌ست که همین معنا را در خود دارد که آدمی در عمده موقعیتهای حیات خود از تعرض و دست‌درازی دیگران در هراس است و زره به تن می‌کند، و تنها در معدود لحظاتی از زندگی که احساس آرامش می‌کند، زره خود را کنار می‌گذارد و بدن و روان انسانی خود را درمی‌یابد.

🔴برهنگی و از حجاب بیرون آمدن در این جهان تاریک و ناامن پدرسالار، آرمانی از امنیتِ موعود است که بسیار بعید می‌نماید. از جمله در احادیث گفته می‌شود که زمانیکه مهدی موعود ظهور کند هراس از همنوع آنچنان از زمین رخت برمی‌بندد که یک زن تنها با همه زیورآلات خود تنها و حتی در شب می‌تواند مسافت‌های بزرگی را سفر کند بی‌آنکه نیازمند صدها حاجب و قیم برای حفاظت از او در برابر هرزگان و رهزنان باشد. در مقابل این رؤیای زنانه، اخلاقی و مدنیِ امنیت، اما فانتزی فاسد و هرزه‌ی مردانه قرار دارد که بهشت را به مثابه حرمسرای بزرگی از زنان فاحشه‌ای تصویر می‌کند که هیچ سوژگی و غیرتی از خود ندارند و صبح و شب در کار تمکین جنسی از مردان مؤمنانند.

♦️جهان اسلامی نزاع بزرگ و البته نابرابری میان این دو نیروست: نیروی انسانی زنانه‌ای که امنیت اجتماعی برای زنان را روی همین زمین جستجو می‌کند و نیروی هرزه‌ی مردانه‌ای که نمی‌تواند جهانی را تصور کند که زنان در آن امنیت داشته باشند و انسانها در آن بدون حفاظ و بی‌هراس از تعرض غیر با هم روبرو شوند بلکه برعکس بنیان ناسوت زمینی و ملکوت آسمانی خود را بر همین ساختار تجاوزگری مردانه و ترس و فرار و قربانی شدن و صغارت دائمی زنانه استوار کرده‌ است. دینداری در این دومی به سطحی از قساوت و شناعت اخلاقی می‌رسد که در این روزها می‌بینم: ابراز ناراحتی و عصبانیت شدید و پرخاشگری و خشونت از اینکه زنان و دختران ایرانی چنان امنیت یافته‌اند که بدون حجاب از خانه‌هایشان بیرون بیایند!
👌11👍6👎1🥱1
2025/07/13 20:33:49
Back to Top
HTML Embed Code: