هر نویسندهای به شما خواهد گفت که حتی یک لحظه هم از کشف و پرورش داستان غافل نیست. شگرد کار این است که آماده پذیرش هر چیزی که ممکن است از راه برسد باشید. جی. کی. رولینگ سالها به کارهای مختلف پرداخت. میگوید ثابت کردم بدترین منشی دنیا هستم. در جلسات بجای یادداشت برداری، ایده داستانیاش را روی کاغذ میآورد. از چند شغل اخراج شد و بقیه را بخاطر کسالت بار بودن رها کرد. یک روز در راه رفتن به لندن قطار چهار ساعت خراب شد و وقتی داشت از پنجره بیرون را تماشا میکرد ناگهان ایده ای به ذهنش رسید که زندگیش را زیر و رو کرد میگوید: "نمیتوانم به شما بگویم چه چیزی باعث شد اما هری و مدرسه جادوگری را به وضوح دیدم... ایده پسری که نمیدانست چه چیز است.." وقتی به لندن رسید چارچوب اصلی داستان را طراحی کرد.
📕 راه داستان
© کاترین آن جونز
@Writing_lovers
📕 راه داستان
© کاترین آن جونز
@Writing_lovers
❤9👍3🕊3🔥1
تمرین قدم زدن
صبح پیش از کلاسها، نوشتن را کنار گذاشتم و رفتم در سکوت قدم زدم. به آدمهای در حال رفت و آمد، ماشینها، گلها و حشرات نگاه کردم. جزییاتی که میدیدم، بوها و صداها یکی پس از دیگری به ذهنم هجوم میآورد و حافظه و احساساتم را فعال میکرد: صدای موسیقی از درون کافه، سگ سفید و سیاه پشمالویی که به درختی بسته شده بود، مردی که خودش را در آینه ویترینی دید میزد، مادر و دختری که با شادی از مغازهای بیرون میآمدند هر یک تبدیل به استعارهای میشدند که از قبل در ذهنم حضور داشتند. در بازگشت از پیاده روی، ده دقیقه به خودم وقت دادم و بعضی از چیزهایی را که مشاهده کرده بودم با جزییاتی که خاطرات و حافظهام احضارشان کرده بود، روی کاغذ نوشتم. متن معرکهای از کار درآمد و تبدیل به یک اعترافنامه جانانه شد.
📕خاطرات
©معصومه حامیدوست
@Writing_lovers
صبح پیش از کلاسها، نوشتن را کنار گذاشتم و رفتم در سکوت قدم زدم. به آدمهای در حال رفت و آمد، ماشینها، گلها و حشرات نگاه کردم. جزییاتی که میدیدم، بوها و صداها یکی پس از دیگری به ذهنم هجوم میآورد و حافظه و احساساتم را فعال میکرد: صدای موسیقی از درون کافه، سگ سفید و سیاه پشمالویی که به درختی بسته شده بود، مردی که خودش را در آینه ویترینی دید میزد، مادر و دختری که با شادی از مغازهای بیرون میآمدند هر یک تبدیل به استعارهای میشدند که از قبل در ذهنم حضور داشتند. در بازگشت از پیاده روی، ده دقیقه به خودم وقت دادم و بعضی از چیزهایی را که مشاهده کرده بودم با جزییاتی که خاطرات و حافظهام احضارشان کرده بود، روی کاغذ نوشتم. متن معرکهای از کار درآمد و تبدیل به یک اعترافنامه جانانه شد.
📕خاطرات
©معصومه حامیدوست
@Writing_lovers
👍8❤6🔥2🥰1🙏1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در باب خواندن کتابها به خودتان مجوز بدهید هر طوری که میخواهید کتاب بخوانید. بدون این که احساس کنید همیشه یکی دیگر هست که بیشتر از شما میفهمد و شاید شمایید که نمیفهمید، هر طور که این کتابها را بفهمید درست فهمیدهاید. حرف من این است اگر نمیتوانید با کل کتاب مواجه شوید، فقط بخشهایی از آنها را بخوانید. نترسید از این که کتاب را تمام نکنید یا سالها بعد برگردید سراغش. آهسته بخوانیدشان. بدون این که به خودتان فشار بیاورید که آیا همه جزئیات را درک میکنید یا نه. توی رخت خواب آنها را بخوانید، توی اتوبوس[...] لطفاً برای خودتان امن ترین توالت ممکن را پیدا کنید و خودتان را به چند صفحه از سه خواهر مهمان کنید.
📕 آنا کارنینای مشکل گشا
© ویو گراسکاپ
@Writing_lovers
📕 آنا کارنینای مشکل گشا
© ویو گراسکاپ
@Writing_lovers
👍9❤2🙏1🐳1🤗1
فردا هوا بهتر خواهد بود و خانه حتی روشنتر هم خواهد شد. و ما در مورد خانههای زمینی و آب و هوا صحبت نمیکنیم. همه چیز از درون ما شروع و به درون ما ختم میشود.
© الچین صفرلی
@Writing_lovers
© الچین صفرلی
@Writing_lovers
❤11👍1👌1
❤10👍3👏1
قانون طلایی برای رسیدن به زبانی خوب، یا حداقل کمتر بد، این است که دقت کنیم «راوی ما نمینویسد، حرف میزند.» همین که متوجه این موضوع شویم، انقلابی پدید میآید در زبان داستانی ما.
📕 حرکت در مه
© محمد حسن شهسواری
@Writing_lovers
📕 حرکت در مه
© محمد حسن شهسواری
@Writing_lovers
❤5👍2👏2🥰1🙏1
هر کسی که رویای نویسنده شدن را در سر میپروراند، ابتدا باید یاد بگیرد که خوانندهی خوبی باشد.
© ساموئل مارشاک
@Writing_lovers
© ساموئل مارشاک
@Writing_lovers
❤9👍5👏2
اگر همه چیز را فقط از نظرگاه خودمان ببینیم، جهان رفته رفته از شور و حرارت میافتد اما اگر بتوانیم جایی را که در آن ایستادهایم از چند نقطه مختلف ببینیم یا به عبارت دیگر به خودمان مانند موجودی دیگر از بیرون نگاه کنیم، جهان چند بعدی و انعطاف پذیر میشود.
📕 داستاننویسی به مثابه شغل
©هاروکی موراکامی
@Writing_lovers
📕 داستاننویسی به مثابه شغل
©هاروکی موراکامی
@Writing_lovers
❤6👍3👌1
من در نوشتن دنبال چیزی نبودم تا به آن برسم مگر خود نوشتن و از نظر من نوشتن یك ضرورت بود و من این ضرورت را به انجام رساندم و هنوز هم در حال انجامش هستم. من همهچیز را تبدیل به كار كردم. گذشته، زندان، از دست دادنها، ناگزیریها، بیپولی، اخراج از دانشگاه و... به مرور زمان و با رخداد هر كدام، جزیی از ملزومات قرارشان دادم و اینها همه بهتدریج جزیی از كارم شدند.
© محمود دولت آبادی
@Writing_lovers
© محمود دولت آبادی
@Writing_lovers
❤5👍1👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای داستانگویی باید ابتدا جهانی برای خود بنا کرد. جهانی که تا حد امکان کوچکترین جزییاتش مشخص شده باشد. اول باید به تجسم این جهان اقدام کرد؛ واژهها دیرتر کم و بیش به تنهایی سرازیر خواهند شد.
📕حاشیه نام گل سرخ
© امبرتو اکو
@Writing_lovers
📕حاشیه نام گل سرخ
© امبرتو اکو
@Writing_lovers
👍7❤4🔥1
اشخاص داستان حق ندارند زیاد به فکر و اندیشه فروروند. چرا که آدمی در حدیث با نفس خویش هم، همه صدق و صفا نیست؛ شادی یا غمی که وی در باطن احساس میکند از علل و موجباتی نتیجه میشود که او خود نمیتواند به درستی بیانش کند.
نویسنده در این قلمرو از موقعیتی ممتاز برخوردار است. چون میتواند جریان قطع ناخوداگاه اشخاص داستانی را در قالب عمل شخصیتها نشان دهد و اشخاص داستانی بجای بالا رفتن و پایین آمدن از نردبان اندیشه باید در عمل داستانی مشارکت کنند.
📕جنبههای رمان
© ادوارد مورگان فورستر
@Writing_lovers
نویسنده در این قلمرو از موقعیتی ممتاز برخوردار است. چون میتواند جریان قطع ناخوداگاه اشخاص داستانی را در قالب عمل شخصیتها نشان دهد و اشخاص داستانی بجای بالا رفتن و پایین آمدن از نردبان اندیشه باید در عمل داستانی مشارکت کنند.
📕جنبههای رمان
© ادوارد مورگان فورستر
@Writing_lovers
❤6👍3🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمرین
با چه احساسی کمترین تماس را دارید؟ با آن صحبت کنید: چه کسی هستی؟ کجا زندگی میکنی؟ چه میخواهی؟ چرا این قدر ساکتی؟ چه داری به من بگویی؟ چرا این قدر به تو توجه دارم؟ شناختن تو چه کمکی به من میکند؟ اگر یک چیز بتواند در کنار آمدن با تو به من کمک کند به نظر تو چیست؟ با او صحبت کنید؛ به دقت به او گوش دهید و جوابهایش را بنوییسید. ما به عنوان نویسنده اول باید یاد بگیریم که خوب به خودمان گوش بدهیم.
📕 نوشتن با تنفس آغاز میشود
© لرن هرینگ
@Writing_lovers
با چه احساسی کمترین تماس را دارید؟ با آن صحبت کنید: چه کسی هستی؟ کجا زندگی میکنی؟ چه میخواهی؟ چرا این قدر ساکتی؟ چه داری به من بگویی؟ چرا این قدر به تو توجه دارم؟ شناختن تو چه کمکی به من میکند؟ اگر یک چیز بتواند در کنار آمدن با تو به من کمک کند به نظر تو چیست؟ با او صحبت کنید؛ به دقت به او گوش دهید و جوابهایش را بنوییسید. ما به عنوان نویسنده اول باید یاد بگیریم که خوب به خودمان گوش بدهیم.
📕 نوشتن با تنفس آغاز میشود
© لرن هرینگ
@Writing_lovers
👍7❤5🥰3🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همان طور که چاقو به سنگ چاقو تیز کن نیاز دارد اندیشه هم به کتاب نیاز دارد تا همیشه تازگیاش را حفظ کند.
© جرج مارتین
@Writing_lovers
© جرج مارتین
@Writing_lovers
❤10👍5😍1