خبر درگذشت
دوست عزيز و نازنينم
#استادمحمدعلى_بهمنى
#شاعروترانه_سرا
را شنيدم
بى اختيار ياد
شبهاى پراز #خاطره
كه صبح كرديم و لبخند با محبت و سراسر احساسش افتادم همچنين
نواى صدايش كه در عمق #ترانه هايش زنده است
اثر دريا با صداى #مهستى
ديوارسنگى با صداى #حميرا
وقت گل نى با صداى #هايده
خرچنگهاى مردابى باصداى #حبيب
در گوشم زمزمه مى كند
روحش شاد.
#بابك_بختيارى
#تهران
دهم شهريورماه ۱۴۰۳
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
دوست عزيز و نازنينم
#استادمحمدعلى_بهمنى
#شاعروترانه_سرا
را شنيدم
بى اختيار ياد
شبهاى پراز #خاطره
كه صبح كرديم و لبخند با محبت و سراسر احساسش افتادم همچنين
نواى صدايش كه در عمق #ترانه هايش زنده است
اثر دريا با صداى #مهستى
ديوارسنگى با صداى #حميرا
وقت گل نى با صداى #هايده
خرچنگهاى مردابى باصداى #حبيب
در گوشم زمزمه مى كند
روحش شاد.
#بابك_بختيارى
#تهران
دهم شهريورماه ۱۴۰۳
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
انتشار براى اولين بار
در استانه و به بهانه
١٧ شهريورسالروز پرواز اسمانى #كاخ_نشين_موسيقى_ايران
#كاروان #رستاخيرملى
#انقلاب_سفيد
#شاه_ملت
#اعليحضرت #محمدرضاشاه_پهلوى
در برگشت از #امريكا و #اروپا
از راست:
#استادفرهنگ_شريف
#استاداكبرگلپايگانى
#على_تابش
در استقبال #فرودگاه #مهراباد
#هيئت_دولت
#نخست_وزير
زنده ياد #اسداله_علم
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
در استانه و به بهانه
١٧ شهريورسالروز پرواز اسمانى #كاخ_نشين_موسيقى_ايران
#كاروان #رستاخيرملى
#انقلاب_سفيد
#شاه_ملت
#اعليحضرت #محمدرضاشاه_پهلوى
در برگشت از #امريكا و #اروپا
از راست:
#استادفرهنگ_شريف
#استاداكبرگلپايگانى
#على_تابش
در استقبال #فرودگاه #مهراباد
#هيئت_دولت
#نخست_وزير
زنده ياد #اسداله_علم
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
#روزنامه_اعتماد
امروز دوشنبه
نوزدهم شهريورماه ۱۴۰۳
به مناسبت هشتمين سال پرواز اسمانى
#استادفرهنگ_شريف
#گفتگو
با
#بابك_بختيارى
#نوازنده #ويولن
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
امروز دوشنبه
نوزدهم شهريورماه ۱۴۰۳
به مناسبت هشتمين سال پرواز اسمانى
#استادفرهنگ_شريف
#گفتگو
با
#بابك_بختيارى
#نوازنده #ويولن
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بصورت كامل
همراه با #غزل_اواز
#خداوندا
اثرى #استاد #فرهنگ_شريف در دستگاه #شور
#اورتور و #ويلن #سلو از #بابك_بختيارى
باصداى #سعيد_شريعت
با همراهى
#تار #فرزاد_كبيرى
#قانون #اميرحسين_مختارى
#عود #عرفان_متكيايى
#ضرب #بابك_خواجه_نورى
كامل برنامه
همراه با عكسهايى از استاد فرهنگ شريف
به مناسبت هشتمين سال پرواز اسمانى
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
همراه با #غزل_اواز
#خداوندا
اثرى #استاد #فرهنگ_شريف در دستگاه #شور
#اورتور و #ويلن #سلو از #بابك_بختيارى
باصداى #سعيد_شريعت
با همراهى
#تار #فرزاد_كبيرى
#قانون #اميرحسين_مختارى
#عود #عرفان_متكيايى
#ضرب #بابك_خواجه_نورى
كامل برنامه
همراه با عكسهايى از استاد فرهنگ شريف
به مناسبت هشتمين سال پرواز اسمانى
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
Audio
اجراى اصل
و ابتدايى
اثر #مى_زده_شب
با #اركستر شماره ٣
#راديوايران
به سرپرستى
و #اهنگسازى
#استادپرويزياحقى
#كلام #بيژن_ترقى
با صداى
#مرضيه
در #ماهور
انشااله
در اينده اى نزديك
براى اولين بار
@yahaghie
و ابتدايى
اثر #مى_زده_شب
با #اركستر شماره ٣
#راديوايران
به سرپرستى
و #اهنگسازى
#استادپرويزياحقى
#كلام #بيژن_ترقى
با صداى
#مرضيه
در #ماهور
انشااله
در اينده اى نزديك
براى اولين بار
@yahaghie
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#پست_ويژه
قسمت اول
به مناسبت ٣١ شهريور ماه سالروز تولد
پر افتخار
#استادپرويزياحقى
اتشى دارم در سينه جاودانى
بخش اول
#خصوصى
#دشتى
#ويلن #پرويزياحقى
#پيانو #اسماعيل_ديبا
از مرحوم اسماعيل ديبا از زبان پرويزياحقى خاطره ها دارم
انشااله يك روز از سره حوصله در برنامه اى لايو براى تشنگان #موسيقى_ملى خواهم گفت
اسماعيل ديبا از مستقيم ترين شاگردان استاد #استادمرتضى_محجوبى بود كه پيانو را به سبك و شيوه او مينواخت و پرويز معتقد بود از همه نزديكتر بود و بسيار ايشان را دوست داشت
اثر فرق مختص به كانال
مكتب ويلن استاد پرويز ياحقى و
استاد فرهنگ شريف ميباشد
هر گونه كپى انتشار بدون اجازه به شدت مورد پيگرد قضايى و حقوقى قرار ميگيردبخش دوم هم منتشر نخواهد شد.
🆔@yahagie
🆔 @ostadfarhangsharif
🆔 @bang_va_ghalam
قسمت اول
به مناسبت ٣١ شهريور ماه سالروز تولد
پر افتخار
#استادپرويزياحقى
اتشى دارم در سينه جاودانى
بخش اول
#خصوصى
#دشتى
#ويلن #پرويزياحقى
#پيانو #اسماعيل_ديبا
از مرحوم اسماعيل ديبا از زبان پرويزياحقى خاطره ها دارم
انشااله يك روز از سره حوصله در برنامه اى لايو براى تشنگان #موسيقى_ملى خواهم گفت
اسماعيل ديبا از مستقيم ترين شاگردان استاد #استادمرتضى_محجوبى بود كه پيانو را به سبك و شيوه او مينواخت و پرويز معتقد بود از همه نزديكتر بود و بسيار ايشان را دوست داشت
اثر فرق مختص به كانال
مكتب ويلن استاد پرويز ياحقى و
استاد فرهنگ شريف ميباشد
هر گونه كپى انتشار بدون اجازه به شدت مورد پيگرد قضايى و حقوقى قرار ميگيردبخش دوم هم منتشر نخواهد شد.
🆔@yahagie
🆔 @ostadfarhangsharif
🆔 @bang_va_ghalam
كپشن بسيار مهم
بخش دوم
#پست_ويژه
#بزرگداشت
#استادپرويزياحقى
به مناسبت فرخنده زادروز
#روزنامه_اعتماد
امروز دوشنبه
دوم مهرماه ١۴۰۳
#مصاحبه با
#بابك_بختيارى
پيرامون زندگى
#افسانه و #سعدى_موسيقى_ايران
#پرويزياحقى
و بعد از گذر ۴۵ سال براى اولين بار درج شدن
نام اصلى هنرى #هايده #حميرا #مهستى
در #مطبوعات (روزنامه)
و #خاطرات_هنرى
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
@bang_va_ghalam
بخش دوم
#پست_ويژه
#بزرگداشت
#استادپرويزياحقى
به مناسبت فرخنده زادروز
#روزنامه_اعتماد
امروز دوشنبه
دوم مهرماه ١۴۰۳
#مصاحبه با
#بابك_بختيارى
پيرامون زندگى
#افسانه و #سعدى_موسيقى_ايران
#پرويزياحقى
و بعد از گذر ۴۵ سال براى اولين بار درج شدن
نام اصلى هنرى #هايده #حميرا #مهستى
در #مطبوعات (روزنامه)
و #خاطرات_هنرى
@yahaghie
@ostadfarhangsharif
@bang_va_ghalam
#روزنامه_اعتماد
دوشنبه دوم مهرماه ۱۴۰۳
بخش اول
پرویز یاحقی، نامی آشنا در موسیقی ایران است، آثار محبوب او با صدای خوانندگان سرشناسی هنوز زمزمه میشود و همین ماندگاری آثار او را نشان میدهد. پرویز یاحقی فردی بسیار مستعد نه تنها در زمینه موسیقی که در حوزه روزنامهنگاری هم بود. او نزد بزرگان موسیقی ایران از جمله داییاش حسینخان یاحقی و ابوالحسن صبا موسیقی را فراگرفت و با این هنر عجین شد. 31 شهریور زادروز اوست به این بهانه سراغ شاگرد او، بابک بختیاری رفتیم کسی که تا سالهای آخر عمر پرویز یاحقی با او همنفس و همدم بوده و با او زندگی کرده است. درباره نحوه ورود پرویز یاحقی به دنیای موسیقی، کارهای ماندگارش و همکاریهای او با دیگر هنرمندان صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
در ابتدای این گفتوگو بگویید که پرویز یاحقی چگونه به موسیقی علاقهمند شد؟
پرویز صدیقی پارسی، با عنوان هنری «پرویز یاحقی» ۳۱ شهریور ۱۳۱۴ در تهران متولد شد؛ پرویز در کودکی، تحت تاثیر هنرمندانی که به منزل آنها رفتوآمد داشتند و همچنین داییاش «حسین یاحقی» که نوازنده ویولن بوده قرار میگیرد. پدرش غلامحسینخان صدیقی پارسی کارمند عالیرتبه وزارت امور خارجه، با فعالیت پرویز در زمینه موسیقی مخالف بود. پدرش در مقطعی که مقدمات را نزد داییاش شروع کرده بوده، آنها را به ماموریت به سمت عراق، بیروت و لبنان میبرد ولی عطش یادگیری پرویز باعث میشود که داییاش او را به ایران بیاورد و آموزش را ادامه دهد تا جایی که ردیفهای پنجگانه داییاش را مینوازد. در آن زمان علاوهبر مرحوم صبا، حبیب سماعی، مهدی غیاثی، عبدالحسینخان شهنازی، مرتضى محجوبى، حسين تهرانى و خیلی از افراد دیگر به منزل حسین یاحقی رفتوآمد داشتند. وقتی که مرحوم صبا پرویز را در حال نوازندگی میبیند خیلی خوشش میآید و میفهمد که در این زمینه استعداد زیادی دارد.
از شکلگیری ارتباط ایشان با صبا، بیشتر بگویید.
یکی از اتفاقات روزمره در منزل حسین یاحقی، برگزاری محافل دورهمی برای نوازندگی بود، جمع میشدند روزنامه میخواندند، بحثهای سیاسی و هنری میکردند. حسین یاحقی دایی پرویز، پس از تمام کردن ردیفهای پنجگانه ، او را به مرحوم صبا معرفی میکند و از او میخواهد که اجازه دهد ردیفهای صبا را نزدش بیاموزد و با سبکش آشنا شود. به گفته خود پرویز، اولین نکتهای که استاد صبا رویش دست گذاشته تکیهها و نحوه آرشه کشیدن پرویز بوده؛ استاد صبا به پرویز گفته بود ابتدا باید شخصیتِ نوازندگیِ تو در تحریرها و تکیهها درست و قوی باشد و بعد، نحوه آرشه کشیدن است که باید تصحیح شود.
دوشنبه دوم مهرماه ۱۴۰۳
بخش اول
پرویز یاحقی، نامی آشنا در موسیقی ایران است، آثار محبوب او با صدای خوانندگان سرشناسی هنوز زمزمه میشود و همین ماندگاری آثار او را نشان میدهد. پرویز یاحقی فردی بسیار مستعد نه تنها در زمینه موسیقی که در حوزه روزنامهنگاری هم بود. او نزد بزرگان موسیقی ایران از جمله داییاش حسینخان یاحقی و ابوالحسن صبا موسیقی را فراگرفت و با این هنر عجین شد. 31 شهریور زادروز اوست به این بهانه سراغ شاگرد او، بابک بختیاری رفتیم کسی که تا سالهای آخر عمر پرویز یاحقی با او همنفس و همدم بوده و با او زندگی کرده است. درباره نحوه ورود پرویز یاحقی به دنیای موسیقی، کارهای ماندگارش و همکاریهای او با دیگر هنرمندان صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
در ابتدای این گفتوگو بگویید که پرویز یاحقی چگونه به موسیقی علاقهمند شد؟
پرویز صدیقی پارسی، با عنوان هنری «پرویز یاحقی» ۳۱ شهریور ۱۳۱۴ در تهران متولد شد؛ پرویز در کودکی، تحت تاثیر هنرمندانی که به منزل آنها رفتوآمد داشتند و همچنین داییاش «حسین یاحقی» که نوازنده ویولن بوده قرار میگیرد. پدرش غلامحسینخان صدیقی پارسی کارمند عالیرتبه وزارت امور خارجه، با فعالیت پرویز در زمینه موسیقی مخالف بود. پدرش در مقطعی که مقدمات را نزد داییاش شروع کرده بوده، آنها را به ماموریت به سمت عراق، بیروت و لبنان میبرد ولی عطش یادگیری پرویز باعث میشود که داییاش او را به ایران بیاورد و آموزش را ادامه دهد تا جایی که ردیفهای پنجگانه داییاش را مینوازد. در آن زمان علاوهبر مرحوم صبا، حبیب سماعی، مهدی غیاثی، عبدالحسینخان شهنازی، مرتضى محجوبى، حسين تهرانى و خیلی از افراد دیگر به منزل حسین یاحقی رفتوآمد داشتند. وقتی که مرحوم صبا پرویز را در حال نوازندگی میبیند خیلی خوشش میآید و میفهمد که در این زمینه استعداد زیادی دارد.
از شکلگیری ارتباط ایشان با صبا، بیشتر بگویید.
یکی از اتفاقات روزمره در منزل حسین یاحقی، برگزاری محافل دورهمی برای نوازندگی بود، جمع میشدند روزنامه میخواندند، بحثهای سیاسی و هنری میکردند. حسین یاحقی دایی پرویز، پس از تمام کردن ردیفهای پنجگانه ، او را به مرحوم صبا معرفی میکند و از او میخواهد که اجازه دهد ردیفهای صبا را نزدش بیاموزد و با سبکش آشنا شود. به گفته خود پرویز، اولین نکتهای که استاد صبا رویش دست گذاشته تکیهها و نحوه آرشه کشیدن پرویز بوده؛ استاد صبا به پرویز گفته بود ابتدا باید شخصیتِ نوازندگیِ تو در تحریرها و تکیهها درست و قوی باشد و بعد، نحوه آرشه کشیدن است که باید تصحیح شود.
بخش دوم
آن زمان یعنی قبل از ظهور مرحوم وزیری، ویولن را به سبک کمانچه میزدند تا اینکه مرحوم وزیری تکنیک و شخصیت نوارندگیِ ویولن را از کمانچه جدا کرد. مرحوم صبا هم با تدوین سه دوره ردیف، در تلاش بود ویولن ایرانی را براساس تکنیک جهانی استوار کند.
و در آن دوره پرویز یاحقی چند ساله بود و بعدتر کجاها فعالیت موسیقایی داشت؟
حدودا 14 ساله و در حدود 20 سالگی هم اولین ارکستر خود را با همکاری آقای فرهنگ شریف، مجید نجاحی، حسین صمدی، رضا میرفتاح نوازنده تنبک و هوشنگ شوکتی برادر علیاصغر گرمسیری استاد تئاتر و سینما، تشکیل دادند. من حتی بروشور کنسرت ایشان را دارم که به سال ۳۲ و ۳۳ برمیگردد. در سال ۳۶ که حدودا دو سال از تاسیس برنامه گلها میگذشت پرویز به عنوان نوازنده در گلها شرکت داشته و برنامه گلهای رنگارنگ ۱۶۲ اولین برنامهای است که پرویز یاحقی در آن اجرا کرده است.
معمولا خوانندگان ارکستر چه کسانی بودند؟
پرویز میگفت زمانی که در ارکستر گلها نوازندگی میکرده، روزی مرحوم پیرنیا در راهروی رادیو او را دیده و گفته: «نمیخواهی خودت یک آهنگ برای رادیو گلها بسازی؟» ایشان هم پاسخ مثبت داده و گفته که باعث افتخارش است و آهنگ «ای امید دل من کجایی» را به عنوان اولین آهنگش در برنامه گلها با صدای استاد غلامحسین بنان و کلام اسماعیل نواب صفا ارائه میدهد. نکته قابل تامل اینجاست که ایشان این آهنگ را در سن کمتر ساختهاند، صدای خانمی که مکرر در فیلم آقای فرمانآرا از انسرینگ تلفن پخش میشود صدای اولین عشق زندگیِ پرویز یاحقی بوده. ایشان سالها قبل مقدمات آهنگ «امید دل من کجایی» را ساخته ولی تکمیل نکرده بوده و در نهایت خانواده این خانم با ازدواجش با پرویز مخالفت میکنند.
در واقع این آهنگ از قبل ساخته شده بود...
بله. این آهنگ را پرویز به نواب صفا میدهد و در مورد شکست عشقی هم که برایش پیش آمده با او صحبت میکند تا با توجه به آن شعر را بسراید و شعر «بیوفا ای امید دل من کجایی» با ارکستر گلها ضبط میشود. خودش میگفت که من این کار را در ۱8 سالگی ساختم و در ۲۲ سالگی ضبط شد. در آن دوره مرحوم صبا رهبر ارکستر بوده و حدود یک هفته تا ده روز قبل از فوت مرحوم صبا هم این کار ضبط میشود در واقع آخرین برنامهای که مرحوم صبا در گلها حضور داشته، نامش گلهای رنگارنگ ۱۷۲ آهنگ «ای امید دل من کجایی» با صدای بنان است. بعد از آن همکاری ایشان با مرضیه شروع میشود، اولین آهنگی که برای مرضیه ساخته «در دامن مهتاب» با شعر معینی کرمانشاهی است. بعد از آن «می زده شب» و... که از آهنگهای معروف آن دوره است و شهرت خاصی دارد.
آن زمان یعنی قبل از ظهور مرحوم وزیری، ویولن را به سبک کمانچه میزدند تا اینکه مرحوم وزیری تکنیک و شخصیت نوارندگیِ ویولن را از کمانچه جدا کرد. مرحوم صبا هم با تدوین سه دوره ردیف، در تلاش بود ویولن ایرانی را براساس تکنیک جهانی استوار کند.
و در آن دوره پرویز یاحقی چند ساله بود و بعدتر کجاها فعالیت موسیقایی داشت؟
حدودا 14 ساله و در حدود 20 سالگی هم اولین ارکستر خود را با همکاری آقای فرهنگ شریف، مجید نجاحی، حسین صمدی، رضا میرفتاح نوازنده تنبک و هوشنگ شوکتی برادر علیاصغر گرمسیری استاد تئاتر و سینما، تشکیل دادند. من حتی بروشور کنسرت ایشان را دارم که به سال ۳۲ و ۳۳ برمیگردد. در سال ۳۶ که حدودا دو سال از تاسیس برنامه گلها میگذشت پرویز به عنوان نوازنده در گلها شرکت داشته و برنامه گلهای رنگارنگ ۱۶۲ اولین برنامهای است که پرویز یاحقی در آن اجرا کرده است.
معمولا خوانندگان ارکستر چه کسانی بودند؟
پرویز میگفت زمانی که در ارکستر گلها نوازندگی میکرده، روزی مرحوم پیرنیا در راهروی رادیو او را دیده و گفته: «نمیخواهی خودت یک آهنگ برای رادیو گلها بسازی؟» ایشان هم پاسخ مثبت داده و گفته که باعث افتخارش است و آهنگ «ای امید دل من کجایی» را به عنوان اولین آهنگش در برنامه گلها با صدای استاد غلامحسین بنان و کلام اسماعیل نواب صفا ارائه میدهد. نکته قابل تامل اینجاست که ایشان این آهنگ را در سن کمتر ساختهاند، صدای خانمی که مکرر در فیلم آقای فرمانآرا از انسرینگ تلفن پخش میشود صدای اولین عشق زندگیِ پرویز یاحقی بوده. ایشان سالها قبل مقدمات آهنگ «امید دل من کجایی» را ساخته ولی تکمیل نکرده بوده و در نهایت خانواده این خانم با ازدواجش با پرویز مخالفت میکنند.
در واقع این آهنگ از قبل ساخته شده بود...
بله. این آهنگ را پرویز به نواب صفا میدهد و در مورد شکست عشقی هم که برایش پیش آمده با او صحبت میکند تا با توجه به آن شعر را بسراید و شعر «بیوفا ای امید دل من کجایی» با ارکستر گلها ضبط میشود. خودش میگفت که من این کار را در ۱8 سالگی ساختم و در ۲۲ سالگی ضبط شد. در آن دوره مرحوم صبا رهبر ارکستر بوده و حدود یک هفته تا ده روز قبل از فوت مرحوم صبا هم این کار ضبط میشود در واقع آخرین برنامهای که مرحوم صبا در گلها حضور داشته، نامش گلهای رنگارنگ ۱۷۲ آهنگ «ای امید دل من کجایی» با صدای بنان است. بعد از آن همکاری ایشان با مرضیه شروع میشود، اولین آهنگی که برای مرضیه ساخته «در دامن مهتاب» با شعر معینی کرمانشاهی است. بعد از آن «می زده شب» و... که از آهنگهای معروف آن دوره است و شهرت خاصی دارد.
بخش سوم
گویا بعد از مدتی هم این همکاری قطع شد، درست است؟
بله بعد از آن کارهای مانگار، مشکلی ایجاد میشود که با ایشان قطع همکاری میکند. پرویز یاحقی میگفت حدود سال 39 یا 40 خانم مرضیه در مصاحبهای با مجله اطلاعات هفتگی گفته که خواننده، آهنگساز و ترانهسرا حکم یک سه پایه را دارند که پایه اصلی خواننده است و اگر پایه اصلی بیفتد، دیگر پایهها نقشی ندارند این گفته خانم مرضیه باعث رنجش پرویز از ایشان شد و از آن پس دیگر با مرضیه همکاری نکرده است. در این میان پرویز یاحقی همزمان با مرضیه، با داریوش رفیعی هم کار میکرده و دوـ سه آهنگ برای داريوش رفیعی هم ساخته بود. یکی از آهنگها «من و خاموشی» و دیگری «دام ره بلا» در افشاری و «باد بهاری» است.
و همکاری ایشان با دلکش؟
اولین آهنگی که یاحقی برای دلکش ساخت «آشفته» نام داشت با مطلع «چو اسیر دام توام، رام توام». به گفته پرویز یاحقی این آهنگ را در سفری که با نواب صفا به شیراز داشتند با شعر نواب صفا در مایه اصفهان ساخت که پخش آن مثل بمب صدا کرد و از همان جا همکاری پرویز با دلکش شروع شد و بعد از آن هم آهنگ «پربسته» و «موج». آقای یاحقی میگفت پس از سر و صدایی که آهنگ «آشفته» در حدود سال 40 تا 42 به راه انداخت بلافاصله آهنگهای پربسته و موج را ساخته و در این برهه همکاریاش با الهه و پوران هم شروع شد.
در کارنامه هنری پرویز یاحقی اسامی هنرمندان صاحبنامی دیده میشود، تنوع صداها و خوانندگان در آثار یاحقی جالب است، بیشتر از شکلگیری این همکاریها بگویید.
بگذارید با یک داستان کوتاه و جالب به این پرسش شما پاسخ دهم؛ این خاطرهای از پرویز یاحقی است، میگفت «روزی همه در منزل خانم نیره نشاطی از دوستان فرهنگ شریف در یوسفآباد مهمان بودیم که البته من قصد حضور نداشتم ولی به دعوت فرهنگ باهم رفتیم؛ بعد از ناهار در میان مهمانان دختر جوانی را دیدم که سالکی روی صورتش داشت و در پذیرایی به صاحبخانه کمک میکرد پرسیدم که او کیست و در پاسخ گفتند یکی از دوستان علاقهمند به موسیقی است که امروز از او دعوت شده است که بیاید.» آن زمان یاحقی آهنگ «تو ای فتنه کجایی» را در طول دوـ سه روز برای پوران ساخته بود که از رادیو پخش شده بود؛ وقتی با فرهنگ شریف صحبت میکرد، یک دفعه صدایی میشنود که کسی در آشپزخانه این آهنگ را میخواند و تمام جوابهای ارکستر را با دهان مینوازد، پرویز در این هنگام خودش را به آشپزخانه میرساند و از او میخواهد که آهنگ را کامل بخواند، بعد پرویز با تعجب به او میگوید: «خودت میدانی چقدر خوب میخوانی؟!» و دختر در پاسخ میگوید من فقط در محافل دوستانه و دورهمی میخوانم. فامیلیاش را میپرسد و ایشان کسی نبوده جز خانم دده بالا.
گویا بعد از مدتی هم این همکاری قطع شد، درست است؟
بله بعد از آن کارهای مانگار، مشکلی ایجاد میشود که با ایشان قطع همکاری میکند. پرویز یاحقی میگفت حدود سال 39 یا 40 خانم مرضیه در مصاحبهای با مجله اطلاعات هفتگی گفته که خواننده، آهنگساز و ترانهسرا حکم یک سه پایه را دارند که پایه اصلی خواننده است و اگر پایه اصلی بیفتد، دیگر پایهها نقشی ندارند این گفته خانم مرضیه باعث رنجش پرویز از ایشان شد و از آن پس دیگر با مرضیه همکاری نکرده است. در این میان پرویز یاحقی همزمان با مرضیه، با داریوش رفیعی هم کار میکرده و دوـ سه آهنگ برای داريوش رفیعی هم ساخته بود. یکی از آهنگها «من و خاموشی» و دیگری «دام ره بلا» در افشاری و «باد بهاری» است.
و همکاری ایشان با دلکش؟
اولین آهنگی که یاحقی برای دلکش ساخت «آشفته» نام داشت با مطلع «چو اسیر دام توام، رام توام». به گفته پرویز یاحقی این آهنگ را در سفری که با نواب صفا به شیراز داشتند با شعر نواب صفا در مایه اصفهان ساخت که پخش آن مثل بمب صدا کرد و از همان جا همکاری پرویز با دلکش شروع شد و بعد از آن هم آهنگ «پربسته» و «موج». آقای یاحقی میگفت پس از سر و صدایی که آهنگ «آشفته» در حدود سال 40 تا 42 به راه انداخت بلافاصله آهنگهای پربسته و موج را ساخته و در این برهه همکاریاش با الهه و پوران هم شروع شد.
در کارنامه هنری پرویز یاحقی اسامی هنرمندان صاحبنامی دیده میشود، تنوع صداها و خوانندگان در آثار یاحقی جالب است، بیشتر از شکلگیری این همکاریها بگویید.
بگذارید با یک داستان کوتاه و جالب به این پرسش شما پاسخ دهم؛ این خاطرهای از پرویز یاحقی است، میگفت «روزی همه در منزل خانم نیره نشاطی از دوستان فرهنگ شریف در یوسفآباد مهمان بودیم که البته من قصد حضور نداشتم ولی به دعوت فرهنگ باهم رفتیم؛ بعد از ناهار در میان مهمانان دختر جوانی را دیدم که سالکی روی صورتش داشت و در پذیرایی به صاحبخانه کمک میکرد پرسیدم که او کیست و در پاسخ گفتند یکی از دوستان علاقهمند به موسیقی است که امروز از او دعوت شده است که بیاید.» آن زمان یاحقی آهنگ «تو ای فتنه کجایی» را در طول دوـ سه روز برای پوران ساخته بود که از رادیو پخش شده بود؛ وقتی با فرهنگ شریف صحبت میکرد، یک دفعه صدایی میشنود که کسی در آشپزخانه این آهنگ را میخواند و تمام جوابهای ارکستر را با دهان مینوازد، پرویز در این هنگام خودش را به آشپزخانه میرساند و از او میخواهد که آهنگ را کامل بخواند، بعد پرویز با تعجب به او میگوید: «خودت میدانی چقدر خوب میخوانی؟!» و دختر در پاسخ میگوید من فقط در محافل دوستانه و دورهمی میخوانم. فامیلیاش را میپرسد و ایشان کسی نبوده جز خانم دده بالا.
بخش چهارم
پس اینطور همکاریاش با خانم مهستی شکل گرفت؟ دقیقا... گویا دقیقا همان موقع آقای منوچهر تسلیمی «معاونت رادیو» بخشنامه کرده بود که خواننده جدید معرفی کنند چون مردم از شنیدن صداهای تکراری خسته شدند و با این اوصاف آقای بدیعی، خانم رویا و آقای تجویدی، خانم حمیرا را آورده بودند و همه به پرویز یاحقی هم فشار میآوردند که کسی را معرفی کند. پرویز یاحقی مدتی بعد به خانم ددهبالا زنگ زده و گفته بود که به کلاسش برود و آهنگی را که برایش ساخته بود، باهم کار کنند. آن آهنگ را پرویز در ابتدا برای پوران ساخته بود ولی بعد از آن بخشنامه، با وجود مخالفتهای برادرِ خانم ددهبالا، از ایشان خواسته بود تا آن کار را بخواند. پرویز یاحقی تعریف میکرد که «آن روز بیژن ترقی هم به کلاسم آمد و من قسمت اول کار را که ساخته بودم آماده کردم. به پیشنهاد بیژن کوک را کمی بالاتر از دیاپازون بردم تا ببینیم انتهای صدایش کجاست و وقتی مهستی شروع به خواندن آواز کرد، هردو از خود بیخود شدیم چون اصلا فکر نمیکردیم چنین وسعت صدایی داشته باشد. در نهایت هم از روی اسم دیوان شعر «مَهسَتی گنجوی» که در کتابخانه داشتم نام هنری او را برایش انتخاب کردم.» اتفاقا آقای یاحقی در مجله سپید و سیاه مصاحبهای کرده که در آرشیوم دارم و در مصاحبه گفته من به زودی خوانندهای را معرفی خواهم کرد که دست همه را از پشت میبندد. همه این ماجرا در زمان استعفای آقای پیرنیا و مسئولیت مرحوم رهیمعیری در برنامه گلها اتفاق افتاد و با مشورت با رهی، تلفظ مَهسَتی به مَهَستی تغییر کرد که هم زودتر به شهرت برسد و هم راحت به زبان بیاید. در آن سالها آهنگسازان در چنین مواردی باهم رقابت هم داشتند. پس از معرفی مهستی، گلهای شماره 428 را برایش میسازد، حتی آن زمان در مجله خبر از احتمال ازدواج مهستی و یاحقی منتشر میشود که البته اتفاق نمیافتد چون خانواده مهستی موافق نبودند. اوضاع پرویز یاحقی در آن زمان اصلا خوب نبود حتی چندی بعد در میان ضبط برنامهای با عبدالوهاب شهیدی حال پرویز به دلیل اعتیادش به هم میخورد؛ این ماجرا به گوش پیرنیا و بعد معینیان و در نهایت حتی به شاه میرسد و شاه هم دستور دستگیری و تنبیه یاحقی را صادر میکند و به گفته خود یاحقی، پنجم تیرماه 46 آهنگ «پشیمانم» هم با صدای حمیرا از رادیو پخش میشده، عدهای به دستور شاه میآیند و او را دستگیر کرده و در بیمارستان شهربانی بستری میکنند تا پرویز ترک کند. پرویز میگفت «اعتیاد من به جایی رسیده بود که میخواستم خودم را بکشم» این را در مجله سپید و سیاه هم گفته بود.
پس اینطور همکاریاش با خانم مهستی شکل گرفت؟ دقیقا... گویا دقیقا همان موقع آقای منوچهر تسلیمی «معاونت رادیو» بخشنامه کرده بود که خواننده جدید معرفی کنند چون مردم از شنیدن صداهای تکراری خسته شدند و با این اوصاف آقای بدیعی، خانم رویا و آقای تجویدی، خانم حمیرا را آورده بودند و همه به پرویز یاحقی هم فشار میآوردند که کسی را معرفی کند. پرویز یاحقی مدتی بعد به خانم ددهبالا زنگ زده و گفته بود که به کلاسش برود و آهنگی را که برایش ساخته بود، باهم کار کنند. آن آهنگ را پرویز در ابتدا برای پوران ساخته بود ولی بعد از آن بخشنامه، با وجود مخالفتهای برادرِ خانم ددهبالا، از ایشان خواسته بود تا آن کار را بخواند. پرویز یاحقی تعریف میکرد که «آن روز بیژن ترقی هم به کلاسم آمد و من قسمت اول کار را که ساخته بودم آماده کردم. به پیشنهاد بیژن کوک را کمی بالاتر از دیاپازون بردم تا ببینیم انتهای صدایش کجاست و وقتی مهستی شروع به خواندن آواز کرد، هردو از خود بیخود شدیم چون اصلا فکر نمیکردیم چنین وسعت صدایی داشته باشد. در نهایت هم از روی اسم دیوان شعر «مَهسَتی گنجوی» که در کتابخانه داشتم نام هنری او را برایش انتخاب کردم.» اتفاقا آقای یاحقی در مجله سپید و سیاه مصاحبهای کرده که در آرشیوم دارم و در مصاحبه گفته من به زودی خوانندهای را معرفی خواهم کرد که دست همه را از پشت میبندد. همه این ماجرا در زمان استعفای آقای پیرنیا و مسئولیت مرحوم رهیمعیری در برنامه گلها اتفاق افتاد و با مشورت با رهی، تلفظ مَهسَتی به مَهَستی تغییر کرد که هم زودتر به شهرت برسد و هم راحت به زبان بیاید. در آن سالها آهنگسازان در چنین مواردی باهم رقابت هم داشتند. پس از معرفی مهستی، گلهای شماره 428 را برایش میسازد، حتی آن زمان در مجله خبر از احتمال ازدواج مهستی و یاحقی منتشر میشود که البته اتفاق نمیافتد چون خانواده مهستی موافق نبودند. اوضاع پرویز یاحقی در آن زمان اصلا خوب نبود حتی چندی بعد در میان ضبط برنامهای با عبدالوهاب شهیدی حال پرویز به دلیل اعتیادش به هم میخورد؛ این ماجرا به گوش پیرنیا و بعد معینیان و در نهایت حتی به شاه میرسد و شاه هم دستور دستگیری و تنبیه یاحقی را صادر میکند و به گفته خود یاحقی، پنجم تیرماه 46 آهنگ «پشیمانم» هم با صدای حمیرا از رادیو پخش میشده، عدهای به دستور شاه میآیند و او را دستگیر کرده و در بیمارستان شهربانی بستری میکنند تا پرویز ترک کند. پرویز میگفت «اعتیاد من به جایی رسیده بود که میخواستم خودم را بکشم» این را در مجله سپید و سیاه هم گفته بود.