Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح را بخوانیم
بر باور طلوع مهربانی‌ها
و نفس بکشیم
طراوت عاشقانه‌ی دل را
بر هوای بی‌هوای دوست داشتن‌ها

سمیه خلج

صبحتون فرخنده و زیبا🌻❤️☀️

@zaanoone
سالیان سال، شهر مونتری در کالیفرنیا بهشت پلیکان‌ها بود.
این شهر محل بسیاری از کارخانجات کنسرو ماهی بود. در واقع خیابانی به نام راسته‌ی کنسروسازی در این شهر هست.

پلیکان‌ها به این علت این شهر را دوست داشتند که ماهیگیران صیدشان را تمیز می‌کردند و پس مانده‌ها را دور می‌ریختند و پلیکان‌ها هم همیشه غذایشان آماده بود؛ طوری که در شهر مونتری هر پلیکانی می‌توانست بی هیچ تلاشی حسابی غذا بخورد.

اما به مرور زمان میزان ماهیان سواحل کالیفرنیا کاهش یافت و کارخانجات کنسروسازی یکی‌یکی بسته شدند.
این مساله پلیکان‌ها را دچار مشکل بزرگی کرد؛ آن‌ها سال‌های سال ماهی نگرفته بودند و چاق و تنبل شده بودند. حالا که غذایی که به‌راحتی در اختیارشان قرار می‌گرفت، از بین رفته بود، عملاً دچار قحطی شدند.

طرفداران محیط زیست منطقه به مغزشان فشار آوردند تا راهی برای کمک به پلیکان‌ها پیدا کنند و سرانجام راه‌حل را یافتند.

پلیکان‌هایی را از منطقه‌ای دیگر وارد کردند که عادت داشتند هر روز به شکار ماهی بروند و بسیار فعال بودند.
این پلیکان‌ها را با پلیکان‌های محلی درآمیختند. درنتیجه تازه‌واردها فوراً شروع به صید غذای خودشان کردند و مدتی طول نکشید که پرندگان بومیِ گرسنه هم به آن‌ها پیوستند و بار دیگر شروع به ماهیگیری کردند.


با افرادی هم‌نشین شوید که فعال، موفق و پُرتلاش هستند. آن‌ها شما را هم با خود همراه خواهند کرد.

⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
چهار نون راهگشا:

‏•یکم:نبین
‏۱-عیب مردم را نبین
‏۲-مسائل جزئی در زندگی خانوادگی را نبین
‏۳-کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام می دهی نبین
‏۴-گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل)

•دوم:نگو
‏ ۱-هرچه شنیدی نگو
‏ ۲-به کسی که حرفت در او تاثیرندارد نگو
‏۳-سخنی که دلی بیازارد نگو
‏۴-هرسخن راستی را هرجا نگو
‏۵- هرخیری که درحق دیگران کردی نگو
‏۶- راز را نگو حتی به نزدیکترین افراد

‏•سوم:نشنو
‏۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد
‏۲- وقتی دونفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی
۳- غیبت را نشنو
‏۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل)

‏•چهارم:نپرس
‏۱- آنچه را که به تو مربوط نیست نپرس
‏۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد نپرس
‏۳- آنچه باعث آزار شخص می شود نپرس
‏۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس
‏۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود نپرس

⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
✍️
چرا ظالم ها سالم ترند؟

چرا بعضی آدم ها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات میشن .
اما یه سری هر گناهی دلشون می خواد میکنن
و روز به روز هم پیشرفت ؟
پس عدالت خدا کجاست !

آدمها سه دسته اند :
عینک
ملحفه
فرش

وقتی یک لکه چایی بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک
می کنی

وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه می گذاری سر ماه که با لباسها و ملحفه ها
جمع شود و همه را با هم با چنگ می شویی!

اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش میگذاری سر سال با دسته بیل به جانش
می افتی .

خدا هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند.
بنده های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله
حالشان را می گیرد (البته در دنیا و خفیف)
دیگران را به موقعش تنبه می کند
و آن گردن کلفت هایش را می گذارد تا چرک هاشان جمع شود تا یکجا به موقع
به حسابشان برسد.

قرآن کریم می فرماید:
ما به کافران مهلت می دهیم تا بر کفر خویش بیافزایند.

و سر سال ( یا قیامت ، یا همین دنیا) حسابی از شرمندگی شان در می آید

⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
هر کاری كه می‌كنید آن را به طور كامل انجام دهيد. فرض كنيد پياده روی را دوست داريد، ولی ناگهان حس می‌كنید كه ديگر كشش و ميلی به آن نداريد. بلافاصله بنشينيد.
حتی يك قدم هم عليه خواست قلبی‌تان بر نداريد.

هرچه را كه اتفاق می‌افتد،‌ بپذيريد و از آن لذت ببريد.
هيچ چيز را به خود تحميل نكنيد. اگر دل‌تان می‌خواهد حرف بزنيد. اگر دوست داريد ساكت باشيد. فقط حس‌تان را دنبال كنيد.

به هيچ وجه حتی يك لحظه چیزی را به خودتان تحميل نكنيد زيرا وقتی چيزی را تحميل كنيد، به دو قسمت تقسيم می‌شوید و اين سر آغاز مشكل است.

كل بشريت دوگانه شده، ‌زيرا به ما آموخته‌اند كه تحمل كنيم.

آن قسمت از وجودتان كه دوست دارد بخندد، از آن قسمت ديگر كه اجازه نمی‌دهد بخنديد،‌ جدا می‌شود و آنگاه شما تقسيم می‌شود.
تضاد در درون‌تان بوجود می‌آید.

اين تضاد و اصطكاك می‌تواند به شکافی بزرگ و بزرگ‌تر تبديل شود

در آيين ذن، مَثل زيبايی وجود دارد كه می‌گوید:‌

"وقتی نشسته‌ای، فقط بنشين.
وقتی راه می‌روی، فقط راه برو
و مهم‌تر از همه هرگز مردد و دو دل نباش."

اوشو
⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری


سلام به همه
اول در جواب دوستمون که از سر اجبار بخاطر خستگی و اذیتهای داداش و زنداداشش میخواد ازدواج کنه بگم که دوست عزیز همونطور که بقیه دوستان گفتن اینکار از چاله دراومدن و تو چاه افتادن هست
شما الان تو این مقطع زمانی اذیت میشید ولی به خاطر این چند وقت می‌خواید عمرتون رو تباه کنید و زندگی بدون عشق رو شروع کنید، شاید احتمال داشته باشه بعد ازدواج عاشق همسرتون بشید و ایشون آدم خیلی خوبی باشه ولی خب ریسکه
اول اینکه شما قدرت نه گفتن رو تو خودتون تقویت کنید و از خودتون مقابل داداش و خانمش دفاع کنید، یا اصلن داداشتون رو بکشید یه گوشه و تنهایی باهاش صحبت کنید و روراست باشید و از اذیت شدناتون براش بگید (اگه آدم منطقی هست). یا با مادرتون صحبت کنید تا رک و راست به برادرتون جواب بدن. یا خواهر برادر دیگتون که ازدواج کردن باهاشون درمیون بزارید قطعا کمکتون میکنن. اگرم هیچکدوم به دادتون نرسیدن خودتون یکبار برای همیشه عزمتون رو جزم کنید وقاطعانه یه جواب محکم به برادرتون بدید مرگ یبار شیون هم یبار، نهایت قهر میکنن میرن که بهتر، وگرنه که باید با همین حال بسوزید و بسازید که اگر این حالتم شد بهتر از ازدواج اجباری هست شما ممکنه مادرتون چندسال زنده باشه(ببخشید رک میگم) ولی شما عمری می‌خواید با همسرتون زندگی کنید و اونوقته که میگید کاش وقتی مامان زنده بود زبون داشتم جواب میدادم الان عمرم تباه نمیشد.
انشالله مشکل شما هم هرچه سریعتر حل بشه و یه خاستگاری خوب و قابل اعتماد که شما هم بهش علاقه مند بشید براتون بیاد و خوشبخت بشید انشالله 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
#F:SHهستم




⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری


و اما جواب چالش
یکی از اقوام همسرم دوتا دختر دوقلو داشت که پسر خاله دخترها میاد خاستگاری قُل بزرگتر ولی دختر راضی نبوده، پدرش میگه فلانی رو میخوای یا نه؟ دختره میگه نه، باباش یکی میخوابونه تو گوشش، دوباره میپرسه دوباره میگه نه دوباره یه چَک، بار سوم میپرسه دیگه دختره چیزی نمیگه و تو 17 سالگی عقد میکنن، اون زمون پسره میگفت یا فلانی(همون دختره) یا هیچکس، تو دوران قد هم که کلا خونه دختره زندگی می‌کرد و لنگر انداخته بود (چون خونشون شهرستان بود و کارش تهران، دختره هم تهران زندگی می‌کرد، مادر دختر که می‌شد خاله پسر بهش میگفت اشکال نداره خاله بیا اینجا بمون) بعد اونهمه نمک خوردن دَم عروسی نمکدون شکست و یه دعوای حسابی با خانواده عروس انداخت و بی احترامی (البته تو دعوا خانواده عروس هم تقصیرکار بودن) ولی به هر حال پسر جواب اونهمه محبت را با دعوا پس داد و خلاصه عروسی با ناراحتی سر گرفت ولی بعد اون پسر پاشو خونه ی مادر دختر نذاشت اصلن حتی مادر زن سلام. خیلی با دختره سرد بود که دختر صداش در اومده بود چنبار قهر کرد اومد خونه باباش پسره اصلن دنبالش هم نیومد اینم دست از پا درازتر دوباره برگشت خونه شوهرش، آخرشم شوهرش با یه خانم مطلقه عقد کرد و به خانمش خیانت کرد، وبالاخره دختره بعد چندسال ازش جدا شد والان با وجود خاستگارای زیاد مجرده و فعلا قصد ازدواج نداره
ازدواج اجباری درصد خیلی کمیش به خیر میگذره، اکثرا با نارضایتی میمونه😔
#F:SHهستم




⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
لیلا تو حق انتخاب داری پس حتما با کسی که دوسش داشته باشی ازدواج کن من الان مردی رو دوس دارم الان بار چندمه پدرم طبق معمول رد میکنه همیشه خواستگارامو رد میکنه ولی اینو دوس دارم اگه بهش نرسم دلم میخواد بمیرم تو روخدا ازهمتون درخواست دعا دارم دعا کنید به ادمی که دوسش دارم برسم وخدا جلوی پدرمو بگیره وبیشتر ازاین نذاره ظلم کنه
بخدا حسرت میخورم وقتی میبینم دخترای دیگه حق انتخاب دارن تو که مثل من برده نیستی چرا میخوای ازدواج بدون عشق داشته باشی بخدا همون مادری که تو داری من ارزومه فقط خوابشو ببینم چهار سالم بود مادرم فوت شد از زندگیت لذت ببر کارای که گفتی درمقابل زندگی من حتی ده درصد از کارای روزانه من نیست من سخترین ومردونه ترین کاراها رو هرروز انجام میدم هیچوقت هم تعطیلی نداریم مریض هم بشیم حق استراحت نداریم حتی دکتر نرفتم تو این سالها هیچوقت اجازه نداده برم زانوهام فکر کنم سابیده شدن خیلی اذیتم وکارکردن برام سختتر شده ولی نمیتونم دکتر برم اجازه هیجا ندارم برم  خونه کسی اجازه ندارم برم و بعضی وقتا دوستامو پدرم جایی باشه جوری که نفهمه میگم بیان ببینمشون

ادامه



⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
ازدواج خوبه ولی نه بدون شناخت وعلاقه
شاید بعد ها بهش علاقمند بشی شایدم نشی بعد حسرت میخوری
سعی کن زندگی رو سخت نگیری سخت میگذره
به کسایی فکر کن شرایط بدتر دارن بازن داداشت سعی کن رابطه ات صمیمیتر بشه حالا کاری هم نکردکمکت نکرد اشکالی نداره بهش فکر نکن تو گذشت کن بزرگی کن به روی خودت نیار
این دلایل برای اینکه ازدواج بدون شناخت وعلاقه داشته باشی کافی نیست
من یبار فقط یبار پدرم راضی به ازدواجم شد اونم دوستش که نمیدونم چطور مخش زد که همسن خودش بود منم اگه طرز فکر تورا داشتم حتما زنش میشدم میگفتم از بردگی اینجا بهتره
ولی من همیشه گفتم باید بهترین زندگیا داشته باشم وبا ادمی که دوسش  دارم ازدواج کنم تا تمام گذشته تاریکم جبران بشه
نباید از چاله به چاه بیفتی
ببخشید طولانی شد خیلی خسته ام وگرنه طولانی تر هم میشد
قدر زندگی وارامش واسایشونا بدونید همونچیزایی که برای شما عادین برای خیلیا ارزو ان
دعاکنید به ادمی که دوسش دارم برسم

یسری دعا برای ازدواج وخواستگار هست که وقت کنم تو درهم وزنونه برای همه دخترایی که دوس دارن ازدواج کنن میفرستم که خواستگار مناسبی براشون بیاد

#نورا


⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری


سلام به همگی سحر عزیز خسته نباشی❤️❤️❤️
ج چالش ازدواج اجباری😍
من وقتی مادرم فوت کرد دادشم سربازبود خانمش پیش ما زندگی می کرد سرهرچیزی جنگ دعواراه می داخت وقتی شروع می کرد به بس کردن دیگه تمومی نداشت اعصاب همه روخوردکرده بود منم که مادرمو ازدست داده بودم حوصله کشمکش نداشتم خدا خدامی کردم یه فرجی بشه من ازدست این زن دادش غرغورو خلاص بشم زدو یه خواسگاربرام امد خانمشو طلاق داده بود غریبه بود شناختی ازش نداشتیم تحقیق کردیم گفتن مردخوبیه خانم بدبوده بهش خیانت کرده طلاقش داده بگذریم خانواده ام راضی نبودن خودم گفتم تصمیم وگرفتم می خوام باهاش ازدواج خسته شدم ازهروزجنگ ودعوا خلاصه ما عقدکردیم چهارماه عقد بودیم این چهارماه اندازه چهارسال به من گذشت بعضی وقتها می امدخونمون منم می رفتم خونشون مرد خوبی بود ولی من خیلی نگران بودم به خودم میگفتم نکنه ازچاله درامدم افتام توچاه کسی منو اجبارنکرده بود خودم قبول کرده بودم نگران بودم خلاصه ما ازدواج کردیم من شوهرمو دوست نداشتم ولی اون به من خیلی محبت می کرد مرد خوبی بود خوش اخلاق مهربون منم یواش یواش عاشقش شدم خداروشکر الان یه زندگی ارومی داریم به شوهرم می گم برودعا به جون زندادشم کن بارفتاراش منو مجبورکردبه تو بله بگم 😂😂




⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری



چالش ازدواج اجباری
این چیزی که میخوام تعریف کنم داستان زندگی یکی از آشناهامونه...
دختر قصه ی ما بسیار زیبا و یکی یدونه بود،پدرش خیلی آدم سختگیر و خشکی بود،برا همین مادر دختره وقتی یکی از پسرهای فامیل که خیلی از دخترش بزرگتر بود ولی بسیار پسر مهربون و خوش اخلاقی بود اومد خواستگاری دخترش،دخترش رو با زبون مجبور به این ازدواج کرد.دختره بیچاره راضی نبود ولی مادره بخاطر کمبود محبتی که از طرف شوهرش دیده بود میخواست دخترش حداقل با یه آدم خوش اخلاق ازدواج کنه،انقد این وسط تو گوش پسر و دختر خوند تا ازدواج کردن.خیلی زود هم بچه دارشدن ولی گاهی اختلافاتی داشتن،انقد این اختلافات زیاد شد که دختره گفت باید طلاق بگیرم،اما خانواده ش مخالف بودن،پسره خودش دیگه راضی شده بود به طلاق چون میدید دختره واقعا کنارش خوشبخت نیس اما پدر و مادر دختره قبول نمیکردن،تا اینکه شد اون چیزی که نباید میشد😔
دختر قصه ی ما با وجود سن پایینش خودکشی کرد ..
از پدر و مادرهای عزیز خواهش میکنم بچه هاشونو مجبور به ازدواج نکنن




⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری


سلام به همگی سحر عزیز خسته نباشی❤️❤️❤️
ج چالش ازدواج اجباری😍
من وقتی مادرم فوت کرد دادشم سربازبود خانمش پیش ما زندگی می کرد سرهرچیزی جنگ دعواراه می داخت وقتی شروع می کرد به بس کردن دیگه تمومی نداشت اعصاب همه روخوردکرده بود منم که مادرمو ازدست داده بودم حوصله کشمکش نداشتم خدا خدامی کردم یه فرجی بشه من ازدست این زن دادش غرغورو خلاص بشم زدو یه خواسگاربرام امد خانمشو طلاق داده بود غریبه بود شناختی ازش نداشتیم تحقیق کردیم گفتن مردخوبیه خانم بدبوده بهش خیانت کرده طلاقش داده بگذریم خانواده ام راضی نبودن خودم گفتم تصمیم وگرفتم می خوام باهاش ازدواج خسته شدم ازهروزجنگ ودعوا خلاصه ما عقدکردیم چهارماه عقد بودیم این چهارماه اندازه چهارسال به من گذشت بعضی وقتها می امدخونمون منم می رفتم خونشون مرد خوبی بود ولی من خیلی نگران بودم به خودم میگفتم نکنه ازچاله درامدم افتام توچاه کسی منو اجبارنکرده بود خودم قبول کرده بودم نگران بودم خلاصه ما ازدواج کردیم من شوهرمو دوست نداشتم ولی اون به من خیلی محبت می کرد مرد خوبی بود خوش اخلاق مهربون منم یواش یواش عاشقش شدم خداروشکر الان یه زندگی ارومی داریم به شوهرم می گم برودعا به جون زندادشم کن بارفتاراش منو مجبورکردبه تو بله بگم 😂😂




⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری



سلام در جواب‌ لیلای عزیزم که گفته بود در شرف ازدواج اجباری هست به خاطر اینکه برادرش و زنش هر روز موقع شام و ناهار میان و ایشون به خاطر اونا میخاد تن به ازدواج اجباری بده درحالی که علاقه ایی نداره خواهش میکنم اگر فکر میکنی ازدواج با اون آدم رو دوست نداری به خاطر برادرت و زنش خودت رو بدبخت نکن از چاه در نیا بیفت تو چاله دختر عموی مادرم از شوهرش جدا شد حدودا ۴۷ سالش بود بلافاصله به اجبار برادرش ازدواج کرد اما به شدت وضعیتش بدتر شد اون آقا یه برادر معلول و چند تا بچه داشت که الان این بیچاره باید تر و خشکشون بکنه آقا فقط یه نوکر میخواست و اصلا اجازه نمی‌داد این بیچاره بیاد خونه خودشون حتی هر یک ماه یبار شما هم اگه دلت رضا نیست اینکارو نکن در رابطه با برادرت و زنش هروقت که میدونی میان به اندازه خودت و مامان غذا درست کن اونا اومدن یه چایی بزار جلوشون خودتم بشین از جات دیگه تکون نخور یا هروقت شام اومدن برو حمام یبار دیگه اومدن حاضری درست کن عزیزم شما ۳۶ سالت هست خجالت و رودروایسی رو بزار کنار از همین الان تمرین کن خودت باعث شدی اونا هر روز چتر باز کنن اونجا وفتی میان میبینن همچی آماده هست چرا نیان هربار به یه بهانه ایی از سر خودت بازشون کنن یروز تو و مادرت پاشید برید شام خونه اونا به خدا دوبار از این کارا بکنی دیگه نمیان آرزوی خوشبختی برات دارم❤️




⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعضی چیزها در جهان خیلی مهمتر از دارایی هستند، یکی از آنها توانایی خوش بودن باچیزهای ساده است.

صبحتون بخیر ❤️

@zaanoone
#چالش_ازدواج_اجباری
سلام سحر عزیزم
در جواب خانم عزیزی که بخاطر شرایطش میخاد به یه آقایی که دوتا بچه داره به اجبار بله بگه
عزیزم به این مورد فک کردین که اون آقا دوتا بچه داره که از وجود خودتون نیست و کنار اومدن و بزرگ کردن اونها هم زحمت خاص خودشو داره و از همه مهم تر به آقا ذره ای علاقه ندارین حس مثبت ندارین !!
از چاله در بیاین که تو چاه بیفتین درسته آیا؟؟؟
شما ۳۶ سال تونه بنظرتون وقتش نیست تغییر رویه بدین؟؟🤔🤔

برادرتون و خانمش هر وعده نهار و شام میان
شما نیاز نیست کم محلی کنی یا بی احترامی
غذای خودتونو زودتر بخورین وقتی برادرتون میاد تخم مرغ نیم رو کنید بزارید پیش شون و بگید نوش جان و لبخند
نیازی هم به توضیح و بهونه نیست
اگه حرفی زدن که این چیه و فلان با لبخند و آرامش به خانمش بگین عزیزم پاشو هرچی خودت یا شوهرت دوست داره بپز
خونه خودته راحت باش😒
راه حل های زیادی وجود داره
مثلا حول هوش زمانی که هر روز میان خونتون آماده بشین همین که اومدن تو حیات سریع برو بیرون سلام علیک و خوش آمد گویی کنید و بگین من میخام برم بیرون کار دارم و سریع برید تا سوال پیچتون نکن کجا میری کی میای و فلان ...
بعد هم بگین لطفا مواظب مادر باشید و از خونه بزنید بیرون برین پارکی سینمایی کافی شاپی یه استراحتی به خودتون بدین 😉
هرچی هم زنگ زدن جواب ندید بعد بگید جایی بودم گوشیمم سایلنت بود نشنیدم
برگشتین هم هرچی پرسیدن کجا بودی فقط با لبخند بگین بیرون بودم جایی رفتم کار داشتم طفره برین از جواب دادن
بعدهم ریلکس باشین نه شرمگین و خجالت زده
اگه هم خانمش غذا درست نکرده بود یه ماستی پنیری چیزی بیارین بزارین وسط شروع کنید به خوردن اگه هم نخوردن به روی خودتون نیارید که چرا نمی خورید یا خجالت زده بشین که غذا درست نکردید
اگه هم چیزی گفتن بگین ببخشید اینجا رو با رستوران اشتباه گرفتین فک کنم بعد هم بخندید😆
غذا هم واسشون درست نکنید سینک ظرفشویی رو هم پر از ظرف نشسته بزارید که اگه خواست غذا بپزه مجبور به شستن ظرفها بشه😆😆😆
باور کنید چندبار اینطوری کنید محاله دیگه بیان اونجا
راستی وقتی برا شام یا نهار میان میتونین برین حمام یا بخوابین بگین دیشب بیدار بودم و نتونستم بخوابم دارم غش میکنم یکمم چرب زبونی کنید و بگید خدا شما رو رسوند تا من کمی استراحت کنم به خانم برادرتونم بگین فدات شم شام امشب دستای شما رو می بوسه برو اتااااقت راحت تخت بخواب صداتم کردن نرو بعد بگو خوابم عمیق بود🤪
وقتی هم برادرتون میاد
بگین داداش جان گوشت مون تموم شده برنج نداریم روغن نداریم رب نداریم هر سری یه چی بگین تا مجبور بشه بره بخره یکم تو خرجش بندازین 😁

((خدایا منو ببخش پلید نیستما ولی لازمه با بعضی ها همین طوری رفتار بشه تا حساب کار بیاد دستشون ))

گاهی هم با خنده به برادرت بگو
ای بابا دامادت کردیم یکی رفتی دوتا برگشتی بعد بخند بگو اینقدر خستم هزیون میگم به دل نگیریند🤣
یه روز عصر یا صبح زنگ بزنید به برادرتون بگید داداش مامان حوصلش سر رفته ما الان میایم خونتون
اگه گفت خونه نیستیم بگو هر وقت رفتی بگو ما بیایم هر دو ساعتم زنگ بزن پیگیر باش که چیشد اومدی یا بیا دنبال ما باهم بریم خونت دائم زنگ بزن ولش نکن🤣🤣سریش باش
پاشین برین خونش همه وسایل و داروهای مادرتونم بردارین و دو سه شب قشنگ اونجا باشین بریزین بپاشین بخورین

البته خیلی کار نکنید بزارید غذا رو خانمش بپزه شما مثلا سالاد درست کن
اگه هم اعتراض کردن که اومدی میخوری و کمک نمی کنی بگو عه من از زن داداش یاد گرفتم میاد خونه ما میشینه دست به سیاه سفید نمیزنه حاضر جواب باش
اصلا هم کم نیار
به خودتون ارزش بدید
یکم به خانم برادرت سخت بگذره تا هر روز پا نشه بیاد اونجا

ابدا هم با خودتون نگید چون مجردم وظیفه ی منه همه کارا رو انجام بدم
هر کی هم‌ اینو گفت بگین نخیر چه ربطی داره چون مجردم آدم نیستم خسته نمیشم باید بمیرم 😏
فقط محکم و قاطع باشید در برابر دیگران
ان شاءالله به برکت صلوات برمحمد و آل محمد بهترین بخت و زندگی در آینده قسمت تون بشه


⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری



سلام به همگی دلم نیومد در این چالش شرکت نکنم ☺️ اول معذرت میخواهم به خاطر طولانی بودن درست 17 سالگی به خواستگار داشتم خودم هیچ راضی نبودم ولی مادرم به زور راضیم کرد می گفت اگه شوهر نکنی راه برای خواهرات باز نمیشه چون چهار تا خواهر دیگه بعد کن بودن من هم به خاطر این که اذیت نشم فرار از این همه حرف حدیث راضی شدم بیان بله برون خلاصه شب بله برون یه برف نیم متری هم زده بود ماهم تو روستا زندگی می کردیم آنتن تلویزیون ما خراب شد بود من رفتم بالا درستش می کردم که خواستگار با چندتای ماشین اومدن حالا من بالای پشت بوم اومدن شب من نشون کردن قرار شد که چند روز دیگه بریم آزمایش و عقد روز که قرار شد عقد کنیم همگی آماده شدن من از در پشت خونه خواهرم فرار کردم رفتم تو یه امام زاده تا ظهر فقط گریه کردم و خدارو التماس که دست از سرم بردارن ظهر که رفتم خونه دیدم ای وای چه خبر آنقدر اون روز کتک از همه خوردم که نگو تا شب خانواده داماد اومدن من فقط گریه می کردم هرکاری کردن راضی نشدم گفتم میرم که دیگه پیدام نکنین 😉😉 خلاصه پسر اومد گفت هرچی دارم می زنم به نامت ولی خر شدم گفتم نه باز هم به اجبار مادر و خانواده شوهر کردم 😔😔😔،،، بعدش با عشق شوهر نکردم ،بعضی وقت ها موقعیت ایجاد می کنه که به اجبار شوهر کنی 😞😞




⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری



سلام دوستان عزیزخوب خوش هستیدخداروشکروسلام مخصوص خدمت مدیر محترم جواب چالش ‌ازدواج اجباری بنده متولد دهه پنجاه هستم و به قول دوستان به فنارفته من سیزده سالم بود خواستگاری امدناشروع شد ودوتاپسرعموداشتم سمج که مرحوم مادردرجریان اخلاق زن عموم بوده هردوتاکه داداشم بودند وردکردرسیدبه مستاجرهمسا ده بغلی پسرخیلی خوب بود ومحصل ولی من ببخشیداحمق چشمم به ظاهربودوطفلی صورتش پرجوش بود منم میگفتم بمیرم زن این نمیشم خلاصه تایکی امدوپیله وماد رم راضی بود ولی من شب وروزگریه کردم که نمخام قدش بلنده وسیاهه خلاصه به قول ماخراسانیاقباله وخریدیاهمون مهریه روهم بریدن ولی در آخرین لحظه به هم خوردتهدیدکردم که اگه عقدکنین خودکشی میکنم وچون تک فرزند بودم مادرترسید وبهم خوردبلاخره عاشق پسرهمساده شدم حالا فکرنکنین شاهزاده بااسب سفیدنه یک پسرلوس بیکاروسیگاری ببنیدچقراحمق بودم وگفتم یاهمین یاهیچکس خلاصه عقدکردن وبعدافهمیدم چه اشتباه کردم ومعتاد بی مسولیت جداشدم وبعدچندماه دوباره ازدواج کردم بابک آقایی بادوتابچه خداروشکرخوبه زندگیم ولی نه بچگی کردم نه جوانی دوستان خیلی مواظب باشیم چون باریک اشتباه کل زندگیمون خراب میشه




⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری


سلام
موضوع برای خودمه و مال قدیم هم نیست
تو روستا زندگی میکردیم
و پدرم چوپان گله مردم بود
سال ۷۶ بود ۱۲ سال داشتم که یکی صاحب یکی از گله ها پدرم براش کار میکرد تو شهر زندگی میکرد و تاجر فرش بود
با ۴۸ سال سن اومدن خواستگاری من
راضی نبودم
ولی پدر و مادرم میگفتن
دغدغه پول و زندگی نداری خوشبخت میشی
آدم مهربونی هست
ماهم تو سن پایین ازدواج کردیم
برات مناسبه
برای خودشون دوختن و بستن
چشامو باز کردم دیدم دارم چمدون می‌بندم میرم خونه همسر
آدم بدی نبود
ولی خودتون تصور کنید کسی که ۳۶ سال ازت بزرگتره بخواد رابطه زناشویی باهات برقرار کنه
ببخشید یه آدم قدیمی که نه معاشقه و... بلد نبود یا انجام نمی‌داد و می‌رفت سر اصل مطلب
بشدت زجر می‌کشیدم
قبل اینکه ۲۰ سالم بشه ۵ تا بچه داشتم
که بازم به خواست خودم نبود .
الان کلی مریضی و مشکلات زنانه دارم .
دو سالی هست فوت کردن همسرم
سرمایه برام گذاشتن
به پدر و مادرم کمک کردن
ولی زندگی نکردم
کلی مشکل داشتم.
انشاءالله همتون خوشبخت بشین و شاد باشد.
اسمم باشه سمانه






⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
#چالش_ازدواج_اجباری


سلام خدمت همگی 🥰🥰🥰
در رابطه با چالش ازدواج اجباری و در جواب لیلا ی عزیزم اول بگم که عزیزم درسته شما نجابت و پاکیت رو حفظ کردی و تابحال عشق رو تجربه نکردی و میخوایی با کسی تجربه کنی که اونم تابحال تجربه نکرده باشه و فقط اولین عشقش تو باشی عزیزم این کار اصلا درست نیست شاید یه پسر مجرد بیاد خواستگاریت وقبلا عشق رو تجربه کرده باشه یا شاید حتی کسی رو دوست داشته و جرعت بیان نداشته یا به هر حال نشده که بهش برسه شما اگر دنبال یکی هستی که فقط عشق رو با شما تجربه کنه سخت در اشتباهین باید تو سن خیلی کم ازدواج میکردی تا طرفم کم سن بود و تا چشم باز میکرد شما رو میدید و دوست داشت،
عزیزم همه عشق رو تجربه کردن عزیزم حالا یا آشکار یا پنهان یا رسیدن یا نرسیدن خیلی هامون حتی تو بچگی و نو جونی از رو هیجان خیلی هارو دوست داشتیم هی عاشق میشدیدم و هی فارغ 🤣🙈 خیلیاشونم در جا یادمون میرفت و زود گذر بودن 😅😅😅

عشق دلم بنظرم اگه دلت با اون آقا نیست هم اونو و هم خودت رو بد بخت نکن یک زندگی با عشق و آرام حق همست
ولی اگه فقط صرفا جهت این که او آقا قبلا به یکی دیگه میگفته عشقم و قلبش براش می تپیده میگی نه عزیزم اشتباه نکن شاید این تنها فرصت باشه برات یه فرصت به اون آقا بده یه چند جلسه تحت نظر بزرگترا همو ببینید برید بیرون شاید نیمه ی گمشدته یا شاید اصلا آدم زندگیت نیست ببین عزیزم احساساتت رو بزار کنار و با منطق تصمیم بگیر

اگه اوکی بودید یه مسئله ی مهم تر میمونه این آقا دو تا بچه داره ببین تو خودت این قدرت رو میبینی به دو تا طفل معصوم مادری کنی ببین توانش رو داری پای تلخ و شیرین کاراشون باشی شاید یه روز تندی ببینی یا نرمی ولی من یه عقیده دارم از محبت خار ها گل میشود

به این فک کن فردا خدایی نکرده بعد از هزار سال مادرت فوت کرد سرپناهی داری ناز کشی داری تکیه گاهی داری تا کی میخوایی خدمت کار زن داداش و خواهر برادرت باشی لطفا لطفا لطفا عاقلانه تصمیم بگیر و همه چی رو بسنج


لیلا جون فک نکن از رو دلخوشی این حرفارو زدم نه عزیز دلم من خودم ۲۷ سالمه تحصیل کرده هستم ظاهر معمولی ای دارم و تا الان یه خواستگار نداشتم چون بخاطر نقص عضو و مطمئنم با این شرایط هیچ وقت هم جور نمیشه
و اگه هم بشه من هیچ وقت مادر نمیشم بخاطر بیماریم عزیزم خیلی وقتا منم حس تنهایی شدید میکنم و حس اضافی بودن بهم دست میده هر روز برای خودم آرزوی نیستی میکنم
با این که خانوادم نازم رو میکشن ولی من نگران آیندمم هر روز وقتی هم سنامو میبینم که ازدواج کردن و بچه دارن اه میکشم و حسرت میخورم
حتی شرایط یه روز انقدر بهم فشار آورد که تو کانال ازدواج بخش معلولین و مطلقه ها دنبال همسر بودم ولی بخاطر شرایط خانوادگیم نتونستم ادامه بدم
و منصرف شدم خلاصه شرمنده اگه با حرفام دلت رو به درد آوردم
اسم منم باشه قلب یخی🧊( چون انقدر از روزگار کشیدم که بی حس شدم💔)





⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://www.tg-me.com/joinchat-UW5AkyOiMjVbTMsP
2024/06/01 09:05:26
Back to Top
HTML Embed Code: