Telegram Web Link
🍁 آموزش زبان انگلیسی در کودکستان‌ها «ممنوع»

حمیدرضا شیخ‌الاسلام، رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، با بیان اینکه آموزش زبان انگلیسی در کودکستان‌ها «ممنوع» اعلام شده است گفت: این موضوع را رصد خواهیم کرد و تذکرات لازم را خواهیم داد. (ایسنا؛ ۱۴۰۳/۱۰/۲۳)

🔗 پس‌نوشت: سازمان تعلیم و تربیت کودک، سال گذشته، با صدور بخشنامه‌ای آموزش «زبان خارجی» در کودکستان‌ها را ممنوع اعلام کرد. در بخشی از این بخشنامه آمده بود: «[در] مراکز کودکستان درعین برجسته‌کردن عناصر هویتی و بومی بر عناصر هویت‌بخش ملی و اسلامی، به‌ویژه زمینه‌سازی، تقویت و تسهیل یادگیری زبان و ادبیات فارسی به‌عنوان زبان رسمی و وحدت‌بخش کشور تأکید شود و نیز از آموزش زبان خارجی در این مراکز پرهیز شود.» (۱۴۰۲/۷/۱۸)

🔗 همچنین بخوانید:
وضع محدودیت‌های عجیب برای مهدکودک‌ها؛ آموزش زبان خارجی و باز‌ی‌های فکری ممنوع! (۱۴۰۲/۸/۲۱)

#⃣ #آموزش_زبان #زبان_انگلیسی
👍10👎5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 معادل فارسی «پُست» اعلام شد

💬 نسرین پرویزی (معاون واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):

برای ساخت معادل «پُست»، از زبان فارسی و ظرفیت‌های واژه‌سازی آن بهره گرفتیم و به‌طور مشخص، از بن مضارع فعل «فرست»، که از ریشه «فرستادن» است، استفاده کردیم؛ سپس با افزودن «ه»، این بن را به یک اسم تبدیل کردیم که می‌تواند برای شی، ابزار یا حتی یک مفهوم مجرد در زبان فارسی به‌کار رود و نتیجهٔ این فرآیند، واژهٔ «فرسته» است که به شکلی ساده و زیبا توانسته است جایگزینی برای کلمهٔ «پست» بدهد.

©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۳/۱۰/۲۶) | #واژه‌شناسی

🔗 پس‌نوشت: شورای واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نوواژۀ «فرسته» را در معنای هرگونه محتوایی (متن، عکس، ویدئو) که در فضای مجازی و پیام‌رسان‌های اجتماعی هم‌رسانی می‌شود، تصویب کرده است. فرهنگستان واژهٔ «پست» را در معنای آشنای آن (ادارهٔ پست)‌ پذیرفته و برای آن برابری تصویب نکرده است.
👍13👎73
📚 دهخدا و لغت‌نامه (۱۴۰۳)

✍🏻 مریم میرشمسی

🔗 نشر قطره | #کتاب #فرهنگ‌نویس #فرهنگ‌نویسی
👍2
🍁 مخاطرات پیش روی زبان فارسی در افغانستان

💬 سید ابوطالب مظفری:

اولین مشکل پیش روی زبان در افغانستان این است که هر زبان وقتی مرجع یا مراجع قدرت را در جایی از دست بدهد، استمرار زیادی نخواهد داشت. درست یا نادرست، رشد زبان با قدرت سیاسی در ارتباط است. وقتی در تاریخ زبان فارسی هم نگاه بکنیم، می‌بینیم این زبان توسط قدرت به شبه‌قاره رفت و با زوال آن قدرت نیز رو به افول نهاد. زبان فارسی در افغانستان، ایران، تاجیکستان و ماوراءالنهر، در طول سالیان رواج داشت و غزنویان یا سامانیان در غزنه و هرات از آن زبان حمایت می‌کردند. هر جا زبانی مرجع سیاسی و قدرتش را از دست داده است، باید انتظار مشکلات و مخاطرات را داشته باشم.

در افغانستان به یک معنا نزدیک به ۱۳۰ سال است، از زمان امیر شیرعلی‌خان به این طرف، قدرت سیاسی با زبان فارسی سر ناسازگاری گذاشت. [...] کسی در کشور ما به نام محمود طرزی بود که به زبان فارسی شعر می‌گفت. پدر و برادرش هم به زبان فارسی شعر می‌گفتند. طرزی به صورت خزنده موضوعی را مطرح کرد. در سلسله مقالاتی در سراج‌الاخبار گفت درست است که زبان فارسی زبان غنی است و دارای پشتوانه است و به آن افتخار می‌کنیم، ولی چون زبان عام است و ایران، تاجیکستان و برخی از ممالک دیگر نیز با این زبان حرف می‌زند، زبان قومی و ملیِ ما نمی‌تواند باشد و بهتر است ما برای خود مطابق نامی که داریم زبان ملی دست‌وپا کنم.

عامل دوم [...] افتادن بحث زبان از ساحت فرهنگی به ساحت سیاسی بود؛ یعنی مسئلهٔ زبان فارسی در افغانستان تبدیل به یک جریان سیاسی شد، در حالی‌که زبان فارسی در افغانستان زبان عمومی و، به عبارتی، بین‌الاقوامی است؛ هم پشتون‌ها و هم تاجیک‌ها و هم هزاره‌ها و هم ازبک‌ها، با اینکه از نظر تباری متفاوت هستند، با دستاوردهای این زبان زندگی می‌کردند و تعلم و تربیت‌شان براساس این زبان سامان می‌گرفت و، در مجموع، زبان فارسی را متعلق به خودشان می‌دانستند و از تولیدات این زبان استفاده می‌کردند. اما کم‌کم قضیه این‌گونه مطرح شده است که این زبان فقط مربوط به هزاره‌ها و تاجیک‌ها است و یک زبان قومی است و در تقابل هویتی با اقوام دیگر مطرح شد. [...]

زبان فارسی را نباید در حد دعواهای سیاسی تنزل بدهیم. دانشجویان و اساتید روی این نکته کار بکنند که وقتی زبان فارسی در افغانستان از بین برود، زبان پشتو و ازبکی و بسیار زبان‌ها که در افغانستان هستند و اتکای‌شان به زبان فارسی است از بین می‌روند. این بحث در افغانستان بد طرح شده است. امروزه طالبان به‌عنوان قدرتِ غالب در افغانستان از این منظر به قضایا نگاه می‌کند.

مخاطره سوم [...] این است که در افغانستان تحت عنوان هویت‌یابیِ قومی مخالفت با سرمایه‌های جمعی را در دستور کار قرار دادند. [...] در جامعهٔ ما این ادعای نسبتاً موجه که هر جامعه حق دارد با لهجه و زبان قومی خودش صحبت بکند به این شکل مطرح شد که پس زبان فارسی هم زبان یک قوم است. بنابراین چرا این زبان بر زبان پشتو و ازبکی و پشه‌ای سیطره بکند و این با هویت‌یابی قوم منافات دارد. بحث پیچیده‌ای است. نمی‌شود انکار کرد. آن زبان‌ها هم امکان رشد دارند، ولی زبان فارسی زبان یک قوم خاص نیست، دستاورد همهٔ اقوام است. زبان یک تمدن است و حق دارد که سایر زبان‌ها از آن تغذیه کنند؛ در طول تاریخ تغذیه کردند. اگر این زبان را کنار بگذاریم، در حقِ زبان پشتو و پشه‌ای جفا کردیم، چون آنها را از میراث زبان فارسی محروم می‌کنیم.

عامل چهارمی که به نظرم خیلی خطرناک است و باید رویش تأمل کرد، البته خاص افغانستان نیست، ولی به شکلی در افغانستان مطرح است، بی‌انگیزه‌شدن نسل جوان نسبت به میراث‌های فرهنگی است. امروزه به مدد دنیای مجازی، جوانان و شاعران و نویسندگان ما کم‌کم به متون کلاسیک زبان فارسی بی‌انگیزه شده‌اند. هیچ‌کدام از اینها شاهنامه نمی‌خواند. تاریخ بیهقی نمی‌خواند. با آنها آشنا نیست و خواندن‌شان را لازم نمی‌بیند. شاعران و داستان‌نویسان ما هم مطالعه ندارند در این عوالم.

نکتهٔ آخر و عامل تهدیدگر که زبان فارسی را در افغانستان تهدید می‌کند موج مهاجرت ادیبان و شاعران از افغانستان است. تعداد زیادی از شاعران ما به بهانه‌های مختلف به اروپا، امریکا و استرالیا رفتند. تعدادی هم به ایران آمدند. این روند در دو سال اخیر با آمدنِ طالبان تشدید شده است؛ یعنی همان تعداد که در این مدت تربیت شده بودند افغانستان را به صورت گروهی ترک کردند. در افغانستان امروز هیچ شاعر مطرح که حرف بزند و تولید ادبی بکند نداریم. امیدی به بازگشت آنهایی که از این مرزها بیرون رفتند هم نیست.

🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید.

©️ از: فصلنامهٔ بلخ (۱۴۰۳: ۳۵ ــ ۳۸)

#️⃣ #زبان_فارسی #فارسی_افغانستانی
👍7😢2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اندیشکدهٔ خرد جنسی: از ملت پرسیده‌ایم آیا احساس می‌کنید زبان و لباس خانم‌ها به‌تدریج در حال مردانه‌شدن است؟ زبان و لباس آقایان چطور؟

️پاسخ‌ها شنیدنی است!

©️کانال و یوتیوب اندیشکده خرد جنسی (۱۴۰۳/۱۰/۲۶)

#️⃣ #زبان_و_جنسیت #زبان_و_جامعه
👍2
🍁 فرهنگستان را «نقد» کنیم، نه «ریشخند»!

✍🏻 علیرضا حیدری:

در ماه‌های گذشته، فرهنگستان زبان و ادب فارسی چند جایگزین فارسی را به جامعه معرفی کرد که تازه‌ترین آنها «تصدانه» به‌جای پیکسل، «پادپخش» به ‌جای پادکست، «موج‌پز» به‌جای مایکروویو، «گرایه» به‌جای ترند و «هفتگ» به‌جای تیک بود. چنانکه گمان می‌رفت، این برساخت‌ها با بازتاب‌هایی همراه با شوخی و گاه طعن‌گونه و حتی توهین‌آمیز در فضای مجازی روبه‌رو شد. متأسفانه گاه دیده می‌شود که در برنامه‌های رسمی، از جمله در صدا و سیما، هم شاهد چنین اتفاقات ناسنجیده ـ هرچند ممکن است به شوخی ـ هستیم! تمسخرِ فرهنگستان تمسخرِ زبان فارسی هم هست. زبان فارسی پایهٔ هویتیِ ماست و مهم‌ترین تکیه‌گاه فرهنگی و تاریخیِ ما همین زبان است که رسانه‌ها باید با احتیاط با آن روبه‌رو شوند و اگر قرار است نقدی انجام شود (که حتماً هست)، ادیبانه و مؤدبانه باشد. از‌ این ‌رو، یادآوری چند نکته را ضروری دانستم.

بی‌گمان در همین آغاز باید گفت که بیشترِ این بازتاب‌های مجازی و نه حقیقی! رنگ‌وبوی سیاسی دارد؛ به این معنا که شِکوه‌های سیاسی گاه در یک موضوع ـ حتی بی‌ربط ـ خودش را نشان می‌دهد. بنابراین، برخی این فرصت را مغتنم می‌شمارند و به‌نوعی دست به اعتراض سیاسی می‌زنند، اما از نوعی دیگر و با تمسخر نهادی حکومتی، به نام فرهنگستان!

از طرفی، گاهی در جامعه برساخته‌هایی ساختگی و جعلی منتشر می‌شود که بوی تمسخر نیز از آن‌ها به مشام می‌رسد و آنها را به فرهنگستان نسبت می‌دهند، حال آنکه این واژه‌ها هیچ ربطی به مصوبه‌های این نهاد ندارد. اینکه به روند و شیوهٔ برابرسازی واژه‌ها می‌توان انتقادهایی داشت کاملاً پذیرفته است و مهم‌ترین آن این است که فرهنگستان در برابرسازی معمولاً دیرهنگام عمل می‌کند و خودِ این ضعف باعث می‌شود واژهٔ بیگانه جاگیر شود و تغییر آن دشوار باشد.

یکی از تصورات نادرست دربارهٔ فرهنگستان این است که گمان می‌رود این نهاد تنها کاری که برعهده دارد واژه‌گزینی است؛ از این ‌رو، بودجه سالانهٔ آن را به تعداد واژه‌های مصوب تقسیم می‌کنند و کار این نهاد را به ریشخند می‌گیرند. حال آنکه واژه‌گزینی تنها یکی از کوشش‌های این نهاد است و کارگروه‌های دیگری در این نهاد فعالیت‌های علمی دارند: همچون کارگروه‌های فرهنگ‌نویسی، آموزش، زبان و گویش‌ها، دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره هند، دستور خط، زبان و رایانه و انتشارات.

اما نکته مهم‌تری که بنا دارم در این یادداشت به آن اشاره کنم، این است که این انتقادها و اعتراضات و تمسخرها تازگی ندارد.

در «شرح زندگانی من» عبدا... مستوفی می‌خوانیم که در اعتراض به مصوبات فرهنگستان گفته بود: «آقایان! هرقدر می‌خواهید باد به بیرق لغت «عدلیه» بکنید، مردم «عدلیه» را برای اختصارش ترک نمی‌کنند و «دادگستری» شما، با وجود اینکه وضع‌شدهٔ فرهنگستان هم هست، روی کاغذ خواهد ماند... .»؛ ولی نه‌ تنها دادگستری، که خواهان (مدعی) و بازپرس (مستنطق) و دادنامه (ورقه حکمیه) و دادگاه (محکمه) و آیین دادرسی (اصول محاکمات) و خواسته (مدعی به) و ... ماند و امروز مردم آنها را به‌کار می‌برند.

از صادق هدایت یادی کنیم که وقتی واژه‌هایی مانند «پزشک» جایگزین «طبیب» شد و «پایان‌نامه» به‌جای «تز»، در مقالهٔ «فرهنگ فرهنگستان» خود، فرهنگستان را مسخره کرد و به باد طنز گرفت. به گفتهٔ دکتر عباس اقبال آشتیانی، از نویسندگان بنام کشورمان که اتفاقاً خودش عضو فرهنگستان اول بود، استناد کنیم که می‌گفت چه کسی به‌جای «اونیورسیته» می‌گوید «دانشگاه» یا به‌جای «طلبه» می‌گوید «دانش‌آموز» و «دانشجو».

در کنار این‌ها، صد‌ها واژه دیگر هم می‌توان نام برد که در آغاز با مخالفت روبه‌رو شد، اما سرمایهٔ زبان فارسی شد: «اطفائیه» شد: آتش‌نشانی، «آژان» شد: پاسبان، «میزان‌الحراره» شد: دماسنج، «فاکولته» شد: دانشکده، «SMS» شد: پیامک، «سوبسید» شد: یارانه، «ATM» شد: خودپرداز، «دیتا» شد: داده، «ادیت» شد: ویرایش، «لود» شد: بارگذاری و ...

فراموش نکنیم که نباید شکوه زبان فارسی، این میراث تمدنی، را پیش چشم نسل روزگارمان سست کنیم؛ پس ریشخند را با انتقاد جابه‌جا نکنیم.

©️ از: روزنامهٔ خراسان (۱۴۰۳/۱۰/۲۴)

#️⃣ #فرهنگستان #واژه‌شناسی #نقد
👍14👎62
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 به‎جای «فوروارد (کردن)» بگویید «بازفرست»

💬 نسرین پرویزی (معاون واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):

در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، اصطلاح «فوروارد» به معنای ارسال مجدد یک پیام دریافت‌شده برای دیگران است. «بازفرست» از ترکیب پیشوند «باز» و فعل «فرستادن» ساخته شده است، که به‌طور دقیق معنای ارسال مجدد را می‌رساند؛ این واژه با توجه به ساختار زبان فارسی و اصول واژه‌گزینی انتخاب شده است و انتظار می‌رود با استقبال کاربران فضای مجازی مواجه شود.

©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۳/۱۱/۲) | #واژه‌شناسی
👍18👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 «آسمانی‌خوابی» به‌جای «کارتن‌خوابی»

▪️ [صرفِ] تغییر واژه چه دردی دوا می‌کند؟

واژه‌هایی که از غرب آمده و در فرهنگستان زبان و ادب فارسی نام‌شان تغییر می‌کند و به‌اصطلاح فارسی می‌شود از جمله مسائلی است که همواره در فضای مجازی مورد نقد و گاهی تقدیر مخاطبان قرار می‌گیرد.

چندی پیش اصطلاحاتی چون «فوروارد»، «تیک» یا «پُست» فارسی‌سازی شدند. اما موضوع این گزارش واژه‌هایی که در فرهنگستان تغییر می‌کنند نیست. این گزارش قرار است به پدیده‌هایی بپردازد که نام‌شان در رسانه‌ها یا در زبان و کلام مسئولان تغییر می‌کند.

به‌ تازگی برخی از مسئولان شهرداری از اصطلاح «آسمان‌خوابی» به‌جای «کارتن‌خوابی» استفاده می‌کنند. اما این تغییر واژه‌ها یا تغییر نام پدیده‌های اجتماعی چه معنایی دارد؟ آیا قصدش تکریم انسانیت است؟ یا می‌خواهند بار منفیِ واژه را کم کند و تأثیر آن را در ذهن مخاطب کاهش دهند؟

©️ از: اکوایران (۱۴۰۳/۱۱/۵)

#️⃣ #زبان_و_جامعه #واژه‌شناسی
👍61
🍁نماز گزاردن به زبان فارسی

✍🏻 رومی احمد:

«در قرن نهم میلادی، موضع رسمیِ حنفیان این بود که می‌توان ترجمهٔ قرآن را در نماز تلاوت کرد. موضع صریح حنفی‌ها این بود که اگر مثلاً ترجمهٔ فارسیِ بسیار دقیقی از قرآن وجود داشته باشد، می‌توان از آن در نماز استفاده کرد. امروزه موضع رسمیِ حنفی این است که هنگام نماز باید قرآن به عربی تلاوت شود و تلاوت قرآن به هر زبان دیگری کاملاً غیرقابل‌قبول است.» (احمد، رومی، ۱۴۰۳: ۶۸ ــ ۶۹)

Sarakhsī pointed out “that Arabic is a language: languages being systems of signs that humans create in certain times and spaces. Sarakhsī warned that to equate the Word of God to something created, like a language, would be to engage in anthropomorphism, a crime that was to be avoided at all costs. Equating any creation or created thing to God or any of His attributes would be to engage in the greatest sin possible.

Interestingly, Sarakhsī took pains to construct a rational argument to defend his claim. He reasoned that since God Himself spoke the words of the Qurʾān, the Qurʾān comprised God’s Speech. This Speech, being divine, must be beyond time and space, and certainly beyond anything created. If the Word of God must be radically other than all creation, then one must accept that the Word of God cannot be contingent upon any language for its ultimate expression. Due to the theological constraints that Sarakhsī said were of paramount importance, he decreed that ‘the inimitable meaning is [located] in the aggregate meaning’ (maʿnā al-iʿjāz ī-al-maʿnā tāmm) imparted by the text. Sarakhsī acknowledged that it logically follows from this position that the Qurʾān could be translated into other languages or reworded in a way that preserves its meaning and still retain its inimitability.

Some of Sarakhsī’s detractors argued that a translation would adulterate the word of God such that it would no longer be inimitable. Sarakhsī was undaunted by this critique and provided a detailed rebuttal to those who would deny that a translation of the Qurʾān could retain inimitability. The major criticism to which he responded calls attention to the ‘undisputed fact’ that no non-Arab (ʿajamī) could produce any work in Arabic comparable to the Arabic Qurʾān. The critics contend that the inability (ʿajz) of the non-Arab to produce the Qurʾān precludes the possibility of his producing an exact translation in his own language. Sarakhsī dismissed this argument by questioning the applicability of the premise. He conceded that no non-Arab could produce something like the Qurʾān in Arabic, but argued that it is also true that no non-Arab could produce poetry in Arabic comparable to great Arab poets like Imruʾ al-Qays. That does not mean that non-Arabs cannot understand Imruʾal-Qays in translation, nor does it mean that the poetry of Imruʾ al-Qays is somehow miraculous in its inimitability. Besides, the Prophet was sent to all of humankind, both individuals who speak Arabic and those who do not. The existence of non-Arabic speaking peoples is therefore further proof that the inimitability of the Qurʾān must reside in its aggregate meaning; else the mission of the Prophet would be restricted to Arabs and Arabic speakers.

Sarakhsī said that it was for those very reasons that Abū Ḥanīfa allowed Persians who could not speak Arabic to recite the Qurʾān in Persian during obligatory prayers. Although this position was disputed even within the Ḥanaī school, Sarakhsī described it as normative, using Abū Ḥanīfa as a champion for his own stance. Still, he cautioned that if a translation of the Qurʾān were to be used in prayer, that translation must be precise.” (Ahmed, 2012: 28 - 30; emphases added)

📚 احمد، رومی. (۲۰۱۸). ماجراهای فقه اسلامی؛ راهنمای هک‌کردن فقه اسلامی. ترجمهٔ یاسر میردامادی (۱۴۰۳). لندن: نشر نوگام.

📚 Ahmed, Rumee. (2012). Narratives of Islamic Legal Theory. UK: Oxford University Press.

#️⃣ #زبان_فارسی #زبان_و_دین #ترجمه
👍41
🍁 مجمع دانش‌های انسانی

گاهی برخی از من می‌پرسند مایل به تبادلات هستید. و معمولاً پاسخ منفی می‌دهم. اهل تبلیغات گذاشتن هم نیستم. چندی پیش یکی از دوستان از سر لطف کانال زبان‌ورزی را در این فهرست قرار داد. من هم به رسم ادب این فهرست را همرسانی می‌کنم. اگر علاقه‌مند بودید، عضو شوید. همچنین در انتها لینک پوشه تمامی این کانال‌ها وجود دارد.

۱. کانال Anthro analyser
۲. کانال جامعه و فرهنگ ملل
۳. کتابخانه سورنا
۴. کانال Critic channel
۵. کانال آرخش Arakhsh
۶. کتابخانه ویر
۷. کتاب حباب تاریخ
۸. کانال The Dawn of awareness
۹. کانال باستان‌شناسی انسان‌شناختی
۱۰. کانال زبان‌ورزی
۱۱. کانال افسانه فولکور و ادبیات حماسی
۱۲. کانال باستان‌شناسی ایران

📝 پوشه تمامی کانال‌های بالا:
🔗 www.tg-me.com/addlist/CfXHADjAYiYzZjE0

⚠️ بدیهی است که محتوای کانال‌ها مورد تأیید من نیست.
5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 به‎جای «اَد کردن» بگویید «افزودن، عضو کردن»

💬 نسرین پرویزی (معاون واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):

گروه‌های واژه‌گزینی فرهنگستان، در جدیدترین مورد، واژه‌های فارسی «افزودن و عضو کردن» را معادل واژۀ فرنگی «اَد کردن» تصویب کردند. منظور از «اَد کردن» افزودن یا اضافه کردن افراد به پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی است و فرهنگستان هر دو را تصویب کرده است و کاربران بنا به مورد می‌توانند از این معادل‌ها استفاده کنند.

©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۳/۱۱/۸) | #واژه‌شناسی
👍17👎2
🍁 مردم گیلان در زمان اشکانیان از رسم‌الخط لاتین استفاده نمی‌کردند.

در شبکه‌های اجتماعی فارسی، ویدیویی منتشر شده که در آن ادعا می‌شود «اشکانیان گیلان و مازندران به خط لاتین نگارش می‌کردند، نه فارسی عربی».

این ادعا با انتشار یک ویدیو می‌افزاید بنا بر اسناد گیلگمش خاستگاه سومریان منطقه‌ای به نام دیلمان بوده است.

استناد این ادعا به یک ویدیو است که در آن سه تصویر متفاوت به یک انگشتر نسبت داده می‌شود.

اصطلاح « اشکانیان گیلان و مازندران» عبارتی نادرست است، زیرا مردمان این خطه در دوران گیلان و مازندران تحت حکومت کامل اشکانیان نبوده‌اند.

خط رایج در ایران در دورهٔ اشکانیان، پهلوی اشکانی کتیبه‌ای یا پارتی بوده است که دارای ۲۲ حرف بود و از راست به چپ نوشته می‌شد.

در هیچ‌کدام از یافته‌های باستان‌شناسیِ منطقهٔ گیلان یا مازندران انگشتر یا هیچ شی دیگری که در آن از الفبای لاتین استفاده شده باشد وجود ندارد.

الفبای لاتین مورد استفاده امروزی تفاوت قابل توجهی با الفبای لاتین سه قرن پیش از میلاد دارد.

🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید.

© از: کانال فکت‌نامه (۱۴۰۳/۱۱/۱۰)

#⃣ #اطلاعات_غلط #درستی‌سنجی
👍3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 وزن کلمات (The Weight of Words)

«این فیلم را آقای شبلی نجفی، پسر مرحوم استاد ابوالحسن نجفی، چند سال پیش از وفات استاد در ایران ساختند.» فایل کامل فیلم را جناب امید طبیب‎زاده «با اجازه آقای شبلی نجفی» در کانال‎شان همرسانی کرده‎اند.

#️⃣ #مترجم #فرهنگ‌نویس #ویراستار #مستند
🍁 به زبان آمدن

▪️جنسیت و زبان

سخنرانان:
مهشاد شهبازی (پژوهشگر و منتقد ادبی)
فیحا عبدالهادی (نویسنده و فعال اجتماعی فلسطینی)
حسام نقره‌چی (روانکاو لکانی و نویسنده)

در این نشست، به ادبیات، زبان، ساختارهای زبانی و روانکاوی و زبان در حوزۀ جنسیت پرداخته می‌شود. این نشست به همت ﻣﺆسسۀ رحمان در ۱ بهمن ۱۴۰۳ برگزار شده و بخشی از آن به زبان انگلیسی است. فایل صوتی این نشست را می‎توانید اینجا گوش دهید و فایل ویدیویی این نشست را می‎توانید در اینجا ببینید.

#️⃣ #زبان_و_جنسیت
1
موسسه رحمان/ به زبان آمدن
🍁 به زبان آمدن

▪️جنسیت و زبان

سخنرانان:
08:54 فیحا عبدالهادی
(نویسنده و فعال اجتماعی فلسطینی)

48:00 مهشاد شهبازی
(پژوهشگر و منتقد ادبی)

01:18:33 حسام نقره‌چی
(روانکاو لکانی و نویسنده)
و
01:38:57 پرسش و پاسخ

در این نشست، به ادبیات، زبان، ساختارهای زبانی و روانکاوی و زبان در حوزۀ جنسیت پرداخته می‌شود. این نشست به همت ﻣﺆسسۀ رحمان در ۱ بهمن ۱۴۰۳ برگزار شده و بخشی از آن به زبان انگلیسی است. فایل ویدیویی این نشست را می‎توانید در اینجا ببینید.

#️⃣ #زبان_و_جنسیت
1👍1
🍁 فراموش کرده‌ایم که چند‌زبانگی قاعده بود، نه استثنا

✍🏻 تلخیص و گزارش: نیلوفر خاکزاد

به‌اشتباه تصور می‌شود که چند‌زبانگی پدیده‌ای است مربوط به چند دهۀ اخیر که در نتیجۀ مهاجرت‌ها و سیاست‌گذاری‌های برابری‌طلبانۀ فرهنگی به‎وجود آمده است. اما چنین نیست. برای قرن‌های متمادی، چند‌زبانگی قاعدۀ رایج بود و در قلمروهای جغرافیایی و مرزهای امپراتوری‌ها به‌سختی می‌شد جامعه‌ای را پیدا کرد که تک‌زبان باشد. در قرن نوزدهم بود که دیدگاه ایدئولوژیک و سختگیرانۀ ناسیونالیسم تک‌زبانی را به‌اجبار غالب کرد و زبان‌هایی را که دوست نداشت به صورتی نظام‌مند از مرزهای درون کشور کنار گذاشت.

آنِتا پاولِنکو، استاد زبان‌شناسی دانشگاه یورک، در پژوهش خود می‌کوشد نشان دهد که غفلت از تجربه‌های تاریخیِ چندزبانگی در جوامع و سرزمین‌های مختلف، یا همان چیزی که او «فراموشیِ تاریخی» می‌نامد، موجب شده تصویر نادرستی از وضعیت فعلیِ چند‌زبانگی در ذهن ما شکل بگیرد.

پاولنکو می‌گوید در طول تاریخ پذیرش تنوع زبانی بیشتر یک واقعیت زندگی بوده است تا انتخابی خیراندیشانه. کهن‌ترین نمونه‌هایی که پاولِنکو از چندزبانگی ذکر می‌کند مربوط به سال‌های ۲۰۰۰ تا ۱۶۰۰ پیش از میلاد است که به دانش‌آموزان اکدی‌زبان برای درک متون سنتی آموزش زبان سومری داده می‌شد. از الواح گِلی کشف‌شده پیداست که دانش‌آموزان را می‌توان کاملاً دوزبانه به شمار آورد.

برخلاف تصور امروزین که چندزبانگیِ جوامع را امری نادر و موردی قلمداد می‌کنند، فاتحان، کشورگشایان و فرمانروایان امپراتوری‌های بزرگ با تنوع زبانی جمعیت قلمرو‌ی‎شان کنار می‌آمدند. حاکمان زبان‌هایی را انتخاب می‌کردند که برای حکمرانی و ادارۀ قلمرو‌ی‎شان مناسب و برای مردم آشنا بودند. مثلاً در امپراطوری‌های بزرگ دستگاه اداری معمولاً چندزبانه بود. نورمان‌ها پس از فتح بخش‌هایی از جنوب اروپا، یک دستگاه اداری سه‌زبانۀ عربی، یونانی و لاتین برقرار کردند. ایشتوان اول، پادشاه مجارستان، در آغاز سدۀ یازدهم میلادی از مهاجران استقبال می‌کرد و به پسرش اندرز داد: «آن قلمروی پادشاهی که فقط یک زبان و یک آیین داشته باشد ضعیف و شکننده است». در امپراتوری روسیه، پطر کبیر و جانشینانش، تا پیش از اِعمال سیاست «روسی‌سازی»، سرزمین چند‌قومیتی خود را با زبان‌های مختلف، از جمله آلمانی، سوئدی و لهستانی اداره می‌کردند.

در جوامع چند‌زبانه، مسائل مذهبی و زبان آیینی نیز با رواداریِ بیشتری مدیریت می‌شد. حاکمان نورمان در سیسیل به مردمان سرزمین‌های تازه‌شان اجازه دادند مساجد و کلیساها و کنیسه‌های‎شان را حفظ کنند. پاولِنکو از سکه‌ها و بناهایی یاد می‌کند که در آنها «الله» و «مسیح» در کنار هم آمده یا آیات قرآن بر ستون کلیسا نقش بسته است.

تأثیر چندزبانگی در نظام قضایی و شیوۀ قضاوت نیز برجسته بود. در مصر، بطلمیوس دوم یک محکمه برای یونانی‌زبانان تأسیس کرد و یک محکمه برای مصریان. در سیسیل نیز نورمان‌های فاتح به مسلمانان، یونانیان و یهودیان اجازه داده بودند از قوانین خود پیروی کنند. آلفونسوی ششم، پادشاه اسپانیا، نیز امتیازی مشابه به کاستیل‌ها، فرانک‌ها، مسلمانان و یهودیان اعطا کرد.

چندزبانگی در ارتش‌های باستانی هم رواج داشت. حکومت‌ها سربازانی از اقوام و زبان‌های مختلف به خدمت می‌گرفتند تا امکان اتحاد و شورش آنان را به حداقل برسانند. چند‌زبانگی در سپاه‌ها در جهت یادگیریِ زبان دشمن هم بود. در انگلیس، در زمان جنگ صدساله با فرانسه، یادگیریِ فرانسه برای اشراف‌زادگان برای تقویت کاراییِ جنگی الزامی شد.

پاولنکو یادآور می‌شود که مهاجرت و ارتباطات بین‌زبانی پدیده‌ای تاریخی است و اتفاقاً در قرن بیستم، در بسیاری از کشورها، سیاست «عدم‌آمیختگی اقوام» منجر به افزایش تک‌زبانی شده است. او با اشاره به دو جنگ جهانی، تجزیۀ فلسطین و قبرس و هند تأکید می‌کند که در کتاب‌های مربوط به دوزبانگی هیچ حرفی از نسل‌کشی و پاکسازی‌های قومی به میان نمی‌آید.

در طول تاریخ، پذیرش تنوع زبانی بیشتر یک واقعیت زندگی بوده است تا انتخابی خیراندیشانه. چندزبانه‌بودن جوامع در گذشته نشانگر وجود نوعی «مدیریت زبانی» بود، یعنی اتخاذ تدابیر و تلاش‌هایی روشن برای گزینش قاعده‌مند زبان و خط در نهادهای اجتماعی و در ارتباط با جامعه. در ‌عین‌ حال، حاکمان زبانی را برای مقاصد اداری و کشورداری انتخاب می‌کنند که بیشترین کارایی را داشته باشد، مثل امپراتوری ایران که آرامی را به‎عنوان زبان واسط قومی در دستگاه اداریِ خود برگزید.

پاولِنکو همچنین نشان می‌دهد استفاده از کلمات و عبارات بیگانه در گفتار اشخاص، برخلاف آنچه بسیاری می‌پندارند، پدیده‌ای تازه نیست و در طول تاریخ، در کلیساها، کلاس‌های درس و دادگاه‌ها نمونه‌های فراوان داشته است.

🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید.

©️ از: دانشکده | #چند‌زبانگی
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 به زبان آمدن

▪️جنسیت و زبان

سخنرانان:
09:05 فیحا عبدالهادی
(نویسنده و فعال اجتماعی فلسطینی)

48:11 مهشاد شهبازی
(پژوهشگر و منتقد ادبی)

01:19:01 حسام نقره‌چی
(روانکاو لکانی و نویسنده)
و
01:39:11 پرسش و پاسخ

در این نشست، به ادبیات، زبان، ساختارهای زبانی و روانکاوی و زبان در حوزۀ جنسیت پرداخته می‌شود. این نشست به همت ﻣﺆسسۀ رحمان در ۱ بهمن ۱۴۰۳ برگزار شده و بخشی از آن به زبان انگلیسی است.

🔗 فایل صوتی کم‎حجم‎تر این نشست را اینجا گوش دهید.

#️⃣ #زبان_و_جنسیت
1👍1
🍁با مرگ زبان‌ها چه چیزی را از دست می‌دهیم؟

✍🏻 راس پرلین:

زبان‌شناسان معتقدند حداقل نیمی از زبان‌های بشری در معرض خطر قرار دارند. در حال حاضر، بسیاری از این زبان‌ها کمتر از ده‌ هزار گویش‌ور دارند. صدها زبان هستند که کمتر از ده گویشور دارند و تخمین زده می‌شود که زبان‌های بسیاری تنها یک نفر گویشور دارند. براساس آمارهای اتنولوگ، این وضعیت به‌ویژه در مورد ۱۵۷ زبانِ اشارهٔ جهان وخیم‌تر است. در حالی‌که گویشوران زبان‌های عربی، انگلیسی، فرانسه، هندی، چینی ماندارین و اسپانیایی جمع کثیری را تشکیل می‌دهند، زبان‌های کمتر‌شناخته‌شده در حال محوشدن هستند. براساس یکی از تخمین‌ها، ۹۶ درصد جمعیت جهان تنها به ۴ درصد از کل زبان‌ها صحبت می‌کنند. یا به عبارت دیگر، تنها ۴ درصد جمعیت جهان به ۹۶ درصد از کل زبان‌ها صحبت می‌کنند.

تنوع زبانی مانند تنوع ‌زیستی به شکلی یکسان توزیع نشده است و در مناطقی همچون پاپوآگینهٔ ‌نو، مناطق استوایی در آفریقا، آمازون و هیمالیا بیشتر است. در همهٔ این مناطق حداقل تا همین اواخر جغرافیا، اقتصاد معیشتی، و فاصله از حکومت‌‌های مرکزی به بقای گروه‌های زبانیِ کوچک‌تر کمک کرده است. امروزه مناطق پررونق زبانی شهرهای مهاجرپذیر مثل جاکارتا، لاگوس، لندن، نیویورک و پاریس هستند، شهرهایی که مردم از سراسر جهان برای کار، تحصیل، دسترسی به خدمات، امکان زنده‌ماندن و چشیدن طعم زندگیِ مدرن به‌طور فزاینده‌ای به آنها هجوم می‌آورند. امروز نیویورک از نظر زبانی متنوع‌ترین شهر نه تنها در جهان، بلکه در سراسر تاریخ جهان است. اما به بقای تنوع زبانی در چنین آشفته‌بازاری از تعامل اعتمادی نیست.

زبان‌ها همیشه آمده‌اند و رفته‌اند، و گاهی حتی زبان‌هایی با تعداد گویشوران بسیار کم توانسته‌اند نسل‌ها باقی بمانند. اما در حال حاضر سرعت زوال زبان‌ها بی‌سابقه است. این روند از بسیاری جهات شبیه میزان فزایندهٔ انقراض گونه‌های جانوری و گیاهی در کرهٔ زمین است. شاید بتوان گفت که روندِ ازبین‌رفتنِ زبان‌ها با گسترش هزاران‌سالهٔ کشاورزی آغاز شد، فرآیندی که به گروه‌های زبانیِ خاصی امکان داد تا جمعیت خود را افزایش دهند، سرزمین‌های جدیدی را تسخیر کنند و بر گروه‌های کوچک‌تر شکارچی‌گردآورنده و کوچ‌نشین که از نظر زبانی متنوع‌تر بودند غلبه کنند. در قرن‌های اخیر، فتوحات امپراتوری‌های استعماری، ابرشهرنشینی، شبکه‌های رو به گسترش سرمایه‌داری، و الزامات تک‌زبانی دولت ــ ملت‌ها، همگی به نابودیِ زبان‌ها دامن زده‌اند. گسترش نظام‌های آموزش رسمی و ظهور شکل‌های جدید رسانه و ارتباطات نیز حفظ زبان‌های کوچک‌تر را در دنیایی در حال تغییر دشوارتر کرده است.

گویشوران زبان‌های غالب اغلب نسبت به نابودیِ زبان‌های کوچک‌تر بی‌اعتنا هستند. مگر دنیایی که در آن همه زبان یکدیگر را بفهمند دنیای بهتری نیست؟ این نوع نگاه نه تنها این نکته را از یاد می‌برد که گویشوران یک زبان نیز می‌توانند با هم بجنگند و یکدیگر را بکشند، بلکه فواید علمی، هنری و عمیقاً انسانی تنوع زبانی را کاملاً نادیده می‌گیرد. در کتاب «انبوه زبان‌ها: چگونه زبان‌ها تفاوت‌ شیوه‌ی تفکر ما را آشکار می‌‌کنند» (۲۰۲۳)، کِیْلِب اِورِت (Caleb Everett)، زبان‌شناس مردم‌شناس، بر غنای زبان‌های در حال انقراض جهان تأکید می‌کند. این زبان‌ها به هیچ وجه گویش‌های ابتدایی نیستند، بلکه سرشار از ادبیات شفاهی، دانش تاریخی و علمی، ویژگی‌های زبانی منحصربه‌فرد و شگفتی‌های دیگری هستند که به‌ندرت می‌توان آنها را به‌طور کامل به زبان‌های دیگر ترجمه کرد. بدنهٔ در حال گسترشی از پژوهش‌ها نشان می‌دهند که کودکان بهتر است که به زبان مادری خود آموزش ببینند و حفظ زبان مادری حتی می‌تواند به سلامت روانی و جسمی فرد کمک کند. علاوه‌بر این، با توجه به تاریخ آوارگی و مهاجرت، سرکوب و آزار و اذیت، و به‌ حاشیه‌رانده‌شدن که بسیاری از گویشوران زبان‌های در معرض خطر تجربه کرده‌اند، حفظ زبان‌ها مصداقی از عدالت نیز می‌تواند باشد.

مطالعه‌ای نشان داده است که کمتر از پنج درصد از کل زبان‌ها به قلمروی دیجیتال «صعود» کرده‌اند و در فضای آنلاین و در فناوری‌های جدید به شکوفایی رسیده‌اند. ۹۵ درصد دیگر زبان‌ها، با اینکه از لحاظ دستورزبانی و شناختی به همان اندازه پیچیده هستند، برای بقا نیاز به حمایت دارند. تأکید بر اینکه یک زبان نه تنها تاریخچه، بلکه آینده‌ای نیز دارد در بیشتر موارد، نیازمند بسیج مردم، منابع و فشار اجتماعی است؛ یعنی نیازمند راه‌اندازی یک جنبش زبانی. (ترجمهٔ آیدا حق‌طلب)

🔗 متن کامل‌تر را در اینجا بخوانید.

©️ از: آسو (۱۴۰۳/۹/۲۳)
👍7👎1
2025/10/26 03:36:37
Back to Top
HTML Embed Code: