🍁 صفحهٔ «فارسیستیزی در افغانستان» در ویکیپدیا
fa.wikipedia.org/wiki/فارسیستیزی_در_افغانستان
📝 پسنوشت: متأسفانه فارسیستیزی از سوی طالبان در داخل و حتی خارج از افغانستان هنوز ادامه دارد. (تیرماه ۱۴۰۴)
#️⃣ #فارسیستیزی #زبان_فارسی
fa.wikipedia.org/wiki/فارسیستیزی_در_افغانستان
📝 پسنوشت: متأسفانه فارسیستیزی از سوی طالبان در داخل و حتی خارج از افغانستان هنوز ادامه دارد. (تیرماه ۱۴۰۴)
#️⃣ #فارسیستیزی #زبان_فارسی
😢9👍2👎1
📚 فرهنگ پیشهها
▪️کفشگری، درودگری، دباغی، شیشهگری
✍🏻 شهرداد میرزایی
🔗 نشر دیبایه
#️⃣ #کتاب #فرهنگ | دربارۀ ویکیپیشه
▪️کفشگری، درودگری، دباغی، شیشهگری
✍🏻 شهرداد میرزایی
🔗 نشر دیبایه
#️⃣ #کتاب #فرهنگ | دربارۀ ویکیپیشه
❤3
🍁 پنج قرن تلاش نافرجام برای اصلاح زبان انگلیسی
✍🏻 تلخیص و گزارش: نیلوفر خاکزاد
ایدهٔ اصلاح زبان و خط فارسی از دوران مشروطیت تا امروز بارها مطرح شده است. طرفداران این ایده آن را چارهای برای توسعه و پیشرفت کشور و درمان عقبماندگی خواندهاند. آنها استدلال میکنند که اصلاح زبان یادگیریِ آن را آسان میکند، از خطاهای املایی جلوگیری میکند و، در نتیجه، موجب افزایش سواد عمومی میشود. همین استدلالها برای بیش از پانصد سال در دفاع از اصلاح زبان انگلیسی و سادهسازیِ املای آن مطرح شده، اما اغلب نافرجام ماندهاند. شیوهٔ املا و تلفظ انگلیسی یکی از بدترینها و بیقاعدهترینها در میان دیگر زبانهاست. با این حال، انگلیسی نزدیک به یک قرن است که به زبان فراگیرِ میانجی در جهان تبدیل شده و زبان مادری بیش از ۳۸۰ میلیون نفر و بیش از یک میلیارد انگلیسیزبان غیربومی در سراسر جهان است.
گِیب هنری، نویسنده و پژوهشگر زبان انگلیسی، در کتاب تازهاش (۲۰۲۵) به بررسیِ تاریخچهٔ جنبشهای ناموفق اصلاح زبان انگلیسی از میانهٔ قرن شانزدهم میلادی تا امروز میپردازد.
انگلیسی به گفتهٔ هنری حاصل امتزاج دستکم هشت نظام زبانی است: از سلتیک و لاتین و آلمانی تا نوردیک و فرانسوی. قرنها مهاجرت، تهاجم و همزیستیِ فرهنگی باعث شد نوشتار و تلفظ واژهها بیقاعده شود؛ نمونهٔ مشهورش «ough» است که در کلمات through، though و rough هر بار آوایی متفاوت پدید میآورد.
روشنفکران مشهوری همچون مارک توآین، جان دیویی، جرج برنارد شاو و چارلز داروین هر یک در مقطعی تلاش کردند در مکتوباتشان به مخاطبان بگویند میتوان «laugh» (خنده) را با سه حرف «laf» نوشت؛ یعنی با همان حروفی که میشنویم؛ اما در نهایت آنها بیهوده کوشیدند دیگران را با خود همراه کنند.
با گسترش سواد در اروپا و آمریکا، شعارهایی در ستایش «منطق» و «عقلانیت» خط بالا گرفت، ولی جامعهٔ چاپ و آموزش میلی به بازنگریِ کتابها و اسناد نداشت. بنجامین فرانکلین، یکی از پدران بنیانگذار آمریکا، در ۱۷۶۸ رسالهای با عنوان «الفبای نوین» نوشت و کوشید نشان دهد حذف حروف بیصدا هم یادگیری را ساده میکند و هم صرفهٔ اقتصادی دارد؛ با این حال، حتی نزدیکترین دوستانش او را همراهی نکردند.
نوآ وبستر، مؤلف فرهنگ لغت مشهور آمریکایی، با انگیزهای میهنپرستانه یعنی جداسازی هویت ایالات متحده از بریتانیای استعمارگر به عرصه آمد. او میخواست زبانی تازه برای کشور نوپا شکل بگیرد و برای همین در ۱۷۸۹ طرحی متهورانه برای سادهسازیِ املا داد. جامعهٔ باسواد ولی محافظهکارِ آن روز آمریکا طرح او را مسخره کرد، اما بیست سال بعد که فرهنگ لغت وبستر منتشر شد، تغییرات کوچکی بیسروصدا در لغتنامه نشست و کمکم جا افتاد. هنری میگوید این موفقیت نه بهخاطر منطق سادهسازی، بلکه بهدلیل حس میهندوستی بود.
در سدهٔ نوزدهم، اصلاح املا با جنبشهای اجتماعیِ دیگری همچون لغو بردهداری و اعتدال در مصرف الکل همپوشانی یافت. اصلاحطلبان استدلال میکردند سادهسازیِ نوشتار میتواند به سوادآموزی بردگان تازهآزادشده کمک کند. این موج به تأسیس انجمنهایی مثل «انجمن اصلاح املا» انجامید.
اوج ماجرا در ۱۹۰۶ رخ داد، زمانی که تئودور روزولت، رئیسجمهور وقت آمریکا، دستور داد مکاتبات کاخ سفید با املای سادهشده نوشته شود. واکنش منفیِ رسانهها بیرحمانه بود؛ طنزپردازان کاریکاتورهای تمسخرآمیز چاپ کردند و مسابقات ملی املا بهمثابهٔ دفاع از «پیچیدگیِ باشکوه» زبان تشکیل شد. نخستین برندهٔ این مسابقه، دختر سیزدهسالهٔ سیاهپوستی بود که نشان داد حتی «کابوس املا» را میتوان به مهارتی افتخارآمیز بدل کرد.
هنری سپس به عصر اینترنت میرسد، جایی که پیامک و ایمیل و فضای آنلاین ناگهان شکلی از سادهنویسی و اختصار را عادی کردند. بسیاری این را نشانهٔ «انحطاط زبان» میدانند، اما او استدلال میکند زبان همواره در حال تغییر است و اینترنت تنها شتاب این فرایند را آشکار کرده است. به باور او، مقاومت در برابر تغییرهای بالادستی نشان میدهد که اصلاح واقعی از کف خیابان و میان گویشوران میجوشد، نه از پشت میز سیاستگذاران.
نوآ وبستر، زبانشناس نامدار آمریکایی، جملهای دارد که این پویایی زبان را بهزیبایی توصیف میکند: «کاملاً غیرممکن است که پیشرفت زبان را متوقف کنیم، زبان انگلیسی مثل مسیر رودخانهٔ میسیسیپی است؛ دارای شتابی است که نمیتوان سر راهش ایستاد.»
چکیدهای از نکات مهم کتاب هنری گیب را در دانشکده بخوانید.
#️⃣ #زبان_انگلیسی #املا
✍🏻 تلخیص و گزارش: نیلوفر خاکزاد
ایدهٔ اصلاح زبان و خط فارسی از دوران مشروطیت تا امروز بارها مطرح شده است. طرفداران این ایده آن را چارهای برای توسعه و پیشرفت کشور و درمان عقبماندگی خواندهاند. آنها استدلال میکنند که اصلاح زبان یادگیریِ آن را آسان میکند، از خطاهای املایی جلوگیری میکند و، در نتیجه، موجب افزایش سواد عمومی میشود. همین استدلالها برای بیش از پانصد سال در دفاع از اصلاح زبان انگلیسی و سادهسازیِ املای آن مطرح شده، اما اغلب نافرجام ماندهاند. شیوهٔ املا و تلفظ انگلیسی یکی از بدترینها و بیقاعدهترینها در میان دیگر زبانهاست. با این حال، انگلیسی نزدیک به یک قرن است که به زبان فراگیرِ میانجی در جهان تبدیل شده و زبان مادری بیش از ۳۸۰ میلیون نفر و بیش از یک میلیارد انگلیسیزبان غیربومی در سراسر جهان است.
گِیب هنری، نویسنده و پژوهشگر زبان انگلیسی، در کتاب تازهاش (۲۰۲۵) به بررسیِ تاریخچهٔ جنبشهای ناموفق اصلاح زبان انگلیسی از میانهٔ قرن شانزدهم میلادی تا امروز میپردازد.
انگلیسی به گفتهٔ هنری حاصل امتزاج دستکم هشت نظام زبانی است: از سلتیک و لاتین و آلمانی تا نوردیک و فرانسوی. قرنها مهاجرت، تهاجم و همزیستیِ فرهنگی باعث شد نوشتار و تلفظ واژهها بیقاعده شود؛ نمونهٔ مشهورش «ough» است که در کلمات through، though و rough هر بار آوایی متفاوت پدید میآورد.
روشنفکران مشهوری همچون مارک توآین، جان دیویی، جرج برنارد شاو و چارلز داروین هر یک در مقطعی تلاش کردند در مکتوباتشان به مخاطبان بگویند میتوان «laugh» (خنده) را با سه حرف «laf» نوشت؛ یعنی با همان حروفی که میشنویم؛ اما در نهایت آنها بیهوده کوشیدند دیگران را با خود همراه کنند.
با گسترش سواد در اروپا و آمریکا، شعارهایی در ستایش «منطق» و «عقلانیت» خط بالا گرفت، ولی جامعهٔ چاپ و آموزش میلی به بازنگریِ کتابها و اسناد نداشت. بنجامین فرانکلین، یکی از پدران بنیانگذار آمریکا، در ۱۷۶۸ رسالهای با عنوان «الفبای نوین» نوشت و کوشید نشان دهد حذف حروف بیصدا هم یادگیری را ساده میکند و هم صرفهٔ اقتصادی دارد؛ با این حال، حتی نزدیکترین دوستانش او را همراهی نکردند.
نوآ وبستر، مؤلف فرهنگ لغت مشهور آمریکایی، با انگیزهای میهنپرستانه یعنی جداسازی هویت ایالات متحده از بریتانیای استعمارگر به عرصه آمد. او میخواست زبانی تازه برای کشور نوپا شکل بگیرد و برای همین در ۱۷۸۹ طرحی متهورانه برای سادهسازیِ املا داد. جامعهٔ باسواد ولی محافظهکارِ آن روز آمریکا طرح او را مسخره کرد، اما بیست سال بعد که فرهنگ لغت وبستر منتشر شد، تغییرات کوچکی بیسروصدا در لغتنامه نشست و کمکم جا افتاد. هنری میگوید این موفقیت نه بهخاطر منطق سادهسازی، بلکه بهدلیل حس میهندوستی بود.
در سدهٔ نوزدهم، اصلاح املا با جنبشهای اجتماعیِ دیگری همچون لغو بردهداری و اعتدال در مصرف الکل همپوشانی یافت. اصلاحطلبان استدلال میکردند سادهسازیِ نوشتار میتواند به سوادآموزی بردگان تازهآزادشده کمک کند. این موج به تأسیس انجمنهایی مثل «انجمن اصلاح املا» انجامید.
اوج ماجرا در ۱۹۰۶ رخ داد، زمانی که تئودور روزولت، رئیسجمهور وقت آمریکا، دستور داد مکاتبات کاخ سفید با املای سادهشده نوشته شود. واکنش منفیِ رسانهها بیرحمانه بود؛ طنزپردازان کاریکاتورهای تمسخرآمیز چاپ کردند و مسابقات ملی املا بهمثابهٔ دفاع از «پیچیدگیِ باشکوه» زبان تشکیل شد. نخستین برندهٔ این مسابقه، دختر سیزدهسالهٔ سیاهپوستی بود که نشان داد حتی «کابوس املا» را میتوان به مهارتی افتخارآمیز بدل کرد.
هنری سپس به عصر اینترنت میرسد، جایی که پیامک و ایمیل و فضای آنلاین ناگهان شکلی از سادهنویسی و اختصار را عادی کردند. بسیاری این را نشانهٔ «انحطاط زبان» میدانند، اما او استدلال میکند زبان همواره در حال تغییر است و اینترنت تنها شتاب این فرایند را آشکار کرده است. به باور او، مقاومت در برابر تغییرهای بالادستی نشان میدهد که اصلاح واقعی از کف خیابان و میان گویشوران میجوشد، نه از پشت میز سیاستگذاران.
نوآ وبستر، زبانشناس نامدار آمریکایی، جملهای دارد که این پویایی زبان را بهزیبایی توصیف میکند: «کاملاً غیرممکن است که پیشرفت زبان را متوقف کنیم، زبان انگلیسی مثل مسیر رودخانهٔ میسیسیپی است؛ دارای شتابی است که نمیتوان سر راهش ایستاد.»
چکیدهای از نکات مهم کتاب هنری گیب را در دانشکده بخوانید.
#️⃣ #زبان_انگلیسی #املا
دانشکده
پنج قرن تلاش نافرجام برای اصلاح زبان انگلیسی - دانشکده
املا و تلفظ اصوات انگلیسی یکی از بدترینها و بیقاعدهترینها در میان دیگر زبانهاست. تلاشها برای اصلاح و ساده کردن این زبان پنج قرن ادامه داشته اما اغلب ناموفق بوده و با این حال انگلیسی اکنون زبان فراگیر جهانی است
👍6❤4
🍁 چرا گمان میشود فارسی زبان علم نیست؟
✍🏻 محمدایوب ایوبزاد
در این اواخر، این تصور که #زبان_فارسی از تواناییِ لازم برای بیان مفاهیم علمی برخوردار نیست، در میان برخی از اهالی آموزش، رسانه و حتی دانشگاه رواج یافته است. گاه شنیده میشود که این زبان، بهدلیل ویژگیهای ذاتی یا ساختار نحویاش، قادر نیست با پیچیدگیهای علوم جدید همقدم شود، و بنابراین برای فراگیریِ علم باید به زبانهای دیگر، بهویژه انگلیسی، متوسل شد. این دیدگاه، در ظاهر، بر واقعیتی تکیه دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت: سلطۀ زبان انگلیسی بر منابع علمی، آموزش دانشگاهی و ارتباطات بینالمللی. اما باید پرسید که آیا این برتری، از ویژگیهای ساختاریِ زبان نشأت میگیرد، یا حاصل فرایندهای تاریخی، سیاسی و فرهنگیِ گستردهتری است که زبان را به جایگاه کنونیاش رساندهاند؟
زبان مجموعهای از قواعد صرفی، نحوی، واژگانی و معنایی نیست که در خلأ شکل گیرد؛ پدیدۀ اجتماعی و تاریخی است که در پیوند تنگاتنگ با بستر فرهنگیِ خود، معنا مییابد. هیچ زبانی در آغاز بهمنزلۀ زبان علم تعریف نمیشود. زبانهای امروزی که در فضای علمی مسلطاند در گذر قرون، با تلاش اندیشمندان، نویسندگان، مترجمان و نهادهای علمی پرورده شدهاند و در بستر نهادهای پژوهشی و دانشگاهی شکل گرفتهاند. چنانچه زبان فارسی نیز از چنین پشتوانههایی برخوردار باشد، هیچ مانعی برای علمی شدن آن وجود نخواهد داشت.
فارسی از نظر ساختار واژگانی و نحوی، انعطافپذیریِ چشمگیری دارد. ظرفیت ترکیب واژگان، وجود پیشوندها و پسوندهای فعال، و امکان ساخت اصطلاحات تازه از ریشههای بومی، قدرت بالقوه در اختیار گویندگان آن قرار میدهد که برای پرداختن به حوزههای گوناگون علمی کافی به نظر میرسد. در سدههای گذشته نیز این زبان، در قلمروهای گوناگون دانش مورد استفاده بوده است. آثار نگاشتهشده در طب، نجوم، فلسفه و اخلاق که به زبان فارسی موجودند خود گواهی است بر امکان این زبان برای انتقال دقیق مفاهیم نظری. در مواردی که دانشمندان آثار خود را به زبان عربی عرضه کردهاند، باید توجه داشت که فضای علمیِ زمان آنان اقتضا میکرده است که آن زبان را برگزینند، در حالی که زبان اندیشه و پرورش فکریِ آنان، فارسی بوده است.
در دوران معاصر نیز، گرچه فرایند نوسازیِ زبان علمیِ فارسی با موانعی روبهرو بوده، نمونههایی از کوششهای موفق در این زمینه به چشم میخورد. بسیاری از واژگان علمیِ متداول امروز حاصل تلاش زبانپردازان و واژهسازانی است که با تکیه بر ساختارهای بومی، معادلهای دقیق و کاربردی برای اصطلاحات تخصصی فراهم آوردهاند. پارهای از این واژهگان بهتدریج در زبان علمی و آموزشی جای خود را باز کردهاند و برخی دیگر، در صورت استمرار کاربرد، میتوانند در آینده نقشآفرین باشند.
با وجود این، باید اذعان داشت که گسترش زبان علمی، صرفاً به ظرفیت زبانی محدود نمیشود. پیششرط اساسی آن، وجود ساختارهایی است که این ظرفیت را فعال کنند. در غیاب نهادهای علمی قدرتمند، سیاستگذاریِ زبانیِ روشن، رسانههای متعهد و نظام آموزشی هدفمند، هیچ زبانی ـ با بیشترین ظرفیتهای درونی ـ توان توسعه در حوزه دانش را نخواهد داشت. کشورهای فارسیزبان در دهههای گذشته با بحرانهای سیاسی، اقتصادی و نهادی روبهرو بودهاند که هم فرصتهای علمی را محدود کرده و هم زبان را از حضور فعال در عرصۀ علم بازداشته است. در چنین فضایی، طبیعی است که زبانهای بیگانه، بهویژه آنها که در مجامع بینالمللی رسمیت دارند، جایگزین زبان بومی شوند.
ذهنیت کاربران زبان نیز در این میان نقش مهمی ایفا میکند. پذیرش اجتماعیِ واژگان جدید، بهویژه در حوزه علم، تنها با پشتوانه نهادهای زبانی امکانپذیر نیست، بلکه به باور عمومی نسبت به زبان نیز وابسته است. هنگامیکه گویندگان یک زبان، واژگان علمیِ بومی را تحقیر یا تمسخر میکنند و در عوض، اصطلاحات پیچیدهٔ خارجی را بدون تردید میپذیرند، بهتدریج زبان مادری از حوزههای مهم علمی رانده میشود. این فرایند، که میتوان آن را نوعی خودبیگانگیِ زبانی دانست، در بلندمدت باعث میشود فاصلهای میان زبان زندگی روزمره و زبان دانش شکل گیرد که پرکردن آن دشوار خواهد بود. آنچه میتواند این روند را معکوس کند تغییر رویکرد و نگاه ما به زبان است. زبان فارسی، اگر بهعنوان زبان علم بهکار گرفته شود، توانایی ارتقا و رشد خواهد داشت. کاربرد بهترین راه برای پالایش، نوسازی و غنیسازیِ زبان است. تولید محتوای علمی به زبان فارسی، نوشتن مقاله، ترجمهٔ دقیق، نگارش کتاب درسی و برگزاری کنفرانسهایی به زبان بومی، میتواند بنیان تازه برای بازگشت زبان به حوزه علم فراهم آورد. تنها در سایهٔ چنین کاربردهایی است که زبان میآموزد چگونه با مفاهیم نو مواجه شود، چگونه برای آنها واژه بسازد و چگونه معنا را دقیق منتقل کند.
©روزنامه ۸ صبح (۱۴۰۴/۵/۸)
✍🏻 محمدایوب ایوبزاد
در این اواخر، این تصور که #زبان_فارسی از تواناییِ لازم برای بیان مفاهیم علمی برخوردار نیست، در میان برخی از اهالی آموزش، رسانه و حتی دانشگاه رواج یافته است. گاه شنیده میشود که این زبان، بهدلیل ویژگیهای ذاتی یا ساختار نحویاش، قادر نیست با پیچیدگیهای علوم جدید همقدم شود، و بنابراین برای فراگیریِ علم باید به زبانهای دیگر، بهویژه انگلیسی، متوسل شد. این دیدگاه، در ظاهر، بر واقعیتی تکیه دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت: سلطۀ زبان انگلیسی بر منابع علمی، آموزش دانشگاهی و ارتباطات بینالمللی. اما باید پرسید که آیا این برتری، از ویژگیهای ساختاریِ زبان نشأت میگیرد، یا حاصل فرایندهای تاریخی، سیاسی و فرهنگیِ گستردهتری است که زبان را به جایگاه کنونیاش رساندهاند؟
زبان مجموعهای از قواعد صرفی، نحوی، واژگانی و معنایی نیست که در خلأ شکل گیرد؛ پدیدۀ اجتماعی و تاریخی است که در پیوند تنگاتنگ با بستر فرهنگیِ خود، معنا مییابد. هیچ زبانی در آغاز بهمنزلۀ زبان علم تعریف نمیشود. زبانهای امروزی که در فضای علمی مسلطاند در گذر قرون، با تلاش اندیشمندان، نویسندگان، مترجمان و نهادهای علمی پرورده شدهاند و در بستر نهادهای پژوهشی و دانشگاهی شکل گرفتهاند. چنانچه زبان فارسی نیز از چنین پشتوانههایی برخوردار باشد، هیچ مانعی برای علمی شدن آن وجود نخواهد داشت.
فارسی از نظر ساختار واژگانی و نحوی، انعطافپذیریِ چشمگیری دارد. ظرفیت ترکیب واژگان، وجود پیشوندها و پسوندهای فعال، و امکان ساخت اصطلاحات تازه از ریشههای بومی، قدرت بالقوه در اختیار گویندگان آن قرار میدهد که برای پرداختن به حوزههای گوناگون علمی کافی به نظر میرسد. در سدههای گذشته نیز این زبان، در قلمروهای گوناگون دانش مورد استفاده بوده است. آثار نگاشتهشده در طب، نجوم، فلسفه و اخلاق که به زبان فارسی موجودند خود گواهی است بر امکان این زبان برای انتقال دقیق مفاهیم نظری. در مواردی که دانشمندان آثار خود را به زبان عربی عرضه کردهاند، باید توجه داشت که فضای علمیِ زمان آنان اقتضا میکرده است که آن زبان را برگزینند، در حالی که زبان اندیشه و پرورش فکریِ آنان، فارسی بوده است.
در دوران معاصر نیز، گرچه فرایند نوسازیِ زبان علمیِ فارسی با موانعی روبهرو بوده، نمونههایی از کوششهای موفق در این زمینه به چشم میخورد. بسیاری از واژگان علمیِ متداول امروز حاصل تلاش زبانپردازان و واژهسازانی است که با تکیه بر ساختارهای بومی، معادلهای دقیق و کاربردی برای اصطلاحات تخصصی فراهم آوردهاند. پارهای از این واژهگان بهتدریج در زبان علمی و آموزشی جای خود را باز کردهاند و برخی دیگر، در صورت استمرار کاربرد، میتوانند در آینده نقشآفرین باشند.
با وجود این، باید اذعان داشت که گسترش زبان علمی، صرفاً به ظرفیت زبانی محدود نمیشود. پیششرط اساسی آن، وجود ساختارهایی است که این ظرفیت را فعال کنند. در غیاب نهادهای علمی قدرتمند، سیاستگذاریِ زبانیِ روشن، رسانههای متعهد و نظام آموزشی هدفمند، هیچ زبانی ـ با بیشترین ظرفیتهای درونی ـ توان توسعه در حوزه دانش را نخواهد داشت. کشورهای فارسیزبان در دهههای گذشته با بحرانهای سیاسی، اقتصادی و نهادی روبهرو بودهاند که هم فرصتهای علمی را محدود کرده و هم زبان را از حضور فعال در عرصۀ علم بازداشته است. در چنین فضایی، طبیعی است که زبانهای بیگانه، بهویژه آنها که در مجامع بینالمللی رسمیت دارند، جایگزین زبان بومی شوند.
ذهنیت کاربران زبان نیز در این میان نقش مهمی ایفا میکند. پذیرش اجتماعیِ واژگان جدید، بهویژه در حوزه علم، تنها با پشتوانه نهادهای زبانی امکانپذیر نیست، بلکه به باور عمومی نسبت به زبان نیز وابسته است. هنگامیکه گویندگان یک زبان، واژگان علمیِ بومی را تحقیر یا تمسخر میکنند و در عوض، اصطلاحات پیچیدهٔ خارجی را بدون تردید میپذیرند، بهتدریج زبان مادری از حوزههای مهم علمی رانده میشود. این فرایند، که میتوان آن را نوعی خودبیگانگیِ زبانی دانست، در بلندمدت باعث میشود فاصلهای میان زبان زندگی روزمره و زبان دانش شکل گیرد که پرکردن آن دشوار خواهد بود. آنچه میتواند این روند را معکوس کند تغییر رویکرد و نگاه ما به زبان است. زبان فارسی، اگر بهعنوان زبان علم بهکار گرفته شود، توانایی ارتقا و رشد خواهد داشت. کاربرد بهترین راه برای پالایش، نوسازی و غنیسازیِ زبان است. تولید محتوای علمی به زبان فارسی، نوشتن مقاله، ترجمهٔ دقیق، نگارش کتاب درسی و برگزاری کنفرانسهایی به زبان بومی، میتواند بنیان تازه برای بازگشت زبان به حوزه علم فراهم آورد. تنها در سایهٔ چنین کاربردهایی است که زبان میآموزد چگونه با مفاهیم نو مواجه شود، چگونه برای آنها واژه بسازد و چگونه معنا را دقیق منتقل کند.
©روزنامه ۸ صبح (۱۴۰۴/۵/۸)
روزنامه ۸صبح
چرا گمان میشود فارسی زبان علم نیست؟ | روزنامه ۸صبح
در این اواخر، این تصور که زبان فارسی از توانایی لازم برای بیان مفاهیم علمی برخوردار نیست، در میان برخی از اهالی آموزش، رسانه و حتا دانشگاه رواج یافته است. گاه شنیده میشود که این زبان، بهدلیل ویژهگیهای ذاتی یا ساختار نحویاش، قادر نیست با پیچیدهگیهای…
👍9❤5
📚 زبانشناسیِ تاریخی (۱۴۰۴)
✍🏻 مهرداد نغزگوی کهن
کتاب حاضر به منظور آشنا ساختن خوانندۀ مبتدی با مفاهیم بنیادی، روشها، کاربردها و بالاخره دستاوردهای زبانشناسیِ تاریخی به نگارش درآمده است. در این شاخۀ مهم و دیرپای زبانشناسی به سازوکارهای تغییر زبانی در گذر زمان توجه میشود. با استفاده از زبانشناسیِ تاریخی میتوان سیر تحول زبانها را به دقت مورد بررسی قرار داد. علاوهبر این، شناسایی زبانهای خویشاوند، مقایسۀ این زبانها و طبقهبندیِ آنها در خانوادههای زبانی به همراه بازسازیِ زبانهای اولیه با استفاده از روشهای علمی از جمله اهداف زبانشناسیِ تاریخی است. (از: جلد پشت کتاب؛ نشر آگه)
#️⃣ #کتاب #زبانشناسی
✍🏻 مهرداد نغزگوی کهن
کتاب حاضر به منظور آشنا ساختن خوانندۀ مبتدی با مفاهیم بنیادی، روشها، کاربردها و بالاخره دستاوردهای زبانشناسیِ تاریخی به نگارش درآمده است. در این شاخۀ مهم و دیرپای زبانشناسی به سازوکارهای تغییر زبانی در گذر زمان توجه میشود. با استفاده از زبانشناسیِ تاریخی میتوان سیر تحول زبانها را به دقت مورد بررسی قرار داد. علاوهبر این، شناسایی زبانهای خویشاوند، مقایسۀ این زبانها و طبقهبندیِ آنها در خانوادههای زبانی به همراه بازسازیِ زبانهای اولیه با استفاده از روشهای علمی از جمله اهداف زبانشناسیِ تاریخی است. (از: جلد پشت کتاب؛ نشر آگه)
#️⃣ #کتاب #زبانشناسی
❤1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 «فارسی» یا «پارسی»؟
🎙 علیاشرف صادقی
©️کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۱۴۰۴/۵/۱۴)
#️⃣ #تغییر_زبانی
🎙 علیاشرف صادقی
©️کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۱۴۰۴/۵/۱۴)
#️⃣ #تغییر_زبانی
👍5❤3👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 Is the BBC Biased On Gaza?
The short answer is yes. The BBC has been found to give Israeli deaths 33 times more coverage than Palestinian deaths on average. This is according to research which found that the BBC is systematically biased against Palestinians. The Center for Media Monitoring analyzed more than 3000 BBC articles and 32000 BBC broadcast segments over 12-month period across 2023 and 2024.
Key findings:
The BBC used emotive terms, like “brutal”, “atrocities”, “slaughter”, “barbaric” and “deadly” four times more often for Israeli victims. It applied the term “massacre” 18 times more to Israeli casualties and used “murder” 220 times for Israeli deaths. For Palestinians? Just once. The words “butchered”, “butcher” and “butchering” were used exclusively for Israeli victims, never for Palestinians.
According to UN experts and Amnesty International, Israel is committing genocide in Gaza. But BBC presenters were found to shut down genocide allegations in over 100 instances.
©️Novaramedia (2025)
The short answer is yes. The BBC has been found to give Israeli deaths 33 times more coverage than Palestinian deaths on average. This is according to research which found that the BBC is systematically biased against Palestinians. The Center for Media Monitoring analyzed more than 3000 BBC articles and 32000 BBC broadcast segments over 12-month period across 2023 and 2024.
Key findings:
The BBC used emotive terms, like “brutal”, “atrocities”, “slaughter”, “barbaric” and “deadly” four times more often for Israeli victims. It applied the term “massacre” 18 times more to Israeli casualties and used “murder” 220 times for Israeli deaths. For Palestinians? Just once. The words “butchered”, “butcher” and “butchering” were used exclusively for Israeli victims, never for Palestinians.
According to UN experts and Amnesty International, Israel is committing genocide in Gaza. But BBC presenters were found to shut down genocide allegations in over 100 instances.
©️Novaramedia (2025)
👍8👎5
🍁 BBC On Gaza-Israel: One Story, Double Standards
CfMM’s new report concludes that the BBC is systematically biased against Palestinians in Gaza war coverage.
Analysis of 35,000+ pieces of BBC content shows Israeli deaths given 33 times more coverage, per fatality, and significantly more emotive language
Key Findings:
• Palestinian deaths treated as less newsworthy: Despite Gaza suffering 34x more casualties than Israel, BBC gave Israeli deaths 33 times more coverage per fatality and ran almost equal numbers of humanising victim profiles (279 Palestinians vs 201 Israelis).
• Systematic language bias favouring Israelis: BBC used emotive terms 4 times more for Israeli victims, applied ‘massacre’ 18x more to Israeli casualties, and used ‘murder’ 220 times for Israelis vs once for Palestinians.
• Suppression of genocide allegations: BBC presenters shut down genocide claims in over 100 documented instances whilst making zero mention of Israeli leaders’ genocidal statements, including Netanyahu’s biblical Amalek reference.
• Muffling Palestinian voices: The BBC interviewed significantly fewer Palestinians than Israelis (1,085 v 2,350) on TV and radio, while BBC presenters shared the Israeli perspective 11 times more frequently than the Palestinian perspective (2,340 v 217).
The most comprehensive analysis of the BBC’s coverage of Israel’s war on Gaza reveals a systematic pattern: the minimisation of Palestinian suffering and perspectives and the amplification of Israeli narratives, victimisation and emotive stories.
The study, conducted by the Centre for Media Monitoring, analysed 3,873 articles and 32,092 broadcast segments from 7 October 2023 to 6 October 2024, alongside comparative analysis of 7,748 articles on the Ukraine conflict. During the analysis period, 42,010 Palestinians and 1,246 Israelis were killed – a 34:1 ratio that provides crucial context for assessing the impartiality of the BBC’s coverage. It also used extensive case studies extending into 2025.
The report reveals a systematic omission of key historical and contemporary context that has acquired an institutional quality at the BBC. Whether this be overlooking the genocidal rhetoric of Israeli leaders – now referenced in war crimes charges against them – or properly scrutinising Israeli claims and denials in the face of ethnic cleansing and other war crimes, the BBC have simply underreported what is now overwhelmingly being seen as a ‘live-streamed genocide’ and crimes against humanity.
©️ Centre For Media Monitoring (16 Jul. 2025)
#️⃣ #زبان_و_رسانه #زبان_و_سیاست
CfMM’s new report concludes that the BBC is systematically biased against Palestinians in Gaza war coverage.
Analysis of 35,000+ pieces of BBC content shows Israeli deaths given 33 times more coverage, per fatality, and significantly more emotive language
Key Findings:
• Palestinian deaths treated as less newsworthy: Despite Gaza suffering 34x more casualties than Israel, BBC gave Israeli deaths 33 times more coverage per fatality and ran almost equal numbers of humanising victim profiles (279 Palestinians vs 201 Israelis).
• Systematic language bias favouring Israelis: BBC used emotive terms 4 times more for Israeli victims, applied ‘massacre’ 18x more to Israeli casualties, and used ‘murder’ 220 times for Israelis vs once for Palestinians.
• Suppression of genocide allegations: BBC presenters shut down genocide claims in over 100 documented instances whilst making zero mention of Israeli leaders’ genocidal statements, including Netanyahu’s biblical Amalek reference.
• Muffling Palestinian voices: The BBC interviewed significantly fewer Palestinians than Israelis (1,085 v 2,350) on TV and radio, while BBC presenters shared the Israeli perspective 11 times more frequently than the Palestinian perspective (2,340 v 217).
The most comprehensive analysis of the BBC’s coverage of Israel’s war on Gaza reveals a systematic pattern: the minimisation of Palestinian suffering and perspectives and the amplification of Israeli narratives, victimisation and emotive stories.
The study, conducted by the Centre for Media Monitoring, analysed 3,873 articles and 32,092 broadcast segments from 7 October 2023 to 6 October 2024, alongside comparative analysis of 7,748 articles on the Ukraine conflict. During the analysis period, 42,010 Palestinians and 1,246 Israelis were killed – a 34:1 ratio that provides crucial context for assessing the impartiality of the BBC’s coverage. It also used extensive case studies extending into 2025.
The report reveals a systematic omission of key historical and contemporary context that has acquired an institutional quality at the BBC. Whether this be overlooking the genocidal rhetoric of Israeli leaders – now referenced in war crimes charges against them – or properly scrutinising Israeli claims and denials in the face of ethnic cleansing and other war crimes, the BBC have simply underreported what is now overwhelmingly being seen as a ‘live-streamed genocide’ and crimes against humanity.
©️ Centre For Media Monitoring (16 Jul. 2025)
#️⃣ #زبان_و_رسانه #زبان_و_سیاست
Centre For Media Monitoring
BBC On Gaza-Israel: One Story, Double Standards - Centre For Media Monitoring
👎7👍6❤1
🍁 خدعه زبانیِ طالبان
✍🏻 حسین حسنزاده:
چهار سال از سقوط افغانستان میگذرد، روزی که برخی آن را «روز سیاه افغانستان» نامیدهاند؛ «زنان از آموزش، کار و مشارکت اجتماعی محروم شدند. رسانهها سانسور شدند، صدای مخالفان خاموش و اقتصاد در آستانهٔ فروپاشی قرار گرفت.» (+)
از جمله نمونههای بارز این «سیاهی» فارسیستیزیِ طالبان بوده است که #زبان_فارسی را در افغانستان بیش از پیش در تنگنا و ضعف قرار داده است. برای اطلاعات بیشتر میتوانید هشتگ #فارسیستیزی را در کانال زبانورزی دنبال کنید.
طالبان که به قدرت رسید، در ابتدا خود را «حکومت سرپرست» نامید. «حکومت سرپرست حکومتی است که در پایان یک حکومت و در آغاز شکلگیری حکومت دیگر برای یک دوره کوتاه و اجرای وظایف محدود ایجاد میشود.» (+) اکنون در چهارمین سالگرد بازگشتشان، هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، به وزرا و اعضای کابینهٔ این گروه خیلی راحت دستور داده است که دیگر از کلمهٔ «سرپرست» استفاده نکنند.
محمدرضا شعبانعلی مقالهای دارد با عنوان «استحالهٔ کلمات» (۱۴۰۱). او در این مقالهٔ خواندنی از «کلمه به عنوان ابزار سیاسی» سخن به میان میآورد و مینویسد: «دو بازی مهم با کلمات آغاز میشود. من اسم این دو بازی را میگذارم: واژگان پوششی و استحالۀ کلمات». شعبانعلی منظورش از «واژگان پوششی» را چنین توضیح میدهد: «منظورم از واژگان پوششی، کلمات و عبارتهایی است که نیت واقعی فرد، سازمان یا سیاستگذار را پنهان میکند.» بهنظر میرسد که واژهٔ «سرپرست» از جمله واژگان پوششیای است که طالبان در این سالها از آن استفاده کرده است. «بازیِ دوم استحالهٔ کلمات است. یعنی کلمه را در گفتمان عمومی حفظ میکنیم. اما معنایش را بهتدریج تغییر میدهیم.» برای این بازی هم میتوان عبارت «حقوق زنان» را مثال آورد، که طالبان ادعا میکند حقوق زنان در افغانستان رعایت میشود. به عبارت دیگر، این گروه این عبارت را در گفتمان عمومی حفظ، اما از معنای مرسومش تهی کرده است.
✍🏻 حسین حسنزاده:
چهار سال از سقوط افغانستان میگذرد، روزی که برخی آن را «روز سیاه افغانستان» نامیدهاند؛ «زنان از آموزش، کار و مشارکت اجتماعی محروم شدند. رسانهها سانسور شدند، صدای مخالفان خاموش و اقتصاد در آستانهٔ فروپاشی قرار گرفت.» (+)
از جمله نمونههای بارز این «سیاهی» فارسیستیزیِ طالبان بوده است که #زبان_فارسی را در افغانستان بیش از پیش در تنگنا و ضعف قرار داده است. برای اطلاعات بیشتر میتوانید هشتگ #فارسیستیزی را در کانال زبانورزی دنبال کنید.
طالبان که به قدرت رسید، در ابتدا خود را «حکومت سرپرست» نامید. «حکومت سرپرست حکومتی است که در پایان یک حکومت و در آغاز شکلگیری حکومت دیگر برای یک دوره کوتاه و اجرای وظایف محدود ایجاد میشود.» (+) اکنون در چهارمین سالگرد بازگشتشان، هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، به وزرا و اعضای کابینهٔ این گروه خیلی راحت دستور داده است که دیگر از کلمهٔ «سرپرست» استفاده نکنند.
محمدرضا شعبانعلی مقالهای دارد با عنوان «استحالهٔ کلمات» (۱۴۰۱). او در این مقالهٔ خواندنی از «کلمه به عنوان ابزار سیاسی» سخن به میان میآورد و مینویسد: «دو بازی مهم با کلمات آغاز میشود. من اسم این دو بازی را میگذارم: واژگان پوششی و استحالۀ کلمات». شعبانعلی منظورش از «واژگان پوششی» را چنین توضیح میدهد: «منظورم از واژگان پوششی، کلمات و عبارتهایی است که نیت واقعی فرد، سازمان یا سیاستگذار را پنهان میکند.» بهنظر میرسد که واژهٔ «سرپرست» از جمله واژگان پوششیای است که طالبان در این سالها از آن استفاده کرده است. «بازیِ دوم استحالهٔ کلمات است. یعنی کلمه را در گفتمان عمومی حفظ میکنیم. اما معنایش را بهتدریج تغییر میدهیم.» برای این بازی هم میتوان عبارت «حقوق زنان» را مثال آورد، که طالبان ادعا میکند حقوق زنان در افغانستان رعایت میشود. به عبارت دیگر، این گروه این عبارت را در گفتمان عمومی حفظ، اما از معنای مرسومش تهی کرده است.
👍6👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 آموزش (به) زبان مادری
▪️جنبههای حقوقی و زبانی
00:24 مهرداد نغزگوی کهن (زبانشناس)
09:57 پرهام مهرآرام (حقوقدان)
38:17 محرم اسلامی (زبانشناس)
54:43 محمدامین ناصح (زبانشناس)
📍دانشگاه بوعلی سینا (۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴)
©️از: یوتیوب زبانشناسان ایرانی (۱۴۰۴/۵/۱۸)
#️⃣ #زبان_مادری #زبان_فارسی #آموزش_زبان
🔗 فایل صوتی کمحجمتر را در اینجا گوش دهید.
▪️جنبههای حقوقی و زبانی
00:24 مهرداد نغزگوی کهن (زبانشناس)
09:57 پرهام مهرآرام (حقوقدان)
38:17 محرم اسلامی (زبانشناس)
54:43 محمدامین ناصح (زبانشناس)
📍دانشگاه بوعلی سینا (۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴)
©️از: یوتیوب زبانشناسان ایرانی (۱۴۰۴/۵/۱۸)
#️⃣ #زبان_مادری #زبان_فارسی #آموزش_زبان
🔗 فایل صوتی کمحجمتر را در اینجا گوش دهید.
❤2👎2
آموزش (به) زبان مادری
🍁 آموزش (به) زبان مادری
▪️جنبههای حقوقی و زبانی
0:24 مهرداد نغزگوی کهن (زبانشناس)
09:57 پرهام مهرآرام (حقوقدان)
38:17 محرم اسلامی (زبانشناس)
54:43 محمدامین ناصح (زبانشناس)
📍دانشگاه بوعلی سینا (۱۴۰۴/۲/۳۱)
©️از: یوتیوب زبانشناسان ایرانی (۱۴۰۴/۵/۱۸)
🎥 فایل ویدیویی
#️⃣ #زبان_مادری #زبان_فارسی #آموزش_زبان
▪️جنبههای حقوقی و زبانی
0:24 مهرداد نغزگوی کهن (زبانشناس)
09:57 پرهام مهرآرام (حقوقدان)
38:17 محرم اسلامی (زبانشناس)
54:43 محمدامین ناصح (زبانشناس)
📍دانشگاه بوعلی سینا (۱۴۰۴/۲/۳۱)
©️از: یوتیوب زبانشناسان ایرانی (۱۴۰۴/۵/۱۸)
🎥 فایل ویدیویی
#️⃣ #زبان_مادری #زبان_فارسی #آموزش_زبان
❤4👎2
📚 ترجمه به زبان پدری (۱۴۰۴)
✍🏻 نیما سرلک
در باب «ترجمه» بسیار سخن گفتهاند و بسیار سخنها شنیدهایم، در باب «زبان فارسی» بیش از ترجمه سخنها گفتهاند و شنیدهایم، اما در باب «ترجمۀ فارسی» و «ترجمه به زبان فارسی» بسیار کم گفتهاند و کم شنیدهایم. البته گاهی و برخی بهاشاره و سربسته گفتهاند که باید به زبان فارسی ترجمه کنیم، اما بهمان نگفتهاند «چگونه ترجمه کنیم که ترجمهمان فارسی باشد.» شیرازه و ترجیعبند ترجمه به زبان پدری همین «چگونه ترجمه کردن به فارسی» است. البته در این کتاب، علاوهبر اینکه راز و روش ترجمه کردن به زبان فارسی را با شما خوانندگان در میان گذاشتهایم، مثالهای بسیاری از ساختارهای غیرفارسی که در ترجمههای فارسی بسامد بالایی دارند ذکر کردهایم و روش فارسی کردن این ساختارهای غریب را تمرین کردهایم تا هنگام ترجمه کردن در دام «ناترجمه» نیفتیم و هنگام ترجمه خواندن معیاری برای تمیزِ ترجمه از ناترجمه داشته باشیم. (از جلد پشت کتاب؛ نشر فرمهر)
#️⃣ #کتاب #ترجمه #زبان_فارسی #آموزش_ترجمه
🔗 پسنوشت: عنوان کتاب جنسیتزده نیست؟
✍🏻 نیما سرلک
در باب «ترجمه» بسیار سخن گفتهاند و بسیار سخنها شنیدهایم، در باب «زبان فارسی» بیش از ترجمه سخنها گفتهاند و شنیدهایم، اما در باب «ترجمۀ فارسی» و «ترجمه به زبان فارسی» بسیار کم گفتهاند و کم شنیدهایم. البته گاهی و برخی بهاشاره و سربسته گفتهاند که باید به زبان فارسی ترجمه کنیم، اما بهمان نگفتهاند «چگونه ترجمه کنیم که ترجمهمان فارسی باشد.» شیرازه و ترجیعبند ترجمه به زبان پدری همین «چگونه ترجمه کردن به فارسی» است. البته در این کتاب، علاوهبر اینکه راز و روش ترجمه کردن به زبان فارسی را با شما خوانندگان در میان گذاشتهایم، مثالهای بسیاری از ساختارهای غیرفارسی که در ترجمههای فارسی بسامد بالایی دارند ذکر کردهایم و روش فارسی کردن این ساختارهای غریب را تمرین کردهایم تا هنگام ترجمه کردن در دام «ناترجمه» نیفتیم و هنگام ترجمه خواندن معیاری برای تمیزِ ترجمه از ناترجمه داشته باشیم. (از جلد پشت کتاب؛ نشر فرمهر)
#️⃣ #کتاب #ترجمه #زبان_فارسی #آموزش_ترجمه
🔗 پسنوشت: عنوان کتاب جنسیتزده نیست؟
❤6
📚 مجموعهٔ واژههای مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۱۴۰۴)
▪️ کارنامهٔ سیساله (۱۳۷۳ تا ۱۴۰۳)
✍🏻 معرفی: فتانه نادری
کتاب مجموعۀ واژههای مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی ــ کارنامۀ سیساله تألیف گروه واژهگزینیِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. این کتاب، که در دو مجلد تدوین شده است، دربردارندۀ مجموعۀ واژههای مصوب فرهنگستان در بازۀ زمانیٍ سیساله، از ۱۳۷۳ تا ۱۴۰۳، است، که بهصورت یکجا در اختیار اهل علم و ادب قرار گرفته است.
مجلد اول حاوی واژههای مصوب فرهنگستان به ترتیب الفبای فارسی است و تعداد واژههای آن به بیش از ۶۵٫۰۰۰ میرسد؛ مجلد دوم به ترتیب الفبای انگلیسی است. در هر دو مجلد تعریف واژهها نیامده و صرفاً واژههای بیگانه همراه با برابرنهاد آنها ذکر شده است. در برابر هر واژه نیز حوزه/ حوزههای کاربرد آن درج شده است.
این واژهها در سالهای گذشته در ۲۰ دفتر جداگانه با عنوان فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان (بهصورت سالانه) و نیز ۳۷ فرهنگ تخصصی تحت عنوان هزارواژه (با برچسب رشتههای مختلف) منتشر شده است.
#⃣ #کتاب #فرهنگ #زبان_فارسی #واژهشناسی
▪️ کارنامهٔ سیساله (۱۳۷۳ تا ۱۴۰۳)
✍🏻 معرفی: فتانه نادری
کتاب مجموعۀ واژههای مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی ــ کارنامۀ سیساله تألیف گروه واژهگزینیِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. این کتاب، که در دو مجلد تدوین شده است، دربردارندۀ مجموعۀ واژههای مصوب فرهنگستان در بازۀ زمانیٍ سیساله، از ۱۳۷۳ تا ۱۴۰۳، است، که بهصورت یکجا در اختیار اهل علم و ادب قرار گرفته است.
مجلد اول حاوی واژههای مصوب فرهنگستان به ترتیب الفبای فارسی است و تعداد واژههای آن به بیش از ۶۵٫۰۰۰ میرسد؛ مجلد دوم به ترتیب الفبای انگلیسی است. در هر دو مجلد تعریف واژهها نیامده و صرفاً واژههای بیگانه همراه با برابرنهاد آنها ذکر شده است. در برابر هر واژه نیز حوزه/ حوزههای کاربرد آن درج شده است.
این واژهها در سالهای گذشته در ۲۰ دفتر جداگانه با عنوان فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان (بهصورت سالانه) و نیز ۳۷ فرهنگ تخصصی تحت عنوان هزارواژه (با برچسب رشتههای مختلف) منتشر شده است.
#⃣ #کتاب #فرهنگ #زبان_فارسی #واژهشناسی
❤12👍2
🍁 هوش مصنوعی دستخط آدمها را زشت میکند
✍🏻 نسیم بنایی:
به گزارش اکوایران، سلطهٔ فناوریهای پیشرفته و امروزی نظیر موبایل، کامپیوتر و هوش مصنوعی، نوشتن با دست را هم تحت تأثیر خود قرار داده است. با این حال، دستنویسی هنوز زنده است و باید زنده بماند، زیرا برای یادگیری، حافظه و حتی اثبات انسانبودن اهمیت حیاتی دارد.
نشریه وایرد در گزارشی با عنوان «پایان دستنویسی» نگاهی عمیق به آیندهٔ نوشتن با دست در عصر دیجیتال و هوش مصنوعی داشته و نشان داده که دستنویسی در حال انقراض است، اتفاقی که نباید رخ بدهد. در این گزارش، دلتنگِ کاغذ و قلم و نوشتن با دست خواهید شد!
انقراض دستخط
شما خوشخط هستید یا بدخط؟ بسیاری از افراد در مدرسه ناچار شدهاند به دورههای خوشنویسی بروند و مهارت نوشتن خود را در زیبایی دستنوشته هم کامل کنند. این روزها که همه بهنوعی با کیبورد و کامپیوتر سروکار دارد، دیگر نیازی جدی به بهبود مهارت در نوشتن با دست دیده نمیشود.
احتمالاً بهزودی دستخط خیلیها دیگر خوانا نخواهد بود. سالهاست که والدین و مربیان از پایان دستنوشته گلایه میکنند. ایمیل آمده و جای نامه را گرفته، گوشیهای هوشمند هم یادداشتهای کاغذی و تقویمهای دیواری را به خاطره تبدیل کردهاند.
در برخی از مدارس عمومی آمریکا، بهجای نوشتن با دست، روی تایپکردن و افزایش مهارت تایپ تمرکز کردهاند. کودکان بیش از مداد و قلم به آیپد و رایانه دسترسی دارند. هوش مصنوعی حتی بهجای انسانها فکر میکند، چه رسد به نوشتن! با هوش مصنوعی بهنظر میرسد که نوشتن با دست، یا خطنویسی، محکوم به فناست!
وقتی قلم جایش را به کیبورد داد
برخی از مدارس آمریکایی هنوز دانشآموزان را ملزم میکنند که دستخط خود را بهبود بدهند و این یعنی هنوز هنر خوشنویسی منقرض نشده است. با این حال، شواهدی هم وجود دارد که نشان میدهد دانشآموزان امروزی نسبت به گذشته، آمادگیِ کمتری برای نوشتن با دست دارند.
مطالعاتی که انجام شده نشان میدهد اگر کودکان کمتر از دست خود برای نوشتن بهره بگیرند، هرچند میتوانند از دستشان برای تایپکردن و سایر کارهای دستی استفاده کنند، همچنان ممکن است در مهارتهای کلیِ حرکتیِ دستشان ضعف داشته باشند. بهصورت کلی، مهارت حرکتی آنها میتواند تحت تأثیر منفی قرار بگیرد.
نشریه اکونومیست هم دو سال پیش در گزارشی از اهمیت نوشتن با دست گفته بود و به مطالعاتی اشاره کرده بود که نشان میداد نوشتن با قلم روی کاغذ، مزایای بسیاری دارد و باید همچنان با دست بنویسیم.
چرا هنوز به نوشتن با دست نیاز داریم؟
اگر کودکان همیشه به دستگاهها دسترسی داشته باشند، آیا واقعاً مهم است که بتوانند با دست بنویسند؟ بله و خیر. اگر سالهای اخیر کار دیجیتال و کدنویسی وایب به ما چیزی آموخته باشد، این است که از نظر حرفهای، خطنویسی در بسیاری از زمینهها چندان ضروری نیست. مشکل اینجاست که یادگیریِ خطنویسی ممکن است برای یادگیریِ هر چیز دیگری لازم باشد.
هنوز اختلافنظرهایی دربارهٔ نوشتن با دست وجود دارد. در آمریکا مباحث قانونیِ جدی در این زمینه در جریان است و هنوز اطمینان حاصل نکردهاند که آیا باید کودکان را با قوانین سختگیرانه ملزم به یادگیریِ دستنویسی کنند یا خیر.
برخی کارشناسان از این حمایت میکنند، اما بسیاری معتقدند که یادگیری خط شکسته بهطور خاص چندان مهم نیست. اما تقریباً همه موافقاند که دانستن نحوهٔ نوشتن فواید شناختی دارد. این کار به دانشآموزان کمک میکند خواندن را یاد بگیرند و به احتمال زیاد اگر مجبور باشند چیزی را به اندازهٔ کافی فکر کنند تا آن را بنویسند، آن را عمیقتر از زمانی که تایپ میکنند به خاطر میسپارند.
رابرت وایلی، استاد روانشناسی در دانشگاه کارولینای شمالی در گرینزبورو که تحقیقاتش بر پردازش زبان نوشتاری توسط مغز متمرکز است، میگوید: «خطنویسی به خودی خود واقعاً مهم است. نه به معنای مطلق؛ مردم بیسواد نخواهند شد. اما آیا برخی کودکان به دلیل نبودِ تمرین خطنویسی یادگیریِ سختتری خواهند داشت؟ بله.»
به گفتهٔ دانشمندان، اشتباه است که فکر کنیم نوشتن لازم نیست. ریاضیدانان باید مسائل را یادداشت کنند؛ دانشمندان باید در آزمایشگاه یادداشت بردارند. این کارها میتوانند بهصورت دیجیتال انجام شوند، اما همچنان به مهارتهای ارتباطی پایه نیاز دارند.
© از: اکوایران (۱۴۰۴/۵/۲۷)
✍🏻 نسیم بنایی:
به گزارش اکوایران، سلطهٔ فناوریهای پیشرفته و امروزی نظیر موبایل، کامپیوتر و هوش مصنوعی، نوشتن با دست را هم تحت تأثیر خود قرار داده است. با این حال، دستنویسی هنوز زنده است و باید زنده بماند، زیرا برای یادگیری، حافظه و حتی اثبات انسانبودن اهمیت حیاتی دارد.
نشریه وایرد در گزارشی با عنوان «پایان دستنویسی» نگاهی عمیق به آیندهٔ نوشتن با دست در عصر دیجیتال و هوش مصنوعی داشته و نشان داده که دستنویسی در حال انقراض است، اتفاقی که نباید رخ بدهد. در این گزارش، دلتنگِ کاغذ و قلم و نوشتن با دست خواهید شد!
انقراض دستخط
شما خوشخط هستید یا بدخط؟ بسیاری از افراد در مدرسه ناچار شدهاند به دورههای خوشنویسی بروند و مهارت نوشتن خود را در زیبایی دستنوشته هم کامل کنند. این روزها که همه بهنوعی با کیبورد و کامپیوتر سروکار دارد، دیگر نیازی جدی به بهبود مهارت در نوشتن با دست دیده نمیشود.
احتمالاً بهزودی دستخط خیلیها دیگر خوانا نخواهد بود. سالهاست که والدین و مربیان از پایان دستنوشته گلایه میکنند. ایمیل آمده و جای نامه را گرفته، گوشیهای هوشمند هم یادداشتهای کاغذی و تقویمهای دیواری را به خاطره تبدیل کردهاند.
در برخی از مدارس عمومی آمریکا، بهجای نوشتن با دست، روی تایپکردن و افزایش مهارت تایپ تمرکز کردهاند. کودکان بیش از مداد و قلم به آیپد و رایانه دسترسی دارند. هوش مصنوعی حتی بهجای انسانها فکر میکند، چه رسد به نوشتن! با هوش مصنوعی بهنظر میرسد که نوشتن با دست، یا خطنویسی، محکوم به فناست!
وقتی قلم جایش را به کیبورد داد
برخی از مدارس آمریکایی هنوز دانشآموزان را ملزم میکنند که دستخط خود را بهبود بدهند و این یعنی هنوز هنر خوشنویسی منقرض نشده است. با این حال، شواهدی هم وجود دارد که نشان میدهد دانشآموزان امروزی نسبت به گذشته، آمادگیِ کمتری برای نوشتن با دست دارند.
مطالعاتی که انجام شده نشان میدهد اگر کودکان کمتر از دست خود برای نوشتن بهره بگیرند، هرچند میتوانند از دستشان برای تایپکردن و سایر کارهای دستی استفاده کنند، همچنان ممکن است در مهارتهای کلیِ حرکتیِ دستشان ضعف داشته باشند. بهصورت کلی، مهارت حرکتی آنها میتواند تحت تأثیر منفی قرار بگیرد.
نشریه اکونومیست هم دو سال پیش در گزارشی از اهمیت نوشتن با دست گفته بود و به مطالعاتی اشاره کرده بود که نشان میداد نوشتن با قلم روی کاغذ، مزایای بسیاری دارد و باید همچنان با دست بنویسیم.
چرا هنوز به نوشتن با دست نیاز داریم؟
اگر کودکان همیشه به دستگاهها دسترسی داشته باشند، آیا واقعاً مهم است که بتوانند با دست بنویسند؟ بله و خیر. اگر سالهای اخیر کار دیجیتال و کدنویسی وایب به ما چیزی آموخته باشد، این است که از نظر حرفهای، خطنویسی در بسیاری از زمینهها چندان ضروری نیست. مشکل اینجاست که یادگیریِ خطنویسی ممکن است برای یادگیریِ هر چیز دیگری لازم باشد.
هنوز اختلافنظرهایی دربارهٔ نوشتن با دست وجود دارد. در آمریکا مباحث قانونیِ جدی در این زمینه در جریان است و هنوز اطمینان حاصل نکردهاند که آیا باید کودکان را با قوانین سختگیرانه ملزم به یادگیریِ دستنویسی کنند یا خیر.
برخی کارشناسان از این حمایت میکنند، اما بسیاری معتقدند که یادگیری خط شکسته بهطور خاص چندان مهم نیست. اما تقریباً همه موافقاند که دانستن نحوهٔ نوشتن فواید شناختی دارد. این کار به دانشآموزان کمک میکند خواندن را یاد بگیرند و به احتمال زیاد اگر مجبور باشند چیزی را به اندازهٔ کافی فکر کنند تا آن را بنویسند، آن را عمیقتر از زمانی که تایپ میکنند به خاطر میسپارند.
رابرت وایلی، استاد روانشناسی در دانشگاه کارولینای شمالی در گرینزبورو که تحقیقاتش بر پردازش زبان نوشتاری توسط مغز متمرکز است، میگوید: «خطنویسی به خودی خود واقعاً مهم است. نه به معنای مطلق؛ مردم بیسواد نخواهند شد. اما آیا برخی کودکان به دلیل نبودِ تمرین خطنویسی یادگیریِ سختتری خواهند داشت؟ بله.»
به گفتهٔ دانشمندان، اشتباه است که فکر کنیم نوشتن لازم نیست. ریاضیدانان باید مسائل را یادداشت کنند؛ دانشمندان باید در آزمایشگاه یادداشت بردارند. این کارها میتوانند بهصورت دیجیتال انجام شوند، اما همچنان به مهارتهای ارتباطی پایه نیاز دارند.
© از: اکوایران (۱۴۰۴/۵/۲۷)
👍6👎2
🍁 Are metaphors suggesting a link between temperature and anger true scientifically?
✍🏻 Nyla Branscombe & Robert Baron:
Boiling mad; Hot-tempered; In a white-hot rage . . . Metaphors like these suggest a link between temperature (and perhaps anything else that makes people feel uncomfortable) and human aggression. There is, in fact, evidence that people report feeling especially irritable and shorttempered on hot and steamy days. So, is there a systematic link between climate and human aggression? Social psychologists have studied this question for more than three decades, and during this period the methods they have used and the results they have obtained have become increasingly sophisticated.
The earliest studies on this topic were experiments conducted under controlled laboratory conditions, in which temperature was systematically varied as the independent variable. For instance, participants were exposed either to comfortably pleasant conditions (temperatures of 70–72° Fahrenheit) or to uncomfortably hot conditions (temperatures of 94–98° Fahrenheit), and were then given an opportunity to aggress against another person. (In fact, they only believed they could harm this person; ethical considerations made it necessary to assur e that no harm could actually take place.) Results were surprising: High temperature reduced aggression for both provoked and unprovoked people. The initial explanation of these findings was that the high temperatures were so uncomfortable that participants focused on getting away from them—and this caused them to reduce their aggression (Baron & Richardson, 1994).
This seemed reasonable—when people are very hot, they do seem to become lethargic and concentrate on reducing their discomfort rather than on “evening the score” with others. However, these early studies suffered from important drawbacks which made it difficult to determine the validity of this interpretation. For instance, the exposure to the high temperatures lasted only a few minutes, while in the real world, this occurs over much longer periods. Other studies used very different methods (e.g., Anderson & Anderson, 1996; Bell, 1992); they examined long-term records of temperatures and police records of various aggressive crimes to determine whether the frequency of such crimes increased with rising temperatures.
Consider a careful study conducted by Anderson, Bushman, and Groom (1997). These researchers collected average annual temperatures for 50 cities in the United States over a 45-year period (1950–1995). In addition, they obtained information on the rate of both violent crimes (aggravated assault, homicide) and property crimes (burglary, car theft), as well as another crime that has often been viewed as primarily aggressive in nature: rape. They then performed analyses to determine if temperature was related to these crimes. In general, hotter years did indeed produce higher rates of violent crimes, but did not produce increases in property crimes or rape. This was true even though the effect of many other variables that might also influence aggressive crimes (e.g., poverty, age distribution of the population) were eliminated. These findings, and those of related studies (e.g., Anderson, Anderson, & Deuser, 1996), suggest that heat is indeed linked to at least some forms of aggression. Accordingly, an analysis of climate change and violence rates in both Western and non-Western countries indicated that for one unit of increase in Celsius degrees in annual temperature there is corresponding 6 percent increase in homicides. This effect was stronger for African countries (Mares & Moffet, 2016). Nevertheless, other researchers have argued that homicide rates can also be explained in terms of income inequality and male-tofemale ratio, than climate change (Krems & Varnum, 2017). (Branscombe & Baron, 2023: 358)
📚 Branscombe, Nyla R. & Baron, Robert A. (2023). Social Psychology. 15th Global edition. USA: Pearson.
#️⃣ #زبان_و_روانشناسی
✍🏻 Nyla Branscombe & Robert Baron:
Boiling mad; Hot-tempered; In a white-hot rage . . . Metaphors like these suggest a link between temperature (and perhaps anything else that makes people feel uncomfortable) and human aggression. There is, in fact, evidence that people report feeling especially irritable and shorttempered on hot and steamy days. So, is there a systematic link between climate and human aggression? Social psychologists have studied this question for more than three decades, and during this period the methods they have used and the results they have obtained have become increasingly sophisticated.
The earliest studies on this topic were experiments conducted under controlled laboratory conditions, in which temperature was systematically varied as the independent variable. For instance, participants were exposed either to comfortably pleasant conditions (temperatures of 70–72° Fahrenheit) or to uncomfortably hot conditions (temperatures of 94–98° Fahrenheit), and were then given an opportunity to aggress against another person. (In fact, they only believed they could harm this person; ethical considerations made it necessary to assur e that no harm could actually take place.) Results were surprising: High temperature reduced aggression for both provoked and unprovoked people. The initial explanation of these findings was that the high temperatures were so uncomfortable that participants focused on getting away from them—and this caused them to reduce their aggression (Baron & Richardson, 1994).
This seemed reasonable—when people are very hot, they do seem to become lethargic and concentrate on reducing their discomfort rather than on “evening the score” with others. However, these early studies suffered from important drawbacks which made it difficult to determine the validity of this interpretation. For instance, the exposure to the high temperatures lasted only a few minutes, while in the real world, this occurs over much longer periods. Other studies used very different methods (e.g., Anderson & Anderson, 1996; Bell, 1992); they examined long-term records of temperatures and police records of various aggressive crimes to determine whether the frequency of such crimes increased with rising temperatures.
Consider a careful study conducted by Anderson, Bushman, and Groom (1997). These researchers collected average annual temperatures for 50 cities in the United States over a 45-year period (1950–1995). In addition, they obtained information on the rate of both violent crimes (aggravated assault, homicide) and property crimes (burglary, car theft), as well as another crime that has often been viewed as primarily aggressive in nature: rape. They then performed analyses to determine if temperature was related to these crimes. In general, hotter years did indeed produce higher rates of violent crimes, but did not produce increases in property crimes or rape. This was true even though the effect of many other variables that might also influence aggressive crimes (e.g., poverty, age distribution of the population) were eliminated. These findings, and those of related studies (e.g., Anderson, Anderson, & Deuser, 1996), suggest that heat is indeed linked to at least some forms of aggression. Accordingly, an analysis of climate change and violence rates in both Western and non-Western countries indicated that for one unit of increase in Celsius degrees in annual temperature there is corresponding 6 percent increase in homicides. This effect was stronger for African countries (Mares & Moffet, 2016). Nevertheless, other researchers have argued that homicide rates can also be explained in terms of income inequality and male-tofemale ratio, than climate change (Krems & Varnum, 2017). (Branscombe & Baron, 2023: 358)
📚 Branscombe, Nyla R. & Baron, Robert A. (2023). Social Psychology. 15th Global edition. USA: Pearson.
#️⃣ #زبان_و_روانشناسی
👍2❤1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 تبدیل افکار درونی به کلمات به کمک کاشتینهٔ مغزی
دانشمندان یک کاشتینه (ایمپلنت) مغزی ساختهاند که میتواند افکار درونی را رمزگشایی کند. این فناوری میتواند زندگی افرادی را که توانایی صحبتکردن را از دست دادهاند تغییر دهد. با این حال، چنین پدیدهای پیامدهای اخلاقی دارد.
©️ ویدیو از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۴/۶/۵)
#️⃣ #زبان_و_عصبشناسی #زبان_و_فناوری
دانشمندان یک کاشتینه (ایمپلنت) مغزی ساختهاند که میتواند افکار درونی را رمزگشایی کند. این فناوری میتواند زندگی افرادی را که توانایی صحبتکردن را از دست دادهاند تغییر دهد. با این حال، چنین پدیدهای پیامدهای اخلاقی دارد.
©️ ویدیو از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۴/۶/۵)
#️⃣ #زبان_و_عصبشناسی #زبان_و_فناوری
👍4❤3
اگر به ویرایش علاقهمندید، میتوانید به «ویرایشگاه» مسعود هوشیار بپیوندید:
www.tg-me.com/virayesh_gah
www.tg-me.com/virayesh_gah
❤4👍1
🍁 «کروچنده» معادل مصوَّب فرهنگستان بهجای «کرانچی»
کروچنده: crunchy (کرانچی)
ویژگیِ مادهٔ غذاییای که هنگام جویدن در دهان بهعلت شکنندگی صدا ایجاد میکند
کروچندگی: crunchiness
خاصیت بافت مادهٔ غذاییای که در هنگام جویدن بهعلت شکنندهبودن در دهان صدا ایجاد میکند
🔗 «کروچکروچ» در لغتنامه بهمعنی «آواز چیزهای ترد و شکننده زیر دندان چون قند و نان خشک و خیار و مانند آن» آمده است.
©️ از: کانال چشموچراغ (۱۴۰۴/۶/۱۰) | #واژهشناسی
کروچنده: crunchy (کرانچی)
ویژگیِ مادهٔ غذاییای که هنگام جویدن در دهان بهعلت شکنندگی صدا ایجاد میکند
کروچندگی: crunchiness
خاصیت بافت مادهٔ غذاییای که در هنگام جویدن بهعلت شکنندهبودن در دهان صدا ایجاد میکند
🔗 «کروچکروچ» در لغتنامه بهمعنی «آواز چیزهای ترد و شکننده زیر دندان چون قند و نان خشک و خیار و مانند آن» آمده است.
©️ از: کانال چشموچراغ (۱۴۰۴/۶/۱۰) | #واژهشناسی
👎20👍11❤3
🍁 از «داشگاه» تا «کشلقمه»
▪️پیشینۀ ریشخند کردن نوواژههای فرهنگستان
فرهنگستان زبان و ادب فارسی امسال نودساله شد. این نهاد کهنسال در آغاز «فرهنگستان ایران» (فرهنگستان اول، ۱۳۱۴)، سپس «فرهنگستان زبان ایران» (فرهنگستان دوم، ۱۳۴۹) و سرانجام «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» (فرهنگستان سوم، ۱۳۶۹) نامیده شده است. اندکی پساز آغاز برابرگزینی برای واژههای بیگانه در فرهنگستان ایران، برخی از سرآمدان ادبی و فرهنگیِ آن روزگار مانند صادق هدایت و عباس اقبال آشتیانی به مخالفت با مصوبات فرهنگستان برخاستند. گاهی نوواژههایی مانند «دانشگاه»، «دانشکده»، «دانشآموز»، «واژه»، «پزشک» و «پایاننامه» را به ریشخند گرفتند و بر این باور بودند که نمیشود، بهجای «تحتالبحری»، گفت و نوشت «زیردریایی»، چون در زبان فارسی جا نخواهد افتاد، و گاه این برابرگزیدهها را «مندرآری» و «جنایت ادبی» خواندند، اما این واژهها چنان در زبان فارسی جا افتاده و جزئی از سرمایۀ این زبان شدهاند که گویی سدهها در زبان فارسی روایی داشتهاند.
هدایت در مقالۀ «فرهنگ فرهنگستان» به هجو برخی از واژههای مصوب فرهنگستان ایران پرداخت که سال ۱۳۱۹ در دفتر هفتم از مجموعۀ «واژههای نو» چاپ شده بود. او به قیاس «باشگاه» که در برابر «کلوپ» ساخته شده بود، برای «کافه» و «قبرستان»، «داشگاه» و «لاشگاه» را جعل کرد و معتقد بود که استادان فرهنگستان «دست نویسندۀ کتاب دساتیر را در جعل لغت از پشت بستهاند.» پس، همانگونه که فرهنگستان عمری نودساله دارد، مخالفت کردن با مصوبات آن در بخش واژهگزینی و ریشخند کردن نوواژهها نیز عمری کمابیش نودساله دارد.
در ادامۀ سنّت ناپسند ریشخند کردن نوواژهها، در یکی دو دهۀ گذشته نیز برخی از اهل طنز و صاحبان ذوق، با برساختن برابرهایی برای واژههای بیگانه، آنها را به فرهنگستان نسبت دادهاند. نمونۀ این برساختهها «درازآویز زینتی» در برابر «کراوات» یا «کشلقمه» در برابر «پیتزا» است. فرهنگستان بارها جعلی بودن این واژهها را اعلام کرده است، اما شوربختانه حتی برخی از نخبگان جامعه هنوز بر این گماناند که این واژههای جعلی ساختۀ فرهنگستان است. در چند ماه گذشته نیز فردی، با اندکی ذوق و البته آگاهی اندکتری از زبان فارسی، به برساختن چند واژه در برابر برخی از واژههای پزشکی، مانند «آنژیوکت: جوالدوز رگگشا»، «آمبولانس: ارابۀ بیماربری» و «آژیر: فانوس فغانکش» دست زد و آنها را به فرهنگستان نسبت داد. یکی از نشانههای دروغین بودن این فهرست هم برابرگزینی برای واژۀ «فارسی» آژیر است!
فرهنگستان زبان و ادب فارسی اکنون دوازده گروه پژوهشی دارد که گروه «واژهگزینی» یکی از آنهاست، اما اغلب مردم گمان میکنند که تنها فعالیت پژوهشی فرهنگستان همین واژهگزینی است؛ چنین نیست. در همین گروه هم، برخلاف گمان عموم مردم، کار اصلیِ واژهگزینی را استادان طرازاول و شناختهشدۀ رشتههای مختلف در قالب کارگروههای تخصصی واژهگزینی برعهده دارند و وظیفۀ پژوهشگران و کارشناسان فرهنگستان بیشتر راهبریِ این کارگروهها است تا برابرنهادهای پیشنهادیِ هر کارگروه مطابق «اصول و ضوابط واژهگزینی» باشد.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژههای مصوب هر سال را در قالب فرهنگ واژههای مصوب سال چاپ میکند. همچنین، هرگاه واژههای مصوب هر رشته به عدد هزار برسد، آنها را در فرهنگ جداگانهای در قالب هزارواژههای تخصصی منتشر میکند. شمار این هزارواژهها اکنون به ۳۷ جلد رسیده است. همۀ برابرهای تصویبشده برای واژههای بیگانه (بیشاز ۶۵ هزار واژه) در بخش «واژههای مصوب» وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دسترس است و علاقهمندان میتوانند برای اطمینان از مصوب بودن برابر هر واژۀ بیگانه این بخش را نگاه کنند.
©️ از: وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۱۴۰۴/۶/۴)
#️⃣ #واژهشناسی
▪️پیشینۀ ریشخند کردن نوواژههای فرهنگستان
فرهنگستان زبان و ادب فارسی امسال نودساله شد. این نهاد کهنسال در آغاز «فرهنگستان ایران» (فرهنگستان اول، ۱۳۱۴)، سپس «فرهنگستان زبان ایران» (فرهنگستان دوم، ۱۳۴۹) و سرانجام «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» (فرهنگستان سوم، ۱۳۶۹) نامیده شده است. اندکی پساز آغاز برابرگزینی برای واژههای بیگانه در فرهنگستان ایران، برخی از سرآمدان ادبی و فرهنگیِ آن روزگار مانند صادق هدایت و عباس اقبال آشتیانی به مخالفت با مصوبات فرهنگستان برخاستند. گاهی نوواژههایی مانند «دانشگاه»، «دانشکده»، «دانشآموز»، «واژه»، «پزشک» و «پایاننامه» را به ریشخند گرفتند و بر این باور بودند که نمیشود، بهجای «تحتالبحری»، گفت و نوشت «زیردریایی»، چون در زبان فارسی جا نخواهد افتاد، و گاه این برابرگزیدهها را «مندرآری» و «جنایت ادبی» خواندند، اما این واژهها چنان در زبان فارسی جا افتاده و جزئی از سرمایۀ این زبان شدهاند که گویی سدهها در زبان فارسی روایی داشتهاند.
هدایت در مقالۀ «فرهنگ فرهنگستان» به هجو برخی از واژههای مصوب فرهنگستان ایران پرداخت که سال ۱۳۱۹ در دفتر هفتم از مجموعۀ «واژههای نو» چاپ شده بود. او به قیاس «باشگاه» که در برابر «کلوپ» ساخته شده بود، برای «کافه» و «قبرستان»، «داشگاه» و «لاشگاه» را جعل کرد و معتقد بود که استادان فرهنگستان «دست نویسندۀ کتاب دساتیر را در جعل لغت از پشت بستهاند.» پس، همانگونه که فرهنگستان عمری نودساله دارد، مخالفت کردن با مصوبات آن در بخش واژهگزینی و ریشخند کردن نوواژهها نیز عمری کمابیش نودساله دارد.
در ادامۀ سنّت ناپسند ریشخند کردن نوواژهها، در یکی دو دهۀ گذشته نیز برخی از اهل طنز و صاحبان ذوق، با برساختن برابرهایی برای واژههای بیگانه، آنها را به فرهنگستان نسبت دادهاند. نمونۀ این برساختهها «درازآویز زینتی» در برابر «کراوات» یا «کشلقمه» در برابر «پیتزا» است. فرهنگستان بارها جعلی بودن این واژهها را اعلام کرده است، اما شوربختانه حتی برخی از نخبگان جامعه هنوز بر این گماناند که این واژههای جعلی ساختۀ فرهنگستان است. در چند ماه گذشته نیز فردی، با اندکی ذوق و البته آگاهی اندکتری از زبان فارسی، به برساختن چند واژه در برابر برخی از واژههای پزشکی، مانند «آنژیوکت: جوالدوز رگگشا»، «آمبولانس: ارابۀ بیماربری» و «آژیر: فانوس فغانکش» دست زد و آنها را به فرهنگستان نسبت داد. یکی از نشانههای دروغین بودن این فهرست هم برابرگزینی برای واژۀ «فارسی» آژیر است!
فرهنگستان زبان و ادب فارسی اکنون دوازده گروه پژوهشی دارد که گروه «واژهگزینی» یکی از آنهاست، اما اغلب مردم گمان میکنند که تنها فعالیت پژوهشی فرهنگستان همین واژهگزینی است؛ چنین نیست. در همین گروه هم، برخلاف گمان عموم مردم، کار اصلیِ واژهگزینی را استادان طرازاول و شناختهشدۀ رشتههای مختلف در قالب کارگروههای تخصصی واژهگزینی برعهده دارند و وظیفۀ پژوهشگران و کارشناسان فرهنگستان بیشتر راهبریِ این کارگروهها است تا برابرنهادهای پیشنهادیِ هر کارگروه مطابق «اصول و ضوابط واژهگزینی» باشد.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژههای مصوب هر سال را در قالب فرهنگ واژههای مصوب سال چاپ میکند. همچنین، هرگاه واژههای مصوب هر رشته به عدد هزار برسد، آنها را در فرهنگ جداگانهای در قالب هزارواژههای تخصصی منتشر میکند. شمار این هزارواژهها اکنون به ۳۷ جلد رسیده است. همۀ برابرهای تصویبشده برای واژههای بیگانه (بیشاز ۶۵ هزار واژه) در بخش «واژههای مصوب» وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دسترس است و علاقهمندان میتوانند برای اطمینان از مصوب بودن برابر هر واژۀ بیگانه این بخش را نگاه کنند.
©️ از: وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۱۴۰۴/۶/۴)
#️⃣ #واژهشناسی
👍12👎6❤1