Forwarded from Gholamreza Ghaffary
خاطرهی دکتر عبدالحسین زرین کوب از عاشورا
روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ،
دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود ،
پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد :
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم .
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند .
پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
گفت : سؤالی داشتم
گفتم : بفرما
پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم : خب بله ، صددرصد
گفت : ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟
گفت : یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال .
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد .
متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟
گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم .
چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم .
بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم .
گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد ،
آنروز من روضه خوان امام شهید شدمhttps://www.tg-me.com/zamanipr
روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ،
دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود ،
پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد :
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم .
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند .
پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
گفت : سؤالی داشتم
گفتم : بفرما
پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم : خب بله ، صددرصد
گفت : ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟
گفت : یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال .
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد .
متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟
گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم .
چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم .
بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم .
گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد ،
آنروز من روضه خوان امام شهید شدمhttps://www.tg-me.com/zamanipr
Telegram
سمینار ارتباطات
کانال شخصی هادی زمانی
Forwarded from سه شنبه های ارتباطی
چرا باید بنویسیم؟!
.
.
.
دپارتمان ارتباطات و اطلاعات اصفهان برگزار می کند:
سلسله سمینارهای آموزشی سه شنبه های ارتباطی با رویکرد گفتگو، خلاقیت و نوآوری
.
.
.
تا روشنایی بنویس(چگونگی یاداشت نویسی رسانه ای)
با تدریس استاد فرهیخته؛ جناب آقای دکتر مالک شیخی《 روزنامه نگار و مدرس دانشگاه》
سه شنبه ۱۶مردادماه، ساعت ۱۷ الی ۱۹
میدان بزرگمهر ، ابتدای خیابان سلمان فارسی، مجموعه باغ گلهای اصفهان
.
.
.
دپارتمان ارتباطات و اطلاعات اصفهان برگزار می کند:
سلسله سمینارهای آموزشی سه شنبه های ارتباطی با رویکرد گفتگو، خلاقیت و نوآوری
.
.
.
تا روشنایی بنویس(چگونگی یاداشت نویسی رسانه ای)
با تدریس استاد فرهیخته؛ جناب آقای دکتر مالک شیخی《 روزنامه نگار و مدرس دانشگاه》
سه شنبه ۱۶مردادماه، ساعت ۱۷ الی ۱۹
میدان بزرگمهر ، ابتدای خیابان سلمان فارسی، مجموعه باغ گلهای اصفهان
درود
مفتخریم که میزبان شما دوست عزیز و فرهیخته در سمینارهای سه شنبه های ارتباطی هستیم.
عنایت بفرمایید به موارد زیر توجه و دقت کنید:
۱ - سمینار در روز سه شنبه شانزدهم مردادماه ساعت ۱۷ الی ۱۹ در مجموعه باغ گلهای اصفهان (میدان بزرگمهر) در سالن جلسات ورودی باغ برگزار میشود.(ورودی باغ رایگان است لطفا بلیط تهیه نفرمائید)
۲ - اسامی و مشخصات و تعداد حاضرین در رویداد کاملا مشخص است و از آوردن هرگونه همراه اعم از خانواده و دوستان بدون هماهنگی و ثبت نام اکیدا خودداری کرده که شرمنده دوستان در هنگام ورود نشویم.
۳ - پذیرش رأس ساعت ۱۶:۳۰ در محل در سالن جلسات شروع میشود و دوستان با احتساب فاصله مکانی و زمانی خود از منزل تا محل برگزاری به شکلی برنامه ریزی کنند که رأس ساعت آنجا حضور داشته باشند.
سمینار رسما در ساعت ۱۷شروع میشود.
۵- سمینار رأس ساعت ۱۹ تمام شده و مواردی مانند برگه یادداشت و خودکار به همراه داشته باشید.
با سپاس از شما که به این منشور احترام می گذارید.
سارا نجفی، مجری و برگزار کننده سه شنبه های ارتباطی
مفتخریم که میزبان شما دوست عزیز و فرهیخته در سمینارهای سه شنبه های ارتباطی هستیم.
عنایت بفرمایید به موارد زیر توجه و دقت کنید:
۱ - سمینار در روز سه شنبه شانزدهم مردادماه ساعت ۱۷ الی ۱۹ در مجموعه باغ گلهای اصفهان (میدان بزرگمهر) در سالن جلسات ورودی باغ برگزار میشود.(ورودی باغ رایگان است لطفا بلیط تهیه نفرمائید)
۲ - اسامی و مشخصات و تعداد حاضرین در رویداد کاملا مشخص است و از آوردن هرگونه همراه اعم از خانواده و دوستان بدون هماهنگی و ثبت نام اکیدا خودداری کرده که شرمنده دوستان در هنگام ورود نشویم.
۳ - پذیرش رأس ساعت ۱۶:۳۰ در محل در سالن جلسات شروع میشود و دوستان با احتساب فاصله مکانی و زمانی خود از منزل تا محل برگزاری به شکلی برنامه ریزی کنند که رأس ساعت آنجا حضور داشته باشند.
سمینار رسما در ساعت ۱۷شروع میشود.
۵- سمینار رأس ساعت ۱۹ تمام شده و مواردی مانند برگه یادداشت و خودکار به همراه داشته باشید.
با سپاس از شما که به این منشور احترام می گذارید.
سارا نجفی، مجری و برگزار کننده سه شنبه های ارتباطی
Forwarded from گوشه هایی از تاریخ
شبی یک سرگذشت:امشب
لشگر کشی محمود غزنوی به هند ق۳
هجوم مداوم محمود به کشور ثروتمند هند نشانگر زیادی خواهی این مرد خونریز و طماع میباشد.
در جوامع الحکایات عوفی نوشته شده است که سلطان محمودغزنوی در سومنات بتی دید که در فضامعلق است با شگفتی گفت ( این از عجایب ایام و نوادر است) علما و حکمای لشگر را طلب کرد وسِر این معنی از ایشان باز خواست ، انان پس از بررسی گفتند چهار دیوار بتخانه را از سنگ مغناطیسی بنا کرده اند واین بت آهنین است و چون از اطراف تجاذب مغناطیس بر این بت آهنین برابر است در میان هوا معلق ایستاده است در تاریخ فرشته آمده است ( به تحقیق پیوسته در وقتی که سلطان می خواست سومنات را بشکند جمعی از براهمه به عرض مقربان درگاه رسانیدندکه اگر پادشاه این بت را نشکند و بگذارد ما چندین زر به خزانه عامره واصل میسازیم ، ارکان دولت این معنی را به سمع سلطان رسانیدند که از شکستن آن سنگ رسم بت پرستی از این دیار دور نخواهد شد و نفعی نخواهد داد ، سلطان فرمود آنچه میگوئید راست است ومقرون به صواب ، اما اگر این کار را بکنم مرا محمود بت فروش خواهند گفت اگر بشکنم مرا محمود بت شکن خوش تر است ، وقتی سومنات را بشکستند درون شکم آن که مجوف ساخته بودند آن مقدار جواهر نفیسه ولالی شاهواربیرون آمد که مساوی آنچه برهمنان میدادند بود ، مورخان اسلام بطور عموم نوشته اند که مقصود محمود از لشگر کشی به هندوستان بر انداختن کفر و بت پرستی از آن سرزمین و انتشار دین اسلام بوده است .....
در اینکه محمود سنی ، حنفی متعصب و در برانداختن کفر کوشا بوده است وبه خلافت عباسیان غاصب ایمان داشته شکی نیست واین امر از مطالعه جزئیات احوال او و رفتارش با کفار و پیروان سایر فرقه های اسلامی مانند شیعیان ، اسماعیلیان و قرمطیان نیکو میتوان دریافت.
چنانکه ( تاهرتی) رسول خلیفه فاطمی مصر را برخلاف آداب ورسوم درباری و سلطنتی بکشت وچون در سال ۴۲۰هجری بر ری دست یافت گروهی از بزرگان ومردم روشنفکر این شهر را به تهمت قرمطی بودن بردار کرد ، ومسلم است که دینداری و تعصب یگانه محرک لشگر کشی های او به هندوستان نبوده است ، بهترین دلیل اینکه در یکی از سفر ها هنگامیکه خزائن چندین بتکده را غارت کرده بود وقتی متوجه شد جمعی از هندیان با لشکر در سر راهش قرار دارند ، جنگ با کفار را فراموش کرد برای حفظ غنائم خویش از بیراهه بازگشت و مقابله با دشمن که ممکن بود نتیجه لشگر کشی او را از بین ببرد به فراموشی سپرد ، در این بیراهه رفتن که از صحرای بی آب و علف (تهر) بود. بسیاری از سپاهیانش تلف شدند.
فرخی سیستانی و عنصری در دیوان خودشان ضمن شرح مبارزات محمود مظالم و بیداد گری های او را در اشعارشان آورده اند.
کاظم مزینانی تا جستاری دیگر بدرود
ادامه دارد
@goshetarikh
لشگر کشی محمود غزنوی به هند ق۳
هجوم مداوم محمود به کشور ثروتمند هند نشانگر زیادی خواهی این مرد خونریز و طماع میباشد.
در جوامع الحکایات عوفی نوشته شده است که سلطان محمودغزنوی در سومنات بتی دید که در فضامعلق است با شگفتی گفت ( این از عجایب ایام و نوادر است) علما و حکمای لشگر را طلب کرد وسِر این معنی از ایشان باز خواست ، انان پس از بررسی گفتند چهار دیوار بتخانه را از سنگ مغناطیسی بنا کرده اند واین بت آهنین است و چون از اطراف تجاذب مغناطیس بر این بت آهنین برابر است در میان هوا معلق ایستاده است در تاریخ فرشته آمده است ( به تحقیق پیوسته در وقتی که سلطان می خواست سومنات را بشکند جمعی از براهمه به عرض مقربان درگاه رسانیدندکه اگر پادشاه این بت را نشکند و بگذارد ما چندین زر به خزانه عامره واصل میسازیم ، ارکان دولت این معنی را به سمع سلطان رسانیدند که از شکستن آن سنگ رسم بت پرستی از این دیار دور نخواهد شد و نفعی نخواهد داد ، سلطان فرمود آنچه میگوئید راست است ومقرون به صواب ، اما اگر این کار را بکنم مرا محمود بت فروش خواهند گفت اگر بشکنم مرا محمود بت شکن خوش تر است ، وقتی سومنات را بشکستند درون شکم آن که مجوف ساخته بودند آن مقدار جواهر نفیسه ولالی شاهواربیرون آمد که مساوی آنچه برهمنان میدادند بود ، مورخان اسلام بطور عموم نوشته اند که مقصود محمود از لشگر کشی به هندوستان بر انداختن کفر و بت پرستی از آن سرزمین و انتشار دین اسلام بوده است .....
در اینکه محمود سنی ، حنفی متعصب و در برانداختن کفر کوشا بوده است وبه خلافت عباسیان غاصب ایمان داشته شکی نیست واین امر از مطالعه جزئیات احوال او و رفتارش با کفار و پیروان سایر فرقه های اسلامی مانند شیعیان ، اسماعیلیان و قرمطیان نیکو میتوان دریافت.
چنانکه ( تاهرتی) رسول خلیفه فاطمی مصر را برخلاف آداب ورسوم درباری و سلطنتی بکشت وچون در سال ۴۲۰هجری بر ری دست یافت گروهی از بزرگان ومردم روشنفکر این شهر را به تهمت قرمطی بودن بردار کرد ، ومسلم است که دینداری و تعصب یگانه محرک لشگر کشی های او به هندوستان نبوده است ، بهترین دلیل اینکه در یکی از سفر ها هنگامیکه خزائن چندین بتکده را غارت کرده بود وقتی متوجه شد جمعی از هندیان با لشکر در سر راهش قرار دارند ، جنگ با کفار را فراموش کرد برای حفظ غنائم خویش از بیراهه بازگشت و مقابله با دشمن که ممکن بود نتیجه لشگر کشی او را از بین ببرد به فراموشی سپرد ، در این بیراهه رفتن که از صحرای بی آب و علف (تهر) بود. بسیاری از سپاهیانش تلف شدند.
فرخی سیستانی و عنصری در دیوان خودشان ضمن شرح مبارزات محمود مظالم و بیداد گری های او را در اشعارشان آورده اند.
کاظم مزینانی تا جستاری دیگر بدرود
ادامه دارد
@goshetarikh
Forwarded from ساز چکامه کتاب (fariba)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_زیبا
قلعه بابک خرمدین - کلیبر - آذربایجان شرقی
قلعه بابک، دژ بابک بنا شده در بالای کوهی به بلندای ۲۳۰۰ متر، در نزدیک به سه کیلومتری شهر کلیبر میباشد. دژ در زمان ساسانیان ساخته شده و نام خود را از نام بابک خرمدین، رهبر رویارویی با تازندگان (مهاجمین) عرب تا سال ۸۹۳ میلادی، گرفتهاست. این دژ مربوط به دوران خرمدینان است و در شهرستان کلیبر، بخش مرکزی، روستای شجاع آباد واقع شده است.
@Sazochakameoketab
🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
قلعه بابک خرمدین - کلیبر - آذربایجان شرقی
قلعه بابک، دژ بابک بنا شده در بالای کوهی به بلندای ۲۳۰۰ متر، در نزدیک به سه کیلومتری شهر کلیبر میباشد. دژ در زمان ساسانیان ساخته شده و نام خود را از نام بابک خرمدین، رهبر رویارویی با تازندگان (مهاجمین) عرب تا سال ۸۹۳ میلادی، گرفتهاست. این دژ مربوط به دوران خرمدینان است و در شهرستان کلیبر، بخش مرکزی، روستای شجاع آباد واقع شده است.
@Sazochakameoketab
🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
Forwarded from اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
-🇦🇿🇮🇷 پاسخ دندان شکن رئیس جمهور منتخب ایران به اردوغان
🔸 کارشناس تلویزیون ترکیه با آب پاکی ای که دکتر پزشکیان ۴ سال پیش روی دست سیاستمداران متوهم پانترکیسم نو ریخت، توهماتش را پاک کرد!.
🔹 صحبتهای این کارشناس متوهم را ببینید:
▪️ بعد از شعرخوانی اردوغان درباره ارس، پزشکیان که اصالت ترک دارد و در رسانههای ترکیه اخیراً به شدت مورد توجه و حمایت بوده، [چهار سال پیش] یک توییت منتشر کرد و نوشت نتیجه طمع به خاک ایران چیزی بیشتر از عاقبت صدام نیست.
▫️ جمهوری آذربایجان تکهای جدا شده از خاک ایران است. ترکیه به اندازه کافی دشمن دارد و بهتر است عاقلانه رفتار کند. مطرح کردن این قبیل مباحث بی اساس باعث تفرقه بین مسلمانان خواهد شد. اردوغان بهتر است به #تالش برود.
🔹 اگر پزشکیان این گونه ترکی است، بهتر است دوبار فکر کنیم و زیاد خیالپردازی نکنیم. احمدینژاد خانواده و اصالتی کاملاً فارسی دارد، اما گفت سیاستهای ترکیه را درک و از آن حمایت میکنم.
🔹 پزشکیان از حد خود گذشته و اردوغان را با صدام مقایسه و آن را منتشر میکند. در مقایسه میان پزشکیان و احمدینژاد برای من منفعت عالی ترکیه مهم است!.
کانال
✅ #اکوتا
@Ekotaa
+
🔸 کارشناس تلویزیون ترکیه با آب پاکی ای که دکتر پزشکیان ۴ سال پیش روی دست سیاستمداران متوهم پانترکیسم نو ریخت، توهماتش را پاک کرد!.
🔹 صحبتهای این کارشناس متوهم را ببینید:
▪️ بعد از شعرخوانی اردوغان درباره ارس، پزشکیان که اصالت ترک دارد و در رسانههای ترکیه اخیراً به شدت مورد توجه و حمایت بوده، [چهار سال پیش] یک توییت منتشر کرد و نوشت نتیجه طمع به خاک ایران چیزی بیشتر از عاقبت صدام نیست.
▫️ جمهوری آذربایجان تکهای جدا شده از خاک ایران است. ترکیه به اندازه کافی دشمن دارد و بهتر است عاقلانه رفتار کند. مطرح کردن این قبیل مباحث بی اساس باعث تفرقه بین مسلمانان خواهد شد. اردوغان بهتر است به #تالش برود.
🔹 اگر پزشکیان این گونه ترکی است، بهتر است دوبار فکر کنیم و زیاد خیالپردازی نکنیم. احمدینژاد خانواده و اصالتی کاملاً فارسی دارد، اما گفت سیاستهای ترکیه را درک و از آن حمایت میکنم.
🔹 پزشکیان از حد خود گذشته و اردوغان را با صدام مقایسه و آن را منتشر میکند. در مقایسه میان پزشکیان و احمدینژاد برای من منفعت عالی ترکیه مهم است!.
کانال
✅ #اکوتا
@Ekotaa
+
بسمه تعالی
بیانیه برای توسعه
سرمایه های معنوی و انسانی و میراث های ناملموس هر جامعه ای مهمترین رکن توسعه همه جانبه و پایدار در آن جامعه را بر عهده دارد . در این میان رویدادها؛ نقش مهمی را در همگرایی و همدلی اعضای یک اندیشه و تفکر در جامعه امروزی ایفاء می کنند . «مارگارت لدویت در کتاب نگرش انتقادی به توسعه جماعت محور بر مفاهیمی چون پداگوژی نقادانه ،تحلیل نقادانانه ، قدرت یابی ، کلان روایت ، گفت و شنود ، مسئله سازی و مشارکت و هشیارسازی تاکید می کند . مفاهیمی که ریشه های عمیق ارتباطی دارد . قدرت یابی از منظر لدویت یعنی فرایند بازیابی سربلندی و احترام به خویش که نتیجه آگاهی نقادانه است . یعنی رسیدن به شناخت از بخت های زندگی که تبعیض ساختاری تجویز می کند . بینشی که ارمغان آن آزادی ،دست زدن به عملی تحول خواه برای رسیدن به عدالت اجتماعی است .»( لدویت،1397).
دستیابی به سربلندی و احترام به عنوان دو مفهوم کلیدی حوزه علوم ارتباطات در کنار تفسیر لدویت از گفت و شنود به معنای ارتباطی دوسویه و توام با احترام میان انسان ها که قلب و ذهن ، عقل و احساس شان را درگیر هم کرده باشد و تجلی این مفهوم در یادگیری بر پایه جستجوی دو سویه برخاسته از عشقی عمیق به جهان و مردم در آموزش دموکراتیک و زمینه ساز آگاهی نقادانه که زیربنای عمل دگرگون ساز جمعی است و دانشجو و معلم را در کنار یکدیگر و گاهی با جایگاه های بر عکس نمایان می کند . مفهوم پداگوژی به معنای عشق به آموختن و یاددادن و توانمندسازی اعضای جامعه برای ایجاد یک حرکت جمعی و دگرگونی ساز برای ایجاد ائتلافی نقادانه بر پایه احترام به خواست ها و اندیشه ها همه طرف های درگیر که بیشتر بریا ما ایرانیان آرزویی محال است.
توسعه جماعت محور یعنی اینکه از گذشته مان درس بگیریم و یاد بگیریم که انسان بدون دیگری و بدون نقادی و گفت و شنود مبتنی بر احترام و تعالی به رشد دست نمی یابد .
پذیرش این موضوع که وقتی داخل یک جامعه و خاک یک کشور هستیم یعنی درون یک کشتی نشسته ایم و در اقیانوس بیکران نظام جهانی بایستی همه با هم تلاطم های امواج سهمگین بر پیکره این کشتی طوفان زده را مدیریت کنیم و نه تحمل . که تحمل کردن باری از دوش ما بر نمی دارد و تنها زخم ها را کهنه تر می کند و درد ها را نهفته تر.
ما میراث دار تمدنی شکوفا و منبعث از اندیشه های الهی و متعالی هستیم ، از یک سو وام دار کوروش کبیر و اندیشه های مترقی او در پلورالیسم دینی و احترام به اندیشه ها و ادیان و حقوق زنان و مردان و از سوی دیگر میراث دار نبی مکرم اسلام و امیرمومنان حضرت علی علیه السلام در فقه شیعه که هر دو به خداوند یکتا و ایزد متعال منتهی می شود و هیچ یک از این اندیشه ها در تضاد با توسعه و همگرایی نبوده اند .
مگر می شود من به دیگران احترام نگزارم و به پیشرفت برسم . مگر می شود من دیگران را نبینم و منافع ام را تنها در یک وجبی خودم ترسیم کنم و با کج اندیشی و بدخلقی و بد اخلاقی به جای تعامل و گفت و شنود و مبتنی بر اندیشه های متعالی ایرانی- اسلامی که می گوید خداوند به ما دو گوش داده است و یک زبان پس دو چندان که می گویی بشنو ، راه خلاف در پیش بگیرم و با تهمت و افتراء و هجمه به دوستان و همراهان و همسفران این راه پر خطر ، به تعالی برسیم .
عزیزان من؛ پداگوژی لودیت یعنی اگر قرار است کاری انجام دهیم، در کنار یکدیگر و با گفت وگوی نقادانه مبتنی بر فرایند محوری و نه سرک کشیدن در زندگی شخصی و تنها با بررسی ابعاد موضوع مورد نظر و شناسایی فرصت ها و تهدیدهای پیش روی اجرای آن؛ باعث شناسایی راهکارهای نو و خلاقانه برای حل مسایل شویم .
حکایت ما در ایران اسلامی حکایت برادران و خواهرانی است که در یک قایق کوچک نشسته اند و به جای برنامه ریزی ، همگرایی و همفکری برای مدیریت طوفان سهمگین روبروی شان و ایجاد فضایی ایمن برای مقابله با کوسه های اطراف قایق ، گناه را به گردن هم می اندازند و به هم فحاشی می کنند و هر یک منتظر است تا دیگری از قایق به بیرون پرتاب شود، حال آنکه طوفان نظام جهانی این و آن نمی شناسد و بر سر مسافرین قایق یک جا فرود می آید و همه آنها را طعمه هایی خوش خوراک می داند و تلاش می کند تا یکایک آنها را ببلعد و تنها راه نجات همدلی و همفکری و مدیریت یکپارچه و صحیح قایق برای عبور از کنار این طوفان سهمگین است . چرا که کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من . ما برادران و خواهرانی هستیم که نصیحت پدرانه و مادرانه اجدادمان را فراموش کردیم و برای مقداری نان درون قایق از میراث بی کران اجدادی مان در ساحل سلامت غافل شده ایم .
محمدرضا شاه پهلوی در کتاب به سوی تمدن بزرگ، نظام تک حزبی را یکی از عوامل سقوط یک جامعه عنوان می کند، بعد ها وقتی خود حزب رستاخیز را به عنوان تنها حزب کشور معرفی کرد و بازمانده های دو حزب کذایی را منحل نمود ، این مطلب را از چاپ جدید کتاب ها حذف کرد، چرا که دیگر شاه
بیانیه برای توسعه
سرمایه های معنوی و انسانی و میراث های ناملموس هر جامعه ای مهمترین رکن توسعه همه جانبه و پایدار در آن جامعه را بر عهده دارد . در این میان رویدادها؛ نقش مهمی را در همگرایی و همدلی اعضای یک اندیشه و تفکر در جامعه امروزی ایفاء می کنند . «مارگارت لدویت در کتاب نگرش انتقادی به توسعه جماعت محور بر مفاهیمی چون پداگوژی نقادانه ،تحلیل نقادانانه ، قدرت یابی ، کلان روایت ، گفت و شنود ، مسئله سازی و مشارکت و هشیارسازی تاکید می کند . مفاهیمی که ریشه های عمیق ارتباطی دارد . قدرت یابی از منظر لدویت یعنی فرایند بازیابی سربلندی و احترام به خویش که نتیجه آگاهی نقادانه است . یعنی رسیدن به شناخت از بخت های زندگی که تبعیض ساختاری تجویز می کند . بینشی که ارمغان آن آزادی ،دست زدن به عملی تحول خواه برای رسیدن به عدالت اجتماعی است .»( لدویت،1397).
دستیابی به سربلندی و احترام به عنوان دو مفهوم کلیدی حوزه علوم ارتباطات در کنار تفسیر لدویت از گفت و شنود به معنای ارتباطی دوسویه و توام با احترام میان انسان ها که قلب و ذهن ، عقل و احساس شان را درگیر هم کرده باشد و تجلی این مفهوم در یادگیری بر پایه جستجوی دو سویه برخاسته از عشقی عمیق به جهان و مردم در آموزش دموکراتیک و زمینه ساز آگاهی نقادانه که زیربنای عمل دگرگون ساز جمعی است و دانشجو و معلم را در کنار یکدیگر و گاهی با جایگاه های بر عکس نمایان می کند . مفهوم پداگوژی به معنای عشق به آموختن و یاددادن و توانمندسازی اعضای جامعه برای ایجاد یک حرکت جمعی و دگرگونی ساز برای ایجاد ائتلافی نقادانه بر پایه احترام به خواست ها و اندیشه ها همه طرف های درگیر که بیشتر بریا ما ایرانیان آرزویی محال است.
توسعه جماعت محور یعنی اینکه از گذشته مان درس بگیریم و یاد بگیریم که انسان بدون دیگری و بدون نقادی و گفت و شنود مبتنی بر احترام و تعالی به رشد دست نمی یابد .
پذیرش این موضوع که وقتی داخل یک جامعه و خاک یک کشور هستیم یعنی درون یک کشتی نشسته ایم و در اقیانوس بیکران نظام جهانی بایستی همه با هم تلاطم های امواج سهمگین بر پیکره این کشتی طوفان زده را مدیریت کنیم و نه تحمل . که تحمل کردن باری از دوش ما بر نمی دارد و تنها زخم ها را کهنه تر می کند و درد ها را نهفته تر.
ما میراث دار تمدنی شکوفا و منبعث از اندیشه های الهی و متعالی هستیم ، از یک سو وام دار کوروش کبیر و اندیشه های مترقی او در پلورالیسم دینی و احترام به اندیشه ها و ادیان و حقوق زنان و مردان و از سوی دیگر میراث دار نبی مکرم اسلام و امیرمومنان حضرت علی علیه السلام در فقه شیعه که هر دو به خداوند یکتا و ایزد متعال منتهی می شود و هیچ یک از این اندیشه ها در تضاد با توسعه و همگرایی نبوده اند .
مگر می شود من به دیگران احترام نگزارم و به پیشرفت برسم . مگر می شود من دیگران را نبینم و منافع ام را تنها در یک وجبی خودم ترسیم کنم و با کج اندیشی و بدخلقی و بد اخلاقی به جای تعامل و گفت و شنود و مبتنی بر اندیشه های متعالی ایرانی- اسلامی که می گوید خداوند به ما دو گوش داده است و یک زبان پس دو چندان که می گویی بشنو ، راه خلاف در پیش بگیرم و با تهمت و افتراء و هجمه به دوستان و همراهان و همسفران این راه پر خطر ، به تعالی برسیم .
عزیزان من؛ پداگوژی لودیت یعنی اگر قرار است کاری انجام دهیم، در کنار یکدیگر و با گفت وگوی نقادانه مبتنی بر فرایند محوری و نه سرک کشیدن در زندگی شخصی و تنها با بررسی ابعاد موضوع مورد نظر و شناسایی فرصت ها و تهدیدهای پیش روی اجرای آن؛ باعث شناسایی راهکارهای نو و خلاقانه برای حل مسایل شویم .
حکایت ما در ایران اسلامی حکایت برادران و خواهرانی است که در یک قایق کوچک نشسته اند و به جای برنامه ریزی ، همگرایی و همفکری برای مدیریت طوفان سهمگین روبروی شان و ایجاد فضایی ایمن برای مقابله با کوسه های اطراف قایق ، گناه را به گردن هم می اندازند و به هم فحاشی می کنند و هر یک منتظر است تا دیگری از قایق به بیرون پرتاب شود، حال آنکه طوفان نظام جهانی این و آن نمی شناسد و بر سر مسافرین قایق یک جا فرود می آید و همه آنها را طعمه هایی خوش خوراک می داند و تلاش می کند تا یکایک آنها را ببلعد و تنها راه نجات همدلی و همفکری و مدیریت یکپارچه و صحیح قایق برای عبور از کنار این طوفان سهمگین است . چرا که کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من . ما برادران و خواهرانی هستیم که نصیحت پدرانه و مادرانه اجدادمان را فراموش کردیم و برای مقداری نان درون قایق از میراث بی کران اجدادی مان در ساحل سلامت غافل شده ایم .
محمدرضا شاه پهلوی در کتاب به سوی تمدن بزرگ، نظام تک حزبی را یکی از عوامل سقوط یک جامعه عنوان می کند، بعد ها وقتی خود حزب رستاخیز را به عنوان تنها حزب کشور معرفی کرد و بازمانده های دو حزب کذایی را منحل نمود ، این مطلب را از چاپ جدید کتاب ها حذف کرد، چرا که دیگر شاه
Telegram
سمینار ارتباطات
کانال شخصی هادی زمانی
مشروطه ، دیکتاتورشده بود و می خواست یک تنه ایران را به تمدن بزرگی برساند و آن را به ورطه نیستی کشاند .
آنچه که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رخ داد ، ظهور چند صدایی یک ملت بود که نشانه دموکراسی و امید به آینده ی بهتر است . اصول گرایی و اصلاح طلبی و هر عنوان دیگری بایستی در کنار یکدیگر و نقد اندیشه ها و عملکردها در پداگوژی نقادانه تعالی را برای جامعه رقم بزنند .
جامعه تک صدایی جامعه دیکتاتوری است . جامعه در حال سقوط است . اکنون که حاکمیت و ملت یکصدا باعث ایجاد فضایی باز برای طرح اندیشه ها و نقادی شده اند، همه گروهها و طیف ها و نخبگان سیاسی و اجتماعی بایستی چند اصل را محور کار خود قرار دهند:
1)همه ما مسافر یک قایق ایم و در مقابل طوفان نظام جهانی یک سرنوشت داریم .
2)نظام جهانی مقتدر ، سازمان یافته ، هدفمند و منفعت طلب است و جز منافع خود به چیز دیگری نمی اندیشد ، هنر ما برای رویارویی با چنین طوفان سهمگین ، منافع محوری و جمع گرایی ملی است .
3)انتخابات برای ظهور دموکراسی و عزم ملی برای تعیین سرنوشت خود است و وجود صداهای مختلف درون نظام می تواند با رویکرد پداگوژی نقادانه زمینه تعالی و رشد را بر مبنای گفت و شنود و ائتلاف نقادانه ایجاد نماید . و لذا هر امری غیر از این منعفت طلبانه و ضد ملی است و می تواند باعث دوری از توافق ملی و عزم توسعه پایدار شود .
4)هدف اصلی همه ما حل مشکلات جامعه از طریق رویکردهای علمی است و لذا توجه به دانشگاهیان و نخگبان علمی در شناسایی راهکارها بسیار مهم و حیاتی است چرا که تجربه مسیرهای غیر علمی خصوصاً در دوران های گذشته باعث اتلاف منابع و هدر رفت ها و آسیب های جدی به ارکان جامعه شده است . در این خصوص تجربه شاه در سال 1973 و تجربه آقای احمدی نژاد حائز اهمیت است .
5)توافق ملی و حرکت جمعی تنها راه اساسی توسعه است .
6)صدای مخالفی که از درون جامعه شنیده می شود، صدای دوستان دلسوزی است که دغدغه ایران را دارند هر چند خوب بیان نکنند و هر چند راهکار محور نباشند اما باید شنیده شوند و در قالب کارگروه های توسعه جذب گردد .
7)ارتباطات قدرت بلامنازع توسعه است ، گفت و شنود و مذاکره اساس حرکت و رشد اجتماعی اعم از کلان اجتماعی ( حاکمیت ) ، میان برد اجتماعی ( سازمان ) و خرد اجتماعی ( یکایک افراد جامعه ، گروه ها و .... ) و لذا ایجاد کانال های ارتباطی متقن بین این سطوح حیاتی و ضروری است .
8)برخوردهای سلیقه محور و سوء استفاده از ابزارهای نهادهای امنیتی برای غلبه بر صداهای مخالف داخلی آب به آسیاب دشمن ریختن است .
9)توجه به این اصل که نهادهای امنیتی ثمره سالها هجمه دشمنان قسم خورده کشورند . بی اعتبارسازی و هجمه به آنها باعث تضعیف نظام است .
10)شایسته سالاری اساس گزینش در انتصابات است و هر انتصابی غیر متخصصانه قطعاً زمینه اتلاف منابع مادی و انسانی را فراهم می آورد و نخبگان را به سوی مهاجرت سوق می دهد.
11)برنامه ریزی و تدوین چشم اندازهای توسعه محور و برنامه های منطقه ای و استانی بر اساس آراء پدر توسعه ایران پروفسور عظیمی آرانی برای دستیابی به توسعه پایدار ضروری می باشد.
دکتر هادی زمانی
جامعه شناس ، نویسنده و روزنامه نگارhttps://www.tg-me.com/zamanipr
آنچه که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رخ داد ، ظهور چند صدایی یک ملت بود که نشانه دموکراسی و امید به آینده ی بهتر است . اصول گرایی و اصلاح طلبی و هر عنوان دیگری بایستی در کنار یکدیگر و نقد اندیشه ها و عملکردها در پداگوژی نقادانه تعالی را برای جامعه رقم بزنند .
جامعه تک صدایی جامعه دیکتاتوری است . جامعه در حال سقوط است . اکنون که حاکمیت و ملت یکصدا باعث ایجاد فضایی باز برای طرح اندیشه ها و نقادی شده اند، همه گروهها و طیف ها و نخبگان سیاسی و اجتماعی بایستی چند اصل را محور کار خود قرار دهند:
1)همه ما مسافر یک قایق ایم و در مقابل طوفان نظام جهانی یک سرنوشت داریم .
2)نظام جهانی مقتدر ، سازمان یافته ، هدفمند و منفعت طلب است و جز منافع خود به چیز دیگری نمی اندیشد ، هنر ما برای رویارویی با چنین طوفان سهمگین ، منافع محوری و جمع گرایی ملی است .
3)انتخابات برای ظهور دموکراسی و عزم ملی برای تعیین سرنوشت خود است و وجود صداهای مختلف درون نظام می تواند با رویکرد پداگوژی نقادانه زمینه تعالی و رشد را بر مبنای گفت و شنود و ائتلاف نقادانه ایجاد نماید . و لذا هر امری غیر از این منعفت طلبانه و ضد ملی است و می تواند باعث دوری از توافق ملی و عزم توسعه پایدار شود .
4)هدف اصلی همه ما حل مشکلات جامعه از طریق رویکردهای علمی است و لذا توجه به دانشگاهیان و نخگبان علمی در شناسایی راهکارها بسیار مهم و حیاتی است چرا که تجربه مسیرهای غیر علمی خصوصاً در دوران های گذشته باعث اتلاف منابع و هدر رفت ها و آسیب های جدی به ارکان جامعه شده است . در این خصوص تجربه شاه در سال 1973 و تجربه آقای احمدی نژاد حائز اهمیت است .
5)توافق ملی و حرکت جمعی تنها راه اساسی توسعه است .
6)صدای مخالفی که از درون جامعه شنیده می شود، صدای دوستان دلسوزی است که دغدغه ایران را دارند هر چند خوب بیان نکنند و هر چند راهکار محور نباشند اما باید شنیده شوند و در قالب کارگروه های توسعه جذب گردد .
7)ارتباطات قدرت بلامنازع توسعه است ، گفت و شنود و مذاکره اساس حرکت و رشد اجتماعی اعم از کلان اجتماعی ( حاکمیت ) ، میان برد اجتماعی ( سازمان ) و خرد اجتماعی ( یکایک افراد جامعه ، گروه ها و .... ) و لذا ایجاد کانال های ارتباطی متقن بین این سطوح حیاتی و ضروری است .
8)برخوردهای سلیقه محور و سوء استفاده از ابزارهای نهادهای امنیتی برای غلبه بر صداهای مخالف داخلی آب به آسیاب دشمن ریختن است .
9)توجه به این اصل که نهادهای امنیتی ثمره سالها هجمه دشمنان قسم خورده کشورند . بی اعتبارسازی و هجمه به آنها باعث تضعیف نظام است .
10)شایسته سالاری اساس گزینش در انتصابات است و هر انتصابی غیر متخصصانه قطعاً زمینه اتلاف منابع مادی و انسانی را فراهم می آورد و نخبگان را به سوی مهاجرت سوق می دهد.
11)برنامه ریزی و تدوین چشم اندازهای توسعه محور و برنامه های منطقه ای و استانی بر اساس آراء پدر توسعه ایران پروفسور عظیمی آرانی برای دستیابی به توسعه پایدار ضروری می باشد.
دکتر هادی زمانی
جامعه شناس ، نویسنده و روزنامه نگارhttps://www.tg-me.com/zamanipr
Telegram
سمینار ارتباطات
کانال شخصی هادی زمانی
فقر فضیلت نیست و فقیر مورد رحمت خداوند قرار نمی گیرد . ابن فضیلت نیست که روز به روز بر تعداد خیریه ها اضافه کنیم و تازه افتخار کنیم که خیریه هایمان دارند، تخصصی می شوند . فضیلت در آگاهی است آگاهی عمومی که یکایک افراد جامعه را به سمت پیشرفت و توسعه سوق دهد . فضیلت در توانمندسازی و شایسته سالاری در انتخاب و انتصاب سیاستمداران و مدیران اجرایی است که متخصص و متعهد و مردم دوست اند و نیک می دانند تا در مسوولیتی قرار دارند باید از خود بگذرند . فضیلت در ایجاد جامعه ای توسعه یافته بر مبنای گفتگو محوری و اجتماع باوری است . فضیلت در پداگوژی است .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانم جعفری جوان کارآفرینی هستند که مدتی است برند “کُنا” را در راستای تولید محصولات چرمی راه اندازی کرده اند . کیفیت کارهایشان بسیار عالی و مورد استفاده بسیاری از شرکت ها و سازمان ها است . ضمن معرفی ایشان خدمت همکاران عزیز ، جهت استفاده برای هدایای سازمان و شرکت خود می توانید از ابن برند معتبر و خلاق استفاده کنید . مهمترین ویژگی برند “کُنا” و خانم جعفری خلاقیت و نوآوری ایشان در تولید محصولاتی متفاوت و زیبا با نظر شماست .
شماره تماس و واتساپ:
09304912276
و لینک صفحه اینستاگرام:
https://www.instagram.com/kona_bag?igsh=cWUzeW9ld2p2b2hv
شماره تماس و واتساپ:
09304912276
و لینک صفحه اینستاگرام:
https://www.instagram.com/kona_bag?igsh=cWUzeW9ld2p2b2hv
حکمت بالاترین سطح دانش است که حکیم با برخورداری از آن نه فقط روح و جسم بیماران که جامعه خود را در مسیر تعالی قرار می دهد . شیخ الرییس ابوعلی سینا بزرگ حکمت را در فلسفه و طبابت را وسیله برای خدمت به مردم قرار داد تا علاوه بر درمان جسم و روح مردم ، با هدایت حاکمان و سیاستمداران و تربیت شاگردان و فیلسوفان بزرگ مسیری ماندگار برای تعالی اجتماعی و پیشرفت جامعه خود مهیا نماید . امروزه آثار گرانقدر ابن فیلسوف ، حکیم و دانشمند فرزانه همچون قانون ، شفا ، االنجات ، الاشارات ، المبدا و المعاد ، التعلیقات و المباحثات و ... راهنمای نخبگان و دانشمند است . ضمن تبریک تولد این دانشمند بزرگ خدمت شما عزیز بزرگوار و تشکر از زحمات ارزنده تان در عرصه خدمت رسانی به مردم عزیزمان ، سالروز تولد این حکیم فرزانه را که روز پزشک و سالروز تجلیل از زحمات جامعه پزشکی نام گذاری شده است با جملاتی گرانمایه از این بزرگوار خدمتتان تبریک عرض می کنم . امیدوارم در مسیر خدمت به مردم عزیزمان در صحت و سلامتی کامل توفیق گام های ارزنده را به دست آوردید
«هر که دنیا خواهد ،دانش آموزد و هر که آخرت خواهد در عمل کوشد.»
«نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار را به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی»
دکتر هادی زمانی
جامعه شناس ، نویسنده
و معاون توسعه مدیریت و منابع اداره کل بیمه سلامت استان اصفهانhttps://www.tg-me.com/zamanipr
«هر که دنیا خواهد ،دانش آموزد و هر که آخرت خواهد در عمل کوشد.»
«نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار را به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی»
دکتر هادی زمانی
جامعه شناس ، نویسنده
و معاون توسعه مدیریت و منابع اداره کل بیمه سلامت استان اصفهانhttps://www.tg-me.com/zamanipr
Telegram
سمینار ارتباطات
کانال شخصی هادی زمانی
اولین بار که با آقای تسلیمی آشنا شدم در اولین دوره DBA روابط عمومی بود که تازه راه اندازی کرده بودم . آقای تسلیمی علاقه زیادی به آموختن داشت و دوست داشت تا موضوع های جدید مدیریت و ارتباطات را بداند حوزه تخصصی ایشان غذا است و علاوه بر مدیریت رستوران جوان مجموعه تالارهای شهروند در اصفهان را نیز در اختیار دارند . روبکرد ایشان در حوزه غذا علمی است و همانگونه که شیخ الرییس ابوعلی سینا نیز در کتاب قانون مطرح کرده آمد همه بیماریها از معده و بهترین داروها غذاست و لذا همین امر باعث شده است تا منوی غذایی مجموعه های تخت مدیریت او برای مشتریان دلچسب و خوشمزه و با کیفیت باشد .امیدوارم رویکردهای علمی آقای مهندس تسلیمی عزیز. در توسعه توریسم غذا و معرفی خوراکیهای اصیل ایرانی و اصفهانی به جهانیان زمینه تعالی هر چه بیشتر فرهنگ غذا را ایجاد نماید .
Forwarded from Afshin
💠 نقدی بر اظهارات دکتر پزشکیان در باره قیمت بنزین و راهکار پیشنهادی حزب تدبیر و توسعه
✍بهزاد روحی-کارشناس مالی
✳️احتراما در باره بنزین مصرفی مردم فرمودید که منطقی نیست با نرخ دلار آزاد بخریم و ارزان بدهیم.
در این باره مواردی را متذکر میشوم :
1⃣تخفیف نفت و پتروشیمی و محصولات فرعی به چین سالانه بیش از ۱۲ میلیارد دلار است که همین یک قلم؛ کسر بودجه دولت را جبران میسازد.
2⃣صدا و سیما سالانه بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان تبلیعات انجام میدهد اما در بودجه سالانه دولت حداکثر سه درصد آن آورده میشود و ۹۷ درصد باقیمانده معلوم نیست به جیب چه کسانی میرود. این رقم میتواند حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری را ماهانه ده میلیون تومان افزایش دهد و یا حقوق معلمان و پرستاران را دو برابر کند.
3⃣بخشی از فرآورده های نفت و گاز توسط نهادهایی فروخته شده و به نام نهادها به کام و جیب عده ای میرود که این رقم فقط در مازوت و گازوییل و نفت سفید و قیر حداقل سالانه ۶ و نیم میلیارد دلار است که این مبلغ میتواند مبلغ دریافتی یارانه بگیران و اشخاص تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد را دو برابر ساخته و بخشی از مشکلات طبقه محروم را حل کند.
4⃣خودروهای ساخت داخل سالانه بیش از ۸۰ میلیارد دلار به اقتصاد ملی خسارت و هزینه؛ اعم از مصارف سوخت؛ کشتارها و تصادفات و هزینه های اجتماعی ناشی از آن؛ آلودگیها و هزینه های بیمارستانی؛ تحمیل میکند که فقط در سوخت مصرفی روزانه ۱۱۲ میلیون دلار و سالانه بیش از ۴۰ میلیارد دلار بیشتر از معیار خودروهای استاندارد مصرف میکنند که این رقم با ارز آزاد تقریبا برابر با بودجه دولت میباشد به بیان دیگر فقط همین مورد میتواند حقوق کارکنان دولت، بازنشستگان، طبقات یارانه بگیر و بودجه عمرانی کشور را دو برابر کند و از تنشهای اجتماعی و اعتراضات موجود بکاهد.
5⃣سالانه حدود ۴ میلیارد دلار گاز و حدود۳ میلیارد دلار برق صادر شده و پول آن دریافت نمیشود که اگر دریافت شود میتواند سالانه ۴ هزار کیلومتر راه آهن و یا ۳۰۰۰ کیلومتر آزادراه و یا ۲۰۰ کیلومتر مترو و یا ۳ فرودگاه بین المللی و یا ۶ بندر بزرگ را بسازد.
6⃣سالانه به اندازه مصرف گاز ترکیه در فلرها گاز سوزی صورت میگیرد که مصرف آنها در پتروشیمی میتواند بیش از ۲۰ میلیون تن محصول پتروشیمی پر ارزش تولید و سالانه حداقل ۱۴ میلیارد دلار به درآمد دولت اضافه کند و بخش مهمی از زیرساختهای کشور ساخته و پرداخته شود.
💠راهکار پیشنهادی حزب تدبیر و توسعه
آقای رئیسجمهور اتلاف منابع و پر هزینه بودن روش های موجود در اقتصاد دولتی و همچنین فرصت سوزی ها و هزینه فرصت های از دست رفته در کنار ناکارآمدی مدیران کلان و فاقد راهبرد مبتنی بر عقلانیت،خرد جمعی و تجربه جهانی اقتصاد کشور را بر خاک سیاه نشانده و رفاه اجتماعی را به عذاب اجتماعی بدل کرده است.
قطعاً قبول داریم که قیمت بنزین در ایران بسیار پایین است و همین امر سبب قاچاق بنزین در کشور و مصرف بی رویه آن با خودروهای پر مصرف داخلی شده است؛ اما مگر نشتی اقتصاد ملی فقط در بخش بنزین و سوخت است، نظام اقتصادی کشور از بی نظمی و بخشی نگری و حیف و میل منابع و ناترازی در بخش هزینه و درآمد واقعی نفس های آخر را میکشد و لاجرم باید دست به جراحی اقتصاد با تقویت بنیه درآمدی اقشار آسیب پذیر بزنید.
ایران پر مصرف به اندازه کشور یک میلیارد و چهارصد میلیون نفری چین و ۸ برابر کشور هشتاد میلیون نفری ترکیه بنزین مصرف میکند. این یک فاجعه است، اما مقصر اصلی به شیوه دولت داری حاکمیت بر میگردد.
لجاجت بر سر حمایت از تولید پرهزینه و کم کیفیت و گران قیمت خودروهای داخلی گویای ناکارآمدی دولت درکار اقتصادی و بنگاه داری و صنعت داری است.
دولت در تحقق بخشیدن به وظایف واقعی و درست حاکمیتی و دست برداشتن از فعالیت های تصدی گری میتواند مسیر درست را برای نجات اقتصاد کشور هموار نماید.
🟩 در هر حال راه نجات در اصلاحات اقتصادی است. مصرف روزانه ۱۲۰ میلیون لیتر سوخت بنزین را به نرخ ۱۵۰۰۰ریال به کل ملت بفروشید و سیستمی طراحی کنید که هر مصرف کننده مازاد نیاز خود را از هموطنانی که مصرف ندارند و یا کمتر مصرف دارند به قیمت آزاد بخرند و وجه مازاد به جیب صرفه جویان و کسانی که مصرف بنزین ندارند؛ واریز شود.
این راهبرد میتواند آغاز نهضت همترازی هزینه ها و درآمدها در کشور باشد.
باور کنید که راه نجات کشور برداشتن اولین گام درست است و لاجرم برای برداشتن اولین گام درست بایستی سایر گام ها را با اولین گام هماهنگ کنید.
ثروت ملی را بصورت مساوی به خود ملت و با لحاظ یارانه بفروشید و کمک کنید که فرهنگ صرفه جویی و درست مصرف کردن کلیه کالاها و خدمات سوبسید دار به نفع مصرف کنندگان صحیح شکل بگیرد و دولت نفس راحتی از سپردن حق به حق دار بکشد.
https://www.tg-me.com/tadbirvatoseh
✍بهزاد روحی-کارشناس مالی
✳️احتراما در باره بنزین مصرفی مردم فرمودید که منطقی نیست با نرخ دلار آزاد بخریم و ارزان بدهیم.
در این باره مواردی را متذکر میشوم :
1⃣تخفیف نفت و پتروشیمی و محصولات فرعی به چین سالانه بیش از ۱۲ میلیارد دلار است که همین یک قلم؛ کسر بودجه دولت را جبران میسازد.
2⃣صدا و سیما سالانه بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان تبلیعات انجام میدهد اما در بودجه سالانه دولت حداکثر سه درصد آن آورده میشود و ۹۷ درصد باقیمانده معلوم نیست به جیب چه کسانی میرود. این رقم میتواند حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری را ماهانه ده میلیون تومان افزایش دهد و یا حقوق معلمان و پرستاران را دو برابر کند.
3⃣بخشی از فرآورده های نفت و گاز توسط نهادهایی فروخته شده و به نام نهادها به کام و جیب عده ای میرود که این رقم فقط در مازوت و گازوییل و نفت سفید و قیر حداقل سالانه ۶ و نیم میلیارد دلار است که این مبلغ میتواند مبلغ دریافتی یارانه بگیران و اشخاص تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد را دو برابر ساخته و بخشی از مشکلات طبقه محروم را حل کند.
4⃣خودروهای ساخت داخل سالانه بیش از ۸۰ میلیارد دلار به اقتصاد ملی خسارت و هزینه؛ اعم از مصارف سوخت؛ کشتارها و تصادفات و هزینه های اجتماعی ناشی از آن؛ آلودگیها و هزینه های بیمارستانی؛ تحمیل میکند که فقط در سوخت مصرفی روزانه ۱۱۲ میلیون دلار و سالانه بیش از ۴۰ میلیارد دلار بیشتر از معیار خودروهای استاندارد مصرف میکنند که این رقم با ارز آزاد تقریبا برابر با بودجه دولت میباشد به بیان دیگر فقط همین مورد میتواند حقوق کارکنان دولت، بازنشستگان، طبقات یارانه بگیر و بودجه عمرانی کشور را دو برابر کند و از تنشهای اجتماعی و اعتراضات موجود بکاهد.
5⃣سالانه حدود ۴ میلیارد دلار گاز و حدود۳ میلیارد دلار برق صادر شده و پول آن دریافت نمیشود که اگر دریافت شود میتواند سالانه ۴ هزار کیلومتر راه آهن و یا ۳۰۰۰ کیلومتر آزادراه و یا ۲۰۰ کیلومتر مترو و یا ۳ فرودگاه بین المللی و یا ۶ بندر بزرگ را بسازد.
6⃣سالانه به اندازه مصرف گاز ترکیه در فلرها گاز سوزی صورت میگیرد که مصرف آنها در پتروشیمی میتواند بیش از ۲۰ میلیون تن محصول پتروشیمی پر ارزش تولید و سالانه حداقل ۱۴ میلیارد دلار به درآمد دولت اضافه کند و بخش مهمی از زیرساختهای کشور ساخته و پرداخته شود.
💠راهکار پیشنهادی حزب تدبیر و توسعه
آقای رئیسجمهور اتلاف منابع و پر هزینه بودن روش های موجود در اقتصاد دولتی و همچنین فرصت سوزی ها و هزینه فرصت های از دست رفته در کنار ناکارآمدی مدیران کلان و فاقد راهبرد مبتنی بر عقلانیت،خرد جمعی و تجربه جهانی اقتصاد کشور را بر خاک سیاه نشانده و رفاه اجتماعی را به عذاب اجتماعی بدل کرده است.
قطعاً قبول داریم که قیمت بنزین در ایران بسیار پایین است و همین امر سبب قاچاق بنزین در کشور و مصرف بی رویه آن با خودروهای پر مصرف داخلی شده است؛ اما مگر نشتی اقتصاد ملی فقط در بخش بنزین و سوخت است، نظام اقتصادی کشور از بی نظمی و بخشی نگری و حیف و میل منابع و ناترازی در بخش هزینه و درآمد واقعی نفس های آخر را میکشد و لاجرم باید دست به جراحی اقتصاد با تقویت بنیه درآمدی اقشار آسیب پذیر بزنید.
ایران پر مصرف به اندازه کشور یک میلیارد و چهارصد میلیون نفری چین و ۸ برابر کشور هشتاد میلیون نفری ترکیه بنزین مصرف میکند. این یک فاجعه است، اما مقصر اصلی به شیوه دولت داری حاکمیت بر میگردد.
لجاجت بر سر حمایت از تولید پرهزینه و کم کیفیت و گران قیمت خودروهای داخلی گویای ناکارآمدی دولت درکار اقتصادی و بنگاه داری و صنعت داری است.
دولت در تحقق بخشیدن به وظایف واقعی و درست حاکمیتی و دست برداشتن از فعالیت های تصدی گری میتواند مسیر درست را برای نجات اقتصاد کشور هموار نماید.
🟩 در هر حال راه نجات در اصلاحات اقتصادی است. مصرف روزانه ۱۲۰ میلیون لیتر سوخت بنزین را به نرخ ۱۵۰۰۰ریال به کل ملت بفروشید و سیستمی طراحی کنید که هر مصرف کننده مازاد نیاز خود را از هموطنانی که مصرف ندارند و یا کمتر مصرف دارند به قیمت آزاد بخرند و وجه مازاد به جیب صرفه جویان و کسانی که مصرف بنزین ندارند؛ واریز شود.
این راهبرد میتواند آغاز نهضت همترازی هزینه ها و درآمدها در کشور باشد.
باور کنید که راه نجات کشور برداشتن اولین گام درست است و لاجرم برای برداشتن اولین گام درست بایستی سایر گام ها را با اولین گام هماهنگ کنید.
ثروت ملی را بصورت مساوی به خود ملت و با لحاظ یارانه بفروشید و کمک کنید که فرهنگ صرفه جویی و درست مصرف کردن کلیه کالاها و خدمات سوبسید دار به نفع مصرف کنندگان صحیح شکل بگیرد و دولت نفس راحتی از سپردن حق به حق دار بکشد.
https://www.tg-me.com/tadbirvatoseh
Telegram
کانال رسمی حزب تدبیر و توسعه ایران
@tadbirvatoseh
💠حزب تدبير و توسعه:
🇮🇷دارای مجوز رسمی به شماره ۱/۴۳/۳۱۴/الف از وزارت کشور و مصوبه قانونی از کمیسیون ماده ده قانون نحوه فعالیت احزاب و گروه های سیاسی🇮🇷
🇮🇷با تاکید بر گفتمان اعتقاد به اصول و اصلاح امور🇮🇷
💠حزب تدبير و توسعه:
🇮🇷دارای مجوز رسمی به شماره ۱/۴۳/۳۱۴/الف از وزارت کشور و مصوبه قانونی از کمیسیون ماده ده قانون نحوه فعالیت احزاب و گروه های سیاسی🇮🇷
🇮🇷با تاکید بر گفتمان اعتقاد به اصول و اصلاح امور🇮🇷
Forwarded from طلیعه کارآفرینی
Ⓜ️ داری اشتباه میکنی کاپیتان!
📝 امیر ناظمی
🔻در دههی ۱۹۹۰ حوادث هوایی و سقوط هواپیما در خطوط هوایی کرهجنوبی ۱۷ برابر متوسط جهانی شده بود؛ به نحوی که در سال ۹۹ آمریکا پرواز کارکنان خود را ممنوع کرد، کانادا اخطار داد که اجازه فرود هواپیماهای این خط را معلق خواهد کرد و خطوط هوایی دلتا و ایرفرانس در عمل همکاری خود را به تعلیق درآوردند!
🔻در دنیای امروز استفاده از هواپیما به اندازهی یک دستگاه قهوهساز قابل اعتماد است و تنها مجموعهای از اشتباهات انسانی (در حدود ۷ اشتباه پیدرپی) میتواند یک پرواز را به سقوط بکشاند!
🔻گزارشهای ارزیابی نشان میداد ایراد فنی، سهم کمی داشت و عوامل انسانی نیز متفاوت از سایر خطوط هوایی نبود. مطالعات متعددی مانند مطالعات شرکت بوئینگ و پژوهشِ دو زبانشناس (فیشر و اورسانو) پرده از راز بزرگی برداشت. آنها متوجه شدند هواپیماهای سقوط کرده به دلیل سادهای دچار مشکل میشدند: هیچ کس به صراحت به کاپیتان نمیگفت: «داری اشتباه میکنی کاپیتان!»
🔻ساختار زبانی در برخی از فرهنگها به دلیل شرم، احترام، ترس، ارشدیت یا آنچه ادب دانسته میشود، به گونهای است که ردهی پایینتر به صراحت نمیتواند اشتباهات ردهی بالاتر را بیان کند.
🔻پژوهش نشان میداد بیان اشتباه یک نفر، از صراحت کامل تا تلطیف، قابل رتبهبندی است:
● ۱-جملات امری و صریح: کاپیتان ۳۰ درجه به راست بپیچید!
● ۲-جمله الزامی: به نظر میرسد ما باید به سمت راست تغییر مسیر بدهیم.
● ۳-جمله پیشنهادی: پیشنهاد میدهم تغییر مسیر دهیم.
● ۴-پرسش: بهتر نیست تغییر مسیر دهیم؟
● ۵-ترجیح: به نظر (این شاگرد) بهتر است تغییر مسیر دهیم.
● ۶-اشاره: اگر تغییر مسیر ندهیم با طوفان روبهرو میشویم.
📌بررسی جعبههای سیاه پیداشده در سقوطها نشان میداد که در برخی از فرهنگها (مثل کره) کمک خلبان یا مهندس پرواز از جملات اشارهای یا ترجیحی (که تلطیف واقعیت هستند) استفاده میکردهاند، اما در فرهنگهایی که صراحت وجود داشته است، و جملات امری یا الزامی بوده است، کمتر شاهد سقوط بودهایم!
📌به همین دلیل زمانی که خلبانان کمتجربهتر مسول هدایت پرواز بودهاند، کمتر سوانح روی داده بود، چون سایرین با آنها صراحت داشتند، اما این خلبانان کارآموزدهتر و ارشدتر بودند که سقوط مردم را رقم میزدند!
📌مطالعات هلمریش (روانشناس) نشان داد، در یک مورد، حتی وقتی کمک خلبانها میدانستند که خلبان دارد اشتباه میکند، آمادگی لازم برای دردست گرفتن پرواز را نداشتند. همگی به همین دلیل جان خود را در سقوط از دست دادند.
💎 ۴ درس بزرگ از سقوطها
📦۱-این فرهنگ است که موفقیت یا شکست را تعیین میکند؛ نه فناوری و نه هواپیماهای مطمئنتر.
📦۲-ردهی پایینتر برای جلوگیری از سقوط و شکست بزرگ جمعی، هیچ چارهای جز آن ندارد که به صراحت خطاب به ردهی بالا فریاد بزند: رفیق داری اشتباه میکنی!
📦۳-ردهی بالاتر باید بفهمد که تنها راه نجات دسته جمعی دادن این آزادی به زیردست است که اشتباه او را به صراحت بگوید. در یکی از پروازها کاپیتان در مقابل کمکخلبانی که به او تذکر داده بود که اشتباه کرده است، با پشتدست به دهانش زده بود. آن پرواز سقوط کرد و این آموختهی ما از جعبه سیاه است!
📦۴-خط هوایی کره نشان داد، گذار از این وضعیت تنها در صورت پذیرش واقعیتهای فرهنگی و خودآگاهی جمعی امکانپذیر است. با انکار یک آسیب فرهنگی تنها امکان سقوط افزایش می یابد.
👇
@taliekarafariny
📝 امیر ناظمی
🔻در دههی ۱۹۹۰ حوادث هوایی و سقوط هواپیما در خطوط هوایی کرهجنوبی ۱۷ برابر متوسط جهانی شده بود؛ به نحوی که در سال ۹۹ آمریکا پرواز کارکنان خود را ممنوع کرد، کانادا اخطار داد که اجازه فرود هواپیماهای این خط را معلق خواهد کرد و خطوط هوایی دلتا و ایرفرانس در عمل همکاری خود را به تعلیق درآوردند!
🔻در دنیای امروز استفاده از هواپیما به اندازهی یک دستگاه قهوهساز قابل اعتماد است و تنها مجموعهای از اشتباهات انسانی (در حدود ۷ اشتباه پیدرپی) میتواند یک پرواز را به سقوط بکشاند!
🔻گزارشهای ارزیابی نشان میداد ایراد فنی، سهم کمی داشت و عوامل انسانی نیز متفاوت از سایر خطوط هوایی نبود. مطالعات متعددی مانند مطالعات شرکت بوئینگ و پژوهشِ دو زبانشناس (فیشر و اورسانو) پرده از راز بزرگی برداشت. آنها متوجه شدند هواپیماهای سقوط کرده به دلیل سادهای دچار مشکل میشدند: هیچ کس به صراحت به کاپیتان نمیگفت: «داری اشتباه میکنی کاپیتان!»
🔻ساختار زبانی در برخی از فرهنگها به دلیل شرم، احترام، ترس، ارشدیت یا آنچه ادب دانسته میشود، به گونهای است که ردهی پایینتر به صراحت نمیتواند اشتباهات ردهی بالاتر را بیان کند.
🔻پژوهش نشان میداد بیان اشتباه یک نفر، از صراحت کامل تا تلطیف، قابل رتبهبندی است:
● ۱-جملات امری و صریح: کاپیتان ۳۰ درجه به راست بپیچید!
● ۲-جمله الزامی: به نظر میرسد ما باید به سمت راست تغییر مسیر بدهیم.
● ۳-جمله پیشنهادی: پیشنهاد میدهم تغییر مسیر دهیم.
● ۴-پرسش: بهتر نیست تغییر مسیر دهیم؟
● ۵-ترجیح: به نظر (این شاگرد) بهتر است تغییر مسیر دهیم.
● ۶-اشاره: اگر تغییر مسیر ندهیم با طوفان روبهرو میشویم.
📌بررسی جعبههای سیاه پیداشده در سقوطها نشان میداد که در برخی از فرهنگها (مثل کره) کمک خلبان یا مهندس پرواز از جملات اشارهای یا ترجیحی (که تلطیف واقعیت هستند) استفاده میکردهاند، اما در فرهنگهایی که صراحت وجود داشته است، و جملات امری یا الزامی بوده است، کمتر شاهد سقوط بودهایم!
📌به همین دلیل زمانی که خلبانان کمتجربهتر مسول هدایت پرواز بودهاند، کمتر سوانح روی داده بود، چون سایرین با آنها صراحت داشتند، اما این خلبانان کارآموزدهتر و ارشدتر بودند که سقوط مردم را رقم میزدند!
📌مطالعات هلمریش (روانشناس) نشان داد، در یک مورد، حتی وقتی کمک خلبانها میدانستند که خلبان دارد اشتباه میکند، آمادگی لازم برای دردست گرفتن پرواز را نداشتند. همگی به همین دلیل جان خود را در سقوط از دست دادند.
💎 ۴ درس بزرگ از سقوطها
📦۱-این فرهنگ است که موفقیت یا شکست را تعیین میکند؛ نه فناوری و نه هواپیماهای مطمئنتر.
📦۲-ردهی پایینتر برای جلوگیری از سقوط و شکست بزرگ جمعی، هیچ چارهای جز آن ندارد که به صراحت خطاب به ردهی بالا فریاد بزند: رفیق داری اشتباه میکنی!
📦۳-ردهی بالاتر باید بفهمد که تنها راه نجات دسته جمعی دادن این آزادی به زیردست است که اشتباه او را به صراحت بگوید. در یکی از پروازها کاپیتان در مقابل کمکخلبانی که به او تذکر داده بود که اشتباه کرده است، با پشتدست به دهانش زده بود. آن پرواز سقوط کرد و این آموختهی ما از جعبه سیاه است!
📦۴-خط هوایی کره نشان داد، گذار از این وضعیت تنها در صورت پذیرش واقعیتهای فرهنگی و خودآگاهی جمعی امکانپذیر است. با انکار یک آسیب فرهنگی تنها امکان سقوط افزایش می یابد.
👇
@taliekarafariny