Telegram Web Link
Forwarded from Reza Lahiji @lahijireza
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️نعمت‌الله فاضلی از پارادوکس ایران و پارادوکس نوروز می‌گوید
🔸 پوستر جالب باشگاه گل‌گهر برای بازی با تراکتور


در این پوستر، ستارخان و باقرخان، دو قهرمان مشروطه از تبریز، در کنار حسین‌خان بچاقچی، رهبر قیام مردم سیرجان در دوران جنگ جهانی اول، قرار گرفته‌اند. ستارخان (سردار ملی) و باقرخان (سالار ملی) از پیشگامان نهضت مشروطه بودند که با رشادت‌های خود در برابر استبداد قاجار ایستادند و نمادی از مقاومت و استقلال‌خواهی ایران شدند. در سوی دیگر، حسین‌خان بچاقچی در سیرجان، با هدایت قیام مردم این منطقه علیه استعمار انگلستان، نام خود را در تاریخ مبارزات ملی ایران ثبت کرد.

هر دو شهر به دلیل هنر ارزشمند دست‌بافته‌های خود شهرت جهانی دارند؛ تبریز با فرش‌های اصیل خود به عنوان "شهر جهانی فرش" و سیرجان با گلیم‌های بی‌نظیرش به عنوان "شهر جهانی گلیم" در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌اند.


@vatanyolii
#حافظه_تاریخی

📘 ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق در بيمارستان نجميه تهران فوت شد.

📌 دولت دكتر مصدق كه مورد حمايت ملت بود در كودتاي ۲۸ امرداد سال ۱۳۳۲ که نتیجه توطئه مشترک انگلستان و آمریکا بود برانداخته شد، به زندان افتاد و پس از تحمل دوران زندان تا پايان عمر در روستاي احمد آباد ساوجبلاغ (نزديك كرج) به صورت غير قانوني تبعيد و در حصر قرار داشت.

📌 پس از فوت نيز دولت وقت، خود يك اطلاعيه چند سطری بسيار كوتاه دراين زمينه به روزنامه‌ها داد و از آنجا كه از مرده مصدق هم می‌ترسيد اجازه برگزاری محلس ترحيم عمومی نداد.

┄┄┅┅┅🇮🇷┅┅┅┄┄
🌐 رسانه خبری #گنجینه_فارس
🇮🇷راوی شکوه ایران زمین
به ما بپیوندید:
@ganjinefars
اصفهان شناسی
بزرگداشت استاد همایی
بزرگداشت:
استاد جلال الدین همایی

دانشگاه اصفهان دانشکده ادبیات
دهه چهل

با گفتاری از:
عبدالباقی نواب
مجتبی کیوان

با سخنرانی:
جلال الدین همایی

با عنوان:
تاریخ اصفهان

برای اولین بار در کانال:
🥀پژوهش‌های‌اصفهان‌شناسی
تاریخ اصفهان
مدیریت ناب سبکی نوین در مدیریت است که عناصر آن ریشه فقه شیعه جعفری و سیره اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارند. این سبک به عنوان روزترین سبک علمی در دانش مدیریت همه عناصر ارزشمند سبک های مدیریتی گذشته همچون تقسیم کار تیلور ، نظام اداری فایول ، تفکر استراتژیک مدیریت استراتژیک و ... را دارد و توانسته است همه این دست آوردها را در قالبی نو و بر اساس دو اصل مهم سازماندهی و از نو برنامه ریزی کند . اولین اصل تفکر ناب احترام است و دومین آن مبارزه با هدررفت ها و اتلاف ها . تفاوت عمده چاپ دوم کتاب اضافه شدن چند فصل مهم دیگر است که بر غنی کتاب افزوده است .امیدوارم مطالعه این اثر بتواند در مسیر توسعه سازمانی و نهایتا توسعه اجتماعی ایران عزیزمان نفسی هر چند کوچک ایفا نماید . عزیزانی که تمایل دارند کتاب را به عنوان هدیه نوروزی سازمان یا شرکت خود تهیه کنند و یا جهت مطالعه خریداری نمایند می توانند با شماره زیر تماس بگیرند .نقدهای ارزشمند تان را هم به شماره 09132069962 و یا ایمیل [email protected] ارسال بفرمایید.متشکرم
021-88356076
021-88356436
#کتاب #کتابخوانی #کتابفروش #مدیریت #مدیریت_منابع_انسانی
بعضی یادمان های تقویم، ناخواسته باعث می شود تا به یاد مردانی بیفتیم که در جایگاه درست قرار دارند و هدف و وسیله را خوب می شناسند . روز شهردار یکی از همین روزهاست. که یاد و خاطره مدیران ناب را در ذهن انسان تداعی می کند. .وجود چنین مدیران خردمندی باعث تحقق آرزوهای مردمان یک سرزمین می شود و باعث می شود، طعم زیبای توسعه را در زیر زبان مردم یک شهر بچشانند . وقتی روز شهردار را می شنوم بی درنگ نام آقای مهندس امینی شهردار یگانه باغبهادران در ذهنم تداعی می شود . شهرداری که آموختن مطالعه و تحقیق و ارتباطات و روابط عمومی اصول بی بدیل شان برای تحقق هدف متعالی شان یعنی توسعه شهری بر هامون نهاده است . شهری که در زیبایی بی مثال است و شهرداری چون نگین بر انگشتر خود دارد . وجود جناب آقای مهندس حجت اله امینی در روزگار قحط رجال مدیران ناب و اثربخش نور امیدی است بر قلب همه عاشقان این آب و خاک . امیدوارم روزی فرا برسد که دیوار کهنه و سنگین سیاست از روی تخصص و علم و شایسته گرایی که سالهاست هوار شده است برداشته شود و شاهد بروز و ظهور مدیرانی چون آن بزرگوار باشیم شاید آن روز آرزوی دیرینه مردمان این سرزمین یعنی توسعه پایدار محقق شود .
#شهرداری #شهردار #اصفهان #اصفهانی #اصفهانیا #باغبهادران_اصفهان #باغبهادران_اصفهان #باغبهادران_باغبادران_اصفهان #باغبهادران_شهر_ساحلی #باغبهادران😍😍 #امینی #هادی_زمانی__ارتباطات #خانه_ارتباطات_استان_اصفهان #دپارتمان_ارتباطات_و_اطلاعات_اصفهان #جشنواره_ملی_خبر_ایران #جشنواره_ملی_ایده_های_خلاق_روابط_عمومی_ایران#توسعه #پیشرفت #کمال
https://www.instagram.com/p/DHRBFHAicQm/?igsh=ZzZhMm5yd2ZuMWhv
👇🏻👇🏻
https://B2n.ir/e37023
آمد بهار و گلرخ من در سفر هنوز
خندید ابر و چشم من از گریه تر هنوز
آمد درخت گل ببر اما چه فایده
کان سرو گلعذار نیامد ببر هنوز
در این نفخه نو شدن طبیعت، آرزو می کنم قلبتان همچون نسیم بهاری جلوه زیبایی ها و شکوه سربلندی ها باشد و شادی همچون نغمه پرستوهای بهاری عاشق بر وجودتان جاری گردد.
https://www.tg-me.com/zamanipr
در اولین روز بهار . روزی که چشمانم را بر ابن جهان زیبا گشودم، بیش از همیشه می اندیشم که از زمانی که آموختم تا جهان را از دریچه ارتباطات بنگرم . یادگرفتم و یاد دادم که گفتگو تنها راه نجات انسان معاصر از یوق همه بردگی هاست و ابن فرایند قدرتمند بدون اصل بلامنازع صداقت و روراستی انجام شدنی نیست . تحقیق کردم، آموختم و در لحظه لحظه زندگی بر ابن باور استوار بودم اما در ماه‌های پایانی سال که به اجبار در تهران رحل اقامت گزیدم. از عجایب این شهر بسیار دیدم و بیش از تمام عمرم دروغ و ناراستی شنیدم . مدیرانی را دیدم که در اوج قدرت و اقتدار رهروان استوار ابلیس بودند و جایگاه شان و حفظ آن برایشان از هر هدفی مهم تر و مقدس تر بود و کارکنان بی ادعایی را دیدم که خداوند و آیه آیه قرآن کریم در لحظه لحظه زندگی شان جاری بود . البته این اولین باری نیست که چهره واقعی تهران را می بینم . سالها پیش که به دعوت دوست بزرگوار و عزیزی به نام دکتر فتوره‌چی برای طرح دیدگاه‌های خود در تدوین سبک خبرنویسی بومی به نام برید(Barid) در دانشگاه تهران با هدف هم اندیشی و ایجاد فضای فکری نو و خلاقانه و بومی دعوت شدم نه تنها فضای برای طرح دیدگاه و هم اندیشی و هم افزایی ندلدم بلکه تنها فحاشی و پرده دری نصیبم شد .
اکنون با خود می اندیشم پایتخت جذابی که رهبران و مشاوران و مدیرانی تا ابن حد بی اخلاق دارد ،چگونه ممکن است راهنما و رهبر کشوری کهن و با پشتوانه فرهنگ اشو زرتشت و نبی مکرم اسلام و سیره اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد . در این روز زیبا ، اول بهار ، روز تولدم که برای من می تواند از هر روزی زیباتر باشد، افسوس می خورم که در عصری زندگی می کنم که دروغ سراسر ایران زمان را فراگرفته و قحطی در قالب ناترازی در همه ابعاد بر زندگی مردم عزیزتر از جانم سایه افکنده است و دشمن بد در قلب مهمترین ارکان حکومت رسوخ کرده است و ناخواسته به یاد ابن دعای داریوش کبیر در سنگ نوشته های تخت جمشید می افتم که گفت : خداوندا کشور مرا از دروغ ، قحطی و دشمن بد حفظ فرما . آمین
در اولین روز بهار . روزی که چشمانم را بر ابن جهان زیبا گشودم، بیش از همیشه می اندیشم که از زمانی که آموختم تا جهان را از دریچه ارتباطات بنگرم . یادگرفتم و یاد دادم که گفتگو تنها راه نجات انسان معاصر از یوق همه بردگی هاست و ابن فرایند قدرتمند بدون اصل بلامنازع صداقت و روراستی انجام شدنی نیست . تحقیق کردم، آموختم و در لحظه لحظه زندگی بر ابن باور استوار بودم اما در ماه‌های پایانی سال که به اجبار در تهران رحل اقامت گزیدم. از عجایب این شهر بسیار دیدم و بیش از تمام عمرم دروغ و ناراستی شنیدم . مدیرانی را دیدم که در اوج قدرت و اقتدار رهروان استوار ابلیس بودند و جایگاه شان و حفظ آن برایشان از هر هدفی مهم تر و مقدس تر بود و کارکنان بی ادعایی را دیدم که خداوند و آیه آیه قرآن کریم در لحظه لحظه زندگی شان جاری بود . البته این اولین باری نیست که چهره واقعی تهران را می بینم . سالها پیش که به دعوت دوست بزرگوار و عزیزی به نام دکتر فتوره‌چی برای طرح دیدگاه‌های خود در تدوین سبک خبرنویسی بومی به نام برید(Barid) در دانشگاه تهران با هدف هم اندیشی و ایجاد فضای فکری نو و خلاقانه و بومی دعوت شدم نه تنها فضای برای طرح دیدگاه و هم اندیشی و هم افزایی ندلدم بلکه تنها فحاشی و پرده دری نصیبم شد .
اکنون با خود می اندیشم پایتخت جذابی که رهبران و مشاوران و مدیرانی تا ابن حد بی اخلاق دارد ،چگونه ممکن است راهنما و رهبر کشوری کهن و با پشتوانه  فرهنگ  اشو زرتشت و نبی مکرم اسلام و سیره اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد . در این روز  زیبا ، اول بهار ، روز تولدم که برای من می تواند از هر روزی زیباتر باشد، افسوس می خورم که در عصری زندگی می کنم که دروغ سراسر ایران زمان را فراگرفته و قحطی در قالب ناترازی در همه ابعاد بر زندگی مردم عزیزتر از جانم سایه افکنده است و دشمن بد در قلب مهمترین ارکان حکومت رسوخ کرده است و ناخواسته به یاد ابن دعای داریوش کبیر در سنگ نوشته های تخت جمشید می افتم که گفت : خداوندا کشور مرا از دروغ ، قحطی و دشمن بد حفظ فرما . آمین
https://www.tg-me.com/zamanipr
ابو مشعر را به عنوان یکی از نامی‌ترین ستاره شناسان ایرانی می‌شناسند که بر علم ستاره‌شناسی دوران خودش تاثیر فراوانی گذاشته. مردی که در بلخ به دنیا آمده و در ۴۷ سالگی ریاضی آموخته و فهمیده برای ارائه برهان‌ صحیح، باید پایه‌های حساب و هندسه قوی داشته باشد.ابو مشعر بلخی در اواخر دهه ۴۰ زندگی‌اش، سراغ علم نجوم رفته و آنقدر شیدای آسمان و تاثیر ستارگان بر زندگی زمینی‌ها شده، که مسیر سخت و طاقت‌فرسای یادگیری علم نجوم را انتخاب می‌کند. ظاهرا، او که در زمان خلافت مأمون، مسئول و رئیس ستاره‌شناسان بغداد بوده، در کنار ده‌ها پست‌ و مقام در زمینه فلسفه و منطق و علم نجوم، برای ایده‌هایش تصویرگری هم می‌کرده

صاعد اندلسی او را داناترین مردم به احوال ایرانیان و اخبار دیگر اقوام می‌داند و از او چنان نام می‌برد که گویی سخن وی در هر باب و از جمله در باب دانش‌های اقوام و دانشمندان آنان، رویدادهای مهم جهان، تاریخ ملت‌ها، بنای اهرام مصر و پیشگویی طوفان عصر نوح  و حتی در باب ارزش کار مترجمان کتاب‌های یونانی حجتی قاطع است.

دیگر ویژگی توجه برانگیز ابومعشر، دلبستگی شدید او به ایران و اعتقاد او به دانش و خرد ایرانیان است که نشانه‌های آن در آثارش به چشم می‌خورد. وی گر‌چه با نوعی احتیاط، اما به هر حال به شکلی که عشق و تعصب و غیرت در آن آشکار است، مدعی برتری ایرانیان در جهان‌ اندیشه و دانش بر دیگر اقوام است. یک جا گوید: «شاهان فارس به حفظ دانش‌ها در برابر رویدادهای آسمانی و آفات زمینی توجه بسیار داشتند». آن‌گاه به شرح دقت و همت آنان در انتخاب کاغذ بادوام و مقاوم، و گزینش مکان مناسب برای نگاه‌داری کتاب‌ها می‌پردازد.
این مقدمه‌ای است تا گریز بزند به وجود کتاب‌های ارزشمندی در بنایی به نام سارویه واقع در کهندزجی اصفهان که به برکت استحکام کاغذ و سلامت محیط، از آفات قرون و اعصار مصون مانده است و از آن جمله کتابی است منسوب به یکی از حکمای متقدم که در آن از «ادوار و سال‌ها» سخن رفته است و «اوساط کواکب» و علل حرکات آنها را می‌توان از آن «ادوار» استخراج کرد و آن ادوار را «ادوار هزارات» می‌خوانده‌اند و قدمای هند و بابل از این کتاب بهره برده‌اند و منجمان آن دوران زیج مشهور شهریار را از آن استخراج کرده‌اند.
بنای سارویه که ابومعشر از آن سخن می‌گوید، گویا در شکوه و چگونگی اعجازآمیز ساخت آن، همانند اهرام مصر بوده است و اهرام مصر نیز به نوبه خود به فرمان هرمس اول، نواده کیومرث پادشاه ایرانی ساخته شده است. کیومرث، به گفته ابومعشر، نخستن کسی است که برای روز و شب ساعات معینی ساخته و آن را به هرمس آموخته و هرمس نیز نخستین کسی است که از پزشکی سخن رانده و درباره «اشیاء علویه و ارضیه» شعر گفته و نسبت به وقوع طوفان نوح هشدار داده است.
اینگونه ابراز شگفتی نسبت به نیاکان و تلاش در راه بلند ساختن نام و آوازه ایشان، در میان دانشمندان ایرانی سرزمین‌های خلافت اسلامی که از تسلط و قوم گرایی فرمانروایان عرب خوشدل نبودند، بازتابی طبیعی و پدیده گسترده‌ای بوده است. بدین سان هرگاه، ستایش ابومعشر از مامون را    که در برخی منابع از آن سخن گفته شده ـ جدی پنداریم، باید آن را ناشی از اعتدال نسبی این خلیفه به ویژه در رفتار با ایرانیان بدانیم.
https://www.tg-me.com/zamanipr
روزی روزگاری تبریز ..... (۱۹۴)
درباره استاد اساتید دانشگاه تبریز
دکتر محمد علی نوریخالیچی
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مداین را آیینه عبرت دان
سال ۶۸ بود ، والده سفارش کرده بود در خیابانگردی هایم اگر شد یک قابلمه بزرگ برایش بخرم روبروی راسته کوچه در پیاده روجنوبی خیابان بازار تبریز راه میرفتم که یک مغازه ای دیدم پر از قابلمه و سایر وسایل آشپزخانه. سر درِ مغازه"لوازم خانگی نوری" نوشته بود تامل نکردم و داخل شدم، چشمم که به پیرمردِ داخلِ مغازه افتاد سرجایم خشکم زد پشت پیشخوان مغازه استاد عزیز ما دکتر محمد علی نوریخالیچی با قدی خمیده و قیافه ای پیر و خسته ایستاده بود. ایشان استاد وارسته و ساده پوش و ساده زیستِ دانشگاه تبریز بود که وقتی ما وارد دانشگاه
شدیم ( مهر ماه سال ۵۳ ) ریاست دانشکده علوم دانشگاه را بر عهده داشت. استاد تیزبین و باسواد تا چشمش به افتاد
بلافاصله اسمم را به خاطر آورد و با لبخند پرسید: مظفری آمدی
قابلمه بخری؟
- منکر شدم . نه استاد از اینطرفها میگذشتم آمدم شما را ببینم !
دکتر نوریخالیچی یک صندلی کنار پیشخوان گذاشت و تعارف کرد بنشینم .یک ساعتی کنار استاد عزیزی که جزو بانیان و موسسان دانشکده های فنّی ، علوم و علوم تربیتی دانشگاه تبریز محسوب می‌شوند و استاد بسیاری از اساتید دانشکده های فوق را برعهده داشتند نشستم ، از هر دری با هم صحبت کردیم، استاد دکتر نوریخالیچی از ناملایمات گفت ،از زندگی ، از دوستان ، از روزگار و از دانشگاه گلایه کرد، از اینکه بعد از کنار گذاشتن یا کنار رفتن از دانشگاه هیچ کس سراغی از او نگرفته است و او مجبور شده در این سنّ و سال در این مغازه برای مشغولیت و سرگرم کردن خود و استمرار زندگی اش کار کند غمگین بود و ناراحتی اش را هم با بغض و ناراحتی ابراز کرد و در آخر هم به من توصیه کرد که سراغ کار دولتی نروم و عمرم را بیهوده هدر ندهم ....
در حین صحبت چند بار مشتری به مغازه آمد و استاد پیر ما، رییس دانشکده ما، دکترای ریاضیات و مکانیک ما با آن سنّ و سال از نردبان کوچک مغازه به هزار زحمت بالا رفت و اجناسی را پایین آورد و وفتی مشتری نپسندید دوباره سرجایش قرار داد و هر بار استاد پیر از نردبان بالا و پائین میرفت روی صندلی نیم خیز میشدم و قلبم تندتر میزد و فشرده میشد که اگر خدای نکرده پایه نردبان ، روی کاشیهای مغازه سر بخورد!..... و استاد لبخندی میزد و میگفت : نترس ! عادت کرده ام و یاد گرفته ام
هر چه باشد بالا و پایین رفتن از نردبان سخت تر از ریاضیات ، تانسور و ریمان و انتگرال ها و سری‌های تیلور که نیست ! هست؟
.........آنروز با دلی پر درد و غصه و اعصابی ناراحت و درهم ریخته از استاد عزیزمان خداحافظی کردم و پیش خودم قرار گذاشتم زود به زود حضور ایشان برسم ، هم از مصاحبتش لذت ببرم و از بیان تجربیات ایشان استفاده بکنم و هم اگر اجازه دادند و راضی شدند کمکی بکنم ، نردبانی نگه دارم ، و وسایلی جابجا کنم و .......امّا افسوس..............چند هفته بعد وفتی از خیابان شهناز میگذشتم بزرگی یک اعلامیّه ترحیم توجه ام را جلب کرد نزدیکتر رفتم و ....تیتر اعلامیه را دیدم :
بدینوسیله درگذشت استاد اساتید دانشگاه تبریز دکتر محمد علی نوریخالیچی موسس و پایه گذار دانشکده های علوم ،فنّی و علوم
تربیتی دانشگاه تبریز را به اطلاع میرساند.............
و آخر اعلامیّه پر بود از دکتر... دکتر ... دکتر و دهها دکتر و
دکتر هایی که وقتی استاد پیر و وارسته ما در ساختمان قدیمی دانشگاه تبریز واقع در اوّل خیابان شاه سابق به تنهایی جور تدریس در دانشکده های پیش گفته را بر دوش میکشید بیشتر شان دانشجویش بودند و از یادش غفلت کردند. استادی که در سه رشته مختلف علمی دکترا داشت ،رییس دانشکده علوم دانشگاه تبریز بود اما وقتی به سن بازنشستگی رسید قلبش را شکستند و نابخردانه از کنارش گذشتند و ناجوانمردانه فراموشش کردند تا برای استمرار زندگی و قطع نشدن ارتباطش با کار و فعالیت که رمز زنده بودن است در آخرین روزهای زندگی اش پشت ویترین مغازه قابلمه فروشی بایستد....
.آری اینچنین بود برادر.....
یاد و نام دکتر محمد علی نوریخالیچی گرامی باد .
سلام و درود فراوان و تشکر بی پایان از متن زیبا و آگاهی بخش و آموزنده ای که به اشتراک گذاشتید . به قاعده معمول وقتی مطلبی می خوانم که برایم تازگی دارد در مورد آن تحقیق می کنم و در صحت و سقم آن تدقیق می نمایم . در خصوص این مطلب زیبا چند نکته که دستگیرم شد بسیار برایم ارزشمند است . از این استاد بزرگ و فرهیخته مطلب زیادی در دسترس نیست و تنها چند کتابی در کتابخانه دانشگاه اصفهان و مطلبی در صفحه اینستاگرامی که جای بسیار تاسف است . مدتی پیش مطلبی در خصوص برساخت گرایی علم نوشتم که در فصلنامه جامعه شناسی ارتباطات منتشر شد و در نت موجود است .در آن مطلب تلاش کردم مشخص کنم که چرا و چگونه بعضی دانشمندان و اندیشه هایشان به شهرت می رسند و در جامعه برساخت شده و مورد توجه مجامع دانشگاهی قرار می گیرند و چرا بعضی در گمنامی به سر می برند . در ابن خصوص بر نقش روابط عمومی در ابن خصوص تاکید نمودم . دنیای روابط عمومی فراتر از مرز سازمان امروز همه بخش های مختلف زندگی ما را در نوردیده است و یکی از مهمترین وظایف روابط عمومی در همه بخش ها خصوصا روابط عمومی سازمان و دستگاههای مختلف مدیریت ،مدیریت دانش است . مدیریت دانش به معنای ثبت و ضبط اطلاعات ، داده ها و دانش موجود در سازمان برای انتقال به نسل های بعدی و رشد علمی. گامی که بدون مصاحبه و ارتباط صمیمانه و حلب اعتماد بزرگان علمی برای ثبت و ضبط چدانش و اندوخته های علمی شأن محقق نمی شود . توجه به بزرگان علمی و اجتماعی و حتی سیاسیون که بی سوادترین قشر جامعه به اصطلاح نخبگی هستند علاوه بر تبیین اصول علمی و تبیین فرایند ها و راهبردهای موفق و ایجاد گنجینه‌های دانشی می تواند زوایای پنهان و ناپیدا رویدادها و مسایلی را برای ما روشن نماید که چراغ راه آینده در تصمیم سازی های مطلوب قرار گیرد . علاوه براینکه سرمایه اجتماعی سازمان را نیز افزایش می دهد چراکه این ارتباط سرشار از احترام در بین کارکنان حاضر و جوان حسی از خوشبینی و اعتماد را فراهم می نماید و نیل جدید نبک می داند که تلاش هایش در سازمان بیهوده نخواهد بود و مثل وضعیت امروز سازمان های ایرانی با او مثل دستمال کاغذی رفتار نمیشود . با تشکر فراوان
سلام و درود فراوان خدمت هموطنان عزیز یزدی . بنده به عنوان یک شهروندان اصفهانی بابت همه اتفاقات رخ داده و قطعی آب شرب مردم عزیز یزد از همه عزیزان عذرخواهی می کنم و امیدوارم ناترازی عقلی حاکم بر سیاستمداران نظام و مدیران و رهبران فعلی جامعه جای خود را به خردورزی و عقلانیت بدهد . با کسب اجازه از بزرگان ‌اندیشمندان گروه نکاتی را به عرض می رسانم باشد که به دور از تبلیغات سیاسی حاکم و حب و بغض ها راهگشا قرار گیرد . متاسفانه خشت اول گر نهد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج . کسانی که در مقام وزارت نگاه یکپارچه ای به ایران عزیزمان نداشتند و استان های فلات مرکزی چون اصفهان ، سمنان ، یزد و کرمان را محور توسعه قرار دادند و با ایجاد صنایع مهم و حیاتی در این استان ها زمینه اتلاف منابع و تخریب محیط زیست و بوم گاه مردم ابن مناطق را فراهم نمودند .باید می اندیشیدند که اولا آنها وزیر یا رییس جمهور اصفهان ، کرمان ، یزد و سمنان نبودند و باید توسعه را بر اساس اقلیم و ماهیت هر صنعت و انطباق آن با زیستگاه تعریف می کردند و با شناخت درست از اقلیم ایران به درستی درک می کردند که وقتی ساحل شهر بوشهر تا بنادر دیر و دیلم و ... بلااستفاده قرار گرفته است و وقتی با تسفیه کن های خورشیدی و حداقل هزینه می توان آب شیرین برای صنعت تولید کرد و با ایجاد کارخانه های جنبی آلودگی های صنعتی را به محصولات قابل صادرات تبدیل نمود و به این طریق هم مانع از آلودگی زیست بوم شد و هم ارزآوری نمود تنها و تنها به این دلیل که اصفهان و کرمان و یزد و سمنانی هستیم باعث این همه خسران و جنگ و تخریب نشویم . .....
اکنون دیگر کار از کار گذشته و آلودگی محیط زیست ، آب و هوا و فرونشست خاک و صدها اثر ویران گر دیگر حاصل چنبن سیاست غلطی به عنوان دست آوردهای رشد صنعتی نابخردانه برای مردم عزیزمان شده است و چون همچنان این ناترازی عقلی و بی خردی حکم فرماست برای حل این فاجعه، فاجعه دیگر را برنامه ریزی می نماییم. انتقال آب دریای عمان و خلیج فارس به فلات مرکزی . دقیقا همانند سد سازی های بی خردانه که میلیاردها دلار ثروت کشور را به باد فنا داد و حاصل آن جز ویرانی نبود . ماجرای سد گتوند و ... مطالعه بفرمایید . واقعا کدام مطالعه ژووپلتیک و اقلیم شناسی و ... در خصوص این موضوع انجام شده است . حوزه بهای تمام شده و کسب و کار آن بماند . به نظر شما هزینه انتقال کارخانه های فولادی به استان بوشهر و ساخت و تجهیز آب شیرین کن های خورشیدی ارزان تر و با صرفه تر نبود ..... باز هم چون اساس موضوع بیشتر مربوط به صنعت خصوصا فولاد و اهمیت آن در توسعه و پایداری استقلال کشور است باید با نگاهی خردمندانه به این مسایل پرداخت . چرا که اگر نبود محصولات صنایع فولاد که مواد اولیه بسیاری از صنایع همچون صنایع خودروسازی ، الکتریکی و لوازم خانگی، ساختمان و ... است با این شرایط تحریم معلوم نبود چه بر سرمان می آمد باز هم بماند که آنجا که خواستیم کاری برای توسعه ایران عزیزمان بکنیم با محلی محوری و بومی اندیشی و عدم یکپارچه نگری و ناسیونالیزم استانی بهای کار را برای مردم عزیزمان بسیار گران تمام کردیم تا جایی که به بهای جانشان باید هزینه آن را بپردازند . نگاهی به آمار بیماران صعب العلاج در استان های بزد و اصفهان بیندازید . بیماری های که در گذشته از انگشتان دست تجاوز نمی کردند الان به 107 نوع بیماری ناشناخته رسیده است . آمار مبتلایان و هزینه های هنگفت درمانی آنها را هم از زبان مدبران سازمان های بیمه گر بشنوید تا عمق فاجعه دستتان بیاید .
عزیزان من مطالبه کشاورزان شرق اصفهان آب کشاورزی نیست که تولید محصولات کشاورزی هم در ابن شرایط کار عاقلانه ای نیست جز گندم و چند محصول کم آب و استراتژیک که خود آنها بر آن تاکید دارند . جنبش کشاورزان اصفهانی که همگی از خانواده معظم شاهد و ایثارگر ابن کشور هستند ،مطالبه ی جامعه ای پاک و به دور از هر نوع آلایندگی برای مردم عزیز اصفهان و یزد و همه کشور است . برخورداری از اب شرب سالم برای همه و انتقال کارخانه ها به مکان های درست و توسعه سبز برای استان های خشک فلات مرکزی است
چگونه ممکن است استانی هایی با نزدیک به 1000 اثر باستانی شناخته شده و بیش از 100اثرباستانی ثبت شده در یونسکو که تنها در سال 1396 معادل درآمد نفت از حوزه بوم‌گردی درآمد داشته اند، قادر نباشند تا در ابن حوزه با سیاستگذاری درست به درآمد پایدار برسند به شرطی که قلب تپنده استان های فلات مرکزی یعنی زاینده رود بتپد . عزیزان من دغدغه کشاورزان اصفهانی و جنبش ارزشمند آنها خردورزی مسولانه در تصمیم گیری ها و ایجاد نگاه یکپارچه در توسعه ایران عزیزمان است والا اصفهان و یزد و کرمان و سمنان و چهارمحال همه بدنه واحد یک جامعه هستند و هر گونه تحمیل سختی بر هر عضوی باعث اندوه سایر بخش ها خواهد بود . .دکتر هادی زمانی جامعه شناس
💠ماجرای طومار شیخ بهایی ومهریه بودن آب در اصفهان چیست؟

💠طی سالهای اخیر هرگاه خشکسالی وبحران آب پیش امده، مافیای آب برای اینکه خود را از کانون توجهات دور کند اقدام به ایجاد تقابل میان کشاورزان دو استان اصفهان و چهارمحال وبختیاری کرده

💠 مافیای آب برای ایجاد این تقابل دو موضوع را فراگیر می کند،طومار شیخ بهایی سندمالکیت اصفهان نسبت به آب است و دوم در قدیم آب مهریه زنان در اصفهان بوده

💠در این خصوص توضیحاتی را ارائه می نماییم

💠اما طومار شیخ بهایی نه سند مالکیت، بلکه تقسیم نامه جهت تقسیم آب بین کشاورزان استان اصفهان بوده واین موضوع هیچ ارتباطی به استان چهارمحال وبختیاری نداشته وندارد

💠در این تقسیم نامه آب به ۳۳سهم تقسیم می شده به شرخ ذیل

۱-النجان ولنجان ۱۰سهم:النجان۶سهم ولنجان۴سهم

۲-ماربین وجی ۱۰سهم: ماربین ۴سهم،جی وبرزرود۶سهم

۳-براآن ورودشتین ۱۰سهم:براآن۴سهم ورودشتین۶سهم

۴-کرارج ۳سهم

💠که این سهم عمده در بین بلوکات به۲۷۵سهم کوچک و درنهایت بین مزارع به۳۰۹۸سهم کوچکتر تقسیم می شده و تمام مادی های استان اصفهان(کانال یا جوی آب) ومزارع کشاورزی را شامل می شده

💠حدودات این سهم بندی از بالا دست لنجان یعنی باغبهادران امروزی تا شرق اصفهان یعنی سرحد تالاب گاوخونی را شامل می شده و هیچ ارتباطی به حاشیه رودخانه قبل از لنجان تا سرچشمه ها نداشته کما اینکه زاینده رود در قدیم دارای سرچشمه های زیادی در محدوده استان اصفهان امروزی بوده وهرگونه برداشت آب در محدوده استان چهارمحال وبختیاری امروزی در اختیار مردم وخوانین این استان بوده

💠اما این داستان که در گذشته آب در اصفهان مهریه خانمها بوده:

💠در گذشته آب در استان اصفهان از هر وسیله وملکی با ارزش تر بوده وگاها در این استان بر سر آب در گیری های خونباری اتفاق می افتاد(علت نوشتن تقسیم نامه توسط شیخ بهایی نیزهمین در گیری ها بوده) وبه خاطر همین ارزش گاها برخی از کشاورزان اصفهان که می خواستند مهریه بسیار با ارزشی برا همسر خود تعیین کنند سهم آب کشاورزی خود که در تقسیم نامه شیخ بهایی مشخص شده بود را مهریه می کردند

💠البته باید گفت علی‌رقم اینکه طومار شیخ بهایی سندی دال بر مالکیت بر سرچشمه های کوهرنگ نیست اما سوال می کنیم:

آیا زمان شیخ بهایی سد زاینده رود هم بود؟

آیا تونلهای گلاب یک و دو هم بود؟

آیا صنایع فولاد اصفهان برسر رودخانه سد اختصاصی داشت؟

آیا آب به کرمان ،یزد وبافق هم منتقل شده بود؟

آیا تونل‌های کوهرنگ یک و دو اکوسیستم منطقه را دستکاری کرده بود؟

💠مردم و کشاورزان دو استان چهارمحال وبختیاری واستان اصفهان وقت آن رسیده که متحد شوید مقابل مافیای آب دزد، آهن ساز،کاشی زن،پسته کار واجازه ندهید با فریب ونیرنگ مقابل هم قرارتان دهند

💠 مردم استان یزد شمانیز با مردم این دو استان جهت احقاق حقشان همصدا شوید چرا که این آتش اگر شعله ور شد دودش چشم شمارا نیز خواهد سوزاند

امین محمودی ۱۶فروردین۴۰۴

https://www.tg-me.com/be_omid_farda
2025/07/05 14:53:51
Back to Top
HTML Embed Code: