This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  یکشنبه های اعتراضی
#شوش
فریاد بازنشستگان شوش؛ اعتراض به فقر، ستم و نکبت حاکمان
در شوش، یکشنبه ۴ آبانماه ۱۴۰۴، بازنشستگان تأمین اجتماعی مقابل فرمانداری تجمع کردند و با شعارهایی کوبنده فریاد زدند:
«گرانی، تورم، بلای جان مردم»
«ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه»
«میجنگیم، میمیریم، حقمونو میگیریم»
این اعتراض، فقط فریاد یک شهر نبود — صدای فقر، تبعیض و بیعدالتی سراسری در کشوری است که بازنشستهاش بعد از یک عمر کار، برای زنده ماندن به خیابان میآید.
بازنشستگان معترض، به دستمزدهای ناچیز، تورم افسارگسیخته، غارت و رانتخواری سیستماتیک اعتراض کردند.
آنها گفتند: «ما نه امنیت داریم، نه رفاه، نه خدمات درمانی، نه احترام. فقط وعده و دروغ شنیدهایم.»
در میان شعارها، خشم و درد موج میزد؛ از ننگ صداوسیما تا فریاد علیه حاکمیتی که زندگی مردم را به نکبت و ناامیدی کشانده است.
فریاد بازنشستگان شوش فریاد همه مردم ایران است؛ مردمی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند جز فقر، رنج و خشم فروخوردهشان از این حاکمیت فاسد.
#نان_کار_آزادی
#عدالت_اجتماعی
#شوش
فریاد بازنشستگان شوش؛ اعتراض به فقر، ستم و نکبت حاکمان
در شوش، یکشنبه ۴ آبانماه ۱۴۰۴، بازنشستگان تأمین اجتماعی مقابل فرمانداری تجمع کردند و با شعارهایی کوبنده فریاد زدند:
«گرانی، تورم، بلای جان مردم»
«ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه»
«میجنگیم، میمیریم، حقمونو میگیریم»
این اعتراض، فقط فریاد یک شهر نبود — صدای فقر، تبعیض و بیعدالتی سراسری در کشوری است که بازنشستهاش بعد از یک عمر کار، برای زنده ماندن به خیابان میآید.
بازنشستگان معترض، به دستمزدهای ناچیز، تورم افسارگسیخته، غارت و رانتخواری سیستماتیک اعتراض کردند.
آنها گفتند: «ما نه امنیت داریم، نه رفاه، نه خدمات درمانی، نه احترام. فقط وعده و دروغ شنیدهایم.»
در میان شعارها، خشم و درد موج میزد؛ از ننگ صداوسیما تا فریاد علیه حاکمیتی که زندگی مردم را به نکبت و ناامیدی کشانده است.
فریاد بازنشستگان شوش فریاد همه مردم ایران است؛ مردمی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند جز فقر، رنج و خشم فروخوردهشان از این حاکمیت فاسد.
#نان_کار_آزادی
#عدالت_اجتماعی
❤1
  عروسی لاکچری دختر علی شمخانی یکی از مهمترین مهر تأییدهاست بر آنچه سالهاست گفته شده: طبقهٔ حاکم در ایران نه دنبال «مقاومت اقتصادی» است، نه «عدالت» و نه «سادهزیستی» — بلکه دنبال بازی دوگانهای است  برای حفظ قدرت و ثروت .
وقتی مردم در خیابان، در ماشین، در محل تولد و عروسی، با قوانین ظالمانه بازداشت ميشوند، وقتی صدها زن ایرانی به خاطر پوشششان با بازداشت و زندان و حتی اعدام مواجه شدهاند، نمیشود تنها این را یک «خطا» دانست. این یک #ساختار است.
این تناقض میان شعارهای رسمی و عملِ خصوصی، نشان میدهد حکومت نه فقط از اعتراض میترسد، بلکه برای حفظ خود باید ثروتانباشت کند و فعالان مدنی را سرکوب نماید.
نه شمخانی ! ما در این کشتی ننشستهایم: میان ما و شما درهای از خون جوانان است — از آبان تا امروز، قربانیانی که خواستند در عدالت، آزادی، زندگی کنند و کشته شدند./زن و جامعه
کارتون:مانا نیستانی
#عدالت
#زن_زندگی_آزادی
@zan_j
وقتی مردم در خیابان، در ماشین، در محل تولد و عروسی، با قوانین ظالمانه بازداشت ميشوند، وقتی صدها زن ایرانی به خاطر پوشششان با بازداشت و زندان و حتی اعدام مواجه شدهاند، نمیشود تنها این را یک «خطا» دانست. این یک #ساختار است.
این تناقض میان شعارهای رسمی و عملِ خصوصی، نشان میدهد حکومت نه فقط از اعتراض میترسد، بلکه برای حفظ خود باید ثروتانباشت کند و فعالان مدنی را سرکوب نماید.
نه شمخانی ! ما در این کشتی ننشستهایم: میان ما و شما درهای از خون جوانان است — از آبان تا امروز، قربانیانی که خواستند در عدالت، آزادی، زندگی کنند و کشته شدند./زن و جامعه
کارتون:مانا نیستانی
#عدالت
#زن_زندگی_آزادی
@zan_j
❤2👍1
  This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  #یکشنبه_های_اعتراضی
#تهران
تجمع اعتراضی پرشمار بازنشستگان معدن و فولاد
امروز یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴، بازنشستگان معدن و فولاد در تهران مقابل مجلس تجمع کردند تا اعتراض خود را به انتقال غیرقانونی بازنشستگان فولاد به صندوق کشوری، همسانسازی ناقص حقوق و مشکلات درمانی اعلام کنند.
حسین کمالی وزیر پیشین کار و امثر اجتماعی،در واکنش به اظهارات سخنگوی دولت درباره خط فقر 6 میلیون تومانی برای هر فرد، گفت: طبق همین معیار دولت، نزدیک به 60 درصد از بازنشستگان تامین اجتماعی که در حال حاضر حداقل حقوق 12 میلیون تومانی دریافت می کنند، همگی زیر خط فقر هستند. .
از جنوب تا شمال کشور، بازنشستگان یک صدا فریاد میزنند: ما عدالت میخواهیم، نه صدقه؛ زندگی میخواهیم، نه بقا در فقر. حاکمیتی که حتی به سالخوردههایش رحم نمیکند، مشروعیتی برای ماندن ندارد.
#اعتراضات_سراسری_بازنشستگان
#رفاه_امنیت_بازنشسته
#اعتصاب_اعتراض
@zan_j
  #تهران
تجمع اعتراضی پرشمار بازنشستگان معدن و فولاد
امروز یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴، بازنشستگان معدن و فولاد در تهران مقابل مجلس تجمع کردند تا اعتراض خود را به انتقال غیرقانونی بازنشستگان فولاد به صندوق کشوری، همسانسازی ناقص حقوق و مشکلات درمانی اعلام کنند.
حسین کمالی وزیر پیشین کار و امثر اجتماعی،در واکنش به اظهارات سخنگوی دولت درباره خط فقر 6 میلیون تومانی برای هر فرد، گفت: طبق همین معیار دولت، نزدیک به 60 درصد از بازنشستگان تامین اجتماعی که در حال حاضر حداقل حقوق 12 میلیون تومانی دریافت می کنند، همگی زیر خط فقر هستند. .
از جنوب تا شمال کشور، بازنشستگان یک صدا فریاد میزنند: ما عدالت میخواهیم، نه صدقه؛ زندگی میخواهیم، نه بقا در فقر. حاکمیتی که حتی به سالخوردههایش رحم نمیکند، مشروعیتی برای ماندن ندارد.
#اعتراضات_سراسری_بازنشستگان
#رفاه_امنیت_بازنشسته
#اعتصاب_اعتراض
@zan_j
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  #زهرا_شهباز_طبری، #زندانی_سیاسی ۶۷ ساله و مهندس برق اهل #رشت، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب این شهر به اعدام محکوم شد. اتهام او «همکاری با گروههای مخالف نظام» عنوان شده، اما خانوادهاش این حکم را ساختگی و روند دادرسی را «نمایشی و غیرقانونی» توصیف کردهاند.
به گفته نزدیکانش، جلسه دادگاه هفته گذشته بهصورت ویدئویی و کمتر از ده دقیقه برگزار شد و قاضی احمد درویش بدون ارائه اسناد معتبر، حکم اعدام صادر کرد. وکیل معرفیشده از سوی نهاد قضایی نیز بدون دفاع مؤثر رأی را تأیید کرده است.
زهرا شهباز طبری روز ۲۸ فروردین در منزلش بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد. نیروهای امنیتی هنگام بازداشت وسایل شخصی او و خانوادهاش را ضبط کردند. مستندات پرونده تنها شامل «پارچهای با شعار زن، مقاومت و آزادی» و «پیام صوتی منتشرنشدهای» است که خانواده آن را بیاساس و غیرقابلاستناد میدانند.
او فارغالتحصیل دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه بوروس سوئد در رشته انرژی پایدار است و پیشتر نیز بهدلیل فعالیتهای مسالمتآمیز در شبکههای اجتماعی بازداشت شده بود.
#زندان_لاکان
#قاضی_مرگ
#حقوق_بشر
#نه_به_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
به گفته نزدیکانش، جلسه دادگاه هفته گذشته بهصورت ویدئویی و کمتر از ده دقیقه برگزار شد و قاضی احمد درویش بدون ارائه اسناد معتبر، حکم اعدام صادر کرد. وکیل معرفیشده از سوی نهاد قضایی نیز بدون دفاع مؤثر رأی را تأیید کرده است.
زهرا شهباز طبری روز ۲۸ فروردین در منزلش بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد. نیروهای امنیتی هنگام بازداشت وسایل شخصی او و خانوادهاش را ضبط کردند. مستندات پرونده تنها شامل «پارچهای با شعار زن، مقاومت و آزادی» و «پیام صوتی منتشرنشدهای» است که خانواده آن را بیاساس و غیرقابلاستناد میدانند.
او فارغالتحصیل دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه بوروس سوئد در رشته انرژی پایدار است و پیشتر نیز بهدلیل فعالیتهای مسالمتآمیز در شبکههای اجتماعی بازداشت شده بود.
#زندان_لاکان
#قاضی_مرگ
#حقوق_بشر
#نه_به_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
💔1
  This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  «اعدام نکنید!»
#تهران: یکشنبه ۴ آبان ۴۰۴ تجمع خانواده های زندانیان زیر اعدام در برابر مجلس، در اعتراض به اعدام های پیاپی زندانیان
اعتصاب و اعتراض علیه حکم ظالمانه ی اعدام چه در زندان و چه بیرون از زندان تا برچیده شدن بساط چوبه ی دار همچنان تداوم دارد.
#نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومت
#حق_زندگی
#همه_علیه_اعدام
@zan_j
#تهران: یکشنبه ۴ آبان ۴۰۴ تجمع خانواده های زندانیان زیر اعدام در برابر مجلس، در اعتراض به اعدام های پیاپی زندانیان
اعتصاب و اعتراض علیه حکم ظالمانه ی اعدام چه در زندان و چه بیرون از زندان تا برچیده شدن بساط چوبه ی دار همچنان تداوم دارد.
#نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومت
#حق_زندگی
#همه_علیه_اعدام
@zan_j
❤4
  فقط کف خیابون به دست میاد 
گرانی تورم ، بلای جان مردم
ظلم و ستم کافیه ، سفری ما خالیه
می جنگیم ، می میریم، حقمونو می گیریم
ننگ ما ننگ ما صدای سیمای ما
ننگ ما ننگ ما صدای کرخه ی ما
تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی شوش، یکشنبه ۴آبانماه ۱۴۰۴،مقابل فرمانداری شهرستان شوش
اعتراض به فقر، گرانی و تورم، اعتراض به دستمزدهای ناچیز و نامناسب، اعتراض به دزدی، غارت، چپاول و رانت خواری، اعتراض به تبعیض و نابرابری ها، اعتراض به نبود امنیت،آسایش و رفاه، اعتراض به نبود خدمات پزشکی و درمانی مناسب ،شایسته و رایگان، اعتراض به ظلم، ستم و استثمار، اعتراض به این نکبتی که حاکمان برای ما رقم زده اند.
نابود باد بندگی، زنده باد زندگی
#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
https://www.tg-me.com/syndica_7tape
گرانی تورم ، بلای جان مردم
ظلم و ستم کافیه ، سفری ما خالیه
می جنگیم ، می میریم، حقمونو می گیریم
ننگ ما ننگ ما صدای سیمای ما
ننگ ما ننگ ما صدای کرخه ی ما
تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی شوش، یکشنبه ۴آبانماه ۱۴۰۴،مقابل فرمانداری شهرستان شوش
اعتراض به فقر، گرانی و تورم، اعتراض به دستمزدهای ناچیز و نامناسب، اعتراض به دزدی، غارت، چپاول و رانت خواری، اعتراض به تبعیض و نابرابری ها، اعتراض به نبود امنیت،آسایش و رفاه، اعتراض به نبود خدمات پزشکی و درمانی مناسب ،شایسته و رایگان، اعتراض به ظلم، ستم و استثمار، اعتراض به این نکبتی که حاکمان برای ما رقم زده اند.
نابود باد بندگی، زنده باد زندگی
#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
https://www.tg-me.com/syndica_7tape
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  #یکشنبه_های_اعتراضی
#رشت
«کارگر! معلم! لشکری! کشوری! اتحاد!»
رشت: گردهمایی بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین اجتماعی در برابر سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان، در اعتراض به فساد حکومتی، سختی گذران زندگی و پایمال شدن حقوق خود
۱۴۰۴.۸.۴
#رفاه_امنیت_حق_بازنشسته
#جنبش_بازنشستگان
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#رشت
«کارگر! معلم! لشکری! کشوری! اتحاد!»
رشت: گردهمایی بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین اجتماعی در برابر سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان، در اعتراض به فساد حکومتی، سختی گذران زندگی و پایمال شدن حقوق خود
۱۴۰۴.۸.۴
#رفاه_امنیت_حق_بازنشسته
#جنبش_بازنشستگان
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
👏3
  ژینو بیگزاده بابامیری دختر زندانی سیاسی محکوم به اعدام در صفحه اکس خود خبر داد که دیوان عالی کشور حکم اعدام #رزگار_بابامیری را نقض کرده است.🌺
او همچنین از نقض حکم اعدام سه زندانی سیاسی دیگر به نامهای پژمان سلطانی، کاوه صالحی و علی (سوران) قاسمی خبر داده است.
به نوشته سایت هرانا پرونده این متهمان سیاسی برای رسیدگی مجدد به دادگاه انقلاب مهاباد ارجاع شد.
ژینو بابامیری گفت: «این خبر باری سنگین را از دوش من و خانوادهام برداشت و آرامش بزرگی به ما بخشید. این گام بسیار مهمی است، اما خطر هنوز به طور کامل از بین نرفته است. روند پرونده همچنان ادامه دارد و امنیت پدرم هنوز تضمین نشده است.»
رزگار بیگزاده بابامیری، شهروند اهل بوکان، در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ در رابطه با اعتراضات زن، زندگی، آزادی توسط نیروهای وزارت اطلاعات در بوکان بازداشت و در دادگاه به ۱۵ سال حبس محکوم شد اما پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل در حالی که در زمان جنگ در زندان بود به اتهام جاسوسی برای اسرائیل به اعدام محکوم شد.
#زنده_باد_زندگی
#لغو_همه__احکام_اعدام
#نه_به_اعدام_هیچکس_هیچ_کجا
@zan_j
او همچنین از نقض حکم اعدام سه زندانی سیاسی دیگر به نامهای پژمان سلطانی، کاوه صالحی و علی (سوران) قاسمی خبر داده است.
به نوشته سایت هرانا پرونده این متهمان سیاسی برای رسیدگی مجدد به دادگاه انقلاب مهاباد ارجاع شد.
ژینو بابامیری گفت: «این خبر باری سنگین را از دوش من و خانوادهام برداشت و آرامش بزرگی به ما بخشید. این گام بسیار مهمی است، اما خطر هنوز به طور کامل از بین نرفته است. روند پرونده همچنان ادامه دارد و امنیت پدرم هنوز تضمین نشده است.»
رزگار بیگزاده بابامیری، شهروند اهل بوکان، در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ در رابطه با اعتراضات زن، زندگی، آزادی توسط نیروهای وزارت اطلاعات در بوکان بازداشت و در دادگاه به ۱۵ سال حبس محکوم شد اما پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل در حالی که در زمان جنگ در زندان بود به اتهام جاسوسی برای اسرائیل به اعدام محکوم شد.
#زنده_باد_زندگی
#لغو_همه__احکام_اعدام
#نه_به_اعدام_هیچکس_هیچ_کجا
@zan_j
❤3
  چهارم آبان سالگرد درکذشت علی اشرف درویشیان نویسننده ستمدیدگان
علی اشرف درویشیان در ۳ شهریور سال ۱۳۲۰ در یک خانواده کارگری کُرد در شهر کرمانشاه به دنیا آمد.
وی تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان خود را در کرمانشاه بود و در سال ۱۳۳۷ دانشسرای مقدماتی را گذراند و برای معلمی به روستاهای اطراف کرمانشاه رفت. در سال ۱۳۴۵ تحصیلات در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران را آغاز کرد و سپس تحصیلاتش را در روانشناسی ادامه داد.
درویشیان نویسندگی را به طور جدی در تهران و با آشنایی جلال آل احمد و سیمین دانشور آغاز کرد و دریافت که سلیقهاش متوجه داستان کوتاه و رمان است. بسیاری از داستانهای او بخشهایی از زندگی اجتماعی خودش را به تصویر میکشد.
وی نویسندهای با علاقه به سبک رئالیستی بود. درویشیان در نویسندگی تحت تاثیر نویسندگانی چون صادق هدایت، بزرگ علوی، محمود دولت آبادی، ارنست همینگوی، گابریل گارسیا مارکز و ویلیام فاکنر بود.
درویشیان ۴ آبان سال ۱۳۹۶ پس از یک دوره بیماری طولانی بر اثر سکته مغزی درگذشت.
علی اشرف درویشیان در ۳ شهریور سال ۱۳۲۰ در یک خانواده کارگری کُرد در شهر کرمانشاه به دنیا آمد.
وی تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان خود را در کرمانشاه بود و در سال ۱۳۳۷ دانشسرای مقدماتی را گذراند و برای معلمی به روستاهای اطراف کرمانشاه رفت. در سال ۱۳۴۵ تحصیلات در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران را آغاز کرد و سپس تحصیلاتش را در روانشناسی ادامه داد.
درویشیان نویسندگی را به طور جدی در تهران و با آشنایی جلال آل احمد و سیمین دانشور آغاز کرد و دریافت که سلیقهاش متوجه داستان کوتاه و رمان است. بسیاری از داستانهای او بخشهایی از زندگی اجتماعی خودش را به تصویر میکشد.
وی نویسندهای با علاقه به سبک رئالیستی بود. درویشیان در نویسندگی تحت تاثیر نویسندگانی چون صادق هدایت، بزرگ علوی، محمود دولت آبادی، ارنست همینگوی، گابریل گارسیا مارکز و ویلیام فاکنر بود.
درویشیان ۴ آبان سال ۱۳۹۶ پس از یک دوره بیماری طولانی بر اثر سکته مغزی درگذشت.
❤3
  
  زن و جامعه (زن کارگر)
چهارم آبان سالگرد درکذشت علی اشرف درویشیان نویسننده ستمدیدگان   علی اشرف درویشیان در ۳ شهریور سال ۱۳۲۰ در یک خانواده کارگری کُرد در شهر کرمانشاه به دنیا آمد.   وی تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان خود را در کرمانشاه بود و در سال ۱۳۳۷ دانشسرای مقدماتی را گذراند و…
علیاشرف درویشیان کتاب «قصههای بند» را سال ۱۳۵۶در زندان حکومت پهلوی به پایان رساند و بازنویسی آن را سال ۱۳۵۸ انجام داد. زندانی که مبارزان محبوس، توسط ماموران ساواک شکنجه میشدند. کتاب «قصههای بند»، تنها گوشه کوچکی است از آنچه در زندانهای شاه گذشت. در صفحههایی از کتاب میخوانیم:
▪️«از دریچه کوچک نزدیک سقف که روى دیوار مقابل در آهنى سلول قرار داشت، آسمان را مىدیدم. به اندازه یک کف دست، آبى سیر و یک نصفه ستاره. ارزش و قدر آن همه ستاره را ندانستم. آن همه شبها، آن آسمانهاى بزرگ و بىمدعى. آن آسمان درندشت و حالا یک تکه آسمان و یک خرده ستاره که باید بارها سرم را جابهجا کنم تا چشمم درست بیفتد وسط میلهها و تورى فلزى و دریچه تا ببینمش. از دور صداى جیغ مىآمد مثل همیشه، نگهبانها قدم مىزدند مثل همیشه و من دلهره داشتم مثل همیشه. چه وقت بود که دلهره نداشته باشم؟ یا دلهره آمدن پدر بود به خانه، یا دلهره مدرسه و مشق ننوشتن، یا دلهره امتحان و پشت در اتاق امتحان ایستادن. همهاش دلهره، مگر انسان چقدر طاقت دارد؟ یک عمر از معلمها کتک خوردم که بخوان و بخوان! دَرست را بخوان! و حالا کتک مىخورم که چرا خواندى؟ چرا خواندى؟ از کى گرفتى؟ از کجا آوردى؟ و اینک این جیغ جانخراش! کیست که شکنجه مىشود؟»
«به اتاق شكنجه مىگفتند اتاق عمل. آنجا رفتم، دلم مىلرزيد. در را باز كردم، سر جايم خشك شدم، لال شدم، زبانم بند آمد، خواستم فرياد بزنم، اما راه گلويم بسته شده بود. بيرون دويدم. تمام بدنم مىلرزيد نمىدانم چطور خودم را به اتاق سرهنگ رساندم. يك مرتبه به خودم آمدم و متوجه شدم مقابل سرهنگ ايستادهام و سرهنگ تفى را كه به صورتش انداخته بودم با دستمال كاغذى پاك مىكرد. در همان حال قيد خانه و يخچال و هيلمن و حقوق واضافه كار و پاداش، قيد پدر و مادر و خواهر وجد و آبادم را زدم و فرياد كشيدم...»
▪️چرا بابام نام مرا فراموش کرده بود؟
پشت درى خاكسترى ايستادم تا اجازه بدهند توبروم و بابا را ببينم. صداى بابا را از داخل اتاق شنيدم. قلبم هرى پايين ريخت. بابا جانم! باباى خوبم! خيلى دوستت دارم! كلى بغلم مىكنى و زلفم را مىبوسى باباى نازنينم!
يك نفر داشت از بابا چيزهايى مىپرسيد و بابا با لحنى ناراحت و عصبانى هى مىگفت:
«من بارها گفتهام كه اصلا توى اين جريانها نيستم، من خبر ندارم، من اهل اين كارها نبودهام، زندگىام را مىكردم و مغازهام را مىگرداندم اصلا من سياسى نيستم.»
يارو با صدايى دريده مىپرسيد:
«پس سياسى نيستى!! همان حرف اولت را مىزنى، اصلا روحت از اين جريان خبر ندارد، ها!!»
«نه باور كنيد، اصلا هيچگونه خبرى از اين كارها نداشتهام و ندارم.»
يارو مىگفت:
«باشد حالا بچهات را ببين تا بعد.»
نگهبانى آمد و در را باز كرد. بابا روى صندلى نشسته بود و پتويى روى پايش انداخته بودند. خودم را به آغوشش انداختم. بابا چهرهاش را درهم كشيد، مثل اينكه جايىاش درد مىكرد. شايد من در اثر عجله پاى او را لگد كرده بودم. پايين پايم را نگاه كردم. نوك پاى بابا را ديدم كه از زير پتو بيرون آمده و خونى بود. آخ بابا جان پايت را لگد كردم. عجب!! پاهاى بابا چقدر ظريف و نازك شده، حتى از دانه انار هم نازكتر! با يك فشار ازش خون در مىآيد.
بابام مرا بوسيد و با صدايى گرفته پرسيد:
«بهروز… بهروز عزيزم، حالت چطوره؟ بابك حالش چطوره؟»
تعجب مىكنم، چطور! بابا نام مرا فراموش كرده. بابايى كه آن همه مرا دوست مىداشت. بابايى كه آن همه اسم مرا قشنگ بر زبان مىآورد و اگر قولى به من مىداد هيچ وقت فراموش نمىكرد. آه چرا اينطور زود فراموشم كرده؟ بغض گلويم را فشرد و چشمانم پر از اشك شد و با غصهاى كه در گلويم شكسته بود براى آنكه نام مرا به يادش بياورم داد زدم:
«باباجان من روزبه هستم! روزبه! روزبه پسر خودت.»
بابام يكه خورد و رنگش پريد و سرش را روى سينهام گذاشت.
ناگهان قاه قاه خشك يارو بلند شد و به بابام گفت:
«پس شما اهل سياست و اين جريانها نيستيد ها؟ تو گفتى و من باور كردم. آره جان خودت. اگر اهل اين حرفها نيستى پس چرا اسم بچهات را روزبه گذاشتهاى؟ آقاى غير سياسى! پس آنچه كه تا به حال گفتهاى همهاش دروغ بوده است، از فردا دوباره شروع مىكنيم.»
مرا از بابام جدا كردند و ديگر نگذاشتند دايىمحسن را ببينم.
با بىبىخاور و خالهمريم به شهرمان برگشتيم و در راه همهاش گريه كردم، نمىدانم چرا بابا نامم را فراموش كرده بود؟!
#علیاشرف_درویشیان
#قصههای_بند
#علیه_ستم
#نه_به_زندان
#قصه
#نویسنده_تهیدستان
@zan_j
▪️«از دریچه کوچک نزدیک سقف که روى دیوار مقابل در آهنى سلول قرار داشت، آسمان را مىدیدم. به اندازه یک کف دست، آبى سیر و یک نصفه ستاره. ارزش و قدر آن همه ستاره را ندانستم. آن همه شبها، آن آسمانهاى بزرگ و بىمدعى. آن آسمان درندشت و حالا یک تکه آسمان و یک خرده ستاره که باید بارها سرم را جابهجا کنم تا چشمم درست بیفتد وسط میلهها و تورى فلزى و دریچه تا ببینمش. از دور صداى جیغ مىآمد مثل همیشه، نگهبانها قدم مىزدند مثل همیشه و من دلهره داشتم مثل همیشه. چه وقت بود که دلهره نداشته باشم؟ یا دلهره آمدن پدر بود به خانه، یا دلهره مدرسه و مشق ننوشتن، یا دلهره امتحان و پشت در اتاق امتحان ایستادن. همهاش دلهره، مگر انسان چقدر طاقت دارد؟ یک عمر از معلمها کتک خوردم که بخوان و بخوان! دَرست را بخوان! و حالا کتک مىخورم که چرا خواندى؟ چرا خواندى؟ از کى گرفتى؟ از کجا آوردى؟ و اینک این جیغ جانخراش! کیست که شکنجه مىشود؟»
«به اتاق شكنجه مىگفتند اتاق عمل. آنجا رفتم، دلم مىلرزيد. در را باز كردم، سر جايم خشك شدم، لال شدم، زبانم بند آمد، خواستم فرياد بزنم، اما راه گلويم بسته شده بود. بيرون دويدم. تمام بدنم مىلرزيد نمىدانم چطور خودم را به اتاق سرهنگ رساندم. يك مرتبه به خودم آمدم و متوجه شدم مقابل سرهنگ ايستادهام و سرهنگ تفى را كه به صورتش انداخته بودم با دستمال كاغذى پاك مىكرد. در همان حال قيد خانه و يخچال و هيلمن و حقوق واضافه كار و پاداش، قيد پدر و مادر و خواهر وجد و آبادم را زدم و فرياد كشيدم...»
▪️چرا بابام نام مرا فراموش کرده بود؟
پشت درى خاكسترى ايستادم تا اجازه بدهند توبروم و بابا را ببينم. صداى بابا را از داخل اتاق شنيدم. قلبم هرى پايين ريخت. بابا جانم! باباى خوبم! خيلى دوستت دارم! كلى بغلم مىكنى و زلفم را مىبوسى باباى نازنينم!
يك نفر داشت از بابا چيزهايى مىپرسيد و بابا با لحنى ناراحت و عصبانى هى مىگفت:
«من بارها گفتهام كه اصلا توى اين جريانها نيستم، من خبر ندارم، من اهل اين كارها نبودهام، زندگىام را مىكردم و مغازهام را مىگرداندم اصلا من سياسى نيستم.»
يارو با صدايى دريده مىپرسيد:
«پس سياسى نيستى!! همان حرف اولت را مىزنى، اصلا روحت از اين جريان خبر ندارد، ها!!»
«نه باور كنيد، اصلا هيچگونه خبرى از اين كارها نداشتهام و ندارم.»
يارو مىگفت:
«باشد حالا بچهات را ببين تا بعد.»
نگهبانى آمد و در را باز كرد. بابا روى صندلى نشسته بود و پتويى روى پايش انداخته بودند. خودم را به آغوشش انداختم. بابا چهرهاش را درهم كشيد، مثل اينكه جايىاش درد مىكرد. شايد من در اثر عجله پاى او را لگد كرده بودم. پايين پايم را نگاه كردم. نوك پاى بابا را ديدم كه از زير پتو بيرون آمده و خونى بود. آخ بابا جان پايت را لگد كردم. عجب!! پاهاى بابا چقدر ظريف و نازك شده، حتى از دانه انار هم نازكتر! با يك فشار ازش خون در مىآيد.
بابام مرا بوسيد و با صدايى گرفته پرسيد:
«بهروز… بهروز عزيزم، حالت چطوره؟ بابك حالش چطوره؟»
تعجب مىكنم، چطور! بابا نام مرا فراموش كرده. بابايى كه آن همه مرا دوست مىداشت. بابايى كه آن همه اسم مرا قشنگ بر زبان مىآورد و اگر قولى به من مىداد هيچ وقت فراموش نمىكرد. آه چرا اينطور زود فراموشم كرده؟ بغض گلويم را فشرد و چشمانم پر از اشك شد و با غصهاى كه در گلويم شكسته بود براى آنكه نام مرا به يادش بياورم داد زدم:
«باباجان من روزبه هستم! روزبه! روزبه پسر خودت.»
بابام يكه خورد و رنگش پريد و سرش را روى سينهام گذاشت.
ناگهان قاه قاه خشك يارو بلند شد و به بابام گفت:
«پس شما اهل سياست و اين جريانها نيستيد ها؟ تو گفتى و من باور كردم. آره جان خودت. اگر اهل اين حرفها نيستى پس چرا اسم بچهات را روزبه گذاشتهاى؟ آقاى غير سياسى! پس آنچه كه تا به حال گفتهاى همهاش دروغ بوده است، از فردا دوباره شروع مىكنيم.»
مرا از بابام جدا كردند و ديگر نگذاشتند دايىمحسن را ببينم.
با بىبىخاور و خالهمريم به شهرمان برگشتيم و در راه همهاش گريه كردم، نمىدانم چرا بابا نامم را فراموش كرده بود؟!
#علیاشرف_درویشیان
#قصههای_بند
#علیه_ستم
#نه_به_زندان
#قصه
#نویسنده_تهیدستان
@zan_j
😢3
  Media is too big
    VIEW IN TELEGRAM
   «مشتِ خشم»
ترانه : علی اسداللهی
خواننده : ماریا
.
.
“Moshte Khashm”
Lyric: Ali Asadollahi
Singer : Maria
#موسیقی_زنان_ایران
#زن_زندگی_آزادی
#رهایی_زنان_رهایی_جامعه
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
ترانه : علی اسداللهی
خواننده : ماریا
.
.
“Moshte Khashm”
Lyric: Ali Asadollahi
Singer : Maria
#موسیقی_زنان_ایران
#زن_زندگی_آزادی
#رهایی_زنان_رهایی_جامعه
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
❤1
  #دوشنبههای_اعتراضی_مخابرات 
#تبریز
#تهران
مخابراتو بردند/ به دست گرگ سپردند
تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان مخابرات تهران در برابر شرکت مخابرات استان در خیابان سردار جنگل
خواستههای اصلی این بازنشستگان شامل:
اجرای کامل آییننامه ۸۹ (که به صورت ناقص اجرا شده است).
متناسبسازی حقوق با همترازان شغلی ("بازنشستگان ۹ درصدی").
پرداخت معوقات (مابهالتفاوت مزایای رفاهی، ذخیره مرخصی، سهم صندوقهای پسانداز و اجرای رأی ۹۲۳۵).
بهبود بیمه تکمیلی (افزایش پوششها و رفع تأخیر در بازپرداخت).
سهامداران عمده شرکت مخابرات، که هدف شعارهای بازنشستگان هستند، «ستاد اجرایی فرمان امام» ــ که در اختیار رهبر است و نیز بنیاد تعاون سپاه پاسداران (اعتماد مبین) هستند!
#اعتراضات_سراسری_بازنشستگان
#اعتراض_اعتصاب
#رفاه_امنیت_حق_بازنشسته
#تبریز
#تهران
مخابراتو بردند/ به دست گرگ سپردند
تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان مخابرات تهران در برابر شرکت مخابرات استان در خیابان سردار جنگل
خواستههای اصلی این بازنشستگان شامل:
اجرای کامل آییننامه ۸۹ (که به صورت ناقص اجرا شده است).
متناسبسازی حقوق با همترازان شغلی ("بازنشستگان ۹ درصدی").
پرداخت معوقات (مابهالتفاوت مزایای رفاهی، ذخیره مرخصی، سهم صندوقهای پسانداز و اجرای رأی ۹۲۳۵).
بهبود بیمه تکمیلی (افزایش پوششها و رفع تأخیر در بازپرداخت).
سهامداران عمده شرکت مخابرات، که هدف شعارهای بازنشستگان هستند، «ستاد اجرایی فرمان امام» ــ که در اختیار رهبر است و نیز بنیاد تعاون سپاه پاسداران (اعتماد مبین) هستند!
#اعتراضات_سراسری_بازنشستگان
#اعتراض_اعتصاب
#رفاه_امنیت_حق_بازنشسته
#دوشنبههای_اعتراضی_مخابرات 
#مریوان
#همدان
#سنندج
#کرمانشاه
مطالبات مشترک بازنشستگان مخابرات:
مخابراتو بردند/ به دست گرگ سپردند
تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان مخابرات تهران در برابر شرکت مخابرات استان در خیابان سردار جنگل
خواستههای اصلی این بازنشستگان شامل:
اجرای کامل آییننامه ۸۹ (که به صورت ناقص اجرا شده است).
متناسبسازی حقوق با همترازان شغلی ("بازنشستگان ۹ درصدی").
پرداخت معوقات (مابهالتفاوت مزایای رفاهی، ذخیره مرخصی، سهم صندوقهای پسانداز و اجرای رأی ۹۲۳۵).
بهبود بیمه تکمیلی (افزایش پوششها و رفع تأخیر در بازپرداخت).
سهامداران عمده شرکت مخابرات، که هدف شعارهای بازنشستگان هستند، «ستاد اجرایی فرمان امام» ــ که در اختیار رهبر است و نیز بنیاد تعاون سپاه پاسداران (اعتماد مبین) هستند!
#اعتراضات_سراسری_بازنشستگان
#اعتراض_اعتصاب
#رفاه_امنیت_حق_بازنشسته
#مریوان
#همدان
#سنندج
#کرمانشاه
مطالبات مشترک بازنشستگان مخابرات:
مخابراتو بردند/ به دست گرگ سپردند
تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان مخابرات تهران در برابر شرکت مخابرات استان در خیابان سردار جنگل
خواستههای اصلی این بازنشستگان شامل:
اجرای کامل آییننامه ۸۹ (که به صورت ناقص اجرا شده است).
متناسبسازی حقوق با همترازان شغلی ("بازنشستگان ۹ درصدی").
پرداخت معوقات (مابهالتفاوت مزایای رفاهی، ذخیره مرخصی، سهم صندوقهای پسانداز و اجرای رأی ۹۲۳۵).
بهبود بیمه تکمیلی (افزایش پوششها و رفع تأخیر در بازپرداخت).
سهامداران عمده شرکت مخابرات، که هدف شعارهای بازنشستگان هستند، «ستاد اجرایی فرمان امام» ــ که در اختیار رهبر است و نیز بنیاد تعاون سپاه پاسداران (اعتماد مبین) هستند!
#اعتراضات_سراسری_بازنشستگان
#اعتراض_اعتصاب
#رفاه_امنیت_حق_بازنشسته
Media is too big
    VIEW IN TELEGRAM
  #دوشنبه_های_اعتراضی_مخابرات
مخابرات رو بردن به دست گرگ سپردن❗️
#تهران سردار جنگل
تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان مخابرات استان تهران علیه ستاداجرایی امام و مبین سپاه.
بالغ بر ۷۵ درصد حقوق بگیران کشور حداقل بگیرند.
براساس بررسیها حداقل حقوق کارگران و بازنشستگان باید حدود ۲۴ میلیون تومان باشد این درحالی است که بسیاری از بازنشستگان با حقوق ماهی ۱۰ میلیون زندگی میکنند وبخش زیادی ازآن هم برای اجاره مسکن صرف میگردد و برای هزینههای ضروری مانند خوراک و دارو در تنگنا هستند.
پرداخت چنین حقوقی در واقع خط مرگ تدریجی است نه خط فقر!
کارگران و بازنشستگان درحوزه درمان وبیمه تکمیلی اشاره نموده و تصریح کرد؛ درخواست ما از دولت و مجلس، افزایش عادلانه حقوق؛ تامین سبد کالای معیشتی؛ درمان رایگان؛ امنیت شغلی و رسیدگی به وضعیت نابسامان معیشت کارگران و بازنشستگان است...
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_بازنشستگان
#رفاه_امنیت_حق_بازنشسته
@zan_j
  مخابرات رو بردن به دست گرگ سپردن❗️
#تهران سردار جنگل
تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان مخابرات استان تهران علیه ستاداجرایی امام و مبین سپاه.
بالغ بر ۷۵ درصد حقوق بگیران کشور حداقل بگیرند.
براساس بررسیها حداقل حقوق کارگران و بازنشستگان باید حدود ۲۴ میلیون تومان باشد این درحالی است که بسیاری از بازنشستگان با حقوق ماهی ۱۰ میلیون زندگی میکنند وبخش زیادی ازآن هم برای اجاره مسکن صرف میگردد و برای هزینههای ضروری مانند خوراک و دارو در تنگنا هستند.
پرداخت چنین حقوقی در واقع خط مرگ تدریجی است نه خط فقر!
کارگران و بازنشستگان درحوزه درمان وبیمه تکمیلی اشاره نموده و تصریح کرد؛ درخواست ما از دولت و مجلس، افزایش عادلانه حقوق؛ تامین سبد کالای معیشتی؛ درمان رایگان؛ امنیت شغلی و رسیدگی به وضعیت نابسامان معیشت کارگران و بازنشستگان است...
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_بازنشستگان
#رفاه_امنیت_حق_بازنشسته
@zan_j
