متن دریافتی
بمناسبت ۱۰ اکتبر روز جهانی لغو اعدام و مرگهای خاموش!
حکومت اسلامی از ابتدای شکل گیری با سرکوب و فشار بر جامعه، با تهاجم به دستاوردهای انقلاب ۵۷ و با اعدام کمونیست ها و انقلابیون توانست خود را تثبیت نماید. در دو دهه اخیر جمهوری اسلامی تهاجمی وسیع علیه فعالین کارگری، معلمان، زنان، پرستاران و جوانان که برای مطالبات اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خود به اعتراض و مبارزه دست میزنند سازمان داده است. علاوه بر اعدام انسانهای معترض ، تعداد بیشماری از افرادی که در دام مواد مخدر افتاده اند، یا مرتکب خشونت، قتل و سرقت شده اند هم اعدام میشوند . نظام نابرابر سرمایه داری جمهوری اسلامی با صدور و اجرای احکان اعدام هر روز خشونت های اجتماعی را تولید و باز تولید می کند.
حاکمیت به این وسیله قصد ایجاد فضایی از رعب و وحشت در جامعه را دارد، بهمین دلیل مجازات اعدام و اجرای آن بطور تعطیل ناپذیری ادامه دارد. هر چند این جنایت سازمان یافته دولتی همیشه در دستور کار رژیم حاکم بوده اما در شرایط بحرانی و تشدید ناتوانی در پاسخ دادن به خواسته ها و مطالبات توده های کارگر و مردم زحمکتش شمار این اعدامها به میزان بالایی افزایش می یابد.
دست کم ۹۷۵ تن در سال ۲۰۲۴ در ایران اعدام شدهاند، که نسبت به ۸۳۴ اعدام در سال پیش از آن، ۱۷درصد افزایش داشته است. از این تعداد اعدامی۳۱ نفر زن هستند .
طبق آمار سازمان ملل در شش ماهه اخیر ۶۱۲ نفر اعدام شده اند.
البته این آمار مرگهای مشکوک در بازداشتگاه، زندانیان محکوم به اعدامی که قبل از اعدام در زندان جان سپردهاند، یا کسانی را که زیر شکنجه کشته شده اند، را شامل نمیشود.
جمهوری اسلامی از نظر تعداد اعدام مقام دوم در جهان را بخود اختصاص داده است.
اعدام در ملأ عام یکی از شنیع ترین اشکال اعدام است.که مزدوران رژیم بارها آن را در انظار عمومی به اجرا در آورده اند.
افزون بر این، حکومت سرکوب شهروندان افغانستانی را نیز تشدید کرده و با اجرای دستکم ۸۰ اعدام، که سه برابر آمار سال قبل است، سیاستهای تبعیضآمیز خود علیه این مهاجرین را افزایش داده است.
پس از پایان حملات نظامی دوازده روزه بین ایران و اسرائیل، حاکمیت با ایجاد فضای گسترده امنیتی در سراسر ایران چند هزار نفر از شهروندان را به اتهام جاسوسی برای اسراییل دستگیر نموده است.
تا قبل از جنگ ایران و اسرائیل زنان زندانی سیاسی زندان را به سنگری از مقاومت و اعتراض جسورانه و پیگیر تبدیل کرده بودند. مبارزه زندانیان با حکم اعدام در شکل "کارزارهای سه شنبه های نه به اعدام" هنوز تداوم دارد. برای نخستین بار، حرکتی برعلیه لغو اعدام شکل گرفته که زندانیان آن را هدایت میکنند. آنان هر هفته علیه مجازات اعدام - و نه تنها اعدامهای سیاسی- اعتراض میکنند. این نشاندهنده آغاز یک حرکت اجتماعی گستردهتر برای به چالش کشیدن حکم اعدام است. تبدیل این حرکت به جنبش گسترده لغو اعدام مستلزم حضور نیروی اجتماعی متشکل است.
حمله به زندان اوین بهانه ایی شد تا نیروهای سرکوب زنان را به بدترین و دهشتناک ترین زندان یعنی زندان قرچک انتقال دهند تا هر صدای آزادیخواهی و اعتراض را خفه کنند. به علت شرایط بسیار اسفناک زندان از نظر زیستی و درمانی سه زن زندانی بیمار به نامهای فرزانه بیجنی پور در دی ماه ۱۴۰۳، سودابه اسدی، جمیله ع و سمیه رشیدی اخیرا پس از بیتوجهیهای مکرر پزشک زندان و خودداری از اعزام آنان به بیمارستان جان باختند. سمیه رشیدی در اثر بی توجهی مسئولان و عدم انتقال او به بیمارستان به کُما رفته و چند ساعت بعد در بند زندان جان خود را از دست داد. این نوع مرگهای خاموش که در اثر عدم مراقبتهای بموقع پزشکی صورت می گیرد، بمثابه اعدام و به این معناست که بطرق مختلف می توان جان زندانی را گرفت.
علاوه بر این، هماکنون لیستی از محکومین به اعدام در دست عوامل حکومتی است. در این لیست سه فعال کارگری و سیاسی زن شریفه محمدی، پخشان عزیزی و وریشه مرادی قرار دارند. کارزارهای گسترده ای در جهت لغو اعدام آنان شکل گرفته که در سطح جوامع و نهادهای کارگری بین المللی انعکاس بزرگی یافته است.
توقف ولغومجازات اعدام درگرو دخالت گری سازمان یافته نیروهای اجتماعی مخالف اعدام است. پایان دادن به کابوس اعدام بویژه به نیروی مردم سازمان یافته ممکن است.
۱۰ اکتبر ۲۰۲۵- ۱۸ مهر ماه ۱۴۰۴
هماهنگی زن و برابری
#نه_به_اعدام
#روز_جهانی_لغو_مجازات_اعدام
#شریفه_محمدی
#پخشان_عزیزی
#وریشه_مرادی...
@zan_j
بمناسبت ۱۰ اکتبر روز جهانی لغو اعدام و مرگهای خاموش!
حکومت اسلامی از ابتدای شکل گیری با سرکوب و فشار بر جامعه، با تهاجم به دستاوردهای انقلاب ۵۷ و با اعدام کمونیست ها و انقلابیون توانست خود را تثبیت نماید. در دو دهه اخیر جمهوری اسلامی تهاجمی وسیع علیه فعالین کارگری، معلمان، زنان، پرستاران و جوانان که برای مطالبات اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خود به اعتراض و مبارزه دست میزنند سازمان داده است. علاوه بر اعدام انسانهای معترض ، تعداد بیشماری از افرادی که در دام مواد مخدر افتاده اند، یا مرتکب خشونت، قتل و سرقت شده اند هم اعدام میشوند . نظام نابرابر سرمایه داری جمهوری اسلامی با صدور و اجرای احکان اعدام هر روز خشونت های اجتماعی را تولید و باز تولید می کند.
حاکمیت به این وسیله قصد ایجاد فضایی از رعب و وحشت در جامعه را دارد، بهمین دلیل مجازات اعدام و اجرای آن بطور تعطیل ناپذیری ادامه دارد. هر چند این جنایت سازمان یافته دولتی همیشه در دستور کار رژیم حاکم بوده اما در شرایط بحرانی و تشدید ناتوانی در پاسخ دادن به خواسته ها و مطالبات توده های کارگر و مردم زحمکتش شمار این اعدامها به میزان بالایی افزایش می یابد.
دست کم ۹۷۵ تن در سال ۲۰۲۴ در ایران اعدام شدهاند، که نسبت به ۸۳۴ اعدام در سال پیش از آن، ۱۷درصد افزایش داشته است. از این تعداد اعدامی۳۱ نفر زن هستند .
طبق آمار سازمان ملل در شش ماهه اخیر ۶۱۲ نفر اعدام شده اند.
البته این آمار مرگهای مشکوک در بازداشتگاه، زندانیان محکوم به اعدامی که قبل از اعدام در زندان جان سپردهاند، یا کسانی را که زیر شکنجه کشته شده اند، را شامل نمیشود.
جمهوری اسلامی از نظر تعداد اعدام مقام دوم در جهان را بخود اختصاص داده است.
اعدام در ملأ عام یکی از شنیع ترین اشکال اعدام است.که مزدوران رژیم بارها آن را در انظار عمومی به اجرا در آورده اند.
افزون بر این، حکومت سرکوب شهروندان افغانستانی را نیز تشدید کرده و با اجرای دستکم ۸۰ اعدام، که سه برابر آمار سال قبل است، سیاستهای تبعیضآمیز خود علیه این مهاجرین را افزایش داده است.
پس از پایان حملات نظامی دوازده روزه بین ایران و اسرائیل، حاکمیت با ایجاد فضای گسترده امنیتی در سراسر ایران چند هزار نفر از شهروندان را به اتهام جاسوسی برای اسراییل دستگیر نموده است.
تا قبل از جنگ ایران و اسرائیل زنان زندانی سیاسی زندان را به سنگری از مقاومت و اعتراض جسورانه و پیگیر تبدیل کرده بودند. مبارزه زندانیان با حکم اعدام در شکل "کارزارهای سه شنبه های نه به اعدام" هنوز تداوم دارد. برای نخستین بار، حرکتی برعلیه لغو اعدام شکل گرفته که زندانیان آن را هدایت میکنند. آنان هر هفته علیه مجازات اعدام - و نه تنها اعدامهای سیاسی- اعتراض میکنند. این نشاندهنده آغاز یک حرکت اجتماعی گستردهتر برای به چالش کشیدن حکم اعدام است. تبدیل این حرکت به جنبش گسترده لغو اعدام مستلزم حضور نیروی اجتماعی متشکل است.
حمله به زندان اوین بهانه ایی شد تا نیروهای سرکوب زنان را به بدترین و دهشتناک ترین زندان یعنی زندان قرچک انتقال دهند تا هر صدای آزادیخواهی و اعتراض را خفه کنند. به علت شرایط بسیار اسفناک زندان از نظر زیستی و درمانی سه زن زندانی بیمار به نامهای فرزانه بیجنی پور در دی ماه ۱۴۰۳، سودابه اسدی، جمیله ع و سمیه رشیدی اخیرا پس از بیتوجهیهای مکرر پزشک زندان و خودداری از اعزام آنان به بیمارستان جان باختند. سمیه رشیدی در اثر بی توجهی مسئولان و عدم انتقال او به بیمارستان به کُما رفته و چند ساعت بعد در بند زندان جان خود را از دست داد. این نوع مرگهای خاموش که در اثر عدم مراقبتهای بموقع پزشکی صورت می گیرد، بمثابه اعدام و به این معناست که بطرق مختلف می توان جان زندانی را گرفت.
علاوه بر این، هماکنون لیستی از محکومین به اعدام در دست عوامل حکومتی است. در این لیست سه فعال کارگری و سیاسی زن شریفه محمدی، پخشان عزیزی و وریشه مرادی قرار دارند. کارزارهای گسترده ای در جهت لغو اعدام آنان شکل گرفته که در سطح جوامع و نهادهای کارگری بین المللی انعکاس بزرگی یافته است.
توقف ولغومجازات اعدام درگرو دخالت گری سازمان یافته نیروهای اجتماعی مخالف اعدام است. پایان دادن به کابوس اعدام بویژه به نیروی مردم سازمان یافته ممکن است.
۱۰ اکتبر ۲۰۲۵- ۱۸ مهر ماه ۱۴۰۴
هماهنگی زن و برابری
#نه_به_اعدام
#روز_جهانی_لغو_مجازات_اعدام
#شریفه_محمدی
#پخشان_عزیزی
#وریشه_مرادی...
@zan_j
❤4🔥1
انتقال تنبیهی حمزه درویش، زندانی سنیمذهب تالش، به سلول انفرادی در زندان لاکان رشت
به گزارش هیرکانی، نقل از هرانا، حمزه درویش، زندانی سنیمذهب تالش که در زندان لاکان رشت دوران محکومیت خود را سپری میکند، روز چهارشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۴ بهصورت تنبیهی به یکی از سلولهای انفرادی این زندان منتقل شده و تاکنون در همان مکان نگهداری میشود.
بر پایه اطلاعات رسیده، این انتقال در پی انتشار یک فایل صوتی انتقادی از سوی این زندانی صورت گرفته است. گفته میشود او از زمان انتقال، از حق تماس با خانواده و دسترسی به امکانات اولیه محروم مانده است.
این زندانی در همان نامه هشدار داده بود که امنیت جانی ندارد و خواستار رسیدگی فوری نهادهای بینالمللی به وضعیت خود شده بود. او پیشتر نیز در پی اعتراض به شرایط زندان، به مدت یک ماه با دستبند و پابند در سلول انفرادی نگهداری شده بود.
#حمزه_درویش
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#تالش #گیلان
@zan_j
به گزارش هیرکانی، نقل از هرانا، حمزه درویش، زندانی سنیمذهب تالش که در زندان لاکان رشت دوران محکومیت خود را سپری میکند، روز چهارشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۴ بهصورت تنبیهی به یکی از سلولهای انفرادی این زندان منتقل شده و تاکنون در همان مکان نگهداری میشود.
بر پایه اطلاعات رسیده، این انتقال در پی انتشار یک فایل صوتی انتقادی از سوی این زندانی صورت گرفته است. گفته میشود او از زمان انتقال، از حق تماس با خانواده و دسترسی به امکانات اولیه محروم مانده است.
این زندانی در همان نامه هشدار داده بود که امنیت جانی ندارد و خواستار رسیدگی فوری نهادهای بینالمللی به وضعیت خود شده بود. او پیشتر نیز در پی اعتراض به شرایط زندان، به مدت یک ماه با دستبند و پابند در سلول انفرادی نگهداری شده بود.
#حمزه_درویش
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#تالش #گیلان
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸شیراز
روز جهانی معلم و خواست آزادی کنشگران فرهنگی زندانی!
روز ۱۳ مهر کنشگران فرهنگی در گرامیداشت روز جهانی معلم، با یادکردن از زنده یاد «فرزاد کمانگر» و فرهنگیان زندانی همچون «هاشم خواستار» و «جواد لعل محمدی» و دیگر فرهنگیان زندانی و با خواست آزادی آنان و دیگر زندانیان سیاسی تجمعی برپا کردند.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
روز جهانی معلم و خواست آزادی کنشگران فرهنگی زندانی!
روز ۱۳ مهر کنشگران فرهنگی در گرامیداشت روز جهانی معلم، با یادکردن از زنده یاد «فرزاد کمانگر» و فرهنگیان زندانی همچون «هاشم خواستار» و «جواد لعل محمدی» و دیگر فرهنگیان زندانی و با خواست آزادی آنان و دیگر زندانیان سیاسی تجمعی برپا کردند.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
👍1
«گلی کوهکن» زن بلوچ و از قربانیان کودکهمسری و خشونت خانگی، بیش از هفت سال است که در زندان امیرآباد گرگان در حبس به سر میبرد و اکنون در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارد.
گلی کوهکن، متولد فروردین ۱۳۷۹ از طایفه شیخحسینی در استان گلستان، در خرداد ۱۳۹۷ و در حالیکه تنها ۱۸ سال داشت، به اتهام مشارکت در قتل همسرش بازداشت و پس از محاکمه به قصاص محکوم شد. او پیش از این ازدواج، قربانی ازدواج اجباری با پسرخالهاش شده و سالها تحت خشونت شدید جسمی و روانی قرار داشت.
بر اساس روایتها، در جریان یک درگیری خانوادگی، همسر او کشته میشود. هرچند طبق شواهد، عامل اصلی قتل شخص دیگری بوده، اما گلی مسئولیت را بر عهده گرفته است. او اکنون مادر پسری ۱۱ ساله به نام یوسف است که در اختیار خانواده همسر مقتول قرار دارد.
به کودکی که هنوز به سن تمیز و تشخیص قانونی و اجتماعی (۱۸ سال) نرسیده، نمیتواند آزادانه و با رضایت، مصالح خود را در ازدواج تشخیص دهد و حتی بر فرض اعلام رضایت، این رضایت وجاهت قانونی مورد نیاز (بلوغ عقلانی، عاطفی و قانونی) را ندارد.
#کودک_همسری
#جنایت_علیه_کودکی
#نه_به_اعدام
@zan_j
«گلی کوهکن» زن بلوچ و از قربانیان کودکهمسری و خشونت خانگی، بیش از هفت سال است که در زندان امیرآباد گرگان در حبس به سر میبرد و اکنون در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارد.
گلی کوهکن، متولد فروردین ۱۳۷۹ از طایفه شیخحسینی در استان گلستان، در خرداد ۱۳۹۷ و در حالیکه تنها ۱۸ سال داشت، به اتهام مشارکت در قتل همسرش بازداشت و پس از محاکمه به قصاص محکوم شد. او پیش از این ازدواج، قربانی ازدواج اجباری با پسرخالهاش شده و سالها تحت خشونت شدید جسمی و روانی قرار داشت.
بر اساس روایتها، در جریان یک درگیری خانوادگی، همسر او کشته میشود. هرچند طبق شواهد، عامل اصلی قتل شخص دیگری بوده، اما گلی مسئولیت را بر عهده گرفته است. او اکنون مادر پسری ۱۱ ساله به نام یوسف است که در اختیار خانواده همسر مقتول قرار دارد.
به کودکی که هنوز به سن تمیز و تشخیص قانونی و اجتماعی (۱۸ سال) نرسیده، نمیتواند آزادانه و با رضایت، مصالح خود را در ازدواج تشخیص دهد و حتی بر فرض اعلام رضایت، این رضایت وجاهت قانونی مورد نیاز (بلوغ عقلانی، عاطفی و قانونی) را ندارد.
#کودک_همسری
#جنایت_علیه_کودکی
#نه_به_اعدام
@zan_j
💔3😱2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ سلطان قلبها با اجرای لیلی مهدوی بر مزار نیکا
کدام یک از ما وقتی این آهنگ را میشنویم به یاد نیکا نمیافتیم وقتی میکروفن به دست گرفته و با اجرایی زیبا این آهنگ را میخواند.
#لیلی_مهدوی #سیاوش_محمودی #نیکا_شاکرمی
#حکومت_کودک_کش
@zan_j
کدام یک از ما وقتی این آهنگ را میشنویم به یاد نیکا نمیافتیم وقتی میکروفن به دست گرفته و با اجرایی زیبا این آهنگ را میخواند.
#لیلی_مهدوی #سیاوش_محمودی #نیکا_شاکرمی
#حکومت_کودک_کش
@zan_j
❤1
برای دخترانی در افغانستان، که حتی رویا داشتن جرم است
حمید انوری
امروز روز جهانی دختر است
اما برای دختران افغانستانی این روز معنای دیگری دارد
برای آنها دختر بودن فقط جنسیت نیست
نوعی تبعید است و هم زمان نوعی تولد
دوباره.
تبعید از حق دیدن، گفتن، آموختن
و تولد در سکوتی که از دل رنج، شجاعت زاده است.
دخترانی که به جای کودکی
سایه ترس را تجربه کردند
اما هنوز با چشم های خسته شان
به فردایی فکر میکنند که شاید خودشان
نبینند
اما ساختنش را رها نکرده اند
برای آنها
هر لبخند، یک انقلاب است.
هر قلم، یک مقاومت و هر رویا،
بیانیه ای در برابر تاریکی
به دخترانی که خاموش ماندند
اما خاموش نشدند
دنیا اگر انصاف داشت
باید امروز را به نام شما می نوشت.
#روز_جهانی_دختر_بچه_ها
نقاشیِ زنی افغان برای ادای احترام به پناهجویان، به سفارش سازمان «پشتیبانی از پناهجویان در یونان» (RSA). این اثر با نام A.S.H. امضا شده است.
حمید انوری
امروز روز جهانی دختر است
اما برای دختران افغانستانی این روز معنای دیگری دارد
برای آنها دختر بودن فقط جنسیت نیست
نوعی تبعید است و هم زمان نوعی تولد
دوباره.
تبعید از حق دیدن، گفتن، آموختن
و تولد در سکوتی که از دل رنج، شجاعت زاده است.
دخترانی که به جای کودکی
سایه ترس را تجربه کردند
اما هنوز با چشم های خسته شان
به فردایی فکر میکنند که شاید خودشان
نبینند
اما ساختنش را رها نکرده اند
برای آنها
هر لبخند، یک انقلاب است.
هر قلم، یک مقاومت و هر رویا،
بیانیه ای در برابر تاریکی
به دخترانی که خاموش ماندند
اما خاموش نشدند
دنیا اگر انصاف داشت
باید امروز را به نام شما می نوشت.
#روز_جهانی_دختر_بچه_ها
نقاشیِ زنی افغان برای ادای احترام به پناهجویان، به سفارش سازمان «پشتیبانی از پناهجویان در یونان» (RSA). این اثر با نام A.S.H. امضا شده است.
👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اگر انسان نباشد
گُل چیست؟
هرچند زیبا هرچند خوشبو
اگر زن نباشد
زندگانی چیست؟
هزار سال هم زندگی کرده باشم
نوای موسیقی در خانه اگر نپیچید
″ شنیدن ″ چرا باشد؟
اگر شعر وجود را نلرزاند
اگر در خیال چراغِ خویش نیفروزد
هر از گاهی تکانت ندهد
بگو چرا باید نوشت
در غیابِ آزادی
گُل ، زن و موسیقی به چه معنیست؟
شعر و خود زندگانی چیست؟
#شیرکو_بیکس
Isaac et Nora
No soy de aquí, ni soy de allá
(Facundo Cabral)
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
گُل چیست؟
هرچند زیبا هرچند خوشبو
اگر زن نباشد
زندگانی چیست؟
هزار سال هم زندگی کرده باشم
نوای موسیقی در خانه اگر نپیچید
″ شنیدن ″ چرا باشد؟
اگر شعر وجود را نلرزاند
اگر در خیال چراغِ خویش نیفروزد
هر از گاهی تکانت ندهد
بگو چرا باید نوشت
در غیابِ آزادی
گُل ، زن و موسیقی به چه معنیست؟
شعر و خود زندگانی چیست؟
#شیرکو_بیکس
Isaac et Nora
No soy de aquí, ni soy de allá
(Facundo Cabral)
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
❤1
در طول دو سال جنگ ۵۶ هزار کودک در غزه والدین خود را از دست دادند!
که ۵۶ هزار کودک در نوار غزه در طول دو سال جنگ ارتش رژیم صهیونیستی یک یا هر دو والدین خود را از دست داده اند.
یونیسف اعلام کرد: ما از آتشبس در غزه استقبال میکنیم. آتشبس به کودکانی که در طول دو سال جنگ وحشتناک رنج و مشقت بردهاند، امید میبخشد.
جنگ طلبان کودک کش کورند و کرند
کودکان که کشته شدند معلول شدند و اواره شدند فکر نمیکنند و هیچ صلحی نمیتواند سلامت روح و روان را به کودکان بازگرداند.
#شادی_امنیت حق کودکان
#جنایت_حماس_نتانیاهو
#جنایت_علیه_بشریت
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴
@zan_j
که ۵۶ هزار کودک در نوار غزه در طول دو سال جنگ ارتش رژیم صهیونیستی یک یا هر دو والدین خود را از دست داده اند.
یونیسف اعلام کرد: ما از آتشبس در غزه استقبال میکنیم. آتشبس به کودکانی که در طول دو سال جنگ وحشتناک رنج و مشقت بردهاند، امید میبخشد.
جنگ طلبان کودک کش کورند و کرند
کودکان که کشته شدند معلول شدند و اواره شدند فکر نمیکنند و هیچ صلحی نمیتواند سلامت روح و روان را به کودکان بازگرداند.
#شادی_امنیت حق کودکان
#جنایت_حماس_نتانیاهو
#جنایت_علیه_بشریت
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴
@zan_j
❤1👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یکشنبه_های_اعتراضی
#اهواز
بازنشستگان اهوازی علیه تورم و بیعدالتی؛ تجمعی که فریاد زندگی شد»
بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی اهواز یکشنبه ۲۰ مهر مقابل ساختمان اداره کل این سازمان تجمع کردند تا به شرایط سخت معیشتی، تورم رها شده و پایمال شدن حقوق خود اعتراض کنند. شعارها گویای عمق خشم و ناامیدی بود: «نه مجلس، نه دولت، نیستند به فکر ملت» و «زیربار ستم نمیکنیم؛ زندگی، جان فدا میکنیم». معیشت و کرامت بازنشستگان، قربانی بیعملی مسئولان شده و اعتراض آنها صدای خستهٔ نسلی است که با سالها کار و تلاش امروز احساس فراموشی میکند.
نه مجلس، نه دولت، نیستند بفکر ملت
بازنشسته زندانی آزاد باید گردد
محمدزمان کامروا آزاد باید گردد
#زندانی_معترض_ازاد_باید_گردد
#کارگ_زندانی_آزاد_باید_گردد
#اهواز
بازنشستگان اهوازی علیه تورم و بیعدالتی؛ تجمعی که فریاد زندگی شد»
بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی اهواز یکشنبه ۲۰ مهر مقابل ساختمان اداره کل این سازمان تجمع کردند تا به شرایط سخت معیشتی، تورم رها شده و پایمال شدن حقوق خود اعتراض کنند. شعارها گویای عمق خشم و ناامیدی بود: «نه مجلس، نه دولت، نیستند به فکر ملت» و «زیربار ستم نمیکنیم؛ زندگی، جان فدا میکنیم». معیشت و کرامت بازنشستگان، قربانی بیعملی مسئولان شده و اعتراض آنها صدای خستهٔ نسلی است که با سالها کار و تلاش امروز احساس فراموشی میکند.
نه مجلس، نه دولت، نیستند بفکر ملت
بازنشسته زندانی آزاد باید گردد
محمدزمان کامروا آزاد باید گردد
#زندانی_معترض_ازاد_باید_گردد
#کارگ_زندانی_آزاد_باید_گردد
#یکشنبههای_اعتراضی
#اصفهان
تجمع اعتراضی بازنشستگان صنعت فولاد در برابر دفتر «محمد امیر»، نمایندهی مجلس
مطالبات اصلی و مهم این بازنشستگان که در اعتراضشان مطرح شده، به شرح زیر است:
--درخواست پرداخت فوری معوقات، بهویژه معوقات ناشی از طرحهای همسانسازی/متناسبسازی حقوق سالهای گذشته.
--افزایش و همسانسازی کامل حقوق با شاغلین یا سایر بازنشستگان برای جبران کاهش قدرت خرید.
--بهبود کیفیت خدمات بیمه درمان و رفع مشکلات مربوط به پرداخت هزینهها.
--افزایش و تسریع در ارائه خدمات رفاهی، مانند وامهای کمبهره (مثل وام خودرو) و تسهیلات کارت اعتباری.
--مطالبه برای افزایش شفافیت در نحوه مدیریت داراییها و عملکرد مالی صندوق.
--درخواست برای پاسخگویی مدیران صندوق به بازنشستگان.
در مورد احتمال انتقال (تجمیع) صندوق فولاد به صندوق بازنشستگی کشوری، بازنشستگان مصرّانه خواستار حفظ کامل کلیه حقوق و مزایای قانونی خود در فرآیند این انتقال هستند.
#فولاد_اصفهان
#مطالبات_بازنشستگان
#فقط_کف_خیابون_به_دست_میاد_حقمون
#همبستگی
#اصفهان
تجمع اعتراضی بازنشستگان صنعت فولاد در برابر دفتر «محمد امیر»، نمایندهی مجلس
مطالبات اصلی و مهم این بازنشستگان که در اعتراضشان مطرح شده، به شرح زیر است:
--درخواست پرداخت فوری معوقات، بهویژه معوقات ناشی از طرحهای همسانسازی/متناسبسازی حقوق سالهای گذشته.
--افزایش و همسانسازی کامل حقوق با شاغلین یا سایر بازنشستگان برای جبران کاهش قدرت خرید.
--بهبود کیفیت خدمات بیمه درمان و رفع مشکلات مربوط به پرداخت هزینهها.
--افزایش و تسریع در ارائه خدمات رفاهی، مانند وامهای کمبهره (مثل وام خودرو) و تسهیلات کارت اعتباری.
--مطالبه برای افزایش شفافیت در نحوه مدیریت داراییها و عملکرد مالی صندوق.
--درخواست برای پاسخگویی مدیران صندوق به بازنشستگان.
در مورد احتمال انتقال (تجمیع) صندوق فولاد به صندوق بازنشستگی کشوری، بازنشستگان مصرّانه خواستار حفظ کامل کلیه حقوق و مزایای قانونی خود در فرآیند این انتقال هستند.
#فولاد_اصفهان
#مطالبات_بازنشستگان
#فقط_کف_خیابون_به_دست_میاد_حقمون
#همبستگی
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کارگران بازنشسته خواهان آزادی کارگر بازنشسته و معلما زندانی شدند
#اهواز
تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی خوزستان، اهواز.
#محمد_کامروا آزاد باید گردد
بازنشسته زندانی، معلم زندانی، کارگر زندانی آزاد باید گردد!
نابود باد بندگی، زنده باد زندگی
یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴
#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
https://www.tg-me.com/syndica_7tape
#اهواز
تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی خوزستان، اهواز.
#محمد_کامروا آزاد باید گردد
بازنشسته زندانی، معلم زندانی، کارگر زندانی آزاد باید گردد!
نابود باد بندگی، زنده باد زندگی
یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴
#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی
https://www.tg-me.com/syndica_7tape
👍1
👣غیبت زنان در بزم طنز :
بازخوانی جنسیتی «داییجان ناپلئون»
✍️مریم رحمانی| فعال زنان| مهر ۱۴۰۴
در روزهای پرتنش جنگ ۱۲ روزهی اسراییل علیه ایران، ذهنم آشفته و پریشان بود. اخبار، تصویرها و سکوت جهان و ابهام آینده، لحظهای مرا آرام نمیگذاشت. بهخودم گفتم برای مراقبت از روانم باید سراغ کتابی بروم که خنده بر لبم بیاورد،کتابی که آشنا و سبکبال باشدو"داییجان ناپلئون" را انتخاب کردم، رمان طنز مشهور ایرج پزشکزاد.
در هیاهوی جنگ به توهمات ضد انگلیسی و دروغبافیهای داییجان و مشقاسم خندیدم، به سرهنگ و پرویز و کارهای اسدالله میرزا و به ماجراهای عاشقانه راوی و لیلی اما میان این لبخندها، چیزی شروع به خراش انداختن در ذهنم کرد. انگار چیزی را نمیدیدم، چیزی که باید باشد اما نبود. کمکم متوجه شدم که زنان این داستان یا نیستند یا تحقیر شدهاند.
در روایت پزشکزاد، زنان در دو قطب کلیشهای ظاهر میشوند:
یا «فرشتهخو»ی معصوماند، همچون لیلی یا «لکاته» و «هوسانگیز».
این دوگانهی خطرناک که بارها در ادبیات کلاسیک مردانه ایرانی تکرار شده، زنان را یا ابژهی پرستش قرار میدهد یا ابژهی طرد شدن و تنفر. لیلی، دختر معشوق، خاموش است؛ هیچ کنشی ندارد. فقط نگاه میکند، اشک میریزد، دل میدهد. عزیزالسلطنه نیز زنی به تصویر کشیده می شود با هیجانهایی که قادر به کنترل آن نیست.
در این بزم مردانه، حتی مادر راوی نیز حضوری شبحوار دارد. صدایش را نمیشنویم، نمیدانیم کجاست و به چه میاندیشد، تنها از شوهرش می خواهد که رابطه فامیلی را تباه نکند. گویی تمام زنانی که حضورشان مزاحم روایت قهرمانانه و کمیک مردان است، از داستان حذف شدهاند. آنانی هم که باقی ماندهاند، یا فضولاند یا ناقصالعقل، یا صرفاً ابزاری برای شوخی و میل مردانه.
از سوی دیگر "زن فرنگی" گرچه در حاشیهاست اما همواره با نوعی کنجکاوی جنسی یا فرهنگی مردان ایرانی روبروست.
اما آنچه این بازخوانی را تلختر میکند، پرداخت داستان به موضوع تجاوز است آنهم نه از منظر قربانی تجاوز.
در واقع یکی از تکاندهندهترین بخشهای داستان، ماجرای تجاوز شوهر عزیزالسلطنه به دختر او قمر است که به وضوح توان درک و دفاع از خود ندارد. دختر باردار میشود. اما واکنش خانواده چیست؟ "حفظ آبرو" یعنی" او را به مردی شوهر دادن".
نه عدالتی خواسته میشود، نه صحبتی از خطای مرد هوس باز میرود. انگار همه چیز باید به خاطر «مصلحت» خانوادگی ماستمالی شود. تاثربرانگیزترین نقطه داستان ،بیاهمیت بودن" تجاوز به یک کودک "در فرهنگ ماست.
در اینجاست که طنز پزشکزاد، گرچه هوشمند و ساختاری ولی بیرحم و زنستیز میشود. مخاطب میخندد اما در حاشیه این خنده، بدن زن و رنج او خاموش میماند.
این بازخوانی قصد ندارد ارزش ادبی و مهارت کمیک ایرج پزشکزاد را نادیده بگیرد اما نمیتوان چشم بر آن بست که ادبیات کلاسیک مدرن ما، حتی در طنزترین شکلش هم تنها روایت مردانهای از جهان است که در آن زن یا سوژه نیست یا صرفا موجودی بیصدا در پسزمینه است و قربانی قدرت، شهوت یا ترس مردانه.
خواندن «داییجان ناپلئون» در میانهی جنگ، تجربهای دوگانه شد:
از یکسو خندهای بر حماقت دایی جان و تلاشش برای حفظ ابروی خانوادگی بر اساس سنتهای پوسیده و عقب مانده و از دیگر سو تأملی عمیق و تلخ بر عدم حضور واقعی زنان. در این داستان زنان یا نیستند، یا اگر هستند، دیگران دربارهشان حرف میزنند. گویی بدن، صدا و اختیار زن، هیچگاه به خودش تعلق ندارد.
زمان آن رسیده که ادبیات محبوبمان را نه فقط از سر نوستالژی، که با نگاهی پرسشگرانه از منظر غایبانش بخوانیم.
کانال علمی مطالعات زنان
#غیبت_زنان #دایی_جان_ناپلئون #بازخوانی_جنسیتی #ادبیات_فمینیستی #زن_در_ادبیات #نقد_ادبی #ایرج_پزشکزاد #روایت_زنانه #زنان_بی_صدا #ادبیات_مردانه
بازخوانی جنسیتی «داییجان ناپلئون»
✍️مریم رحمانی| فعال زنان| مهر ۱۴۰۴
در روزهای پرتنش جنگ ۱۲ روزهی اسراییل علیه ایران، ذهنم آشفته و پریشان بود. اخبار، تصویرها و سکوت جهان و ابهام آینده، لحظهای مرا آرام نمیگذاشت. بهخودم گفتم برای مراقبت از روانم باید سراغ کتابی بروم که خنده بر لبم بیاورد،کتابی که آشنا و سبکبال باشدو"داییجان ناپلئون" را انتخاب کردم، رمان طنز مشهور ایرج پزشکزاد.
در هیاهوی جنگ به توهمات ضد انگلیسی و دروغبافیهای داییجان و مشقاسم خندیدم، به سرهنگ و پرویز و کارهای اسدالله میرزا و به ماجراهای عاشقانه راوی و لیلی اما میان این لبخندها، چیزی شروع به خراش انداختن در ذهنم کرد. انگار چیزی را نمیدیدم، چیزی که باید باشد اما نبود. کمکم متوجه شدم که زنان این داستان یا نیستند یا تحقیر شدهاند.
در روایت پزشکزاد، زنان در دو قطب کلیشهای ظاهر میشوند:
یا «فرشتهخو»ی معصوماند، همچون لیلی یا «لکاته» و «هوسانگیز».
این دوگانهی خطرناک که بارها در ادبیات کلاسیک مردانه ایرانی تکرار شده، زنان را یا ابژهی پرستش قرار میدهد یا ابژهی طرد شدن و تنفر. لیلی، دختر معشوق، خاموش است؛ هیچ کنشی ندارد. فقط نگاه میکند، اشک میریزد، دل میدهد. عزیزالسلطنه نیز زنی به تصویر کشیده می شود با هیجانهایی که قادر به کنترل آن نیست.
در این بزم مردانه، حتی مادر راوی نیز حضوری شبحوار دارد. صدایش را نمیشنویم، نمیدانیم کجاست و به چه میاندیشد، تنها از شوهرش می خواهد که رابطه فامیلی را تباه نکند. گویی تمام زنانی که حضورشان مزاحم روایت قهرمانانه و کمیک مردان است، از داستان حذف شدهاند. آنانی هم که باقی ماندهاند، یا فضولاند یا ناقصالعقل، یا صرفاً ابزاری برای شوخی و میل مردانه.
از سوی دیگر "زن فرنگی" گرچه در حاشیهاست اما همواره با نوعی کنجکاوی جنسی یا فرهنگی مردان ایرانی روبروست.
اما آنچه این بازخوانی را تلختر میکند، پرداخت داستان به موضوع تجاوز است آنهم نه از منظر قربانی تجاوز.
در واقع یکی از تکاندهندهترین بخشهای داستان، ماجرای تجاوز شوهر عزیزالسلطنه به دختر او قمر است که به وضوح توان درک و دفاع از خود ندارد. دختر باردار میشود. اما واکنش خانواده چیست؟ "حفظ آبرو" یعنی" او را به مردی شوهر دادن".
نه عدالتی خواسته میشود، نه صحبتی از خطای مرد هوس باز میرود. انگار همه چیز باید به خاطر «مصلحت» خانوادگی ماستمالی شود. تاثربرانگیزترین نقطه داستان ،بیاهمیت بودن" تجاوز به یک کودک "در فرهنگ ماست.
در اینجاست که طنز پزشکزاد، گرچه هوشمند و ساختاری ولی بیرحم و زنستیز میشود. مخاطب میخندد اما در حاشیه این خنده، بدن زن و رنج او خاموش میماند.
این بازخوانی قصد ندارد ارزش ادبی و مهارت کمیک ایرج پزشکزاد را نادیده بگیرد اما نمیتوان چشم بر آن بست که ادبیات کلاسیک مدرن ما، حتی در طنزترین شکلش هم تنها روایت مردانهای از جهان است که در آن زن یا سوژه نیست یا صرفا موجودی بیصدا در پسزمینه است و قربانی قدرت، شهوت یا ترس مردانه.
خواندن «داییجان ناپلئون» در میانهی جنگ، تجربهای دوگانه شد:
از یکسو خندهای بر حماقت دایی جان و تلاشش برای حفظ ابروی خانوادگی بر اساس سنتهای پوسیده و عقب مانده و از دیگر سو تأملی عمیق و تلخ بر عدم حضور واقعی زنان. در این داستان زنان یا نیستند، یا اگر هستند، دیگران دربارهشان حرف میزنند. گویی بدن، صدا و اختیار زن، هیچگاه به خودش تعلق ندارد.
زمان آن رسیده که ادبیات محبوبمان را نه فقط از سر نوستالژی، که با نگاهی پرسشگرانه از منظر غایبانش بخوانیم.
کانال علمی مطالعات زنان
#غیبت_زنان #دایی_جان_ناپلئون #بازخوانی_جنسیتی #ادبیات_فمینیستی #زن_در_ادبیات #نقد_ادبی #ایرج_پزشکزاد #روایت_زنانه #زنان_بی_صدا #ادبیات_مردانه
❤3👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اعتراض #فریبا_انامی به تداوم فشارها بر معلمان گیلان
رقیه (فریبا) انامی، فعال صنفی معلمان گیلان، در پیامی ویدئویی خطاب به مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، نسبت به برخوردهای فزاینده هیئت تخلفات آموزشوپرورش #گیلان با معلمان منتقد اعتراض کرد. او گفت با وجود حکم بازگشت به کار از سوی دیوان عدالت اداری، دوباره برایش پروندهسازی شده است.
انامی با اشاره به فعالیتهای صنفی خود و همکارانش، از جمله تهیه بیش از ۸۰ گوشی و وسایل آموزشی برای دانشآموزان نیازمند، تأکید کرد که این افراد بهجای تشویق، با احکام اخراج، انفصال و بازنشستگی اجباری روبهرو شدهاند.
او با استناد به اصل ۳۷ قانون اساسی مبنی بر برائت، عملکرد اخوان، مسئول هیئت تخلفات گیلان را خلاف قانون دانست و از رئیسجمهور خواست هیئتی مستقل برای بررسی این تخلفات اعزام و به روند پروندهسازی علیه معلمان پایان داده شود.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
@zan_j
رقیه (فریبا) انامی، فعال صنفی معلمان گیلان، در پیامی ویدئویی خطاب به مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، نسبت به برخوردهای فزاینده هیئت تخلفات آموزشوپرورش #گیلان با معلمان منتقد اعتراض کرد. او گفت با وجود حکم بازگشت به کار از سوی دیوان عدالت اداری، دوباره برایش پروندهسازی شده است.
انامی با اشاره به فعالیتهای صنفی خود و همکارانش، از جمله تهیه بیش از ۸۰ گوشی و وسایل آموزشی برای دانشآموزان نیازمند، تأکید کرد که این افراد بهجای تشویق، با احکام اخراج، انفصال و بازنشستگی اجباری روبهرو شدهاند.
او با استناد به اصل ۳۷ قانون اساسی مبنی بر برائت، عملکرد اخوان، مسئول هیئت تخلفات گیلان را خلاف قانون دانست و از رئیسجمهور خواست هیئتی مستقل برای بررسی این تخلفات اعزام و به روند پروندهسازی علیه معلمان پایان داده شود.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
@zan_j
👍1
تشکیل پرونده برای مجری صدا و سیما
در پی مصاحبه زهره سادات هاشمی، مجری سابق صدا و سیما جمهوری اسلامی و افشاگری وی در مورد اینکه دو ماه مانده به انتخابات سال۱۴۰۰، مسئولین صدا و سیما از آنها خواستهاند به مردم القا کنند که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی پیروز انتخابات خواهد بود، خبرگزاری میزان، خبرگزاری وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی از تشکیل پرونده قضایی علیه زهره سادات هاشمی داد.
در این مصاحبه زهره سادات هاشمی در افشاگری مدعی شد: «... تنها چیزی که در صداوسیما اهمیت نداشت حرفهایگری بود».
این مجری صدا و سیما همچنین با اشاره به اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سیاسی و یکسویه عمل میکند، گفت: پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در جلسه گفت که مردم از نگاه او فقط کسانی هستند که در مراسم تشیع شهید قاسم سلیمانی شرکت کردهاند.
#صدا_و_سیمای_جنایتکاران
@zan_j
در پی مصاحبه زهره سادات هاشمی، مجری سابق صدا و سیما جمهوری اسلامی و افشاگری وی در مورد اینکه دو ماه مانده به انتخابات سال۱۴۰۰، مسئولین صدا و سیما از آنها خواستهاند به مردم القا کنند که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی پیروز انتخابات خواهد بود، خبرگزاری میزان، خبرگزاری وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی از تشکیل پرونده قضایی علیه زهره سادات هاشمی داد.
در این مصاحبه زهره سادات هاشمی در افشاگری مدعی شد: «... تنها چیزی که در صداوسیما اهمیت نداشت حرفهایگری بود».
این مجری صدا و سیما همچنین با اشاره به اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سیاسی و یکسویه عمل میکند، گفت: پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در جلسه گفت که مردم از نگاه او فقط کسانی هستند که در مراسم تشیع شهید قاسم سلیمانی شرکت کردهاند.
#صدا_و_سیمای_جنایتکاران
@zan_j
❤2👍1
زن و جامعه (زن کارگر)
نسیم سیمیاری فریبا کمال آبادی
من، #نسیم_سیمیاری، بیش از دو سال پیش در خیزش #زن_زندگی_آزادی بازداشت شدم. هرگز از رنجهایی که در ماههای بازجویی، انفرادی و در سالهایی که در زندان بودم، متحمل شدم، سخن نگفتم؛ اما امروز میخواهم رنجی را با شما در میان بگذارم که از آنچه بر جسم و جانم تحمیل شد تلختر و سهمگینتر بود.
میخواهم با شما از رنج #فریبا_کمال_آبادی بگویم؛ معلمی که از او بسیار آموختم.
فریبا صبور است و در طی دو سال و نیمی که با هم زندگی کردیم، درسهای زیادی از او آموختم؛ درس انسانیت و مدارا در برابر رنجهایی که ناگزیر از تحملشان بوده.
او بیش از سیزده سال از عمرش را در زندان سپری کرده است. با سری بلند ایستاده است و با همۀ بچهها (ما زندانیان) همدلی میکند. گاهی فقط به حرفهایمان گوش میکند تا بگویی و بگویی و آرام شوی. گاهی همکلام میشود و همدردی میکند. گاهی تجربیاتش را با ما قسمت میکند که هرکدام درسی است برایمان.
دختر کوچکش در راه سالن ملاقات زندان بزرگ شد، نوههایش را در سالن ملاقات به آغوش کشید، دنبال هم دویدند و قایمباشک بازی کردند. با هم نقاشی کشیدند و برایشان قصه گفت و هربار قصههایش با صدای زنگ سالن ملاقات ناتمام ماند.
فریبا به شرایط سخت عادت دارد و در دلتنگیها مقاومت میکند. مقاومتِ حبس کشیدن را بلد است. هفتۀ گذشته و در حالی که هفت سال از حبسش باقی مانده، بی آنکه در انتظار آزادی باشد توسط وکیل مطلع شد که قرار است آزاد شود. شاد شد و اشک شوق ریخت. با خوشحالی یکدیگر را صدا زدیم و خبر خوش را به شادی و هلهله با هم تقسیم کردیم.
۱۹ مهر ۱۴۰۴ خبر آزادیاش از جانب نمایندۀ نهاد قوۀ قضاییه اعلام شد و قرار شد در یک هفته به بند ارسال شود.
گفتند آمادۀ رفتن باشد اما فاصلۀ شادی فریبا، خانواده، وکلایش و بند زنان تا رنج ماندنش در زندان فقط چندروز بود.
خبر آمد که آزادیاش منتفی شده است.
برای فریبا و هزاران روزی که در بند است،
برای رنجهایی که کشید،
برای سالها ایستادگی، صبوری و مقاومتش
تا آزادی بیقیدوشرط فریبای عزیزم
آموزگاری که از او بسیار آموختم، در اعتصاب غذا خواهم بود.
نسیم سیمیاری
بند زنان اوین
یکشنبه
۲۰ مهر ۱۴۰۴
nasim_simiariاز اینستاگرام
@zan_j
میخواهم با شما از رنج #فریبا_کمال_آبادی بگویم؛ معلمی که از او بسیار آموختم.
فریبا صبور است و در طی دو سال و نیمی که با هم زندگی کردیم، درسهای زیادی از او آموختم؛ درس انسانیت و مدارا در برابر رنجهایی که ناگزیر از تحملشان بوده.
او بیش از سیزده سال از عمرش را در زندان سپری کرده است. با سری بلند ایستاده است و با همۀ بچهها (ما زندانیان) همدلی میکند. گاهی فقط به حرفهایمان گوش میکند تا بگویی و بگویی و آرام شوی. گاهی همکلام میشود و همدردی میکند. گاهی تجربیاتش را با ما قسمت میکند که هرکدام درسی است برایمان.
دختر کوچکش در راه سالن ملاقات زندان بزرگ شد، نوههایش را در سالن ملاقات به آغوش کشید، دنبال هم دویدند و قایمباشک بازی کردند. با هم نقاشی کشیدند و برایشان قصه گفت و هربار قصههایش با صدای زنگ سالن ملاقات ناتمام ماند.
فریبا به شرایط سخت عادت دارد و در دلتنگیها مقاومت میکند. مقاومتِ حبس کشیدن را بلد است. هفتۀ گذشته و در حالی که هفت سال از حبسش باقی مانده، بی آنکه در انتظار آزادی باشد توسط وکیل مطلع شد که قرار است آزاد شود. شاد شد و اشک شوق ریخت. با خوشحالی یکدیگر را صدا زدیم و خبر خوش را به شادی و هلهله با هم تقسیم کردیم.
۱۹ مهر ۱۴۰۴ خبر آزادیاش از جانب نمایندۀ نهاد قوۀ قضاییه اعلام شد و قرار شد در یک هفته به بند ارسال شود.
گفتند آمادۀ رفتن باشد اما فاصلۀ شادی فریبا، خانواده، وکلایش و بند زنان تا رنج ماندنش در زندان فقط چندروز بود.
خبر آمد که آزادیاش منتفی شده است.
برای فریبا و هزاران روزی که در بند است،
برای رنجهایی که کشید،
برای سالها ایستادگی، صبوری و مقاومتش
تا آزادی بیقیدوشرط فریبای عزیزم
آموزگاری که از او بسیار آموختم، در اعتصاب غذا خواهم بود.
نسیم سیمیاری
بند زنان اوین
یکشنبه
۲۰ مهر ۱۴۰۴
nasim_simiariاز اینستاگرام
@zan_j
❤1😭1