به مناسبت غزهٔ فلسطین
پندها و اندرزها:
( ۱۶ )
علت قتل عام غزهٔ فلسطین زادهٔ کدام علت و دلیل است ؟
اساسی ترین علت برای جنگ و محاربه با
غزه ی فلسطین از سوی یهود؛
نص قرآن کریم است که می فرمایید:
سوره مبارکه البقرة آیه120:
«وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»
«یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر این که از دین و آیین آنها پیروی کنی!!»

سوره مبارکه البقرة آیه109:
«وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ»
«بسیاری از اهل کتاب، بخاطر حسادتی که در وجودشان ریشه دوانیده است ( آرزو دارند که در صورت امکان) شما را از دین مرتد و منصرف نماید.»

یهود خاک فلسطین را دو قسمت کرد:
۱ـ رام الله به ریاست محمود عباس! که در آن جنگی صورت نمی‌گیرد چون:
رئیس محمود عباس! یاسر عرفات بود که با یهود صلح و سازش کرد!!

ولی در طول زمان؛ هم زمین آنها گرفته میشود و هم ایمان و اعتقاد آنها سست و متزلزل میگردد؛
همانطوری که در حال حاضر هر دو نشانه ی مذکور در فلسطین اسیر در دستان یهود و محمود عباس معلوم و مبرهن است!!!

اما غزه ای که بوسیله جنگ و جهاد استوار و پایدار و محکم است بر ایمان و اعتقاد خود هم پایدار و پیروز؛
آثار آن جنگ و جهاد در ایمان و اعتقاد زن و مرد؛ مردم غزه بوضوح در رسانه‌های مجازی قابل فهم و درک است.؛
بطوریکه حتی یک زن بد حجاب یا بی حجاب در غزه ی عزه وجود ندارد اما در حاکمیت خودگردان محمود عباس حجب و حجاب از بین می رود!!
چون:
ایمان و اعتقاد قلبی، نه ذهنی حجاب آور است.

جنگ و جهاد و سختی، فطرت و روحیات انسان را از دلبستگی به دنیا و متعلقات آن محفوظ داشته و آن را تقویت و قوت می‌بخشد؛
اما رفاه و خوشگذرانی و تن پروی و عدم مسئولیت فطرت و روح و روان انسان را از بین می برد و حاضر است در برابر هر پیشنهاد دنیوی و خوشگذرانی خوار ذلیل و خم شود!!

عظمت و فضیلت تلاوت و تدبر قرآن:
( ۴۷ )
آیه الکرسی:( ۱ )

«ای أبا منذر میدانی کدام آیه از قرآن که حفظ داری بزرگتر است ؟
او هم گفت:
آیهٔ آیة الکرسی؛
پیامبر ﷺ بخاطر این علم و معرفتش به او تبریک گفت.»
(امام مسلم این حدیث را نقل کرده است.)

چرا آیة الکرسی بزرگ و با عظمت است ؟
چون:
از یکطرف بحث توحید و خداشناسی است که رسالت تمام پیامبران بوده تا بشریت به انحرافات فکری و اخلاقی آلوده نشود و به
راه راست و مستقیم هدایت شود؛
و از طرف دیگر پرهیز و حذر از شرک و خرافات بوده تا اینکه گروهی از مردم بر بعض دیگر ارباب نشوند.

یکی از راههایی که باعث شده گروهی ارباب و منفعت طلب گردند و گروه دیگر رعیت و اسیر فکری گروه دیگر؛
موضوع شفاعت غلط و نادرست بوده که بخاطر این مسئله و موضوع گروهی در مقابل گروه دیگر خود را بدهکار گروه دیگری دانسته؛ در نتیجه:
به خواست و نیازهای نامشروع آن گروه تن داده‌ و دل را بدان خوش کرده که در روز قیامت دست آنها را گرفته و به آنان یاری و کمک می رسانند و از راه های مختلف به آنها یاری رسان باشند.

اما خداوند می‌فرماید:
«بدون اذن و اراده خودش هیچ گونه شفاعت و کمکی وجود ندارد و به هیچ کس اجازه و اختیاری نمی‌دهد؛
مگر طبق اراده و اختیار خودش نباشد و اراده و اختیار الهی هم طبق قانون الهی صورت پذیر است.
کسانی که چنان امید و اعتقادی دارند که شفاعت کنندگان می توانند رضایت الهی را برایش کسب کنند و خداوند از خلاف کارهای او چشم پوش کند و گناه هانش بدون رضایت الهی؛ بخشیده شده و یا بر خلاف قرآن با او معامله نمایند!!
چنین اعتقادی درست نبوده و بر تخیل و تمنیات دل خوش کرده و قانون الهی را با قانون دنیای انسان ها مقایسه نمده که
متکی بر رشوه و پارتی و رابطه است!

چرا که قانون الهی بر اساس: « و إن لیس للانسان الا ما سعی» است؛
برای انسان همان است که زحمت کشیده؛
هر چه بکاری همان را درو میکنی؛
«دنیا مزرعهٔ قیامت است.»
مثقال ذره ای خیر انجام دهی جزای خیر دریافت می کنی و اگر مثقال ذره ای شر انجام دهی آن را می یابی.

بررسی اجمالی و مقایسه ای نسبت به دیانت زرتشتی: ( ۹ )

همانطوری که قبلاً اشاره شد ادیان آسمانی دارای مشترکاتی بوده اند و به بعضی از آنها در دیانت زرتشتی اشاره ای خواهد شد:
صفحه ۹۵ دیانت زرتشتی:
«هر شخص مکلف باید جواب این سوالات را بداند:
کیستم؟
به که تعلق دارم؟
از کجا آمده ام؟
به کجا باز خواهم گشت؟
وظیفهٔ من در این حیات خاکی چیست؟
و پاداشم در جهان آسمانی کدامست؟
از جهان آسمانی آمده ام یا زمینی بوده ام؟
به اهورامزدا تعلق دارم ؟ یا به اهریمن ؟
از آن یزدانم یا دیوان؟
به گروه نیکان پیوسته ام یا بدان؟
راه بسوی رستگاری یا دین چند تاست و دینم کدامست؟
رستگاریم (سودم) در چیست؟
و زیانم( خسرانم) در چه؟
و بعضی از سوالات دیگر.

اکنون که جویای حقیقت بدین تحقیق به چگونگی ایمان دست یازیده باید به میانجیگری راه خرد بدون تردید و گمان بداند که:
از جهان آسمانی آمده ام به گیتی نبوده ام؛
آفریده شده ام؛
وجود نداشته ام؛
به اهورمزدا تعلق دارم نه به اهریمن؛ از آن یزدانم نه از دیوان؛
با نیکان پیوسته ام نه با بدان؛ انسانم نه دیو؛
آفریده (اهورامزدا) اورمزدم نه اهریمن؛
به جای آوردن وظایف و تکالیفم این است که:
اورمزد را به اینکه هست و همواره بوده و همیشه خواهد بود به خداوندی جاودانیش به ازلیت و پاکیش بشناسم و از دیوان و اهریمن دوری و جدایی گزینم.»

همواره هر دینی که از طرف پیامبران برای مردم آورده شده در سطح فکری و عقلانی آن مردمان بوده است؛
مردم زمان زردشت هم ساده فکر و اهل دامداری بوده اند نه اهل تحقیق و علم؛
بدان علت رسالت آنها هم ساده و بصورت خبر و تصدیق بوده است نه بصورت استدلال و دلیل و برهان؛
این است که تمام موارد فوق در قرآن بصورت استدلال و دلیل و برهان ذکر شده اند نه فقط بصورت خبر و تصدیق.
مثلاً:
برای اثبات و بیان سوالات فوق شاید نصف قرآن برای بیان آن تخصیص داده شده باشد.
چون:
رسالت قرآن جاودانه و عالمی بوده و برای تمام زمان ها و مکان هاست؛
و هم چنین خداوند آگاه بوده بر حال و وضعیت انسان که به خوبی عقل و تجربهٔ زندگیش کامل میشود و بدون دلیل و برهان اخبار و تصدیقات را قبول نخواهد کرد.

به مناسبت غزهٔ فلسطین
پندها و اندرزها:
( ۱۷ )
سوره مبارکه الحشر آیه14:
«لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ»
«یهودیان هرگز با شما به صورت دسته‌جمعی نمی جنگند مگر در داخل دژهای محکم و
یا از پشت دیوارها»!!
چرا بصورت مستقیم و رودرو نمی جنگند؟!
چه علت و رازی در این امر نهفته است ؟!
حتی در جنگ احزاب هم بصورت مستقیم و رودرو نجنگیدند!!
قرار بود یهود از پست سر و مشرکین مکه در مقابل به مسلمانان حمله کنند؟!
این علت و راز و رمز را خداوند چنین بیان می‌فرماید:
البقرة آیه96:
«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا ۚ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ»
«یهود حریص ترین مردم بر زندگی (این دنیا) خواهد بود! و حتّی حریص تر و طمع‌کار تر از مشرکان (که به بهشت و قیامت ایمان ندارند)
بطوریکه هر یک از آنان دوست می دارد که هزار سال عمر و زندگی کند!
و این هزاران سال عمر او را از آتش جهنم
دور نمیکند چون:
چنان اعمال و رفتار صالحی انجام نمی دهد که باعث مغفرت الهی شود.»

سوره مبارکه البقرة آیه94:
«قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
«بگو:اگر گمان می‌برید که بهشت مختص شماست و کسی که وارد آن نمی شود آرزوی مرگ کنید اگر راست می گویید.» (تا زودتر وارد بهشت شوید!!)
«وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ»
«ولی آنان به خاطر اعمال زشت و ناپسند خود، هرگز آرزوی مرگ نمی‌کنند!!»

همانطوری که پیامبر ﷺ می فرماید:
«شما وجب به وجب پیرو آداب و سنن
أهل کتاب می شوید.»

اهل کتاب به حب دنیا و ترس و هراس به مرگ گرفتار شدند!
ظاهرا امت اسلامی هم به این دو مرض کشنده ی ذلت و شکست گرفتار آمده و مثل خس و خاشک روی آب تبدیل شده است که انواع امت ها و حکومت های مختلفی بسویش سرازیر گشته اند و سرزمین آنان را تقسیم کرده و افرادش به ذلت و خواری گراییده اند!!
همانطوری که پیامبر ﷺ به آن خبر داده است!!!

نقد و بررسی دیدگاه «دین من انسانیت است»: ( ۳۰ )
تاثیر دین بر زندگی فردی -اجتماعی:
(۲۲ )

عَنِ النَّبِيِّ  ﷺ قَالَ:
«لا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ»(بخارى:13)
از انس رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ  روایت است كه نبی ‏اكرم ﷺ  فرمود:
«مؤمن كسی است كه آنچه برای خود می‌پسندد، برای برادر (مسلمان) خود نیز بپسندد.»

این راهنمایی و خبر پیامبر ﷺ درست برعکس فردگرایی عصر مدرنیسم است در این عصر انسان دیگران را فدای خواسته‌ ها و آرزوهای خود کرده و فقط به وجود نفسانیت خود
فکر می کند!
هنگامی که مدرنیسم شروع شد تمام ارزش ها و اعتبارات و اخلاقیات نیکو عصر سنت را نقد و ابطال کرد و دنیای مدرن را از نظر ارزش ها و خصایص اخلاقی خالی و تهی کرده و نوعی الحاد و کفران نسبت به عصر سنت ایجاد شد
حاصل چنین طرز تفکری ایجاد یک بحران اخلاقی و ارزش دینی و انسانی شد و
پسامدرن برای جبران بحران سازی های مدرنیسم بوجود آمد؛
یعنی:
دوباره توجه به امورات اخلاقی و انسانی.

اندیشه و تفکرات انسانی در طول قرون دچار بحرانهای فکری و اخلاقی و اعتقادی می شود و انسانها را شقاوت زده و سرگردان خواهد کرد ولی اندیشه و فکر دینی الهی چون خارج از تعلقات زمینی و بشری و منفعت طلبانه و سودجویانه که همراه با هوای نفسانی است همواره ضامن راهنمایی و سعادتمندی بشر خواهد بود.

و اگر گفتار پیامبر ﷺ در دنیای انسانها؛ جامهٔ عمل بپوشاند دنیای انسانها؛ مدینهٔ فاضله خواهد شد؛ پر از امنیت؛ آرامش؛ خوشبختی؛ موفقیت و گذشت؛ و با چنین طرز تفکری؛ اهداف دینی و اخلاقی و انسانی به اوج کمال رسیده و بوسیله چنین ضمانت های اعتقادی و ایمانی؛ اخلاقیات انسانی به اوج آسمانی خود خواهند رسید.

اصلاح فرد و جامعه در گرو پیاده سازی اصول اخلاقی مطلق گرا:
( ۵ )

نظریه ی ثبوت در اخلاقیات؛ اتحاد جوامع را به ارمغان آورده و آنها را به یکرنگ و ساختار متحد تبدیل می کند؛
همانطوری که وحدت و همدلی را برای انسانها به ارمغان آورده و گفتار و کردارشان را هماهنگ و هم اهنگ می نماید؛
مثلاً:
اگر تمام افراد یک جامعه صاحب اخلاق صداقت و راستگویی بوده و به آن ایمان داشته باشند و تحت هیچ شرایطی به دروغگویی پناه نبرند آن جامعه به یک جامعه صادق و راستگو و متحدی تبدیل می شود؛
ولی اگر اخلاقیات ثابت نبوده و هر کس بنا به نفع و ضرر خود دروغگویی را پیشه ی راه و رویه ی خود نماید؛ جامعه ای تشکیل می شود که بیشتر به جامعه ی تضاد و تنازع جنگلی شباهت پیدا می‌کند تا به یک جامعه ی انسانی که انسان ها در آنها زندگی می کنند!
در نتیجه:
جامعه ای کلاهبردار و چند چهره ای
تشکیل می شود که هیچ کسی در آن جامعه از ضرر و زیان دروغگویی در امان نخواهد ماند!
و در چنین جامعه‌ای است که نفاق و دورویی بوجود آمده و زمینه ساز برای انواع بهتان ها و اتهامات و غیبت ها باز می شود؛ و در چنین جوامعی است که دشمن به راحتی نفوذ کرده و تفرقه می اندازد و گروهی را بر ضد گروه دیگر تشویق می کند!!

اما اگر صداقت و راستگویی و پاکی از رذایل اخلاقی در آن جامعه ثابت و مستقر شده و جامعه ای  بر اساس چنین ارزشهای اخلاقی
بنا شود اعتماد و باور اجتماعی بوجود آمده و ابزار دست دیگران نخواهد شد؛
ولی اگر به ثبوت اخلاقیات و ارزش های انسانی و دینی؛ ایمانی نداشته باشند و
اخلاقیات را ابزار و وسیله برای کسب منافع خود بدانند؛ خود ابزار و وسیله در دست دیگران قرار خواهند گرفت.

به مناسبت غزهٔ فلسطین پندها و اندرزها:
( ۱۸ )
تکرار تاریخ؛ علت ها و شباهت ها:

هدم مسجد الاقصی در امتداد هدم مسجد قبای پیامبر ﷺ بود؛
بطوریکه انواع فرقه ها و طوایف مختلف مسجد ضراری ساختند تا پایه های مسجد قبا را متزلزل و ویران سازند!!!
مسجد ضراری که رصدگاه و کمین گاه کسانی بود که با خدا و رسولش جنگ را آغاز کرده بودند!!
تزلزل و ویرانی مسجد که فقط مختص به جنبه های مادی و ساختمانی آن نخواهد بود بلکه اساسی ترین بعد و جنبه ی ویرانی مسجد؛ مربوط به جنبه ی معنوی آن خواهد بود که با ایجاد رعب و وحشت و تفرقه باعث خلوت شدن مسجد از نمازگزاران شود!!
«تفریقا بین المومنین»
مسجد قبایی که مکان تزکیه و تطهیر فکر و اندیشه و اعتقاد بود و پایه هایش بر اساس تقوا و خدا پرستی بنا شده بود.
«فیها رجال یریدون ان یتطهر»
«افمن اسس بنیانه علی تقوا من الله»
اما مسجد ضراری که بر اساس نفاق و تقرقه برای ایجاد اختلافات بین صفوف نمازگزاران بنا شده در نتیجه منجر به تزلزل پایه های مسجد قبای رسول خدا ﷺ بود!!
«والذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المومنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل»
سیاق این آیات در ارتباط با یهودیت و مسیحیت است ولی علت‌هایی که در آیه ذکر می شوند عام و جهان شمول اند.
سوره مبارکه البقرة آیه114:
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ
فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ»
«ظالم ترین و ستمگر ترین اشخاص کسانی اند که مردم را از ورود به مساجد برای عبادات
منع کنند!!
و برای تخریب و ویرانگری آن سعی و تلاش نمایند!!
چون: از رسالت و نقش واقعی مساجد مطلع بوده و منجر به اتحاد و همدلی شده و از آبادانی و عمران معنوی آن ترس و هراس دارند؛
جزای چنین کسانی خواری و رسوایی در دنیا بوده و در آخرت عذاب عظیمی خواهند داشت.»

چرا انسان خلق شده است؟
( ۸۸ )
خصوصیات جانشینان الهی:
حس وطن خواهی و دفاع از آن
یک امر و ارزش الهی و دینی است.
(سوره مبارکه بقره آیه ۲۴۳)
«الم تر الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم»
«آیا بر کسانی که از دیار و مملکت خود بخاطر ترس از مرگ خارج شدند؛ اگاه و مطلع نیستی در حالیکه هزاران نفر بودند!
و خداوند به آنان گفت:
بمیرید! سپس آنها را زنده کرد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش است اما اکثریت مردم شاکر نیستند»
چند نکته در مورد این آیه:
۱ _همانطوری که صاحب تفسیر المنار بیان میکند روایات ضعیف بنی اسرائیلی زیادی برای این آیه ذکر کرده اند.
۲_مرگ و زندگی در آیه معنوی اند نه تکوینی و حقیقی و مادی.
۳_خداوند آن قوم چند هزار نفری را مورد لوم و سرزنش قرار می‌دهد که بخاطر ترس از مرگ از دیار و مملکت خود فرار کرده و سرزمین خود را رها می کنند!
۴_کسی که از ترس سرزمین خود را رها کرده و شجاعت و غیرت در برابر آب و خاک خود ندارد مثل انسان مرده ای به حساب می آید.
۵_دفاع از سرزمین و ناموس یک دفاع
خداپسندانه است که باعث زنده شدن روح و شجاعت خواهد شد.
۶_حس ملی گرایی و ناسیونالیسم نسبت به وطن با دین هیچگونه تضاد و تناقضی ندارد.
۷_دین ارزش و اعتبار به این حس وطن خواهی می دهد و خداوند به رحمت خودش آنها را زنده میکند که شجاعت و غیرت و مبارزه را به آنها میدهد و عزت و کرامت خود را دوباره بدست آورده و از ترس و وحشت و بردگی نجات داد.
۸_در سوره مبارکه الممتحنه:
رعایت قسط و عدالت را نسبت به مخالفین خود را مرهون دو امر می کند:
۱_عدم جنک؛
۲_عدم اخراج از وطن؛
یعنی کسی که در دیار و وطن خودتان با شما میجنگد با او بجنگید.
چون:
اگر نجنگید و دفاع نکنید شما را ذلیل و خوار کرده و شجاعت و اخلاقیات را نابود می‌کنند و شما را به اسارت و بردگی می کشانند و این همان مرگ معنوی خواهد بود.
۹_امام شافعی (رضی الله عنه)بیان می فرماید که در مقابل مقتول برده ای آزاد شود؛
با این آزادی او را زنده کرده اید.
یعنی یک نفر کشته شده و نفر دیگر آزاد گشته.

انسان برده جسم طبیعی او زنده و سالم بوده اما فکر و اندیشه اش در دست دیگران است که با این وصف؛ حساب مرده برای او باز میشود
یعنی مرگ معنوی دارد.
۱۰_«ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها»
«ملوک و سلاطین وقتی که به شهر و روستایی داخل شوند آن را فساد و تباه میکنند»
«و جعلوا اعزت اهلها اذل»
«عزیزان آن را ذلیل و خوار می کنند»

و تاریخ بهترین گواه است چه در دنیای سنتی و چه در دنیای مدرن.
از مغول و تاتار گرفته تا حمله انگلیس و فرانسه به کشورهای هندوستان و سودان و الجزایر.
و کشورهای که با جنگ و کودتا غصب و تصرف میشوند اهل آن مملکت را به اسارت فکری و روحی درآوردند و اخلاقیات و ارزشهای اخلاقی و اجتماعی آن را از بین می بردند.

عظمت و فضیلت تلاوت و تدبر قرآن:
( ۴۸ )
ایه الکرسی ( ۲ )
مبانی و موضوعات این آیه:
۱- الوهیت
۲- الحی
۳- القیوم
۴- لاتاخذه سنه و لا نوم
۵- له ما فی السموات و ما فی الارض
۶- من الذی یشفع عنده الا باذنه
۷- یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم
۸- وسع کرسیه السموات و الارض
۹- و لا یوده حفظهما
۱۰- العلی العظیم
ذات خداوند فقط از طریق اسماء و صفات و افعالش شناخته می شود؛
چون:
ذات و وجود الهی برای انسان ها غیر قابل درک و دیدن است و هیچ راهی برای این درک و دیدن در دنیا وجود ندارد؛
پس:
تنها راه مطالعهٔ اسماء و صفات الهی قرآن و سنت و جهان هستی است که این جهان با این عظمت نمود و آثار خلق خداوندی است.

اسماء و صفات الهی را می توان به چهار نوع تقسیم بندی کرد:
۱-اسماء و صفات ایجابی و مثبت،
۲-اسماء و صفات سلبی و منفی،
۳-اسماء و صفاتی که بصورت مفردند،
۴-اسماء و صفاتی که بصورت جمله اند.
در آیة الکرسی هر چهار نوع از اسماء و صفات الهی وجود دارند:
الحی القیوم: اسماء ایجابی و مفرداند.
لاتاخذه سنه و لا نوم: اسماء سلبی و جمله اند.

اسماء و صفات سلبی دلالت بر خصایص منفی و نقص اند و اسماء و صفات ایجابی دلالت بر خصایص مثبت و کمال اند؛
یعنی: خداوند نه تنها هیچ گونه نقص و عیبی ندارد بلکه صاحب کمال و جمال است..
یعنی:
یک ذات مطلق از کمالات و دور از نقایص.
در حالیکه تمام موجودات صاحب نقص و عدم کمال اند؛ چون:
موجودات محدث و مخلوق اند و نیازمند و محتاج؛ بطوریکه مرگ و میر بر آنها عارض می گردد.
(در درسهای بعدی توضیح مختصری در این رابطه داده می شود.
ان شاءالله)

به مناسبت غزهٖٔ فلسطین
پندها و اندرزها:
( ۱۹ )

پیشینهٔ اقوام و ملت ها و نژادها در طول تاریخ اکثراً تکرار می شود؛
در طول تاریخ یکی از موانع بر سر راه دعوت و تبعیت پیامبران (علیهم السلام) تعصبات اباء و اجداد بوده است.
«و اذا قیل لهم التبع ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا علیه ابائنا»
چنین تکراری را می‌توان در خصایص و اوصاف یهود مشاهد کرد؛
اگر امروزه مسلمانان غزه ی فلسطین قتل عام می شوند جای هیچگونه شگفتی و تعجبی نخواهد بود!!
چون: پیشینه تاریخی آنها وحشتناک تر
بوده است!!

سوره مبارکه المائدة آیه70:
«لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا ۖ كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ»
«ما از (یهودیان) بنی‌اسرائیل پیمان گرفتیم و پیغمبرانی به سوی آنان فرستادیم
هر زمان که پیغمبری دین و برنامه ای می‌آورد که با هوا و هوسهای آنان موافق و سازگار نبود، دسته‌ای (از پیغمبران) را تکذیب می‌کردند و گروهی را می‌کشتند.»

سوره مبارکه البقرة آیه61:
«ۗ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ»
«و (به سبب این غرور و سرمستی و سرکشی) گرفتار خواری و تنگدستی شدند و مورد خشم و عذاب الهی واقع شدند
و این خواری و ذلت بخاطر آن بود که به آیات خدا کفر می ورزیدند و پیغمبران را به ناحق می‌کشتند و این کفر و کشتار بخاطر آن بود که عصیان و سرکشی کرده و به تعدی و تجاوز ادامه می دادند.»