انتقامیکه سخت میشود!
در جنگ نابرابر، انتقامها نیز نابرابر میشوند. انتقام از حریفِ "سنگین وزن"، یا از حریفی حقیر، که "داور" نیز "یاورِ" اوست، بسیار سخت است.در این جنگِ نابرابر، دو نگاه وجود دارد:
۱- شکستهای ما نیز پیروزی است.
۲- پیروزیهای ما نیز شکست است!
آیا نظر دولت و ملت در این باره یکیاست؟
۴۰۲/۱/۱۸
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
در جنگ نابرابر، انتقامها نیز نابرابر میشوند. انتقام از حریفِ "سنگین وزن"، یا از حریفی حقیر، که "داور" نیز "یاورِ" اوست، بسیار سخت است.در این جنگِ نابرابر، دو نگاه وجود دارد:
۱- شکستهای ما نیز پیروزی است.
۲- پیروزیهای ما نیز شکست است!
آیا نظر دولت و ملت در این باره یکیاست؟
۴۰۲/۱/۱۸
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
پیامبر(ص) را مثل خودت نقاشی نکن!
آنچنان در گرداب شبیه سازی تاریخی افتادهایم که همه چیزمان" شده "تاریخ"! و در هر زمینه "استشهادِ تاریخی" را به جای "استدلالِعقلی" نشاندهایم. رُخها و رخدادهای دور دستِ تاریخ را مثل موم، به دست گرفته و به شکلهای دلخواه بازسازی میکنیم. بهجای آنکه خود را عوض کنیم، پیدر پی، چهره پیشوایان دین را تغییر میدهیم! چون اکثریت مردم را در مقابل خود میبینیم، رخسار پیشوایان را نیز "ضد مردمی" و "اقلیتگرا" ترسیم میکنیم. عُرضه نداریم، اعتماد مردم را جلب کنیم، فقط بلدیم دست به قلم شویم و بیفتیم به جانِ چشم و اَبروی پیامبران و امامان(علیهمالسلام) و آنهارا دقیقاً مثل خودمان، خشن، عصبی و تنگ نظر نقاشی میکنیم! آنقدر جزمگرا و مستبد شدهایم که گمانمیکنیم پیامبران باید خود را با وضعیت جاریِ ما منطبق بکنند. گویی اگر آنها مثل ما نباشند معیوبند!
" یک مورچه کوچک گمان میکند اگر خداوند هم دو شاخک نداشته باشد ناقص است"!!! (بحار، ج۶۶، ص۲۹۳)
۴۰۳/۱/۲۰
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
#دیکتاتور_های_کوچک_و_علائم_دهگانه
#کارهایی_که_علی_نکرد
#شبیهسازی_تاریخی
#تفاوت_شبیه_سازی_و_شبیهخوانی
#زمان_پریشی
آنچنان در گرداب شبیه سازی تاریخی افتادهایم که همه چیزمان" شده "تاریخ"! و در هر زمینه "استشهادِ تاریخی" را به جای "استدلالِعقلی" نشاندهایم. رُخها و رخدادهای دور دستِ تاریخ را مثل موم، به دست گرفته و به شکلهای دلخواه بازسازی میکنیم. بهجای آنکه خود را عوض کنیم، پیدر پی، چهره پیشوایان دین را تغییر میدهیم! چون اکثریت مردم را در مقابل خود میبینیم، رخسار پیشوایان را نیز "ضد مردمی" و "اقلیتگرا" ترسیم میکنیم. عُرضه نداریم، اعتماد مردم را جلب کنیم، فقط بلدیم دست به قلم شویم و بیفتیم به جانِ چشم و اَبروی پیامبران و امامان(علیهمالسلام) و آنهارا دقیقاً مثل خودمان، خشن، عصبی و تنگ نظر نقاشی میکنیم! آنقدر جزمگرا و مستبد شدهایم که گمانمیکنیم پیامبران باید خود را با وضعیت جاریِ ما منطبق بکنند. گویی اگر آنها مثل ما نباشند معیوبند!
" یک مورچه کوچک گمان میکند اگر خداوند هم دو شاخک نداشته باشد ناقص است"!!! (بحار، ج۶۶، ص۲۹۳)
۴۰۳/۱/۲۰
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
#دیکتاتور_های_کوچک_و_علائم_دهگانه
#کارهایی_که_علی_نکرد
#شبیهسازی_تاریخی
#تفاوت_شبیه_سازی_و_شبیهخوانی
#زمان_پریشی
یادداشتِ سه سال پیش
#تورم_عذرخواهی
"عذرخواهی" از آن خوبهایی نیست که هرچه بیشترش، بهتر باشد. بلکه مثل توبه، هرچه بهتر باشد کمتر است!
جامعه سالم از کمبود عذرخواهی لذت میبرد! اما جامعهای که در آن عذرخواهی از حد بگذرد، از کثرتعذرخواهی رنجخواهد برد و نسبت به اعتذار، مقاوم خواهد شد و در آن #ارزش_پوزش_ملی به شدت کاهش خواهد یافت. بویژه اگر خاطیان، خبط ویژه خود را نخست انکار کنند و هر روز روایتی متفاوت از آن بسازند و سپس در خارج از وقت فضیلت، آنهم نه از روی پشیمانی بلکه با فشار عمومی یا دستور خصوصی پوزش بخواهند.
اعتبار و ارزش پوزش خواستن به "پشیمانی" است. پشیمانی از کردار، نه تاسف از انتشار.
۹۹/۱۱/۸
سید زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
seyed_zeinolabedin_safav
#تورم_عذرخواهی
"عذرخواهی" از آن خوبهایی نیست که هرچه بیشترش، بهتر باشد. بلکه مثل توبه، هرچه بهتر باشد کمتر است!
جامعه سالم از کمبود عذرخواهی لذت میبرد! اما جامعهای که در آن عذرخواهی از حد بگذرد، از کثرتعذرخواهی رنجخواهد برد و نسبت به اعتذار، مقاوم خواهد شد و در آن #ارزش_پوزش_ملی به شدت کاهش خواهد یافت. بویژه اگر خاطیان، خبط ویژه خود را نخست انکار کنند و هر روز روایتی متفاوت از آن بسازند و سپس در خارج از وقت فضیلت، آنهم نه از روی پشیمانی بلکه با فشار عمومی یا دستور خصوصی پوزش بخواهند.
اعتبار و ارزش پوزش خواستن به "پشیمانی" است. پشیمانی از کردار، نه تاسف از انتشار.
۹۹/۱۱/۸
سید زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
seyed_zeinolabedin_safav
خطبهای خطا
دیروز کاظم صدیقی را، به جای احضار به دادگاه، به نمازجمعه بردند و او را در جایگاه خطبهخوانی نشاندند و او نیز ضمن عذرخواهی، بار دیگر به شبکههای مجازی تاخت. البته معلوم نشد در این ماجرا کدام حرف این شبکهها اشتباه بوده است؟ و اگر آن شبکهها نبودند، "شبکه صدیقی" چه بلایی به سر آن باغ گیلاس آورده بود؟
آری شما متهم را در جای قاضی، بلکه در جایگاه امامت و خطابت نشاندید. آیا حاضرید با دیگر خطاکاران نیز همین گونه رفتار کنید؟ خوب شد که عدالتخواهانِ جوان نیز، درجه عقل و عدل شما را دیدند! به گمانم این تصمیمها جز"لج درآوری" کینتوزانه معنا و آثار دیگری ندارد. همین دهنکجیها است که ریزشهای پیدرپیِ دلسوزان را در پیدارد و بیسبب نیست که امروز وضعیتِ "جمعه"، "جماعت" و "جامعه" به این حال و روز افتاده است. شما بهجای"تنویر" افکار، به شعور مردم "توهین" میکنید آنگاه خلوت شدن مساجد و انتخابات را به گردن دشمنان میاندازید! با این نابخردیهای شما چه نیازی است به دشمن؟ آیا مطمئن هستید که با براندازان دست به یکی نکردهاید؟!
۴۰۳/۱/۲۵
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
دیروز کاظم صدیقی را، به جای احضار به دادگاه، به نمازجمعه بردند و او را در جایگاه خطبهخوانی نشاندند و او نیز ضمن عذرخواهی، بار دیگر به شبکههای مجازی تاخت. البته معلوم نشد در این ماجرا کدام حرف این شبکهها اشتباه بوده است؟ و اگر آن شبکهها نبودند، "شبکه صدیقی" چه بلایی به سر آن باغ گیلاس آورده بود؟
آری شما متهم را در جای قاضی، بلکه در جایگاه امامت و خطابت نشاندید. آیا حاضرید با دیگر خطاکاران نیز همین گونه رفتار کنید؟ خوب شد که عدالتخواهانِ جوان نیز، درجه عقل و عدل شما را دیدند! به گمانم این تصمیمها جز"لج درآوری" کینتوزانه معنا و آثار دیگری ندارد. همین دهنکجیها است که ریزشهای پیدرپیِ دلسوزان را در پیدارد و بیسبب نیست که امروز وضعیتِ "جمعه"، "جماعت" و "جامعه" به این حال و روز افتاده است. شما بهجای"تنویر" افکار، به شعور مردم "توهین" میکنید آنگاه خلوت شدن مساجد و انتخابات را به گردن دشمنان میاندازید! با این نابخردیهای شما چه نیازی است به دشمن؟ آیا مطمئن هستید که با براندازان دست به یکی نکردهاید؟!
۴۰۳/۱/۲۵
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
آزادی سکوت!
وای بر ما اگر سربلندیِ کشورمان را بینیم و ناشاد شویم. بدا به حال جامعهای که در آن، شادی ملت و دولت از هم جدا باشد!خوشبختانه ما، از پیروزیهای راستین بسی دلشاد میشویم. البته چهره زیبای پیروزی را نیز میشناسیم! اما قرار نیست با فرمانِ کسی خندان سخنبگوییم! مگر از کسی مُزدِ قلم میگیریم که برای سکوتمان از کسی اجازه بخواهیم؟ نه پاداشِ سخن گرفتهایم نه "حقالسکوت"، اما برای خود هم حق سخن قائلیم، هم حق سکوت! جایِ "گفتن" و "خاموشی" را نیز خودمان بخوبی میشناسیم. حقا که آزادی سکوت، گاهی از آزادیِ بیان نیز شیرین تر است. ویژه آنگاه که وادار میشوی از هراسِ غوغا، حتماً سخنی بگویی، اینجا همیشه حق با سکوت است و بس!
"آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
«بادا» مباد گشت و «مبادا» به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست"
(قیصر امینپور)
زینالعابدبن صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
seyed_zeinolabedin_safavi
وای بر ما اگر سربلندیِ کشورمان را بینیم و ناشاد شویم. بدا به حال جامعهای که در آن، شادی ملت و دولت از هم جدا باشد!خوشبختانه ما، از پیروزیهای راستین بسی دلشاد میشویم. البته چهره زیبای پیروزی را نیز میشناسیم! اما قرار نیست با فرمانِ کسی خندان سخنبگوییم! مگر از کسی مُزدِ قلم میگیریم که برای سکوتمان از کسی اجازه بخواهیم؟ نه پاداشِ سخن گرفتهایم نه "حقالسکوت"، اما برای خود هم حق سخن قائلیم، هم حق سکوت! جایِ "گفتن" و "خاموشی" را نیز خودمان بخوبی میشناسیم. حقا که آزادی سکوت، گاهی از آزادیِ بیان نیز شیرین تر است. ویژه آنگاه که وادار میشوی از هراسِ غوغا، حتماً سخنی بگویی، اینجا همیشه حق با سکوت است و بس!
"آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
«بادا» مباد گشت و «مبادا» به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست"
(قیصر امینپور)
زینالعابدبن صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
seyed_zeinolabedin_safavi
عالَم بیدلیلی
دکتر محسن طلایی ماهانی
به نظرم بعضیها در جهان دیگری سیر میکنند. البته بنده و برخی از دوستانم مدتها پیش یعنی از دوران انقلاب و جنگ تا سالهایی چند به دلایلی در جهانی دیگر به سر میبردیم. گویی جهانی بود به موازات جهان واقعی. عقلانیت، استدلال و تجارب بشری در آن جهان جایی نداشت. گویی عالمی هورقلیایی و از جنس دیگری بود. قواعد و اصولش با معیارهای متعارف جهان واقعی متفاوت بود. چنان عرصه "حق و ناحق" یا به تعبیر بعضیها "حق و باطل"، در سیطره ما بود که امکان خطا و اشتباه در برداشتها و تحلیلهایمان نزدیک به صفر بود. یا باید در طرف ما و اندیشه ما بودی و یا اگر با ما نبودی در طرف باطل بودی. این مضیق شدن و باریک شدن اندیشه ها و افکار دیگران در باریکه گمانه ها و پندارهای الهی نما و حق پندار من و دوستانم نتیجهاش این شد که اگر هر کس مواضعش، سخنش، حساسیتش و گفتگویش غیر از ما باشد در حاکمیت شیطان و تحت سلطه امپریالیسم و لیبرالیسم است. این دوران را از سر گذراندیم و خوب و بدش را با تمام وجود لمس کردیم. مهم ترین خوبیش این بود که وجود نازنین گلهای سر سبد و جوانان اکثراً بی نام و نشان شجاع و آزاده این مرز و بوم را از نزدیک دیدیم، شنیدیم و تجربه بزرگ منش بودن، اخلاقی زیستن و کرامت نفس را از آنها آموختیم. هر چند که اکثرشان شهید شدند و کثیری از آنان خانه نشیناند. مهمترین بدیش اما خوابنما شدن و در جهانی هورقلیایی، بی دلیلی، غیرعقلانی و خیالی زیستن بود. اکنون ما آن دوران را پشت سر گذاشتهایم و به خطاها و مطلق انگاریهای خود واقف شدهایم. از این نظر حاضر نیستیم به آن دوران بازگردیم. اگر حرف میزنیم یا سکوت میکنیم، تلاش داریم از روی شعور، اندیشه و استدلال قابل فهم بشری باشد به همین جهت میتوانیم با مردمِ جهانی که در آن زندگی میکنیم، گفتگو کنیم، نقد کنیم و به تفاهم برسیم. کاری بس ساده و عملی است. اما همین عمل ساده، برای کسانی که در جهانی هورقلیایی، خیالی و مملو از شعار و فریاد زندگی میکنند ظاهراً امری غیر ممکن است.
والسلام
@zeinoddin43
اینستاگرام:
seyed_zeinolabedin_safavi
دکتر محسن طلایی ماهانی
به نظرم بعضیها در جهان دیگری سیر میکنند. البته بنده و برخی از دوستانم مدتها پیش یعنی از دوران انقلاب و جنگ تا سالهایی چند به دلایلی در جهانی دیگر به سر میبردیم. گویی جهانی بود به موازات جهان واقعی. عقلانیت، استدلال و تجارب بشری در آن جهان جایی نداشت. گویی عالمی هورقلیایی و از جنس دیگری بود. قواعد و اصولش با معیارهای متعارف جهان واقعی متفاوت بود. چنان عرصه "حق و ناحق" یا به تعبیر بعضیها "حق و باطل"، در سیطره ما بود که امکان خطا و اشتباه در برداشتها و تحلیلهایمان نزدیک به صفر بود. یا باید در طرف ما و اندیشه ما بودی و یا اگر با ما نبودی در طرف باطل بودی. این مضیق شدن و باریک شدن اندیشه ها و افکار دیگران در باریکه گمانه ها و پندارهای الهی نما و حق پندار من و دوستانم نتیجهاش این شد که اگر هر کس مواضعش، سخنش، حساسیتش و گفتگویش غیر از ما باشد در حاکمیت شیطان و تحت سلطه امپریالیسم و لیبرالیسم است. این دوران را از سر گذراندیم و خوب و بدش را با تمام وجود لمس کردیم. مهم ترین خوبیش این بود که وجود نازنین گلهای سر سبد و جوانان اکثراً بی نام و نشان شجاع و آزاده این مرز و بوم را از نزدیک دیدیم، شنیدیم و تجربه بزرگ منش بودن، اخلاقی زیستن و کرامت نفس را از آنها آموختیم. هر چند که اکثرشان شهید شدند و کثیری از آنان خانه نشیناند. مهمترین بدیش اما خوابنما شدن و در جهانی هورقلیایی، بی دلیلی، غیرعقلانی و خیالی زیستن بود. اکنون ما آن دوران را پشت سر گذاشتهایم و به خطاها و مطلق انگاریهای خود واقف شدهایم. از این نظر حاضر نیستیم به آن دوران بازگردیم. اگر حرف میزنیم یا سکوت میکنیم، تلاش داریم از روی شعور، اندیشه و استدلال قابل فهم بشری باشد به همین جهت میتوانیم با مردمِ جهانی که در آن زندگی میکنیم، گفتگو کنیم، نقد کنیم و به تفاهم برسیم. کاری بس ساده و عملی است. اما همین عمل ساده، برای کسانی که در جهانی هورقلیایی، خیالی و مملو از شعار و فریاد زندگی میکنند ظاهراً امری غیر ممکن است.
والسلام
@zeinoddin43
اینستاگرام:
seyed_zeinolabedin_safavi
غزلی از سعدی
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکانها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
@zeinoddin43
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکانها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
@zeinoddin43
#فرهنگ_فرمان_نمیپذیرد
حکمرانان به اندازه محبوبیتشان فرهنگسازی میکنند نه به اندازه قدرتشان. آدابی که حاکمان در جرگه خود با آن دمسازند، با بخشنامه به فرهنگ عمومی تبدیل نمیشود. اهرم "رسمیت" هیچ ملتی را با دولتش"همفرهنگ" نکرده است. جهت و شیبِ "فرهنگپذیری"، ازبالا به پایین نیست. فرهنگ زور و دستور نمیشناسد و نه تنها از کسی فرمان نمیگیرد بلکه گاه خلاف جهت فرمان میچرخد و از علاقهمندیهای حاکمان آنچنان فاصله میگیرد که سبک زندگی رسمی را عملاً به "خُردهفرهنگ" تبدیل میکند.
فرهنگسازی را، با مراسم "رژه" اشتباه نگیریم. تنها در پادگان است که میتوان با یک فرمان، همگان را همگام و همگون کرد. البته کسانی که مردم را در حد "سرباز صفر" میدانند، جامعه را نیز پادگان میخواهند و پیشوایان دینی را نیز "فرمانده" خطاب میکنند، غافل از این که جایگاه "هدایت"، بسی فراتر از "فرماندهی" است.
۴۰۳/۲/۸
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
حکمرانان به اندازه محبوبیتشان فرهنگسازی میکنند نه به اندازه قدرتشان. آدابی که حاکمان در جرگه خود با آن دمسازند، با بخشنامه به فرهنگ عمومی تبدیل نمیشود. اهرم "رسمیت" هیچ ملتی را با دولتش"همفرهنگ" نکرده است. جهت و شیبِ "فرهنگپذیری"، ازبالا به پایین نیست. فرهنگ زور و دستور نمیشناسد و نه تنها از کسی فرمان نمیگیرد بلکه گاه خلاف جهت فرمان میچرخد و از علاقهمندیهای حاکمان آنچنان فاصله میگیرد که سبک زندگی رسمی را عملاً به "خُردهفرهنگ" تبدیل میکند.
فرهنگسازی را، با مراسم "رژه" اشتباه نگیریم. تنها در پادگان است که میتوان با یک فرمان، همگان را همگام و همگون کرد. البته کسانی که مردم را در حد "سرباز صفر" میدانند، جامعه را نیز پادگان میخواهند و پیشوایان دینی را نیز "فرمانده" خطاب میکنند، غافل از این که جایگاه "هدایت"، بسی فراتر از "فرماندهی" است.
۴۰۳/۲/۸
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
دانشجویان آمریکا و دانشجویان ما
معروف است که یک خبرنگار خارجی از معمر قذافی میپرسد در آمریکا معترضان آزادانه برضد "رییسجمهور امریکا" شعار میدهند، آیا در لیبی هم این آزادی وجود دارد؟ قذافی بیدرنگ میگوید بله در لیبی هم این ازادی وجود دارد و همه آزادند بر ضد "رئیسجمهور امریکا" شعار دهند!!
این روزها دانشجویان امریکا در بیشاز هفتاد دانشگاه، از مظلومان غزه حمایت میکنند و بر ضد سیاستهای امریکا و اسرائیل شعار میدهند.آنها در این راه کتک میخورند و پلیس به آنها حمله میکند و برخی از آنان را بازداشت و یا اخراج میکنند.
اما در دانشگاههای ما دانشجویان و اساتید آزادانه میتوانند از مظلومان غزه حمایت کنند و بر ضد سیاستهای اسرائیل و امریکا شعار دهند. ولی نه کتکی میخورند نه پلیس به آنها حمله میکند و نه کسی را بازداشت یا اخراج میکنند. بلکه این دانشجویان تشویق نیز میشوند و از سوی دانشگاه برای این تجمع وتجمیع، سرویس ایاب و ذهاب نیز آماده میشود. مدیران و روحانیان موجود در دانشگاه نیز با این دانشجویان همراهی میکنند. این عزیزان در دانشگاههای ما آزادند حتی اگر در اقلیت باشند.
اکنون قضاوت باشماست. آیا برای دانشجویان و اقلیتها در ایران آزادی بیشتر است یا در آمریکا؟!
۴۰۳/۲/۱۰
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
معروف است که یک خبرنگار خارجی از معمر قذافی میپرسد در آمریکا معترضان آزادانه برضد "رییسجمهور امریکا" شعار میدهند، آیا در لیبی هم این آزادی وجود دارد؟ قذافی بیدرنگ میگوید بله در لیبی هم این ازادی وجود دارد و همه آزادند بر ضد "رئیسجمهور امریکا" شعار دهند!!
این روزها دانشجویان امریکا در بیشاز هفتاد دانشگاه، از مظلومان غزه حمایت میکنند و بر ضد سیاستهای امریکا و اسرائیل شعار میدهند.آنها در این راه کتک میخورند و پلیس به آنها حمله میکند و برخی از آنان را بازداشت و یا اخراج میکنند.
اما در دانشگاههای ما دانشجویان و اساتید آزادانه میتوانند از مظلومان غزه حمایت کنند و بر ضد سیاستهای اسرائیل و امریکا شعار دهند. ولی نه کتکی میخورند نه پلیس به آنها حمله میکند و نه کسی را بازداشت یا اخراج میکنند. بلکه این دانشجویان تشویق نیز میشوند و از سوی دانشگاه برای این تجمع وتجمیع، سرویس ایاب و ذهاب نیز آماده میشود. مدیران و روحانیان موجود در دانشگاه نیز با این دانشجویان همراهی میکنند. این عزیزان در دانشگاههای ما آزادند حتی اگر در اقلیت باشند.
اکنون قضاوت باشماست. آیا برای دانشجویان و اقلیتها در ایران آزادی بیشتر است یا در آمریکا؟!
۴۰۳/۲/۱۰
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
شهید فرهنگ حاجیقربانی
...آن شب سیاه
تل خاک برق زد
از تلالو شکوهمند عشق.
راس تو به آسمان رسید
و دست من به پای تو
زیر نیزه پارهها
شمع نیم سوختهای به پای خود چکیدهبود!
بوی غالیه
دشت فاو را بهشت کرده بود...
۴۰۳/۲/۲۵
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
...آن شب سیاه
تل خاک برق زد
از تلالو شکوهمند عشق.
راس تو به آسمان رسید
و دست من به پای تو
زیر نیزه پارهها
شمع نیم سوختهای به پای خود چکیدهبود!
بوی غالیه
دشت فاو را بهشت کرده بود...
۴۰۳/۲/۲۵
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
می و مطرب من
احمد شهدادی
مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد
من نمیتوانم شکهای خود را توضیح دهم. شما را نمیدانم. چیزهایی که میدانم فقط علم بیشتر به نادانی بینهایت خودم است. همین و بس. شمعی است در هجوم باد که میخواهد فضای لایتناهی را روشن کند. آن قدر بینهایت بالقوه در ذهن من هست که از هیچ عددی کاری ساخته نیست. اول مفهوم امر «بینهایت» را تصور کنید. به نظر شما چقدر پول میتواند فقر بینهایت را برطرف کند؟ چقدر نان میتواند گرسنگی بینهایت را برطرف کند؟ چقدر آب میتواند تشنگی بینهایت را برطرف کند؟ منم و دریایی از بینهایت سؤالها و مسئلهها و ابهامها و تردیدها. این درد من است.
اما درمان چیست؟ راهی قطعی و مطمئن برای درمان این درد نمیشناسم و پیدا نکردهام. اما پنج نسخه برای درمان این درد یافتهام که از آنها برای زندگی مدد میگیرم و خودم را به هر پنج نسخه نیازمند میبینم. دستکم لنگری است برای تاب آوردن طوفانهای سهمگین اقیانوس در شک زیستن. این پنج نسخه:
۱. فلسفه: برای زیستن باید فلسفه داشت. بدون فلسفه چشم کور است و جایی را نمیبیند. فلسفه علم شناختن فریبها و معرفت تلاش برای حل مسئلهها از راه درست است. فلسفه به مثابه روش عمل میکند. با فلسفه گزارهها را محک میزنم و ارزش صدق آنها را میآزمایم. فلسفه را عام به کار بردم تا شامل هر فلسفهای بشود: از افلاطون تا هگل، از هگل تا دلوز، از ارسطو تا آکوئیناس، از آگوستین تا نوسباوم، از فارابی تا صدرالمتألهین. لازم نیست همه این فلسفهها را بیاموزیم و بیازماییم. اینها روشهای مختلف برای حل مسئلههای مختلف در جهانهای مختلفاند.
۲. اخلاق: اخلاق روی رفتار و عمل من نور میاندازد. بایدها و نبایدها را به من نشان میدهد. وقتی میخواهم کاری انجام دهم یا تصمیمی بگیرم، میتوانم از نسخه اخلاق استفاده کنم و آن را با این عینک هم نگاه کنم. این کار از شکهای من کم میکند. هر جا چراغ اخلاق را روشن کردهام امنیت و آرامش و صلح و صلاح بیشتر داشتهام و هر جا آن را خاموش کردهام مضطرب و خسته و شکسته شدهام.
۳. علم: علم به معنای دقیق کلمه یعنی Science به من کمک میکند دقیقتر و سنجیدهتر فکر و عمل کنم. تصور خود از طبیعت و انسان و محیط زیست و قوانین جهان را کاملتر و بهتر کنم. وقتی مثلاً ژنتیک را بفهمم دانش خود به انسان را توسعه دادهام. با خبر بودن از جهان طبیعت، خودش معرفتی مهم و زندگیساز است. اینکه بدانی افسردگی چیست و چطور درمان میشود، یا خورشید پشتش به ما نیست و با همجوشی هستهای کار میکند، معرفتهای مهم و حیاتی هستند.
۴. هنر: هنر به من شور زندگی میدهد. ریتم و هارمونی و نسبت و تماشا و آهنگ و زیباییشناسی، زندگی آدم را رنگین میکند. چهار مضراب جلیل شهناز در ماهور، مثنوی شجریان در افشاری، نقاشی پرویز کلانتری از کویر، شعر قایقبان نیمایوشیج، تابلوی نستعلیق امیرخانی، رمان مدار صفر درجه احمد محمود، و خلاصه آثار هنری مختلف، مزه و بو و رنگ و صدای هستیاند. من با آنها جان میگیرم و کسی در درون صفه دلم میرقصد.
۵. دین: با مناسک و احکام و آداب و شئون دین، انضباط فردی، هم جسمی و هم روحی، پیدا میکنم. خودم را در صف دینداران عالم، ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و علی و سلمان و صدرا و پلانتینگا و همه قدیسها و سالکها، میبینم، و هر چند آخرین نفر این صف بلند باشم، همین دلم را در معرض شکوهی الوهی و نسیمی معنوی قرار میدهد. تجدید عهد ایمان در هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم، فرصت نیایش و اشک و نجوای عاشقانه و خاکسارانه با روح هستی، یعنی هستی مطلق، دعا و متن مقدس و ذکر و نماز، همه و همه بعدی دراماتیک از نوع الهیات شاعرانه به زندگی من میبخشند که خود را میان جهانهای ممکن غیب حس میکنم.
اینها همه سرمایه من برای تابآوری زندگی است. می و مطرب من.
احمد شهدادی
مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد
من نمیتوانم شکهای خود را توضیح دهم. شما را نمیدانم. چیزهایی که میدانم فقط علم بیشتر به نادانی بینهایت خودم است. همین و بس. شمعی است در هجوم باد که میخواهد فضای لایتناهی را روشن کند. آن قدر بینهایت بالقوه در ذهن من هست که از هیچ عددی کاری ساخته نیست. اول مفهوم امر «بینهایت» را تصور کنید. به نظر شما چقدر پول میتواند فقر بینهایت را برطرف کند؟ چقدر نان میتواند گرسنگی بینهایت را برطرف کند؟ چقدر آب میتواند تشنگی بینهایت را برطرف کند؟ منم و دریایی از بینهایت سؤالها و مسئلهها و ابهامها و تردیدها. این درد من است.
اما درمان چیست؟ راهی قطعی و مطمئن برای درمان این درد نمیشناسم و پیدا نکردهام. اما پنج نسخه برای درمان این درد یافتهام که از آنها برای زندگی مدد میگیرم و خودم را به هر پنج نسخه نیازمند میبینم. دستکم لنگری است برای تاب آوردن طوفانهای سهمگین اقیانوس در شک زیستن. این پنج نسخه:
۱. فلسفه: برای زیستن باید فلسفه داشت. بدون فلسفه چشم کور است و جایی را نمیبیند. فلسفه علم شناختن فریبها و معرفت تلاش برای حل مسئلهها از راه درست است. فلسفه به مثابه روش عمل میکند. با فلسفه گزارهها را محک میزنم و ارزش صدق آنها را میآزمایم. فلسفه را عام به کار بردم تا شامل هر فلسفهای بشود: از افلاطون تا هگل، از هگل تا دلوز، از ارسطو تا آکوئیناس، از آگوستین تا نوسباوم، از فارابی تا صدرالمتألهین. لازم نیست همه این فلسفهها را بیاموزیم و بیازماییم. اینها روشهای مختلف برای حل مسئلههای مختلف در جهانهای مختلفاند.
۲. اخلاق: اخلاق روی رفتار و عمل من نور میاندازد. بایدها و نبایدها را به من نشان میدهد. وقتی میخواهم کاری انجام دهم یا تصمیمی بگیرم، میتوانم از نسخه اخلاق استفاده کنم و آن را با این عینک هم نگاه کنم. این کار از شکهای من کم میکند. هر جا چراغ اخلاق را روشن کردهام امنیت و آرامش و صلح و صلاح بیشتر داشتهام و هر جا آن را خاموش کردهام مضطرب و خسته و شکسته شدهام.
۳. علم: علم به معنای دقیق کلمه یعنی Science به من کمک میکند دقیقتر و سنجیدهتر فکر و عمل کنم. تصور خود از طبیعت و انسان و محیط زیست و قوانین جهان را کاملتر و بهتر کنم. وقتی مثلاً ژنتیک را بفهمم دانش خود به انسان را توسعه دادهام. با خبر بودن از جهان طبیعت، خودش معرفتی مهم و زندگیساز است. اینکه بدانی افسردگی چیست و چطور درمان میشود، یا خورشید پشتش به ما نیست و با همجوشی هستهای کار میکند، معرفتهای مهم و حیاتی هستند.
۴. هنر: هنر به من شور زندگی میدهد. ریتم و هارمونی و نسبت و تماشا و آهنگ و زیباییشناسی، زندگی آدم را رنگین میکند. چهار مضراب جلیل شهناز در ماهور، مثنوی شجریان در افشاری، نقاشی پرویز کلانتری از کویر، شعر قایقبان نیمایوشیج، تابلوی نستعلیق امیرخانی، رمان مدار صفر درجه احمد محمود، و خلاصه آثار هنری مختلف، مزه و بو و رنگ و صدای هستیاند. من با آنها جان میگیرم و کسی در درون صفه دلم میرقصد.
۵. دین: با مناسک و احکام و آداب و شئون دین، انضباط فردی، هم جسمی و هم روحی، پیدا میکنم. خودم را در صف دینداران عالم، ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و علی و سلمان و صدرا و پلانتینگا و همه قدیسها و سالکها، میبینم، و هر چند آخرین نفر این صف بلند باشم، همین دلم را در معرض شکوهی الوهی و نسیمی معنوی قرار میدهد. تجدید عهد ایمان در هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم، فرصت نیایش و اشک و نجوای عاشقانه و خاکسارانه با روح هستی، یعنی هستی مطلق، دعا و متن مقدس و ذکر و نماز، همه و همه بعدی دراماتیک از نوع الهیات شاعرانه به زندگی من میبخشند که خود را میان جهانهای ممکن غیب حس میکنم.
اینها همه سرمایه من برای تابآوری زندگی است. می و مطرب من.
حقیقت را نیز بجویید و بگویید
لاشه بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهانش یافته شد. امید که علت سقوط آن نیز یافته شود و از نگاه حقیق و دقیق، دریغ نشود و واقعیت را بیپرده و بیدرنگ، اعلام کنند که "فیالتاخیر آفات"
اکنون نه تنها جان چند شخص، که حیثیت ایران در میان است و تاریخ منتظر نخواهد ماند.
۴۰۳/۲/۳۱
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
لاشه بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهانش یافته شد. امید که علت سقوط آن نیز یافته شود و از نگاه حقیق و دقیق، دریغ نشود و واقعیت را بیپرده و بیدرنگ، اعلام کنند که "فیالتاخیر آفات"
اکنون نه تنها جان چند شخص، که حیثیت ایران در میان است و تاریخ منتظر نخواهد ماند.
۴۰۳/۲/۳۱
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
نامهوارده
جناب آقای دکتر صفوی
با سلام و دعای خیر
در این روزها که رئیس جمهور ما به شهادت رسیده و قاطبه مردم ایران سوگوارند، متاسفانه بعضی از آدم های کینه ورز شادمانی میکنند یا عامدانه سکوت کردهاند. در این میان سکوت و یا فراموشی شما پذیرفتنی نیست. اکنون حتی دولت امریکا به ما تسلیت میگوید. نظر بسیاری از دوستان قدیمی این است که حیف است که شما با این سوابق رزمندگی و ایثارگری در این باره مطلبی نگذارید و با کینه جویان عقدهای همسو قلمداد شوید. جسارت بنده را ببخشید.
۴۰۳/۳/۳
علی رضایی و جمعی از دوستان قدیمی
@zeinoddin43
جناب آقای دکتر صفوی
با سلام و دعای خیر
در این روزها که رئیس جمهور ما به شهادت رسیده و قاطبه مردم ایران سوگوارند، متاسفانه بعضی از آدم های کینه ورز شادمانی میکنند یا عامدانه سکوت کردهاند. در این میان سکوت و یا فراموشی شما پذیرفتنی نیست. اکنون حتی دولت امریکا به ما تسلیت میگوید. نظر بسیاری از دوستان قدیمی این است که حیف است که شما با این سوابق رزمندگی و ایثارگری در این باره مطلبی نگذارید و با کینه جویان عقدهای همسو قلمداد شوید. جسارت بنده را ببخشید.
۴۰۳/۳/۳
علی رضایی و جمعی از دوستان قدیمی
@zeinoddin43
تسلیتهای فراموش شده!
سانحهای که متاسفانه برای رئیسجمهور کشورِ عزیزمان و همراهانِ عزیزش پیشآمد، گروهی از مردم را سخت داغدار کرد. شایسته است بار دیگر برای غمدیدگانِ این حادثه تسلیت گوییم و برای آن مسافران ابدی آرزوی رحمت و مغفرت کنیم. "الهم عفوک عفوک عفوک"
همدردی با "سوگوار"نیکو است. سکوت آزاد است. اظهار شادمانی بیادبی است و اهانت به جانباختگان، بیحیایی است."عقیده"ای که "عُقده گشایی" در مرگ رقیب را عبادت میشمارد، "سوگ" و "سورِ" جامعه را نیز دوقطبی و "ضربدری" کرده است. این رسم شوم آنگاه بر میافتد که رسانه ملی که -مال همه ملت است- دایره غمخواری و تسلیتگوییاش را توسعه بخشد. شوربختانه در سالهای اخیر تسلیتهای مهمی فراموش شده و دانشمندان بزرگی، در سکوت خبری سر به بالین خاک نهادهاند. آیا رسانه ملی در مرگ خاموش آنان وظیفهای ندارد؟ آیا نباید با قربانیان تحریم دارو و کشتههای جادهها و خیابانها غمخواری کند؟ آیا نباید برای قربانیان تورم و گرانی"غم مباد" گوید و با بینوایانی که با سقوط ارزش پول ملی به زیر خط فقر سقوط کردند و یا در بازار بورس خانه خراب شدند، غمگساری کند. نمیگویم عوامل اینمرگهای اخترامی را شناسایی و مجازات کنید، ولی دستکم میتوانید با غمدیدگان"هم غمی" کنید.
بیایید در انبوهِ اندوهِ دیگران شریک باشیم و در سوگشان سکوت نکنیم تا در سوگ و اندوه ما سکوت نکنند. در غمشان شادی نکنیم تا در غم ما شادی نکنند. "یار و غمخوار یکدگر باشیم، تا بمانیم خرم و آزاد"
۴۰۳/۳/۸
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
سانحهای که متاسفانه برای رئیسجمهور کشورِ عزیزمان و همراهانِ عزیزش پیشآمد، گروهی از مردم را سخت داغدار کرد. شایسته است بار دیگر برای غمدیدگانِ این حادثه تسلیت گوییم و برای آن مسافران ابدی آرزوی رحمت و مغفرت کنیم. "الهم عفوک عفوک عفوک"
همدردی با "سوگوار"نیکو است. سکوت آزاد است. اظهار شادمانی بیادبی است و اهانت به جانباختگان، بیحیایی است."عقیده"ای که "عُقده گشایی" در مرگ رقیب را عبادت میشمارد، "سوگ" و "سورِ" جامعه را نیز دوقطبی و "ضربدری" کرده است. این رسم شوم آنگاه بر میافتد که رسانه ملی که -مال همه ملت است- دایره غمخواری و تسلیتگوییاش را توسعه بخشد. شوربختانه در سالهای اخیر تسلیتهای مهمی فراموش شده و دانشمندان بزرگی، در سکوت خبری سر به بالین خاک نهادهاند. آیا رسانه ملی در مرگ خاموش آنان وظیفهای ندارد؟ آیا نباید با قربانیان تحریم دارو و کشتههای جادهها و خیابانها غمخواری کند؟ آیا نباید برای قربانیان تورم و گرانی"غم مباد" گوید و با بینوایانی که با سقوط ارزش پول ملی به زیر خط فقر سقوط کردند و یا در بازار بورس خانه خراب شدند، غمگساری کند. نمیگویم عوامل اینمرگهای اخترامی را شناسایی و مجازات کنید، ولی دستکم میتوانید با غمدیدگان"هم غمی" کنید.
بیایید در انبوهِ اندوهِ دیگران شریک باشیم و در سوگشان سکوت نکنیم تا در سوگ و اندوه ما سکوت نکنند. در غمشان شادی نکنیم تا در غم ما شادی نکنند. "یار و غمخوار یکدگر باشیم، تا بمانیم خرم و آزاد"
۴۰۳/۳/۸
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
به رویا میمانَد این دیدار
پس از نزدیک چهل سال با
یاران جزیره مجنون و کربلای چهار
شبی با دو تن از شیران شیروان
محمود علیزاده
و
علیرضا عارف خانی
۴۰۳/۳/۱۱
@zeinoddin43
پس از نزدیک چهل سال با
یاران جزیره مجنون و کربلای چهار
شبی با دو تن از شیران شیروان
محمود علیزاده
و
علیرضا عارف خانی
۴۰۳/۳/۱۱
@zeinoddin43
#فریب_خیابان_را_نخورید
حضور مردم در تشییع جنازههای اخیر آنچنان چشمگیر بود که بعضیها از آن به عنوان"رفراندم نظام" یاد کردند. غافل از آنکه در فرهنگِ ما، "همدردی"، غیر از "همرایی" است. "مجلس ترحیم" را با "ستاد تبلیغاتی" اشتباه نگیرید و انبوه سیاهپوشان را "سواد اعظم" و اکثریت ملت ندانید. اکنون ساحَتِ شهر و مساحت خیابان به آسانی قابل اندازه گیریاست. گولِ دوربینهایی را نخورید که تنها به "تن"هایحاضر چشم میدوزند و با "دلها"ی غایب کاری ندارند؟! فریبِ ابهامِ خیابان را هم نخورید. مخالفان نظام نیز گاهی از این فریبها میخورند! خیابان را صندوق رای فرض نکنید بویژه اگر یکطرفه باشد. اگر خیلی به رفراندم و همهپرسی علاقه دارید، ابزار آن را نیز بشناسید. درود بر "صندوق رای" که هم حاضران را میشمارد هم غایبان را (!)
۴۰۳/۳/۲۵
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
حضور مردم در تشییع جنازههای اخیر آنچنان چشمگیر بود که بعضیها از آن به عنوان"رفراندم نظام" یاد کردند. غافل از آنکه در فرهنگِ ما، "همدردی"، غیر از "همرایی" است. "مجلس ترحیم" را با "ستاد تبلیغاتی" اشتباه نگیرید و انبوه سیاهپوشان را "سواد اعظم" و اکثریت ملت ندانید. اکنون ساحَتِ شهر و مساحت خیابان به آسانی قابل اندازه گیریاست. گولِ دوربینهایی را نخورید که تنها به "تن"هایحاضر چشم میدوزند و با "دلها"ی غایب کاری ندارند؟! فریبِ ابهامِ خیابان را هم نخورید. مخالفان نظام نیز گاهی از این فریبها میخورند! خیابان را صندوق رای فرض نکنید بویژه اگر یکطرفه باشد. اگر خیلی به رفراندم و همهپرسی علاقه دارید، ابزار آن را نیز بشناسید. درود بر "صندوق رای" که هم حاضران را میشمارد هم غایبان را (!)
۴۰۳/۳/۲۵
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیمایی که صدا را قطع میکند!
سیمای جمهوری اسلامی را ببینید. کارشناس آن، خود طرف دعوا شده و حمله و افشاگری میکند و نوبت به طرف مقابل نمیدهد. "سیما"ی شما همیناست که "صدا"ی یک مهاجم را کامل پخش کند و در نوبت مدافع، سوت پایان بزند. دستور از اتاق فرمان است؟! آفرین بر این بیطرفیِ کامل! این بود پرهیز شما از لجن پراکنی"!؟
۴۰۳/۳/۳۱
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
سیمای جمهوری اسلامی را ببینید. کارشناس آن، خود طرف دعوا شده و حمله و افشاگری میکند و نوبت به طرف مقابل نمیدهد. "سیما"ی شما همیناست که "صدا"ی یک مهاجم را کامل پخش کند و در نوبت مدافع، سوت پایان بزند. دستور از اتاق فرمان است؟! آفرین بر این بیطرفیِ کامل! این بود پرهیز شما از لجن پراکنی"!؟
۴۰۳/۳/۳۱
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
کیهان و رای معترضان
مدیر مسئول کیهان در یادداشت امروز خود ادعا کرد که برخی از سران و اصحاب فتنه و افراد بدسابقه به حمایت از یک کاندیدا به صحنه آمدهاند و..."
او با این سخنِ امروز، فردای انتخابات، چگونه خواهد گفت که همه رایها رای به نظام است؟!
۴۰۳/۴/۴
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
مدیر مسئول کیهان در یادداشت امروز خود ادعا کرد که برخی از سران و اصحاب فتنه و افراد بدسابقه به حمایت از یک کاندیدا به صحنه آمدهاند و..."
او با این سخنِ امروز، فردای انتخابات، چگونه خواهد گفت که همه رایها رای به نظام است؟!
۴۰۳/۴/۴
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
به پزشکیانِ "منتقد" و "پاکزیست" رای خواهم داد
اندک امیدی نیز کافی است پای ما را به پای صندوق رای بکشاند و دلمان را به سمتِ "سوسویی" خوش کند. چه "کمخواه" شدهایم ما مردم! که میخواهیم بیشترین رای را به کمترین وعدهها بدهیم. به کسی که کمترین دروغ را بگوید و کمترین غلطها را کرده باشد! به کسیکه به کسانی تهمت نزند و آبرو و آزادیِ دیگران را محترم بشمارد و سرِ سوزن، سوزی در جانش مانده باشد.
مخاطبانِ این صفحه، شایسته تر از آنند که "اصلح" را از زبان من بجویند، نه از درون اشخاص خبر داریم نه از آینده آنان. اما حالِ گذشته و مقالشان را میتوانیم سنجید. در این منجلاب سیاست، "پاک ماندن" امتیاز بزرگی است و ساده زیستن در ریاست، کار سادهای نیست. "پاک زیستی" و " پاکدستی" را نباید دست کم گرفت. اصلاً چیز کمینیست که کسی در میدان سیاست چهل و پنج سال پاک مانده باشد و ذرهبینِ رقیبان نیز در لباس چهل ساله او لکهای سیاه نیابد. من دکتر مسعود پزشکیان را
"برازنده" نسبیِ ریاست جمهوری میدانم. در پیِ"برنده" این میدان نیستم و مانند آدمهای "خُرده خریدار" در هیچ مغازه ای زنبیل نیاویختهام. ولی چه کنم که اکنون بخش کوچکی از دردها و آرمانهای خود را تنها از دهان او میشنوم و او بود که تاکنون جرات داشته تا اندکی از حقوق مردم دفاع کند. اگرچه میدانم او نیز در قامت رئیسجمهور کارستان نخواهد کرد. اما تنها به حکم وجدانِ خودم- نه با حکم دیگران- حمایتِ شخصیِ خود را از شخص او اعلام میکنم و به حساب شخصیاو- نه به حساب دیگران- رای خواهم داد.
۴۰۳/۴/۶
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
اندک امیدی نیز کافی است پای ما را به پای صندوق رای بکشاند و دلمان را به سمتِ "سوسویی" خوش کند. چه "کمخواه" شدهایم ما مردم! که میخواهیم بیشترین رای را به کمترین وعدهها بدهیم. به کسی که کمترین دروغ را بگوید و کمترین غلطها را کرده باشد! به کسیکه به کسانی تهمت نزند و آبرو و آزادیِ دیگران را محترم بشمارد و سرِ سوزن، سوزی در جانش مانده باشد.
مخاطبانِ این صفحه، شایسته تر از آنند که "اصلح" را از زبان من بجویند، نه از درون اشخاص خبر داریم نه از آینده آنان. اما حالِ گذشته و مقالشان را میتوانیم سنجید. در این منجلاب سیاست، "پاک ماندن" امتیاز بزرگی است و ساده زیستن در ریاست، کار سادهای نیست. "پاک زیستی" و " پاکدستی" را نباید دست کم گرفت. اصلاً چیز کمینیست که کسی در میدان سیاست چهل و پنج سال پاک مانده باشد و ذرهبینِ رقیبان نیز در لباس چهل ساله او لکهای سیاه نیابد. من دکتر مسعود پزشکیان را
"برازنده" نسبیِ ریاست جمهوری میدانم. در پیِ"برنده" این میدان نیستم و مانند آدمهای "خُرده خریدار" در هیچ مغازه ای زنبیل نیاویختهام. ولی چه کنم که اکنون بخش کوچکی از دردها و آرمانهای خود را تنها از دهان او میشنوم و او بود که تاکنون جرات داشته تا اندکی از حقوق مردم دفاع کند. اگرچه میدانم او نیز در قامت رئیسجمهور کارستان نخواهد کرد. اما تنها به حکم وجدانِ خودم- نه با حکم دیگران- حمایتِ شخصیِ خود را از شخص او اعلام میکنم و به حساب شخصیاو- نه به حساب دیگران- رای خواهم داد.
۴۰۳/۴/۶
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
@seyed_zeinolabedin_safavi
#فریب_ستادها_را_نخورید
در نهجالبلاغه نیز آمده است که"سینه عاقل، صندوقِ رازِ او است". بسیاری از مردم، رای خود را " راز" میدانند و از افشای آن خودداری میکنند. البته صندوق رای، صندوق سینهها را میگشاید و بی آنکه اسرار اشخاص را برملا کند باطن یک ملت را میخواند. حتی فضای نیمه خالی آن، زبان دارد و غایبان را نیز میشمارد. اگر این صندوق نباشد، هر کسی، مردم را هواخواه خود میپندارد و هر گروهی مخالفان خود را نیز لشگر خود میانگارد. بگذارید این صندوقِ بیزبان، دهان بگشاید و به همه نظرسازیها و ادعاهای بیدلیل فیصله دهد و به بسیاری از خوشباوریها پایان بخشد. این صندوق، جعبه سیاه ملت است. مانند آن "جعبه جادو" نیست که فقط یک گروه را نمایش دهد. صندوق رای، همه ملت را یکسان "آدم" حساب میکند. نه درجات را میبیند، نه مدارک تحصیلی را. هیچ قومی را سبک نمی شمارد، پس بیایید ما نیز این صندوقها را سبک نشماریم.
وقتی قرار است انتخابِات ملاک باشد. وقتی قرار است صندوق ها را دقیق بشماریم، چه تفاوت که صفهای رای گیری دراز باشد یا کوتاه! محفلهای انتخاباتی ما شلوغ باشد یا خلوت؟ فریب ستادها و شعارها را نخورید. بسیاری از مردم نه اهل ستادند و نه اهل شعار. نه جشن غدیر میآیند نه مراسم چهلم. کمی صبر کنید تا نهانخانه مردم را ببینید و ملتِ خود را بشناسید و وزن واقعیِ خود را بفهمید و به نتیجه این ترازو گردن بنهید و رفتارتان را با آن تنظیم کنید.
۴۰۳/۴/۷
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
seyed_zeinolabedin_safavi
در نهجالبلاغه نیز آمده است که"سینه عاقل، صندوقِ رازِ او است". بسیاری از مردم، رای خود را " راز" میدانند و از افشای آن خودداری میکنند. البته صندوق رای، صندوق سینهها را میگشاید و بی آنکه اسرار اشخاص را برملا کند باطن یک ملت را میخواند. حتی فضای نیمه خالی آن، زبان دارد و غایبان را نیز میشمارد. اگر این صندوق نباشد، هر کسی، مردم را هواخواه خود میپندارد و هر گروهی مخالفان خود را نیز لشگر خود میانگارد. بگذارید این صندوقِ بیزبان، دهان بگشاید و به همه نظرسازیها و ادعاهای بیدلیل فیصله دهد و به بسیاری از خوشباوریها پایان بخشد. این صندوق، جعبه سیاه ملت است. مانند آن "جعبه جادو" نیست که فقط یک گروه را نمایش دهد. صندوق رای، همه ملت را یکسان "آدم" حساب میکند. نه درجات را میبیند، نه مدارک تحصیلی را. هیچ قومی را سبک نمی شمارد، پس بیایید ما نیز این صندوقها را سبک نشماریم.
وقتی قرار است انتخابِات ملاک باشد. وقتی قرار است صندوق ها را دقیق بشماریم، چه تفاوت که صفهای رای گیری دراز باشد یا کوتاه! محفلهای انتخاباتی ما شلوغ باشد یا خلوت؟ فریب ستادها و شعارها را نخورید. بسیاری از مردم نه اهل ستادند و نه اهل شعار. نه جشن غدیر میآیند نه مراسم چهلم. کمی صبر کنید تا نهانخانه مردم را ببینید و ملتِ خود را بشناسید و وزن واقعیِ خود را بفهمید و به نتیجه این ترازو گردن بنهید و رفتارتان را با آن تنظیم کنید.
۴۰۳/۴/۷
زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
اینستاگرام:
seyed_zeinolabedin_safavi